چوپانان زادبوم من
تو مادر منی
چوپانان زادبوم من
تو مادر منیدرباره من
من آفتاب پرستم (I am a chameleon)
چنین که سجده برم بیحفاظ پیش جمالت / به عالمی شده روشن که آفتاب پرستم
ادامه...
پراکنده
شهرستان
چوپانان
روستاهای دیگر
شجره‌نامه‌ها
- شجرهنامه ما (کویرنشینان)
- شجرهنامه (انارکیهای چوپانانی)
- شجرهنامه خاندان مالکی
- سلیت اینترنتی خاندان غلامرضایی
- شجرهنامه (غلامرضایی)
- سایت خانوادگی صمیمی
- شجرهنامه خاندان برجیان
- شجرهنامه خاندان عمرانی
- شجرهنامه خاندان افلاکی
- شجرهنامه خاندان سعادت
- شجرهنامه خاندان یغمایی
- شجرهنامه خاندان نجفیان
- شجرهنامه خاندان جلالپور
دسته‌ها
- چوپانان 128
- ورزش چوپانان 5
- حیات وحش چوپانان 15
- معادن چوپانان 3
- کشاورزی چوپانان 6
- معماری چوپانان 17
- دهستان چوپانان 21
- جغرافیای چوپانان 32
- محیط زیست چوپانان 18
- شخصیتهای چوپانان 48
- هنر چوپانان 25
- ادبیات چوپانان 31
- مردم چوپانان 89
- آیین و رسوم چوپانان 22
- فرهنگ چوپانان 87
- تاریخ چوپانان 37
- گردشگری چوپانان 7
- انارک 12
- جغرافیای انارک 1
- بخش انارک 4
- زبان انارک 0
- آیین و رسوم انارک 0
- مردم انارک 5
- هنر انارک 0
- ادبیات انارک 5
- معماری انارک 0
- تاریخ انارک 2
- شخصیتهای انارک 4
- معادن انارک 4
- فرهنگ انارک 4
- جنذق 6
- خور 4
- چاهملک 4
- گرمه 3
- بیاضه 2
- فرخی 4
- خاطرات 8
- نایین 4
- اردیب 1
- مهرجان 0
- هفتومان 1
ابر برجسب
چوپانان وبلاگ چوپونون زواره استاد راهی گردشگری چوپانان محیط زیست شخصیتها جغرافیای چوپانان ریگ جن کشاورزی چوپانان عباس اباد چوپانان مراسم چوپانان مردم چوپانان پناهگاه حیات وحش انارکبرگهها
- چوپانان
- چوپانان و آداب، رسوم، بازیها، غذاها و...
- تاریخچه چوپانان
- امامزادهی چوپانان
- از دهکده پاک تا طالبان پاکستان
- آن گور غریب (نصراللهخان عامری)
- نایب حسین کاشی
- خور و بیابانک
- دزدان باصری
- انارک
- خروجی وبلاگ چوپونون (1)
- بهار، داستانی از فاطمه زاهدی انارکی
- میرزا سبیل
- تاریخچه انارک
- گلایه، اشعار منتشر شده از حسنقلی حقیقی
- کلیات حسنقلی حقیقی(1)
- کلیات حسنقلی حقیقی(2)
- کلیات حسنقلی حقیقی(3)
- کلیات حسنقلی حقیقی(4)
- خاطرات میر جلال فاطمی فصل اول
- پستهای پایانی وبلاگ دولنده تا 1394/04/11
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- ایل باصری
- ملا بنیانگذار فرهنگ چوپانان
- محمّد گربهای افسانه نیست
- آش شله قلمکار بخش هشتم پارهی دوم
- ریگ جن سرزمین افسانه ها
- سادات مکرم زواره
- 50 پست پایانی وبلاگ دولنده تا تاریخ پنجشنبه 1394/04/11
- خروجی خبرگزاری چپانان در خرداد 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در اردیبهشت 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در فروردین 94
- خروجی خبرگزاری چوپانان در اسفند 93
- خروجی چوپانان آباد در خرداد94
- خروجی چوپانان آباد در اردیبهشت 94
- خروجی چوپانان آباد در فروردین 94
- خروجی چوپانان آباد تا پایان اسفند 93
بایگانی
- اسفند 1395 1
- شهریور 1395 1
- خرداد 1395 1
- مرداد 1394 1
- تیر 1394 11
- اسفند 1392 3
- بهمن 1392 3
- دی 1392 4
- آذر 1392 7
- آبان 1392 5
- مهر 1392 5
- شهریور 1392 32
- مرداد 1392 29
- تیر 1392 20
- خرداد 1392 5
- اردیبهشت 1392 8
- فروردین 1392 9
- اسفند 1391 9
- بهمن 1391 9
- دی 1391 6
- آذر 1391 6
- آبان 1391 6
- مهر 1391 7
- شهریور 1391 7
- مرداد 1391 5
- تیر 1391 6
- خرداد 1391 5
- اردیبهشت 1391 6
- فروردین 1391 6
- اسفند 1390 28
- بهمن 1390 10
- دی 1390 28
- آذر 1390 8
- آبان 1390 12
- مهر 1390 9
- شهریور 1390 8
- مرداد 1390 8
- تیر 1390 8
- خرداد 1390 15
- اردیبهشت 1390 6
- فروردین 1390 14
- اسفند 1389 12
- بهمن 1389 8
- دی 1389 7
- آذر 1389 13
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 1
تقویم
اسفند 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 |
جستجو
وبلاگ چوپونون هفته چهارم فروردین 1392
وبلاگ چوپونون هفته چهارم فروردین 1392
نماد احتمالی چوپونون
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
با تشکر اقای محمدکریم مستقیمی
در خیال خود در شهر چوپانان قدم میزنم .
با آب چشمه رخی تر میکنم و با توشه ای از خوشی و خاطرات به راه می افتم . به سمت کوه می روم . از رویش به بادگیر های سر به فلک کشیده می نگرم که چگونه هر کدام راه باد را کج کرده و به صاحبانش هدیه میدهد .
از آن دور گنبد امامزاده ، پر از نور به چشم میخورد . همان جایی که امامش دعای مردم را واسطه ی اجابت قرار میدهد . کنار امامزاده دلم پر کشید و لانه کرد و همانجا ماندگار شد .
بی دل با همان توشه .کمی سنگین تر از قبل. از خاطرات به راه افتادم . کوه دشت با همه عظمتش انقدر عطوفت داشت که دستش را هموار کرد تا زحمت دیدن شهر را برای مردم هموار کرده تا تمام افراد از پیر و جوان بتوانند شهرشان را از روی ان به نظاره بنشینند . از دیدن شهر زیبایم با طراحی منظمش . سیر نمیشوم ولی کوه ریگ صدایم میکرد . آن هم مثل همسایه اش دل رئوفی داشت . این یکی که خود نیز مهربان و نرم بود .
