ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
وبلاگ چوپونون هفته اول آبان 1391
روزگارنو: امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر کس در فاصله میان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن می دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص ۳۷۵) برخی روزها مثل شب جمعه دارای برکات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد که در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و کتاب خود برخی بندگان مومنش را که می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.
نوشته شده توسط: هیچکس نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
در بارۀ عوامل موفقیت بچه های چوپانان بزرگ شده های 1300 تا 1360 در چوپانان فکر می کردم و می خواستم راز موفقیت آنها را کشف کنم
عوامل مختلفی سبب این موفقیت ها می تواند باشد . که بعضی از این عوامل به شرح زیر است
1- وجود مکتبخانه و ورود مرحوم ملا و فعالیت آموزشی او
2- تاسیس دبستان دولتی پسرانه و دخترانه در چوپانان
3- آب و هوا و مواد غذایی که مورد استفاده قرار می گرفته و سبب رشد بهره هوش بچه ها می شده است
4- نوع بازیها و فعالیت های بچه ها و نوجوانان در چوپانان
5- الگو های بچه ها از بچه های موفق در چوپانان
6-عدم خان و خان بازی در چوپانان و روحیه دمکراتیک در ارباب های چوپانان
7- دنیا دیده بودن موسسین چوپانان (همه شتر دار و اهل مسافرت به شهرهای بزرگتر بوده اند. همگی صفر حج را با شتر و پای پیاده انجام داده اند)
8- و عموامل دیگری که باید حتما مورد مطالعه قرار گیرد
اما در این مقاله قصد من بیشتربررسی اثر مواد غذایی مصرفی بچه های چوپانان روی رشد بهره هوشی آنهاست
این پرسش مطرح می شود که در این گوشه کویر بچه ها چه خورده اند که نویسنده معتقد است که هوش آنها رشد داشته است
همه ما دشت سرسبز و باغات پر درخت و میوه های گوناگون کشت شده در چوپانان را به خاطر داریم
ما از نعمت های زیر بهره می بردیم ، نان اکثر مردم نان گندمی بود که از مزارع چوپانان و حجت آباد و آشتیان تحصیل می شو.د و این نان از درجه باللیی از سبوس برخوردار بود . البته همه ما در طول سال مقداری هم نان جو چه به صورت نان تازه یا نان خشک جو استفاده می کردیم . اکثرا از برنج درجه یک چوپانان یعنی همان ارزن بیشترین استفاده را می کردیم و بخشی از خوراک مارا پلوزردو و دمپخت ارزن تشکیل می داد ، از محصولات بیابانی مثل کاه معاش و غیره نیز بهره زیادی می بردیم . از سبزیجات مثل پیاز سیر ، شلغم،اسفناج، زردک،چغندر، کلم،تره، گشنیز، شوید ،یونجه تازه، خرفه،انغوزه ،بادنجان ،گوجه،علف مورچه ،سلم در فصل خودش بهره فراوان می جستیم
از میوه ها باید از انواع میوه مثل خرما،توت ،انجیر،انار، انگور،هندوانه،خربزه،زردآلو نام ببریم که به هر حال همگی به طریقی در اختیارمان بود
اما از گوشت و لبنیات چوپانان هرچه بگوئیم کم گفته ایم با توجه به اینکه گله دهوار چوپانان در مراتع بسیار غنی اطراف چوپانان چرا می کردند و از گیاهان بسیار مرغوب بهره می جستند ما از شیر و ماستی تازه و مرغوب بهره می بردیم که مرغوب ترین شیر و ماست دنیا بود چه مسکه ها و روغن هایی که بدست می آمد هنوز هم اگر کشک و ترف چوپانان بدست آید واقعا مرغوبترین است یا گوشت گوسفندان یا مرغ های خانگی و تخم مرغهایشان واقعا در تشکیل سلولهای مغزی ما بچه های آن دوران بسیار سازنده بوده است به غیر از گوشت گوسفند ما درطول سال چند نوبتی هم از گوشت شتر و گوشت گاو استفاده می کردیم سالی چند شتر و گاو در چوپانان ذبح می شد.
و این ها نعمت هایی بود که از ما انسانهایی با هوش پرورش داد اما حیف که یک چیز را به ما یاد نداد و آن این بود که برای نگه داشتن این همه نعمت باید شما که فرزند این سرزمین هستید فکری بکنیدز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم
به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را
کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان
نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
.
نوشته شده توسط: رها نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،
دوست دارم که به درگاه خدا گریه کنم
دست بردارم وباحال دعا گریه کنم
در شب قدر نکردم عمل مقبولی
حال بنشینم وبرجرم وخطا گریه کنم
عرفه آمدومحزون وخجالت زده ام
نوشته شده توسط: چیتا نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
بگم یا نه?
یک قصه کنم با تو افسانه بگم یا نه
افسانه ی یک گل با پروانه بگم یا نه
یک تخت و دو تا بالش لبهای پر از خواهش
آغوش دو تن سرکش افسانه بگم یا نه
دلسوزی آتش را از عشق جهنم زا
از آتش و سوزش با دیوانه بگم یا نه
از ماحصل هستی از عاشقی و مستی
از عهد الستی با بیمانه بگم یا نه
از غنچهی نورسته خندیدن یک بسته
رقصیدن یک دسته در یانه بگم یا نه
از عشق تو ویرانکر در سینهی غم پرور
گنجینهی پنهان در ویرانه بگم یا نه
از قایق و پاروها از کشتی و جاشوها
از کوچ پرستوها از لانه بگم یا نه
از عقده که می گندد از بغض که می بندد
از گریه که می خندد بر شانه بگم یا نه
از مخمل آن گیسو خوابیده به دوش او
در آینه مو بر مو چون شانه بگم یا نه
ای عاشق بی پروا ای غیرتی بیجا
زیبایی او را با بیگانه بگم یا نه؟
اثر : محمد مستقیمی(راهی)
منبع: دهستان چوپانان
منبع تصویر http://choopananphoto.blogfa.com/post-1.aspx
شب جمعه ای بود که به مزارچوپانان گذرم افتاد،و فرصتی بود تا برای اهل قبور فاتحه ای بخوانم ،قبرستان چوپانان برایم یک دنیا خاطره است سر اکثر قبرهایی که برای قرائت فاتحه می رفتم دنیایی از خاطرات برایم مرور می شدند .و ایام خوش بچگی برایم تداعی می گردید .در قبرستان چوپانان چندین ساعت هم که بمانم ،خسته نمی شوم ،
قبرستان چوپانان یکی از قبرستانهای با صفایی است که گویا دریچه ای به بهشت دارد ،تماشای منظره خیابانهای چوپانان و دشت سرسبز چوپانان با نخلهای زیبایش ، طراوت و تازگی را ، در کنار خاطرات بچگی در روح انسان به نوازش در می آورد و همه غمها رااز دل یک چوپانانی اصیل می زوداید.
بارها این سوال برایم مطرح شده بود که چرا قبرستان چوپانان مرده پذیر مرده های شهرهای دیگر ایران است ؟و بعد وقتی که قبر مرده های مهاجر قبرستان را زیارت می کردم فهمیدم که آنها نیز ، زمانی مانند من ، در این قبرستان همه غمهای خود را فراموش کرده اند و به آرامش مطلق زسیده اند ، و فکر کرده اند از اینجا بهتر می توان به بهشت قدم گذاشت زیرا آرامش این قبرستان آرامشی بهشتی است .
اما هنگام خروج از قبرستان با آرامگاهی روبرو شدم که مرا تشویق به نوشتن این سطور کرد : در میان قبر های خاکی سنگ قبری مرا به خود جلب کرد روی سنگ کوچک آن قبر نوشته بود - آرامگاه حاج محمدعلی رمضان مستقیمی – فکر می کنم که نه سال تولد داشت و نه سال وفات . اما خوب می دانستم که این قبر که درقسمت پائین قبرستان چوپانان در میان قبرهای خاکی قرار گرفته آیامگاه یکی از بنیانگذاران چوپانان است که اگر آن سنگ قبر کوچک را روی آن نگذاشته بودند هیچکس نمی دانست که این قبر از آن کیست به فکر فرو رفتم آیا جای آن نیست که از بنیانگذاران چوپانان یاد بودی به جا بماند و روی سنگ قبر آنها نوشته شود که او یکی از بنیانگذاران این روستای با صفاست
راستی آرامگاه دیکر بنیانگذاران این رفقای مخلص در کجای قبرستان واقع اسنت محمد حاج عبدالله بقایی ، حاج محمد زاهدی –محمدعلی عمادی – محمدباقر حاج محمد امینی در کجای قبرستان آرمیده اند ؟ آیا آرامگاه همه آنها در همین قبرستان واقع شده است ؟غیر از آرامگاه ، آیا اثری دیگر مثل عکس ، دستخط ، یا چیزهای دیکری از آنها باقی نمانده است؟
من بدینوسیله از فرزندان و نوادگان این بزرگان، از شورای ده ، از دهیاری یا هر کس که می تواند تقاضا دارم آرامگاه این بزرگان را به عنوان بنیانگذار چوپانان باز سازی کنند و آبرومندانه به آنها احترام بگذارند .
من در این وبلاگ آمادگی دارم که برای معرفی این بزرگان آثار شما محققین محترم را برای شناسایی و معرفی اشان به همگان منتشر سازمدر دائره المعارف دنیای مجازی یعنی وکی پدیا که توسط هموطنان خوب من ویرایش شده برای معرفی چوپانان در تاریخجه اش چنین آمده:
تاریخچه [ویرایش]
چوپانان روستایی جدید است که تاسیس آن حدود سال 1280 هجری شمسی می باشد. قبل از آن در محل این روستا چاهی بوده است که چوپانها و گله داران و ساربانان برای آب دادن به گوسفندان و شتران خود از آن استفاده میکردند.
در حدود سال 1280 خورشیدی چند نفر از شترداران و صاحبان گلهها تصمیم میگیرند که قناتی در آن منطقه حفر کنند. پس از تکمیل قنات معلوم شد که آب زیادی از قنات بدست می آید و میتوان برای کشاورزی نیز از آن استفاده کرد. و بدین صورت سنگ بنای روستا گذاشته می شود. بنیان گذاران چوپانان شتردارانی اهل انارک بوده اند و به شغل باربری از جنوب کشور تا تهران مشغول بودند. به علت هرج و مرج در دوره قاجار ترجیح می دهند که به شترداری پایان داده و زندگی قلعه نشینی و کشاورزی را انتخاب کنند این افراد و شرکا به شرح زیر می باشند: 1- حاج محمدعلی فرزند رمضان (خاندان مستقیمی )مالک دو شبانه روز املاک چوپانان 2- حاج محمد علی فرزند محمد ابراهیم (خاندان عمادی) مالک دو شبانه روز چوپانان 3- محمد فرزند حاح عبدالله(خاندان بقایی و رحیمی) مالک یک شبانه روز 4- باقر فرزند حاج محمد (خاندان امینی) مالک یک شبانه روز 5- حاج مهدی فرزند حاج عبدالله ( خاندان عسگری) مالک یک شبانه روز 6- حاج محمد فرزندحاج رحیم(زاهدی) یک شبانه روز
به علت مخالفت جندقی ها و اینکه زمینهای آماده را از آن خود میدانستند و ممکن بود برای مالکیت آنها مشکلاتی پدید آید تصمیم میگیرند که دو شبانه روز از مالکیت چوپانان به مشیرالملک نائینی منشی دفتر ظل السلطان اعطا شود تا او حامی روستا در مقابل انان باشد فرزندان مشیر الملک و یا خود ایشان بعداً املاک خود را به خاندان طباطبایی در چوپانان میفروشند.
در هنگام احداث چوپانان اصلاً جندقی ها ، هیچ مشکلی با احداث چوپانان نداشته اند و نویسنده این سطور این اطلاعات را اشتباه در ویکی پدیا به ثبت رسانده است . البته من می خواستم که این اشتباه را اصلاح کنم امّا بهتر دیدم که صحیح آنرا به اطلاع نویسنده آن برسانم تا ایشان خودشان اقدام به اصلاح نوشته خویش کنند.
از مرحوم حاج هدیه دختر حاج محمدعلی رمضان یکی از موسسین چوپانان شنیدم که در هنگام احداث قنات چوپانان ، عباس صفری ها که ساکن عباس آباد بودند به تحریک کارگزار مالک عباس آباد که حاج مشیرالملک نائینی بوده است مزاحمت هایی را ایجاد کرده تا مرزتعطیلی کار قنات پیش می روند به این دلیل که این قنات عباس آباد راخشک می کند. امّا با مذاکراتی که بین آنها و کارگزار حاج مشیر انجام می پذیرد قراردادی برقرار می شود که حاج مشیر هم دو شبانه روز در احداث قنات و ایجاد مزرعه جدید شریک شود . و کار دومرتبه با جدیت دنبال می گردد .
امٌا من برای بررسی بیشتر، این موضوع را با حاج حسین ِ کربلاعلی جلالپور در میان گذاشتم ایشان معتقد است که عباس صفری ها اصلاً در این ماجرا دخیل نبوده و فقط کارگزار ِ حاج مشیر و کارگرانش در این مورد دخیل بوده اند. به هر حال جندقی ها اصلاً با احداث چوپانان هیچ مشکلی نداشته اند بلکه رابطه آنها صمیمی هم بوده کما اینکه بعضی از مالکین گرایش به شیخیه داشته اند . بعداً نیز مهاجرینی از جندق بخشی از جمعیت روستای ما را تشکیل داده اند و از همشهریان بسیار خوب ما شده اند.
به هرحال ماجرای شراکت حاج مشیر و مزاحمت عباس آبادی ها نیاز به دقًت و بررسی دارد.
منبع : چوپانان اباد