چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

سادات مکرم زواره

سادات طبا طبای ساکن زواره ( طایفه میر شاهمرادیها)

طایفه میرشاهمرادیها  

این دسته منسوبتد به میر شاهمرادبن میر محمد علی بن ابوالقاسم شهید بن میر شاهمرادبن میر محمد علی وخود این طایفه ادعا دارند که میر محمد علی دوم فرزند میرزا رفیعا نائینی بوده بنابراین فرض این طایفه یک تیره از سادات منسوب به میرزا رفیعا خواهند بود واحتمال هم میرود با سادات بروجرد انتساب داشته باشند باین معنی که سید مراد که جد آیت الله بحرالعلوم است همان میر شاهمراد باشد واین طایفه در مراد بهم اتصال یابند وممکن است که طایفه جدا گانه ای باشند در هر حال عده این طایفه زیاد ودر زواره وریگستان پراکنده اند سر دسته میر شاهمرادیها در این تاریخ عزیز الله طبا طبائی معروف بهحاجب آقا شهاب است که در طهران اقامت دارد نسب او بطوریکه خدش اظهار میدارد باین ترتیب : حاجی سید عزیز الله بن حاجی سید رحیم بن حاجی میر حسین بن میر شاهمراد بن میر علی بن ابوالقاسم شهید بن میر محمد علی بن میرزا رفیعا.

میرزا والا شاعر معروف هجو گوی زواره که معاصر با یغمای جندقی بوده باین طایفه منسوب است.

میر علی اول مذکور در اجداد حاجی میرزا عزیز الله دارای سه پسر یکی میر شاهمراد تا برسد به حاجی میرزا عزیز الله بطوریکه ذکر شد دوم سید هاشم –سوم سید حسین بوده است.

سید هاشم دارای دو پسر باسامی :

1_ سید محمد

2_ میرزا ابراهیم بوده است.

سید محمد بن سید هاشم دارای دو پسر باسامی :

1_ سید بهاء

2_ سید دخیل ودو دختر بوده است .

میرزا ابراهیم بن سید هاشم دارای سه پسر باسامی :

1_ میرزا علی محمد

2_ سید علی اکبر

3_ سید حاجی بوده است .میرزا علی محمد فقط یک دختر داشته است.

سید علی اکبر دارای سه پسر باسامی :

1_ میرزا محمد علی

2_ سید عباس

3_ سید علی شاهمرادی بوده است .

سید علی دارای سه پسر باسامی :

1_ آقا رضا (فوت شده است)

2_ سید حسین

3_ سید مصطفی و سه دختر بوده است .

سید حسین بن میر علی دارای شش دختر ویک پسر بنام میرزا ابراهیم بوده است.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم مرداد 1390ساعت 22:28  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

سادات طبا طبای ساکن زواره تیره سادات میر محمد حسین دوم

تیره سادات میر محمد حسین (دوم) بن محمد صادق بن محمد حسین (اول)

این تیره منسوبند به میر محمد حسین دوم معروف به شیخ الاسلام که بطور تفصیل در طایفه هشتم از سادات طبا طبای اردستان تقریر گردیده است –یکی از پسر های میرزا محمد حسین دوم میرزا حسن بوده که او نیز دارای سه پسر به اسامی :

1-میرزا رفیعا

2_  میرزا اسمعیل

3_ میرزا ابراهیم و یک دختر بنام راضیه بیگم (زوجه حاجی سید یوسف بن حاجی میر محمد علی) بوده است میرزا رفیعا بن میرزا حسن معروف به دیباج دارای دو پسر باسامی :

1_ دکتر سید ابوطالب دیباج از اطباء که شرح حالش خواهد آمد.

2_ میرزا حسین دیباج و چهار دختر باسامی :

1_ زکیه (زوجه میرزا مصطفی دیباج بن حاجی سید یوسف از طایفه حاجی میر محمد علی )

2_ شمسی (زوجه میرزا حسن یزدانیان)

3_فاطمه  (زوجه میرزا محمد علی وکیل زاده بن میرزا غلی اکبر وکیل)

4_  بیگم آغا (زوجه دکتر حبیب الله فتوحی بن محمد رضا حکیم) بوده است.

میرزا اسمعیل بن میرزا حسن دارای چند پسر از آن جمله عبد الغنی – احمد – هادی – فتح الله ودو دختر از زن دوم خود واز زن اول دارای دو پسر باسامی :1_ میرزا محمد

2_ میرزا حسن یزدانیان ودو دختر بوده است.

میرزا ابراهیم بن میرزا حسن شش پسر باسامی :

1_ میرزا عبد الرحمیم یزدانیان

2_میرزا حسن یزدانیان

3_ میرزا هدایت الله یزدانیان

4_میرزا محمد یزدانیان

5_ میرزا صادق یزدانیان

6_عبد الحمید یزدانیان بوده است.

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم مرداد 1390ساعت 22:10  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

سادات بنی فاطمه اردستان

سادات بنی فاطمه اردستان

سادات بنی فاطمه اردستان به چهار تیره تقسیم می شوند.

1-تیره سادات طبا طبا

شرح نسب سادات طبا طبا وتاریخ تشکیل این نژاد در بیان نسب سادات طبا طبا ی زواره است ودر اینجا فقط بعنوان (طبا طبا ) اکتفا می گردد .سادات طبا طبای شهر اردستان بطوایف وعشیره های گوناگون تقسیم می شوند که ذیلا" شرح داده می شود.

اول . طایفه حاجی سید باقر

این دسته از سادات طبا طبا به مرحوم حاج سید باقر (1156-1276 ه . ق )که از معاریف سادات طبا طبای اردستان وفرزند میر شفیع جد اعلای سادات میر محمد شفیعی زواره بوده است منتسب می شوند .

میر محمد شفیع دارای هفت یا هشت پسر باسامی :

1-میر محمد زمان

2-میر اسمعیل

3-میر مسیب

4-میر ابوالقاسم

5-میر جعفر

6-میر شرف

7-حاج سید باقر وبقول بعضی 8-میر تقی که جد اعلای سید حسین طبائیان فرزند حاجی سید محمد علی بن میر ابوطالب بن میر محسن بن میر تقی بن میر محمد شفیع میباشد بوده است.

نسب حاجی سید باقر طبق آنجه در دست دارند ومطابق تحقسقاتی که بعمل آمده بشرح زیر است.

«حاجی سید باقر بن میر محمد شفیع بن میر حسین بن میر معصوم بن شرفالدین علی بن غیاث الدین مسعود بن تقی الدن محمد بن حیدر بن غیاث الدین محمد بن مرتضی بن حیدر بن مرتضی بن علی بن حیدربن علی ابن بهاءالدین حیر بن کمال  الدین حسن بن شهاب الدین علی بن عباد بن ابی المجد بن حمزه بن اسحق بن طاهر بن علی بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن اسمعیل بن ابراهیم بن حسن بن امام حسن ع»

حاجی سید باقر بن میر محمد شفیع دارای چهار پسرو دو دختر بوده است –پسران او:

1-میر محمد حسین

2-حاجی میرزا محمد شیخ العلماء

3-میرزا مهدی

4-میرزا احمد

اول- حاجی میرزا محمد شیخ العلماء (1342- 1248 ه.ق ) در اردستان محله رامیان ساکن ودارای سه پسر ودودختر بوده است که عبارتند از:1-میرزا عبد الوهاب معین الاطباء( 1355- 1274 ه. ق ) معرف به حکیم

2-سید محمد باقر مهدوی اردستانی ( 1362- 1283 ه. ق )

3-میرزا محمد علی امهدوی اردستانی معروف به آقای اردستانی

ودختران یکی زهرا سلطان زوجه میرزا محمود بن میر محمد حسین ودیگری نازنین بیگم عیال میرزا عبد الحسین بن میرزا محمد حکیم بوده اند.

دوم- میر محمد حسین (متوفی سال 1302 ه.ق ) دارای یک دختر زوجه مبرزا محمد علی بن حاجی میرزا محمد شیخ العلماءوسه پسر باسامی:

1-میرزا محمد حکیم

2-میرزا محمود

3-میرزا علی اکبر سلطان الواعظین بوده است.

میرزا محمد حکیم نیز دارای یک دختر عیال سید محمد باقر مهدوی ودو پسر بنام:

1-میرزا حسن حکیم معروف به شفیعی طبا طبائی از اطباء

2-میرزا عبد الحسین معروف به مدیر که سالها سمت مدیریت دبستان دولتی اردستان را عهده داشته ودر حقیقت نخستین کسی است که در اردستان بخدمت فرهنگ جدید اشتغال ورزیده است بعد از فوت آن مرحوم نیز فرزند ایشان آقای علی رضا شفیعی (فعلا"معاون اداره کل اوقاف است) دبستان آنجا را در اثر مجاهدت وکوشش تبدیل به دبیرستان نموده است.

میرزا علی اکبر سلطان الواعظین از بطن شمس نساءصبیه میرزا محمد تقی جدلیدارای دو دختر یکی موسومه به آغا بیگم زوجه میرزا عبد الوهاب معین الاطباء ودیگری فاطمه بیگم همسر سید محمد باقر مهدوی ویک ژسر بنام میرزا حسن معروف به شفیعی بوده است.

میرزا محمود بن میر محمد حسین سه پسر باسامی :

۱- میرزا حسین آقازاده

۲- میرزا ولی الله فقیهی

۳- میرزامحمد آقا زاده داشته است.

سوم- میرزا مهدی بن حاجی سید باقر که در اصفهان سکونت داشته ودر یک هزار ودوست ونود وپنج (۱۲۹۵ ه . ق ) وفات ودر تخت فولاد مدفون است دارای دو دختر وسه پسر باسامی :

۱- حاجی میرزا حسن

۲- میرزا محمد علی

۳- میرزا علی اصغر بوده است.

حاجی میرزا حسندارای دو دختر وهفت پسر بنامهای:

۱- میرزا جعفر

۲- میرزا هاشم

۳- میرزا علی اکبر

۴- میرزا کاظم

۵- میرزا صادق

۶- حاجی سید محمد

۷- جاج سید زین العابدین بوده است.

میرزا محمد علی بن میرزا مهدی دارای یک دختر ودو پسر باسامی

۱- میرزا محمد تقی

۲- میرزا عبد الوهاب بوده است.

میرزا علی اصغر بن میرزا مهدی نیز دارای یک دختر وپنج پسر باسامی:

۱- حاجی سید مهدی

۲- سید حسین

۳- سید جواد

۴- سید محمود

۵- حاجی سید ابوالقاسم بوده است.

چهارم میرزا احمد بن حاجی سید باقر سه دختر ودو پسر باسامی:

۱- میرزا حسین

۲- میرزا علی رضا

طایفه حاج سید باقر از مهمترین طوایف سادات ظبا ظبای اردستان بشمار وبسیاری از علماء وسادات باین سلسله منتسب می گردند.سرسلسله این طایفه در تاریخ تحریر آقایان میرزا محمد علی مهدوی ( آقای اردستانی) ومیرزا ولی الله فقیهی می باشند.

از میرزا عبد الوهاب (معین الاطباء )یک پسر بنام سید حسین شفیعی ودو دختر یکی جلال بیگم (زوجه حاجی سید محمود نیسیانی از روحانیون ) ودیگری عذرا بیگم باقی مانده است.

از سید محمد باقر فرزند دیگر شیخ العلماء نیز چهار پسر باسامی:

۱- سید مهدی مهدوی

۲- سید اسد الله مهدوی ( از دختر میرزا محمد حکیم )

۳- سید رضا مهدوی

۴- سید حسین مهدوی (این دو نفر از بطن دختر سلطان الواعظین اند)

وسه دختر بنامهای :

۱- عفت خانم (زوجه میرزا حسین آقا زاده)

۲- اشرف خانم ( زوجه نگارنده)منظور میرزا ابوالقاسم رفیعی مهرابادی نویسنده آتشکده اردستان می باشد.

اقدس خانم (زوجه سید محمد صمیمی اردستانی )که نفر اول از بطن دختر میرزا محمد حکیم ودو نفر آخر از بطن صبیه سلطان الواعظین است باقی مانده است.

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مرداد 1390ساعت 9:21  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

حاج ملا عبدالعظیم بیدگلی

حاجی ملا عبدالعظیم بن محمد تقی :

حاجی ملا عبدالعظیم از مردم آران وبید گل کاشان بوده که پس از طی تحصیلات مقدماتی در قم بتحصیل علوم مختلفه اشتغال داشته واز محضر بزرگان علماءمن جمله میرزای قمی ونراقی استفادت نموده وبدرجه اجتهاد نائل گردیده است

در درس میرزای قمی با سید رشتی شرکت می کرده است وپس از طی مراتب تحصیلی بقصد زیارت بطرف مشهد حضرت رضا ع حرکت میکند وچون به موغار اردستان می رسد یکی از ماههای مقدسه بوده اورا دعوت به باقامت واداء نماز جماعت و موعظت می نمایندبر حسب اصرا توقف می نماید در این گیر دارز یکی از مدرسین سابق او بقصد تشرف به ارض اقدس از آنجا عبور می کند (در ازمنه سابقه که وسایط نقلیه خودرو نبوده بیشتر مردم مجاور اردستان از راه جندق وبیابانک وطبس بمشهد مسافرت می کرده اند واردستان در طریق واقع می شده)وقتی حاج ملا عبدالعظیم را ملاقات می کند پرسش می کند آیا عالمی که مقدم بر شما باشد وجود دارد جواب منفی میدهد مدرس اورا اندرز می دهد که مبادا در چنین جایی توقف نماید از اینرو بطرف مشهد مقدس عزیمت می کند ومدتی در آنجا مشغول تحصیل می گردد.

میگویند وقتی وارد مشهد شد وحجره ای انتخاب کرد مقداری پشیز داشت در زیر حصیر حجره گذاشت وهر موقع نیازی داشت از آن برمی داشت یک مرتبه متوجه شد مخارج او بیش از مبلغی است که در بدو امر داشته از این رو پلهای زیر فرش را شماره کرد وطولی نکشید که تمام شد بفکر فرو رفت و درآن شب خواب دید که اگر پول ها را نشمرده بودی برای امر معاشت کافی بود ولی دیگر توقف در مشهد موردی ندارد.

چون از مشهد مقدس مراجعت کرد در اردستان وزواره مردم اورا دعوت به اقامت وامامت وموعظت وتدریس نمودند ومشار الیه نیز قبول تقبل نمود وچندی اقامت نمود ومجد دا قصد عزیمت به قم را نمود ولی مردم زواره واردستان مانع شدند وناچار زنی در باب الرحی اردستان وزنی در زواره اختیار نمود وگاهی در اردستان بامامت مسجد خسرو و در زواره در مسجد کرسی ونیز در اردستان وزواره بتدریس مشغول بود اغلب هم به منبر میرفت وبا صوت بسیار خوبی که داشت مردم را موعظت می فرمود .معروف است وقتی که شب در اردستان منبر می رفت وبصورت عالی می خواند در زواره صدایش را می شنیدند.

در حوزه درسش اغلب فضلای محل حاضر میشدند ملاحسین مهر آبادی جد نگارنده هم از محضر او استفادت نموده یعنی جد پدری از جد مادری کسب علم کرده است.

در این اثنا که حاجی ملا عبد العظیم از هر جهت مورد توجه واقع گردید وشهرت خاصی حاصل نمود لطفعلی خان ترشیزی(کاشمری)بقصد تشرف بکربلا ونجف بزواره می آید وچون از کربلا مراجعت میکند املاکی خریداری ومدرسه ای در زواره بنا ء می کند وآن املاک را وقف مدرسه مینماید وحاجی ملا عبدالعظیم را را متولی قرار میدهد ومقرر میگردد که بعد از او تولیت با اعلم اصلح او باشد که قابلیت تدریس در مدرسه داشته باشند اعم از پسری یا دختری ودر صورت فقدان اعلم واصلح در بین اولاد او با اعلم واصلح محل می باشد.

رقبات موقوفه عبارت از شش طاق ونیم شهراب وتمام مزرعه حسن آباد سفلی ومزد آباد پائین بوده است که فعلا"تماما" در تصرف وقف است واین تولیت تا تاریخ تحریر در بین اولاد پسری بوده است.

حاجی ملاعبدالعظیم از علمای با زهد وورع بشمار می رفته وبه سفر حج مشرف شده ونیز سایر مشاهد مقدسه را زیارت نموده است آخرین قرآنی را که در پایان عمر نوشته وخاتمه ای بر ان نوشته ذیلا"برای نمونه نوشته می شود :

((قد تشرفت بکتابة هذا بتوفیق الله فی سنة ثمان واربعین بعد مأتین والف من الهجر ة وانا اقل الخلیقة العبد الخاطی ابن محمد تقی عبدالعظیم ارجو من الله الکریم ان یجعله ذخرا"ووسیلة لیوم لاینفع الا لطفه العمیم-وقف مؤبد وحبس مخلد ساختم این کتاب آسمانی وفرقان سبحانی را بر دوستان محمد وآل آن حضرت علیهم السلام آن را تلاوت نموده ثواب آنرا هبه نمایند با روح مقدس این شفعاء روز در ماندگی وتولیت آنرا بعد از اجابت دعوت الهی و انتقال از این دار فانی مفوض ساختم با صلح اولاد خود ودر صورت تساوی سن وبا وجود تساوی عمل بقرعه خواهند نمود وبا انقراض العیاذ بالله با اصلح علماءآن زمان خواهد بود ))

تا باینجا که می رسد ثواب آنرا نثار واقف ووالدین و منسوبان این رو سیاه در ثواب شریک سازد وبعد نوشته شده( وکان ذالک فی سنة ۱۲۴۸ )

حاجی ملا عبدالعظیم از نژاد فیروزان معروف بابولؤ لؤبوده است که شرح آن در تواریخ مسطور است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰

+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم مرداد 1390ساعت 17:17  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

طوایف اردستان

طوایف اردستان

مردم شهر اردستان اصولا"از دو نژاد مختلف تشکیل می شوند که عبارتند از سادات بنی فاطمه وغیر سادات.

الف نژاد غیر سادات یا نژاد بومی .

طوایف وعشیره های معروف شهر اردستان که اکثریت جمعیت بومی را تشکیل می دهد باین شرح است.

1-طایفه ملا شفیع – یا ملا محمد صادق پلوی

این طایفه منسوبند به ملا شفیع فرزند بلا واسطه حکیم ربانی مولا محمد صادق اردستانی مؤلف رساله معروفه جعلیه صادقیه که دار محل خود مسطور خواهد افتاد

ملا محمد صادق اردستانی آنچه معلوم است با واسطه سه(3) پشت به این ترتیب:

ملانا محمدصادق بن حاج مهدی بن مولانا قاسم بن مولانا کمال الدین محمد بن پیر جمال الدین محمد به پیر جمالی اردستانی متصل  میگردد –ملا محمد صادق اردستانی آنچه معلوم است دارای سه پسر باسامی :

1-حاج محمد ابراهیم

2-ملا محمد طاهر

3-ملا محمد شفیع

الف – حاج محمد ابراهیم

حاج محمد ابراهیم پسری داشته بنام محمد اسمعیل واو هم سه فرزند داشته یکی شیخ محمد مهدی که از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری بوده است وخود از علمای بزرگ عصرش بوده است وذکرش در باب علما خواهد آمد . پسر دوم محمد هاشم است که از احفادش باقی نمانده است .

دیگر شیخ محمد حسین مؤلف کتاب قسطاس المستقیم که شرح حالش در جای خودش مسطور می شود

شیخ محمد مهدی دارای چهار پسر بنامهای:

1-آقا عبدالحسین از دانشمندان که در اصفهان مدفون است

2-شیخ عبدالصالح

3-شیخ یوسف

4-محمد اسمعیل (معروف به میرزا آقا)

شیخ عبالصالح دارای چهار دختر وپسری بنام شیخ محمد رضا بوده است واز او دو پسر باسامی:

1-مهدی طاهری

2-محمد طاهری ویک دختر عیال سید مصطفی طاهری –از محمد اسمعیل (میرزا آقا) یک پسر بنام حاجی شیخ ابوالقاسم هرندی که خود از دانشمندان ومحترمین است وفعلا"در کرمان اقامت دارد ویک دختر (زوجه حاجی محمد جواد هرندی) باز مانده است . شیخ یوسف وشیخ عبدالحسین بلاعقب بوده اند.

این طایفه از زمان حاجی محمد ابراهیم به یزد مهاجرت ودر آنجا اقامت گزیده اند واز زمان شیخ محمد مهدی این طایفه معروف پاشنه طلایی شده اند وشاید علت این بوده است که شیخ محمد مهدی که از علماء وبزرگان بوده کفشی می پوشیده که معروف بپاشنه طلا بوده است.

ب – ملا محمد طاهر

ملا محمد طاهر در اصفهان اقامت داشته وپسری بنام ملا محمد صادق واو پسری بنام ملا محمد طاهر داشته اند .از ملا محمد طاهر پسری باقی بوده بنام ملا محمد صادق متخلص به روشن که در قسمت مربوط به شعراء خواهد آمد واز ملا محمد صادق هم چنانکه در جای خود (شرح حال فقها ومحد ثین) خواهد آمد پسری بنام ملا صارم الدین باقی بوده که عتبات میزیسته است ودیگر از نژاد آنان اطلاعی در دست نگارنده نیست.

ج- ملا محمد شفیع

ملا محمد شفیع که طایفه ملاشفیع اردستان (فعلا" در حدود یک صد وپنجاه (150) نفربا او منسوبند) فرزند بلا فاصله حکیم ربانی ملا محمد صادق اردستانی بوده است ملا محمد شفیع دارای پسری بوده بنام محمد تقی واوپسری داشته بنام ملا احمد واو پسری بنام ملا محمد قاضی وچند پسر دیگر که یکی ظاهرا" ملا ابوالقاسم اردستانی عالم معروف ودیگری ملا علی اکبر (فاسد العقیده) بوده اند.

ملا محمد قاضی پسری بنام ملاغلامعلی داشته که خود در سلک علماء وشرح حالش جداگانه خواهد آمد ملاغلامعلی دارای سه پسر باسامی :

1-شیخ حسین

2-شیخ احمد شفیعی

3-شیخ عبدالوهاب می باشد

2-طایفه حاجی ملا اسمعیل کبودانی

این طایفه منسوبند به حاجی ملا اسمعیل کبودانی مرزند ملا یعقوب کبودانی که از علمای معروف اردستان بوده است.

حاجی اسمعیل دارای دو پسر باسامی :

1-ملایعقوب

2-ملا محمد حسین صدوقی ویک دختر مادر عبد الحسین جلالی بوده است.

از ملایعقوب یک پسر بنام جعفر جلالی باقی است که در خدمت وزارت دادگستری است

3-طایفه امام جمعه

این طایفه منسوبند به ملاحسن همدانی جد اعلای میرزا هدایت اله امامی که ازعلمای معروف زمان خود واز همدان باردستان مهاجرت کرده وبر مقتضای زمان عنوان امام مسجد جامع اردستان بدو تفویض شده است –اقارب اوهنوز در همدان باقی میباشند ونیز آثاری از آن مرحوم در آنجا (همدان)باقی است

ملا حسن همدانی پسری داشته بنام ملا احمد واو نیز دو پسر داشته بنامهای :ملا حسن وملا محسن.

ازملا حسن دو پسر یکی موسوم به ملا میرزا ویک پسر بنام میرزا هدایت اله باقیمانده است-ملا محسن نیز دارای پسری بنام ملا علی اکبر بوده که پسرش حسین امامی شاعر معروف اردستان است که در خدمت فرهنگ می باشد ویکدختر زوجه شیخ احمد بن ملا غلامعلی سابق الذکر است.

4-طایفه حاجی محمد باقرعرب

  این طایفه منسوبند به حاجی محمد باقر عرب که از متنفذین محله مون اردستان بوده اند.

یکی از پسر های حاجی محمد باقر عرب ابوطالب بیک وپسر ابوطالب بیک میرزا عبدالوهاب خان عامری است که فوت شده اند. از میرزا عبدالوهاب خان عامری دو پسر باقی مانده که ارشد آنان اسمعیل آقا عامری که فعلا" رئیس انجمن شهر اردستان است .برادر ابوطالب بیک محم تقی پسر او محمد ابراهیم عامری بوده که فوت شده است.

۵- طایفه محمد صادق محالی:

این طایفه منسوبند به محمد صادق نامی که کدخدای محال بوده وسردسته این طایفه محمد مهدی معروف به حاجی معدل السلطان است که در دستگاه مصطفی قلیخان سهام السلطنه وسپس در دستگاه ظل السلطان بامور دیوانی اشتغال داشته وپس از فوت بلا عقب بوده است.

۶- طایفه آعلی

این طایفه منسوبند به علی نامی از اهل آران وبیدگ که پسرش میرزا جان نامی بوده واز صند وقدارن محمد حسن خان عرب عامری  حاکم نطنز واردستان بوه که پس از طعیانش ازطرف فطحعلی شاه شاه قاجار دستگیر وکشته شد پس از آن میرزا جان در محله رامیان اردستان ساکن واز وجوهاتی که نزد او بود قریب دویست(۲۰۰) جریب املاک رامیان وهفت ونیم طاق ماه آباد ومقداری از دهات نطنز خریداری کرد وبا مردم عوام رامیان وصلت کرد وخود طایفه ای را بنام آعلی تشکیل داد وبطوری این طایفه مردمانی ظالم وجابر بودندکه تمام سادات رامیان از آنان شکایت داشتند .معروف است چون این طایفه با مصطفی قلیخان سهام السلطنه که حاکم بر آن حدود (اردستان) بود نزدیک بودند ومالیات بوسیله آنها وصول میگردید وقتی سیدی را آوردند وچوب در آستینش کردند واورا زدند تا مالیات مورد مطالبه را وصول کردند .ولی چون کارشان بر خلاف عدالت بود بتدریج املاک را فروخته از بین رفتند.

شنیده سد وقتی احمد نامی از این طایفه در اصفهان در اصفهان مرده بود محضا"لله اورا تکفین وتدفین کردند(القدرت لله)

فعلا"از این طایفه فرزندان رضا بن جعفر معروف به صمیمی وعبدالصمد جهان شاهی وجود دارند .

                                                                    آتشکده اردستان جلد اول

 

 

 

 

+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم مرداد 1390ساعت 16:38  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

ادامه سادات طباطبای که ساکن زواره بوده وهستند(تیره سادات حاجی میرزا حیدر علی )

سادات طباطبای که ساکن زواره بوده وهستند.

تیره سادات حاجی میرزا حیدر علی :

این دسته از سادات طبا طبا منسوبند به حاجی میرزا حیدر علی بن میرزا سید محمد بن میرزا محمد حسین اول که با دسته حاجی میرزا رفیعا در میرزا محمد حسین اول بهم می رسند باین ترتیب یکی از پسرهای میرزا محمد حسین اول میرزا سید محمد بوده و او دو پسر داشته یکی حاجی میرزا رفیعا چنانکه گذشت ودیگری حاجی میرزا حیدر علی .

حاجی میرزا حیدر علی دارای پنج پسر باسامی :

1-حاجی سید ابوطالب ساکن اصفهان.

2- میرزا حسین

3-میرزا کوچک

4- میرزا محمود وچند دختر بوده است

حاجی سید ابوطالب دارای یک پسر بنام میرزا عبد الحسین که بلا عقب بوده وچهار دختر باسامی:

1-جواهر سلطان (زوجه میرزا مخمد علی حقایق )

2-حاجیه بیگم آغا (زوجه حاجی میرزا محمد علی)

3-زوجه سید حسین قناعتی ویک دختر دیگر بوده است.

میرزا حسین بن میرزا حیدر علی دارای یک پسر بنام میرزا محمد علی حقایق که از علمای زواره می باشد وچهار دختر باسامی:

1-آسیه سلطان (زوجه میرزا محمد رضا حکیم)

2-خدیجه بیگم (زوجه میرزا محمد  بن حاجی میرزا تقی )

فاطمه بیگم (زوجه میرزا محمد بن حاجی میرزا هاشم میدان از طایفه حاجی میرزا آقا علی)

بیگم صاحب (زوجه سید عباس بن سید محسن)بوده است.

میرزا کوچک بن میرزا حیدر علی ساکن ماربین دارای دو پسر باسامی :

1-حاجی میرزا محمد واعظ.

2-میرزا حسن ویک دختر که دو نفر اخیر در ماربین سکونت داشته اند بوده است.

حاجی میرزا محمد واعظ ساکن زواره ودارای دو پسر با سامی :

میرزا اسمعیل

2- سید محمد علی نیماد فتوحی که از فضلاءووکیل درجه اول دادگستری محسوب ودر بهمن سال (1335 ه .ش )بمرض سرطان در طهران در گذشت وشرح حالش در باب علماء خواهد آمد ویک دختر بنام فاطمه(زوجه سید محمود روحانی نیستانی واعظ )که فوت شده ویک ژسر بنام  سید حسین روحانی باقی از متوفا باقی است.

از مرحوم سید محمد علی نیماد دو دختر باقی مانده است.

تیره سادات سید محمد مظهر :

این شعبه منسوبند به سید محمد بن محمد صادق بن میر محمد حسین بن رفیع الین محمد بن محمد مهدی بن ابو الحسن بهاء الدین محمد میرزا رفیعای معروف.

سید محمد مردی طبیب وشاعر ومتخلص به مظهر بوده است .آنچه مسلم می باشد دارای دو فرزند بوده یکی بنام میرزا ابوالحسن معروف ومتخلص به جلوه که از حکمای بزرگ عصر خود محسوب بوده وچون گرد ازدواج نگردیده پس از فوت فرزندی از اونمانده است.

یکنفر دختر هم داشته که زوجه حاجی میرزا تقی بن محمد حسین (دوم) بن محمد صادق بن محمد حسین (اول) بوده است که از آن دختر چهار پسر بوجود آمده که تمام ساکن اردستان واحفاد آنان معروف به جلوه می باشند .شرح حال پدر وپسر در باب حکماء و اطباء وشعرا بتفصیل مذکور است از میرزا حسن جلوه فرزند میرزا محمد بن حاجی تقی شنیده شد که سید محمد مظهر دختر دیگری داشته که در سلطنت آباد شمیران شوهر داشته است.ادامه دارد

 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم مرداد 1390ساعت 12:9  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

کاچی

کاچی

اسم این غذا برای همه آشناست وضرب المثل معروف (کاچی بهتر  از هیچی ) را تداعی میکند ولی کاچی زواره وکلا منطقه اردستان هم ازنظر مواد اولیه هم پختن وهم روش خوردن آن با نقاط دیگر ایران تفاوت دارد.

مودای که برای پختن کاچی لازم است را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. آرد ذرت . کشک سائیده . وقورمه.

ذرت : دانه علفی است که اندازه آن از ماش بزرگتر واز نخود کوچکتر وبه رنگ سفید که زواره به این دانه ذرت می گویند وشاید این نام گذاری به این علت باشد که علفی که از این دانه بوجود می آید مانند بوته ذرت (بلال )است. این دانه را بصورتی آرد می کنند که به نرمی آرد گندم نبوده ودرشت تر است. این آرد به مرور وبا مقداری نمک  که لازم است  در آب جوشی که آماده کرده اند ریخته و باتکه چوبی که سر آن چند شاخه و به آن همزن می گویند هم زده که قلنبه نشود وریختن آرد و همزدن تا زمانی ادامه پیدا می کند که غذا باقل زدن آن تبدیل به مایعی شود از آش سفت تر واز خمیر نانوائی شل تر است به این حالت که رسید حرارت زیر غذا را کم کرده ومانند برنج دم می کنند البته زمان دم کشیدن آن بیشتر از برنج است .

قورمه کاچی را به چند طریق میتوان تهیه کرد :

1-مقداری د نبه وپیاز را  سرخ کرده بطوریکه روغن دنبه خارج شده ورنگ دنبه دم به قرمزی بزند  وبه آن ادویه و نعناع خشک باید افزوده شود.

2-مقداری د نبه  وپیاز وگوشتی که به قطعات کوچک تبدیل شده را سرخ کرده وبه آن ادویه ونعاع خشک اضافه می کنند.

3-بجای گوشت در روش دوم از جگر استفاده می شود.همچنین میتوان در روش دوم وسوم بجای دنبه  از روغن هم  استفاده کرد

زمانیکه کاچی  کاملا" پخته شد آنرا در مجمعه ای (سینی بزرگ مسی ) ریخته وبطوری پهن می کنند که همه سطح مجمعه را باقطر چند سانتیمتر بپوشاند وو سط آنرا مانند حوضی که وسط حیاط است گود کرده به آن قلعه می گویند .کشک سائیده را میریزند در این قلعه ویکی از انواع قورمه را روی کشک می ریزند البته غلظت کشک باید آنقدر باشد که قورمه با کشک به راحتی مخلوط نشوند .

روش خوردن کاچی زواره ای :توسط انگشت نشانه مقداری از کاچی را جدا کرده ودر قلعه که کشک وقورمه است زده ولقمه را آغشته به کشک وقورمه کرده نوش جان میکنند .در حال حاضرکمتر سنت های گذشته را رعایت می کنند و بیشتر توسط قاشق وبجای دسته جمعی در مجمعه در بشقاب بطور انفرادی آن هم در مواقع مختلف هفته وروز این غذا خورده میشود.البته خوردن آن توسط دست برای آنهائیکه از بچگی یاد نگرفته اند کار مشکی است.خصوصیت دیگر این غذا این است که فقط در زمستان وهوای سرد وبیشتر در روز جمعه باید بین صبحانه ونهار خورده شود .ولی نوعا"کسانیکه کاچی خورده باشند دیگرتا شب احتیاج به غذای دیگری ندارند

+ نوشته شده در  شنبه هشتم مرداد 1390ساعت 11:47  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

این عید پلو اون عید پلو

این عید پلو آون عید پلو.

از ظریفی سئوال کردند که وضع معیشتی ارباب بهتر است یا وضع خدمه ارباب .گفت:معلوم است وضع خدمه؟با تعجب از او پرسیدند چطور ؟! گفت ارباب امروز ظهر که پلو میل می کند بعد از ناهار استراحت کرده وچائی را بعد از خواب نوش جان می کند ممکن است همراه چائی مقداری شیرینی هم میل کند . دیگر چیزی نمی خورد تا موقع شام که برای شام هم از پلو خبری نیست بلکه گوشت جوجه را گذاشته در آبلیمو ترد وخوش مزه شده بصورت جوجه کباب با چند لقمه نان میل می کند . تا خوابیدن چیزی نمی خورد مگر مقداری آجیل و تنقلات . دیگر تا صبح هیچ نمی خورد .صبحانه مقداری عسل  .کره . مغز گردو و... می باشد عموما" ارباب بین صبحانه و نا هار دوست ندارد چیزی میل کند . در نتیجه صبر می کند تا ظهر که غذای ظهر پلو است .ولی خدمه ورعیت ها نباید انقدر برای پلو چشم انتظاری بکشند ((.این عید پلو اون عید پلو))

+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مرداد 1390ساعت 12:12  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

شجره نامه طوایف سادات طبا طبا ی ساکن زواره

طایفه میرزا رفیعا معروف بنائینی .

این طایفه منسوبند به فیلسوف وحکیم مقاله معروف رفیع الدین محمد معروف به میرزا رفیعا نائینی ابن حیدر بن زین الدین علی بن حیدر بن علی بن بهاء الدین حیدر بن کمال الدین حسن بن شهاب الدین علی نقیب بن عباد بن فتوح الدین احمد بن شهاب الدین علی بن حمزه بن اسحق بن طاهر بن علی (ابوالحسن شهاب الدین ) بن فتوح الدین احمد بن ابی جعفر محمد بن ابی العباد احمد المشهور برئیس بن ابراهیم طبا طبا بن اسمعیل بن ابراهیم الغمر بن الحسن المثنی بن الامام حسن بن علی  ع که بعد از طی بیست چهار پشت بامام وپس از طی نوزده فاصله بابراهیم طبا طبا وپس از طی سیزده بطن به طاهربن علی اولین موقوف علیه موقوفات احمد بن رستم میرسد.

میرزا رفیعادارای چند پسر بوده است که از معاریف آنان ابوالحسن بها الدین محمد بوده است.

طوایف وتیره های معروف از اولاد ابوالحسن بهاء الدین محمد بوده اند .که به تیره های ذیل تقسیم می شوند.

1-تیره سادات در میانی که در اصفهان سکونت دارند وتولیت عمده موقوفات این سلسله در میانه آنها میباشد واز موضوع بحث خارج است.

2-تیره میر محمد علی آقا بابا.

3- تیره میر محمد .

4-تیره تقی الدین محمد .

5-تیره شیخ الاسلام ساکن اردستان

6-تیره سادات حاجی میرزا رفیعا بن میر سید محمد بن میر محمد حسین(اول)

7-تیره حاجی میرزا حیدر علی بن میر سید محمد بن میر محمد حسین (اول)

8-تیره سادات سید محمد مظهر بن محمد صادق بن میر محمد حسین (اول)

9-تیره سادات میرمحمد حسین (دوم)بن محمد صادق بن محمد حسین (اول)

تیره میر محمد علی آقا بابا

نسبت میر محمد علی آقا بابا باین طریق به میرزا رفیعا می رسند.

میر محمد علی آقا بابا بن رفیع الدین محمد بن ابوالحسن بهاء الدین محمد بن رفیع الدین محمد الی آخر.

میر محمد علی آقا بابا دارای سه پسر باسامی:

1-سید حسن مجمر که شرح حال او در باب شعرا خواهد آمد.

2-سید محمد بحری که شرح حالش در باب علما خواهد آمد .

3-سید هادی بوده است.

سید هادی پسری بنام سید حسین وپسر دیگری بنام سید ابراهیم داشته است .

سید حسین بن سید هادی دارای شش پسر باسامی:

1-میرزا هادی

2-میرزا علیمحمد صدر .

3-سید علی اکبر.

4-میرزا ابوتراب .

5-سید هدایت الله.

6-سید علی رضا ویک دختر بنام ماهروخ خانم (زوجه میرزا محمد بن سید یوسف از طایفه میر جعفریها)بوده است.

سید ابراهیم دارای دو پسر باسامی:

1-میر محمد علی.

2-میزا اسمعیل ویک دختر بنام سهیلی بیگم(زوجه میرزا علی اکبر بن میرزا جواد از طایفه میران)بوده است.

از مجمر کسی باقی نمانده ولی از سید محمد بحری پسری بنام سید حسن متخلص به شیدا باقی بوده که در زمان ناصر الدین شاه فوت شده است.

تیره میر محمد .

تیره میر محمد دسته ای در مهراباد سکونت داشته اند [که به آن اشاره خواهد شد]  واز همین تیره است سادات معروف به میر تاج الدین که در زواره سکونت داشته اند.

میر تاج الدین.

میر تاج الدین دارای پسری بوده بنام سید حسن واو نیز دارای دو پسر باسامی :

1-سید محسن.

2-سید محمد بیک بوده است.

سید محسن دارای پنج پسر باسامی :

1-سید عبدالکریم .

2-سید حسین.

3-سید عباس.

4-سید عبدالخالق.

5-سید ابوتراب ویک دختر بنام آغابیگم(زوجه میرزا حسین بن سید محمد بیک بوده است.

سید عبدالکریم بن سید محسن دارای یک دختر بوده است.

سید حسین بن سید محسن دارای پنج پسر باسامی :

1-سید عزیز اله.

2-سید غضنفر.

3-سید حبیب اله.

4-سید رشید.

5-سید فضل الله ودو دختر بوده است.

سید عباس بن سید محسن دارای سه پسر باسامی :

1-میرزا رضا توکلی .

2-سید محسن توکلی.

3-میرزا حسین توکلی ودو دختر که یکی زوجه میرزا حیدر علی بن محمود ودیگری زوجه میرزا فضل الله بن سید حسین بوده است.

سید عبد الخالق بن سید محسن دارای سه پسر باسامی:

1-سید محمود .

2-سید علی .

3-سید محمد ودو دختر یکی عیال میرزا سید محمد بن حاجی سید محمد علی ودیگری زوجه عبد اللکریم نامی بوده است.

سید تراب بن سید محسن بلا عقب بوده است .

سید محمد بیک بن سید حسن دارای دو پسر باسامی:

1-میرزا اکبر مشیری .

2-میرزا حسین فدائیان3-میرزا محمد فدائیان.

4-میرزا محمد علی فدائیان وسه دختریکی زوجه میرزا محمد بن محمد علی هانی زاده ودیگری عیال حاجی سید عبدالحسین بن حاجی میرزا محمد علی سومی زوجه میرزا علی رضا بن میرزا حسین بن سید محمد بیک بوده .

میرزا میرزا حسین بن سید محمد بیک دارای دو پسر باسامی:

1-میرزا علی رضا.

2-میرزا ابراهیم بوده است.

تیره تقی الدین محمد .

این تیره بطوریکه معروف است در نائین سکونت داشته اند ولی خصوصیات آنها برای نگارنده روشن نگردید.

تیره سادات حاجی میرزا رفیعا بن میر سید محمد بن میر محمد حسین اول.

این دسته از سادات طبا طبا منسوبند به حاجی میرزا رفیعا بن میر سید محمد بن میر محمد حسین اول که خود وپدر وجداو از بزرگان وعلماء محل محسوب می شده اند حاجی میرزا رفیعا در ابتدا ساکن اصفهان بوده وسپس در زواره اقامت داشته است .مدتی هم در هندوستان مقیم وزنی از امرای سند گرفته که از آن اولادی نداشته است.

حاجی میرزا رفیعا شش پسر باسامی:

1-میرزا علی اکبر محیی الحکماء که از اطباء زواره بوده است.

2-میرزا صادق.

3-میرزا احمد.

4-میرزا محمد علی ضیاء الحکماء که او نیز طبیب وساکن طهران بوده است.

5-میرزا محمود که بلاعقب بوده است.

6-میرزا حسن بلاعقب.وچند دختر یکی زوجه میرزا حسین بن میرزا حیدر علی .دومی زوجه میرزا حسن بن میرزا محمد حسین دوم بوده است.

میرزا علی اکبر محیی الحکما دارای دوسر باسامی:

1-میرزا محمد علی شمس الحکماءاز اطباء.

2-میرزا محمد رضا معرف به حکیم از اطباء وسه دختر باسامی :

1-رقیه بیگم (زوجه حاجی سید یوسف بن حاجی سید احمد)

2-بیگم جان (زوجه سید حسین)

3-خدیجه بیگم (زوجه حاجی سید ابوطالب مقیم اصفهان)بوده است.

میرزا محمد علی شمس الحکماءبن میرزا علی اکبر دارای چهار پسر به اسامی :

1-حاجی سید ابو الحسن جلوه از روحانیون.

2-میرزا عبدالجواد

3-حاجی سید علی اکبر فتوحی از شعراء عالی قدر که شرح حالش در باب شعرا خواهد آمد.

4-میرزا مصطفی فتوحی ودو دختر باسامی:

1-صدیقه (زوجه مرحوم میرزا اسمعیل بن حاجی میرزا محمد )

2-فاطمه بیگم بوده است.

میرزا محمد رضا حکیم دارای یک پسر بنام دکتر سید حبیب الله فتوحی از اطباء که شرح حالش در باب پزشکان معاصر خواهد آمد وپنج دختر باسامی:

فاطمه بیگم(زوجه اولای میرزا موسی بن میرزا صادق)

2-زهرا بیگم (زوجه دوم میرزا موسی بن میرزا صادق)

3-سکینه بیگم (زوجه میرزا عبدالحسین هاشمی نسب)

4-بیگم آغا (زوجه میرزا عبدالجواد فتوحی بن میرزا محمد علی شمس الحکماء)

5-عذرا بیگم (زوجه میرزا یوسف بن میرزا سلیمان از طایفه حاجی میر محمد علی)بوده است

میرزا صادق بن حاجی میرزا رفیعا دارای پنج پسر باسامی:

1-میرزا یحیی سید الحکماء از اطباء ساکن طهران .

2-میرزا عبدالحسین تاجر.

3-میرزا موسی فتوحی

4-میرزارفیعا

5-غفار(این دو نفر اخیر بلاعقب بوده اند) وچهار دختر باسامی:

1-سکینه بیگم(زوجه میرزا محمد علی شمس الحکماء)

2-بلقیس بیگم(زوجه میرزا علی اکبر وکیل الرعایا از طایفه حاجی سید اسمعیل)

3-زرین بیگم (زوجه میرزا رفیعا دیباج بن میرزا حسن بن میرزا صادق) .

4-صاحب بیگم(زوجه میرزا ابوتراب از طایفه سید مرتضی )بوده است.

میرزا احمد بن حاجی میرزا رفیعا که مدتی تولیت سرای میرزا کوچک واقع در اصفهان با او بوده دارای یک پسر بنام میرزا اسد الله لقائی وسه دختر باسامی:

1-فاطمه بیگم (زوجه میرزا مهدی بن حاجی میرزا تقی)

2-زهرابیگم (زوجه پسر میرزا عبد الوهاب خان حسین آبادی)

3-نوش آفرین (زوجه میرزا رفیعا دیباج)بوده است.

سید محمد علی ضیاءالحکماء بن حاجی میرزا رفیعا ساکن طهران دارای پنج پسر باسامی :

1-سید مهدی فتوح الملک که مدتی در در بار احمدشاه خدمت میکرده وفعلا" در وزارت راه اشتغال دارد

2-سید ابوالحسن که افسر شهربانی بوده وفوت شده

3-سید ضیاء الدین افسر ژاندارمری بوده وفوت شده

4-سید ابو القاسم

5-دکتر سید حسین فتوحی دارو ساز وچهار دختر باسامی :

1-زوجه حاجی معین الملک

2-بتول (زوجه میرزا اسد الله لقائی)

3-عصمت (زوجه بدیعی رادیو فروش )ویک دختر دیگربوده است.

 

شجره نامه سادات طباطبای که ساکن زواربوده وهستندادامه خواهد داشت که بمرور به آن اشاره می شود انشاالله

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم مرداد 1390ساعت 7:59  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

نه خانی اومد نه خانی رفت

نه خانی اومد و نه خانی رفت

خیلی دلش می خواست خوان وار زندگی کند . ولی وضع مادی خوبی نداشت .پیاده در حال سفر بود وتوشه ای او فقط یک خربزه کوچک بود.هوای گرم کویری و فاصله زیاد باعث شده بود که گرسنگی وتشنگی باوج خود برسد .در دل کویر خان وار نشست وشروع به خوردن خربزه کرد.با خود گفت نصف خربزه را نمی خورم تا مسافرینی که  عبور می کنند بفهمند خانی از اینجا عبور کرده است واین نصف خربزه از آثار اوست.ولی هنوز خیلی تشنه وگرسنه بود .نصف دیگر خربزه را هم خورد وبا خود گفت وجود پوسته وتخمه خربزه هم میتواند دلیل بر عبور خانی باشد.اما هنوز سیر نشده بود تخمه های خربزه را هم خورد وگفت آنهائیکه بعد از من  عبور خواهند کرد می فهمند خانی که عبور کرده تعدادی مرغ وخروس هم همراه داشته است.ولی باز هم سیر نشده بود پوست خربز راهم خورد وبا خود گفت دیگران خواهند گفت پوست خربزه را هم اسب خان خورده .در آخر کار دید هیچ اثری از خربزه وجود ندارد .کله ای تکان داد وگفت( نه خانی اومد ونه خانی رفت.)

+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم مرداد 1390ساعت 20:1  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

شهید مدرس

سید حسن مدرس طباطبائی

در پرده وسیله ها برانگیخته شد

تادعوی حق به باطل آمیخته شد

سردار سپه به آبروی خود شست

دستی که باو خون حسن ریخته شد

هفتاد اندی سال پیش در قصبه زواره یک حادثه بسیار کوچکی رخ داد که چون به هیچ وجه قابل ضبط ونقل شمرده نمی شد در میان صد ها حوادث ناچیز دیگر در همان هنگام وقوع خود خاموش وفراموش گشت. در پی آن واقعه کودکی شش ساله با پدر خود راه غربت در پیش گرفت وسر انجام بخوست خدا ونیروی دانش بمقام ومنزلتی رسید که یکی از ارکان سیاست وروحانیت کشور ما را تشکیل داد وبالاخره در بیست وهفتم رمضان 1357هجری قمری بعد از خوراندن سم باو و فشردن گلوی نازنین او جان به جان آفرین تسلیم نمود وآن حادثه این بود که در فصل درو یکی از ملاکین بزرگ زواره برای پراکنده کردن بچه ها از اطراف خرمن با ترکه نازکی به بچه ها حمله کرد.از قضا چوب او به پسر کوچکی اصابت کرده اشک او را جاری کرد هرچه خواستند او را ساکت کنند ممکن نشد.این کودک حسن نام داشت وپدرش سید اسماعیل در زواره نبود از واقعه که باخبر شد.خواست کودک ومادرش را به روستای سرابه که غالبا در انجا زندگی میکردببرد ولی مادر حسن به اینکار حاضر نشد در نتیجه به جدائی پدر ومادر حسن انجامید وحسن به سرابه برده شد واز آنجاهم به قمشه فرستاده شد .جد ش سید عبدالباقی از اولاد میر عابدین طبا طبائی زواره ای تربیت اورا بعهده گرفت بنا به مرقومه خود مرحوم مدرس دنباله تحصیل را در قمشه واصفهان وسپس در عتبات ادامه داد ودر جوانی بمرحله اجتهاد واجازه تدریس فقه واصول رسید.

اتفاق هائی در مراحل زندگی شهید مدرس مشاهده می شود که سرانجام به سود او تمام می شده است.

ضربت ترکه در زواره که اورا ارزده به شهر فرستاد ومردی دانشمند شد.

ضربت دیگری که در مدرسه جده کوچک اصفهان باوواردآمد علی رقم میلش اورا وارد سیاست کردوباقبول کردن نمایندگی مجلس سیاستمداری بزرگ شد.

ضربت سومی که مدرس را بمرتبه قهرمان ملی و بزرگ ترین رقیب سردار سپه رسانید توسط یکی از نمایندگان مجلس بصورت مرحوم مدرس زده شد.

ضربت چهارم را جمعی از عمال دستگاه برای ایجاد وحشت عمومی در پشت مسجد سپهسالار بصورت چند گلوله باو وارد کردندودر پی آن موجبات خروج ازعرصه سیاست وتحمل رنج تبعید وحبس وشهادت سید برای تحصیل سعادت اخروی فراهم آمد.

برگرفته از مقا له مجله محیط(محیط طباطبائی زواره ای)

مقدمه کتاب مدرس قهرمان آزادی نوشته حسین مکی

+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم مرداد 1390ساعت 8:10  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

آقای عظیمی پسر من ملاشده

آقای عظیمی پسر من ملا شده.

درسال هزار سیصد وچهل ویک شمسی آقای حاج سید رضا سلامتی استاد ما سر کلاس تعریف می کرد که زمانیکه کلاس اول دبستان را شروع کردیم همشاگردی داشتیم که از «تلک آباد»آمده بود زواره برای تحصیل سواد وعلم. همان روز اول ظهر که شد پدر همکلاسی که از تلک آباد آمده بود .آمد دم در کلاس ورو کرد به معلم کلاس مرحوم میرزا عبدالحسین عظیمی وگفت :آقای عظیمی پسر من ملا شده اگر ملاشده اورا ببرم.

+ نوشته شده در  دوشنبه سوم مرداد 1390ساعت 9:58  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

طوایف شهراب

طوایف شهراب

طوایف شهراب از دو نژاد است یکی بومی ودیگری نژاد عرب که از نجد وخابور مهاجرت کرده اند.

الف- نژاد بومی شهراب از دوازده طایفه تشکیل می شوند که در آنجا سکونت داشته اند

1-طایفه عظیمی که همان طایفه حاجی ملا عبدالعظیم می باشند که عده ای در شهراب با پسوند شهرابی (عظیمی شهرابی) وعده ای در زواره با پسوند زواره(عظیمی زواره) و اردستان ساکن بوده وهستند وعده ای هم در شهرهای مختلف ایران و خارج زندگی می کنند

این طایفه منسوبند بمرحوم حاجی ملاعبدالعظیم بن محمد تقیمردم آران وبیدگل کاشان (از نژاد فیروزان مکنی به ابولولو معروف) که در زمان کریم خان زند باردستان وزواره مهاجرت کرده وبطوریکه در باب علماء خواهد آمد نامبرده از مبرزین علمای عصر خود بشمار میرفته وچون لطفعلی خان ترشیزی (از اعراب عامری در ترشیز یا کاشمر معلی سکونت داشته) رقباتی از املاک شهراب وغیره وقف بر مدرسه زواره (شرح آن در تاریخ موقوفات خواهد آمد ) مینماید وتولیت آنرا با حاجی ملا عبد العظیم و اولاد او قرار میدهد از آن تاریخ ببعد این طایفه در شهراب نشو و نما می کنند وچون از طبقه علماء بوده اند مردم را نیز بطرف فرهنگ ودانش تبلیغ می نمایند که الحق شایسته است دبستان دولتی شهراب بنام حاجی ملا عبدالعظیم خوانده شود.

حاجی ملاعبدالعظیم چهار پسر داشته پسر بزرگش حاجی ملا محد علی بوده که هم در حال حیات مدیر وهم بعد از وفات حاجی ملاعبدالعظیم متصدی موقوفات مدرسه زواره بوده واز این رو در شهراب سکونت داشته والان هم خانه ای بنام او معروف است.

حاجی ملا محمد علی دارای پنج پسر باسامی:

۱ - ملا آقا کوچک (در راه کربلا فوت شده)

۲ - حاجی ملا اسمعیل

۳ - حاجی ملا محمد

۴ - ملا محمد تقی

۵ - حاجی ملا علی اکبر

ودو دختر یکی صاحب جان زوجه نظر علی کدخدا ودیگری خانم جانی زوجه حاجی محمد رضا چرمهینی بوده است . از فرزندان مذکور فقط حاجی ملا علی اکبر در شهراب سکونت داشته است .

حاجی ملا علی اکبر متناوباٌ  سه زن اختیار کرده که اززن نخست خود که قبلاٌ عیال ملا آقا کوچک برادر خود بوده یک دختر بنام ماه بانو داشته که بازدواج محمد رضا عرب در آمده ودر اردستان زندگی میکرده واولادی از او باقی است.

از زن دوم او که دختر امیر محمدامین خان عرب عامری وموسومه به ماه سلطان بوده یک پسر بنام عبدالعظیم معروف به میرزا آقا عظیمی شهرابی وپنج دختر باسامی:

۱ -صاحب سلطان (زوجه حاجی حسن آقا بن حاجی حسینعلی شهرابی از اعراب خابوری )

۲ - خانم تاج (زوجه ملامحمد محمد حسین بن ملا میرزا مهر آبادی معروف به ظهیری مهرآبادی) متوفاه در آبان ماه یک هزار وسیصد وپانزده قمری هجری.

۳ - شاهرخ سلطان (زوجه سید اسدالله بن میر سید علی کوهکن سرنج آبادی )که فوت شده است.

۴ - گلرخ سلطان ( زوجه حاجی حسین بن حاجی اسمعیل شهرابی از اعراب خابوری)

۵ - جواهر سلطان ( زوجه صفر علی بن مشهدی علی خان شهرابی از اعراب خابوری ) که فوت شده است.

واززن سوم که موسومه به سکینه دختر چراغعلی بوده پنج پسر باسامی:

۱ - میرزا محمد علی معروف به عظیمی

۲ - میرزا حسن (در کوچکی فوت شده )

۳ - میرزا حسین (در جوانی فوت شده)

۴ - میرزا فتح الله

۵ -محمد جان ودو دخترباسامی:

۱ - فاطمه (زوجه مصطفی )

۲ -حاجیه بی بی( زوجه عباس خان بن حاجی آقا از اعراب خابوری) داشته است.

میرزا آقا معروف به عظیمی در سال یک هزار وسیصد وهیجده (۱۳۱۸ه ق )هجری قمری در شهراب فوت واز او از زن نخستکه نازنین بیگم دختر عمویش حاجی ملا محمد باشد چهار پسر باسامی:

۱ - میرزا نعمت الله (فوت شده)

۲ - میرزا هدایت الله عظیمی

۳ - میرزا رحمت الله

۴ - میرزا عنایت الله معروف به سعدی

واز زوجه دوم که اصفهانی استسه پسر باسامی :

۱- -علی اکبر

۲ -کرامت الله

۳ - اعانت الله

ویک دختر بنام فاطمه (زوجه حسین بن صفر علی ) باقی مانده است.

ادامه شجره نامه طایفه مرحوم میرزا آقا

میرزا نعمت الله

میرزا نعمت الله معروف به شیخ در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بود ، ودر حوزه او را به فاضل شهرابی می شناختند.

میرزا نعمت الله ازدواج نکرد وگاهی  برای زیارت پدر ومادر ودیدن فامیل به شهراب وزواره مسافرت می کرد . طبق گفته بزرگان نام برده مریض،و در یکی از این سفر ها دیگر به قم بازنگشته حالت طبیعی خود را از دست داد ، بطوریکه در مجالس بدون توجه به دیگران  پای خود را دراز می کرد واین حالت شدت پیدا کرد بطوریکه دیگر متوجه اطرافیان خود نبود.تنها به برادر زاده خود ناصر فرزند حاج شیخ سعدی که تازه بدنیا آمده بود خیلی علاقه داشت . یکی از روزها که با پای پیاده از شهراب به زواره برای دیدن برادر زاده خود ناصر می آمد  در ابتدای زواره در حالی که زیارت عاشورا را زمزمه میکرد با دیگری برخورد کرده وجویای احوال ناصر می شود ،که پاسخ  آن شخص چه بود روایات مختلفی است، در هر حال نتیجه آن می شود که شیخ مسیر کویر را  انتخاب و می رود بسوی کویر ودر اثر تشنگی در سن سی وچند سالگی در سال (1319 ه ـ ش)رحلت کرده بعد از مدتی جسد او را در کویر پیدا می کنند ودر ورودی مقبره شیخ رجب برسی بخاک می سپارند . روحش شاد

میرزا هدایت الله

ثمره ازدواج میرزا هدایت الله« بافاطمه عمه زاده خود دختر صفر علی» ،  یک پسر بنام عبدالعظیم معروف به عبد الله وسه دختر باسامی:

اـ مریم

2 ـ شهناز زوجه آحمد آقا پسر عموی خود که به آن پرداخته خواهد شد.

3 ـ اشرف که در نوجوانی فوت ودر شاه عبد العظیم به خاک سپرده شد.می باشد

حاج عبدالعظیم معروف به «عبدالله»

ثمره ازدواج حاج عبدالعظیم با«حاجیه خانم اشرف اسد پور»اهل خرمشهر سه پسر باسامی:

1 ـ عباس معروف به« فرهنگ» که در سن 35 سالگی ودر اوج رشادت و زیبائی فوت ودر بهشت زهرا تهران بخاک سپرده شد از او پسری بنام ارسلان باقی است.

2 ـ رضا معروف به «ارژنگ »که ثمره ازدواج ارژنگ با ... یک پسر بنام خشایار ویک دختر بنام کیانا می باشد.

3 ـ آریو

ویک دختر بنام یگانه .میباشد

مریم

ثمره ازدواج مریم با« مرحوم حسین اقبالی» دو پسر باسامی :

1 ـ حمید رضا که در تاریخ( 18/11/1344 ه ش ) بدنیا آمد ودر  تاریخ (15/ 12/ 1361 ه ـش ) در ایستگاه حسنیه امیدیه در دفاع مقدس به شهادت رسید. وافتخاری بهتر از این نمی شود که خداوند متعال می فرماید «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون» بلی مادر شهید در رابطه با زنده بودن شهید خود می گوید، از طرف  سپاه پاسداران نامه ای سری برای دومین پسرم یعنی مهرداد آمدکه باید خود را به جبهه جنگ معرفی کنی ،موقعیکه از این مطلب مطلع شدم با رفتن او مخالفت کردم زیرا یک شهید داده بودم، شب شهید حمید رضا  در رویای صادق بمن گفت اگر می خواهی به بهشت بروی باید به مهرداد هم اجازه رفتن به جبهه را بدهی که از خواب بیدار شده اولین کارم این بود که به مهرداد گفتم رفتنت به جبهه از نظر من اشکالی ندارد.

اتفاق جالبی که در رابطه با نوشتن این سطور در مورد شهید حمید رضا اقبالی افتاد این بود که تلفنی خواستم از مادر شهید یعنی عموزاده ام اطلاعاتی بگیرم ، ایشان گفتند امروز  روز تولد شهید حمید رضا است.یا دش گرامی باد

2 ـ مهرداد دارای یک پسر بنام حسین وسه دختر باسامی :فاطمه، فائزه و صدیقه می باشد.

ودو دختر بنام های :

 1 ـ اکرم زوجه مهندس شریفی ویک پسر بنام علی

2 ـ لیلی زوجه مسعود شیخ لر که دارای یک پسر بنام دانیال و دو دختر باسامی : آتنا ودل آرام می باشد

 

میرزا رحمت الله

اولین ازدواج میرزا رحمت الله با«فاطمه» که حاصل آن یک پسر بنام احمد آقابود، ومادر احمد آقا در اثر همین زایمان فوت کرد،  خواهر او جمیله به ازدواج میرزا رحمت الله در آمده وثمره ازدواج دوم سه پسر باسامی :

1 ـ حاج رحیم

2 ـ محمد

3 ـ محمود وچهار دختر باسامی :

1ـ ملک زوجه سید ناصر اصفهانی دارای یک دختر خوانده بنام فرشته.

2 ـ رعنا زوجه قربان اینالو ودارای دو پسر بنام :

1 ـ مهدی

2 ـ مرتضی

وچهار دختر باسامی :

1 ـ مریم

2و3 ـمحبوبه ومنصوره دوقلو

4 ـ زهرا

3 ـ ایران زوجه« حسین عظیمی شهرابی »دارای دو پسر باسامی :

1 ـ عباس

2 ـ علی اصغر

و دو دختر بنام مریم ومرضیه

4 ـ طوبا زوجه «حسن حبیبی» دارای یک پسر بنام امیر رضا ویک دختر بنام ستاره می باشد.

حاج احمد آقا سرهنگ بازنشسته نیروی هوائی

ثمره ازدواج حاج احمد آقا با دختر عموی خود حاجیه خانم شهناز دو پسر بنام های :

1 ـ علی رضا

2 ـ محمد رضا

 وسه دختر باسامی :

1 ـ عاطفه زوجه«بهرام حبیب الهی »

2 ـ مهناززوجه « شهباز زاده»

3 ـمهتاب می باشد

حاج رحیم

حاصل ازدواج حاج رحیم با  «ایران، فرزند حاج میرزا احمد» سه پسر باسامی :

1 ـ پیمان

2 ـ احسان

 3 ـ امیر

 ویک دختر بنام الهام می باشد

محمد

حاصل ازدواج محمد با«صدیقه» یک پسر بنام علی ودو دختر بنام های فاطمه ونفیسه می باشد

محمود

حاصل ازدواج محمود با«زهرا».یک پسر بنام علی ویک دختر بنام ستاره می باشد.

ادامه دارد

 

 

 

 

 

۲-طایفه محمدی

سردسته این محمد اسمعیل وکرمعلی واولاد آنان بوده اند.

3-طایفه اسمعیلی

سردسته این طایفه ملا کاشف وبستگانش بوده اند .

 4-طایفه قنبه ای ها

این طایفه به کریمی معروفند وسر دسته آنان ملا محمد خادم وکسانش بوده اند.

5-طایفه نظری ها

6-طایفه حاجی ها – یا علی محمد بیگیها

که سردسته آنان ملا تقی صالحی وکسانش می باشند.

7 طایفه نچوری ها

سردسته آنان علی چونم ومنم است

8-طایفه گرگی ها

سر دسته آنان غلام رضا قربان وعده دیگر می باشند.

9-طایفه زینلی ها

سردسته شان حسین قلی بخشوئی وغیره ساکن سفیده وشهراب می باشند.

10-طایفه اسکندر ی ها

سردسته این طایفه حسین اسکندر است .

11-طایفه امام بخش

سردسته این طایفه شیخ عبد الله صالحی وبستگانش بوده اند.

12-سلیمان مهتر

سردسته آنان رضا سلیمان است.

این طایفه را از آن جهت مهتر نامیده اند که سلیمان مهتر مصطفی قلی خان سهام السلطنه بوده است.

ب- نژاد عرب

اعراب شهراب سه تیره اند.

1-تیره عرب عامری

2-تیره عرب خابوری

3-تیره عرب حجی 

یکم:تیره اعراب عامری که بعدا"به شرح این نژاد پرداخته خواهد شد.

دوم تیره اعراب خابوری

اعراب خابوری تشکیل می شوند از از هشت طایفه:

1-طایفه آدینه –یا حاجی احمدی ها

این طایفه منسوبند به آدینه نامی که جد اعلای حاجی احمی بوده باین ترتیب که آدینه پسری داشته بنام قاسم علی واو پشری بنام حاجی احمدی داشته است.

حاجی احمدی دارای پنج پسر باسامی:

1-حاجی حسین علی

2-حاجی رضا

3-نوروز

4-حاجی قلی

5-قنبر وچهار دختر بنامهای:

1-ننه خانم (زن حاجی اسمعیل خانی )

2-آمنه (زوجه امام بخش)

3-عرب بانو (زوجه رضا علی بن حاجی اکبر)

ویک دختر دیگر بوده است

حاجی حسین علی دارای پنج پسر باسامی:

1-جعفر آقا بیگی

2-حاجی حسن آقا

3-حاجی آقا

4-حاجی محمد آقا

5-نصیر خان وچهار دختر باسامی :

1-دخیل(زوجه حاجی محمد بن حاجی اسمعیل )

2-خانم گل (زوجه علی اکبر بن حاجی لطفعلی)

3-صغرا (زوجه حاجی سلیمان بن حاجی رضا)

4-فاطمه سلطان(زوجه محمد ابراهیم بن حاجی علینقی زواره ای)بوده است.

جعفر آقابن حاجی حسین علی دارای شش پسر باسامی:

1-احمد

2-علی اکبر

3-آقامحمد

4-عباس

5-حسین

6-اسمعیل وسه دختر بنام های:

جواهر( زوجه میرزا بن حاجی محمد)

ماهرخ(زوجه علی پازنی)

ایران (زن اللیاربن حاجی محمد رضا)بوده است

حاجی حسن آقا بن حاجی حسین علی دارای یک پسر بنام حبیب الله عامری وسه دختر باسامی:

1-فاطمه(زوجه جواد بن حاجی آقا)

2-سنمبر (زوجه شاه مدد بن نصیر خان)

3- دخیل (زوجه جواد بن حاجی آقا)

حاجی آقا بن حاجی حسین علی دارای پنج پسر باسامی:

1-جواد (از بط زوجه نیسیانی خود)

2-عباس

3-امیر

4-شمشیر

5-محمد (این چهار نفر اخیر از بطن ماهرخ دختر رضا قلی خان بن شمشیر خان بودهاند)ونیزیک دختر بنام شاهرخ (زوجه حسن بن حاجی مصطفی) از بطن زن نیستانه ای بوده است.

حاجی محمد آقا بن حاجی حسین علی دارای چهار پسر باسامی:

1-ابراهیم

2-علی

3-حسن

4-ماشا الله ودو دختر بنام های

ماه سلطان (زوجه حاجی علی بن حاجی اسمعیل)

جواهر (زوجه اسمعیل خان گلشکنانی) بوده است.

نصیر خان بن حاجی حسین علی  سه پسر باسامی :

1-شاه مدد

2-حسین

3-عباس ودو دختر :

1-صاحب جمع (زوجه سلطان محمد پاکوهی )

2-ام علی (زوجه ابراهیم بن حاجی محمد آقا) داشته است.

حاجی رضا بن حاجی احمد سه پسر باسامی:

1-چراغعلی

2-حاجی سلیمان

3-فریدون ودو دختر بنام های

1-شهربانو (زوجه حاجی محمد آقا بن حاجی حسین علی)

2-دخیل(زوجه سلیمان بن حاجی قلی)

نوروز بن حاجی احمد دارای دو پسر باسامی:

1-حسن

2-اکرم بوده است

حاجی قلی بن حاجی احمد سه پسر باسامی:

1-سلیمان

2-حسین

3-علی ناز ودو دختر :

1-حاجیه بی بی(زوجه حسن صاحب آبادی)

2-فاطمه (زوجه اکرم بن حاجی قلی)

قنبر بن حاجی احمد بلاعقب بوده وکسی از او باقی نمانده است. ادامه دارد

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سوم مرداد 1390ساعت 8:31  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

قاصد اونج

قاصد اونج

اونج(ا.  و. مفتوح ن . ج. ساکن) روستائی است در چند کیلومتری اردستان که شغل اغلب مردم آن در گذشه درست کردن هاون های سنگی بوده است وداستان از این جا شروع می شود که اربابی در اردستان به یکی از نوکرانش گفت فردا صبح اول وقت بیا این جا که می خوهم ترا بفرستم پیش کدخدای  اونج برای یک کار ضروری.نوکر صبح زود که از خواب بیدار شد برای خود شیرنی و غافلگیر کردن  ارباب بدون اینکه به ارباب بگوید رفت اونج .نزد کدخدا که رفت پس از احوال پرسی چاق سلامتی کدخدا گفت خب چه کار داری نوکر هاج وواج مانده که راستی ارباب با کدخدا چه کا رداشته که مرا فرستاده .بالاخره شرح ما وقع را گفت . کدخدا برای اینکه این نوکر سر به هوا را تنبیه کند گفت من می دانم ارباب تورا برای چکار فرستاده.  ارباب یک هاون کم دارد وتو را فرستاده که برای او یک هاون ببری ویک هاون داد به نوکر بی چاره که تحویل اربابش بده.سختی حمل یک هاون سنگی که سنگینی آن ضرب المثل شده وموقع خرید وفروش خانه هاون جا به جا نمی شدآنهم با پای پیاده وبدون وسیله به فاصله چند فرسنگ  برای همگان معلوم است.بعد از ساعت هابدبختی ورنج خود را بمنزل ارباب رسانید وفکر می کرد از اینکه چنین کار پر زحمتی را  تحمل کرده ارباب خیلی خوشحال شده واورامورد تشویق قرار خواهد گرفت .ولی ارباب ضمن اعتراض که چرا صبح اول وقت نیامدی گفت من دیشب نامه به کدخدا نوشتم که صبح تو برایم ببری اونج. که آه از نهاد نوکر بلند شد که این همه سختی برای یک بی توجه ای.واز آن ببعد این ضرب المثل بو جود آمد ((مثل قاصد اونج))

+ نوشته شده در  یکشنبه دوم مرداد 1390ساعت 9:28  توسط عماد   |  آرشیو نظرات

نور ممد که مرد دیگه نخلو نبستند؟

نور ممد که مرد دیگه نخل ونبستند.؟

قبل ا زاینکه داستان بوجود آمدن این ضرب المثل زواره ای را بگویم باید توضیحی کوتاه در مورد نخل بدهم.

در شهرهای حاشیه کویر مانند یزد.تفت.نائین واز جمله زواره برای مراسم محرم وتاسوعاوعاشورا .تابوت نمادینی ساخته اند که بزرگی وکوچکی آن بستگی به شهری دارد که از این نماد استفاده می کنند.وبه این تابوت نخل می گویند.مثلا در یزد دو نخل وجود دارد که یکی از انها آنقد ر بزرگ است که تقریبا به اندازه یک ساختمان دو سه طبقه می باشد.در سال 1352 که مدتی در بین مردم مهمان دوست یزد زندگی میکردم آقای مشروطه که رئیس میراث فرهنگی آن زمان بود اگر در قید حیات است خداوند عمر باعزت به او بدهد واگر فوت کرده از خداوند متعال برای او طلب مغفرت ورضوان می کنم.نام برده گنجینه ای باارزشی از عکس واسلاید داشتند که یکی از آن اسلاید ها مربوط به بلند کردن نخل بزرگ یزد بود.ایشان می فرمودند که برای بلند کردن این نخل احتیاج به هزار نفر بوده پانصد نفر بلند قد وپانصد نفر کوتاه قد .که این افراد از روستاهای اطراف یزد می آمدند ونخل را بلند می کردند.عاشورای سال جاری هم مراسم بلند کردن نخل را درتفت از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.در زواره هم برای مراسم محرم نخل کوچکی(نسبت به نخل یزد)است که چهل الی پنجاه نفر باید آنرا بلند کنند واز نقطه ای به نقطه معین دیگری حمل کنند.حمل کنندگان نخل معلوم بود از چه طایفه ای باشند وپایه منسوب به فامیل خود را تصاحب می کردند.مسئولیت های مختلف هم مشخص بودکه چه کسی چکار باید بکند وبدینوسیله از اختلاف جلوگیری می شد.

چند روز قبل از محرم نخل باید بوسیله پارچه ها وآینه ها و اشیاءقیمتی دیگر که مردم انهارا جهت این مراسم هدیه می دهند آراسته  شود.تقریبا در شصت سال قبل این مهم به عهده شخصی بود بنام نور محمد که مردم او را نور ممد صدا میکردند. بغیر از نور ممد کسی تخصص اینکاررا نداشت موقعیکه نور ممد به سن کهولت رسیدمردم زواره نگران بودند که وقتی نورممد مرد نخل راکسی نمی تواند ببندد.بالاخره نورممد به رحمت ایزدی پیوست ومحرم نزدیک شد وچاره ای بجز بستن نخل نبود.چند نفر با هم فکری ناقص یا بدون عیب نخل را بستند.واز آن ببعد در زواره اگرکسی برای انجام کار تخصصی خود ناز می کرداین ضرب المثل بوجود آمد (نور ممد که مرد نخل و نبستند)کنایه از اینکه اگر تو ناز کردی یکی دیگه.

توجه:ضرب المثلهای محلی بنام فرستنده ضرب المثل در این وب سایت درج خواهد شد.انشاالله 

+ نوشته شده در  یکشنبه دوم مرداد 1390ساعت 9:11  توسط عماد  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد