ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
وبلاگ چوپونون هفته چهارم اسفند 1390
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،
هر چند که قوس غربی هنوز پابرجاست، ولی ستونهای شمال شرقی و جنوب شرقی فقط تا ارتفاع 50/1 متری باقی هستند. شیار تفریق دو ستون –که از جدا شدن دو قوس حاصل می شود- و در نوع ایرانی چهار طاق معمولاَ تا کف زمین می رسد به این ترتیب حتی در تصویر قائم مربع داخلی که گنبد بر روی آن برپا می شده است دیده می شود، در این ساختمان از ارتفاع 80 سانتی متری شروع می گردد. این قاچها نشان می دهند که قوس طاق از این ارتفاع کم شروع شده و به همین سبب نیز ارتفاع رأس آن فقط به 80/1 متر می رسد. از طریق مبدأ سه قاچ دیگر می توان تشخیص داد که سه طاق فرو ریخته دیگر نیز به همین ارتفاع بوده و در نتیجه همه بنا ظاهر کشیده ای نداشته است. این تصور دست کم با در نظر گرفتن سمت شمالی، که یکی از دو سمت نظاره بوده است و به سبب مقطع مستطیل شکل کشیده ستونها که دو ستون غربی ابعادی معادل 10/2. 85/0 -80/0 متر و دو ستون شرقی ابعادی برابر 80/1 -70/1. 90/0 -80/0 داشته تقویت می شود.
فضای داخلی زیر گنبد ابعادی بین 80/2 -250 متر دارد. ابعاد خارجی بنا عبارتند از: 40/6 متر(ضلع شمالی و جنوبی) و 35/4 متر(ضلع غربی) و 55/4 متر( ضلع شرقی). به این ترتیب این بنا در عداد کوچکترین این نوع ساختمان به شمار می آید. اندازه قطر طاقها عبارتند از: 80/2 -70/2 متر(ضلع غربی و شرقی) و یا 45/2 – 60/2 متر( ضلع جنوبی و شمالی). مقطع این بنا نشان می دهد که دست استادی در کار نبوده است.
تا آنجا که از تنها طاق پابرجا می توان استنباط کرد، بن گنبد در 40 سانتی متری بالای لبه زیرین رأس طاق قرار داشته است. در نتیجه ارتفاع زیر بنای گنبد با ستونها در حدود 20/2 متر می شود.
جهت جغرافیایی این بنا بر خلاف آتشگاه و دژ، شاید به علت موقع خاص آن بر روی پیش آمدگی کوه، طوری است که محور طولی آن درست در امتداد شرقی- غربی قرار دارد. امروزه هم به خوبی پیداست که ساختمان از داخل و خارج با گل و آهک پوشیده بوده است. آنچه در این پوشش جلب نظر می کند این است که دو لایه به ضخامت 5/1 -1 سانتی متر در آن تشخیص داده می شود که احتمالاَ نشانه تجدید رو کاری است. به علاوه جنس روی کار نیز با پوشش آتشگاه و دژ فرق بسیار دارد، آنجا گل و آهکی است نرم و در این بنا ماده ایست بسیار سخت با ذرات بلور مانندی در آن. ولی ملاط سنگها همان گل و آهکی است که در آتشگاه و دژ به کار رفته است. ملاط و ماده روی کار این بنا نیز برای تجزیه شیمیایی داده شده است.