حال پرشی میکنیم به دشت . دشتی که دامن خود را پر از نعمت کرد و با محبتی که در تک تک اجزای شهرم دیده شد . به مردم روزی می دهد . همه و همه کنار هم جمع اند و برایم شهری ساختند پر از خوبی ، پر از نعمت
و اما بین این همه خوبی مردمانی دارد پر از اخلاص و پاک ، پر از مهر و وفا ، پر از خوبی بسیار ،که مردمش به یک دنیا می ارزند .
وبلاگ یاقوت آسمان- امیر افضل
| بهترین برنامۀ نوروز 92 چی بود؟ | ||
|---|---|---|
| همایش پیاده روی | 21 درصد | (21 رای) |
| شب شعر | 22 درصد | (22 رای) |
| جشنوارۀ غذاهای سنتی | 11 درصد | (11 رای) |
| خو برون | 46 درصد | (46 رای) |
شرکت کنندگان | 100 نفر | |
خیلیا مشتری پروپاقرص شولی انغوزه هسن. الان آخرای فصل انغوزهه. ولی اونا که مخان شیره انغوزه را بگیرن تا نیمه اردیبهشتم متونن برن انغوزه. البته فقط برا شیره. انغوزه پیدا کردنش راحتتر از بقیه علفا و دونه ها بیابونه. هرچند بعضیا زیادی ناشی هسن و هلندر جمع موکنن بجا انغوزه... خوریا به انغوزه مگن هِنگ. قدیمیا شرح حال ناشیایی که مرن انغوزه را اینجوری توصیف موکنن:
رفتم هِنگ، چندم هنگ، پختم هنگ، خوردم دیدم هلندره!
تخمه سرخو، تخمه سفیدو و بالنگو هم مشتریای خاص خودشا داره. فصل این سه تا همزمانه با درو جو... هرساله با توجه به شرایط آب و هوایی و بارونایی که میاد فصلش متغیره. معمولا اواسط اردیبهشت مشه تا آخر اردیبهشت. امسالم بهمین منواله. حدود دو هفته دگه مشه تا آخر برج 2... التماس دعا...
ریواکس بیشتر متونه نماد انارک باشه. اما تو کوههای چوپونونم گیر میاد. ریواکس از همین الان (اول برج 2) فصلش شروع مشه و تا آخر خرداد هنوزم هس. ریواکس پا نمره. ولی از اول تابستون دگه بتدریج جیر مشه. من که اگه یکی فرق ریواکس و میچو و شیرین بیانا بگه استفاده میکنیم.
اوشوم یا آبشن یا آویشن آخرای برج 2 یعنی حدود یماه دگه فصلشه. فک نکنم کسی باشه که عطر اوشوم و بخصوص چاییای خوشمزش پسندش نباشه. فصل اوشوم تا تابستون هرسال ادامه داره.
زیره چوپونون به گواهی هرکه چشیده باشه محشره. مونندش تو هیچ جای ایران نی. عطر و بویی داره که دیوونه کنندهه. توصیف دقیقتر و بهترش اینه که زیرۀ بیابونا چوپونون مست کنندهه. من که خرابشم...فصل زیره همزمانه با درو گندم. یعنی نیمۀ اردیبهشت شروع مشه و تا آخرای برج 3 هم ادامه داره. بعدش دگه بتدریج پامره. اینقد خوبه که قیمتش چندین برابر قیمت زیره کرمونه. پارسال بعضیا شیطنتاییم کردن و از شهر زیره مخریدن و میمدن چوپونون بعنوان زیره چوپونونی چندبرابر قیمت مفروختن. وای وای! چه کار بدی!
فصل مغزو برج 3 و 4 مشه. البته مغزو قدیما بیشتر مشتری داشت نسبت به الان. چون درست کردنش یخورده سخته و یخورده ناشی باشی تلخ مشه. برا همینم خیلیاش میریزه و استفادهی نمشه. درحالیکه فراوونه تو کوههای اطراف. اگه اشتباه نکنم مغزو همون بادوم کوهیه.
بعد از مغزو فصل بنه شروع مشه. بنه همون پسته کوهیه. تو ماست موکنن و بعضیا با نون درست موکنن. نون بنه ای واقعا خوشمزهه. بعنوان آجیل هم خوشمزهه. برج 5 و 6 فصل بنه تو چوپونونه.
فصل ماهاش و کاماهاش برج 6 و 7 مشه. ولی مث دونه های قبلی مشتری نداره. شاید بخاطر اینه که بیابونیا خودشونا حسابی هلاک کردن قبلش و با دونه هایی که صرفه اقتصادیش بیشتره بسنده موکنن. ماهاش و کاماهاشا چوپونونی هم محشره واقعا.
شهرهای اصفهان، شاهین شهر، برخوار و میمه و خمینی شهر بیشترین لرزشا داشتند.
زلزله حبیب آباد اصفهان 4.1 ریشتر قدرتش بوده. ساعت 1 نصفه شب. همه آماده باش هستن و هشدار دادن که اصفهانیا شب تو جاهای امن بخابن. خدا بخیر کنه. هرکه بیداره یه دعایی بکنه که خدا ببیخیال شه.
اونا که بیدارن: محل‌های مسلط به حیاط منزل، زیر سقف‌های با متراژ کمتر، نزدیک ستون‌ها و زاویه‌های منزل بهترین مکان برای استراحت در زمان احتمال خطر زلزله میباشد.
مراسم سوم وهفتم شادروان فاطمه جلالپور
نوشته شده توسط: هیچکس نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
فاطمه جلالپور دار فانی را وداع گفت
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
صبح امروز خانم فاطمه جلالپور همسر آقای محمدرضا صبوحی دارفانی را وداع گفت.
خانم جلالپور که مدتیه با سکتۀ مغزی دست و پنجه نرم مکرد نهایتاً صبح امروز در بیمارستان مرتاض یزد بدرود حیات گفت.
شادروان جلالپور ساعت 9 صبح فردا از جلوی منزلشون (واقع در فلکۀ سوم آزادشهر، انتهای خیابان ولایت، کوچۀ رشد) تشییع و در خلدبرین یزد به خاک سپرده میشوند.
این فقدان را به خونوادشون تسلیت میگیم و از خداوند منان برای شادروان جلالپور طلب مغفرت و برای بازموندهاش طلب صبر داریم
روحش شاد
اطلاعیه جدید دهیاری جهت طراحی میدان انتهای خیابان امام ( اصلی) و منطقه گردشگری انتهای خیابان توحید(امامزاده به سمت کوه ریگ ) به نظرتون کدوم مورد زیر میتونه سنبل و نماد برای چوپانان باشه جهت طراحی در میدون؟ نظراتتون بدین لطفا
2- کامیون
3- برجهای قدیمی
4- نخل
5- چوپان و نی
.......
نظراتتونا بگت تا منتقل کنم...
با سپاس از سینا
طبعا نظراتی که با ذکر مشخصات نگارنده باشه از ارزش پیگیری بیشتری برخورداره...
عکسهای همایش پیاده روی - حرکت
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
ــــــــــــــــــــــــــ
ممکنه عکسا براتون تکراری باشه. گفتم شاید یکی دنبال خودش بگرده و بتونه خودشا پیدا کنه
مجبور شدم کیفیتا را پایین بیارم تا بتونم بذارم تو سایت
اگه باکیفیتشا خواستت خبر کنت
شرح جلسۀ دوشنبۀ کاندیداهای شورا
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
در جلسه ای که در روز دوشنبه 26/1/92 بمنظور شناخت دیدگاههای تعدادی از کاندیدهای شورای چوپانان برگزار شد از معتمدین و پیشکسوتان و خانواده شهدا دعوت شد و به نقطه نظرات و دیدگاهای واولویت های بعضی از کاندیدها که در جلسه حضور داشتند اشاره می کنیم.
ابتدا هدف از برگزاری جلسه توسط آقای غلامعلی صمیمی اعلام گردید و سپس دیدگاههای کاندیدها شنیده شد.
1. ابتدا کاندیدا احتمالی شورا، آقای مجتبی ثابتی به ایراد سخن پرداخت و در دیدگاههای خود به بودجه و هزینه های شورا اشاره کرد که در صورت انتخاب عضویت شورای چوپانان پیگیر برنامه های بودجه برای عمران آبادانی چوپانان خواهند شد و با بحث اعتیاد و تخلفات با جدیت تمام برخورد خواهد نمود و تمام پیمان های گذشته را لغو و مجددا با کارشناسان مربوطه قرارداد میبندم. مسئله اشتغال زایی و کارآفرینی را در عمل دنبال خواهند نمود و اظهار داشتند که این توانایی را در خود دارم و در صورت لزوم از مسئولان و رده های استانی تا فرمانداری و بخشداری را در جلسات شورا دعوت نماید.
2. آقای محمد جلالپور (خسرو) در دیدگاههای خود به اولویت شهر شدن چوپانان اشاره کرد و سپس فرمودند در صورتیکه انتخاب شدم در ابتدا اتاق فکر تشکیل می دهم که با همدلی و همفکری افراد چه در بیرون و چه در درون چوپانان بتوانم کارها را پیش ببرم و همچنین تشکیل کانون بانوان که از نظرات ایشان نیز استفاده نمائیم.
3. آقای مسیب کلانتری دیگر کاندیدای شورا اظهار داشتند درصورت انتخاب ایشان پیگیر شهر شدن چوپانان خواهم شد و تشکیل جلسه شورا ماهی یکبار با اعضا و ریش سفیدان را ضروری دانست و همچنین وحدت بین اعضا را خواستار شد.
4. دیگر کاندید شورا آقای حسین خاکسار بود که در صورت انتخاب اشاره به شرح وظایف اعضا نمود که باید همگان آشنایی داشته باشند و مسئولیت پذیری و همدلی در بین مرد م و اعضای شورا باشد و استفاده بهینه از منابع مالی را در سرلوحه کار خویش قرار خواد داد .
5. اقای قدمعلی حلوانی نیز اشاره به دیدگاه خود نمودند و اظهار داشتند که باید در بین اعضای شورا هدف شخصی کنار گذاشته شود و هر هفته یک جلسه با بزرگتر ها و همچنین اعضا داشته باشند .
6. آقای محمد آزاد کاندیدای بعدی بود که ایشان اظهار داشتند در صورت انتخاب بحث اشتغال زایی و دعوت از سرمایه داران را در اولوبت قرار خواهد داد و تشکیل تعاونی های روستایی و پیگیری شهر شدن چوپانان را در نظر داشت و پیگیری مجموعه ورزشی چوپانان در کنار اشتغال و پیگیری کارهای عمران وآبادی را در دیدگاه خو د منظور داشتند .
این جلسه به مدت دو ساعت ادامه داشت .کاندیدای دیگری نیز بودند که نتوانستند در جلسه حضور داشته باشند.
منبع: سایت سینا
امشب دامن تو پر از هدیه های کوچک و بزرگ می شود
اما من هیچ ندارم که به تو هدیه دهم
جز دلی که به من پس دادی
تولدت مبارک . . .
مرد و مردونه جواب بده!
اصلن
?can u speak persian
زنذلیلان
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،
مگن زن وقتی مخاد سوار بشه اول بچشا سوار موکنه بعد خودش سوار مشه!
ایشالا که رفقا از شوخیم نرنجیده باشن...
شبکۀ اصفهان
گویا یه مستند در خصوص چوپونون داره
نمدونم شایعهه یا واقعا هس
منم مث شما مشینم و مبینم سر کاریم یا نه!
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
شایعه نبود؛ دیدیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
گویا صبح فردا ساعت 10 تکرارشه
برای این دو جوون گل چوپونونی -آقایان مراد و مرادی- آرزوی موفقیت و سرفرازی دارم.
البته اتفاقی نیفتاده شکر خدا و بخیر گذشته. اما بنظرم مسئولین شهرستان ممکنه سکوت مردم و شورا و دهیاری و درمونگاهیا را حمل بر بیتفاوتی کنه و عادت بشه . بنظرم یه نامۀ اعتراض آمیز بهشون ثابت موکنه که:
"ما حواسمون هست. اینبار اشکالی نداره. ولی تکرار نشه لطفا"
کلا وقتی داعیۀ شهرشدن داریم زشته که حتی یک ثانیه بدون پزشک باشیم
فراخوان برای ساخت منطقۀ گردشگری
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
همچنین برای فضای زیبای شمالی-غربی چوپونون شامل کوه دشت و کوه ریگی هم اگه برنامه یا طرحی دارید بهشون برسونید.
اگه طرحها برنامه ریزی شده با مختصات و اصولی باشه بهتره.
ایشالا اوناییکه سررشته دارند دینشون به وطنشون را ادا کنند و به روستاشون کمک کنند.
چندسالی هست که درگیر مسائل چوپونون شدم. مثبت و منفیشا کاری ندارم. ولی چیزی که خودم مدونم اینه که نیتم خیر بوده.
شاید فضولیام محبوبم کرده برای عده قلیلی! شاید شهرت ماحصلش بوده! ولی خداییش هذفم نبوده
بارها و بارها با بزرگترام درددل کردم و هرلحظه آمادگیشا داشتم که کنار بکشم. هرلحظه که صلاح باشه حاضرم وبلاگا کلا تعطیلش کنم. چون کیسه ندوختم براش.
اگه جایی فضولی کردم و نظری دادم فقط از رو عشق به چوپونون بوده
قصد مظلوم نمایی ندارم و بقول یکی از رفقا نمخام خودزنی کنم. ولی اشتباهات خودم یجورایی داره بم ثابت مشه.
اینی که هر اتفاقی میفته من در موردش نظر دادم شاید درست نبوده. هرکسی آزاده نظرشا بده. برا بقیه هم نظراتا وا گذاشتم که همه نظراتشونا بدن.
ولی متاسفانه یه جوی تو وبلاگ و چوپونون حاکم شده انگار من مخام آبادیا دس بگیرم
به خدا اینجور نبوده... به والله اینجور نبوده
خیلیا فکر موکنن من خودما عقل کل مدونم. ولی اینجور نیست. لااقل رفقام همه مدونن که هیشکه اندازه من تابع نظر جمع نیست. نظرات خودما مدم. ولی اگه جمع نظرش چیز دگهی باشه هرگز علیه اکثریت چیزی مگفتم
اینقد دلم پره که نمدونم از کجاش و چجوری بگم
شاید اینن آخرین درددلم تو وبلاگ باشه.
10 ساله که تو چوپونون کار موکنم.
بواسطۀ شغلم و بواسطۀ شخصیت شوخم یا بواسطۀ احترامی که مردم به اکبرسرکویری مذارن یا بواسطۀ شهید مرتضوی.... نمدونم... شاید بواسطۀ تلفیقی از اینا احترام خودما تو مردم داشتم.
اما الان اون جو صمیمیا احساس نموکنم. حتما یه جای کار ملنگه و واقعا صحیح نیست که دیگرانا مقصر کنم یا گردن شهرت بندازم. بی شک اشتباه تو کارم بوده. همیشه از بزرگترام کمک خواستم و بازم موخام تا ایرادات کارما رفع کنم. ممنون از زفیقی که چندین مرتبه اشتباهاتما بم گفت. ممنونم از اون بزرگواری که دیشب تا 2:30 داشت نصیحتم مکرد.
حقیقت اینه که خودما خراب کردم و کسی جز خودم مسبب این امر نیست.
آخوند یچیزی میگه... ذبیح نظر داره
دعوا مشه... ذبیح نظر داره
هیئت جدید مزنن... ذبیح نظر داره
انتخابات مشه... ذبیح نظر داره
تقصیر از خودمه. خودم القا کردم به بقیه که من تو همه چی صاحبنظرم. ولی حقیقت این نی. منم مث بقیه فقط یه نظر دارم. حالا متونه درست باشه یا اشتباه...
ایشالا که نظرات حاج غلاما هیشکه نخونده باشه. ولی وقتی برخورد حاج غلاما دیدم... اونم کسی که خیلی براش احترام قائل بودم و هنووم هسم...
خلاصه شبیا صبح کردما
اگه اشتباه نکنم این جمله از دکتر حسابیه:
جهان سوم جاییه که اگه بخاهی خونه ات را بسازی باید کشور خودتا خراب کنی و اگر بخاهی مملکتتو آباد کنی خونه خراب میشی...
من بشخصه بجز عشق چوپونون هیچی دگه تو زنددگیم ندارم. برا همینم زیر بار کمترین فشاری کمرم مشکنه. بزرگترا بارها الدم کردن. گفتن وایسا. ولی واقعا تواناییشا ندارما.
نه خونه ما ساختم و نه وطنما. هم خونه خراب شدم و هم کاری برا ابادیم نکردم. لااقل اونجور که مخاسم نکردم...
باورتون نمشه دلم برا بچهای خودم مسوزه بعضی وقتا. بالاخره اعصاب خوردیاما رو اونا خالی موکنم. دلم برا خودم مسوزه که از زندگی چیزی جز درگیری و اعصاب خوردی نچشیدم...
شکر خدا رفقا هم که همه موقع قلیون کشیدن هسن.
تو این درگیریا کمتر کسی اومد بگه این ایرادتا رفع کن یا پشتگرمیم باشه.
تو همین قضیۀ هیئت. مگه من تنها هیئتی بودم؟ همۀ رفقا و بزرگترا بلاشک نظرشون این بود که چوپونون هیئت دوم نمخاد و باعث تفرقه بین جوونا مشه. ولی چند نفر تو دفاع از هیئت بلند شدند؟ یعنی فقط من مخالف بودم؟ من فقط باید مایه مذاشتم؟ هیشکه دگه نباید خراب مشد؟
بازم این چیزا چیزی نیست که هدفما تحت الشعاع قرار بده. من خراب بشم. ولی اگه بنفع چوپونون باشه بازم با خرابی خودم کنار میام...
ولی متاسفانه حقیقت چیز دگهیه.
واقعا غصمه که چرا اهالی نظرشون در موردم تغییر کرده.
اینی که مگم تغییر کرده شاید محسوس نباشه برای خیلیا. ولی خودم حسش موکنم. سنگینی نگاها، انتقادا، متلکا، حتی خیلی از چاکرم و مخلصما...
البته اصلا نظرم رو این 4-3 نفر که تو سایت نظر مدن نیست. این طبیعیه که مخالفا تو هدفشون راسخترن و مخان حرف خودشونا به کرسی بشونن. موافقا که حرفی ندارن. چون حرفاشونا من زدم. ولی مخالفا میان نظر مدن... اینا را نمگم...
روی صحبتم بیشتر با اهالی چوپونونه که یجورایی ازم بریدن.
الان یجوری شده که من اگه بگم ماست سفیده یه عده ای مگن سیاهه. حتی منطقی ترین حرفا هم قبول نموکنن. چون این نظرا ذبیح داده.
کم و بیش به اندازه خودم کار کردم برا آبادی. خدا شاهده مخاسم بیشترم کار بکنم. ولی الان دگه نه خودم و نه بزرگترا صلاح نمدونن.
دگه احساس موکنم که وجودم داره به چوپونون ضربه مزنه. شاید یه روزی یه یاعلی گفتیم و همه هم پشت سرمون یاعلی بلندتری گفتند. ولی الان همون ذبیح همون یاعلی میگه. ولی فریاد واعمرا سرمیگیره. چونکه ذبیح خر خودشا دراز بسته یا فک موکنه خیلی سرش مشه.
دگه نمگم یا علی تا به علی ضربه نزنم.
وقتی برداشت مردم اینه که بیراهه رفتم و افکار خودشونا رو این ذهنیت منفی از من بستند، بهترین کار اینه که خودما به کسی نچسبونم. چرا که با این کارم ذهنیت منفی که دنبالمه را به دوروبرم منتقل موکنم.
الان اگه من بگم خدا مخاد برای شورای چوپونون اسم بنویسه فردا شیطون رأی اول درمیاد.
دگه اصراری رو فکرام ندارم. یخورده به بچهووا مرسم. اگه خبری باشه تو ابادی منویسم براتون.
روزی 1000 تا بازدیدکننده هم کم بشه اشکالی نداره.
سعی موکنم تا یچیزی خیلی بم فشار نیورده درددل نکنم و ننویسم براتون. اخبار هم کم و بیش مگم براتون. ولی تحلیلی نخواهم کرد. تحلیلش باشه با خود شما...
یه عده که برداشتشون از درددلام مشخصه و انتظاریم ازشون نی. اما دوستان وبلاگ بذارن به حساب خستگی و فشاری که از دیروز بم وارد شد.
ایشالا که درست مشه. منم قرص مخورم خوب مشم...
درددلامم مذارم برا خودم. شاید بلاتشبیه یه چاهی پیدا کنم و سرما توش کنم. واقعا مستاصل شدم. واقعا
یکی از خونه های قدیمی چوپونونه که صاحبش کاملا تخریبش کرده و مخاد دوباره بسازتش...
تو محفلای چوپونونی قصه ها و داستانهای زیادی برای تخریب خونه های کناریش دهن به دهن مچرخه که چون از خودشون نشنیدم ذکر نموکنم.
حالا بگت اینجا کجاهه؟
در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، آقای میرزابیگی که در کنار بخشداری مرکزی نایین حدود یکسال بعنوان سرپرست بخشداری انارک خدمت مکرد جای خودشا به بخشدار جدید داد و فردا با این بخشداری خداحافظی خواهد کرد.
محسن ریاحی چلوانی فردا در این جلسه معارفه مشه و سکان بخشداری انارک را به دست خواهد گرفت.
فکر کنم آقای ریاحی بچۀ خرم آباد باشه.
با آرزوی موفقیت روز افزون برای میرزابیگی و آرزوی موفقیت بیشتر برای آقای ریاحی عزیز...
از جانب خودم و اهالی چوپونون تشکر ویژه ای از این بخشدار دلسوز داریم. واقعا تو دورۀ بخشداری ایشون خیلی کار شد و نقش ایشون انکار ناپذیره. دمت گرم میرزابیگی عزیز
صبح جمعه قرار بود یه جلسه با حضور اهالی و بمنظور هدفگذاری برا انتخابات شوراها برگزار بشه و افراد لایق و کارامد به بحث گذاشته بشن و ازشون درخواست بشه که قدم تو میدون بذارن....
(بخاطر کاهش تنش بین فرهنگیای چوپونون مطالب حذف شد)
عصر دیروز هم یه نیمچه جلسه ای برگزار شد و چنتا از اهالی و بزرگای چوپونون هم اندیشی کردند...
ولی متاسفانه جلسه خوب مدیریت نشده بود و بیشتر شبیه جلسۀ تبلیغی یکی از کاندیداها شده بود.
منتظرم کاندیداها مشخص بشن تا به خواست خدا یکی یکی کاندیداهای مدیریت شهرمونا زیر ذره بین ببریم
نماد چوپانان
نماد چوپانان
اگر در نگاهمان تعظیم باشد عظمت در آثارمان نمایان می‌شود
جناب آقای نجفیان دهیار محترم چوپانان
در پستی در یکی از وبلاگ‌های چوپانان پیشنهاد جنابعالی را مبنی بر احداث یک سازه نمادین برای چوپانان دیدم و مرا به تفکّر واداشت و لازم دیدم آنچه را که در مخیله‌ام در این چند روز گذشته است با شما در میان بگذارم:
هر چه در خاطرات و اطّلاعاتم راجع به چوپانان کند و کاو کردم سازه‌ای مناسب‌تر و سازگارتر از بازسازی یکی از پنج برج ویران شده چوپانان نیافتم زیرا در یکی دو سال پیش که صفحه‌ای به نام چوپانان در فیس بوک هم ساختم عکسی از یکی از همان برج‌ها را به عنوان نماد چوپانان معرفی کردم و با استقبال همشهریان و دوستان روبرو شد. این برج‌ها ویران شدند و تأسّف بر این ویرانی سودی ندارد هرچند می‌تواند این تأسّف تذکّری باشد برای ما که از ویران شدن آنچه مانده است پیشگیری کنیم نه بیشتر و این رسالتی است که بر دوش همه‌ی ماست. در هر حال اگر بپذیریم که این سازه بهترین نماد برای معرفی چوپانان است؛ چند تذکر در ساخت آن ضروری می‌نماید:
1- در این امر عجله نکنید چرا که زمامداری ما گذراست و دیر یا زود به پایان می‌رسد و مهم شروع کار است که با مطالعات لازم صورت گیرد و زیربنای کار اساسی باشد حال در مدت زمامداری ما به پایان برسد یا دیگران آن را به پایان برسانند تفاوتی ندارد چون زمامداری چند روزی بیش نیست اما نیکنامی جاودانه است و شما حتّی با طرح چنین برنامه‌ای آنچه باید می‌کردید کرده اید پس نگران نباشید که عجله در چنین امور معمولاً خرابکاری به وجود می‌آورد.
2- بیایید دیدگاهمان را به افق دیدگاه بنیان‌گذاران چوپانان پیوند بزنیم که آشکار است افق دیدشان بسیار گسترده بوده است که امروز ساختار معماری چوپانان زبان‌زد خاص و عام شده و انگشت حیرت جهانی در برابر آن بر لب است، یعنی آنچه می‌سازیم را برای چوپانان اکنون نسازیم و از مرحوم میرهاشم صدریه طرّاح ساختار جدید چوپانان که در بافت قدیم شاهد آن هستیم بیاموزیم؛ ایشان در پاسخ کسانی که به بزرگی حمام و مسجد چوپانان خرده می‌گرفتند؛ گفته است که من این بناها را برای 100 خانوار نمی‌سازم بلکه برای 1000 خانوار می‌سازم و این همان آینده نگری است که ما امروز بدان نیاز داریم پس این سازه را برای چوپانان امروز نسازیم بلکه برای چوپانان آینده بسازیم که من درخشندگی آن را در خیالم به زیبایی مشاهده میکنم و آن روز چندان دیر هم نیست.
3- دو قطعه عکس یکی از برج جنب خانه رادیو و یکی از برج پشت حمام در دست ماست و کارشناسان به خوبی می‌توانند ابعاد دقیق سازه را و همچنین نمای ظاهری آن را از این عکسها استخراج کنند و منظور من این است که سازه‌ای نسازیم که مضجکه خاص و عام شود مثل خیلی از نمادهای میادین خیلی از شهرها که واقعاً مسخره است پس دست کم اندازه آن باید به اندازه و ابعاد برجهای اصلی باشد البته اگر بزرگتر باشد بهتر است اما نباید کوچک‌تر باشد. من نمی‌خواهم بگویم که شما برج میلاد در چوپانان بسازید اما برج میلاد در نسبت خودش بسازید یعنی برج میلاد در چوپانان به همان نسبت کوجک‌تر که چوپانان از تهران کوچک تر است.
4- علاوه بر این که برج نباید کوچک و مسخره باشد باید برج در ارتفاعی قرار بگیرد که در آینده تحت‌الشعاع درختان و ساختمان‌های اطراف قرار نگیرد و برای به وجود آمدن این ارتفاع لازم است که در زیر فونداسیون آن سازه‌ای فرهنگی شامل اتاق‌های لازم و یک سالن اجتماعات برای گرد همایی‌ها و کارهای فرهنگی باشد تا شروع بنای برج تقریباً همردیف بام خانه‌های اطراف باشد. این برج باید چنان بر روستا اشراف داشته باشد که هم در روز و هم در شب با نور پردازی خاص از چند کیلومتری دیده شود به گونه‌ای که سرنشینان اتومبیل‌هایی که از انارک می‌آیند به محض گذشتن از پوزه کوه سفیدو و مسافران چاده اردکان به محض سرازیر شدن از دهنه‌ی عروسان و همچنین مسافران جاده هفتومان به محض دیده شدن سواد چوپانان و مسافران جاده خور و جندق با جدا شدن از پمپ بنزین آن را در روز و شب ببینند و چنان جاذبه‌ای ایجاد کند که آنان را از کمربندی به چوپانان بکشاند تا بر بام برج رفته عکس‌هایی یادگاری از آن بالا از بادگیرها و فضای اطراف چوپانان و دشت سرسبزش بگیرند و بروند و برای دیگران بگویند تا خیل مسافران به چوپانان سرازیر شود و این مفدمه آن خواب‌های طلایی است که من و دیگر دلسوزان چون خودتان برای چوپانان دیده‌ایم و حتی از همان ابتدا ورودی برج می‌تواند منبع درآمد خوبی برای روستا باشد.
5- این سازه قرار نیست با خشت و گل ساخته شود بلکه می‌تواند با بهترین مصالح امروزی باشد تنها نمای خارجی آن باید با بافت روستا هماهنگ باشد که با نمای سیمان رنگی به رنگ اخرا حتی با مخلوط کاه می‌تواند این مشکل را برطرف کند و سازه را برای سال‌های متمادی مقاوم کند.
6- ما در ابتدا باید گروهی از کارشناسان ساختمان و معماری برای مطالعات اولیه و طراحی برج تشکیل دهیم که من گمان میکنم چنین کارشناسانی آن هم در حد اعلای آن در بین فرزندان چوپانان وجود دارد که اگر نبود هم نباید در این زمینه کوتاهی شود.
7- برای اجرای طرح هم از کارشناسان دقیق و خبره استفاده شود نه این که با یک مناقصه شر آن را کم کنیم.
8- برای اجرای چنین طرحی که ظاهراً عظیم و غیر قابل اجرا به نظر می‌رسد نمی‌توان به بودجه‌های ناچیز دولتی و درآمد روستا تکیه کرد پس نگران آن نباشید مراسم نوروز امسال نشان داد که چوپانانیان در اموری که مربوط به فرهنگ و رشد روستایشان باشد چنان دسته‌جمعی پای کارند که من مشکلی در این زمینه نمی‌بینم ما باید ابتدا یک هیأت امنا متشکل از چند تن از افراد شناخته شده، مؤمن و متعهد به فرهنگ زادگاهشان و از همه مهمتر امانت‌دار و قابل اعتماد همگانی به وجود آوریم و با گشودن یک حساب بانکی مشترک از همشهریان بخواهیم از یک ریال گرفته تا میلیارد تومان به این حرکت حماسی کمک کنند و من ایمان دارم که می‌کنند البته افراد منتخب ما باید در این بسیج همگانی از جان مایه بگذارند و حتی اگر شده کشکول گدایی بر دوش بگیرند و تا بودجه مورد نیاز بنا بر برآورد کازشناسان آماده نشده عجولانه نباید وارد عمل شد چون نمی‌خواهیم کلنگی بر زمین بخورد و برود و بماند تا کلنگش هم زنگ بزند.
9- یک نکته را من و شما و همه کسانی که در راه اعتلا و درخشش چوپانان می‌کوشیم باید همواره مد نظر داشته باشیم و آن این است که ما می‌خواهیم روستایی نمونه و بی‌نظیر در جهان بسازیم فصد شهر سازی و ساختن چوپانانجلس نداریم یک روستای زیبا، اصیل و اگر بگویم بی‌نظیر مثل بالا اغراق کرده‌ام؛ کم‌نظیر بسازیم و این شعار همواره مد نظرمان باشد روستای زیبای چوپانان
10- نگویید سنگ بزرگ علامت نزدن است که همیشه چنین نیست گاهی کسی که سنگ بزرگ را برمی‌دارد قهرمان است آنچه که گفتم دست یافتنی است اگر خود را باور داشته باشیم، کدام قسمت از این نوشته عجیب و غریب و نشدنی است در نگاه اوّل بودجه‌ی چنین طرحی آن را غیر ممکن فلمداد می‌کند که گمان نمی‌کنم چنین بودجه‌ای برای یک خانواده خیلی بزرگ و خدا را شکر ثروتمند مبلغی باشد؛ تنها فرهنگ‌سازی و ایجاد اتّحاد است و من اطمینان دارم که چوپانانی کافیست به این طرح و مجریان آن اعتماد کند.
11- باید تنمان را برای کارشکنی‌های تنگ‌نظران هم چرب کنیم و باور کنیم که همیشه هستند کسانی که به دلایل مختلف منفی‌بافی می‌کنند و متأسفانه گاهی کارشکنی و گاهی تیغشان هم می‌برد اینان به اشکال گوناگون عمل می‌کنند که آسان‌ترین آن تهمت‌های نارواست که باز هم متأسّفانه هنوز این حربه کارایی هم دارد اما نباید ترسید؛ کافیست میدان را خالی نکنیم چون این‌گونه کارشکنان انگشت‌شمارند و تازه حتی جسارت رودررو شدن هم ندارند تنها روش آنان انداختن تیر در تاریکی است گر چه گاهی این تیر به هدف هم میخورد و این هنگامی است که تنگ‌نظرانی دیگر در مقابل، تهمت‌های آنان را باور می‌کنند. باید به خود ایمان داشته باشیم و از چند سنگ که ممکن است تنگ‌نظران در راهمان بیندازند نترسیم بیایید از همان سنگ‌ها برای سنگ‌فرش کردن کوچه‌ها و خیابان‌های روستای نمونه خودمان استفاده کنیم.
آقای نجفیان من در چند لحظه‌ای که در ایّام عید با شما گفتگو داشتم دلسوختگی را در نگاه شما دیدم و این نگاه را در چشم یکایک همشهریانم دیده ام بنابراین خواب‌های طلایی من برای چوپانان به زودی تعبیر می‌شود. ابتدا به دوستان و همشهریان بگویید دست به کار شوند و چند خانه‌ی قدیمی را به مهمانسرا تبدیل کنند تا مسافران در رفاه نسبی باشند و ایشان نیز منبع درآمد خوبی داشته باشند در حال حاضر ضروری‌ترین و فوری‌ترین نیاز روستا چند مهمانسراست دست کم به فکر ایجاد آن باشند نیاز نیست دست به احداث ساختمان‌های مدرن بزنند کافیست سری به روستای کوچک هفتومان بزنند و آنچه را که یکی از اهالی ساخته است ببینند آیا مسافر هفتومان از چوپانان بیشتر است حتماً نیست ما در حال حاضر به خاطر همین کمبود نمی‌توانیم هیچ اقدامی بکنیم فرض کنید من یگ گروه بیست نفری را برای یک گردش دو روزه به چوپانان بیاورم شما بگویید با آنان چه کنم؟ خوب جواب مشخص است و ببینید روزی چند سفر از این سفرهای فرهنگی، تفریحی، مطالعاتی به خاطر همین کمبود کنسل می‌شود؟ بسیاری.
جاذبه‌های چوپانان جهانی است باور کنید که اگر من آن زیبای خفته«ریگ جن» را بخواهم بیدار کنم اولین نیازم همین مهمانسراست نگذارید افراد غریبه و سرمایه‌گذاران بیگانه پیشدستی کنند و آن وقت بنشینیم و حسرت بخوریم و بگوییم این حق ماست غریبه‌ها در چوپانان چه می‌کنند؟
محمد مستقیمی(ممد شیخ)
23 فروردین 1392
موضوع مسابقه چوپونون بود و بخاطر وسعت موضوع و همچنین معیارهای گسترده ای که داوران در نظر داشتند کار برای انتخاب بهترینها خیلی سخت شده بود.
هم مفهوم و هم زیبایی عکس مد نظر بود و برای اینکه جتمعیت بیشتری داشته باشه تصمیم بر این شد که چند موضوع انتخاب بشه و بهترین عکس در قالب اون موضوع انتخاب بشه.
چوپانان، دشت، محیط زیست، اهالی، طبیعت، اجتماعی و میراث فرهنگی
15-10 نفر نشستند دور هم و دونه به دونه عکسها را دیدن و دوسه بارم مرور کردند. با هربار مرور عکسها یه سری از عکسها که مقبولیت کمتری داشت با رأی جمع حذف مشد. دگه آخریا خیلی سخت شده بود انتخاب. بقول شیخ حمید "عکسها را با حسرت حذف میکردیم". واقعا همینجور بود. خیلی عکسای قشنگی بود که همشون حذف شدند. ایشالا بتدریج همشا مذارم براتون.
نکتۀ دگه تو انتخاب بهترین عکسا این بود که هیشکدوم از داورا نمدونسن که عکسا مال کی هس. آخری که بهترینا انتخاب شد رفتیم تو فایلای ارسالی و مشخص شد که برنده ها کی هسن...
ذبیح، غلام صمیمی، مهدی حجت، وحید امیریان، مصطفی جلالپور پسر محمدرضا حاج حسین، محمد مرتضوی و خانم خاکسار برنده های مسابقۀ عکاسی بودند.
برنده ها تو همایش پیاده روی معرفی شدند و تو مراسم شب شعر جوایزشونا دریافت کردند. البته بسیار ناقابل بود جوایز و ایشالا که مبخشن...
ایشالا مسابقۀ عکاسی سال آینده هم داریم و اینبار با موضوع "کمیک" برگزار مشه. البته باید یه ربطی به چوپونون داشته باشه و عکاسشم چوپونونی باشه. متونه موضوع عکس چوپونون یا چوپونونیا باشن. از حالا به فکرش باشت... طنـــــــــــــــــــــــــــز
یه نگاه گذرا به هفتۀ قبل
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
این هفته که رفتم چوپونون ماهرخ جشمون کرد که چرا اومدت و کلی گریه کرده بودم از رفتنتون و تازه عادت کرده بودیم و از این حرفا...
پدربزرگا و مادربزرگامون 20 روزی دورشون شلوغ بوده و یهو همه ولشون موکنن و مرن.
شاید با یه تماس تلفنی از حال و هوا درشون بیارت و خوشحالشون کنت.
این یه ماهه را یخورده بیشتر هواشونا داشته باشت...
این پاسگاهیای بنده خدا مرتب دارن تو آبادی تاب مخورن... بسیجیا هم که مرتب یا لباس و اسلحه و حکم و کلی بند و بساط تا نصفه شب گشت مزنن... ولی بازم انگار قرار نی این دزدیا تموم بشه... یه مدت بود بازارش راکد بود... ولی مجدداً از قبل عید سرقتهای زنجیره ای شروع شده... یجورایی همه هم مدونن کار کیاهه ولی تو محیط کوچیک و رودرواسیا کسی به زبون نمیاره...
چنتا سرقت قبل عید داشتیم که همش به نوبۀ خود ناراحت کننده بود. مث سرقت طلاهای حونه حسین طاهر. اما نسبت به خونۀ سبزعلی این دزدان گرامی کمال بیمعرفتی را پیاده کرده بودن. حتی از دستگیره در و از شیر آب هم نگذشته بودن. کم مونده بوده مشقای بچها هم خط بزنن و برن.
دلیلشا نمدونم. ولی شاید به آزاد شدن دوبارۀ یکی از سارقین -که الحمدلله همش تو خیابونا پلاسه و خونه ها و رفت و اومدا را کنترل موکنه- مربوط باشه... پیدا کنید پرتقال فروش را!!!
بارون که جاتون خالی... یه مطلب جدا براش منویسم... دیروز از ظهر گرفت و دوسه ساعتی ادامه داشت. سنگووا پر شد و زمینای حجت آباد هم رفع شهیدی کردند.
چیزی تا بازسازی کامل قنات حجت آباد باقی نمونده...
دوتا پشتۀ دگه!
حالا ممکنه همین امروز تموم بشه؛ ممکنه هم که 20 روز طول بکشه...
یه مطلب برا اینم منویسم امروز فردا!
ایام فاطمیه هم با کلی قصه و داستان و داستون تموم شد... شیخ خوشبخت دیشب شام غریبان حضرت زهرا را برگزار کردو امروز راهی اصفهان شد... ولی خبری از برگشتن یا قهر شیخ روحانی نگرفتم هنوز... اینم باشه بحثش برا یه فرصت دگه
بنرهای همایش تو همون ایام نوروز کنده شده بود. شبونه و گمنام! ولی بتدریج گندش دراومد و معلوم شد کی کنده و الان کجاهه!
بد نبود تا روز آخر عید صبر مکردند و مکندند. تازه بعدشم اگه قرار بود کسی برداره و عکساشا تو خونشون بزنه اون نفرا همون برگزراکننده ها باید باشن. ضمن اینکه طراحی بنرهای امسال یجوری بود که عکساش از نوشته ها جدا بود و مخاسن برا سال آینده هم ازش استفاده کنن. ولی با اینکار هم برگزارکننده ها دلخور شدن و هم یه خرجی پشت دستشون افتاد...
پیشنهادم برای حل مسالمت آمیز قضیه و رفع دلخوریا اینه که بنرها برگردونده بشه یا لااقل برا برنامه های فرهنگی سالای بعد یخورده هم شما کمک کنت...
همچنان منتظر کلیپها و عکسهای زیبای شما از برنامه های نوروز 92 هسیم
chopponoon@gmail.com
بد نی یه سر بش بزنت
سیل چوپانان در صفحۀ اول روزنامۀ همشهری
همشهری استانی بوده. کسی نگران نشه یهو...
نماد چوپانان
مقاله ای بسیار زیبا از ممد شیخ که حتما جای بسی تامل داره
مالکین حجت آباد
قدیما یه رعیت 3 حبه ملک داشت و همش به گلش ور مرفت. صب تا عصر درگیر بودن و آخرشم که 10 سر عائله را نون مدادن که...
کلی حال کردم که فقط علیجان 48 حبه ملک مکاره. یا اصغر فریدونی 33 حبه... آشتیانیا هم یه همچین وضعی دارن. بقول فیس بوکیا "اصن یه وضی"
سایت بیاضه
اینم سایت بیاضه که یه چوپونونی-بیاضه ای مدیریتشا بعهده داره. موقع شروع بکار وبلاگ دنبال همچین قالب زیبایی مگشتم که متاسفانه پیدا نکردم. قالب زیبایی دارن یه سر بش بزنت
گمانه زنی ها همچنان برای شورای چوپونون ادامه داره و گزینه ها یکی یکی مطرح و منتفی مشن.
امسال الحمدلله افراد مثبتی نام نویسی موکنن. من یکی که همه امیدم به این انتخاباته و شاید سرنوشت چوپونون در گرو همین انتخابات باشه.
بخشدار تو جلسۀ تعیین هیئت اجرایی گفته بود که شورای 5 نفره یعنی یه قدم تا شهر شدن و در ادامه هم گفته بود شورای بعدیمون اگه یخورده همت داشته باشن چوپونون تا شهرشدن فاصلۀ زیادی نداره...
البته بگم که جناب بخشدار یه شیطنتایی هم داشتن و تو تعیین بعضی از اعضای هیئت اجرایی نقش مستقیمی داشتند. مستقیم مستقیم! ایشالا که فقط در حد تعارف بوده و برنامه ریزی خاصی پشت پردۀ این دخالت نباشه...
یجورایی مشه گفت که انتخابات شوراها تو چوپونون از ارزش و اهمیت زیادتری نسبت به بقیۀ انتخابات برخورداره/ چرا که اهالی با نتیجۀ انتخابشون بصورت مستقیم درگیرن. من خودم بشخصه برا این انتخابات اهمیت بیشتری قائلم. قدم اول برای ساختن جهانی زیبا و مملکتی آباد اینه که شهر و روستای خودمونا بسازیم. انتخابات شورا میتونه قدم اول برای ساختن چوپونون باشه...
از واجدین شرایط نام نویسی تقاضا دارم که حتما هرچه زودتر تصمیم نهاییشونا بگیرن و نام نویسی کنن. هرچی گزینه ها بیشتر باشه دستمون تو انتخابات بازتره... تو چنتا از دوره ها یادمه که بحث غالب بین مردم این بود که کسی نیست و بین بد و بدتر مجبوریم اینا را انتخاب کنیم و از این حرفا...
ایشالا که بهترینای چوپونون نام نویسی موکنن و ایشالا که بهترینا هم رأی میارن و شورای چوپونون مث دوره های قبل نخواهد بود
ما اومدیم با کلی حرف و حدیث...
ایشالا یه نرم افزار گیرم بیاد که بتونم فیلماما تبدیل کنم کلیپای زیباییم براتون دارم...
انتخاب هیئت اجرایی انتخابات شورا
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
خب به سلامتی اعضای معتمدین هیئت اجرایی هم مشخص شدند...
جلسه با حضور 30 نفر امروز تو بخشداری برگزار شد و اعضای اصلی و علی البدل مشخص شدند...
محمد بمانی، علی اکبر مرتضوی(سرکویری)، رضا فاتح، صادق یزدانی، حسن یزدانی، حاج عباس و محمود فریدونی اصلی شدند
محمد آزاد، مرتضی ابنی، حاج پیرمحمدی، عباس جلال و محمد عباسیان هم علی البدل
ایشالا انتخاباتی خوب و مفید داشته باشیم و به دور از رفیق بازیا و فامیل بازی بهخاطر چوپونون هم که شده به افراد لایق رای بدیم
این جلسه بمنظور بحث درخصوص انتخابات شوراها و انتخاب کاندیداهای مردمی و کارامد برگزار مشه.
ایشالا نقطه نظرات خودتونا بگت تا تو جلسه مطرح کنیم و حتی المقدور تو جلسه بیایت تا با کمک هم بهترینا را انتخاب و ازشون درخواست کنیم که وارد گود بشن...
الان تقریبا ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه همه و همه دست به دست هم دادن که چوپونونمون آباد بشه. همه چی جوره. فقط حلقۀ مفقودۀ این زنجیر یه شورای فهیم و کارامد و دلسوزه که ایشالا اونم با کمک هم درستش میکنیم.
این جلسه برای انتخاب معتمدین اصلی و علی البدل عضو هیئت اجرایی انتخابات برگزار خواهد شد.
