چوپانان زادبوم من
تو مادر منیچوپانان زادبوم من
تو مادر منیدرباره من
من آفتاب پرستم (I am a chameleon)
چنین که سجده برم بیحفاظ پیش جمالت / به عالمی شده روشن که آفتاب پرستم
ادامه...
پراکنده
شهرستان
چوپانان
روستاهای دیگر
شجره‌نامه‌ها
- شجرهنامه ما (کویرنشینان)
- شجرهنامه (انارکیهای چوپانانی)
- شجرهنامه خاندان مالکی
- سلیت اینترنتی خاندان غلامرضایی
- شجرهنامه (غلامرضایی)
- سایت خانوادگی صمیمی
- شجرهنامه خاندان برجیان
- شجرهنامه خاندان عمرانی
- شجرهنامه خاندان افلاکی
- شجرهنامه خاندان سعادت
- شجرهنامه خاندان یغمایی
- شجرهنامه خاندان نجفیان
- شجرهنامه خاندان جلالپور
دسته‌ها
- چوپانان 128
- ورزش چوپانان 5
- حیات وحش چوپانان 15
- معادن چوپانان 3
- کشاورزی چوپانان 6
- معماری چوپانان 17
- دهستان چوپانان 21
- جغرافیای چوپانان 32
- محیط زیست چوپانان 18
- شخصیتهای چوپانان 48
- هنر چوپانان 25
- ادبیات چوپانان 31
- مردم چوپانان 89
- آیین و رسوم چوپانان 22
- فرهنگ چوپانان 87
- تاریخ چوپانان 37
- گردشگری چوپانان 7
- انارک 12
- جغرافیای انارک 1
- بخش انارک 4
- زبان انارک 0
- آیین و رسوم انارک 0
- مردم انارک 5
- هنر انارک 0
- ادبیات انارک 5
- معماری انارک 0
- تاریخ انارک 2
- شخصیتهای انارک 4
- معادن انارک 4
- فرهنگ انارک 4
- جنذق 6
- خور 4
- چاهملک 4
- گرمه 3
- بیاضه 2
- فرخی 4
- خاطرات 8
- نایین 4
- اردیب 1
- مهرجان 0
- هفتومان 1
ابر برجسب
پناهگاه حیات وحش انارک جغرافیای چوپانان ریگ جن کشاورزی چوپانان عباس اباد چوپانان مراسم چوپانان مردم چوپانان زواره استاد راهی گردشگری چوپانان محیط زیست شخصیتها وبلاگ چوپونون چوپانانبرگهها
- چوپانان
- چوپانان و آداب، رسوم، بازیها، غذاها و...
- تاریخچه چوپانان
- امامزادهی چوپانان
- از دهکده پاک تا طالبان پاکستان
- آن گور غریب (نصراللهخان عامری)
- نایب حسین کاشی
- خور و بیابانک
- دزدان باصری
- انارک
- خروجی وبلاگ چوپونون (1)
- بهار، داستانی از فاطمه زاهدی انارکی
- میرزا سبیل
- تاریخچه انارک
- گلایه، اشعار منتشر شده از حسنقلی حقیقی
- کلیات حسنقلی حقیقی(1)
- کلیات حسنقلی حقیقی(2)
- کلیات حسنقلی حقیقی(3)
- کلیات حسنقلی حقیقی(4)
- خاطرات میر جلال فاطمی فصل اول
- پستهای پایانی وبلاگ دولنده تا 1394/04/11
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- ایل باصری
- ملا بنیانگذار فرهنگ چوپانان
- محمّد گربهای افسانه نیست
- آش شله قلمکار بخش هشتم پارهی دوم
- ریگ جن سرزمین افسانه ها
- سادات مکرم زواره
- 50 پست پایانی وبلاگ دولنده تا تاریخ پنجشنبه 1394/04/11
- خروجی خبرگزاری چپانان در خرداد 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در اردیبهشت 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در فروردین 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در اسفند 93
- خروجی چوپانان آباد در خرداد94
- خروجی چوپانان آباد در اردیبهشت 94
- خروجی چوپانان آباد در فروردین 94
- خروجی چوپانان آباد تا پایان اسفند 93
بایگانی
- اسفند 1395 1
- شهریور 1395 1
- خرداد 1395 1
- مرداد 1394 1
- تیر 1394 11
- اسفند 1392 3
- بهمن 1392 3
- دی 1392 4
- آذر 1392 7
- آبان 1392 5
- مهر 1392 5
- شهریور 1392 32
- مرداد 1392 29
- تیر 1392 20
- خرداد 1392 5
- اردیبهشت 1392 8
- فروردین 1392 9
- اسفند 1391 9
- بهمن 1391 9
- دی 1391 6
- آذر 1391 6
- آبان 1391 6
- مهر 1391 7
- شهریور 1391 7
- مرداد 1391 5
- تیر 1391 6
- خرداد 1391 5
- اردیبهشت 1391 6
- فروردین 1391 6
- اسفند 1390 28
- بهمن 1390 10
- دی 1390 28
- آذر 1390 8
- آبان 1390 12
- مهر 1390 9
- شهریور 1390 8
- مرداد 1390 8
- تیر 1390 8
- خرداد 1390 15
- اردیبهشت 1390 6
- فروردین 1390 14
- اسفند 1389 12
- بهمن 1389 8
- دی 1389 7
- آذر 1389 13
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 1
تقویم
اسفند 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 174635 بازدید
Powered by Blogsky
وبلاگ چوپونون هفته چهارم خرداد 1391
وبلاگ چوپونون هفته چهارم خرداد 1391
جاتون خالی ؛ بارون
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
امروزا مخاسم استراحت کنم. اما حیف بود خبر بارونا ندم بتون. از دیشب حدود ساعت 4:30 صبح (سوتیا ببخشت) بارون شروع شده و هنوزم داره میاد. یدفه به رگبار مزنه و قطع مشه. بین رگبارا نزمو بارون میاد. (اینم سوتی دوم)
یه سر به ریگا زدم و بارون خورده بودن خیلی قشنگ انگیزناک شده بودن. ولی دوربین همرام نبود.(به سلامتی اینم سومیش)
پنجشنبه جمعه سایت تعطیل. اگه خبر خاصی بود مذارم فقط!
دلیلشم هم خستگی. هم کار دارم. هم مخام عادتتون بدم.
ایشالا هفته دگه یه صندلی داغ خواهیم داشت. اگه پیشنهادی دارت بگت!
دلیلشم هم خستگی. هم کار دارم. هم مخام عادتتون بدم.
ایشالا هفته دگه یه صندلی داغ خواهیم داشت. اگه پیشنهادی دارت بگت!
یکی از بزرگامون معتقده که "آقارضا" تأثیرگذارترین آدم تو چوپونونه!
پُری هم بیراه نمگه. ما که خوشِم! وـــــل کن! کلاً حرفامون قشنگتر از عملمونه. هممونم همینجوری هسیما!
همه تو شب نشینیا ایده های وحشتناکی میدیم؛ ولی پای عمل که میفته خبری جایی نی! هممون میگیم اگه پولدار شدیم فلان میکنیم و چلان؛ اما تا دوتومن دستمون اومد میریم سراغ نیم دونگ کامیون! همه و همه چوپونونا دوس داریم؛ ولی کاری برا نمیکنیم! بیحالیم!
یه نمونش همین استخدامیا! به همه رفقا گفتم! تو سایتم که تبلیغات اونقد بود که صدا یه عده در اومد! اما حتی یه نفرم نشنیدم که برا آزمون استخدامی استانداری بره! یه واقعه که شاید هرگز تکرار نشه و حالا حالاها استخدامی نخواهیم داشت! اینقد جوون بیکار داریم که حتی حاضر نشدن برا خودشونم تلاش کنن! فعلاً که دستا تو جیب بابا ننهه و بعدشم که مجبور شدن و راهی جز زحمت نداشتن مجبورن برن با حقوق اداره کار تو کارخونه ها جون بکنن!
خواهشاً بزرگترا به جوونا ایراد نگیرن! چون خودشونم بهتر نبودن و نیسن! همه هی به به و چه چه میکنن که ماشالله به انارکیا که سرمایه دارن و به شهرشون میرسن! شما چرا خودتا بالا نکشیدی؟ چرا شما پشتکار و زحمت اونا نداشتی؟ همه میگیم راجی و رئیسی فرخیا بالاش کشیدن! اگه اشتباه نکنم همین الان فرخی 70 تا طلبه تو قم داره! این 70 تا یه راجی و یه رئیسی از توشون دربیاد بسه! چرا ما همت لازما نداریم! اون هفته که آزمون استخدامی بود یه اتوبوس از فرخی راه انداختن برا کاشون! این 40 نفر که امتحان دادن مشاغل دولتی و سمتهای خوبا میگیرن و من و شما برای هرکاری باید گردنمون تو ادارات جلوشون کج باشه! حالا بفرض که 3 دونگ دهچرخم داشته باشی!
اقا یخورده دیدمونا وسیعتر کنیم! چرا خودمونا از این کارخونه ها بالاتر نمبینیم ما؟ پا خاطرات پدراتئن بشینت! یه زمونی بچه چوپونونی هرجا مرفته سرآمد بوده! هم معرفتی! هم درسخونی! هم همت و تلاش! مرحوم طریقتی چندسال پیش اومده بود چوپونون و دنبال یه شاگرداش میگشت. میگفت ما معلمای نایینی هرچی زور میزدیم بچه نایینیا شاگرد اول بشن زورمون نمیرسید و همش "ا.ا" شاگرد اول بود. میگفت من فقط بخاطر فلانی اومدم چوپونون تدریس کنم.
حیفه بخدا! ماها پتانسیلشا داریم! ما مردم گزینش شده ای هستیم! چوپونون جای هرکسی نبوده!شاید بعدنا یه مقاله مفصل بنویسم برا این قضیه! خودتونا دست کم نگیرت!
پُری هم بیراه نمگه. ما که خوشِم! وـــــل کن! کلاً حرفامون قشنگتر از عملمونه. هممونم همینجوری هسیما!
همه تو شب نشینیا ایده های وحشتناکی میدیم؛ ولی پای عمل که میفته خبری جایی نی! هممون میگیم اگه پولدار شدیم فلان میکنیم و چلان؛ اما تا دوتومن دستمون اومد میریم سراغ نیم دونگ کامیون! همه و همه چوپونونا دوس داریم؛ ولی کاری برا نمیکنیم! بیحالیم!
یه نمونش همین استخدامیا! به همه رفقا گفتم! تو سایتم که تبلیغات اونقد بود که صدا یه عده در اومد! اما حتی یه نفرم نشنیدم که برا آزمون استخدامی استانداری بره! یه واقعه که شاید هرگز تکرار نشه و حالا حالاها استخدامی نخواهیم داشت! اینقد جوون بیکار داریم که حتی حاضر نشدن برا خودشونم تلاش کنن! فعلاً که دستا تو جیب بابا ننهه و بعدشم که مجبور شدن و راهی جز زحمت نداشتن مجبورن برن با حقوق اداره کار تو کارخونه ها جون بکنن!
خواهشاً بزرگترا به جوونا ایراد نگیرن! چون خودشونم بهتر نبودن و نیسن! همه هی به به و چه چه میکنن که ماشالله به انارکیا که سرمایه دارن و به شهرشون میرسن! شما چرا خودتا بالا نکشیدی؟ چرا شما پشتکار و زحمت اونا نداشتی؟ همه میگیم راجی و رئیسی فرخیا بالاش کشیدن! اگه اشتباه نکنم همین الان فرخی 70 تا طلبه تو قم داره! این 70 تا یه راجی و یه رئیسی از توشون دربیاد بسه! چرا ما همت لازما نداریم! اون هفته که آزمون استخدامی بود یه اتوبوس از فرخی راه انداختن برا کاشون! این 40 نفر که امتحان دادن مشاغل دولتی و سمتهای خوبا میگیرن و من و شما برای هرکاری باید گردنمون تو ادارات جلوشون کج باشه! حالا بفرض که 3 دونگ دهچرخم داشته باشی!
اقا یخورده دیدمونا وسیعتر کنیم! چرا خودمونا از این کارخونه ها بالاتر نمبینیم ما؟ پا خاطرات پدراتئن بشینت! یه زمونی بچه چوپونونی هرجا مرفته سرآمد بوده! هم معرفتی! هم درسخونی! هم همت و تلاش! مرحوم طریقتی چندسال پیش اومده بود چوپونون و دنبال یه شاگرداش میگشت. میگفت ما معلمای نایینی هرچی زور میزدیم بچه نایینیا شاگرد اول بشن زورمون نمیرسید و همش "ا.ا" شاگرد اول بود. میگفت من فقط بخاطر فلانی اومدم چوپونون تدریس کنم.
حیفه بخدا! ماها پتانسیلشا داریم! ما مردم گزینش شده ای هستیم! چوپونون جای هرکسی نبوده!شاید بعدنا یه مقاله مفصل بنویسم برا این قضیه! خودتونا دست کم نگیرت!
قدیما وقتی کفش یا دمپاییشون پشت بهم قرار مگرفت (پاشنه ها بیخ هم)....
برمداشتن و تو دومنشون متکوندن...
معتقد بودن به پول مرسن!
برمداشتن و تو دومنشون متکوندن...
معتقد بودن به پول مرسن!
صب ورمیخیزی میری تو خیابون میبینی یه نفر اخما تو همه و با دومن عسلم نمشه بخوریش... با خودت میگی حتماً از دنده چپ بلند شده یا چکش برگه شده یا رو ماشینش خط انداختن... پشت سرش میبینی یه همکاراش از دور پیدا شد و بشکن زنان ریز و درشتا به آغوش مکشه از خوشحالی... با خودت میگی حتماً صبحونه شادونه خورده یا اصلاً خود خاله شادونه را خواب دیده یا گندمشا فروخته... ولی بعد کاشی بعمل میاد که یه جلسه ای شبانه برگزار شده و ریاست از یکی به دیگری منتقل شده و عزا و شادی بخاطر میز ریاسته.
اینا که طنز بود . شادی و عزا به اونصورت برا میز نداشتن شوراییامون. اما سادگیش از اینی که من مگم ساده تر بود. تا چندین روز هنو چوپونونیا هم نمدونسن رئیس شوراشون عوض شده. فقط تک و توکی که باهاشون برخورد داشتن فهمیدن.
و اما چی شده که بعد چندماه من دارم داغ حسن و حسینا تازه موکنم...
دیروز تو سایت نایین مگشتم و جلسه شورای اداری شهرستانا مخوندم. از 8 تا مدیر قبلی تقدیر شده بود و 8 تا مدیر جدید معرفی شده بود. آخرش هم از آقای خدایی رئیس شورای انارک تقدیر شده بود و آقای بلوچی بعنوان جایگزین معرفی شده بود.
اینا ریزه کاریاییه که ما باید یاد بگیریم. اینی که تو ادارات اصلاً حسابمون نمیکنن و اصلاً نمشناسنمون بخاطر همین بی سلیقگیای خودمونه. دم انارکیا گرم. از خودشون شروع موکنن. خودشون برا خودشون ارزش و احترام قائلن. مسلمه که احترام دیگرانم برا خودشون مخرن. دمشون گرم. ما باید روال کارا یاد بگیرم. فرهنگ درگیری با اداراتا برا سیستم جا بندازم و به آشنائیت ماشالله نجفیان تو ادارات بسنده نکنم.
تا خودمون برا خودمون ارزش قائل نباشم قرار نی کسی بمون احترام بذاره
اینا که طنز بود . شادی و عزا به اونصورت برا میز نداشتن شوراییامون. اما سادگیش از اینی که من مگم ساده تر بود. تا چندین روز هنو چوپونونیا هم نمدونسن رئیس شوراشون عوض شده. فقط تک و توکی که باهاشون برخورد داشتن فهمیدن.
و اما چی شده که بعد چندماه من دارم داغ حسن و حسینا تازه موکنم...
دیروز تو سایت نایین مگشتم و جلسه شورای اداری شهرستانا مخوندم. از 8 تا مدیر قبلی تقدیر شده بود و 8 تا مدیر جدید معرفی شده بود. آخرش هم از آقای خدایی رئیس شورای انارک تقدیر شده بود و آقای بلوچی بعنوان جایگزین معرفی شده بود.
اینا ریزه کاریاییه که ما باید یاد بگیریم. اینی که تو ادارات اصلاً حسابمون نمیکنن و اصلاً نمشناسنمون بخاطر همین بی سلیقگیای خودمونه. دم انارکیا گرم. از خودشون شروع موکنن. خودشون برا خودشون ارزش و احترام قائلن. مسلمه که احترام دیگرانم برا خودشون مخرن. دمشون گرم. ما باید روال کارا یاد بگیرم. فرهنگ درگیری با اداراتا برا سیستم جا بندازم و به آشنائیت ماشالله نجفیان تو ادارات بسنده نکنم.
تا خودمون برا خودمون ارزش قائل نباشم قرار نی کسی بمون احترام بذاره
سه شنبه 30 خرداد 1391
شعر آقای محمود عباسیان برای بعثت
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،
بعثت رسول اکرم (ص) مبارک باد
محمد شمع بزم عارفان است محمد نوگل باغ جنان است
میان کوه نور ، غار حرا بود محمد را در آن ذکر خدا بود
که جبرییل امین وحی خدایی نهاد بر قلب پاک مصطفایی
بشد قلبش سراسر نور ایمان گذشت در راه اسلام از دل و جان
محمد ابن عبداللهِ اطهر ز بهر حفظ اسلام گشته رهبر
محمد چون درستکار و امین بود که راز بعثتش اندر زمین بود
به سینه نور عشق وحی خداوند ببرد از کوه قاف تا کوه الوند
علی را اولین کس بیعت آمد دهید مژده که عید بعثت آمد
محمد کافران را نهی میکرد چنین کاری ز روی وحی میکرد
نمد کفار شبانگاه قصد جانش که بستر را علی بود در میانش
بسوی شهر یثرب چون روان شد در آن شب مبدأ تاریخ بیان شد
محمد چونکه ختم الأنبیاء شد جهانی از وجودش باصفا شد
مبارک مسلمین را عید احمد که بهر عالمی او گشته سرمد
محمد کوکب صبح امید است
جهان مسرور از این عید سعید است
محمود عباسیان
(پیمان)
آذر 85
ندامت فرزند ؛ محبّت مادر
به روزگار شباب و عمر خیره سری
زدش نهیب به مادر که پیر و زار و کری
مپرس و نیست ملالی هر آنچه خود دانی
بسنده کن بر آن و مباش به علم جری
نگاه کرد به حسرت بر او و لب نگشود
بگفت خدایا بزن بر او شرری
به خواب دید که رفته ست درون آتش سرخ
زنی ست کنار کوثر و اصلاً نمیکند نظری
به وادی هپروت و زمان وانفسا
چو شیر نعره زنان زد به نفس خود تشری
پسر که وحشت رؤیا بدید گریان شد
به دست بوسی مادر دوید در سحری
به جستجوی شبانه چنانکه او پرداخت
به راز و سجودش بدید بر حجری
به ناله گفت خدایا کریم و غفّاری
ببخش تو یارب به من چنین پسری
حاج محمدرضا مراد
دوشنبه 29 خرداد 1391
اطلاعیه حراست دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
از آنجا که برخی از اعضاء محترم هیات علمی-پرسنل-دانشجویان ،ناآگاهانه در فضاهای سایبری غیر قانونی و دارای کارکرد دوگانه مثبت و منفی که بعضا ماهیت جاسوسی نیز دارند نظیر فیس بوک،یوتیوب،فرند فید،توئیتر،گوگل پلاس و ... عضویت داشته و یا در برخی سایتهای فیلتر شده ورود می نمایند به اطلاع می رساند عضویت و فعالیت در سایتهای یاد شده ممنوع بوده لذا این افراد حداکثر تا تاریخ 15/4/91 فرصت دارند ضمن لغو عضویت هر گونه آثار و کارکرد به جای مانده از خود را سایت های فوق الذکر امحاء نمایند . بدیهی است پس از تاریخ مذکور با متخلفین بصورت قاطع برابر مقررات برخورد خواهد شد.
خلاصه حلال کنت!
خلاصه حلال کنت!
ذبیح: توقوم توقومی
: نه قبلا میخوندم الان تنبلی میکنم
احسان: ها . نه قرصشو می خورم
: قبلا نمیخوندم ولی حالا میخونم
123: اره میخونم/ به این نتیجه هم رسیدم که خاک تو سر اونایی که نمیخونن
: نه قبلا میخوندم الان تنبلی میکنم
احسان: ها . نه قرصشو می خورم
: قبلا نمیخوندم ولی حالا میخونم
123: اره میخونم/ به این نتیجه هم رسیدم که خاک تو سر اونایی که نمیخونن
: جهان بهشت وصال محمد است امشب/ چراغ ماه، بلال محمد است امشب/ زمین مکه گل انداخته ز بوسه نور/ خدیجه محو جمال محمد است امشب/
: عید رسول دو سرا آمده/ منجی عالم ز حرا آمده/ سیّد افلاک سلام علیک/ خواجة لولاک سلام علیک/ بعثت رسول اکرم مبارک
غزل: به هرعیدی که اید زنده باشید به انوار خداتابنده باشید رواحاجت دراین عید خدایی همیشه خرم وفرخنده باشید
اتوسا: بعثت، امید انسان به فردایی روشن است/ بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است/ بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
رفیق: از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد ، این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک.
دلیله: عرشیان امشب زمین را لاله باران میکنند/ خاک را خوشبوتر از زلف نگاران می کنند/ آفرینش فیض از دیدار احمد می برد/ کعبه امشب سجده بر خاک محمد می برد/ عید مبعث بر شما مبارک باد
صحرا: امشب همی نیلوفران مشتاق روی دلبرند/ جمع شقایقها همه مست می پیغمبرند/ امشب تمام قدسیان مهمان بزم سرمدند/ جمع ملائک تا سحر مشغول ذکر احمدند/ عید مبعث بر همه هم ولایتها مبارک
ذبیح: با نام نبی بکن مزیّن سخنت/ تا خالق تو بیمه کند جان و تنت/ ای آنکه ز عاشقان قرآن هستی/ خوش عطر کن از نام محمد دهنت/ البته عید همه مبارک؛ ولی از نظر من "غدیر" یه چیز دگهه!