از نظر معماری دو صفت فوق العاده در این بنا دیده می شود: در اینجا نیز در سه عدد از جهار ستون طاقچه هایی وجود دارد. البته این طاقچه ها در قسمت عریض داخلی ستونها هستند به این معنی که در دو سمت شمال و جنوب، آن هم فقط در ستونهای شمال شرقی، جنوب شرقی و جنوب غربی طاقچه موجود است. در ستون شمال غربی که با آسیب کم هنوز پابرجاست اثری از طاقچه پیدا نیست. ابعاد طاقچه ها از 30-40 سانتی متر عرض و 30-45 سانتی متر عمق متفاوت است. ارتفاع تنها طاقچه ای که به راحتی در دسترس است و در ستون جنوب غربی قرار دارد در حدود 50 سانتی متر است. ضلع پایین طاقچه در ارتفاع 30 سانتی متری سطح زمین قرار دارد. به علاوه می توان شکل طاقچه جنوب غربی را معلوم کرد که مستطیل کشیده نبوده است. عرض آن در بالا کمی بیش از 30 و در پایین نزدیک به 50 سانتیمتر میشود. تمام طاقچه های یان بنا مانند طاقچه های آتشگاه و تمام فضاهای داخلی بررسی شده ، با گل و آهک رو کاری و صاف شده بوده است . ولی دالبر برجسته ای که در روی کار آتشگاه و دژ دیده ایم در این چهار طاق موجود نیست .
صفت فوق العاده دوم این بنا دیوارهای کوتاهی است که در دهانه هر چهار قوس دیده میشود . در قوس شمالی دیواری بقطر 35 و ارتفاع 50 سانتیمتر دیده میشود . آن طور که از پوشش صاف بدنه ستون پیداست این دیوارها ارتفاع بیشتری نداشته است . بقایایی از همین نوع دیوار در قوس غربی و شرقی دیده میشود ولی دیوارک قوس جنوبی آشکارا ضخیم تر بوده است (تقریبا 55 سانتیمتر) و ارتفاع آن را میتوان هنوز تا ارتفاع 60 سانتیمتر بازشناخت . گمان میرود که دیوار این سمت همچون دیوارهای آتشگاه دهانه قوس جنوبی را کاملا میگرفته است. این گمان از آن جا که جبهه جنوبی رو به کوه دارد و نظاره گاه مهمی نبوده است قوت میگیرد. ولی صحت این امر را به یقین نمیتوان دانست . زیرا که بخش خارجی ستون مربوطه که این دیوار را بر آن ساخته بوده اند آسیب سختی دیده است.
موقعیت این چهار طاق بر روی تپه کوچکی در دامن کوه و تقریبا در ارتفاع 50 متری مشرف به ده کنونی و شاید هم آبادی قدیم ، شاخص آتشکده هاست، تا این که فروغ آتش محراب آن از مسافتهای دور نیز مشهود باشد. بسیاری از چهار طاقهای شناخته شده چنین موقعیتی دارند و هم به این لحاظ بوده است که فاندن برگه کوشیده است بر اساس این مشخصه آتشکده ها را طبقه بندی کند .مشخصات فنی معماری و خصوصیات بنایی دیوار که در آتشگاه و دژ دیده میشود و در نمونه های مشابه بسیاری شناخته شده است ، تعلق خرابه های این بنا را به دوره ساسانی تایید میکند.
در اینجا سؤالی پیش می آید که آیا در نخلک نیز با مجموعه بنای دوگانه ای سر و کار داریم که نمونه های معدود و کم آسیب دیده آنرا در«تنگ چاک چاک»، «کنار سیاه»،«تل جنگی» و احتمالاَ «فراشبند» و «هارک» شناخته ایم؟ دادن جواب مثبت به این سؤال بدون اشکال نیست. چه درست است که در اینجا ، هم آتشگاه و هم چهار طاق موجود است، لیکن فاصله این دو برای اینکه ارتباط عملی با یکدیگر داشته باشند، به این معنی که در یکی مراسم تقدیس و عبادت آتش و در بنای دیگر آتش پاک نگه داشته شود، در واقع بسیار زیاد است. در صورتی که در سمت شمال پیش آمدگی کوه را که چهار طاق بر آن واقع است دور بزنیم، فاصله آتشگاه و دژ از چهار طاق 800-1000 متر می شود. به احتمال قوی راه مستقیم تری نیز وجود داشته که از روی پشته کوه فاصل بین این دو بنا می گذشته است و به احتمال بسیار قوی مستقیماَ به چهار طاق منتهی می شده است. در این صورت فاصله موجود به طور تخمینی به 400-300 متر تقلیل می یابد که باز هم برای تأیید ارتباط عملی دو بنا زیاد به نظر می رسد.
