چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته چهارم فروردین 1391

وبلاگ چوپونون هفته چهارم فروردین 1391  

        وصف یار

در آن هنگام که چشمانم/ به سیمای تو شد روشن
تو ماه مجلس آرائی/ تورویایی تویی گلشن
تمنای تو دارم لیک/ پریسا مات و حیرانم
بیا جانم طبیبم شو/ که من محتاج درمانم
به چشمانم نظر کردی/شدم من مست چشمانت
بیا بنشین کنار دل/ حقیقت گر تو آرمانت
حدیث عاشق شبگرد/ تو بشنو از دل محزون
بکوبیدم در عشقت/ مدارا کن تو با مجنون
مرا آوا چو سر دادی/ تنم لرزید و خون شد دل
به آب دیدۀ حسرت/ بشد خاک وجودم گِل
زمینی گشته ای مخلوق/ ولیکن آسمان سیری
یکی سیاره ای زهره/ منور کن تو این محفل

            محمود عباسیان
                 پاییز 73


پنجشنبه 31 فروردین 1391

اینجا کجاهه؟

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

آدم خیلی باید چوپونونا دوس داشته باشه که همه جاشا نقطه به نقطه، زاویه به زاویه بره بگرده و همه جاشا بشناسه. خیلیا فک موکنن همه جا چوپونونا فولن. ولی اینجا را ندیدن. تو یکی از کوچه های چوپونونه. هر که گفت اینجا کجاهه !!!؟
نظر بدت بینم کیا مدونن! برا اینکه تقلب نکنت نظراتا تایید نمکنم و فردا یبارکی همشا با هم نشون مدم تا ببینیم کیا جواب درست دادن.


چهارشنبه 30 فروردین 1391

امروزم بادیه هوا

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

امروزم مث دیروز از عصر هوا به باد زد. جاده اردکونم بستن. انگار سیل وحشتناکی از جاده رد مشده و همه ماشینا را ورگردوندن از دو طرف.


چهارشنبه 30 فروردین 1391

هیچ چیز زیباتر از .... نیست

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،

: عشق

321: مادر

عارف: معرفت : چون همه چیز حتی خدا هم معرفت می خواد

     : غروب چوپونون

mepama: معرفت و مردانگی 

حسین.خ: هی چیز زیباتر از عدالت نیست .که البته تو مملکت ما فقط اسمش مونده!!!

....: عبادت

    : انسانیت - و.لی حیف که این روزا دگه انسانیت و آدمیت وجودنداره

مرتضی: عشق بی دغدغه

beny: چوپونون

لیلی: وست داشتن

مریم: یه زندگی با عشق و صداقت

نفس: تجربه عشق واقعی

س.ج: لحظه تولد

س.ج: به نظرتون نفس چطوره؟همین نفسی که میادومیره ولی خودمو میگم قدرشو نمیدونیم حتی یادمون هم نیست

     : آزادی

گیلاس: راستگویی

rd: چیزی یا کسی که دوسش داری

صحرا: کمک به مردم . بخصوص افراد نیازمند. بخشیدن دیگران


؟؟؟؟


چهارشنبه 30 فروردین 1391

اگر از غصّه بمیرید رواست!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

یه دیالوگ خیلی توپ داره دکتر عباسی که حسابی موتوپه به مسئولین. درباره قاچاق دخترا ایرونی برا شیخای ع.ر.ب.ی!  جوش میاره و میگه بنا به فرمایش حضرت علی(ع) مسئولین اگر از غصه بمیرند رواست.  مسئولین ما باید بمیرن وقتی نمیتونن کاری کنن. نباید سر راحت به زمین بذارن . باید از غصۀ مردم دق کنن و ...
 آدم وقتی بعضی از محرومیتا را میبینه یاد فرمایش مولا علی میفته...















ــــــــــــــــ

عکسها از : محمدرضا حلوانی


سه شنبه 29 فروردین 1391

شعر آقای مرصاد مستقیمی در شب شعر نوروز 91

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

            در سوگ پدر

در غمی نالم که سنگین آیدم بر دل چنان
در فراقش من بگویم گوهر رخشان چه شد
آن یلی کو اژدها می کشت با تیغ زبان
آی فردوسی بگو کان رستم دستان چه شد
آن سپهسالار و یار و یاورم ام النساء
گو حسین طاهره آن خان چوپانان چه شد
بر من ای یاران بگویید افتخار مادم
فخر من در بین مردم، عامل سامان چه شد
ای فلک پاسخ بده بر من  بگو این راز من
در دیار عشق مادر، افضل شاهان چه شد
کرد راهی در فراق تو بسی سوگ و نوا
آی ای راهی بگو آن راهی دوران چه شد
سایبانی از محبت بود آن شیخ عزیز
شیخ خفته داد کن آن بهترین پوران چه شد
در زمان کار و کوشش سخت کوش و کارگر
جنب و جوش او فراوان، مرد باایمان چه شد
در زمان فکر و استدلال و عقل و زیرکی
یک نفر گوید به من، فخر به اندیشان چه شد
در زمان بحث و صحبت راست بود و راستگو
در بیان حرف حق آن حق در پایان چه شد
ای خداوند تبارک می فروش بی نیاز
گو به من توضیح آخر مستی مستان چه شد
جام شرب عمر بابایم چرا خالی شده
گو شراب عشق آن دیوانۀ دوران چه شد
می فشاند سر به بالین اشک یکتا خواهرم
ای برادر پاسخم ده سیرت پاکان چه شد
از غمت "مرصاد" هم نالد ولی در دل بسی
ای خداوندا بگو آن مونس جانان چه شد

مرصاد مستقیمی


سه شنبه 29 فروردین 1391

هوا بادیه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

اگه کمپیداهم بخاطر خرابی سیستممه. خبر خاصی ابادی نی. خیابون حسینیه را مشغولشن همچنان و بنظرم جالب بشه. هوا از بعدازظهر زده به باد و خاک. هرچی عقرب و رتیلیه الان رو اومدن. 


سه شنبه 29 فروردین 1391

شعر دوم خانم جلالپور در شب شعر نوروز 91

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

                سفر

سفر یعنی عبور از مرز احساس
گذشتن از دلی پرعشق و حساس
سفر یعنی عبور از قلب عاشق
نشاندن بر دلی داغ شقایق
عبور از خاطرات کهنه و دور
شروعی تازه و راهی پر از نور
به دنبال دلی هرسو دویدن
تمام غصه ها بر جان خریدن
شروع قصۀ شیرین و فرهاد
صدای بیستون در زوزۀ باد
چه آمد بر سر شیرین عاشق
که دارد بر دلش داغ شقایق
چه کردی با دل خونین فرهاد
که مانده قصه اش اینگونه در یاد
به تیشه سنگ خارا نرم می کرد
ز رویش بیستون هم شرم می کرد
هنوز اما صدای تیشه هایش
صدای تیشه ها بر ریشه هایش
درون زوزه های باد پیداست
تمام قصه اش مانند رؤیاست
سفر یعنی شروع یک ترانه
غزل هایی لطیف و شاعرانه
گذشتن از همه دلبستگی ها
گذشتن از تمام خستگی ها
رهایی از حصار تنگ غربت
عبور از خاطراتی غرق حسرت
عبور از قصّۀ خونین فرهاد
عبور از هرچه تلخی هرچه بیداد
دوباره دل سپردن زیر باران
امید تازه ای بر قلب ویران
برای قصه ای آغاز بودن
پرستو را پر پرواز بودن
عبور از راه سخت ناامیدی
رسیدن از سیاهی تا سپیدی
سفر یعنی شروع یک ترانه
غزلهایی لطیف و شاعرانه
سفر یعنی عبور از مرز احساس
گذشتن از دلی پرعشق و حساس

سمیه جلالپور


سه شنبه 29 فروردین 1391

پیاده رو سازی خیابون حسینیه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

از دیروز ظهر پیمونکار بنیاد مسکن عملیات جدولکاری و پیاده رو سازی خیابون حسینیه را شروع کرد. ولی در کمال تعجب دیدیم که 5-6 متر پیاده رو جا گذاشتن و خیابون حسینیه از پیاده رواش کوچکتر مشه. جنتا از جوونا جمع بودن و جروبحث مکردن. پیمونکار که تابع فرمان بنیاد مسکن بود. بچه ها با بنیادمسکن صحبت کردند و نوری گفته بود من نباید به شما جواب بدم و شورا بگه. بچه ها میرن و یه عضو شورا میگه کار دهیاریه. خلاصه دهیار زنگ به اینور اونور میزنه و حاج عباس هم با اون قلب خراب و عصازنون اومد سر صحنه جرم. خستتون نکنم کار تا عصر کنسل شد و از عصر برنامه کارشون عوض شد و حدود دومتر از هرطرف به عرض خیابون اضاف شد. 
بهونه بنیادمسکنیها درختای دوطرف خیابون بود و مخاسن درختا را نکنن. ولی بچه ها میگفتن پول آسفالتشون چندین برابر سنگفرش پیاده رو درمیاد. لذا مخان پیاده روها را بزرگتر بگیرن.
بهرحال نتیجه کار با همت جوونامون و دهیار و حاج عباس همونی شد که میخواستیم و خیابون حسینیه با عرض بیشتری بهسازی مشه. هرچند درختای دوطرف کنده مشه. ولی درخت را میشه کاشت و دوسال دگه حالشا برد. اما اگه خیابونا و جدولا را کار گذاشته بودن دگه عمری بود و درست کردنش کار حضرت فیل مبود.
نمدونم تصاویر گویا هس یا نه. ولی خداییش نگاه کنت این خط جدولا چقد تا دیوار فاصله داره!


اینم یه عکس دگه!


درسته که چنتا درخت کنده مشه. ولی درخت کاشتن میرزه نسبت به خرابی خیابونا


دوشنبه 28 فروردین 1391

لینک بعضی از شعرها

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

یه سری شعرها که در شب شعر نوروز 91 خونده شد قبلاً تو سایت زده شده بود. آدرس اونا را اینجا مذارم براتون اگه خواستت برت از اونجا ببینت مجدد!

شعر چوپانان استاد ابراهیمی

شعر جاودان باد نام چوپانان استاد ابراهیمی


شعر چوپونون استاد مستقیمی

شعر قدیما، شاعر گرانقدر خودم


دوشنبه 28 فروردین 1391

شعر دوم آقای ابوالقاسم مستقیمی در شب شعر نوروز 91

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

              رویای من

خواب بودم خواب می دیدم که چوپانان من

نوعروس حجله ی امید من ، جانان من 

باغها پر میوه و دشت و خیابان، پر زگل 

خنده های کوچه باغش می نوازد جان من 

بع بع میش و بزو گله، به ظهر و چاشتگاه 

نغمه های میر گل، جان می دهد برخان من 

رقص نخلستان غروب آفتاب و ریگ نرم 

نرم نرمک می نوازد چشم را درمان من 

شهد توت انجیر و انگور و انار وخربزه 

بهترین مزه ها خرمای نخلستان من 

کوچه های کاهگلی و خانه ی ِ خشت وگلی 

پر هیاهو خانه و کاشانه و سامان من 

خواب دیدم که دوباره زنده گشته مدرسه 

بچه ها بازیکنان، سرزنده، در بستان من 

گود ونخلک گشته زنده، مرکز کار و تلاش 

اوستادان معادن جمله از امکان من 

چند معدن، کارخانه ،کارگاه خوب و نیک 

گشته تاسیس از تفکر های دلسوزان من 

باغهای پسته بسیار است و بس گلخانه ها 

در زمستان میوه می بارد چو تابستان من 

صادرات سبزی است و اسفناج و سیر من 

در خراسان و اراک وقم از این دامان من 

خانه های آجری، بلوارهای پر درخت 

جمعیت افزون هزاران گشته پشتیبان من 

چند رستوران، هتل دارم کنار شاهراه 

بس جهانگرد و مسافر آمده مهمان من 

هم گراز و هم کبودان گشته گردشگاهشان 

ریگ جن و تاغزاران با شتربانان من 

مرکز علم وفنون با چند دکتر، کاردان 

بهترین در منطقه امید بیماران من 

شرکتی تاسیس گشته با هزاران کامیون 

زاتحاد بچه های کامیونداران من 

معجزه بالاتر از این فکر آبادانی اند 

بچه ها در هر کجا دستی بر این دستان من 

خواب بودم خواب می دیدم ولی رویا چه زود

پر زد و دیدم دوباره این ده ویران من 

منتظر بنشسته تا فکری شود بهر نجات 

زنده گردد نو شود هر لحظه چوپانان من 



ابوالقاسم مستقیمی – تربت حیدریه 25/12/90


دوشنبه 28 فروردین 1391

کوچۀ شهید جلالپور

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،



پارسال گذرم به کوچه اکبراباد (یزد) افتاد و این تابلوا دیدم. جالب بود برام که تو یزد یه کوچه را به نام شهید جلالپور کردن و عکسشا زدن. ولی تو خود چوپونون اصلا هیچ یادی از شهدامون نمشه. 
البته با همت دهیار و ستاد بزرگداشت شهدا امسال یه کارایی شد و این مطلبمونا یخورده کمرنگش کرد. دیگه جای انتقاد نداره. البته بیخیال سوژه. شکر خدا که امسال کوچه ها و ورودیمون با آبرو بود و همه خوششون اومد.


دوشنبه 28 فروردین 1391

سردرد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیما وقتی یکی سردرد مشد کلی دواها جوشوندنی و گیاهی به خوردش مدادن.
بعد سرش را نازبند مکرد. نازبند یه مدل بستن سر با چارقد بود که قدیمیا برا محکم بستن سر از این روش استفاده مکردن. مثلاً برا سردر یا رفتن سر تنور! موقع سردرد با این روش بستن سر درد کمتریا حس مکردن.
یه کار دگه برا تسکین سردرد این بود که مریض سردرد مخوابید و از یه نفر که فرزند بزرگ خونوادشونه مخواستن که برای لحظاتی رو سرش بشینه. احتمالاً اینم برا این بوده که سرشون محکم تو فشار باشه و درد کمتریا حس کنن.


دوشنبه 28 فروردین 1391

خدمات دکتر حسنی به چوپونون 2

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

اولاً ببخشید که یخورده قاطی شد. چندروز پیش همین مقاله را نوشتم و زدم تو سایت و پاکش کردم. بعد اومدم دیدم که تو سایت نیومده و کلی زحمتام به باد رفت. اولش دلسرد شدم و گفتم قسمت نبود. ولی حرفایی بود که باید گفته مشد و از طرفی قولشم داده بودم بهتون. 

  لینک خدمات دکتر حسنی به چوپونون 1



مسکن مهر
مسکن مهر از خدمات عمدۀ دکتر برای جوونای شهرستانای خور و نایین بوده. فکر کنم انارکم راه افتاده. از زمان ورود دکتر به قضایای مسکن مهر رکود چندسالش تموم مشه و عملیاتش سرعت میگیره. مسکن مهر جندق هم ارزونترین مسکنا تو کل کشور بوده

... و اما سهم چوپونون

هـیــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ


بهداشت
سالانه حدود یک میلیارد بودجه گرفتن که 600 میلیونش کار دکتر بوده!

... و اما سهم چوپونون

یکی از ضعیفترین درمانگاههای شهرستان به لحاظ امکانات و تجهیزات چوپانان بود. ولی در سال 90 جهشی عظیم در بهداشت چوپونون بوجود اومد که نمشه راحت از کنارش رد شد. دکتر شریفی رئیس شبکه بهداشت شدیداً معتقده که همه خدمات بخاطر شخص دکتر حسنیه و دکتر پیگیر کارها بوده. جا داره از جفت دکترامون تشکر کنیم!و اما! یادمون نره که بدترین پزشک تاریخ چوپانان در این دوره و به مدت 3 سال با خوبی (حقیقتش بی تفاوتی) مردم چوپونون در اینجا تحمل شد. متاسفانه پیگیریها برای نخواستن ایشون تا 3 سال ناکام موند که دلیلش هم پارتی کت و کلفت اون پزشک در دانشگاه بود. از این مشکل که بگذریم مابقی چیزامون عالی بوده و ایشالا با تمدید قرارداد با دکتر هنرمند عملکرد مثبتشونا تمدید کنن. پرستارا، پزشکای عالی، امبولانس خوب (هرچند آخرین جا بودیم)، تجهیز درمونگاه و پانسیونا از نقاط مثبت بهداشتمون بوده.
آب روستایی
از 77 تا 83 اعتبارشون حدود 139 میلیون تومن بوده. سال 84 این اعتبار به 147 میلیون تومن رسیده و از 84 تا 89 حدود 8 برابر شده و به میانگین بالای یه میلیارد رسیده
... 
و اما سهم چوپونون

اطلاعاتم زیاد نیست در این زمینه. همینقد مدونم که چوپونون رو منابع آب زیرزمینی خوابیده و به جرات مشه گفت که پراب ترین شهر و روستای شهرستانه. ولی سهم چوپونون از آب روستایی یه نفره که بنده خدا صبح تا شب داره مودوّه ولی به هیچ کاری نمرسه. دس تنها بودن مامور آب چوپونون و ضعف آب روستاییمونا بزودی طی مصاحبه ای با دهیار سابق براتون منویسم.
راه
72میلیارد تومن اعتبار راه شهرستان بوده. 117 کیلومتر بزرگراه، 10 کیلومتر راه اصلی، افزایش زیربنای راهدارخونه ها، اجرای روشنایی 14/5 کیلومتر، ایشتگاه هواشناسی جاده ای و دوربینهای کنترل ترافیک
... 
و اما سهم چوپونون

خداییش چوپونون تو این حوزه بدکی نبوده. ولی بازم به نسبت بودجه و وسعت راههای چوپونون که نگاه کنیم می بینیم به حقمون هم نرسیدیم همچون دیگر امور! آشتیان و حجت آباد دوتا قنات پرآب و فعال دارن که سهم عمدۀ کشاورزی چوپونون از این دوتا روستاهه. ولی برای این روستاها هیچ کاری نشده. راه یکی از جزئی ترین کارائیه که یه حکومت باید برای مردم یه منطقه بکنه. ولی از بس خدمات ضعیف و افتضاح بوده که حجت آباد و آشتیان دگه تک و توک ساکنی بیشتر نداره و بقیه کشاورزاش میان و مرن. چندسال یبار یه تیغ تو جاده مندازن و دگه بودجشون تموم مشه و مره برا سالای بعد. البته جاده زورمند و کبودون خیلی خوب شده. بگذریم که کبودون بخاطر نفوذ خود چوپونونیا بوده و هیچ بنی بشری از مسئولین سفارشی نکرده و کاری انجام نداده. راهدارخونه چوپونون بعد از سالها الان فعاله و خداییش هم خوب نیرو گرفتن و هم بودجه و تجهیزاتشون بد نیست. اگه یادتون باشه راهداری زیر نظر خور بود که الان دگه نائینی شده و کاری به خور نداره. ورودی چوپونون افتضاحه و باید به امید روزی باشیم که جادۀ اصفهان-طبس به چوپونون هم برسه تا شاید یه نیم نگاهی به چوپونون هم بندازن. خداییش الان غریبه ها که از بغل چوپونون رد مشن انگار از بغل زورمند رد مشن و خیلیاشون اصلاً آبادیا نمبینن. حق چوپونون دوبانده شدن و چراغونی از پمپ بنزین تا جنگلبانی نبوده؟
شهرسازی
عمران تک تک شهرها و روستاهای منطقه از زمان انقلاب به بعد تو چشم مزنهوحشتناک همه جا پیشرفت کرده. ما بخیل نیستیم بخدا و خداییش جای خوشحالی داره که شهرها و دهات اطراف رشد دارن. ولی خداییش انارکا ببینت چی بوده و چی شده! جندق پر از چاه و چوله و خیلی بی نظم بود. یجورایی آخر دنیا محسوب مشد. الان نزدیکه از خور جلو بزنه. خور شهرستان شد. فرخی دگه شده شهر فرخی.
... 
و اما سهم چوپونون

بارها و بارها از افراد مختلف و یکبار خودم از غریبه ها شنیدیم که چوپونون با 50 سال قبلش هیچ فرقی نکرده. تکون نخورده ماشاللهش باشه! چهارراهش فلکه شده و نصف خیابوناشم قیر ریختن و اسمشا گذاشتن آسفالت.هنو خیابون پشت حسینیه با اون تراکم جمعیت آسفالت نشده. کوچه ها هنو یه سریش مونده. از پارک نگو که جگرم خونه. زشته بخدا بعد 30 سال انقلاب چهارتا تکه آهن انداختن وسط ریگ دم غال عقرب و مار و اسمشا گذاشتن پارک. آهناشم اگه اشتباه نکنم مربوط به زمون قبل انقلابه. زشتتون باشه بخدا. آبروی انقلاب با همین چیزا مره. این چیزا مردما ناراضیشون موکنه. نه بازگو کردن حقایق.
گردشگری
شهرستان نایین و خور طی سالهای قبل حسابی شناخته شده بین مردم. مازیار از گرمه شروع کرد و هنو هم داره کارشا ادامه مده. خیلیا میان و کویرای ایرانا از گرمه و مصر تماشا مکنن. بودجه هایی هم که دولت برای این مناطق در نظر گرفته و کمپایی که زدن هم کم نیست. یه شرکت هم اومده و در کل ایران داره مجتمع های خدماتی بهداشتی را مزنه. بدکی نبوده با توجه به ظرفیتهای موجود
... 
و اما سهم چوپونون

چوپونون خدای این پتانسیلاهه. چوپونون الماس خوش تراش کویره. خیلیا را تا حالا بردمشون و جاهای قشنگ و توریستی چوپونونا نشونشون دادم. دهنشاشون واافتاده همه. بلااستثنا. همه جوگیر شدن و وحشتناک لذت بردن. غروب چوپونونا از رو کوه دشت برت تماشا کنت. جنگل وسط ریگای چوپونونا مطمئنم خیلیاتون ندیدت. تاریکی هوا تو چوپونون خیلی زیاده و چند برابر بهتر از مصره. ولی منجّما راهشونا دور مکنن و مرن مصر. ریگ جن یه ریگ جهانیه که از چوپونون شروع مشه و مره تا سمنون و کاشون. ولی زیبائی چوپونونا کاشون و سمنون هم نداره. مصر و گرمه و ... هم چهارتادونه ریگ دارن که باد از اینور اونور به اونجا برده و به ریگ مشهوری مث ریگ جن وصل نبوده و نیست. اونا دارن به چیزی مینازن و کاسبیشا مکنن که چوپونون رو منبعش خوابیده. دمشون گرم. از زرنگیشونه. ولی چرا تو چوپونون کاری انجام نشده. به صرف اینکه سرمایه گذار نداریم و دولت هم سیاستش سرمایه گذاری نیست باید از پتانسیلامون دست برداریم؟ اگه یه چاه نفت تو فلان دهات خوزستان باشه و سرمایه گذار نداشته باشن دولت بیخیال اون چاه میشه؟ مگه فقط نفت سرمایه ملیه؟ ریگای چوپونون منحصربفرده و بارها و بارها کویرشناسایی که عبوری رد شدن گفتن که درصد روشنایی و درصد نمدونم چیچیه ریگای چوپونون بالاهه و بهترین ریگه برا گردشگری. محیط زیست چوپونون پره از جونورای نادر. یوزپلنگ آسیایی که تو دنیا چنتا دگش بیشتر نیست وجودش تو چوپونون ثابت شدگربه شنی هم همینطور. عکسی که محمدرضا حلوونی گرفت از گربه شنی اولین و بهترینعکس طبیعی گربه شنیه که تو دنیا گرفته شده. کی به این چیزا توجه موکنه؟ زاغ بور، عقاب طلائی، پلنگ، آهوبره، جبیر! اینا تک تکشون عتیقه هستن و جاهای دگه با هرکدوم از اینا دیگی به بار دارن. اونوقت ما؟! افسوس از ذره ای رسیدگی و همت برای استفاده از پتانسیلا.


خلاصه اینکه حرف برا گفتن زیاده. تو هر ارگانی که بریم ببینیم و توش ریز شیم میبینیم که جا برا کارکردن زیاده و خیلی عملکردها ضعیف بوده. همین قطره قطره ها جمع شده که چون سیلی چوپونونا ویرونش کرده. 

البته بازم باید تاکید کنم که دکتر تنها در بخشی از این نقایص سهیم بوده و سهم عمده بیشتر این پسرفتها بعهدۀ خودمونه. خودمون نخواستیم. همت نداشتیم. پیگیر نبودیم. با بیخیالی و بی تفاوتی وقت گذروندیم. به کمها و ضعیفها قانع بودیم. قدم اول برا عمران آبادی اینه که خودمون از این جلد بی تفاوتی خارج بشیم.




دوشنبه 28 فروردین 1391

محور مشجری هم آنتن دار شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،




به گزارش خبرنگار اینا از نایین، مرتضی حقیقی در این رابطه اظهار داشت: این مرکز تلفن همراه در کیلومتر ۱۵محور کویری انارک به چوپانان در منطقه مشجری راه اندازی شد.

وی ادامه داد: این سایت BTS تلفن همراه، در محور مشجری با تامین برق این ایستگاه، در این منطقه کویری و حساس به بهره برداری رسید.

رییس مخابرات شهرستان نایین خاطرنشان کرد: درحال حاضر بیش از ۹۵درصد شهرستان نایین تحت پوشش تلفن همراه قرار دارد که امیدواریم با مساعدت و همکاری مسئولان و تأمین برق ایستگاه های BTS، این میزان در سال های آینده به صددرصد افزایش یابد.

وی اضافه کرد: در حال حاضر نیز با راه اندازی این سایت که در محور طریق الرضا(ع) واقع در کریدور اصلی شرق به غرب قرار دارد، این مسیر تحت پوشش تلفن همراه قرار می گیرد که روزانه بیش از 6هزار وسیله نقلیه از آن عبور می کنند.

حقیقی افزود: به گزارش مرکز اطلاعات پلیس این شهرستان، روزانه بیش از 6هزار وسیله نقلیه مختلف از این محور کویری تردد می کنند که در برخی مواقع به ویژه ایام تعطیلات، این مقدار به دو برابر نیز افزایش یافته است.

وی با اشاره به این که بیش از ۹۵درصد از جاده های شهرستان تحت پوشش تلفن همراه قرار گرفته افزود: در حال حاضر ۶۰ کیلومتر از جاده اردکان به چوپانان در شهرستان نایین، به دلیل عدم تأمین برق تحت پوشش قرار نگرفته که در صورت تامین برق تمامی جاده های شهرستان نایین تحت پوشش تلفن همراه قرار خواهند گرفت.

وی با بیان این که بیش از ۵۷هزار اشتراک تلفن همراه اول در شهرستان نایین و خور واگذار شده است، تاکید کرد: ضریب نفوذ تلفن همراه در سطح شهرستان نایین و خوروبیابانک ۹۸درصد است به این معنی که به ازای هر صد نفر جمعیت شهرستان، ۹۸خط تلفن همراه واگذار شده است.

منبع: خبرگزاری شرق استان

          خواب و بیدار

شبی در عالم رؤیا به جنّت من سفر کردم
ز پیش روح خود در عالم برزخ گذر کردم
چنان از ترس و وحشت از یدِ اعمال در رفتم
به هنگامی که در آیینۀ فعلم نظر کردم
شنیدم یک صدایی را که چونان پتک می کوبید
که من در مزرعه چندبار اعلام خطر کردم
چرا برخود نیامد نفس سرکش تا کند خیری
نفهمیدم در آن دنیای فانی من ضرر کردم
به نهی از منکرش بیدار شد چون نفس لوّامه
ببستم عهد و پیمان از بدِ دنیا حذر کردم
خدایا خود ببخش اعمال ناشایستۀ ما را
تو نعمت دادی و من کاسۀ نعمت دَمَر کردم

بهمن 1368 - حاج محمدرضا مراد


یکشنبه 27 فروردین 1391

تهدید وبلاگ چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

بازم جا دشمناتون خالی یه پیام تهدیدآمیز دریافت کردم. جواب این کاربر -که خیلی دوست داره ما فکر کنیم جزء ارتش سایبریه- را دادم. ولی بهرحال شایدم تقی به توقی خورد و تونست یه کارایی بکنه و هک کنه سایتا. خواستشم اینه که بعضی مطالب از سایت حذف بشه که هرگز چنین چیزی پیاده نخواهد شد. حتی اگه به قیمت تعطیلی سایت باشه و حتی اگه بخواد بقول خودش از راه قانون و شکایت پیش بره من راستشا مگم. البته این قضیه متونه در ادامۀ بچه بازیای هفتۀ اخیر هم باشه. بهرحال دنیای مجازیه و ادمای ضعیف راحت متونن پشتش قایم شن.


یکشنبه 27 فروردین 1391

چاه های چوپونونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

پیشکار (چاه اول قنات)، چاه بادی، چاه بخش کُشی، چاه خاری، چاه قدیمی، چاه چوپونا، چاه خاری، چاه حسنک، چاه مهرو، چاه خونی، چاه شوره، چاه پرپرو، چاه سیاهو، چاه مجی، سرپوش، چاه حاج علی محمد، دربندو، چاه گدار هاش، چاه عبدالخالق، چاه چوچوگون، چاه برقو، ....

اگه چاهیا جا انداختم بگتا!

چاه غیب، چاه علی اصغر نظر . چاه شورابه، چاهو نادعلی که ته باغو شورابه هستش/چاه سیاهو یاکلوت چاهو که تو باغو عباس آباده/چاه میرشریف که نزدیک کوه میرشریف هستش/چاه چامیر/چاه شورچاه/ چاه سرسق که ما بین کلوتهای باغو کبودون و کلوتهای آب کم قرار داره .چاه نورمحمدو که بین کلوتهای کوه خونی و کوه کلاغوا قرار داره.چاه معدن گود که در امتداد رودخانه منتهی به معدن گود قرار داره که یکی از محلهای تامین آب شرب قدیم معدن گود بوده و اب شیرینی هم داره. چاه شورون 

؟؟؟؟


یکشنبه 27 فروردین 1391

چوپونون بهاری شده

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


دیشب مجدداً بارون گرفته و بعبارتی آسمون نوتر شده. یعنی خیلی شدتش زیاد بوده. بیابونا حسابی از تشنگی دراومدن و امروز سیل هم به چوپونون رسیده. البته سیلش بزرگ نی ولی بدویی نیست. سرعت اینترنت یخورده کمه اینجا و بتدریج عکساشا مذارم براتون
   


یکشنبه 27 فروردین 1391

دوست داشتم همیشه ... ساله باقی مموندم. چون ............

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،

رفیق قدیمی: 20 چون جوونی یعنی خوشی

مترسک: 18 ساله چون اوج بی خیالی وخوشیم بود آدم به بیست که رسید زودمیگذره انگارتو سراشیبیه

خالو: 20 تا 25 خوش ترین روزای زندگی با رفقا 

یاغی: 5سالگی.................ای خدااااااااااااا

.... : 19 چون خوش ترین دوران زندگیم بود 

وحید: 28 ساله پر خاطره ترین سال خوش بودیم یادش بخیر 

زهرا: 15سالگی چون عیدا با پدرم مرفتم دشت. الان نه پدری است و نه 15سالگی

مریم: 7سالگی بریم کلاس اول

شیما: 25سالگی پای سفره عقد

محمد: 20-25سالگی الکی خوششششششششششششم

مهتاب: 24سالگی سال پرفعالیتی بود و پر ثمر


آشنا: همین 22سالگی هم که هستم قدرشا نمودونم. زمانی که به این سرعت مگذره چه فایده...


س.ج: همین الان.توهمین سن که دارم به همه آرزوهام میرسم شکرت خداجون


صحرا: جوان و سلامت باشم تا باز هم مثل همیشه به همه آدمهایی بیمار کمک کنم .


؟؟؟؟


شنبه 26 فروردین 1391

سفر خونوادۀ اسکندر به عتبات عالیات

   نوشته شده توسط: ذبیح    

امروز آقای غلامحسین اسکندر به اتفاق مادرشون (زهرا ملاحیدر) و دخترشون (خانم اسکندر) از اصفهان عازم عتبات عالیات شدندو
برای این عزیزان هم آرزوی قبولی طاعات را داریم و ایشالا که صحیح و سالم به وطن برگردند.
جا داره از همینجا درگذشت پسرعموشون (آقای اسکندری) را به این عزیزان تسلیت بگیم. خدا صبرتون بده


شنبه 26 فروردین 1391

خسرو هم به حج رفت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

امروز آقای خسرو جلاپور (خسرو محمدِ یوسف) باتفاق همسر(خاتن جلال)، پسر(محمد جلالپور)، عروس(خانم غلامرضائی) و نوه شون (خانم جلالپور) از اصفهان عازم مکۀ مکرمه و مدینه منوره شدند. 
پیشاپیش برا خسرو و خونوادش آرزوی قبولی زیاراتشونا داریم و ایشالا هرچه زودتر صحیح و سالم به وطن برگردند.


شنبه 26 فروردین 1391

درگذشت برادرِ حاج علی اسکندری

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

انا لله و انا الیه راجعون

دو روز پیش آقای محمد اسکندری (برادر بزرگتر حاج علی اسکندری) بعلت کهولت سن در تهران در گذشت و دیروز در قادرآباد چاهملک به خاک سپرده شد.
این فقدان را به خانوادۀ اسکندری بویژه به حاج علی تسلیت میگیم و ایشالا که غم آخرشون باشه


شنبه 26 فروردین 1391

درگذشت برادرِ حاج علی اسکندری

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

انا لله و انا الیه راجعون

دو روز پیش آقای محمد اسکندری (برادر بزرگتر حاج علی اسکندری) بعلت کهولت سن در تهران در گذشت و دیروز در قادرآباد چاهملک به خاک سپرده شد.
این فقدان را به خانوادۀ اسکندری بویژه به حاج علی تسلیت میگیم و ایشالا که غم آخرشون باشه


شنبه 26 فروردین 1391

جلسۀ آموزش اصول شعر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دیروز قرار بود اولین جلسۀ آموزش اصول شعرخوانی در یزد برگزار بشه که به دلیل عدم استقبال شاعرامون جلسه برگزار نشد. با توجه به اینکه اشتیاق از جانب اهالی شعر و ادبمون طبق پیش بینی اولیه نبود مسئولین برگزاری این جلسات فعلاً برنامه را کنسلش کردند. شاعرامون میتونن از نقدها و نظرات استاد راهی درخصوص اشعارشون استفاده کنن همچنان. البته از طریق وب و یا تلفنی یا حضوری. 
شاعرامون ناامید نباشن و احیاناً اگه تعداد مشتاقا به حدنصاب برسه حتماً جلسات ازسرگیری مشه.
ایمیل استاد راهی: rahi0098@yahoo.com


شنبه 26 فروردین 1391

سُرها ترّیده!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

آقا ببخشت دوروزه کمپیدام. یزد جاتون خالی بارندگی بدکی نبوده دیروز تالا!
چوپونونم سراغ گرفتم دیروز یه نزمو بارون اومده؛ ولی امروز سُرها ترّیده! ایشالا که بارندگیا ادامه داشته باشه و امسال بهارسال باشه.


شنبه 26 فروردین 1391

خدمات دکتر حسنی به چوپونون (2)

   نوشته شده توسط: ذبیح    


شنبه 26 فروردین 1391

بیوه در عقد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیما به خیلی جزئیات دقت مکردن که همروزه خبری از اون چیزا نی. 
قدیما موقع جاری شدن خطبه عقد خیلی دقت مکردن که زن بیوه تو اون جمع نباشه. شاید مترسیدن عروس به همون بلا دچار بشه


جمعه 25 فروردین 1391

مراسم ایام فاطمیه چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


جمعه 25 فروردین 1391

مراسم سوم دیروز

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دیروز مراسم سومین روز درگذشت مرحومه نجفیان در مسجد جامع چوپونون برگزار شد. طبق اعلامی که روز اول و دوم کرده بودند مراسم صبح انجام نشد و صبح دوم و سوم اهالی فقط برای فاتحه خونی به خونه عزا میرفتند. عصر مراسم به سبک و سیاق قبل انجام شد و بر خلاف انتظارها بعد از مسجد جمعیت متفرق شدند و هرکدوم جداگونه به مزار رفتند. درحالیکه قرار بر این بود که با چوشی و اجتماع اهالی با هم به مزار برن. این مراسم عصر که همیشه بوده. اگه بخاد بدون چوشی برگزار بشه و ملت دسته جمعی مزار نرن این به منزلۀ حذف مراسم صبح سومه؛ دگه تغییر زمانی رخ نداده. خلاصه بزرگای آبادی بیخیال نباشن که یه رسم قشنگ داره ورمیفته!

فردا وبلاگ تعطیله

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

فردا جمعه وبلاگ تعطیله. یخوردهو سرم شلوغه و اگه خبر خاصی نباشه مطلب نمذارم. ایشالا که علامت خستگی و بریدن نباشه. ولی بد نی جمعه ها هرهفته را بذاریم استراحت رئیس سایت


پنجشنبه 24 فروردین 1391

تهرون ده تومن!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

اینم یه سنگ مزار متفاوت در چوپونون. فلسفشا نمدونم.
بهر حال هر که این مطلبا مخونه مرحوم اسکندر محسنا یه صلوات مهمونش کنه این شب جمعه ای!


پنجشنبه 24 فروردین 1391

چوپانان ،گذشته،حال و آینده

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،

نام چوپانان خود گواه بر همت بلند مردان قدیم این دیار است ، چرا که اسم جمع بودن آن نشان می دهد که بنیان گذارانش بی ادعا بوده و بدنبال نام و نشان شخصی خویش نبوده اند .
حتی تصور اینکه در حدود یکصد و اندی سال پیش این خطه بدون امکانات ، دوری از بلاد اطراف ، بدون وسیله نقلیه و تنها بدلیل وجود یک یا چند حلقه چاه که خود معمای دیگریست ، تبدیل به آبادی و آبادانی گردد در ذهن ما نمی گنجد چه رسد به تلاش و زندگی . تنها کلید این معما همت بلند و صبر و استقامت مردان و زنان آن زمان میتواند باشد.
اندکی تآمل در نحوه زندگی در آن زمان ،سرما و گرمای طاقت فرسا ،وجود جانوران و حیوانات وحشی ،نا امنی ،انواع بلایا و بیماریهای ناشناخته ،زاد و ولدهای بدون طبیب و دارو ،جابجایی هاو مسافرت با پای پیاده و نبود روشنایی در شب و هزاران مشکل و مسایلی که ما با امکانات فعلی جرآت  مواجهه با آنها را نداریم ، ما را در مقابل همت و استقامت اجدادمان شرمنده می سازد و سر تعظیم ما را بر آستان آنان می ساید .
واکنون ما وارث آن همه همت و همدلی هستیم و چون میراث خوارانی که سهم خود را در اندک زمانی نابود می کنند و به پوچی میرسند ، تلاش و همت اجدادمان را نادیده گرفته و بجای نگهداری از آن میراث و انتقال به نسل های بعدی ، بسادگی از کنار آن میگذریم و به چشم خود شاهدیم که چگونه گذشت زمان ، تکنولوژی ،خود بزرگ بینی ها ،گسستن پیوند دلها و بسنده کردن به ارتباطات کلامی و ظاهر سازیها ، گرد فراموشی بر همت و نام بزرگان ما نشانده و با فرار از مسئولیت ها ، واگذاری امور به دیگران ،نشستن بر بالای گود و چشم انتظاری برای شروع توسط دیگران و متاسفانه گاهی سنگ اندازی و ناامید ساختن اندک افرادی که جوهره همت از نوع مردان چوپانان دارند و با نیتی خیر ،در پی زنده نگهداشتن میراث بزرگان چوپانان هستند و برق امید را در روح و کالبد چوپانان می تابانند، همه و همه آینده ی مبهمی را برای سرزمین اجدادیمان ترسیم میکند و سرنوشت حجت آباد و همت آباد و عباس آباد ودیگر آبادیهایی که به فراموشی سپرده شده اند و مسکن سکوت و ترس و گذرگاه باد شده اند و تنها حسن وجودشان جلوگیری از جابجایی بخشی از شن های روان منطقه شده است را برای چوپانان میتوان تصور کرد .
این ما هستیم که در آینده با تدبیر و همت ، با همدلی  و حرکت بسوی یک هدف که همانا حفظ میراث فرهنگی و اجتماعی خواهد بود ، میتوانیم نام بزرگ چوپانان را زنده نگهداریم و باعث افتخار نسل های آینده باشیم که فرزندان ما بتوانند با سری بلند و با افتخار نام چوپانان را بر زبان جاری کنند و بجای حذف  پسوند چوپانانی از دنباله نام خانوادگی و اجدادی خود ، به فکر افزودن آن به اصل و نسب خویش باشند .
بهتر است در مورد چوپانان جهانی بیاندیشیم و بفکر معرفی  ورساندن آوازه  نیک چوپانان به جهانیان باشیم و بجای اینکه این الماس خوش تراش را در الفاظ خود بچرخانیم و در اجتماع کوچک خود به تمجید آن بپردازیم ، چوپانان را در ویترین جاذبه های ایران جای دهیم و ذهن ایران گردان وسپس جهانگردان و توریست ها ی خارجی را معطوف چوپانان گردانیم و این مهم تنها با همتی از نوع مردان چوپانان میسر است . میتوان با نگرشی مثبت ،ایجاد تشکلی محلی و مردمی و استفاده از دلسوزان و صاحب نظران ، با جذب سرمایه های منطقه و تمرکز بر ابعاد خاص چوپانان ، نظیر طبیعت زیبا ،شن های روان ریگ جن ،حیات وحش کم نظیر و معماری منحصر بفرد و تجمع بادگیر ها و نخل های افراشته چوپانان ،  از بلندای بادگیرها و از فراز نخل های مقاوم ، آوازه چوپانان را به گوش جهانیان رساند.
در پایان با اندیشه ای جهانی ،نه به رسم پیامهای نوروزی  بلکه به سنت سازمان ملل ، پیشنهاد می شود سال نود و یک را به نام "سال معرفی چوپانان و سربلندی چوپانانی " نام گذاری و در جهت نیل به اهداف فوق حرکت کنیم و از حرکت به شیوه خطوط موازی بپرهیزیم و چوپانان را مرکز شعاع دایره افکارمان قرار داده و جملات منفی را که ملکه ذهن ما شده اند ، نظیر " برای چوپانان نمی شود کاری کرد " یا " چوپانانی ها با هم نیستند " را از اذهان پاک کنیم . انشا ا...

                                                                         با سپاس از بذل توجه شما
                                                                                  علینقی جلال
                                                                                 01/01/1391
 


پنجشنبه 24 فروردین 1391

شعر دوم آقای مهدی جلال در شب شعر نوروز 91

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

چوپانان وطنم

چوپانان ای وطن ای سرزمینم
که هستی منشا دنیا و دینم
چنین تقدیر بود در قلب من تو
به دنیا آیم و گردد مکانم
مرا در دامنت پروردی و من
چو فرزندی به پایت جان فشانم
چو پا بگذارم اندر کوچه هایت
بسی شادان شود قلب غمینم
چو زیبا ماسه ها و کوهسارت
تویی قلب تپنده از برایم
شده خون در رگ من آب و خاکت
بود نام قشنگت بر زبانم
بود هر نقطۀ تو معبد من
کتاب خاطراتت نقش جانم
تو زیباتر ز هر جایی برایم
تویی بهتر ز فردوس برینم
تویی الماس ناب بی نظیرم
چو زیبا خوش تراشی در کویرم
بُوَد بــود من اندر بودن تو
که هستی هم یقین و هم گمانم
جوانانت همه محبوب و محجوب
تمام مردمانت می ستایم
غریب و دل غمینمدور از تو
اگر در بهترین شهر جهانم
بود حب الوطنچون نقش جانم
الهی دائم آبادت ببینم
تو را در هر شرایط دوست دارم
بسی شیرین تر از جان گرامم
خدایا پایدارش دار و آباد
که باشد عشق پیدا و نهانم
دعا کردم که جاویدان بمانی
که خود هم همره این کاروانم
خداوندا نکردم چاپلوسی
که اندر ظاهر و باطن همینم
قسم خوردم به آقا سید جلالت
که خاکت را به دیده می ستایم
«جلالم» من که محتاج دعایم
که بی لطف الهی ناتوانم

مهدی جلال - اسفند 90


پنجشنبه 24 فروردین 1391

دندون آخرت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیمیا وقتی دندونا شیریشون میفتاد اونا تو یه پنبه یا دسمال مپیچیدن و تو درز دیوارا آجری یا کاهگلی مذاشتن. معتقد بودن با این کار در آخرت دندوناشون بهشون برمگرده.


چهارشنبه 23 فروردین 1391

عکسهایی از عید - عکاس داداش محمّد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

هفت سین امسال ما

والیبال چکشی

عکسها از: محمّد مرتضوی چوپانان


چهارشنبه 23 فروردین 1391

چنتا خبر از نخلک

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

کارخانه فرآوری مجتمع معدنی نخلک در سال 1336 توسط یک شرکت فرانسوی به نام سومیرک با ظرفیت 150 تن در روز طراحی، و به بهره برداری رسید. فرسودگی ماشین‌آلات کارخانه باعث پائین آمدن ظرفیت و راندمان تولید شده است. در راستای بهینه‌سازی خط تولید کارخانه، تصمیم بر آن شد که ماشین‌آلات و تجهیزات کارخانه تعمیر و تعویض شوند. بنابراین در مرحله اول بوش‌ها و شافت فک متحرک سنگ‌شکن فکی به دست نیروهای متخصص و مجرب مجتمع تعمیر گردید. در گام بعدی، طبق برنامه زمان‌بندی مناسب قسمت‌های مکانیکی و الکتریکی سنگ‌شکن مخروطی تعمیر و سرویس گردید. این تعمیر و سرویسکاری شامل تعویض منتل (Mantel) و کانکیو (Concaves)، پکینگ جک، بوش اسپایدر، غلاف سرشافت و کف‌گرد تخت بوده است. این امر باعث کاهش توقفات طولانی مدت خط تولید می‌گردد.

تعویض پمپ c100
پمپ C100، یکی از گلوگاه های اصلی کارخانه فرآوری مجتمع معدنی نخلک می باشد که خوراک را از بخش جدایش ثقلی (جیگ) به قسمت فلوتاسیون انتقال می دهد. خرابی و فرسودگی این پمپ باعث توقفات طولانی مدت کارخانه تغلیظ می گردید. لذا پمپ جدیدی خریداری و نصب گردید. پمپ جدید بر خللاف پمپ قبلی که ساخت کشور فرانسه بود، ساخت داخل کشور بوده و با مصرف انرژی کمتر دارای قابلیت پمپاژ پالپ بیشتری است.

منبع: سایت نخلک
___________________
یه زمزمه هایی هم تو آبادی شنیدم که انگار بزودی میخوان نیرو بگیرن. به گوش باشت اگه طالبت.


چهارشنبه 23 فروردین 1391

شعر آقای حسین جلالپور در شب شعر نوروز 91

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

دیار بی یار

اونی که عزیز و والاست منم
اونی که جاش توی دلهاست منم
اونی که بادگیرا و دیوارای خشت و گلیش
واسش بودن زیورآلات منم
اونی که قلعه و برج و باروهاش
میدرخشیدن چو الماس منم
اونی که خیابونای دشتش و کوچه باغاش
پر بود از درختای سبز و چشم نواز منم
اونی که اربابای فهیم و بامعرفتش
بودن، با او همدل و یار منم
اونی که رعیتای غیور و باقناعتش
میدادن جون تا بمونه شاد و سرحال منم
اونی که ملاها و معلماش
واسه تعلیم همچو شمعی میشدن آب منم
اونی که دکترا و مهندساش
بودن، او را مایۀ فخر و مباهات منم
اونی که جون شهیدان عزیزش
شده چون خونی تو رگهاش منم
اونی که سر و صدای بچه ها تو کوچه هاش
بود واسش ترانه و ساز دلنواز منم
اونی که جوونای باغیرت و باشرفش
بودن، او را حافظ آبرو و مال منم
اونی که مردمون دانا و بادرایتش
میشدن حامی لحظه های غمبار منم

اونچه که گفتم تا اینجا همگی خاطره بود
اون که حالا بی کس و بی یار و تنهاست منم
اون که حالا واسه زنده موندنش
دست و پا میزنه و میزنه فریاد منم
اون که حالا همۀ وجودشو
غم گرفته و عزادار منم
اون که حالا عاجزانه از شما
طالب وحدته و یار وفادار منم
اون که حالا از شما کمک میخواد
تا ابد بمونه برقرار و آباد منم
آره من چوپونونم خوب حدس زدید
اون که با همتتون همیشه برجاست منم
حسین جلالپور (حسین خسرو)


سه شنبه 22 فروردین 1391

تابلوی جدید درمونگاه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


امروز بالاخره بعد از چندماه تابلو درمونگاها سرجاش نصب کردن. 5-4 ماهی مشه که یه تابلو نو دادن بهشون. ولی گوشه درمونگاه افتاده بود تا حالا. آخرش امروز صبح نصب شد. این تابلوای جدیدا به همه استان دادن و تابلوهای مراکز همه یکدست شدن.
            


سه شنبه 22 فروردین 1391

یونیت نو

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

   
چند روزه که یه یونیت دندونپزشکی نو دادن به چوپونون. قبلیه مال عهد دقیانوس بود و اصلا کار نمداد.
این یونیتا را به شبکه بهداشت نایین دادن که باز هم بخاطر لطف آقای دکتر شریفی به چوپونون یکیشا برا ما مفرسته.
این یونیت حدود 12 تومن قیمتشه!


سه شنبه 22 فروردین 1391

حذف مراسم سوم صبح از فرهنگ چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

امروز حین خاکسپاری مرحومه نجفیان از طرف چند نفر از اهالی اعلام شد که زین پس از سال 91 مراسم سوم صبح حذف میشه و به همون مراسم عصر بسنده می کنیم. حالا کیا بودن و چی گفتن حاشیهه و مهم نیست. ولی چیزی که اهمیت داره اینه که حذف یه مراسم زیبا که زبانزد عام و خاصه جالب بنظر نمیاد و پس از بحث مجددی که پس از خاکسپاری در گرفت قرار بر این شد که مراسمی که صبح سوم گرفته میشد با همون شکل و شمایل و با همون کیفیت از مسجد جامع چوپونون تا مزار برگزار بشه. یعنی بعد از مراسم عصر روز سوم که قران و نوحه و روضه آخونده، بعد از سلام دادن همه جلوی مسجد جمع مشن و چوشی کنان و با ذکر یا حسین میرن مزار فاتحه شونا میخونن و برمیگردن.
مسلماً تغییر یه مراسم که سالها انجام شده و اجداد ماها بهش احترام مذاشتن حرف و حدیثای زیادی را بدنبال خواهد داشت. اما بالاخره باید از یه جایی شروع بشه و بهترین کار با نظر اکثریت صورت بپذیره.

اینم لینک مقاله ای که قبلاً در این رابطه نوشته بودم.
تصمیمی مهم برای چوپونون


اینم نتیجه نظرسنجیش:
تعداد شرکت کننده ها : 46 نفر
باید کامل حذف بشه                      14 رای     30.43%
ساعت 9-8 بندازن                         15 رای     32.61%
همینجوری خوبه                           13 رای     28.26%
نظری ندارم، هرچی بزرگا بگن           3 رای     6.52 %
عصر بندازن بعد مسجد                  1 رای     2.17 %




سه شنبه 22 فروردین 1391

خاکسپاری مرحومه نجفیان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


ظهر امروز خاکسپاری مرحومه نجفیان در بهشت سجاد چوپونون انجام شد. نماز میت را حاج آقا روحانی خوندند. بانو نجفیان وسطای مزار به خاک سپرده شد.


سه شنبه 22 فروردین 1391

مهندس بهروز هم رفت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


چند روزی مشه که عبدالرسول بهروز پسر آقای غلامعلی بهروز که سالها بعنوان کاردان و این اواخر کارشناس بهداشت در مهرجون و جندق و چوپونون فعالیت کرده بود تونست رضایت رؤساشا کسب کنه و یه عدم نیاز بگیره و از چوپونون بره. شاید کل زمانی که برای این جابجایی صرف شد یه ماه نبود که در نوع خودش یه رکورد محسوب مشه (از زمان درخواست تا زمان اسباب کشی). بهر حال امیدواریم اقای بهروز موفق باشه هر جا هست.
این جابجایی چند تا نکته داره. اول اینکه چوپونون فعلا کاردان بهداشت و کارشناس نداره و اینکه عدم نیاز به یه نیروی روستا میدن خودش جای بحث داره. البته خیلیا این جابجائیا با حمایت معاون بهداشتی دانشگاه -دکتر انارکی- میدونن که بواسطۀ رفاقت با دکتر افشاری انجام گرفته. ولیکن "اللهُ أعلم"! اینش به ما ربطی نداره و هرچی پیش بیاد مسئولین جوابگو خواهند بود و این کمبود نیرو را جواب خواهند داد ایشالا.
نکته دوم انتقال مستقیم از روستا به مرکز استان بود. روال کار اینه که اولاً که نمیفرستن به سطوح بالاتر. مثالش هم یکی دیگه از پرسنله که مدتهاست بخاطر درس بچه هاش میخواد بره ولی اجازه بهشون نمیدن. خیلی دنگ و فنگ داره. بهر حال اگه یکی پارتی پیدا کنه میتونه با کلی زحمت خودشا به شهرستان برسونه. مث آقای قیصری که از چوپونون به نایین رفت. ولی در این مورد خاص مستقیماً از روستا به مرکز استان رفته مهندس که جای خوشحالی فراوون داره برا ایشون. خدا بده شانس! مهندس حتی اسباب و اثاث منزلشم بار کرد و رفت اصفهان!
نکتۀ دگه اینکه دوسه روز پیش مهندس را به نایین برگشت زدن و گفتن مجدداً باید کمیته نقل و انتقالات انجام بشه و نایین تصمیم بگیره کجا بره. اینم برا خودش داستانی شده. بهرحال مهندس که اثاثشا اصفهون برده حتماً پشتش به یه جایی گرم هست دگه!
نکته چهارمی هم صندلی داغ محمد آزاده. اگه یادتون باشه از حروم شدن بعضیا تو چوپونون گفت و عاجز بود یکیا از چوپونون انتقالش بده بره. اصلاً بعید نی همه این برنامه ها با نفوذ محمد آزاد رو مسئولین باشه. بقول پدرخانمش "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
نکتۀ بعدی خود منم! ما میخواهیم از یه سطح بالاتر که مرکز شهرستان خوره به یه مرکز روستایی بیاییم ولی نمشه و قانون نمذاره و خلاصه هرچی هست بعد اینهمه وقت انجام نشده و بعیدم مدونم انجام شه. ما نمیدونیم این پارتی هایی که بدنومیشون ما را ولمون نموکنه کجا هستند که اینا را ببینند! بهر حال ما نتونستیم بیاییم روستا؛ ولی دوستان موفق شدند از مرکز روستایی به مرکز استانی برن.
بهرحال یه نیرو بز چوپونون کم شده. من یه صدا زنگ خطر کوچولو شنیدم.  بد نی مسئولین روستا یخورده گوشاشونا تیز کنن. شاید اونام شنیدن


سه شنبه 22 فروردین 1391

چوپونون سه روزه بدون دکتره!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

از پریروز تا حالا چوپونون بدون دکتره. بعد از اتمام شیفت خانم دکتر حسینی قرار بود این ماه هم پزشکی که مورد غضب اهالی قرار گرفته و مردم نمیخوانش بیاد شیفت. اما ایشون که از جریان نامۀ اهالی باخبر شده بودن خودشون دست پیش گرفتن و گفتن که نمیان چوپونون. گویی یه پیغوم هم فرستادن که مردم هرکه مریض مشه به دکتر مرتضوی مراجعه کنه. 
این مزاح آقای دکترا به حساب کم تجربگی و سوزششون میذاریم و ما هم از تصمیمشون استقبال می کنیم.
از این برنامه ها که بگذریم الان موقع سکوت نیست و باید اهالی و شورا و دهیاری پیگیر باشن تا هرچه سریعتر پزشک جانشین خانم دکتر هنرمند بیاد به روستا و اهالی از مشقت موجود راحت بشن. اتفاق برای هر کدوم از ما ممکنه بیفته و وجود پزشک باسواد و کاربلد در روستا واقعا ضروریه. 


سه شنبه 22 فروردین 1391

یادی از یه مقالۀ قدیمی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

این مقاله را 16 دی 90 نوشتم. ولی شاید از ذهنا در رفته و  ممکنه خیلیا اون زمون نخوندن. الانم که بعضیا توّاب شدن بد نی یه مروری رو مقاله قدیمی داشته باشیم. الحمدلله چیز پنهونی ندارم و چیزی که الابعضیا بعنوان آتو از من مخوان بزرگ کنن جزء اهداف مقدس همۀ اون تیم بوده و هممون به هدفمون احترام مذاریم.

 albert: چرا بعضی سوالارو جون جواب نمیداد؟ یا خلاصه جواب میداد

آشنا: تاحالا اینجوری اینقدر خلاصه جواب ندیده بودم

رضا: خوب بود ولی در مجموع واسه بعضی از دوستان متاسفم.شما همشهری عزیزی که دیدید اقای حلوانی با سختی بزرگ شده و به قول خودتون با فرغون یونجه از دشت می اورد.مگه اینکار چه عیبی داره ؟مگه کسی که با زحمت کشی بزرگ شده نمی تونه پشت ماشین شاسی بلند سوارشه. حتما باید دزدها سوار ماشین اخرین سیستم بشن. اقای به توچه هرکس شخصیت خودش را داره و بدون واسه خدا کاری نداره یکی را یک شبه از اوج به پائین می کشه و برعکس. شما هم اینقدر بخیل نباشید.واقعا متاسفم براتون اقای به تو چه

احسان: سلام. ضمن تایید نظر آقا رضا . برای من برنامه ی دیشب عالای بود . البته حدود نیمی از سوال ها را نشد که بپرسم.

حسین: با تشکر از شما .میخواستم بودنم ذبیح اگه به عنوان مسئول اورژانس باشه و بخوان یه ساخت و ساز برای اورژانس انجام بدن .ایا نظارت نمکنه .میگه کار من فقط رسیدگی به بیمارها است ؟ ایا این شونه خالی کردن از مسئولیت نیست ؟مگر چه عیبی داره اگه ببینیم یجا داره تو روستا بیت المال حروم میشه یه نظارتی بکنیم اونم تو حیطیه کار خودمون.مگه اون کار برای روستا نداره انجام بشه .مگه ما دایه دفاع از چوپانان را نداریم .میشه تو این مورد بیشتر توضیح بدی ذبیح ؟بعدشم من تا حالا تو صندلی داغ اینجوری جواب دادن را ندیده بودم .خیلی خوب بود که اینکار دیشب انجام شد تا حداقل بعضی از مسائل موجود تو ابادی روشن بشه.اگه یه ذره دقت میکردی متوجه میشدی . در ضمن در جواب اقای نادعلی در مورد مرز منطقه عباس آباد کاملا اشتباه بود حوض ابریشم تا مرز منطقه حدود 15 الی 20 کلومتر فاصله داره اگه از سمت اردکان بیای چوپانان بعد از حوض ابریشم تو کفه دو تابلو زده شده یکی برای عباس آباد یکی برای سیاهکوه .تقریباً روبه رو همدیگه اند .اونجا تا جایی که ما میدونیم بش میگن کفه معراجی .میتونید برید بپرسید.ایشاا... خدا همی ما را شفا بده .بازهم از جا داره که از زحمت تمامی محیط بانان منطقه که با کمترین بضاعت در حال حفاظت از منطقه هستند تشکر کنم .راستی ذبیح جون اون ضرب المثلی که تو چوپانان میگن از عالم بی کسی به ............. را هم برامون بنویس .ممنون

 ج  : سلام. حیف که دیشب من جایی دستم بند بود نتونستم باشم تا یه چندتا سوال درست از ممرضا بپرسم والان تمام سوالاتا خوندم و متاسف شدم از بعضی از سوالای دوستان . آقای حلوانی زحمات بسیار زیادی برای چوپانان کشیده و همین ایشون بعضا باعث شده نام چوپانان تو مملکت شناخته بشه و زحمات خودش بوده که تونسته چپنونا معروف کنه تو بعضی موارد . و واقعا بچه خوب ودرست کاریه و دلسوز چوپانانه .لیاقتش خیلی بیشتر از اینهاست و لایق جایگاهی بالاترازاینهاست. و ماباید قدردانش باشم بخاطر زحماتی که برای منطقه کشیده.

اردیبی: آقای حلوانی هنوز هم تو ادبیات متاسفانه مشکل داره که نصف این شبهات از همین جا نشات میگیره بنظر منم کمی زوده که ممرضا بخاد با این روش با مردم برخورد کنه چون هیجا هیج خبری نیس

ف : ماازآقای حلوانی بابت زحماتی که برای چوپانان میکشد ازصمیم قلب متشکریم و آرزومندیم درآینده نزدیک ایشان را درمدارج بالاتر ببینیم که واقعا لیلقت ایشان بیش از اینهاست

albert: ذبیح خان بعضی از سوالارو که خصومت شخصیه جواب ندن


؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد