(این نوشته متن یک سخنرانی است اگر کاستیهایی در نگارش آن دیده میشود خواهید بخشید)
ای نارسینه
شاهنامهای در جغرافیای یک گویش
نقدی بر کتاب «ای نارسینه» سرودهی محمّدعلی ابراهیمی انارکی
«محمّد مستقیمی(راهی)»
از آنجا که اینجانب با دوستان و شاعران بسیاری در سراسر کشور آشنا هستم که در شعر به گویش محلّی دستی دارند و قلم میزنند بهجرأت میتوانم ادّعا کنم که هیچ کدام برخوردشان با این نوع شعر رسالتی در پی ندارد و معمولاً تفنّنی بیش نیست و من همیشه از این برخورد آزرده بودم تا این که با کتاب «ای نارسینه» سرودهی شاعر توانا و دلسوختهی کویر، «کویر انارکی» روبرو شدم و آنچه را که در این مقوله آرزو داشتم در آن دیدم و بر آن شدم که با معرّفی آن به دیگر دوستان شاعر یک سرمشق خوب را بشناسانم، باشد که با ظهور چنین آثاری در ادبیات گویشهای دیگر زبان فارسی، از دغدغه و نگرانی دلسوختگان بکاهم.
کتاب «ای نارسینه» از آنجا که با آگاهی و شناخت کامل سروده شده در رسالت زنده نگاه داشتن گویش موفّق است و به جهت این که دقیقاً مانند فردوسی عمل کردهاست یقیناً مانند شاهنامه توفیقش قطعی است. انتخاب موضوع با همان دقّت و گزینش قالب نیز آگاهانه است و همین شباهتها مرا بر آن داشت که کتاب «ای نارسینه» را «شاهنامهای در جغرافیای یک گویش» بنامم و امّا ویژگیهای این اثر:
1- رسالت شاعر: حفظ یکی از گویشهای مرکزی ایران است که در حال نابودی است، همراه با حراست از آداب و سنن و فرهنگ مردم. تاریخ محلّی، جغرافیای سیاسی اجتماعی و طبیعی، این دورن مایه همان قدر متناسب است که انتخاب حماسه و اسطوره در شاهنامه و او به نحو احسن از عهدهی این رسالت برآمده است.
2- انتخاب قالی مناسب: قالب، مثنوی است با وزنی کوتاه متناسب با محتوا، با آهنگی دلنشین و هماهنگ با گویش که به نظر میرسد از زبان عامّه اقتباس شده است و شاید گرفته شده از مثلهای رایج در زبان همراه با یک ابتکار در قالب، ترجیعبندی با فرم مثنوی، هجده بند با بندبرگردان:
صَیْ بار اگر گُ پام ایلخشَ وَخْتی مِنیَ خُیُشْ مِبَخْشَ
کتاب، ساختاری نقالی دارد اگرچه نقالی نمیشود، بلکه منولوگی است از زبان یک پیرزن که حدیث نفس است، هر بند با فضایی و موضوعی متفاوت آغاز میشود و بنا به ضرورت از همه چیز سخن میگوید و در نهایت به راز ونیاز و مناجات در همان فضا ختم شده و با بیت برگردان زیبایش به پایان میرسد. این قالب با مطالعه و دقّت کافی انتخاب شده که در رسیدن به اهداف چند بعدی، شاعر را حمایت کرده است.
3- ساختار و درونمایه: همان طور که اشاره شد، کتاب ظاهراً ساختار روایی ندارد ولی به نوعی روایت است به سبک نقّالی، حدیث نفس که به مناجات میانجامد و بهانهای مناسب برای بیان اهداف، هجده بند یا هجده فصل با عناوین مختلغ و اهداف گونهگون:
1-3- ویری خیدا(یاد خدا): جغرافیای محلّی، دایرهالمعارف محلّی، کوهها، تپهها، مزارع، چشمهها و هر آنچه که نامی دارد و این شروع زیبایی است.
2-3-
ای سیرُکی خاشی تِنْدیرُسّی داع کِر گُ مو از زیمی وِرُسّی
بی مِنّت و مُزُّ و تاوُ پیچی هِر جور تِشی پَخُ تِپیچی
احیای سنّت سیرُکپزی، سمنو و گندمبرشته با تمام جزئیّات و بهانهای بسیار زیبا در یکی از گریزها برای بیان ویژگیهای یک کدبانو:
خُب اُسْمِ اَبی هیمِچّی سازُ غیر از اَتَشُش گُ چون نییازُ
یَک اِنْجو شِوا جَوونُ خُش دَس تا دِر پایی مو هَنیگَ دِربَس...(ص36)
3-3- نوروز: باز احیای یک آیین با تمام ویژگیهایش و تمام آدابی که میرود فراموش شود.
4-3- بُز کاسه (بز شیرده): آموزههای کامل پرواربندی و گلهداری از شیر دوشیدن تا آخرین مرحلهی تهیّهی همهی فرآوردههای لبنی با تکیه بر خودکفایی، همراه با تأسّف بر نابودی دام که همه جا جلوهگر است:
تا هُ شیرُ ماسّی پاستوریزه هیشکی اَبی رَدّی بُز ناویزَ
5-3- یُرتُم (خانهام): بهانهای برای بیان ساختار معماری در محل با تمام اصطلاحات، مصالح ساختمانی و ویژگیهایی که اغلب ویژهی جغرافیای محل است:
سُرُّم اِواجِن گُ وِرْگی بِرْخَس اُو وَخْتی اَزُشْ نَسُرَّ دِرْخُس...(ص 51)
6-3- کَرْک و چیری (مرغ و جوجه): این فصل اختصاص داردبه مسایل خانه، تدارکات غذای زمستان، دارم و دوا، آجیل و تنقّلات و بهانهای برای گریز به راه و رسم مرغداری و جوجهکشی و بعدی دیگر در خودکفایی (ص 54).
7-3- نو بِرارْت (نان درآوردن): فصلی که اختصاص دارد به سختیهای زندگی در این منطقهی کویری، با معرّفی معدنکاری که سمبل استقامت این قوم است و شاید سختترین تلاش برای زنده ماندن و استفاده از تمام امکانات با گریزی زیبا در طرز تهیّهی ربّ ریواس که چاشنی بسیار خوش طعمی است خاصّ انارک:
امسال بیهار خُی مونِنْدَ شیْطو وِ عَقَبْ سِرُمْ نَخِنْدَ... (ص61)
8-3- قهر و مهر: شبنشینیها و بهانهای برای آموزشهای اخلاقی همراه با تمثیلهای زیبا برای مهر و قهر:
مار از تو هیلُک بِ مهر بِرکیش خُی قهر نَ چون تِکیشَ خُی نیش... (ص65)
9-3- آسمویی کیویر (آسمان کویر): جغرافیای انارک، آسمان کویر و گلگشت شبانه تا جاهای مانده یا نابود شدهی برج و بارو، رباط، حمام عربها، آسیاب بادی و چرخ عصّاری با تأسّف بر نابودیها و وصیّت بر حفظ باقی ماندهها.
10-3- اشترداری: شتر داری همراه با اصطلاحات و لوازم، چون مایهی رونق گذشتهی انارک بوده است و بهانهای برای گریز به معدن نخلک و کورهی سرب و غارت و نابودی جنگلهای تاغ:
تایی گْ زیمی را سایَوون بی هِر چی بی وییاوو را جووون بی... (ص 76)
11-3- گل و گیاه: فرهنگ گل و گیاه در کوه و بیابان با تمام گونگونی و گستردگی، وحش و طیر و شکار و باز هم تأسّف بر نابودی آنها:
حیف از مِشُ از چَپُشْ گُ وِرْکَفْتْ حیف از بُزی بَلَّ گُشْ گُ وِرْکَفْتْ... (ص79)
12-3- باغ و بندم: اصطلاحات کشت و کار و باغداری همراه با تأسّف بر نابودی آن در یک فضای احساسی بسیار قوی که این تأسّف گزندهترین است.
13-3- فاطمی حاج حسن: داستان فاطمهی حاج حسن با روایت شکستهبندی که همه بهانهای برای بیان سال وبایی است(1310 ه.ق) بسیار شیرین و دلچسب.
15-3- حملهی نایب حسین: داستان راهزنیهای بلوچ و کاشی، شکلگیری دار و دستهی نایب حسین کاشی، حمله به انارک و مقاومت دلیرانهی مردم و پروزی آنها همراه با تمام اصطلاحات برج و بارو و قلعهبندی و نامگذاری تاریخ به نام «سال کاشی»(1327-1328):
شَلاّ وَنَگِرْتَ سالی کاشی سالی بِ دی تَهْلیُ نَخاشی
16-3- حاج لطفی: مقدمهای در بچهداری و تربیت کودک و گریز تمثیلگونه به داستان «حاج لطفی» در فضایی عرفانی و زیبا، بهانهای برای بیان آبانبار سازی که حیاتیترین کار خیر در کویر است.
17-3- عمری گُ اِویْرَ (عمری که میگذرد):فصلی در آموزههای اخلاقی و اجتماعی همراه با کنایات بسیار زیبا و خاص گویش، نه ترجمهی دست و پا شکستهی کنایات زبان معیار.
18-3- ای کَسِّرُ مَسِّری ویلایت(ای بزرگتر و کوچکتر ولایت): داستان سیل سیاه (بهار 1332) که ویرانی بسیار درپی داشت و بیان زیبای احیای مزارع و قنوات که مظهر حیات در کویرند:
سِنگاشْنی ویجَ ویجَ بیغِلْ کَ سیلَشْنی قیدِم قیدِم خیجِل کَ... (ص 121)
و در نهایت تاریخ نگارش کتاب با بیان پایان کناجاتگونه و پر تأثیر:
هَفتایْ پس از هیزارُ سیصِی هَفْ سال وِریشْ نِ آخری دِی
خینی جیگِرُم چِقَدْر خارتَ تا یادی نارُسینَمْ وِرارْتَ... (ص 123)
این مجموعه چنان کامل است که به جرأت میتوان گفت واژهای از قلم نیفتاده است و اگر افتاده انگشتشمار است. باید اقرار کنیم که بهتر از این نمیتوان گویشی را زنده و جاودانه کرد.
4- بار هنری اثر: با این که شعر روایی معمولاً دچار شعارزدگی شده به دامان نظمگویی میافتد، این اثر از این عیب مبرّاست. پر از تصویر است و از آن جا که بیانی حماسی و فولکلوریک دارد آکنده است از کنایات، نه کنایات ترجمه شده از زبان معیار بلکه کنایات رایج در گویش که دقیقاً در راستای زسالت اثر است:
تَخْتَمْ وِنَنِنْ گُ بیحیواسی وِسْکُمْ گُ خُرِنْدَ و چیلاسی
از کولی جَوونُ گُرْدَیی پیر تا تیغُتْ اِوُنْشَ بار وِرگیر
وِرگیر تا دِر تِنُتْ تیوونُ وِرگیر تا اُو وِ جوت ریوونُ
وِرگیر تا واری بَسَّ داری تا حاصلی دَسَّ دَسَّ داری
وِرگیر گُ وَختی وِرگیرِفْتُ تا کُندَ زُنوتْ قُرصُ سِفْتُ
هِر صاحبی وَلْگَ و نیویشتَ یَک رو اِواجِنْ گُ کینْ نیگیشتَ
افسوس که مجال نیست و گر نه آنقدر هست که خواننده را شگفتزده میکند.
5- زبان اثر: قالب آنچنان آگاهانه انتخاب شده که به شاعر امکان داده است از بیشتر واژگان اصیل گویش استفاده کند، کنایات و اصطلاحات را به کار گیرد تا حرکتی در جاودانه کردن آنها داشته باشد. با آن که معمولاً محدودیّتهای وزن و ردیف و قافیه در شعر گویشهای محلّی شاعر را وادار میکند از ساختار گویش عدول کند امّا در این اثر حتّی به یک مورد از این دست برنمیخوریم.
6- محتوای اثر: اثر در یک فضای احساسی مناسب با رسالت اثر یعنی افسوس بر ارزشها و اعتبارات گذشته که از دست رفته یا میرود. مجموعهای است از آداب، سنن، اطّلاعات تاریخی، حماسهآفرینیها، قهرمانیها و جغرافیای سیاسی و طبیعی که هر از گاهی این همه اطّلاعات در مجموعهای کوچک در قالبی هنری خواننده را به شگفتی وامیدارد.
7- ارزش اثر: اثر در حفظ ارزشهای یک جامعه به ویژه زنده کردن یک گویش کاملاً موفّق است به طوری که میتوان ادّعا کردکه دائرهالمعاف کوچکی است با اطّلاعات ارزشمند به اضافهی فرهنگ لغت به انضمام فرهنگ اعلام که این تعلیقات اثر را کامل کرده است.
8- به طور کلّی میتوان گفت این کتاب ارزشمند شاهنامهای است در مقیاس کوچکتر (نه در محدوهی زبان بلکه در محدودهی گویش) در یک جغرافیای بسیار کوچکتر ولی با همان هدف و مطمئناً با همان تأثیر که علاوه بر زنده نگاه داشتن یکی از گویشهای ارزشمند ناحیهی مرکزی ایران، یک کتاب مرجع است برای محقّقان زبانشناسی و گویششناسی در آینده.
با آرزوی طول عمر و توفیق هر چه بیشتر در این راه برای نویسندهی آن
محمّد مستقیمی(راهی)
به نقل از کتاب انارک که مجموعهای از مقالات و سخنرانیهای همایش گویشهای محْبی و مردم شناسی است که در شهریور ماه 1385 در انارک برگزار شد