دژ نخلک که در آغاز گزارش ووگان توصیف می شود، به قول اهل محل تا پانزده سال پیش بر جای بوده است، سپس به موازات توسعه معدنی که از زمان زرتشتیان قدیم تا کنون تنها علت وجود آبادی در این بیابان دور افتاده بوده است، نیروگاهی، درست روی بقایای دژ دیگری ساخته اند.آنطور که اهالی می گویند این قلعه نیز به ظاهر شبیه دژ بر جای مانده بوده است، که شاید کمی کوچکتر بوده ولی برجهای گرد داشته است. به علاوه می گویند که در دژ زیر بنا رفته، دالان شیب داری که مدخل اصلی معدن بوده به زیرزمین می رفته است، مسکن معدنچیان نیز طبق همین گفته در این دالان قرار داشته است. علاوه بر بناهای توصیف شده آثار و بقایای دیگری نیز وجود دارد که دست کم بخشی از آنها مربوط به پیش از اسلام است. از این شمار باید مجاری آب رسانی و سدهای رودخانه خشک در جنوب دژ را نام برد. تقریباَ در صد متری شرق چهار طاق کوچک، در سراشیبی تپه، مقطع مخزن آبی هنگام برش و خاک برداری جاده جدید ظاهر شده است. از نظاره گاه بلند چهار طاق، تعداد زیادی بقایای دیوار و کوره دیده می شود که بخشی از آنها به نیمه اول این قرن، ولی عده ای از آنها هم –به خصوص در اطراف دژ- به زمانهای بسیار پیش تر تعلق دارد.
امروزه معادن بسیار غنی سرب کوه نخلک در درجه اول اهمیت قرار دارد ولی در زمانهای قدیم ظاهراَ نقره، که همراه سرب یافت می شود علت اصلی و حتی تنها تأسیس معدن در این محل بوده است. امیدواریم که قدمت این معدن را به وسیله سنجش فعالیت تشعشعی کربن رادیو اکتیو دو تکه چوب به دست آوریم. این دو نمونه یکی تکه چوبی است از ظرفی و دیگری نیز سقفی است از یکی از دالانهای معدن.
ووگان علت استخراج معدن را در این نقطه بد آب و هوا و غیر مسکون به این نحو ذکر می کندکه در زمانهای قدیم در حوالی معدن جنگلهایی وجود داشته است. در کشوری مثل ایران که دچار کمبود سوخت بوده تقارن معدن و چوب باعث گردیده که به منظور دست یافتن به سنگ معدن ناراحتی های بیابان را تحمل کنند. ووگان گزارش داده است که هنگام عبور از ریگزار شمال نخلک انبوهی از «درختان گز» یافته است. گمان می رود که سنگ معدن سایر نقاط را نیز از زمان های قبل از اسلام به منظور استخراج فلز به این محل که درخت های زرد طاق فراوانی داشته، می آورده اند. بالاخره بنای دو دژ در این مکان نیز احتمالاَ برای حفظ محصول ارزشمند این معدن بوده است. هر چند که در وهله اول تأسیس استحکامات نظامی در مرکز مملکت و آن هم در زمانی که حکومت شالوده محکمی داشته است، بعید به نظر می رسد، ولی لزوم انبار کردن فلز قیمتی در کناره کویر وسیعی که با وجود تسلط کامل حکومت از امنیت مطلق برخوردار نمی بوده، تأسیس دو دژ و گماردن سربازان را توجیه می کند.