؟؟؟؟
امروز خالوبهزاد هم از چوپونون کوچ کرد. چند سالی بود که بهزاد فاتح پسر علی فتحی که از جوونای خوب و باحال چوپونونه ساکن چوپونون شده بود و بعنوان مسئول هواشناسی چوپانان فعالیت مکرد. ولی انتقالیشا گرفت و بخاطر ادامۀ تحصیلش رفت کاشون.
ایشالا که هرجایی که هست موفق و پیروز باشه و بتونه به وطنش خدمت کنه.
ایشالا که هرجایی که هست موفق و پیروز باشه و بتونه به وطنش خدمت کنه.
یکشنبه 28 خرداد 1391
از تهران تا بهشت"با مهناز افشار +تصاویر
در ادامه فیلمبرداری این فیلم که ده روز است آغاز شده، «جعفر والی» و «فرزین صابونی» جلوی دوربین «بایرام فضلی» رفتند.
تاکنون 30 درصد از فیلمبرداری این فیلم با حضور «مهناز افشار»، «مهران احمدی» و «فرزین صابونی» انجام شده و گروه تا پایان این هفته با پایان فیلمبرداری در منطقه خور و بیابانک (چوپانان صحیح است) برای فاز دوم فیلمبرداری به تهران می‌آیند.
عوامل پروژه «از تهران تا بهشت»عبارتند از:
بازیگران:مهناز افشار،جعفر والی،مهران احمدی،ملیسا مهربان،فرزین صابونی،مهدی عباسی،مسعود مهرگان،علی باقری،نازنین پور حدادی.
یه چند وقته که پیرمرد و پیرزنامون جونشون به عذابه. صب مرن سر مرغ و چرغشون مبینن که مرغ و خروساشون کلّه ندارن. جریان از این قراره که یه حیوون وحشی که تو طبیعت چوپونون زیاده به نام منگوله گوش هرشب به یه باربندی سر مزنه و مرغا را مکشتشون و مره تا فردا شب.فک کنم اسم علمیش کاراکال باشه. تو چوپونون بعنوان منگوله گوش یا کلّه کنو مشناسنش.
مگن حس بویایی قویی داره و بو مکشه مرغا کجاهن. مره بالا سرشون و میگیرتشون و کله شونا مکنه و مره سراغ بعدی. جالبه که نامرد به یکی دوتا هم بسنده نمکنه و فقط عشقش اینه که بگیره و کله شونا بکنه و ولشون کنه. البته یه نفر موگفت وقتی کله مرغا مکنه خونشونا تمام و کمال موخوره و ولشون موکنه.
قدیمیا علاج این حیوونا سم زدن به بدن مرغا مدونن. حالا این منگوله گوش خونخوار چجوری میمیره را من نمدونم. گویا اون هفته که بازار کله کنو داغ بوده یه نفر همین کارا موکنه و دوسه روز بعد یه منگوله گوش مرده را تو یه باربندا پیداش موکنن که گندش افتاده. نمدونم "کله منگوله گوشی" هم تاب دادن یا نه! ولی خیلی خوشحال بودن که شرش کوتاه شده. اما دوسه روز بعد بازم مرغای بی کله زیاد شدن که نشون مده از یکی بیشترن اینا.
اینا که گفتم صحبتای پیرزنووا سر کوچه بود. علمیترشا اگه بلدت بگت تا ما هم یاد بگیرم.
علی مزینانی معروف به دکتر علی شریعتی
متولد 1312/9/2 روستای کاهک سبزوار و وفات 1356/3/29 ساوتهمپتون انگلیس
اسمسای دکتر شریعتی را بفرستت همه حالشا ببرن!
؟؟؟؟
یه زمونی با سایت سرگرم مکردم خودما. خلاصه دلمشغولی بود و کمتر فکر و خیال مکردم. مسکّن بدی نبود. سرمونا گرم داشت. ولی دگه برا سایتم حوصله ای نیست. دل و دماغی نمونده برامون. 10 روز در ماه را باید برم خور و کامل قرنطینه ام اونجا. از طرفی تابستون شد. امسال تابستون باید بار و بنه را جمع کنم و مثل خیلیا دگه بالاجبار ترک وطن کنم. خیلی سخته ولی راهیه که خیلیا رفتن و منم باید برم. از سال دگه منم مشم لژیونر و چوپونونیا به چشم "شهری" بمون نگاه موکنن. همونطوری که ما تا حالا این دیدا نسبت به چوپونونیای شهر داشتیم. دگه باید نگاه ساعت و تقویم کنیم تا لحظه موعود فرا برسه و حرکت بسمت ولایت. دیوونه دارم مشم به مولا! مدونم عادت موکنم ولی واقعاً دوری از چوپونون و چوپونونیا سخته! غم و غصه و عزاها هم که جا خود دارن. نمدونم والا! شاید ما "قرمساق-نشنیده" باشیم و تحملمون پایینه. ولی هرچی هست نزدیکه که به جنون برسه. کبلااکبر و کبلاماهرخا بگو!!!!! بدون اونا که دگه ...
نمدونم. شایدم تنبلی غالب شده. بهرحال فک کنم باید بتدریج دنبال یه همکار بگردم که کمکم کنه یا اینکه وبلاگا بدم دست یکی دگه.
راسی کسی یه خونه کوچولو اجاره ای تو امامشهر سراغ نداره؟
انا لله و انا الیه راجعون
باگشت همه بسوی اوست
حاج فضل الله مرد شریفی بود. نمدونم با چه زبونی خوبیاشا بیان کنم. اصلاً درست هست گفتنش یا نه! اونا که مشناختنش مدونن چقدخونگرم و بیریا و مرد بود. خیّری بود که اصلاً کاراشا بروز نمداد. هنوزم خیلیامون خیلی کارا خیرشا خبر نداریم. دایی خیلی جوون پسند بود و بساط اسمس بازی و زنگ و تماسش با جوونا فامیل برقرار بود. خدا رحمتش کنه. فامیل دوست بود و محور رفت و اومدای طایقه به حساب میومد. ریا اصلاً تو کار این مرد نبود. افتادگی عجیبی داشت و با آدمای مختلفی رفیق بود. درسای بزرگی از دایی گرفتم. خوشحالم که دایی ارتباطش با خداش هرگز قطع نشد و نمازاش همه سر وقت بود. بارها و بارها گفته بود که خیلی ثواب داره آدم صبح جمعه دفن بشه و هرکسی که صبح جمعه خاکسپاری مشد دایی مگفت "خوشا به سعادتش"
"خوشا به سعادتت دایی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همدردی تک تک دوستان تشکر موکنم و دست همه را میبوسم
مگن حس بویایی قویی داره و بو مکشه مرغا کجاهن. مره بالا سرشون و میگیرتشون و کله شونا مکنه و مره سراغ بعدی. جالبه که نامرد به یکی دوتا هم بسنده نمکنه و فقط عشقش اینه که بگیره و کله شونا بکنه و ولشون کنه. البته یه نفر موگفت وقتی کله مرغا مکنه خونشونا تمام و کمال موخوره و ولشون موکنه.
قدیمیا علاج این حیوونا سم زدن به بدن مرغا مدونن. حالا این منگوله گوش خونخوار چجوری میمیره را من نمدونم. گویا اون هفته که بازار کله کنو داغ بوده یه نفر همین کارا موکنه و دوسه روز بعد یه منگوله گوش مرده را تو یه باربندا پیداش موکنن که گندش افتاده. نمدونم "کله منگوله گوشی" هم تاب دادن یا نه! ولی خیلی خوشحال بودن که شرش کوتاه شده. اما دوسه روز بعد بازم مرغای بی کله زیاد شدن که نشون مده از یکی بیشترن اینا.
اینا که گفتم صحبتای پیرزنووا سر کوچه بود. علمیترشا اگه بلدت بگت تا ما هم یاد بگیرم.
فردا سالروز وفات دکتر شریعتی
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،
علی مزینانی معروف به دکتر علی شریعتی
متولد 1312/9/2 روستای کاهک سبزوار و وفات 1356/3/29 ساوتهمپتون انگلیس
اسمسای دکتر شریعتی را بفرستت همه حالشا ببرن!
؟؟؟؟
یه زمونی با سایت سرگرم مکردم خودما. خلاصه دلمشغولی بود و کمتر فکر و خیال مکردم. مسکّن بدی نبود. سرمونا گرم داشت. ولی دگه برا سایتم حوصله ای نیست. دل و دماغی نمونده برامون. 10 روز در ماه را باید برم خور و کامل قرنطینه ام اونجا. از طرفی تابستون شد. امسال تابستون باید بار و بنه را جمع کنم و مثل خیلیا دگه بالاجبار ترک وطن کنم. خیلی سخته ولی راهیه که خیلیا رفتن و منم باید برم. از سال دگه منم مشم لژیونر و چوپونونیا به چشم "شهری" بمون نگاه موکنن. همونطوری که ما تا حالا این دیدا نسبت به چوپونونیای شهر داشتیم. دگه باید نگاه ساعت و تقویم کنیم تا لحظه موعود فرا برسه و حرکت بسمت ولایت. دیوونه دارم مشم به مولا! مدونم عادت موکنم ولی واقعاً دوری از چوپونون و چوپونونیا سخته! غم و غصه و عزاها هم که جا خود دارن. نمدونم والا! شاید ما "قرمساق-نشنیده" باشیم و تحملمون پایینه. ولی هرچی هست نزدیکه که به جنون برسه. کبلااکبر و کبلاماهرخا بگو!!!!! بدون اونا که دگه ...
نمدونم. شایدم تنبلی غالب شده. بهرحال فک کنم باید بتدریج دنبال یه همکار بگردم که کمکم کنه یا اینکه وبلاگا بدم دست یکی دگه.
راسی کسی یه خونه کوچولو اجاره ای تو امامشهر سراغ نداره؟
همه یواش یواش دارن مفهمن که چوپونون قطعه ای از بهشته.
فیلم از تهران تا بهشت مدتیه جلو دوربین رفته. یه قسمتیشا پشت چوپونون کنار ریگ جن و زورمند و سعادت آباد بازی موکنن. بنظر نمیاد که نقش تهرونا به چوپونون بدن بازی کنه. پس همون بهشتش میفته به خودمون.
فرهاد اصلانی و مهناز افشارم تو اکیپشون هستن گویا.
جهت دیدار با کپی برابر با اصل گوگوش و همچنین جهت لعن عبیدالله بن زیاد متونت یه سر به "کوچه" بزنت و از خجالت جفتشون دربیایت.
التماس دعا
فیلم از تهران تا بهشت مدتیه جلو دوربین رفته. یه قسمتیشا پشت چوپونون کنار ریگ جن و زورمند و سعادت آباد بازی موکنن. بنظر نمیاد که نقش تهرونا به چوپونون بدن بازی کنه. پس همون بهشتش میفته به خودمون.
فرهاد اصلانی و مهناز افشارم تو اکیپشون هستن گویا.
جهت دیدار با کپی برابر با اصل گوگوش و همچنین جهت لعن عبیدالله بن زیاد متونت یه سر به "کوچه" بزنت و از خجالت جفتشون دربیایت.
التماس دعا
دیروز برا شکاربانی چوپونون روز خوب و مفیدی بود. دوتا ماموریت موفق داشتن دیروز و 4 تا شکارچی گرفتن. دوتا هفتمونی و دوتا چاهملکی.
این چندمین باره که شکارچی بدون شکار میگیرن که بنظر من خیلی خوب و قابل تقدیره. جای تشکر داره که شکارچیا را قبل از شکارزدن میگیرن. این متونه نشونۀ مسئولیت پذیری و غیرت و تعصب شکاربانامون باشه. وگرنه هستند کسایی که صبر میکنن طرف شکارشا بزنه و میگیرنش تا هم سروصداش بیشتر باشه و پاداششا بگیرن و هم یه رون گوسفند ببرن سر سفره شون.
از هفتمونیا یه کمرشکن و یه 5 تیر(قاچاق) و از چاهملکیا دوتا موتور تریل گرفتن. خالویحیی و ممرضا حلوانی شکاربانای فعال چوپونونن که این ماموریتا را انجام دادن؛ هرچند هنو سر قضیه بسیج از ما دلخورن. بهرحال من به نوبه خودم ازشون تشکر موکنم و دست مریزاد مگم بشون. بویژه برا چاهملکیا! شاید خیلیا ندونن که چنتا از اهالی چاهملک -البته من نمدونم کین- دزد افتادن و مدام تو پناهگاه حیات وحش عباس آباد چوپانان هستند و شکارزنی و گوشت شکارفروشی شغلشون شده.
ایشالا افراد سابقه دار مورد لطف و شفقت شکاربانامون و البته رؤساشون قرار نگیرن.
ـــــــــــ
با توجه به سوءتفاهمی که برای بعضی از دوستان غیربومیی پیش اومده لازمه این نکته را بگم که :
دزد افتادن ربطی به دزدی و دزد و سرقت نداره! بلکه یه اصطلاح چوپونونیه به معنای .... نمدونم معادلش چی مشه. چشته خوردن معنی دگشه. یعنی یه نفر یه کاری کنه که به دهنش مزه کنه و بازم بخاد تجربه کنه
این چندمین باره که شکارچی بدون شکار میگیرن که بنظر من خیلی خوب و قابل تقدیره. جای تشکر داره که شکارچیا را قبل از شکارزدن میگیرن. این متونه نشونۀ مسئولیت پذیری و غیرت و تعصب شکاربانامون باشه. وگرنه هستند کسایی که صبر میکنن طرف شکارشا بزنه و میگیرنش تا هم سروصداش بیشتر باشه و پاداششا بگیرن و هم یه رون گوسفند ببرن سر سفره شون.
از هفتمونیا یه کمرشکن و یه 5 تیر(قاچاق) و از چاهملکیا دوتا موتور تریل گرفتن. خالویحیی و ممرضا حلوانی شکاربانای فعال چوپونونن که این ماموریتا را انجام دادن؛ هرچند هنو سر قضیه بسیج از ما دلخورن. بهرحال من به نوبه خودم ازشون تشکر موکنم و دست مریزاد مگم بشون. بویژه برا چاهملکیا! شاید خیلیا ندونن که چنتا از اهالی چاهملک -البته من نمدونم کین- دزد افتادن و مدام تو پناهگاه حیات وحش عباس آباد چوپانان هستند و شکارزنی و گوشت شکارفروشی شغلشون شده.
ایشالا افراد سابقه دار مورد لطف و شفقت شکاربانامون و البته رؤساشون قرار نگیرن.
ـــــــــــ
با توجه به سوءتفاهمی که برای بعضی از دوستان غیربومیی پیش اومده لازمه این نکته را بگم که :
دزد افتادن ربطی به دزدی و دزد و سرقت نداره! بلکه یه اصطلاح چوپونونیه به معنای .... نمدونم معادلش چی مشه. چشته خوردن معنی دگشه. یعنی یه نفر یه کاری کنه که به دهنش مزه کنه و بازم بخاد تجربه کنه
یا علی
شنبه 27 خرداد 1391
اطلاعیه استخدام مجتمع ذوب مس پارس واقع در شهرک صنعتی انارک
مجتمع ذوب مس پارس درنظر دارد ظرف 45 روز آینده آگهی استخدام خود را رسماً اعلام نماید.به همین دلیل به صورت اختصاصی در این سایت برای شناسایی جوانان انارکی متقاضی اشتغال در رشته های مورد نظر فراخون داده شده است ، لذا جوانان انارکی متقاضی کار لازم است مدارک خود را به صورت فایل زیپ به آدرس زیر ارسال نمایندparscu@gmail.com
تاریخ استخدام متقاضیان ظرف شش ماه آینده اعلام خواهد شد.
مدارک لازم:1-فتوکپی شناسنامه2-فتوکپی کارت ملی3-فتوکپی کارت پایان خدمت 4-کپی مدرک تحصیلی5-رزومه کاری بصورت فایل(pdf) درصورت داشتن سابقه کاری
فرصت های شغلی 1- متالوژی 2-مکانیک3-برق4- ریخته گری5- بازرگانی 6-مدیریت دولتی7-حراست و نگهبانی8-ترابری9-شیمی10-کارمند اداری11-پزشک عمومی12-پرستاری13-آشپز وکمک آشپز14-خدماتی15-کارگر ساده(بندهای 9و10و11و12و13و14و15جنسیت ملاک نیست)16-حسابداری17-منابع انسانی
تذکرات لازم :از مراجعه و تماس تلفنی با دفتر شرکت اکیداًخودداری نمایید شرکت جوابگو نخواهد بود.
درصورت عدم وجود متقاضی شغل در شهر انارک از شهرهای اطراف پذیرش خواهد شد.
قید نمودن آدرس و تلفن تماس متقاضی در رزومه کاری قید گردد.
روابط عمومی شرکت اردیبهشت سازه مهر
منبع: انارک نیوز
تاریخ استخدام متقاضیان ظرف شش ماه آینده اعلام خواهد شد.
مدارک لازم:1-فتوکپی شناسنامه2-فتوکپی کارت ملی3-فتوکپی کارت پایان خدمت 4-کپی مدرک تحصیلی5-رزومه کاری بصورت فایل(pdf) درصورت داشتن سابقه کاری
فرصت های شغلی 1- متالوژی 2-مکانیک3-برق4- ریخته گری5- بازرگانی 6-مدیریت دولتی7-حراست و نگهبانی8-ترابری9-شیمی10-کارمند اداری11-پزشک عمومی12-پرستاری13-آشپز وکمک آشپز14-خدماتی15-کارگر ساده(بندهای 9و10و11و12و13و14و15جنسیت ملاک نیست)16-حسابداری17-منابع انسانی
تذکرات لازم :از مراجعه و تماس تلفنی با دفتر شرکت اکیداًخودداری نمایید شرکت جوابگو نخواهد بود.
درصورت عدم وجود متقاضی شغل در شهر انارک از شهرهای اطراف پذیرش خواهد شد.
قید نمودن آدرس و تلفن تماس متقاضی در رزومه کاری قید گردد.
روابط عمومی شرکت اردیبهشت سازه مهر
منبع: انارک نیوز
شنبه 27 خرداد 1391
چنتا عکس از دایی حاج فضل الله
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
دوران دانشجویی دایی
سال 85؛ دایی تو گوش سیمیا اذان میگه
کبودون؛ پیلارسال
سیزده بدر پارسال؛ کله کوه دشت
5-6 سال پیش، خونه ننه بی بی جان
خدا رحمتت کنه دایی؛ تو برنمیگردی، ولی ما بزودی میاییم پیشت
سال 85؛ دایی تو گوش سیمیا اذان میگه
کبودون؛ پیلارسال
سیزده بدر پارسال؛ کله کوه دشت
5-6 سال پیش، خونه ننه بی بی جان
خدا رحمتت کنه دایی؛ تو برنمیگردی، ولی ما بزودی میاییم پیشت
رییس سازمان بهزیستی کشور از استخدام بیش از ۲ هزار نیروی جدید در سازمان بهزیستی در سال جاری خبر داد.
به گزارش ایسنا، همایون هاشمی در حاشیه بازدید از طرح‌های عمرانی بهزیستی استان با بیان این مطلب، افزود: این تعداد نیرو از طریق آزمون استخدامی و با همکاری استانداری‌های سراسر کشور جذب سازمان بهزیستی خواهند شد.
وی با اشاره به اینکه جذب و استخدام این نیروها در تقویت بدنه اجرایی سازمان بهزیستی بسیار موثر است، تصریح کرد: در هفته‌های آینده شرایط شرکت در آزمون استخدامی به اطلاع عموم می‌رسد.
فک کنم با توجه به بازنشسته شدن خانم رفیع و رفتن خانم مسعود از چوپونون و عدم جایگزینی تا به امروز ، یکی از این استخدامیا مال ما باشه. شغل خوبیه. فقط یه دهن قرص و رازداری بالایی مخاد. اگه شرایطشا دارت از حالا به فکرش باشت. میرزه. از سایت estekhtam.com پیگیر باشت.
به گزارش ایسنا، همایون هاشمی در حاشیه بازدید از طرح‌های عمرانی بهزیستی استان با بیان این مطلب، افزود: این تعداد نیرو از طریق آزمون استخدامی و با همکاری استانداری‌های سراسر کشور جذب سازمان بهزیستی خواهند شد.
وی با اشاره به اینکه جذب و استخدام این نیروها در تقویت بدنه اجرایی سازمان بهزیستی بسیار موثر است، تصریح کرد: در هفته‌های آینده شرایط شرکت در آزمون استخدامی به اطلاع عموم می‌رسد.
فک کنم با توجه به بازنشسته شدن خانم رفیع و رفتن خانم مسعود از چوپونون و عدم جایگزینی تا به امروز ، یکی از این استخدامیا مال ما باشه. شغل خوبیه. فقط یه دهن قرص و رازداری بالایی مخاد. اگه شرایطشا دارت از حالا به فکرش باشت. میرزه. از سایت estekhtam.com پیگیر باشت.
انا لله و انا الیه راجعون
باگشت همه بسوی اوست
حاج فضل الله مرد شریفی بود. نمدونم با چه زبونی خوبیاشا بیان کنم. اصلاً درست هست گفتنش یا نه! اونا که مشناختنش مدونن چقدخونگرم و بیریا و مرد بود. خیّری بود که اصلاً کاراشا بروز نمداد. هنوزم خیلیامون خیلی کارا خیرشا خبر نداریم. دایی خیلی جوون پسند بود و بساط اسمس بازی و زنگ و تماسش با جوونا فامیل برقرار بود. خدا رحمتش کنه. فامیل دوست بود و محور رفت و اومدای طایقه به حساب میومد. ریا اصلاً تو کار این مرد نبود. افتادگی عجیبی داشت و با آدمای مختلفی رفیق بود. درسای بزرگی از دایی گرفتم. خوشحالم که دایی ارتباطش با خداش هرگز قطع نشد و نمازاش همه سر وقت بود. بارها و بارها گفته بود که خیلی ثواب داره آدم صبح جمعه دفن بشه و هرکسی که صبح جمعه خاکسپاری مشد دایی مگفت "خوشا به سعادتش"
"خوشا به سعادتت دایی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همدردی تک تک دوستان تشکر موکنم و دست همه را میبوسم
آفتاب‌پرست
چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد