ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خروجی وبلاگ دوستداران میراث فرهنگی چوپانان تا شهریور 92
به نام خدا
بمیمنت و مبارکی امشب مجلس عقد آقای عباسعلی حلوانی فرزند آقای حسییقلی ودوشیزه فاطمه خانم دختر آقای حاج نصرت الله جلالپور برگزار میباشد.این وصلت فرخنده را به عروس وداماد محترم وخانوادشان تبریک عرض نموده وبرایشان آرزوی خوشبختی مینمایم
بنام خدا
آغاز به کار ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر حسن روحانی که مصادف با صدور فرمان مشروطه میباشد به فال نیک میگیریم
و به عموم ملت ایران مخصوصا اهالی محترم چوپانان تبریک عرض می نمایم.
امید است انشااله آقای رئیس جمهور در همه کار ها موفق باشد. سربلندی ملت ایران آرزوی ماست.
به نام خدا
با عرض سلام لازم میدانم از همه ی دوستانی که با نظرات خود و تماس هایشان موجب تشویق و دلگرمی اینجانب شده اند تقدیر و تشکر نمایم.
به دلیل اینکه در اواخر ماه مبارک رمضان هستیم خاطره ای که مربوط به این ماه می باشد برایتان نقل میکنم ( به دلیل ضعیف بودن ادبیاتم از ساده بودن نوشته هایم عذر خواهی میکنم)
(نصب اولین بلند گو در چوپانان)
خوب به یاد دارم.....
با تشکر
ویدیوی ۱
ویدیوی ۲
حمّامی شغلی فراموش شده در چوپانان
تاریخچه مختصری از حمام چوپانان
نوشته : نسل سومی
در زمان رونق قلعه چوپانان در مکان حمّام کنونی چوپانان ،اتاقک کوچکی در کنار جوی آب ساخته بودند و مردم از این اتاقک برای استحمام استفاده می کردند امام با توسعه چوپانان و بیرون آمدن اهالی از قلعه و خراب شدن قلعه به واسطه سیل ، مالکین چوپانان به فکر احداث حمّامی برای چوپانان می افتند که وقتی نقشه آن آماده می شود گروهی از مالکین با احداث چنین حمام بزرگی مخالفت می کنند ، رختشویخانه امروزی رختکن حمام بود و حمام امروزی جایگاه شستشو خزینه ها و دوش حمام بوداما حمّام به این بزرگی در دهه 50 بعضی روزها مملو از جمعیّت برای شستشو می شد .
اما نگهداری حمّام به این بزرگی به نیروی کار زیادی نیاز داشت زیرا اولاً سوخت حمام چوب بود که باید از بیابانهای اطراف به وسیله شتر حمل می شد و این کار روزانه حمّامی بود که باید روزی 5 تا 6 شتر هیزم از بیابان بار می شد و به پشت حمّام انتقال می یافت.
ثانیاً برای تامین آب خزینه های حمّام، چون برق و پمپ آب وجود نداشت از نیروی انسانی استفاده می شد و به همین علّت دونفر نیرو باید روزانه آب را از حوض کوچکی که در کنار تون حمّام بود با دلّه به خزینه پائینی می ریختند و با چرخ چاه آب را به خزینه دوشها می ریختند که این کار هم بسیار طاقت فرسا بود.
ثالثاً هنگام استحمام مردان، یک نفر باید در داخل رختکن بود و خدمانی را به مشتریان می داد و اجرت حمّامی را می ستاند و در زمان زنانه نیز باید یک نیروی کار زن این خدمات را انجام می داد. معمولاً مالکین اجرت حمّام خود را به صورت سالانه و سر خرمن پرداخت می کردند.
رابعاً روزی یکبار می بایست کف و دیوار حمام شستشو می شد که معمولا این کار بعد از ظهرها توسط حمّامی انجام می گرفت.
اما بعد از احداث حمام اولین کسی که این امر مهم را به عهده گرفت مرحوم لطفعلی کلانتری به اتفاق اعضا خانواده اش بود که چند سالی به اینکار پرداخت.
بعد از او مرحوم محمد یوسف جلالپور به اتفاق اعضا خانواده اش چندین سال حمّامی چوپانان بودو بعد از ایشان مرحومین سلمان و عباس همایونی به اتفاق اعضاء خانواده اشان چندین سال این مهم را انجام دادند .
اما به علّت مخارج و زحمات زیاد حمام، مهندسین عمران روستاها تشخیص دادند که این حمام باید تعطیل و حمام جدیدی با زیر بنای کمتر احداث شود که با بودجه ای که دولت داد و کمک اهالی چوپانان و واگذاری زمین توسط حاج میر کریم طباطبایی حمام جدید روبروی حمام قدیمی شاخته شد و مسئولیت این حمام هم با برادران همایونی بود اما این حمام چند سالی بیشتر استقامت نکرد و مهندس جدید عمرا ن روستایی ، احیای حمامی قدیمی را مقرون به صرفه تر دانستند ونیمی از حمّام قدیم بازسازی شد ,و نیم دیگر به رختشویخانه تبدیل گردیدو مسئولیت آن به عهده سلمان همایونی گذاشته شد چون این حمام سوختش نفت کوره بود و پمپ آب خزینه آنرا پر آب می کرد کارهای حمّام برای حمامی آسانتر بود و سلمان به تنهایی حمام را اداره می کرد .در این اواخر دولت حمّام را به حمّامی آفتابی مبدّل کار و با اینکه مخارج زیادی در این زمینه صرف گردید این تاسیسات هم بیهوده رها شد
شغل شریف،پرزحمت وپرمسئولیت دشتبانی مدتهاست که فراموش شده است.ما اززمانهای قدیم در چوپانان ،حجت آباد وآشتیان دشتبان داشتیم که وظیفه آنها نگهبانی از دشت وحفظ وحراست از کشتزارها وهمچنین باغهای پراز میوه آن زمان بود. هجوم کلاغها ودیگر پرندگان بعضی مواقع بحدی بود که واقعا دشتبان را خسته میکرد چون دشتها ماشاالله بسیار بزرگ وگسترده بودند وپراندن کلاغها وپرندگان خیلی سخت بود .دشتبانها هر کدام دارای یک تفنگ سرپر قدیمی بودند که از انبار میانه سهمیه سرب (جهت ساختن ساچمه وگلوله)باروت وچاشنی دریافت میکردند.البته سهمیه دربعضی ماهها بیشتر میشدچون هجوم پرندگان بیشتر میشد.یک دشتبان بود وهمه دشت کلاغها را ازهرسوبا یک تیر ساچمه میپرانداما۵۰۰ متر آنطرف تر مینشستند.واقعاکاردشواری بود.بعضی وقتهانیزشترها به خرابی دشت میرفتند.دشتبان شترها را درچوپانان درگودالهای لائی زندانی میکردوراه خروجی رابا چندتنه درخت وشاخه بزرگ درخت می بست تاصاحب شترها پیدا شود.اگرخرابی زیادبودصاحب شترها خسارت را پرداخت میکردولی چنانچه خسارت کم بود با یک تعهد که به مالکین میداد شترها آزاد میشدند.بعضی وقتها گوسفندان یا الاغها نیز خرابی به بار می آوردند که کدخدا منشی حل میشد.
کارهای دشتبان ،صبح قبل ازآفتاب شروع میشدوتاغروب آفتاب یکسره بود.به چشم خودم میدیدم غروب که دشتبان ازدشت می آمد چقدر خسته ومانده شده بود.
دستمزددشتبانی درچوپانان،حجت آباد وآشتیان برای هر حبه ،یک من جو،یک من گندم ونیم من ارزن ازروی خرمن(سهم مالک وکشاورز) داده میشد.البته بعضی مالکین وزارعین بلکه اکثرا ملاحظات دیگری هم میکردند.مثلا بعضی مواقع یک زنبیل یونجه یا مقداری پیاز،خربزه،شلغم،چغندرو...نیز به دشتبان تعرفی میدادندکه اینهدایا ازمهربانی ومحبت آنها حکایت میکرد.
دشتبان با زارعین بسیار دوست ورفیق بودوزارعین هم بهوبی با او همکاری میکردندومراقب حیوانات خود بودندتا مباداخرابی ببار بیاورد.
دشتبانی در آن زمان که کشاورزی رونق زیادی داشت،بسیار لازم بودوچنانچه روزی دشتبان مریض میشد،آنوقت کمبودش کاملا احساس میشد.
خداوند همه زحمتکشان را بیامرزد.....آمین
فردا 12 شهریور روز آغاز به کار شورای اسلامی جدید می باشد ضمن قدردانی و تشکر از زحمات چند ساله اعضاشورای قبلی چوپانان آقایان عباس رستاقی،عباس رفیع و اکبر مرتضوی برای اعضای شورای جدید آقایان محمدجلالپوررمضانعلی قدرت،قدمعلی حلوانی، مجتبی ثابتی وسید جواد هاشمی آرزوی موفقیت مینماییم. و امید استبانیرویجوانی،تجربه، همت،پشتکار،دانش و آگاهی که در آقایان وجود دارد گامهای موُثری در جهت عمران، آبادانی وحفظو ترمیم بافت قدیمی چوپانان برداشته و شاهد چوپانانی آباد ، پر رونق و بانشاط باشیم.
انجمن دوستداران میراث فرهنگی چوپانان.
و همسر مرحوم حاج حیدر نظریان مجلس عزاداری حضرت سیدالشهدا در بعد از ظهر روز های چهارشنبه و پنج شنبه
6و7 شهریور از ساعت 18 الی 19.30 در مسجد رسولیان واقع در کوچه حنا برگزار میگردد. ضمنا بعداز ظهر جمعه 8
شهریور ساعت 18.30 بر سر مزار آن مرحومه در خلدبرین به سوگ می نیشینیم و یادش را گرامی میداریم.
بله پدرم آمحمداستادعلی درتاریخ۱۳۴۳/۵/۶دراصفهان فوت کردوچون درآن زمان مخصوصاتابستان آوردن جنازه از اصفهان به چوپانان مشکل بود،همانجا درتخته فولاد تکیه خلیلیان به خاک سپرده شد.البته من تادوروز قبل از فوت ایشان در اصفهان بودم که بنا به اصرار خودش برای انجام کارهابه چوپانان بازگشتم ومرحوم مادرم در بیمارستان مسیح اصفهان از ایشان مراقبت مینمود.پس از فوت مرحوم پدرم وگذشت چند روزی چندتن از مالکین محترم به خانه ما آمدندوبه من پیشنهاد کردند بجای پدرم کدخدا شوم وانبارمیانه را هم اداره کنم.مادرم با این پیشنهاد بشدت مخالفت کرد.ولی هرطور بود مالکین موافقت اورا جلب کردندکه من درچوپانان بمانم چون پدرم مغازه داشت ،حسابهای زیادی هم با مردم داشتیم وبیشتر موافقت مادرم هم این شد که بتوانیم به حسابها وطلبمان سروسامان بدهیم بهرجهت من را برای کدخدائی به بخشداری انارک معرفی نمودند اما چون سن من هنوز ۱۸ سال تمام نبود ،حدود ۲ماه بعد حکم کدخدائی من توسط فرمانداری نائین صادر شد .البته مالکین محترم برای دلگرمی من حقوق کدخدا را ماهیانه از ۱۰۰ تومان به ۱۲۰ تومان اضافه کردندکه در آن زمان حقوق خوبی به حساب می آمد.بهرحال تا اواخر سال ۱۳۴۴ اینجانب در چوپانان به شغل کدخدائی واداره کردن انبار میانه مشغول بودم وبنا به خواست مادرم وادامه تحصیل ازچوپانان به گنبدکاووس نزد همشیره بزرگم مرحوم فردوس صادق محمدی وهمسرش پسرعمه بزرگوارم آقای حاج محمودنظریان رفتم .