معدن مذکور دست کم تا سال 1927 که بومه از نخلک دیدن کرده دائر بوده است. در حالی که از زمان دیدار ووگان از آن بهره برداری نمی شده است. می توان گمان کرد که معدن در همان زمان ساسانیان-و شاید هم به علت تحولات حاصل از هجوم اعراب- متروک گشته و استفاده مجدد از آن در قرن بیستم شروع شده باشد. شوارتز در ملاحظات خود در زمینه اوضاع استخراج معادن ایران در قرون وسطی می نویسد: « چنین به نظر می رسد که در دوران تسلط اسلام کار کلیه معادن فلج بوده است. ممکن است این امر به علت کور شدن رگه های مثمر و یا به احتمال قویتر به سبب وضع مالیات های سنگین حاصل شده باشد». باقی ماندن بناهای عتیق ایرانی می تواند خود دلیلی بر تعطیل دراز مدت کار در معدن باشد. در جاهای دیگر بناهای عتیق به خصوص به این علت مخروبه شده اند که مردم آبادی های مجاور از آنها سنگ برداشته اند. البته تصور اینکه پیروان زرتشت در دوران اسلام نیز مدتها از معدن بهره می گرفته اند غریب نیست، چه همانطور که می دانیم دین زرتشت با تسلط اعراب به یک بار منسوخ و متروک نشد. حتی گزارش هایی از جغرافی دانان عرب در دست است که به اعتبار آنها دست کم تا قرن دهم، آتشکده های دایر وجود داشته است و مردمی در جوار آن می زیسته اند. به علاوه می دانیم که آتشکده هایی در ابتدای تسلط اسلام ساخته و دایر شده اند. به این جهت نمی توان تاریخ بناهای نخلک را هم که از دوره ساسانی می دانیم به تقریب بین سالهای 224-642 میلادی معین کنیم.ولی مطمئناَ این بناها در زمانهایی ساخته شده اند که آیین زرتشت دین رسمی کشور بوده یا پس از تسلط اسلام هنوز اهمیتی داشته است. استخری می گوید: «آتشکده های زرتشتی با معدودی مورد استثناء در تمام نواحی و شهر های ایران موجود بوده است.
نتیجه آزمایشها
همانطور که در بررسی پیشین ذکر شد از بناهای ساسانی نخلک یعنی دژ، آتشگاه و جهار طاق نمونه هایی از پوشش روی بنا و ملاط بین سنگها برای تجزیه شیمیایی فرستاده شده بود. به علاوه کوشش شد که از طریق سنجش کربن رادیو اکتیو نمونه های چوب دژ و معدن به قدمت این تأسیسات پی برده شود.
نمونه های تجزیه شده پوشش روی کار و ملاط عبارتند از:
الف-ملاط دژ: دارای ظاهری سفید با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح آن اسفنجی و نرم بود.
ب- ملاط آتشگاه: دارای ظاهری روشن با رگه های صورتی، با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح آن اسفنجی و نرم بود.
پ1- پوشش روبنای چهار طاق: دارای ظاهری قهوه ای با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح ان اسفنجی و سخت تر از نمونه های الف و ب بود.
پ2- ملاط چهار طاق: دارای ظاهری قهوه ای، با چند ذره کربن سیاه در آن ،سطح آن اسفنجیو سخت تر از نمونه های الف و ب بود.
تمام این چهار نمونه ظاهری اسفنجی و دانه های سیاه کربن دارند. مثل اینکه جسمی در آن سوخته و تولید گاز کرده باشد.
آزمایشها
1- آزمایش کیفی جهت تشخیص کانی های موجود با روش استفاده از انحراف اشعه ایکس.
2- آزمایش تشخیص کیفی عناصر مختلف از قبیل گوگرد، سیلیسیم و فسفر با روش فلوئورسنس اشعه ایکس با پنتای اریتریت.
3- تشخیص کیفی فلزات سنگین و فلزات قلیایی خاکی(کلسیم و سترونسیم) به روش فلوئورسنس اشعه ایکس با فلوئورید لیتیوم.
4- تشخیص کمّی مواد از طریق تجزیه شیمیایی معمولی.
از آزمایشهای 3-1 نتیجه های تقریبی کمیت مواد به دست آمده است:
الف-ملاط دژ: تقریباَ تمام آن از سولفات کلسیم(ca so4 ) تشکیل شده است. به علاوه مقدار کمی کلسیت(ca co3 ) و کوآرتز(si o2 ) دارد.
ب- ملاط آتشگاه: درست مثل ملاط دژ ، یعنی سولفات کلسیم با مقدار کمی کلسیت و کوارتز است.
پ1- پوشش روبنای چهار طاق: قسمت اعظم آن از گچ(ca so4 + 2h2 ) است، و مقدار بیشتری سولفات کلسیم و کلسیت و کمی کوارتز دارد.
پ2- ملاط چهار طاق: قسمت اعظم آن از گچ است با کمی سولفات کلسیم و کلسیت و کوارتز.
از تجزیه شیمیایی نمونه ها نتیجه های زیر به دست آمده است که بر حسب درصد وزنی انها به قرار زیر است:
نمونه ها غیر محلول در اسید کلریدریک الف ب پ1 پ2
شن... % 36/4 % 62/7 % 62/6 % 77/5
از این مقدار سیلیس خالص... % 93/3 % 82/6 % 68/5 % 22/5
Al2O3 ........................... % 58/2 % 17/2 % 60/2 %54/1
Fe2O3........................... % 65/0 % 63/0 % 05/1 % 96/0
CaO........................... %.58/36 % 12/37 % 33/31 % 93/30
Mgo .......................... % 21/1 % 56/1 % 48/2 % 69/1
sO3 ............................ % 56/49 % 62/44 % 32/35 % 02/38
نقصان وزن پس از گداختن دو ساعته در هزار درجه سانتی گراد:
آب تبلور و گاز کربنیک .... % 35/5 % 26/6 % 64/20 % 38/21
مقدار گاز کربنیک............. % 19/3 % 85/2 % 26/7 % 18/5
محاسبه بر اساس کربنات
کلسیم.............................. % 34/7 % 56/6 % 69/16 % 91/11
عناصر کمیاب ................... تی لی سیم و کمی سترونسیم و کلر تی لی سیم، مقدار سترونسیم از نمونه های الف و ب بیشتر است.
از ارقام حاصل از تجزیه ها نتایج زیر که شاخص اختلاف های نمونه هاست به دست می آید:
1- مقدار آهن نمونه چهار طاق به وضوح بیش از نمونه های دژ و آتشگاه است. به همین علت نیز رنگ نمونه های پ1 و پ2 از نمونه های الف و ب تیره تر است.
2- مقدار آهک نمونه های الف و ب(37%) از مقدار همین ماده در نمونه های پ1 وپ2 چهار طاق(31%) بیشتر است.
3- به همین ترتیب میزان سولفات نمونه های دژ و آتشگاه با مقدار سولفات پوشش چهار طاق متفاوت است.
4- مقدار کربنات کلسیم موجود در نمونه های دژ و آتشگاه که بر اساس گاز کربنیک متصاعد محاسبه شده است تقریباَ نصف کربنات کلسیم چهار طاق است و این تفاوت آشکاری را می رساند. همین تفاوت بارز بین نمونه های دژ و آتشگاه و بنای چهار طاق از حیث مقدار سولفات کلسیم مشهود است که از طریق روشهای انحراف اشعه ایکس و سنجش شدت فلوئورسانس به دست آمده است.
5 -نقصان وزن نمونه ها پس از گداختن که به علت تجزیه آب تبلور گچ ca so4 . 2 h2o و تصاعد گاز کربنیک از کربنات کلسیم حاصل شده است نشان می دهد که:
نمونه های دژ و آتشگاه مقدار کمی کربنات دارد و بیشتر از سولفات کلسیم بدون آب تبلور مرکب است. در حالی که قسمت مواد نمونه های چهار طاق از گچ و مقدار بیشتری کربنات ترکیب شده است. از آزمایشها و ارقام فوق نتایج زیر حاصل می شود:
اول- ملاط و روکشی که در بناهای نخلک به کار رفته، طبق تصوری که اغلب از ساختمان های ساسانی می شود، از آهک نیست، چه مقدار کربنات کلسیم کمی از هر چهار نمونه به دست آمده برای اثبات چنین تصوری کافی نیست. در این بناها ملاط یا روکش گچی(ویا سولفات کلسیم) به کار رفته است. به صحت می توان ملاط و روکش بنای چهار طاق را گچی دانست که به خوبی بسته و سخت شده است و ظاهر بلور مانندی به روکش و ملاط داده است. همچنین به نظر می رسد که ماده اصلی ملاط و روکش آتشگاه و دژ نیز گچ بوده است، با این تفاوت که در اینجا گچ بیش از اندازه در کوره حرارت دیده است و نه تنها مقداری از آب تبلور آن گرفته شده، بلکه در اثر همین فعل و انفعال به سولفات کلسیم مبدل گردیده که فاقد آب تبلور است. طبیعی است که سولفات کلسیم به خوبی نمی بندد و در نتیجه ملاط این دو بنا نرم مانده است. می توان تصور کرد که ملاط دژ و آتشگاه را دانسته از سولفات کلسیم طبیعی ساخته باشند، ولی چنین امکانی را باید رد کردچه به یقین از نرمی این ماده بی اطلاع نبوده اند. به علاوه اختلاط نمونه ها با ذرات ذغال چوب و وجود منافذ و حبابها در آنها که به علت تصاعد گاز بر اثر حرارت حاصل شده است نشان می دهد که سنگ گچ طبیعی را در کوره پخته اند.
دوم- مهم ترین نتیجه ای که از بحث ارقام به دست آمده، عاید می شود این است که نمونه های ملاط دژ و آتشگاه به طرز آشکاری به هم شبیهند. در واقع با مقایسه هر یک از اجزاء مواد نمونه ها، اختلاف بارز نمونه الف(دژ) و ب(آتشگاه) با نمونه های پ1 و پ2(چهارطاق) روشن می شود و از طرف دیگر تشابه نمونه های دژ و آتشگاه ظاهر می گردد. این تشابه هم در میزان اکسید آهن و هم در مقدار سولفات و کربنات مشهود است و به این معنی دلالت می کند که خاک دو نمونه، منشأ واحدی داشته اشت.
علاوه بر این مهم ترین دلیل را سولفات کلسیم به دست می دهد که ماده اصلی ملاط در بنای دژ و آتشگاه بوده است. می توان فرض کرد که حرارت بیش از اندازه ای که در کوره به سنگ گچ داده اند آن را«کشته» است. این اشتباه فنی که در هر دو بنا دیده می شود آخرین دلیلی است که امروز برای اثبات همزمانی بنای دژ و آتشگاه که قبول آن تا کنون بر مشخصات معماری متکی بوده است، در اختیار داریم.
تجزیه شیمیایی روکش و ملاط به تازگی وآن هم به ندرت در تشخیص بناهای باستانی به کار گرفته شده است. آزمایشهای دبوواز روی ملاطی که از سلوکیه، در کنار دجله، به دست آمده است و با توجه به شباهت آن با ملاطهای مصر قدیم نشان می دهد که گچ پخته را از زمانهای بسیار قدیم و در منطقه وسیعی می شناخته اند و به کار می برده اند.
از سنجش کربی رادیو اکتیو سه نمونه چوب یافت شده در دژ و معدن نخلک نتایج زیر به دست آمده است:
1- تکه چوب حائلی که از دالان عتیق معدن در تاریخ 2/10/1972 برداشته شده است 100 تا 1790 سال دارد.
2- تکه چوبی که ظاهراَ قطعه ای از ظرفی است و به قول کارکنان معدن در یکی از دالان های قدیمی کوه پیدا شده است 80 تا 1190 سال دارد.
3- انتهای نوک تیز یک تیر چوبی به طول 30 و قطر تقریبی 5 سانتی متر که در دیوار شمال غربی دروازه دژ پیدا شده است، نمونه برداری در تاریخ 2/10/71 از محل اصلی، 20تا 1820 سال دارد.
بر اساس تعیین سن هایی که با این روش به دست آمده است نتایج زیر حاصل می شود:
1- تأسیسات معدن در دوره های قبل از ساسانی، حداقل در دوره اشکانیان دائر بوده است.این مطلب از سن نمونه یک منتج می شود که با 100 تا 1790 در فاصله زمانی سالهای 80-280 میلادی قرار می گیرد.آثار کند و کاوی که امروزه هم پیداست نشان می دهد که ابتدا در سراسر دامنه شمالی کوه نخلک در جستجوی نقره بوده اند و پس از مدتی به تدریج به درون کوه راه یافته اند. با توجه به این مطلب از آنجا که نمونه یک از زیرزمین به دست آمده است می توان گمان برد که شروع استخراج معدن در زمان های قبل از میلاد بوده است.
2- فعالیت های استخراجی معدن در این نقطه در دوره ساسانی و حداقل تا ابتدای دوره اسلامی ادامه داشته است. بر اساس سن نمونه 2 یعنی 80 تا 1190 سال، باید آنرا مربوط به فاصله زمانی 860-700 میلادی بدانیم.
3- نمونه چوبی که از دژ به دست آمده با 20 تا 1820 سال متعلق به فاصله زمانی سال های 170- 130 میلادی می شود. از آنجا که طبق تجزیه های شیمیایی ملاطهای دژ و آتشگاه تاریخ احداث این دو بنا را باید یکی دانست، می توان گفت که دژ و آتشگاه در حدود اواسط قرن دوم میلادی بنا شده اند.
سن نمونه چوب 1 که قدمت آن نیز به این تاریخ می رسد مؤید این تعیین زمان احداث است. ولی آنچه تا کنون از مشخصات فنی معماری بناهای ساسانی و بخصوص آتشگاه های شناخته شده می دانیم خلاف آن شهادت می دهد. بر اساس همین مشخصات معماری بوده است که در بررسی پیشین این دو بنا را متعلق به دوره ساسانی دانسته بودیم. باید در نظر داشت که تعیین سن از روی نمونه های چوب با اشتباهی همراه است. کربن رادیو اکتیو که در این روش سنجیده می شود معرف زمانی است که این عنصر در بافت گیاه تثبیت شده است، یعنی زمان قطع درخت که ممکن است این زمان با تاریخ مصرف چوب در بنا یکی نباشد. حال امکان دارد که در ساختمان دژ قطعه چوب کهنه ای به کار رفته باشد.( از آنجا که نمونه مذکور انتهای تیری بوده که فقط پنج سانتی متر قطر داشته است نمی توان پنداشت که این قطعه از مغز تنه درختی بوده باشد. بدیهی است که در این صورت سن چنین مغز چوبی با سن واقعی درخت تفاوت زیادی داشته است). تعیین تاریخ آتشگاه و اثبات تعلق آن به دوره اشکانیان در زمینه تشخیص زمان تمام آتشگاه های نوع چهار طاق اهمیت زیاد دارد. زیرا که این ها را تا کنون بر اساس سبک معماریشان متعلق به دوره ساسانیان می پنداشته اند. نمونه دیگری از چوب دژ را برای کسب اطمینان بیشتر به آزمایش داده ایم که نتیجه آن بعداش معلوم می شود. در واقع به استثنای پرستشگاه قصر بیشاپور تاریخ بنای هیچ یک از چهار طاقهای اشکانی و ساساتی تا کنون به دقت تعیین نگردیده است.تنها تعیین زمان و طبقه بندی تاریخی چند نمونه از این بناها بر اساس مشخصات سبک معماری انجام گرفته است.
در صورت تأیید تعلق بناهای نخلک به اواسط قرن دوم میلادی، آتشگاه اولین چهار طاق و دژ اولین قلعه نظامی اشکانی خواهد بود که زمان احداث آن با اطمینان تعیین می شود.
دوسلدرف او.و . هالیر
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :صندلی داغ چوپونونی ،