ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
وبلاگ چوپونون هفته دوم خرداد 1392
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
نوشته شده توسط: ذبیح نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،
استاندار اصفهان در عمق 200 متری سطح زمین
در مجلس چه خبر ؟ ( فعالیت نماینده مردم نائین انارک و خورو بیابانک )
بازدید استاندار اصفهان و هیئت همراه از شهر انارک و معادن اطراف
منبع: انارک تپش و خبرگزاری شرق استان
نوشته شده توسط: هیچکس نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
صبح امروز یکشنبه یک تیم 20 نفره متشکل از استاد ودانشجویان مقطع کارشناسی معماری از دانشگاه غیرانتفاعی جواد یزد به سفارش آقای سینا صمیمی بمنظور برنامه های توجیهی وبازدید از بافت قدیم روستاهای کویری عازم منطقه شدند .
این تیم دانشجویی به سرپرستی سینا ابتدا از روستاهای بیاضه ،گرمه، ایراج بازدید وعصر امروز از بافت قدیم چوپانان بازدید خواهند داشت وسپس از ریگ جن بعنوان نقطه پایان وزنگ تفریح بازدیدی خواهند داشت.
انشااله این بازدیدها وگردشهای علمی تداوم داشته باشد ونقطه عطفی جهت شناساندن موقعیت جغرافیایی چوپانان وجذب توریسم در آینده نزدیک باشد.
نوشته شده توسط: چیتا نوع مطلب :خبرای چوپونون ،
پنجشنبۀ پریروز که نه! پنجشنبۀ اون هفته جشن فارغ التحصیلی بچهای پیش دبستانی چوپونون در محل مهدکودک چوپونون برگزار شد.
تو این مراسم بچهای مهد کودک، بچهای پیش دبستانی و مادراشون بهمراه مربیای مهدکودک و پیش دبستانی و خانم زاهد (فعال فرهنگی) و مسئول بهزیستی حضور داشتند.
جشن خوب و خوشی بوده و ساعات قشنگیا کنار هم سپری کردند.
خانم مهرانگیز زاهد تو این جشن هم حضور فعالی داشته و هدایایی هم به رسم یادبود به بچها میده... شاید 10 تا کتاب و رنگه و غیره خیلی ارزش مادی آنچنانی نداشته باشه. ولی همین که به شادی کودکانمون اهمیت مدن و نگرشی فرهنگی و مثبت دارن جای تقدیر و تشکر داره. بازم ازشون تشکر میکنیم.
همچنین از مربی خدوم و دلسوز مهدکودک خانم هدایت هم قدردانی میکنیم که با امکانات بسیار محدود دارن اونجا را اداره موکنن. سپاس و درود
بقیه عکسا باشه برا دوسه روز دگه
حاج محمد خرامان، ایوب سرحدی، عادل خرامان، حاج سکینه طباطبائی، عالمه خرامان
ایشالا که سفر خوب و خوشیا گذرونده باشن و براشون آرزوی قبولی طاعات و زیاراتا داریم...
آدم حقیقتا بگه و تو جریان همرنگی با بقیه قرار نگیره خیلی بهتره تا به دروغ وانمود کنه که خیلی سرحال و راضیه و اعتقادات دیگرانا مپسنده...
متاسفانه همچنان معتقدم شورای بزرگترین ترین اشتباه تاریخشا مرتکب شد...
هرچی تلویزیون و رسانه ها بیان از شور انتخاباتی تعریف کنن و بگن "همه چی آرومه". ولی من دارم یأس و ناامیدیا تو اقشار مختلف جامعه مبینم. هم خودم و هم 90% درصد اونایی که باهاشون در ارتباطم. همه ناامید و ناراحت... تنها امیدمون ورود رهبریه همچنان... ولی همون مایه گذاشتن از رهبریم خودش متونه اشتباه شورانگهبان تلقی بشه
و اما...
8 نفر تایید شدن. دوتاشون اصلاح طلبن و مابقی اصولگرا...
روحانی خیلی متمایله خودشا به هاشمی بچسبونه و آرای سوختۀ هاشمیا جذب کنه. همه امیدشم اینه که هاشمی ازش حمایت کنه. ولی واقعیت اینه که روحانی عضو جامعه روحانیت مبارزه نه مجمع روحانیون. برا همینم هیچ جوون و اصلاح طلب معتقد خودشا تو خط روحانی نمندازه. چون روحانی منتسب به اصلاح طلبا هست ولی اصولگراست...
عارف یک اصلاح طلبه و کارنامۀ موفق اقتصادی تو دوران خاتمی -که معاون اولش عارف بود- متونه برگ برندش باشه. ولی یه کلیپ که گریه های زارزار عارف پا سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه را به تصویر کشیده متونه براش گرون تموم بشه. ضمن اینکه خیلی از اصلاح طلبا این دوره یا سفید مندازن یا اصلا رأی نمدن و رأیای صندوق امسال بیشتر مال اصولگراهاست...
ائتلاف 2+1: اسمش ائتلاف بود. ولی خنده دارترین و مضحکترین ائتلاف ممکن. قالیباف و حداد و ولایتی... سه قطب بزرگ اصولگراها که هرکدوم بارها و بارها اعمال خلاف اصولی انجام دادن که با ماهیت اصولگراییشون متفاوته. متاسفانه از اصول اصولگراها فقط یه اسم مونده... خلاصه ائتلافشون بنظر کنسل میاد و هرسه بزرگوار تو این دوره تا آخری قراره برا قدرت بجنگن. برا قدرت خودشون. نه قدرت اصولگراها. قالیباف از اقبال بیشتری برخورداره بواسطۀ عملکرد موفقش تو شهرداری. ولایتی هم متونه خودشا بکشه بالا بواسطۀ ارتباط نزدیکش با رهبری. ولی حداد مقبولیت کمتری داره. بیشتر قیافش به گل و بلبل و چرخبال و رایانه مخوره تا ریاست جمهوری.
غرضی که بنده خدا بنظر میاد زنگ تفریح باشه. چه عرض کنم والا.
فقط به هرکه رأی مدت مواظب باشت این جلیلی رئیس جمهور نشه. احمدی نژاد مشاییا انداختش جلو و حواس همه را پرت کرده. جلیلی کاندیدای دولته و پسفردا هممون دودستی باید تو سر خودمون بزنیم. جلیلی دنباله رو احمدی نژاده و اوضاعمون به همین منوال ولو بدتر سپرس خواهد شد. البته با این فریبکاری و زرنگی که کردن و مخ مصباح و خیلیا دگه را زدن یحتمل رأی میاره. ولی بازم از ما گفتن بود. شورا نگهبان این اشتباه بزرگا انجام داد و کسی که نهایت افتخارش 4 تا جلسه با کاترین خانوم بودا بعنوان رجل سیاسی تاییدش کردن. یعنی همون اشتباهی که 8 سال پیش برا احمدی نژاد مرتکب شدن. جالبه که اون سری هم مصباح از حامیان سفت احمدی نژاد بود. دگه نمدونم چجوری بگم. فقط از ما گفتن. آدم رأیشا تو موال بندازه بنظرم مسئولیتش کمتره تا اینکه به جلیل جون بخاد بده
محسن رضایی که کارش درسته. تنها دلیل شادی من تو این دوره از انتخابات جوکاییه که برا محسن خان برام اومده... خدا شادش کنه که اینجوری ما را شاد موکنه. ولی خداییش تلاشش قابل تقدیرها
اون یکیش کی شد؟ 8 تا شدن؟
(تمام مطالب از سایتهای الف و صراط کپی برداری شده)
یه موضوعیه که تو برهه های زمانی مختلف به جوابای مختلف مرسم و حسابیم درگیرش شدم.
آبادی از اون حالت رکود و سکون چندسال پیشش دراومده و یجورایی اهالی به آبادی و آیندش امیدوار شدن. تو این بین یه عده ای هم هستن که دارن تو این زمینه فعالیت موکنن و زحمت یه سری از کارها را بعهده دارن.
تو این چند ساله بعضی وقتا اختلاف نظر و اختلاف سلیقه هایی هم تو کار پیش اومده که اکثرش با مثبت اندیشی و گذشت رد شده... ولی بعضی وقتا تو دوراهی گیر موکنی. با علم به اینکه ممکنه ضرر کار بیشتر منفعتش باشه... اصلا ننمدونم چجوری مطرحش کنم...
وقتی آدم تو کار بیفته بتدریج متوجۀ بعضی چیزا مشه که خیلی خوشایند نیست. برا خودم مثال مزنم...
مثلا من دارم یه سری کار فرهنگی موکنم. خیلیا دلشونا بهم خوش موکنن و امیدوار مشن. حالا یهو شما متوجه بشی ذبیح دنبال اهداف دگهیه. مثلا مخاد خودشا مطرح کنه... اینجا یخورده دلسرد میشی. با رفقا و بزرگترا صحبت موکنی و به این نتیجه مرسی که باید گذشت کنی. میگی بذار کارشا بکنه خودنماییشم بکنه... بعد یه مدت متوجه مشی که ذبیح اهداف اقتصادیم داره... یه فلش بک به گذشته بزنم....
یادمه تو جریان همایش 88 کلی ملت خوششون اومده بود و پایه بودن که خدمتی به آبادی بکنن و سرمایه گذاری کنن. 5-4 نفر پیش خودم اومدن که تو که بچه شهیدی بیا برو مجوزشا بگیر چون راحت بت مدن و ما هم سرمایه گذتری موکنم و شراکتی... ولی با بزرگای آبادی که صحبت کردم گفتن که خیلیم خوبه. برو دنبال کار اقتصادیت ولی دگه دست از فرهنگ و کار فرهنگی باید برداری. چون کارت لوث مشه. مگفتن که اگه دوتا کارا همزمان انجام بدی اگه خودتم نخای اینا را قاطی کنی ملت برات قاطی موکنن و برات حرف درست موکنن. پس تو محیط کوچکی مث چوپونون باید یا کار فرهنگی کنی یا اقتصادی...
داشتم مگفتم...
یهو متوجه مشی ذبیح دنبال منافع اقتصادیشه. بازم خیلیمثبت اندیشی موکنی و آخرش با مشورت و عقل خودت و ... باهاش کنار میایی و میگی چه اشکالی داره. بذار هم این برد کنه و هم چوپونون. یه معاملۀ برنده-برنده. win-win. آیه نیومده که حتما کار خیر یطرفه باشه و ینفر خودشا وقف کنه برا کار فرهنگی. بذار اونم سود کنه... خلاصه با این حرفا دل خودتا خوش موکنی و بازم کوتاه میایی و همراهی موکنی...
ولی یچیزایی هست که قابل بخشش نیست. اونم اینکه بفهمی کاری که دارن موکنن ریشۀ فرهنگا داره مخشکونه. وقتی با شعارای قشنگ و بویژه با اسم دین و ریش و شهید و شهدا جلو بیفتی و اندک آبرویی از قبَل اونا کسب کنی. ولی هدفت چیز دگهی باشه و بتدریج به مقدسات و اعتقادات مردم ضربه وارد کنی. این چیزیه که حسابی درگیرم کرده. آیا باید سکوت کرد؟؟ آیا روشنگری کار درستیه و یا اینکه آبروی مؤمنه و باید حفظ بشه؟؟ آیا کسی که شخصیت حقیقی نیست و تو چشمه و حضورش داره تاثیر منفی مذاره رو فرهنگ و دین و ... واجب الغیبه نیست؟؟ از طرفی اگه برامون مسجل نشده باشه که آیا روشنگری کار درستیه یا نه و کوتاه بیاییم آیا پسفردا مسئول نیسیم در قبال خراب شدن ذهنیتها نسبت به دین و انقلاب و شهدا؟؟ از طرفی آیا اگه ملاحظه کاری کنیم و بگیم بیخیال آیا این افراد که شخصیتای ضعیفی هم دارن دچار سوءتفاهم نمشن که ذبیح از تهدیدات ما ترسید و چون بش رسوندیم "شبانه میزنیم و تو گونی میکنیم و میبریمت اطلاعات و سایتشا میبندیم و از این حرفا" برا اینه که سکوت کرده و ازمون ترسیده؟؟
خلاصه درگیرم حسابی که پته آدمای بیفرهنگی که دارن ریشۀ فرهنگا با ریشاشون مزننا بریزم رو آب یا اینکه با دروغا و تزویر و بی اخلاقیاشون کنار بیام و مثل بقیه منتظر بشم تا آینده هر اتفاقی مخاد بیفته...
فردوس خانم آن اسوه صلح و صفا************چندماهی شد به دردی مبتلا
بهر درمانش چو کوشش می نمود********خواب راحت را ز چشمش می ربود
همسرش محمود هم همراه او**********آب می شد همچو شمعی پای او
یزد و اصفهان وجملگی*****************بهر درمانش بکردند بندگی
هیچکس غیر خدا آگه نگشت****چهار ماه بر فردوس خانم چون سان گذشت
عاقبت خلدبرین افکند بار**********************با خواهر ومادر وپدر بشد او همجوار
هجو گویم چون که بردی فردوس خانم ********اشک گردد زنده رودی از دو عین
همسرش محمود حکایت می کند*************از جدایی ها شکایت می کند
طی شده هجر و شده وقت وصال************حق من بود از پس این ارتحال
پروانه هوشنگ سیما منیر سوسن با صد شور و شین********اشک ریزان گفته بودند با زهرا
هوشنگ پروانه منیر وسیما وسوسن ***************بوسه باران کرده اند خلدبرین
اشک ریزان خون فشان از هر دو عین*******خواهرش بلقیس بگفتا با فردوس
مهر ورزیدی تو بر پیر و جوان****************دست مایه بوده ات عمر گران
چون ستاره با درخشش هر زمان***************رهنما و هادی خلق جهان
نام پاکت روح را مرهم بُود************************افتخار عالم و آدم بُود
در عبادت همچو بابت پایدار*********************بنده ای بر آستان کردگار
تو پناه بی پناهان بوده ای******************در مصائب یار انسان بوده ای
در نجابت الگوی انسان بُدی****************مظهر پاکی و هر احسان بُدی
در کنار تو همه آسودگی******************در فراقت جملگی بیهوده گی
کی توان رسم ادب را داشتن*************در سخن قبل از تو لب برداشتن
حافظ فامیل بودی در حیات*******************داغ بر دلها نهادی با وفات
بمانی
پخش مستند "خزندگان ایران" از شبکۀ مستند سیما
دیشب اولین قسمتش بود و هر چهارشنبه ساعت 9 شب این مستندا متونت ببینت.
بعضی از قسمتای این مستند از منطقۀ چوپونون ضبط شده
وعدۀ ما: هر چهارشنبه ؛ ساعت 9 شب؛ شبکۀ مستند سیما
با تشکر از : محمدرضا حلوانی - فرخ راستکار
تو سایت خبرگزاری دیدم نوشته هرشب. ولی محمدرضا گفت چهارشنبه ها... حالا اگه امشب ساعت 9 نشون نداد که معلومه چهارشنبه هاهه و اگه نشون داد معلوم مشه هرشب داره...
سلام به همه و همگی خسته نباشید.
یهفته ای نبودم و الحمدلله خبر خاصیم نبود. چنتا عقد شنیدیم که آخرشم صحت و سقمش برام معلوم نشد.
عقد خانم پاسیار با یکی از اهالی یزد - عقد خانم قدرت با یکی از اهالی نایین - عقد خانم جلالپور با یکی از اهالی یزد - و البته کفش انگشتر خانم و آقای حلوانی.... اطلاعات کاملترا اگه کسی از اقوامشون در جریان هست بقیه را مطلع کنه. همونطور که شما از شنیدن خبرای شادی دیگران خوشحال مشت دیگران هم همین حسا خواهند داشت...
هر 11 نفر کاندیداهای شورا تایید شدند و بعضی شایعات مبنی بر رد صلاحیت یه نفر و انصراف یکی دگشون تکذیب مشه...
فعلا گمانه زنی برای انتخاب بهترینها ادامه داره و بیشتر اهالی و ملت روی 3 نفر مانور مدن. ولی دونفر دگه قابل تشخیص نیست و تو جمعهای مختلف از گزینه های مختلف یاد مشه.
خیلیا منتظرند که نتیجۀ ائتلاف را ببیند چی مشه. احتمالا 5 نفر از این 11 نفر که بهتر متونن با هم کار کنن دست یاعلیا به همدگه بدن و یه ائتلاف خوب و هماهنگا تشکیل بدن
چوپونون حسابی بادی و غباریه. ابرای بارونی دوسه روزه رو چوپونون ولووه ولی خبری از بارون نی. بحث زیره و بالنگو و اساقدوس و ... هم داغه و خیلیا از صب تا غروب مزنن به بیابون و شکر خدا همه هم دس پر برمگردن. امسال باهارساله.
امروز صبح کاندیداهای شورای اسلامی تو بخشداری انارک جلسه داشتند. البته گویا نصفشون نرفتن و نصفشون بودن فقط. گویا جلسه درخصوص نحوۀ تبلیغات و رقابت سالم و دعوت به حضور بوده
سوره: طه (20) - آیه: 109
یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً
در آن روز شفاعت سود ندهد ، مگر آن را که خدای رحمان اجازت دهد و سخنش ، را بپسندد