چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

مراسم شب اربعین در مسجد آشتیان


دیشب مراسم شب اربعین حسینی در مسجد صاحب الزمان آشتیان برگزار شد. از آنجا که مسجد آشتیان در طول سال خالی است برای برگزاری مراسم باید غبار روبی شود که اینکار توسط اعضای هیئت انجام شده بود. مراسم از اذان مغرب شروع شد و تا ساعت 8 شب ادامه داشت.

پس از اذان با صدای رضا اسکندر، نماز جماعت به امامت شیخ حمید سعادت برگزار شد و به علت سرمای هوا زیارت عاشورا خوانده نشد. پس از آن حاج عباس رستاقی سخنرانی داشت و پیشنهاد داشت که چون فرشهای این مسجد فرسوده شده است فرشهای اضافی مسجد جامع چوپانان به اینجا آورده شود. سپس سخنرانی شیخ حمید و پس از آن هم مداحی علی فاضلی و مرتضی فخری همراه با سینه‌زنی بود. [برگرفته از وبلاگ ذبیح]

  
(7) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 24 دی 1390 ساعت 01:37 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

شیخ حمید سعادت، اربعین در چوپانان


شیخ حمید سعادت واعظ و سخنور بومی و مجبوب چوپانانیان برای مراسم اربعین به چوپانان خواهد آمد. وی که در حال حاضر مشغول تحصیلات تکمیلی خود در حوزه عملیه قم، و ساکن آنجا می‌باشد دهه محرم سال گذشته و امسال به چوپانان آمده بود.
[خبر از: رضا رستاقی]
(1) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 11:16 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

پیشنهادی برای مراسم سومین روز درگذشتگان در چوپانان


[برگرفته از وبلاگ ذبیح]
برای آنکه همه نظرهای شما در یک جا باشد نظرهای خود را در وبلاگ ذبیح مطرح فرمایید. راه میان‌بر به بخش نظرات مربوط به این مقاله این است:

http://chopponoon.mihanblog.com/post/comment/240



تصمیمی مهم برای چوپونون

الان یکی دو هفته ای مشه که زمزمه هائی مبنی بر یک تغییر جدی در یکی از رسوم چوپونون داره به گوش مرسه. یک سؤال جدی! آیا مراسم سوم (صبح) لزومی داره؟

مراسم سوم
مراسم صبح سوم منحصر به خود چوپونونه. مراسمی با زیبائیها و سختیهای خاص خودش. پیش از طلوع آفتاب صبح سومین روز درگذشت متوفی مردم جلوی منزل وی تجمع میکنن. بقدری این مراسم برای اهالی حائز اهمیته که تمام فامیل و دوستان از شهرهای اطراف خودشونا میرسونن. اهالی روستا بویژه بزرگترا که مقیّدترن هم هرجور شده تو این مراسم شرکت میکنن. مردم از راههای دور خودشونا میرسونن تا مراسم سوم از دستشون درنره. صاحبان عزا از قبل حضور مردم که هنو هوا تاریکه جلوی در خونه وامیستن و به مردم خوشآمد میگن. مردمی که از راههای دور و نزدیک اومدن اکثراً درکنار صاحبان عزا جلوی درب خانه می ایستند و پشت سر هم از بقیه میخوان که برای مرحوم فاتحه بخونن:

رحم الله من یقرأ الفاتحة ...

صاحبان عزا از مردم بویژه بزرگترا میخوان که داخل منزل در اتاقی که برای پذیرائی مهیا شده بشینن. برای اینکه سرما از تن مردم بیرون بره معمولاً از افراد نشسته و ایستاده با چای پذیرائی میشه. بتدریج مردم جمع میشن و شلوغ میشه. درست لحظهٔ طلوع آفتاب بزرگان و صاحبان عزا حرکت بسمت مزار عزیزشونا شروع و مردم هم اونا را همراهی میکنن. چُوشی کنا (چاووش خوانها) از در خونه تا سر مزار چُوشی مکنن و تو پایان هر مصرع مردم با "یا حسین" جواب میدن.سر خاک مرحوم حمد و سوره ای قرائت میکنن و بعضاً اهالی سرکی به اموات خودشونم میزنن و مجدد بسمت خونهٔ عزا حرکت میکنن. صاحبان عزا باز هم جلوی در منزل به مهمونا خوش اومد میگن. ولی اینبار اهالی دم در وانمیستن و میان داخل و باز هم با چای پذیرائی میشن. بعضاً شیرینی، خرما و حلوای خیراتی هم میدن. یه رسم دیگه ای که در مراسم به چشم میخوره اینه که اگه متوفی طفل صغیر داشته باشه بعضیا از چائی و پذیرائیشون برنمدارن و به حساب خودشون مال یتیما نمیخورن. این مسئله بارها و بارها باعث دلخوری صاحب عزا که تدارک دیده شده و چه بسا اسراف و تبذیرایی که بهمین دلیل رخ داده.

حالا مشکل چیه؟!
بحثا سر این مراسم داره به اوج خودش میرسه و نظرات موافق و مخالف از گوشه و کنار شنیده میشه. مراسم صبح زود و قبل طلوع آفتاب روز سوم در روایات و احادیث دیده نشده، پس این مراسم ما ریشهٔ مذهبی نداره. از طرفی برگزاری این مراسم با وجود سرمای سوزناک کویری که حتی تحملش تو تابستونا هم مشکله بنظر معقول نمیاد. به پیشینهٔ این مراسم هم که نگاه میکنیم همهٔ قدیمیا به دو دلیل اشاره میکنن: نخلکیا و رعیتا! قدیما جمعیت اصلی چوپونونا کارگرای نخلک و رعیتا تشکیل مدادن. لذا با توجه به اینکه این دو گروه همچون دیگر اهالی، برای اموات و شرکت در مراسماشون اهمیت و احترام خاصی قائل بودن این مراسما به صبح زود انداختن تا بتونن تو مراسم حضور داشته باشن. رعیتای قدیم از صبح میرفتن دشت تا ظهر و هیچ وقتی جز طلوع آفتاب نداشتن. نخلکیا هم که اتوبوسشون صبح میرفت و عصر میومد لذا بجز صبح نمیتونستن تو مراسم حضور بهم برسونن. بالاخره این مراسم بتدریج جزئی از رسوم ما شد و باعث شد که خیلی از ماها روش تعصب و غیرت زیادی نشون بدیم.
اما الان قضیه کلی فرق کرده. دیگه تک و توکی نخلکی بیشتر باقی نموندن که معمولاً همین چند نفرم تو مراسم سوم شرکت نمکنن. از طرفی رعیتا هم اون رعیتای قدیم نیستن و نزدیک ظهر که شد بیدار مشن و سری به زمیناشون میزنن و کار صبح تا ظهر قدیمیا را با ماشینای مدرنشون یساعته انجام مدن و برمگردن خونه. جالبه که بقول یکی از همشهریا رعیتا هم معمولا برا سوم نمیان.
صحبتی که بین مردم ریشه دوونده و هرروز بحثش داغتر مشه همیناست. میگن دیگه چه لزومی داره ما به سنتهای قدیمی پایبند باشیم؟ شاید شرایط اون قدیم ایجاب میکرده که مراسم صبح زود باشه. ولی الان که شرایط عوض شده که. الان که از رعیتا و نخلکیا خبری نی که. چرا باید مردممونا تو اون سرما اذیت کنیم؟ چرا باید صاحبای عزا که همه از راههای دور و نزدیک اومدن و خیلیاشون بچه کوچیک دارن باید از نیمه های شب آماده باش بشن و بساط پذیرائی و آماده کردن خونه و مهمونداری فراهم کنن؟ بد نیست تجدید نظری بکنیم.

مخالفا چی میگن؟
اکثراً افراد نسبت به تغییر مقاومن. دوس ندارن به موقعیت جدید فکر کنن. چرا که میترسن وضع از قبل بدتر بشه. لذا به همون شرایط قبلی رضایت مدن. خیلیا میگن به احترام پدرامون که این رسم زیبا را پیاده کردن ما هم این مراسما پابرجا نگهش میداریم. شاید جالب باشه براتون که خود منم فکرم به این گروه نزدیکتره. بعضیا از قشنگی و حس و حال زیباشون میگن و مخالفای مراسما متهم به تنبلی و بیحالی میکنن. بعضیا اشاره به بُعد تبلیغیش مکنن و از تعریف و تمجیدای اهالی روستاهای اطراف نسبت به این رسم چوپونون میگن. گوئی در مراسمای مختلف بارها و بارها شنیده شده که اهالی اطراف گفتن که احسنت به چوپونونیا که صبح زود با ذکر یاحسین و با یاد امام شهید میرن بسمت ایستگاه آخرشون. از اون گذشته از قشنگی و نشاط درونی که به آدم دست میده نمیشه چشم پوشی کرد.

سابقهٔ تغییر مراسم
اگه یادتون باشه شب تاسوعا عاشورا دستهٔ سینه زن و زنجیرزن از شب تا نزدیکای صبح در خونه ها میرفتن. بیچاره اونایی که آخرین خونه ها بودن. رسم بود و برا همه هم جا افتاده بود. ولی یه سبک سنگین کردن و با نظر مردم زمانشا به عصر تاسوعا انداختن.
اگه یادتون باشه دسته سینه زن و زنجیرزن تو حیاط خونه ها میومدن. اینم بتدریج برچیده شد و الان فقط یه توقف کوتاه جلوی در خونه میکنن و فاتحه و حرکت. درست و غلطشا کاری ندارم ولی الان دیگه این رسم هم برچیده شده.
اگه یادتون باشه تا همین چندسال پیش مراسم فاتحه خونی تو خونه ها انجام میشد. صبح فاتحه خونی که میشد صاحبای عزا کمربسته تو خونه هاشون منتظر ورود تدریجی و مستمر مهمونا بودن. ولی الان مراسم تو حسینیه برگزار مشه . این رسم هم تغییر پیدا کرده و اتفاق بدی نیفتاده.

نمدونم برداشتتون از این مقاله چیه. ولی باور کنین من نظر خاصی ندارم و نمدونم کدومش بهتره. لذا به بزرگای آبادی و صاحب نظرا میسپارم. جالبه حاج عباس و دیگر بزرگای آبادی هم میگن هرچی مردم بگن. یعنی اگه من و شما بخواهیم میتونیم یه تصمیم عملی برای چوپونونمون بگیریم. این گوی و اینم میدون. نظراتتونا بگین تا منتقل کنم.

فقط اگه میشه با اسمای خودتون نظرتون و دلایلتونا بیان کنین. مسلماً نکات جدیدتر و کارشناسی تری از شما خواهیم شنید!

برای نوشتن و خواندن نظرات بر روی لینک ابتدای این مقاله کلیک کنید.
(-) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 12:43 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

برای دفع بلا قربانی کنید


مدتی است که در چوپانان بلا و مرگ و میر زیاد شده است. از قدیم رسم بر این بوده که هر وقت در جایی مرگ و میر و حوادث زیاد می‌شده مردم پولی جمع می‌کردند و با آن گوسفندی خریده و در قبرستان آنرا قربانی می‌کردند تا بلا از آن جا دور شود. بد نیست ما هم این سنت پدران خود را از یاد نبرده و به آن عمل کنیم.
[از طرف: حاج محمد افضل]
(12) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 3 دی 1390 ساعت 09:41 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

تصویری از عزاداری مردم چوپانان-تاسوعای90


  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 19 آذر 1390 ساعت 06:54 ب.ظ
نویسنده: غلامعلی صمیمی

فاتحه خوانی روز تاسوعا برای درگذشتگان سال پیش تا کنون

مردم چوپانان رسمشان این است که روز تاسوعا، برای فاتحه خوانی به خانه‌های کسانی بروند که از سال پیش تاکنون درگذشته‌اند. اسامی متوفیان امسال که طبق سنت مردم چوپانان، روز تاسوعا عزاداران باید به درب خانه‌هایشان جهت مراسم عزاداری و فاتحه خوانی مراجعه نمایند به شرح ذیل است: 
ادامه مطلب ...

خاطرات آقای علیرضا علی بمانی - قسمت پنجم


با عرض سلام خدمت شما اهالی محترم چوپانان
از این پس با درج ماهانه خاطرات شما دوستان عزیز در خدمتتان هستیم.امید که مورد پسندتان واقع شود.

« ختنه سوران قدیم چوپانان »

   در زمان های قدیم در چوپانان، ختنه سوران مراسم و سنت های خاص خود را داشت. سالی یک بار مرحوم استاد پلنگ و بعدها هم مرحوم زمانی در تابستان های داغ به چوپانان می آمدند و این مراسم را در خانه ها برگزار می کردند.
   در این هنگام، بچه های بین 6 تا 14 سال را در یک خانه جمع می کردند و آنها را بر اساس نام خانوادگی ختنه می کردند. 
   از دیگر رسوم این بود که در خلال انجام مراسم ختنه سوران، بزرگانی چون : (مرحوم علی اصغر کلانتری) دایره می زدند و خانواده هایی که بچه هایشان ختنه شده بودند هم با پخش نقل و خرما شادی و پایکوبی می کردند.
   مرحوم زمانی پنبه سوخته را در اطراف زخم می گذاشت تا خونریزی نکند. در این هنگام، لنگ جای شلوار را می گرفت. و آن هایی که شرایط بهتری داشتند، دامن می پوشیدند.
هر سال که می گفتند زمانی آمده، من از ترس فرار می کردم و ته دشت قایم می شدم. بالاخره کلاس چهارم بودم که گیر افتادم. من و پسر خاله ام (پسر مرحوم علی اصغر کلانتری) را در یک خانه گیر انداختند و زمانی با تیغ و قیچی خودش آمد و خلاصه کار را تمام کرد. آن روز بیش از 27 کودک ختنه شدند. و تعداد آن ها هم بایستی حتما تاق (فرد) می بود.
   ما هم از بابت اینکه چند روزی مورد توجه قرار می گرفتیم خوشحال بودیم. اما اجازه بیرون رفتن و بازی کردن به ما نمی دادند و می گفتند "سیم" می کند. این اصطلاح رایج بین مردم چوپانان بود. خلاصه چند روزی از بازی (قرقره، تالنگه، و... .) محروم بودیم. اما به آن می ارزید چون نقل و خرما و غذاهای مغذی گیرمان می آمد.
جشن و پایکوبی با دایره زدن های مرحوم علی اصغر و دوبیتی های محلی و آینه قرآن و تجمع اقوام و همسایه ها در خانه ای که پسرش را ختنه کرده اند، و همچنین مهر و محبت و روابط نیکو و حسنه ای که بین اهالی روستای چوپانان وجود داشت، از رسومی بود که امروزه بسیار کمرنگ شده است.

قسمت اول   قسمت دوم   قسمت سوم   قسمت چهارم


»شما دوستان عزیز هم می توانید با ارسال خاطرات خود ما را یاری کنید«

(3) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 08:34 ق.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

قربانی و توزیع گوشت نذری شتر


با نیت جلوگیری از بلایا و کم شدن مرگ و میر، ظهر روز برات یک شتر که با همیاری مردم خریداری شده بود قربانی شد و گوشت نذری آن بین همه مردم چوپانان توزیع شد. 
[خبر از: حاج عباس رستاقی]

(یادداشت نگارنده: گمان نمی‌کنم که مرگ و میر زیاد شده باشد بلکه چوپانانیان به جای آنکه درگذشتگان خود را غریبانه در آرامستانهای شهرها دفن کنند آنها را برای خاکسپاری در نزدیکی سایر عزیزان درگذشته، به آرامستان چوپانان می‌آورند)
(6) نظرات
  موضوع: عمومی ،  نوشته شده در تاریخ دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 02:31 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

مراسم روز برات در چوپانان


همه ساله پسین روز قبل از عید نیمه شعبان چوپانانی‌ها برای خیرات و خواندن فاتحه به آرامستان میروند که مردم به آن عید مرده‌ها هم می‌گویند. امسال نیز همچون سالهای پیش -و پربارتر و شلوغتر از سالهای پیش- مردم در چوپانان با شربت و شیرینی و سیروک و میوه به مزار درگذشتگان خود رفتند و گونه‌ای عید برای درگذشتگان برگزار کردند. [خبر از: غلامعلی صمیمی]
(0) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 25 تیر 1390 ساعت 08:08 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی