قسمت چهارم وآخرین قسمت
س :صاحب یا صاحبان معدنها چه کسانی بودند؟
ج :هرسه معدن شخصی بود وصاحبان آنها آقای میرباقر طباطبایی ،میرکریم طباطبایی، محمدرضابقایی معروف به خان بقایی وآقایان نیکخواه انارکی بودند.
س خاک معدن پس از آماده شدن به کجا حمل میشد؟
ج :خاک معدن پس از شسته شدن وتاحدودی خالص شدن(تبدیل به گالن) وجداسازی باطله در کیسه های 48کیلویی بسته بندی میشد وتوسط کامیون به بندر انزلی (پهلوی سابق)ارسال می شد.
درون یکی از اتاقهای معدن
س :امکانات رفاهی ،استراحتگاه داشتید؟
ج:استراحتگاه ما همان بوکندهای موجود فعلی بود وحمام نبود که بوسیله هیزم در ظرفی آب گرم میکردیم واستحمام میکردیم. وحمام هم در غارهای اطراف منازل بود.وسیله مخابراتی اصلا وجودنداشت.آب مصرفی وآشامیدنی را بوسیله الاغ از چشمه های اطراف وریزابها وسنگابها ومعدن حاشیه تهیه میکردیم.حفره هایی که اکنون دربالای بوکندها می بینید برای تهویه هوا وروشنایی از بیرون ایجاد میشد واین سوراخها بجای بادگیر بود.روشنایی منازل نیز بااستفاده از چراغهای فانوس وچراغهای نفتی بود.
یکی از منازل خومو دارای بادگیر
س :ایاب وذهاب کارکنان به چه صورت بود؟
ج :کارگرانی که از عروسان وکبودان وایراج وهفتومان وبازیاب وحجرگ بودند هفته ای یکبار آنهم با پای پیاده وگاها با دوچرخه به منزل میرفتند وبقیه که چوپانانی بودند هفته ای یکبار وبا کمپرسی معدن وگاهی بادوچرخه به چوپانان میرفتند ویکی از رانندگان بنام علی خاکساری معروف به علی شل بود وبعدا آقای لوکی بعنوان راننده کمپرسی معدن بودند که اینان کارگران راهم به چوپانان میاوردند. بعدها که کمی از لحاظ اقتصادی بهتر شدند در چوپانان بگفته یکی از دوستان موتورسیکلتی توسط غلامعلی حلوانی خریداری شد واقای اسداله اکبرهم موتور داشت که اواخر هفته باتفاق دیگر همکاران زودتراز کمپرسی معدن به چوپانان میامدند.
*.بخاطر ذخیره آب آشامیدنی ومصرفی کارکنان معدن بندهایی درمسیر سیلابها بسته میشد که مصالح بکاررفته دراین بندها عبارت بودنداز سنگ وخاک وآهک.
آهک بکاررفته ادراین سداز پایین دست معدن تهیه میشد.هنوز کوره آهک پزی در این مسیر سالم وسرپامانده است.آهک برای ایزوله کردن سد بکارمیرفته است.
نمای یکی از سدهای ذخیره اب
س: حقوق ودستمزد شما چند بود؟
ج: حقوق کارگران بنا به اقتضای شغلشان متفاوت بود.مثلا کارگران ماهیانه 360ریال تا400ریال بود واستادکاران ماهیانه1200 ریال بود.کارگرانی که آتشبار بودند حقوقشان کمی بیشتر مثلا 5ریال بیشتر بود وکمک آتشبار که معمولا یک جوان بود هم 2ریال بیشتر میگرفت بخاطر اینکه کمکی بود.
س :تعدادتونلها وعمق آنها چقدر بود:
ج :تعدادشان زیاد بود هرکجا تشخیص داده میشد که سرب دارد بدنبال رگه تونل زده میشد وعمق تونلها هم بستگی به رگه داشت تا جایی که رگه تمام میشد وعمق تونلها 50 تا60 متری معمولا بودند. بعضی تونلها نام مخصوص بخودراداشتند.مثلا تونل جنوب ،تونل باقرخان،تونل پشم،
س :علامت چیل یا برجکهایی که در اطراف معادن دیده میشود علامت چه بوده؟
ج :علامت حوزه استحفاظی ومشخص کردن محدوده معدن وبعضی جاها نشانه راهنمای جاده بوده است.
(این چیلها در مسیر واطراف معدن وهمینطور تا معدن خومو دیده میشود).
س :مایحتاج وآذوغه معدن چگونه فراهم میشد؟
ج :آرد توسط خود کارگران تهیه میشد وباکمپرسی به معدن حمل ودر خودمعدن تنور ساخته بودیم وآردراخمیر وتوسط هیزم نان تهیه میکردیم وهزینه مایحتاج با خود کارگران بود.پخت وپز بنوبت وتوسط همه صورت میگرفت.
قسمتی از جاده دست ساز سنگبندی شده درمسیر بزکش-خومو
س :چرا نام معدن را گود وبزکش میگویند؟
ج :معدن گود بخاطر اینکه اطراف آن را رودخانه های فصلی بسیار عمیق احاطه کرده بهمین خاطر به معدن گود معروف است.
معدن بزکش.زمانی در کنارمعدن چوپانی با گله اش زندگی میکرد از آنجاییکه یکی از بزهای این گله توسط گرگ دریده میشود این معدن به بزکش معروف می شود.
لازم بذکراست که ابتدا معدن گود شروع به فعالیت میکند و سپس معدن بزکش کشف وپس از آن خومو کشف میشود وشروع به راهسازی وسپس استخراج میکنند.فاصله بین سه معدن زیاداست اما جاده های ان ماشینرو وهم اکنون نیز قابل استفاده است وتا خومو با ماشین میشود رفت ولی چنانچه قصد دیدن از این معادن رادارید بخصوص از معدن گود تا بزکش وخومو را با استفاده از موتورسیکلت بروید که بسیلر جذابتر میباشد وراحتتر میتوان از موانع احتمالی مثل خاکبرداریها عبور کرد.
حفرتونل دردامنه ها بدنبال رگه
دلیل تعطیلی معدن گود:
واما تعطیلی معادن گود با عنایت به پیگیری(نگارنده) وتماس تلفنی با یکی از مهندسین معدن و صاحبنظرودست اندرکار معدن که در این زمینه تحقیقاتی برروی معدن گود وبزکش وخومو داشته اند ودلیل تعطیلی معدن را جویاشدم،ایشان اظهارداشتند:
درمعدن گود یکی هزینه بالای حمل محصول باتوجه به بعد مسافت ودیگری هزینه استحصال بسیار بالا بوده و باتوجه به این موارد خیلی مقرون به صرفه نبوده ودیگری اینکه رگه های معدن گود دوکی بوده وقابل ردیابی نبودند.(دوکی به این شکل که رگه ای دنبال میشده اما زود تمام میشده ویک فضایی خالی از رگه بوده وسپس در نقاط دیگری باید دنیال رگه میرفتند و دنبال کردن رگه مستمر نبوده ) ویک مورد دیگر که بسیار زیانده ومتحمل هزینه میشده سنگهای دگرگون شده سست بودند که اصطلاحا شیفت نامیده میشوند با عث ریزش در سقف تونل میشده و بدنبال آن گشتن برای پیداکردن توده ای دیگر.
همزمان شدن انقلاب اسلامی نیز به این مشکلات افزود وموجب تعطیلی معدن شد که پس از آن کسی پیگیری نکرد واین باعث شد تا فرد یا افرادی که دراین زمینه سرمایه گذاری کرده بودند برای جلوگیری از ضرر وزیان ورسیدن به سرمایه خود تعدادی از ادوات معدن را بفروش برسانند.
کوره پخت آهک در مسیر معدن
درمسیر برگشت از معدن ودر نزدیکی ارتفاعات مشرف به دشت و در راستای چاه حسنک درنزدیکی جاده کوره آهک پزی دیدم که در کنار یک کال بزرگ چاه استوانه ای شکلی بود که معلوم بود دراینجا سنگ آهک پخت میشده واین آهک برای استفاده در بندآبها وسدهایی که برای ذخیره آب درست کرده بودند مورد استفاده قرار میگرفته.یکی از این بند ها که درمسیر سیلاب بود در نزدیکی معدن گود وجود دارد که براثر طغیان رودخانه فقط آثار آن بجا مانده است.
نمایی از یک بندخاکی درمسیر سیلاب که درحال حاضر شکسته.
درپایان به کلیه افرادی که در این سفرنامه از انان یادشده است درود میفرستیم وبه آندسته از عزیزانی که جان خویش رابخاطرکار در این معادن از دست داده اند صلوات وفاتحه میفرستیم واز کلیه دست اندرکاران زحمتکشی که هم اکنون دراین معادن فعالیت دارند تشکر وقدردانی میکنم وباتشکر از راهنما جاده آقای احسان جلالپور که یکروز وقت خود را به همکاری با بنده صرف کردند وتشکر از سرمحیطبانی چوپانان وخانواده اقای حسینقلی حلوانی که مرادرتهیه این گزارش یاری کردند.
امیدوارم که این سیر وسفر مورد توجه شماهم قرارگرفته باشد واوقاتی شیرین راباخاطرات گذشته سپری کرده باشید.سپاس:غلامعلی صمیمی