ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خروجی چوپانان آباد تا 29 بهمن 92
دوشنبه 28 بهمن 1392 | نوع مطلب :معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
یکشنبه 27 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
به گزارش روزیک شنبه ایرنا، ˈ کشاورزیانˈمعاون وزیر راه و شهرسازی باحضور در شهرستان اردکان از محورهای اردکان نایین و اردکان چوپانان بازدید نمود.
در این بازدید که با حضور مدیرکل راه و شهرسازی و مدیرکل حمل و نقل استان و به اتفاق فرماندار، شهردار و اعضای شورای شهر انجام شد معاون وزیر راه و شهرسازی ضمن بازدید از محورهای جاده ای درون شهری و مواصلاتی از 16کیلومتر بهسازی و مرمت محور اردکان - نایین بازدید و برای اجرای 5 کیلومتر باقیمانده درخواست تسریع کرد .
در این بازدید همچنین مقرر شد مبلغ 500میلیون تومان برای ساخت و نصب علائم راهنمایی و رانندگی در محور جدید اردکان - چوپانان از محل اعتبارات راه و شهرسازی اختصاص داده شود. ک/2
جمعه 25 بهمن 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
مهندس علی عسکریان یکی از اولین دانش آموزان دبستان ستوده چوپانان
اینجانب علی عسکریان متولد تیر ماه 1317 آنطوریکه والدین اظهار میداشتند بعد از سیل و خرابی قلعه در منزل حسینعلی مبینی متولد شدم .
نسل سومی : اقای مهندس عسکریان فرزند مرحوم حسن یاور عسکریان و مادرشان مرحوم فاطمه مندلی عمادی هستند
2- تحصیلات شما در چوپانان به چه صورت بوده استکلاس اول را در مکتب تحصیل کرده ام ،معلم مکتب خدا رحمت کند محمدرضا مستقیمی ملقب به ملا و کلاسها مختلط بود . در همان سال مدرسه دولتی تأسیس گردید و میز نیمکت آوردند و کلاس دوم دائر شد .بهرحال تا کلاس چهارم ابتدائی که کلاس در چوپانان دائر بودا در چوپانان بودم و هر روز انتظار معلمان و محصلین این بود که کلاس پنجم دائر شود ولی این مهم انجام نشد تا اینکه یک روز معلممان آقای منوچهری اظهار داشت که کلاس پنجم دائر نمیشود و ضمن اینکه 2 ماه از سال تحصیلی گذشته بود پدرم مرا به انارک برد و منزل یکی از اقوام مقیم شدم و کلاس پنجم و ششم را در انارک به اتمام رساندم.
همانطوریکه مستحضر میباشید آن واقعه تلخ برای خانواده ما و آقای طاهری در سال 1335 اتفاق افتاد بطوریکه تمام اهل ده عزادار شدند ، همبستگی اهالی چوپانان هیچوقت از ذهنم بیرون نرفته آن موقع 16 سال تمام داشتم .
4- تحصیلات شما از دبستان تا دانشگاه در چه زمانی و در چه مکانهایی بوده استبعد از اتمام ابتدائی دبیرستان سیکل اول را در تهران و کلاس دهم یکسال در تربت حیدریه و پنجم و ششم مجدداً در تهران تحصیل کردم و یکسال هم در دانشگاه تهران که اواخر سال تحصیلی ترک تحصیل نموده و عازم کشور آلمان شدم وتحصیلاتم را در رشته راه و ساختمان ادامه دادم و در حین تحصیل به استخدام رسمی دولت آلمان در آمدم ، ایام تعطیلات در یکی از ادارات راه آلمان کار میکردم .
5-چرا بعد از اتمام تحصیلات به ایران برگشتید1- بعد از اتمام تحصیل نمیتوانستم به خود بقبولانم که آنجا بمانم پس به ایران برگشتم و بلافاصله درخواست کار به شرکت ذوب آهن و وزارت راه دادم که در هر دو جا پذیرفته شدم که وزارت راه را انتخاب کردم . سال 1338 عازم آلمان شدم و سال 1347 به ایران برگشتم .
6- بعد از برگشت به ایران چه خدماتی داشته اید- چهار و نیم سال در حوزه راهسازی شیراز مشغول کار بودم مناطق کاری بوشهر ،کازرون ،قیر ، خنج ، مرودشت و یاسوج که در این سالها انجام وظیفه نمودم سپس با تقاضای انتقالی به تهران آمدم و یکسال بصورت مأموریت در شهرک راه آهن اصفهان و کاشان با مرکزیت اصفهان مشغول کار بودم با سمت مهندس ناظر .
بعد از یکسال و با اتمام کار عازم تبریز و جلفا شدم که با توجه به کارهای متعدد و واگذاری کارهای گمرک جلفا به اداره کل ساختمان راه آهن طرح توسعه گمرک جلفا در دست اقدام قرار گرفت که شهرک سازی و محوطه های وسیع گمرک و شبکه مفصل آتش نشانی در محوطه های گمرک و محوطه سازی گمرک نزدیک تبریز و تقویت پلهای قدیمی راه آهن تبریز جلفا و آماده نمودن آنها برای برقی کردن خط جزء کارهای نظارتی ام بود و همچنین خطوط داخلی راه آهن که در توسعه گمرک میباید انجام میشد و ساختمان و انبارها و سوله ها و استخر 10،000 متر مکعبی آب برای تغذیه شبکه آتش نشانی در جلفا که در جوار رودخانه ارس احداث گردید .
بعد اتمام کار جلفا که از سال 1352 الی 1359 باتمام رسید در آذربایجان مشغول کار بودم . البته در سال 1353 کارمند رسمی شدم و از سال 1357 سمت رئیس حوزه داشتم .
بعد از اتمام کار آذربایجان به تهران برگشتم که بلافاصله حکم مأموریت اصفهان برایم صادر شد و با سمت رئیس حوزه در ساخت و اتمام ایستگاه راه آهن اصفهان مشغول کار شدم . بعد از اتمام کار ایستگاه اصفهان و تحویل آن به راه آهن بمدت یکسال در اداره کردن کارگاه امانی در اطراف تهران مشغول شدم تا اینکه پروژه بزرگ راه آهن بافق –بندرعباس کلید خورد و از سال 1362 با سمت سرمهندس مسئولیت 480 کیلومتر راه آهن بافق – بندرعباس و 42 کیلومتر راه آهن کارخانه مس سرچشمه به عهده اینجانب واگذار گردید و در سال 1367 با تلاش و پیگیری های زیادی که انجام دادم بالاخره توانستم راه آهن بادرود – میبد که از بین نائین و انارک میگذرد را ظرف کمتر از 24 ساعت در برنامه ساخت وارد کنم که از کارهای خوب و باکیفیت راه آهن ایران شد . البته کار های از قبل انجام شده اعم از عرض خاکریز 5 متر و پلها که بصورت لوله 60 و 80 سانت ساخته شده بود و منسوخ شده بود را جمع آوری و بجای آن پلهای 2 متری ساخته شد و خاکریزها هم جمع آوری و عرض از 5 به 7 متر تبدیل و اجرا شد و سایر پلها نیز تعریض و تقویت گردید خاکریزیها در لایه های 15 سانتی پخش و کوبیده شد . 50 درصد کار که انجام گرفت پروژه راه آهن مشهد – سرخس دردستور کار قرارگرفت و مأموریت و مسئولیت آن بعهده اینجانب قرارگرفت . سال 1371 عازم مشهد شدم و ابتدای سال 1375 کار باتمام رسید و افتتاح انجام شد .
سپس مقرر گردید راه آهن تهران –مشهد دو خطه شود که در ابتدا از تهران تا گرمسار ابلاغ گردید و بعد از اتمام از گرمسار تا شاهرود در برنامه قرار گرفت تا اینکه نهایتاً از شاهرود تا مشهد و اصلاح حدود 200 کیلومتر خط قدیم در برنامه قرار گرفت و یکسال زودتر از برنامه باتمام رسید . همزمان دوخطه تهران – قم که ادامه آن باید به اصفهان برود و اتصال تهران – ایستگاه محمدیه و یک شاخه به ایستگاه ساقه جهت ادامه مسیر قطارها به اهواز و خرمشهر و همچنین خط جدید بهرام – آپرین و محوطه سازی آپرین جهت توقف قطارهای باری و دیوار کشی دور محوطه 700 هکتاری از دیگر کارها بود.
پروژه های دیگر راه آهن کرمان – زاهدان که تا ارگ بم و 260 کیلومتر زیر آن انجام و ریل گزاری گردید و بقیه حدود 30 درصد کار آن زمان انجام شده بود که در سال 1382 با 5 سال اضافه خدمت در وزارت راه بازنشست شدم .
از اواخر سال 1374 با سمت سرپرست بمدت یکسال و 7 سال آخر خدمت با سمت مدیر کل در خدمت 3 وزیر انجام وظیفه نمودم .
بعد از بازنشستگی با مهندسان مشاور همکاری دارم و اولین کارم در این ایام آزاد راه خرم آباد – پل زال با 25 کیلومتر تونل و طول 102 کیلومتر آزاد راه کار بزرگی بود که باتمام رسید و هم اکنون در پروژه راه آهن یزد – اقلید مشغول انجام خدمت میباشم .
7-آیا هم اکنون در چوپانان مالک هستیددر چوپانان در حال حاضر مالکیتی ندارم .
8- آیا به چوپانان علاقه دارید چرامگر میشود آدم به وطن خود عشق و علاقه ای نداشته باشد . تا زمانیکه مرحوم مادرم بود هر سال به چوپانان می آمدم و در این چند سال هم چند مرتبه ای امده ام و دلم هم میخواهد بیایم ولی در حال حاضر چون امکاناتی نداریم و کمتر کسی را میشناسم قدری مشگل است .
9-به نظر شما ما خرده مالکان چوپانان که دلمان نمی آید از چوپانان دل بکنیم و اوضاع هم دیگر طوری نیست که ما به چوپانان بر گردیم چاره امان چیست– قبلاً تا اقوام بودند هر طور بود و هر جابودم ایام عید را میآمدم و اتفاقاً با دوستان و آشنایان دیداری تازه میشد و خیلی هم خوش میگذشت . همانطور که جنابعالی علاقه به آن آب وخاک دارید من هم علاقه دارم و میدانم که تمام اهالی چو پانان ساکن در سایر شهرهای ایران نیز علاقه دارند .
در دو سال گذشته ایام عاشورا را در چوپانان بوده ام که شاهد جمعیتی بوده ام که همه از اصفهان ، یزد ، تهران و سایر شهرها به وطن خود آمده بودند .
من هر روز اخبار چوپانان را از اینترنت دنبال میکنم . با تشکر –علی عسکریان
پنجشنبه 24 بهمن 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
پنجشنبه 24 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
تولدی دیگر
سه شنبه 22 بهمن 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،گردشگری ،
نویسنده: نسل سومی |
همسفران: سعید حسینی ، وحید ازگلی ، آرین زرجو ، بابک فقیه نصیری ، محمد عظیمی پور ، رضا راد ، مهیار اردوبادی ، کامیار ذوقی ، سپیده طالب زاده ، بهراد طوقی .
- 21/10/1391 ، پنج شنبه ، ساعت 4 بامداد:
5 خودروی دودیفرانسیل گروه که شامل یک دستگاه تویوتا هایلوکس ، یک دستگاه نیسان سافاری ، یک دستگاه تویوتا لندکروزر ، یک دستگاه نیسان پاترول و یک دستگاه پاژن بودند درست به موقع همانطور که قرار بود کمی بعد از عوارض تهران – قم حاضر شدند. هوای سرد و باد سوزناک از سفری سخت و طاقت فرسا می گفت، اما نه این سرما که شاید هیچ مانع دیگری اعضای گروه را که از هفته ها پیش با رویای دیدار دوباره با کویر به خواب رفته بودند ، دل سرد نمی کرد. بی هیچ معطلی گروه به راه می افتد و قطار خودروهای دو دیفرانسیل مسیر اتوبان قم –کاشان سپس به سمت اردستان و نایین و نهایتا انارک را پیش می گیرند. برای مسافران ریگ جن که از سمت جنوب قصد عزیمت دارند معمولا انارک آخرین ایستگاه و پمپ بنزین است. گروه باک های بنزین را پر کردند و هر خودرو با حدود 160 لیتر بنزین آماده ی سفر شدند. بعد از کنترل های نهایی فنی خودرو ها و صرف نهار در رستورانی کوچک ، وارد جاده ی قدیم و خاکی چوپانان شدیم. کم کم بوی کویر روحمان را تازه می کرد ، هر لحظه دست هایمان محکم تر فرمان را می فشرد و قلب هایمان بی تاب تر می شد.
سمت جنوب را نگاه می کنم ، آقتاب دم غروب است و طوفانی که از نایین همسفرمان شده بود هر لحظه شدید تر می شود... کنترل خودرو با وجود باد شدید و جاده ی باریک و سرعت بالا کمی سخت بود اما تا روشنی است باید به کمپ اول برسیم، فشار پاهایمان بر روی پدال های گاز بیشتر می شود. جی پی اس دستی ام را کنترل می کنم به نقطه ی خروج از جاده ، کمی بعد از روستای الله آباد رسیده ایم از اینجا مسیر را به سمت شمال و رمل هایی که در دور دست دیده می شوند پی می گیریم. باد هنوز خیلی شدید است؛ یاد خاطرات سفرم به لوت و طوفان مرگبار شب اول آن سفر می افتم ، خوب می دانم که کویر میهمانان اش را می سنجد و اگر سربلند این آزمون را بگذرانیم حتما در شب های آینده بسیار مهربان خواهد بود. وارد رمل های بلند حاشیه ی جنوب دم ریگ می شویم، دور موتور خودرو ها لحظه ای پایین نمی آید و تمام مسیر را تخته گاز روی ماسه های روان به سمت شمال پیش می رویم. قصد داریم تا تاریک نشده به هر طریق ممکن 15 کیلومتر مسیری را که از پیش تعیین کرده ام به سمت محل کمپ اولمان طی کنیم .
نقشه مسیر حرکت گروه در منطقه دم ریگ جن و مرکز ریگ جن
چند کیلومتری داخل رمل ها پیش نرفته ایم که مردی جوان با یک موتور روسی 350 سی سی دهه ی 80 خود را به ما می رسند. چفیه اش را باز که می کند چهره ی خسته و طوفان زده ی ساربانی را می بینیم که برای هشدار به ما آمده است ، کویر مردی که شاید به سختی چند کیلومتری مشغول تعقیب ما بوده که مبادا گرفتار طوفان شویم. می گوید امشب طوفان خواهد بود ، باید زودتر برگردید. بعد از چند دقیقه ای گفتگو کمی از آب و غذای همراهمان را پیش کش می کنیم و به مسیر ادامه می دهیم. در ادامه راه روباهی بسیار زیبا احتمالا از نژاد افغانی و خرگوشی دو پا را چند صد متری تعقیب می کنیم و از زیبایی این موجودات که میزبان شب های آینده مان خواهند بود به وجد می آییم. ساعت 5 عصر است و هوا رو به تاریکی می رود. مات و مبحوت به تماشای منظره ی روبرو مان نشسته ایم: بهشتی در میان بهشت، جنگلی انبوه و فشرده از تاغ به طول حدودا یک کیلومتر میان رمل های طلایی را پیش روی خود می بینیم ، دقیقا مکانی که قصد داشتیم اولین شب را در پناه درختچه هایش بگذرانیم. جنگل مورد بحث در عمق گودالی با دیواره های ماسه ای روان به ارتفاع بیشینه ی حدودا 150 متر و با شیب تند واقع شده است و هر چند می دانم فردا صبح برای خارج شدن از آن کاری بس دشوار خواهیم داشت اما شوق رسیدن به این بهشت عقلم را می دزدد ، روی شیب تند رمل تخته گاز به سمت پایین می رویم ، به سرعت مکانی را برای کمپ انتخاب کرده و چادر ها را به پا می کنیم . نزدیک محل چادر هایمان پر از فضله و رد پاست اما یکی بیش از بقیه جلب توجه می کند ، ردی با 4 انگشت نوک تیز و تقریبا اندازه ی کف دست، به احتمال زیاد رد گرگ یا کاراکال است.
با همکاری اعضای گروه انبوهی از شاخه های شکسته و خشکیده ی تاغ جمع آوری می کنیم ، خوب می دانیم شبی بسیار سرد خواهد بود ، طوفان لحظه ای آرام نمی گیرد و دانه های ماسه را به صورت همه مان می کوبد ، دیدمان بسیار محدود شده است. شام را به سرعت می خوریم و قبل از ساعت 9 شب خسته به خوابی آرام می رویم. نیمه های شب است که با زوزه ی باد و تکانهای چادر از خواب می پرم، تا صبح اگر آرام نگیرد بر خواهیم گشت، نگران و مضطرب چشم هایم را دوباره می بندم. صبح زیپ چادر را با نگرانی و تشویش باز می کنم ، بلافاصله لبخندی روی لبانم سبز می شود ، می دانستم ما را پس نخواهد زد. صبحانه که سوپ داغ و کمی نان و پنیر است را تا قبل از ساعت 8 صبح می خوریم و کمپ را جمع می کنیم ، بعد از توجیه راننده ها و توضیح مسیر پیش رو و کنترل فنی خودرو ها دوباره صدای گاز خودرو هایمان بیابان را پر می کند. بعد از کمی کلنجار رفتن با رمل ها مسیری برای خارج شدن از گودال جنگل پیدا می کنیم و دوباره به سمت شمال مسیر را پی می گیریم ، باید گودال را دور بزنیم و به سمت غرب ادامه ی مسیر دهیم. هنوز یک ساعت هم پیش نرفته ایم و رمل ها سخت کلافه ام کرده اند ، گویا همه ی مسیر هایی که انتخاب می کنم به بن بست می رسند که متوجه می شویم هر دو فنر نیسان پاترول از محل انصال به شاسی شکسته اند ، با هم فکری بچه ها و با روشی که از دوستان بلوچ مان ( که در بیابان گردی بی همتا هستند ) آموخته بودم فنر ها را در جای شان محکم می کنیم و دست به عصا مسیرمان را ادامه می دهیم .
خورشید به میانه های آسمان رسیده است که متوجه حرکت غیر عادی دسته دنده ی تویوتا هایلوکس می شویم ، دسته موتور سمت راست پاره شده است . به سرعت زیر موتور جک زده و دسته موتور را باز می کنیم با سنگ فرز که همراه داریم پایه ی دسته موتور را بریده و برعکس جا می زنیم تا از حرکت موتور جلوگیری شود ، باز هم با سرعت به مسیرمان روی رمل ها ادامه می دهیم ، حالا تپه های ماسه ای کوتاه تر و پوشش گیاهی انبوه تر شده و می توانیم با سرعت بیشتری پیش برویم که گروه باز هم متوقف می شود ، پاژن از ناحیه گاردان جلو دچار مشکل است ، با باز کردن گاردان متوجه خرد شدن 4 شاخه می شویم ، خوشبختانه قطعه ی یدکی را همراه داریم و با تعویض 4 شاخه به سمت غرب پیش می رویم ، و ناچارا باز هم روی تپه های نرم ارتفاع می گیریم تا به نقطه ای که برای کمپ دوم در نظر گرفته بودیم برسیم. چیزی به تاریکی هوا نمانده که شیبی بسیار تند و طولانی را پیش رویمان می بینیم تصمیم می گیریم در پایین همین شیب کمپ مان را به پا کنیم ، تمام اعضای گروه بسیار خسته اند و من به شدت مخالف ادامه ی راه در تاریکی هستم .
چادر ها را به پا می کنیم ، طعام این شب مان هم خوراک مرغ ذغالی و سبزیجات است که حتما در سفرهای بلند مدت کویری باید به آن توجه ویژه داشت تا افراد از ناحیه دستگاه گوارش دچار مشکل نشوند. همگی خوب می دانیم که هرچند طوفان آرام گرفته اما امشب هوا سردتر خواهد بود. بچه های گروه یکی یکی داخل چادر هایشان رفته و زیپ کیسه خواب ها را بالا می کشند . ساعت 12 شب شده است ، دما سنجی را که از درختچه ای آویزان کرده ام کنترل می کنم ، 6 درجه زیر صفر ، کم کم از آتش هیزم تاغ دل می کنم و داخل چادر می روم. روز سوم سفر را کمی دیرتر آغاز می کنیم ، روی تخته ای که همراه داشتیم جملاتی یادگاری می نویسیم و روی درختچه ای در محل کمپ مان می بندیم که دوستانی که در آینده عازم این مکان هستند یادی هم از گروه ما کنند.(محل یادگاری: 33 43' 45.8'' N / 53 55' 39.8'' E) کمی به سمت جنوب مسیر را ادامه می دهیم تا به خط الراس دیواره ی رملی برسیم و سپس باز هم مسیر غرب را پیش می گیریم. بعد از حدودا 3 ساعت دشتی که انتظارش را داشتیم را در سمت راست خودمان می بینیم .
با توجه به مشکلات فنی روز های گذشته بخشی از مسیر را در دشت صاف ولی با خاک پودر و اصطلاحا مرده ادامه می دهیم، خاک به حدی پودری است که خودروها علی رغم خشک بودن دشت تا نصفه های چرخ فرو می روند و حرکت با دنده یک امکان پذیر است. در این ناحیه برای تقسیم فشار خودروی پیش رو هر چند کیلومتر عوض می شود تا خودروهای عقبی در مسیر کوبیده شده توسط خودرو ی اول با فشار کمتری حرکت کنند. بعد از حدود 25 کیلومتر حرکت در این دشت دیواره ای ماسه ای را پیش روی مان می بینیم که به دیواره ی دره ی پنجم معروف است و چاره ای جز عبور از آن نداریم. باد لاستیک ها را که در دشت به 15 پی اس آی افزایش داده بودیم را دوباره به 6-8 پی اس آی می رسانیم و مسیر دشوار دیواره را رد می کنیم و به دشتی با پوشش گیاهی مختصر در غرب آن می رسیم برای رسیدن به مرکز ریگ جن باید دو دیواره ی بلند دیگر مانند این را هم رد کنیم و زمان زیادی تا تاریکی نداریم.
مسیر را به سمت مرکز ریگ ادامه می دهیم. مکانی که محل چال شدن یادگاری گروه های قبلی ای است که به ریگ جن سفر کرده اند. امیدواریم قبل از تاریکی هوا به پرچمی که در سفر سال پیش کار گذاشته بودیم و شیشه های یادگاری زیر آن پرچم مدفون هستند برسیم ، که همینطور هم می شود. به سرعت مشغول کندن زمین می شویم و هر 3 بطری که حاوی نوشته های یادگاری گروه های قبلی هستند بیرون می آوریم ، با خواندن جملات دوستانمان که دست نوشته ی خود ما هم از سال پیش در میان آنها بود یادی از آنها و مشقات که متحمل شدند تا به این بهشت بی مثال دست یابند می کنیم و با تعویض بطری های پوسیده با بطری های جدید تمام یادگاری های سال های گذشته را به انضمام بطری جدیدی که به سه بطری سال های پیش اضافه کردیم دفن می کنیم . حالا هوا کاملا تاریک شده است و علی رغم بی میلی باطنی ام برای ادامه ی راه در تاریکی ناچار هستیم به محلی برسیم که هیزم شبانه مان تامین شود و این به معنی عبور از دو دیواره ی بلند ، ان هم در تاریکی شب است.
حالا دیگر نیمه های شب شده است و کمپ شب اول مان را به راه کردیم. از خودرو که پیاده شدیم زیر لب گفته بودم شب بسیار سردی خواهد بود و با گذشت زمان این موضوع بیشتر محقق می شد. ضیافت آخرین شب مان را به پا کردیم و بعد از شام مفصل ساعت ها کنار آتش به گپ و گفت گذشت ، همگی خوب می دانستیم که فردا شب حسرت کویر باز خواهد گشت. صبح که از خواب بیدار می شوم چند تن از افراد که تا دم صبح بیدار بوده اند خبر از ثبت دمای 17 درجه زیر صفر نزدیکی های صبح می دهند و مخزن های آب یخ زده نیز حاکی از همین موضوع است. راه بسیار طولانی تا رسیدن به آسفالت داریم ، کمپ را جمع کرده و آماده ی حرکت به سمت علم حاجی باقر می شویم. هوا هنوز تاریک نشده است که به آسفالت می رسیم و با نگاهی به پشت سر با کویری که به مهربانی میزبان چند شب ما بود خداحافظی می کنیم.
نقل از:http://www.irandeserts.com
یکشنبه 20 بهمن 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،گردشگری ،
نویسنده: نسل سومی |
منطقه غربی کویر مرکزی ایران به ریگ جن شهرت دارد. دقیقا مرز ریگ جن مشخص نشده است ولی به صورت اجمالی میتوان مرزهای ریگ جن را به این صورت محدود کرد. ریگ جن در قسمت شرقی به محور ارتباطی معلمان به جندق از جنوب به محور ارتباطی چوپانان به نایین، از شمال به شهرهای سمنان و گرمسار و از غرب به پارک ملی کویر محدود میگردد.
اتلاق کلمه ریگ به این منطقه این تصور را ایجاد میکند که این منطقه کاملا توسط شن های روان که در اصطلاح محلی ریگ نامیده میشوند پوشیده شده است در حالی که قسمت عمده ریگ جن را باتلاقهای نمکی و زمینهای مسطح پفکی پوشانده اند. ریگزارهای ریگ جن عمدتا در قسمت جنوبی این منطقه قرار گرفته اند. تجمع ریگزارها از منطقه جنوب شرقی واقع در نزدیکی روستای همت آباد واقع درشمال شرقی چوپانان (استان اصفهان) به صورت نواری باریک در جهت غربی آغاز میگردد که به این منطقه دم ریگ جن اتلاق میشود. هر چه به سمت غرب حرکت کنیم عرض این نوار ماسه ای افزایش یافته تا به بدنه اصلی اجتماع ماسه ای ریگ جن پیوند میخورند. عرض این نوار در منطقه زرومند (آغاز تپه های ماسه ای) در حدود 500 متر و در 30 کیلومتری غرب چوپانان (پایان دم ریگ) در حدود 10 کیلومتر است. بدنه ریگ جن شکلی شبیه به بیضی دارد (منطقه ای با طول و عرض 100 در 70 کیلومتر) و در قسمت شمال غربی آن مجددا نوارهای ماسه ای از یکدیگر جدا می شوند و جهتی شمالی دارند. این نوارهای ماسه ای در حدود 100 کیلومتر به سمت شمال پیشروی میکنند. فاصله این نوارها پوشیده از کویرهای پفکی است که اصطلاحا کوچه نامیده میشوند. 5 نوار ماسه ای اصلی با یکدیگر فاصله ای در حدود 30 تا 50 کیلومتر دارند و بلندترین ارتفاع ماسه ای آنها در نوار پنجم (شرقی ترین نوار) در نزدیکی بدنه ریگ قرار دارد که ارتفاعی در حدود 220 متر از کف کویر دارد.
پوشش گیاهی در منطقه دم ریگ در زمینهای ماسه ای پوشیده از درختچه های تاغ و بندرت اسکنبیل است که هرچه به سمت غرب پیشروی کنیم این پوشش انبوهتر میگردد. از دیگر جوامع گیاهی در ریگزارها میتوان به نسی، دم گاوی و ... اشاره کرد. در قسمتهای کویری این منطقه اشنان و سایر گیاهان هالوفیت و در نواحی مرتفعتر و زمینهای استپی درمنه دشتی قابل مشاهده است.
پوشش جانوری منطقه شامل گرگ، روباه شنی، گربه شنی، گربه پالاس، شغال، شاهین، سارگپه، هوبره، مگس گیر، گنجشک، چکاوک کاکلی و ... است.
برای دسترسی به این منطقه باید از جاده خاکی روستای همت آباد واقع در شمال شرقی روستای چوپانان وارد منطقه ریگ جن شد. این جاده خاکی پس از 35 کیلومتر به سمت شمال (دامنه کوه زرومند) تغییر جهت میدهد که انتهای آن به جاده چوپانان جندق (10 کیلومتری جنوب جندق) منتهی میگردد.در نقطه تغییر مسیر جاده به سمت شمال از جاده خاکی خارج شوید و ادامه مسیر را به صورت آفرود به سمت غرب ادامه دهید. ادامه این مسیر به سمت غرب و در حاشیه شمالی ریگزارها به کوچه پنجم ریگ جن منتهی میگردد (مسافت در حدود 70 کیلومتر). حرکت در این مسیر نیاز به تجهیزات ناوبری همچون جی پی اس و کمپاس و خودروهای دو دیفرانسیل دارد. هرگز تنها به این منطقه سفر نکنید و در صورت سفر به آب و غذای کافی مجهز باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ریگ جن، کوچه ها و قسمتهای شرقی و غربی این منطقه اینجا کلیک کنید.
گزارش سفر به منطقه دم ریگ جن
همسفران:
کیومرث بابازاده، کیان بابازاده، محسن ادیب، اشکان هدایتی، احسان چگینی، علی رهبر، علی نادری، فریدون نجفی تبار ،حمید جیحانی، مهدی میر رحیمی، فربد وزیری، علیرضا عبداللهی
تعداد خودرو : 9
تاریخ سفر 14 لغایت 18 آذر 1390
راهی کویر میشویم به سرزمینی که نهایتی برای دوست داشتنش نیست و شاید وسعت کویر است که چنین عشقی را طلب میکند. سفر گروهی از پمپ بنزین چوپانان واقع در شمال شرقی استان اصفهان آغاز میگردد. پس از پر کرن باک های خودروها و یدک به سمت روستای همت آباد واقع در جنوب شرقی ریگ جن حرکت میکنیم. همت آباد روستایی متروکه است که از آن برای نگهداری شتر استفاده میگردد. این روستا آخرین نماد تمدن در شرق ریگ جن است. در فاصله 5 کیلومتری همت آباد جاده به سمت شمال تغییر جهت میدهدو از جاده خاکی خارج میشویم و به سمت غرب ادامه مسیر میدهیم تا به رودخانه فصلی زرومند میرسیم. بدلیل بارندگی های اخیر رودخانه فصلی مملو از آب است و مسیر عبور را سد کرده است. مسیر را به سمت شمال غربی در راستای رودخانه ادامه میدهیم تا جایی که روخانه در کویر پخش شود و مسیر عبور را هموار کند. پس از عبور از روخانه مسیر را به سمت غرب و کوچه پنجم ریگ جن ادامه میدهیم. در سمت جنوب تپه های ماسه ای ریگ جن خودنمایی میکند و در سمت شمال کویرهای پفکی که بعلت بارندگی تا حدودی پف زمین خوابیده ولی گلالود نشده است. همین امر عبور از این زمینها را راحتتر میکند. حرکت خودرو ها در این کویرها باید بصورت متناوب باشد و خودروی پیشرو دایما تغییر کند تا فشار زیادی به خودرو وارد نشود. پس از طی مسافتی در حدود 40 کیلومتر بر بالای تپه ای پوشیده از ماسه های روان اتراق میکنیم. هوا بشدت سرد است و اقامتی سخت در ریگ جن را نوید میدهد. هوا در سردترین زمان قبل از سپیده دم به 1 درجه زیر صفر میرسد.
روز دوم حرکت به سمت کوچه پنجم ریگ جن
پس از سپری کردن شبی نسبتا سرد و مشاهده رد 3 گرگ که از نزدیکی کمپ عبور کرده اند آماده حرکت میشویم. پس از صرف صبحانه به سمت غرب ادامه مسیر میدهیم. از شیب تند ماسه ای سرازیر میشویم تا مجددا به سطح کویر برسیم. پس از طی مسافتی در حدود 30 کیلومتر به پنجمین کوچه ریگ جن نزدیک میشویم. دیواره ماسه ای عظیمی که به طول 100 کیلومتر به سمت شمال گسترش دارد. عبور از شرق به غرب این منطقه به دلیل شیب تند جبهه شرقی و ارتفاع بلند تپه ها تقریبا غیر ممکن است و تقریبا تمامی عبورها جهتی غربی شرقی داشته اند. تعدادی از دوستان تعدادی گوش ماهی فسیل شده می یابند که نظریه دریا بودن کویر مرکزی ایران را تایید کنند. پس از گشت زنی در منطقه برای صرف نهار به کمپ بازمیگردیم. خورشید در حال غروب کردن است و هوا از شب قبل کمی سردتر. پس از صرف نهار به دور آتش جمع میشویم و خاطرات سفرهای گذشته را مرور میکنیم.هوا بشدت سرد شده است و در سردترین حالت به -4 درجه سانتیگراد میرسد.
روز سوم خروج از ریگ جن
پس از طی یک شب بسیار سرد و جمع کردن زباله ها و وسایل در به سمت شرق حرکت میکنیم. پس از رسیدن به جاده خاکی به سمت شمال حرکت میکنیم و از ریگ جن خارج میشویم. مقصد بعدی صافی باقر دزدو در شرق روستای فرحزاد است. ادامه مسیر جاده خاکی بسیار کم ترددی است که در قسمتهای زیادی آب بر شده است و حرکت خودرو ها را کند میکند. پس از طی مسافتی در حدود 50 کیلومتر به محور ارتباطی جندق به چوپانان میرسیم و به سمت روستای زیبای فرحزاد حرکت میکنیم.
نقل از:http://www.irandeserts.com
شنبه 19 بهمن 1392 | نوع مطلب :گیاه و جانورشناسی منطقه ،
نویسنده: نسل سومی |
دم گاوی معمولا" در عرصه های تپه های ماسه بادی بیابانهای چوپانان ، نوار ریگ بلند ، شنزارهای خوار توران و ریگستان جن انتشار دارد. گلهای این درختچه معمولا" در اواخر اردیبهشت ماه بتدریج تبدیل به میوه های بسیار زیبایی می شوند. میوه ها بصورت نیامهای پفکی شکل ، نسبتا" بزرگ که در داخل آن تعداد ٢ تا ٥ عدد بذر جای دارد. میوه بواسطه وجود کیسه هوادار ، سبک بوده و در اوایل مردادماه توسط باد جابجا شده و به اطراف پراکنده می شوند. نقل از:http://www.irandeserts.com |
جمعه 18 بهمن 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،گردشگری ،
نویسنده: نسل سومی |
نام انگلیسی : Du-Bagh hole نام فارسی : گود دو باغ
|
گود دو باغ در موقعیت جغرافیایی lat=33.6943185 lon=54.0716859 در نیمه شمالی منطقه دم ریگ جن، در 30 کیلومتری شمال شرق دهستان چوپانان در استان اصفهان واقع است. این گود پوشیده از اجتماعات انبوه درختچه های سیاه تاغ است که انبوه بودن این پوشش در نوع خود کم نظیر است. دو باغ در میان محاصره اجتماعات عظیم ماسه ای دم ریگ جن واقع شده است و فرورفتگی آن در میان این اجتماع باعث شده که موقعیت خوبی برای حفاظت از تاغها در برابر وزش بادهای منطقه و در نتیجه حفاظت از ریشه درختچه های تاغ ایجاد شود. همچنین خاصیت اسفنجی و جذب بالای آب در ماسه باعث شده که درختچه ها برای دستیابی به آب مورد نیاز با دشواری زیادی مواجه نباشند. گود شامل دو باغ مجزای غربی-شرقی است که توسط یک دیواره ماسه ای از یکدیگر جدا شده اند. باغ غربی دارای وسعت بیشتری است و طول آن در حدود 360 متر است و باغ شرقی طولی در حدود 130 متر را دارا است. نامگذاری منطقه نخستین بار توسط جناب علی پارسا و به دلیل شباهت بصری منطقه به دو باغ مجزا در پیمایش پیاده ریگ جن در سال 1388 اتجام گرفت.
ارتفاع تپه های ماسه ای شمالی از کف گود در حدود 90 متر و تپه های جنوبی در حدود 55 متر است. فاصله گود دو باغ در جهت شمال تا انتهای مناطق ماسه ای در حدود 4 کیلومتر و در جهت جنوبی در حدود 10 کیلومتر است.
به دلیل وجود پوشش انبوه، منطقه پتانسیل بسیار مناسبی برای استتار و زیست جانوران کویری دارد. بر اساس مشاهدات میدانی رد گرگ، کفتار و گربه شنی در منطقه مشاهده گردید. وجود استخان های خرد شده شتر در این منطقه که تنها توسط کفتار امکان پذیر است، گواهی بر این ادعا است. وجود ارتفاعات زرومند در فاصله 20 کیلومتری شمال شرق، و ارتفاعاتی در فاصله 20 کیلومتری جنوب این منطقه دسترسی سگ سانان منجمله گرگ و کفتار را به این منطقه محیا کرده است. همچنین کارکال، روباه شنی، انواع عقرب و مار، شاهین، پا مسواکی و... از دیگر جاندارانی هستند که به احتمال زیاد این منطقه را به عنوان زیستگاه انتخاب کرده اند.
دسترسی به منطقه دو باغ نیاز به مهارتهای فنی در رانندگی خارج از جاده دارد و از دو مسیر امکانپذیر است. مسیر اول از سمت جنوب دیواره ماسه ای دم ریگ جن و جاده قدیم ارتباطس خور-انارک از روستای الله آباد چوپانان به سمت شمال و از میان دره حد فاصل انبوه تپه های ماسه ای تا منطقه دو باغ و مسیر دوم از سمت شمال دیواره ماسه ای دم ریگ که مسیر دشوارتری است.
برای مشاهده نقشه هوایی منطقه کلیک کنید.
نقل از:http://www.irandeserts.com
سه شنبه 15 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
حسین اکبری روز سه شنبه به خبرنگار ایرنا گفت: ماموران اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین و سر محیط بانی چوپانان این افراد را دستگیر کردند.
وی افزود: از دستگیر شدگان یک قبضه سلاح 270 دوربین دار، دو قبضه برنو دوربین دار و یک قبضه سلاح دو لول، تعدادی فشنگ و دوربین های شکاری بدست آمد.
اکبری گفت: این افراد بصورت مخفیانه وارد زیستگاههای انارک و پناهگاه حیات وحش عباس آباد شده بودند که توسط ماموران ردیابی و دستگیر شدند.
انارک در 75 کیلومتری و چوپانان در 190 کیلومتری شرق اصفهان واقع است.
سه شنبه 15 بهمن 1392 | نوع مطلب :خاطره ها ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
دریک روز برفی وسرد زمستان در گوشه ای از شهر شلوغ به سراغ مردی رفتم که هیچگاه اخم نکرده وهمیشه خوشرو وخندان است ووقتی در مقابل کسی قرار بگیرد اول خنده میکند وسختی روزگار برپیشانیش موج میزند اما ایجا چهره اش را در خود میبینم زیرا از جایی آمده که توفیق اجباری بوده ودوست دارد که به دوران قبل بازگردد اما تنهایی اورا به شهر کشانده تا یادگاران همسرش که همانا فرزندان خلفش هستند را بیاد گذشته با همسرش به نظاره بنشیند وبیاد او زندگی کند.
وقتی اورا پس از سالها زیارت کردم سالهای دهه 40 برایم تداعی شد وگویی کتاب تاریخ 50 ساله گذشته را باز نمودم وخاطرات انزمان که هم در حجت اباد وهم درچوپانان در همسایگی هم زندگی کردیم را تازه کرد.
بیوگرافی:
اوکسی نیست جز حسینعلی که اصالتا اهل خور اما بزرگ شده این دیار خوش تراش کویری است که هنوز به آن افتخار میکند. وی قبل از اینکه به چوپانان بیاید بهمراه خانواده اش به آبگرم میروند وسپس راهی چوپانان میشوند.حسینعلی فرزند علی نام خانوادگی اش مراد است وی متولد سال 1306 شمسی است که در خور بدنیا آمده وپدرش برای اینکه وی باسواد شود او را بهمراه خود به چوپانان میاورد زیرا در آن دوران چوپانان بود که مکتب داشت وبه گفته خودش خور مکتبی نداشت. از 6سالگی بهمراه خانواده به چوپانان کوچ کردند.که هم پدر در چوپانان بکار کشاورزی مشغول شود وهم پسر به تحصیل ادامه دهد.
چوپانان در زمانیکه تاسیس شد یعنی آب قنات در چشمه هایش که واقع در خیابان است ظاهر شد مردم از اقصاء نقاط بیابانک برای کار کشاورزی ودامداری به چوپانان مهاجرت نمودند وخانواده حسینعلی مراد نیز از این دسته بودند..
مکتب :
به نقل از خودش مکتب در گوشه ای از خیابان چوپانان آنروز بود که در نزدیکی خانه علی ملا بود که صندلی میگذاشتند ودر آنجا بچه ها درس میخواندند.حسینعلی مکتب را نزد محمد رضا کربلایی پدر مرحوم علی ملا وجمشید ومحمود ملا آموخت.
تنها کتابی که درمکتب از آن استفاده میکردند قرآن بوده وحدود 15 شاگرد دراین مکتب بودند که تعدادی از انان که در ذهن ایشان بودند را یادآوری نمودند از جمله عباس میرزا حسن اقا رحمتعلی علی اقا طاهری غلامرضا صبوحی محمد صبوحی قاسم حسن بور محمود وجمشید ملا عباس ابوالحسنی برادر موسی شاید دیگرانی بودند که بیادش نیامد.
حدود 4-5سال حسینعلی در مکتب ملا درس خواند که بقول خودش مطابق با لیسانس کنونی است.
حسینعلی بسیار بااستعداد بود که در شبهای جمعه ایشان قران میخواندند وبقیه جواب میدادند .روزی از روزها دانش آموزان مکتب بر بالای پشت بامی میروند وسر وصدا راه میاندازند وشیطنت های کودکانه را بر بلندای خانه راه میاندازند که وقنی به مکتب میروند ملا تمام آنها را با ترکه انار که همیشه در مکتب بوده فلک میکند اما حسینعلی بخاطر اینکه مظلومتر بوده ودرسش نیز بهتر بوده به ملا میگوید که من هیچ تقصیری ندارم بچه ها سر وصدا کردند بهمین خاطر حسینعلی را فلک نمی کند.
استعدادها:
حسینعلی پس از فراگیری علم وقران نوحه خوانی هم میکردند به گفته خودش از هشت سالگی نوحه میخواندند نوحه های ایشان از سروده های محتشم ،یغما و...بوده. وبرای اولین بار در مراسم محرم در حجت اباد نوحه خواندند آنزمان مسجدی در حجت آباد وجود نداشت یکی از انبار های بزرگ کاه که در گوشه ای از ان پر از شالی کاه بود در همانجا روضه خوانی هم میکردند. مرحوم کربلا سید حسین ودرویش عباس سالی یکمرته به آنجا می آمدند وروضه می خواندند ومن هم نوحه میخواندم ذوالقرنین رحمانی هم از ساکنین حجت اباد یکی دیگر از نوحه خوانها بود واز نوحه خوانهای آن دوره قاسم حسن بور ومندلی ملا رضا هم بودند که آنها در چوپانان نوحه میخواندند. روزی توسط ملا به من پیشنهاد شد که حسینعلی تو که درس ومشقت خوب است 2سال دیگر درست را ادامه بده تا بروی انارک هم فروشنده شوی وهم اینکه به بیسوادان درس بدهی وانجا تدریس کنی اما به سفارش پدرومادرم این کار رانکردم.حسینعلی علاوه بر گویش چوپانانی به گویش انارکی وخوری میتوانند صحبت کنند.خط سیاقی یکی از خطهایی است که در حسابها بکار برده میشود ایشان این خط را بخوبی مینویسند.(از لحاظ املایی سیاق شاید اینگونه نباشد وهنوز درمورد این خط تحقیق نکرده ام)
اشتقال بکار:
از همان ابتدای جوانی حسینعلی در حجت اباد بکار کشاورزی مشغول شدند مالک زمینهای ایشان محمدرضا مندلی بودند .ایشان سالهای متوالی را در حجت اباد مشغول کار کشاورزی ودامداری بودند تا اینکه سیل زمستان در آن سالهای پیش در قنات افتاد وقنات انجا را کور کرد وبالاجبار تمام مردم حجت اباد به چوپانان کوچ کردند واینجا بود که حجت اباد خالی از سکنه شد. حسینعلی کار کشاورزی را در چوپانان ادامه داد اما اینبار در زمینهای میرزا مهدی.
ازدواج:
در سن بیست سالگی مادرش بی بی رباب به ایشان پینهاد یکی از دختران عباس خوری را به حسیتعلی برای ازدواج میدهدد ومیگوید اگر این دختر راگرفتی که ازتو راضی هستم اگر نگرفتی کاری به کارت ندارم وخود ایشان هم راضی بودند وبرای عقد حاج ریاض وحاج محمد بزرگ(پدر عبدالرحیم زاهدی) ومیرزا مهدی و شیخ حاج مندلی رمضون را خبر میکنند وخطبه عقد را می خوانند وسپس فردای انروز راهی فرخی میشوند وعقد را به ثبت میرسانند وعروسی مفصلی را در چوپانان بپا میکنند واینجا ست که خانواده تشکیل میدهند ثمره این ازدواج 5پسر و4دختر 30نوه و20نتیجه است. و در ادامه سکونتشان در چوپانان سالهای سال بکار کشاورزی در همین زمیتها ادامه دادند تا اینکه بخاطر کار بیمه مجبور میشوند در این 12 سال آخر با به نخلک بروند وخانواده اش را بیمه تامین اجتماعی کنند وهم اکنون ایشان مستمری بگیر معدن سرب نخلک هستند.
قلعه ویران شده:
حسینعلی قلعه چوپانان را بخوبی بیاد دارند ومیگویند زمانیکه قلعه خراب شد ما در قلعه زندگی میکردیم ووقتی سیل آمد ما فورا اثاثیه امان را جمع کردیم وبه بالای چوپانان رفتیم وآن لردکی در کنار کوه تا مدتها سکنی گزیدیم. هنوز که هنوز است حسینعلی آن دوران حجت اباد را بهترین دوران زندگی اش میداند واز شهر وزندگی شهر نشینی متنفر است.
............................................................................................................................................
همسرش در 2-3 سال پیش وی را تنها گذاشت وبه رحمت خدا رفت از ان زمان ایشان در نزد فرزندان زندگی میکنند وبهمین خاطر مجبور است در شهر زندگی کند وزندگی در شهر باعث شده دیگر پاهایش رمق راه رفتن نداشته باشند واو را خانه نشین کرده.
یک خاطره:
یکی از شبهای محرم در مسجد نشسته بودیم ومحمد پروری بلند شد نوحه بخواند وهمینطور که نوحه را میخواند نوحه از یادش رفت وبا همان وزن وملودی که نوحه را میخواند به حسینعلی میفهماند که:"حسینعلی یادم بشی" بزبان خوری میگوید که حسینعلی یادم رفت وحسینعلی هم بلافاصله در کنار دستش قرار میگیرد ودنباله نوحه را کمکش می خواند. آخه آنزمان بیشتر نوحه ها را از حفظ میخواندند وحسینعلی بسیلر در این زمینه تبحر داشت.
دراینجا لازم است اسامی کلیه کسانی که در این بخش آورده شد واکثر انان در قید حیات نیستند یادی بکنیم وبه روح پر فتوح تمامی گذشتگانمان صلوات وفاتحه ای نثار بکنیم .خدایشان رحمت کند.
انشااله آقای مراد سالهای سال سایه اش بر سر فرزندانش باشد وخدا عمر طولانی وبا برکت به ایشان عطا فرماید.
از خانواده اقای عبدالرضا مراد ومصطفی مراد که مرا در تهیه این گزارش یاری نمودند واین نشست را تدارک دیدند کمال تشکر وامتنان را دارم.
یکشنبه 13 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،گردشگری ،همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
کماج
شنبه 12 بهمن 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،گردشگری ،گیاه و جانورشناسی منطقه ،
نویسنده: نسل سومی |
این غار که دراصل یک دالان بزرگی است وایوان ورودی ان که بشکل یک صفه است وارتفاع حدود10متری دارد وبخاطر همین صفه بزرگی که دارد صفه درو گویند.موقعیت این کوه در کنار دشت بزرگی است بانام قدومه چینا که دارای پوشش گیاهی متنوعی است از جمله آویشن،قدومه (تخمه سرخو).
درداخل دالان این صفه گیاهان ترشو زیاد می رویند.واستراحتگاه گوسفندان وحش نیز میباشد.درروبروی این غار درفاصله ای نه چندان دور معادن طلای خونی وکال کافی وجود دارد.
جمعه 11 بهمن 1392
نویسنده: نسل سومی |
پشتکار داشتن و عزم جدی و کمر همت بستن برای انجام امور و کارها، از مسایلی است که توجه به آن باعث می گردد تا افراد دایره کار و تلاش خود را گسترش دهند و برای خود افق گسترده تری تبیین کنند، و برای خود شخصیت بالاتری قایل گردند.
از همین رو آقای باقر براتی از اهالی شهر جندق با توجه به این حدیث از امام علی (ع) که می فرماید: بهترین همت ها،بلندترین آن هاست توانسته است با اراده آهنین و همت مثال زدنی خود پروانه بهره برداری 35 راسی مرکز تولید گوشت قرمز را بگیرد و لازم به ذکر است این مرکز بزرگترین مرکز تولید گوشت قرمز در شهرستان می باشد که به تایید اداره دامپزشکی شهرستان خور و بیابانک رسیده است .
این مرکز در حال حاضر کار خود را با 30 راس گاو شروع کرده است ولی کاملا مشخص است که این تازه شروع یک مسیر طولانیست.
آقای براتی عوامل موفقیت خود را توکل به خدا ،آمیزه های دینی ، وقت شناسی و استقامت میداند و هدف را ایجاد فرصت اشتغال برای جمع زیادی در آینده نچندان دور در این مرکز می داند.
ما امیدواریم که آقای براتی در سایه الطاف الهی و حمایت دولت محترم موفق به توسعه این واحد شود.
به امید روزی که شاهد موفقیت کامل تمامی جوانان ایران باشیم.
بقیه تصاویر را دراینجا ببینید........
نقل از : جندق نیوز
آیا ما نیز می توانیم ؟!
پنجشنبه 10 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
کیلک
دوشنبه 7 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
یکشنبه 6 بهمن 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
حاجی استاد اصغر افضل، معماری کاردان و بنّائی همه فن حریف
چوپانان امروز ما ، نتیجه تلاش بزرگ مردان و زنانی است که در طول یک قرن زحمات جانفرسایی را متحمّل شده اند و هر کدام با توجه به تخصص و علم ونیروی کار و درایت وکاردانی و سرمایه خویش چوپانان را به امروز رسانده اند و آن را چون نگینی در کویر در کنار ریگ جن به مانند عروسی رویایی بر تخت نشانده اند که امروز دل هر سیاح و جهانگردی را می رباید و همه را انگشت به دهان می نماید ، در این راه افراد بسیاری کوشیده اند و من بر آنم که تا در توانم هست از تک تک آنها قدری دانی کنم و شرح حالشان را بیارایم ،چون دست توانای آتها چنین زیبایی مسحور کننده ای را در دل کویر نگاشته است.
و یکی از این بزرگان حاج استاد اصغر افضل است او که در بنای معماری سنتی چوپانان همچون ، معلم استادش سنگ تمام گذاشته و هم در ساختن بخش اعظمی از چوپانان تلاش نموده و هم تعدادی بنّا و معمار در مکتب خویش برای سازندگی چوپانان، تربیت نموده است و علم و مهارت خود را به آنان منتقل نموده است او در باره معرفی خویش چنین می گوید:
"متولد چوپانانم از پدر و مادری جندقی در سال 1308. هشت ساله بودم که روزی مادرم مرا نزد استاد محمد حسین ( نظریان ) برد و از او خواهش کرد که مرا به شاگردی قبول کند. این شد که من بنّا شدم و تا قدرت ایستادن روی داربست را داشتم کار کردم. از همان روزهای اول چون رضایت صاحب کار برایم مهم بود با تمام توان کار می کردم و همیشه کمترین دستمزد را برای خودم در نظر می گرفتم. چون اعتقاد داشتم که آنها به کار من احتیاج دارند پس هرچه دستمزد بخواهم مجبورند و می دهند اما ته دلشان راضی نیست و در این مال خیر و برکت نیست. برای ساختن خانه خودم خیلیها حاضر بودند در مقابل یک روز کار من سه و حتی چهار روز برای من کار کنند اما من به دو روز قانع بودم."
استاد افضل از مردان مومن و وظیفه شناس و قانع و تلاشگر و مردمدار و سختکوش و دقیق چوپانان است او اعتقاد شدید به لقمه حلال دارد و نه تنها خودش، وظیفه اش را به بهترین نحو انجام می دهد بلکه کارگر زیر دست او نیز باید چون استاد، وجدان کاری داشته باشد . استاد، چوپانان را دوست دارد و به مردمش عشق می ورزد او در مقابل این پرسش ما که : حاج استاد جندق را بیشتر دوست دارید یا چوپانان را ؟ می گوید:
" چوپانان. حتی موقعیت شغلی خوبی در جندق توسط مرحوم عامری به من پیشنهاد شد که قبول نکردم او یک قواره زمین مسکونی (نزدیک400 متر) به من هدیه داد که خانه بسازم و در جندق سکونت کنم. نمیدانم چرا هم آن روز و هم حالا در جندق احساس غربت می کنم با اینکه قوم و خویش فراوان دارم. نمیدانم شاید زادگاه آدم یک جور دیگریست."
استاد افضل، مردی متواضع است و از گزافگویی پرهیز می نماید وقتی از ایشان پرسیده می شود کة : می گویند 20-30 در صد خانه های چوپانان، حجت آباد و آشتیان را شما ساختید؟ پاسخش نشان تواضع دارد مختصر می گوید:
" در صدش را نمیدانم اما خیلی هایش را."
حاج استاد اصغر در چوپانان با یک خانواده اصیل چوپانانی ازدواج می کند که مطمئناً همسر ایشان نقش بسزایی در موّفّقیت او در کارها و در تربیت فرزندانش داشته است ،حاجیه منور خانم همسر استاد اصغر زنی کاردان، خوش سلیقه، مهربان، قانع و متدین و دقیق بود به همین علت نیز، استاد از نظر تربیت فرزندان خیالش کاملاً جمع بود. نتیجه این وصلت 6 پسر تحصیلکرده و2 دختر بود که باعث افتخار چوپانان هستند و استاد آقا مهدی افضل از پیشکسوتان فرهنگی کشورند که در دوران باز نشستگی دست به قلم برده اند و تا کنون دو اثر گرانبها برای پاسداری از چوپانان تحریر و چاپ نموده اند.و من از فرزند دیگر ایشان حسن افضل نیز آثار ترجمه شده علمی چندی را مشاهده کرده ام.
استاد افضل در همان دوران جوانی، به استخدام معدن سرب نخلک در آمدند و در نخلک نیز عهده دار امور بنّایی در این معدن دولتی شدند استاد افضل تقریبا همیشه نفر آخری بودند که سوار کمپرسی دولتی بعد از یک هفته تلاش می شدند ایشان در این مورد چنین بیان می کنند:
" پنجشنبه ها خیلی ها که کارشان زودتر تمام می شد یا کارشان کنتراتی بود زودتر سوار میشدند اما من تا دقیقه آخر کار می کردم. همسفرها هم عادت کرده بودند و تاخیر مرا تحمل می کردند."
ایشان در باره معماری چوپانان و نظم هندسی آن چنین اعتقاد دارند:
" استاد مردم چوپانان این نظم خانه ها، کوچه ها و خیابانها را مدیون چه کسانی هستند؟
میرسید علی اردکانی، که معماری، مسجد ساز بود، اول خیابان دشت و زمینهای زراعی را طراحی کرد که بعد هم خیابان اصلی و کوچه ها از روی آن طراحی و اجرا شد. و بعد هم نظارتی بود که کدخداها و این اواخر مرحوم عبدالرحیم زاهدی با جدیت انجام میداد و الا در همین اواخر در حاشیه شهرهای بزرگ دیده میشود هر جا جوی آب پیچیده کوچه هم پیچیده و خانه ها هم به تبع آن."
ضمن تشکر از جناب استاد آقا مهدی افضل که مرا در تهیه این بیوگرافی مدد فرمودند از ایشان تقاضا دارم که شرح کاملی از تجربیات و خاطرات پدر گرامیشان را تهیه و جهت انتشار در اختیار همگان قرار دهند برای نمونه من یکی از تجربیات استاد افضل را که در نوشته های فرزندشان خواندم طرز ساختن آب انبار بود که واقعاً برای من مبحث جالبی بود
در پایان طول عمرو سلامتی و تندرستی برای استاد حاج اصغر آرزومندم
جمعه 4 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
اصفهان/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی
سانحه رانندگی در محور چوپانان – جندق 4 کشته و زخمی برجای گذاشت.
فرمانده پلیس راه اصفهان امروز گفت : در این سانحه که بر اثر برخورد یک دستگاه خودروی سواری پژو پارس و وانت تویوتا در محور چوپانان - جندق استان اصفهان رخ داد سه سرنشین پژو پارس جان باختند و راننده آن مجروح شد.
سرهنگ رضایی علت وقوع این حادثه را رعایت نکردن حق تقدم وانت تویوتا اعلام کرد.
پنجشنبه 3 بهمن 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،گیاه و جانورشناسی منطقه ،
نویسنده: نسل سومی |
گربه شنی کوچکترین عضو خانواده گربهسانان است که با جثهای کوچک اقداماتی خارقالعاده انجام میدهد و هر انسانی را مبهوت فعالیتهای خود میکند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه اصفهان، این گربهسان کوچک از کمیابترین گونههای حیات وحش ایران و جهان محسوب میشود و تنها گربهای است که در بیابانهای واقعی یافت میشود و سازگاری عجیبی با تغییر دمای مناطق ماسهای و شنی دارد. گربه شنی به علت تراکم جمعیتی پایینی که دارد اصولا به عنوان گونه کمیاب معرفی میشود و همیشه در منطقه خطر قرار میگیرد. طبق بررسیهای سال 2008 اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) این گونه در لیست قرمز قرار گرفته است.
برای پیدا کردن گربه شنی شاید روزها زمان لازم باشد چراکه به هیچ وجه رد پایش بر روی شن و ماسه باقی نمیماند و پس از دیدن نورهای مصنوعی سریعا چشمان خود را میبندد. این گونه دارای شنوایی قویی است چنان که اصوات ماورای صوت را هم میشنود و حرکت جانوران را علاوه بر روی زمین در زیر زمین نیز رصد میکند.
گربه شنی دارای جثهای کوچک است، اما شکارهایی که انجام میدهد هر بینندهای را متحیر میکند. این گربهسان بین یک و نیم تا سه کیلوگرم وزن دارد، اما گاهی گزارش شده که گوسفند، بز و حتی گوساله بوفالو را هم شکار میکند و در شکار پرندگان نیز عملکردی بینظیر دارد.
حسین اکبری، رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین، در گفتوگو با خبرنگار ایسنای منطقه اصفهان خاطرنشان کرد: به استناد بررسیهای علمی سالهای اخیر، مجموعه پهناور "ریگ جن" غنیترین زیستگاه گربه شنی در کشور و یکی از مهمترین زیستگاههای این گونه کمیاب و شاخص در جهان میباشد به طوری که بیشترین مشاهدات و مستندات این گونه در زیستگاههای ایران در سالهای اخیر از این منطقه به دست آمده است.
وی ادامه داد: گربه شنی با نام علمی (felis margarita) کوچکترین عضو از خانواده گربه سانان ایران و یکی از کمیابترین گونههای حیات وحش کشور است که مختص زیستگاههای ماسهای و بیابانی اطراف کویر مرکزی و نواحی شرق و جنوب شرق ایران است.
رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین با بیان اینکه این جانور نادر و شاخص یکی از شاهکارهای سازگاری با شرایط سخت محیط های بیابانی است، افزود: دمای هوا در عرصههای ماسهای و شنی بیابانها بسیار متغیر بوده و در برخی نواحی در اوج تابستان به 60 درجه بالای صفر رسیده و در زمستان هم ممکن است تا 25 درجه زیر صفر برسد و یخبندان شدید ایجاد شود.
وی گفت: یکی از ویژگیهای حیاتی این گونه زیبا و جذاب، وجود موهای فشرده سیاه یا قهوهای رنگ در کف دست و پاهای حیوان است تا به عنوان یک عایق، تحمل دمای سوزان ماسهها را در گرمای تابستان به راحتی میسر سازد و همچنین با ایجاد سطح بیشتر، مانع از فرو رفتن دست و پا و پنجهها در ماسهها و سهولت حرکت و جابهجایی شود.
رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نایین افزود: گوشهای این حیوان هم دارای موهای بلند و فشردهای بوده تا از یک سو از وارد شدن ماسهها و گرد و خاک به داخل گوش جلوگیری شود و از سوی دیگر به شنوایی و تشخیص جهات صدا کمک کند.
اکبری به ویژگی منحصر به فرد این گربه اشاره کرد و ادامه داد: گربه شنی در هنگام برخورد با نورهای غیر طبیعی از جمله نور خودرو معمولا به سرعت چشمانش را بسته تا مانع انعکاس نور توسط چشمها و درنتیجه دیده نشدن و شناسایی آن توسط انسان شده و آن را از خطرات احتمالی صیانت کند.
وی با بیان اینکه این گونه شب فعال بوده و معمولا از اوایل غروب تا طلوع آفتاب به شکار رفته و در طول روز در لانه و مخفیگاههای خود استراحت میکند، ادامه داد: تغذیه این گربه معمولا از جوندگانی مانند موشها، دوپاها و خزندگان است و با وجود جثه کوچک قادر به شکار پرندگانی مانند باقرقره، چکاوکها و هوبره است.
رییس اداره محیط زیست شهرستان نایین تاکید کرد: گربه شنی بیتردید یک ذخیره و سرمایه بسیار ارزشمند اکولوژیکی در طبیعت، گنجینه گردشگری گرانبها و یک بستر مهم پژوهشی و آموزشی به شمار میرود.
اکبری از برنامهریزی و آغاز مطالعات مقدماتی برای اجرای پروژه بررسی الگوهای پراکنش و تراکم جمعیتی گربه شنی با استفاده از فناوری دوربینهای خودکار (camera trap) در مجموعه زیستگاهی عظیم و منحصر بفرد "ریگ جن" خبر داد و گفت: این پروژه با مشارکت و همکاری حفاظت محیط زیست استان اصفهان، مراکز دانشگاهی، انجمنهای تخصصی مردم نهاد و کارشناسان بینالمللی در سال 1393 اجرا خواهد شد.
وی در خصوص چگونگی اجرای پروژه اظهار کرد: پروژه بررسی الگوی پراکنش و تراکم گربه شنی در سه مرحله شامل مطالعات مقدماتی و مکانیابی مناسب برای دوربین گذاری، نصب اصولی دوربینها در مکانهای تعیین شده، جمع آوری و تجزیه و تحلیل دادهها و تهیه بانک اطلاعاتی و برنامههای مدیریتی مربوطه انجام میشود و همچنین تهیه عکسهای حرفهای نیز بخش دیگری از اهداف این پروژه است.
رییس اداره محیط زیست شهرستان نایین افزود: به کارگیری فناوری دوربینهای تلهای در مطالعات بوم شناسی اکنون روشی موثر و کارآمد در جهان برای مطالعات حیات وحش به ویژه گونههای کمیاب و نادر محسوب شده و اطلاعات ارزشمندی از جمله الگوهای پراکنش زمانی و مکانی، تراکم جمعیت، ثبت و مستند سازی حضور گونه هدف، برخی الگوهای رفتاری و مسیرهای جابهجایی در اختیار محققان قرار داده و این اطلاعات در اتخاذ برنامههای حفاظتی و مدیریتی گونههای جانوری و زیستگاهها بسیار با ارزش و موثر است.
اکبری از برنامههای مدیریتی و تحقیقاتی دیگر در عرصههای حفاظت شده استان در خصوص گربه شنی خبر داد و افزود: تحقیقاتی توسط متخصصان دانشگاهی برای تهیه بانک اطلاعاتی و حفاظت شایسته و موثر از این گونه در عمق زیستگاههای شهرستان نایین، عرصههای کویر مرکزی از جمله زیستگاههای عظیم ریگ جن، پناهگاه حیات وحش عباس آباد، منطقه شکار ممنوع کوه بزرگی انارک، مجموعه هیزم چاه و منطقه دق سرخ انارک انجام شده است.
وی اضافه کرد: این تحقیقات دستاوردهای موثری در مستند سازی، شناسایی نواحی پراکنش، درمان، احیا و بازگشت به طبیعت نمونههای مصدوم، ترویج و آموزش جوامع محلی و جلب مشارکت عمومی در حفاظت، شناخت، مقابله و رفع تهدیدها از جمله شکار غیر مجاز و تخریب زیستگاهها داشته است.
چهارشنبه 2 بهمن 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،گردشگری ،همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
معدن «نخلک» واقع در استان اصفهان براساس مصوبهی سال 1388 هیئت دولت قرار است به نخستین «موزه - معدن» ایران تبدیل شود.
دوهزار سال است که از معدن نخلک یا معدن «نخل زرو» سرب و نقره استخراج میشود، اما این موضوع، توجهها را آنگونه که باید به این پتانسیل جذب نکرد تا سرانجام با تصویب مصوبهای در هیئت دولت در سال 1388 برای تبدیل این معدن واقع در 46 کیلومتری شمال شرقی روستای تاریخی «انارک» در حاشیهی کویر مرکزی و بر لبهی ریگزار معروف به «جن»، به نخستین «موزه - معدن» کشور، قدری بودجه و نیروی کارشناسی به این معدن اختصاص یافت.
رییس پژوهشکدهی هنر، معماری و مرمت در اصفهان در اینباره به خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: سرب از این معدن از زمانهای باستان و در دورههای متعدد و حتی در شکلهای مختلف برداشت میشد و تأیید این ادعا را میتوان ابزارهای چوبی و آهنی و توبرههای چرمی دانست که در بیش از 250 کارگاه قدیمی این معدن پیدا شده است.
حمید مظاهری تهرانی با اشاره به بازدید یک گروه باستانشناس آلمانی در سال 1970 میلادی از این معدن و بررسی قدمت آن با استفاده از شیوههای علمی، اظهار کرد: در این بررسیها، قدمت معدن بیش از دوهزار سال و قدمت دژ و آتشکده (چهارتاقی نخلک) در کنار آن حدود 1800 سال دانسته شد. همچنین آثار کشفشده در این منطقه، آنها را متقاعد کرد که در دورههای بعد از اسلام نیز در این معدن فعالیتهایی وجود داشته است.
وی با بیان اینکه از گذشتههای دور این معدن توسط مردم محلی روستاهای اطراف مانند «انارک»، «چوپانان» و «جندق» مورد بهرهبرداری بود، ادامه داد: در سال 1307 تا 1332 نخلک توسط شرکتهای خصوصی اداره شده است. همچنین از مهمترین اتفاقهای رخداده در این معدن میتوان به رونق اقتصادی شهر انارک، ضرب سکه توسط یک شرکت خصوصی، تأسیس نخستین بانک ملی منطقه در سال 1316 و نابودی جنگلهای «تاغ» و سوختن آنها در کورههای ذوب سرب اشاره کرد. این معدن در سال 1332 با واگذار شدن به شرکت سهامی کل معادن و ذوب فلزات ایران رسما دولتی شد.
این مدرس دانشگاه همچنین دربارهی پتانسیل این معدن برای تبدیل شدن به موزه، بیان کرد: معدن فقط یک سوراخ عمیق حفرشده در دل خاک برای بیرون کشیدن کانیهای با ارزش نیست، بلکه موادی که از یک معدن بهدست میآید ویژگیهای منحصربهفردی دارد که آن را از همهی ساختههای دست بشر کاملا متمایز میکند. آمیختگی مداوم فعالیتهای معدنی با مفاهیم باستانشناسی، دانش زمینشناسی و بویژه حضور موثر انسان و ماشین در فرآیند دشوار استخراج باعث تمایز معادن و این معدن تاریخی از دیگر آثار تاریخی میشود.
این کارشناس حوزهی میراث فرهنگی فرم ویژهی مسیرها و تونلها، ترکیب ریلگذاری و شیوههای حمل و نقل سنگ توسط واگنها، شکل ورودیهای متنوع تونلهای تاریک و کمتر دیدهشده پوستهی زمین، نورپردازی خاص و پر کنتراست (تضاد نور و تاریکی) تونلها و تالارها، اگوستیک و انعکاسهای صوتی، روشها و تجهیزات جالب استخراج و بسیاری دیگر از مشخصات ذاتی و فنی یک معدن را از جمله پتانسیلهای یک معدن برای تبدیل شدن به «معدن – موزه» دانست و افزود: اینگونه مکانها راه را برای برقراری یک ارتباط تأثیرگذار با بازدیدکنندگان فراهم میکند. به عبارت دیگر، فرم متفاوت و نایاب بسیاری از معادن، ارزش این ساختههای دست بشر را تا حد یک اثر هنری ارتقا میدهد.
وی گفت: فرآیندهای دشوار استخراج و حفاری در معادن در کنار شخصیت متفاوت معدنچیان که ترکیبی همگون از شجاعت، سختکوشی، مهارت و ماجراجویی را دارند، از دیگر عناصری است که معرفی و نمایش آن در قالب یک موزه میتواند بسیار قابل توجه باشد. از سوی دیگر، بهدلیل دور بودن بیشتر معدنها از شهرها و آبادیها و دور از دید و دسترس بودن آنها برای مردم، جذابیتی برای بازدیدکنندگان ایجاد میشود.
رییس پژوهشکدهی هنر، معماری و مرمت در اصفهان وجود چنین شاخصههایی را عاملی برای تبدیل شدن تعداد بسیار زیادی از معادن در کشورهای پیشرفتهی دنیا به موزههایی جذاب، پرمخاطب و با بالاترین استانداردهای موزهداری دانست و گفت: موزههای معتبری مانند «موزهی جهانی معدن بریتانیا»، موزهی معدنی «کسل دام»، موزهی معدنی « استرلینگ هیل»، موزهی معدنی «زغال بکلی»، موزهی معدنی «نمک هاچینسون» و دهها موزهی معتبر جهانی بهعنوان پرطرفدارترین موزههای جهان بهشمار میروند.
مظاهری فرآیند بازدید گردشگران از تونلها و واگنها، گرفتن عکسهای یادگاری و لمس سنگهای معدنی را در کنار مجموعهای گسترده و متنوع از امکانات و تسهیلات آموزشی، تفریحی، رفاهی، علمی و حتی ورزشی، عاملی برای جذب گردشگران بیشتر در این معدن تاریخی و با ارزش دانست و اظهار کرد: برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی، نمایشگاههای فیلم و عکس، راهاندازی آرشیو تصاویر، برگزاری تورهای متنوع و متفاوت برای گروههای سنی مختلف، برپایی سمینارها و همایشهای تخصصی، موزهی کانیشناسی، فروش محصولات مربوط با معدن و دیگر فعالیتهای قابل توجه میتواند این را برای مخاطبان جذابتر کند.
او از معدن نخلک اصفهان بهعنوان «جواهری در قلب کویر» نام برد و بیان کرد: این معدن بهعنوان یکی از قدیمیترین معادن جهان با داشتن همهی وجوه با ارزش دیرینشناسی، علمی، زیباییشناسی و انسانی یک معدن، استعداد و استحقاق فوقالعادهای برای تبدیل شدن به یک موزهی تمام عیار و پرکشش را دارد.
وی ادامه داد: موقعیت مکانی ویژهی این معدن و وجود دژ و آتشکدهی کهنسال نخلک و مجاورت آن با شهر تاریخی انارک و شهرستان خور و بیابانک (در دل آن، روستاهای گرمه، مصر، بیاضه، عروسان، هفت تومان و چوپانان) که اکنون بهعنوان مقاصد و مسیرهای گردشگری معتبر و شناختهشده برای گردشگران داخلی و خارجی بهشمار میآیند، از مزیتهای استثنایی نخلک برای جذب بازدیدکننده است.
مظاهری اضافه کرد: در صورت تبدیل شدن معدن نخلک به موزهی معدنی براساس یک طراحی دقیق و کارشناسانهی گردشگری و موزهداری و اجرا و تأسیس اندامها و امکانات ضروری یک موزهی معدنی مانند نورپردازی اصولی محوطه، تونلها و تالارها، ساخت سالنهای نمایش موزهای سطحی و زیرزمینی، فروشگاه محصولات موزهای، سالنهای نمایش، سخنرانی و آمفیتئاتر، راهاندازی تورهای گردشگری واگنی و پیاده، کارگاههای انجام کارهای عملی، ساخت مجسمههای مومی از معدنچیان، آرشیو عکس و حتی کتابخانه، این مکان میتواند بهعنوان یکی از مهمترین جاذبهها و قطبهای گردشگری و حتی علمی - پژوهشی و ورزشی در کویر مرکزی ایران مطرح شود.
سه شنبه 1 بهمن 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
سه شنبه 1 بهمن 1392 | نوع مطلب :گردشگری ،جغرافیای چوپانان ،
نویسنده: نسل سومی |
طبیعت چوپانان
پنجشنبه 26 دی 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
گفتگویی با حاج ابوالقاسم زاهدی
حاج ابوالقاسم فرزند حاج محمد زاهدی است ، حاج محمد یکی از بنیانگذاران چوپانان است و حاج ابوالقاسم یکی از مالکین نسل دوم چوپانان است او می گوید که تنها سه نفر از مالکین نسل دوّم چوپانان زنده هستند که هر سه در دوران کهولت به سر می برند این سه نفر عبارتند از حاج محمدعلی بقایی فرزند محمد حاج عبدالله که در اصفهان زندگی می کنند و یکی از دختران حاج محمد باقر امینی که در تهران زندگی می کنند وو خود ایشان که در چوپانان زندگی می نمایند
حاج ابوالقاسم متولد 1291 ه .ش است، او ایّام کودکی را در چوپانان گذرانده و در مکتب ملا سواد آموخته است ایشان در مورد کتابهای درسی آن زمان می گوید که هر کس در خانه هر کتابی داشت به مکتب می آورد و ملّا همان کتاب را به او درس می داد و معمولاً قرآن ، دیوان حافظ و گلستان سعدی آموزش داده می شد و تا حدودی نیز آموزش حساب سیاق تعلیم داده می شد .اما ملا در آموزش درس ریاضی مهارتی نداشت تا اینکه مدتی آمحمد زاهدی که در جوانی فوت کرد از شاهرود به چوپانان می آید و او عدد نویسی و چهار عمل اصلی را در شاهرود آموخته بود و در زمانی که در چوپانان بود این علم را به نوجوانان آن دوره آموزش داد .
از همکلاسی های حاج ابوالقاسم سوال می کنم ایشان می فرمایند که عبدالله بقایی ، عباس عمادی ، محمدعلی بقایی، قدرت پسر ملا ، حسینقلی جلالپور ، محمد صبوحی از همکلاسی های او بوده اند .
حاج ابوالقاسم تا سال 1336 در چوپانان به فعّالیّت های کشاورزی ، شتر داری و گوشفند داری مشغول بوده است تعداد 30 تا 40 شتر داشته و گله ای گوسفند با رحمتعلی عمادی شریک بوده است اما در سال 36 به علّت اینکه عدّه ای از انارکی ها به گنبد کاووس رفته و در آنجا فعالیت کشاورزی و بازرگانی می نمایند حاج ابوالقاسم هم تصمیم به مهاجرت می گیرد و در گنبد ساکن می شود و حدود 40 سال در گنبد به فعالیت کشاورزی و تجارت پنبه ، گندم و جو مشغول می شود .اما به علّت فوت همسر و کهولت و تحوّلاتی که در گنبد اتفاق می افتد حاج ابوالقاسم به چوپانان مهاجرت کرده و فعالیت خود را روی املاک کشاورزیش در چوپانان متمرکز می نماید و سالی یکی دو بار هم برای مدیریت اموالش در گنبد سرکشی می نماید.
مدیریت قنات چوپانان تا حدود زیادی در خانواده آقای زاهدی به صورت افتخاری انجام گرفته خود مرحوم حاج محمد تا زنده بود این مدیریت را انجام می داد و بقیه مالکان نیز از او حرف شنوی داشتند بعداً نیز مرحوم عبدالرحیم زاهدی به اتفاق مرحوم شیخ مستقیمی این مدیریت را سامان داده اند و چون شیخ مستقیمی زودتر فوت می کند چند سالی تا پایان عمر عبدالرحیم به تنهایی و با همکاری مرحوم ملا حسن مستقیمی این وظیفه را انجام دادند بعد از مرحوم زاهدی چند سالی مرحوم مصطفی مستقیمی عهده دار این وظیفه بودند تا اینکه حاج ابوالقاسم به چوپانان برگشتند و این وظیفه نا نوشته به ایشان منتقل شده است و معمولاً آقای رفیع با همکاری حاج ابوالقاسم تصمیم گیری می کنند و به رتق و فتق امور می پردازند .
حاج ابوالقاسم اکنون که یک قرن زندگی را پشت سر می گذارد هرچند که از نظر جسمی سالم است اما خیلی فرتوت و سالخورده شده است ولی هنوز از حافظه بسیار خوبی برخوردار است و به راحتی می تواند امور را تجزیه و تحلیل کند و دریایی از اطلاعات تاریخی در باره چوپانان است که انسانی محقق را می طلبد تا از وجود ایشان بهره ببرد و اطلاعات ایشان را به رشته تحریر در آورد
ان شاالله خداوند حافظ ایشان باشد.
سه شنبه 24 دی 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
دوشنبه 23 دی 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،تاریخ چوپانان ،معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
چند روز پیش کتاب کوچولویی به دستم رسید که به خانه نرسیده در یک وعده تمامش را خوردم به جای این که بخوانم و آنقدر مرا در خود فرو برد که ناگهان متوجه شدم همه را خواندهام در حالی که ابتدا تنها قصد تورقی گذرا داشتم اما نمیدانم چه سری در این افسانه بود که مرا جادو کرد و چنان در ناخودآگاه غرق کرد که نه به گذر زمان توجه داشتم و نه به خطر مکان، آن قدر زیبا ، لطیف و باید بگویم به نوعی فریبنده ؛ نه از آن نوع فریبهایی که انسان احساس میکند گول خورده است نه از نوغ مفتون شدن از نوع درگیر یک فتنه شدن و شاید از نوع عاشق شدن که کور و کر میشوی . نمیدانم چه سحری در این قلم است نه قصد مداهنه دارم و نه قصد تشویق و ترغیب و نه قصد بازاریابی که اهل هیچ کدام جز دومی نیستم اهل تشویق هستم اما خدا را به شهادت میگیرم که نه تنها نمیخواهم تشویق کنم بلکه نوعی حسادت در خود احساس میکردم شاید حسادت قشنگ نباشد ، شاید هم غبطه بله احساس غبطه میکردم که چرا این نوشته از من نیست خب مسلم است با چنین احساسی خنده دار است اگر بگویم قصد تشویق نویسنده را دارم و علاوه بر آن این نویسنده دیگر در جایگاه یک تازه قلم نیست که نیازی به تشویق چون منی داشته باشد. خیر فقط حیرت من مرا برانگیخت تا این چند سطر را بنویسم و شکیبایی آن را هم نداشته باشم که تا روز رونمایی از این فریبای فتنهانگیز صبر کنم نه نمیتوانم باید احساسم را هرچه زودتر بیان کنم.
این کتاب کوچولوی دوست داشتنی که گمان من بر آن است هر خوانندهای که آن را بردارد به مرض من دجار میشود چون یک چیزی در آن است که آدم را بیمار خود میکند و عشق درد بیدرمان است؛مجموعه داستانی است مشتمل بر پنج داستان و فصلی کوتاه از اطلاعات جغرافیاییی و زیست محیطی از بومی که نقش یکی از پنج داستان بر آن نگاشته است.
افسانه ریگ جن، نوشتهی مهدی افضل.
در بینابین خواندن گاهی به گمان میافتادم که با «جلال» روبرو هستم گاهی با «جمالزاده» و گاهی با «هدایت» ولی هیچ کدام نبود خودش بود خودش «افضل»، با تیزبینی خاص خودش و نازک اندیشی خودش که از هر واژه اش احساسی خاص تراوش میکند، خودش بود نه کسی دیگر گرچه تمام آن تجربهها را پشت سر داشت اما آنها نبود این قلم را هر جا که باشد بی هیچ امضایی میشناسم و اما این کتاب کوچولو:
1- داستان اول «چاه غیب» نام دارد که نامی واقعی است اما در جغرافیای داستان و در گیر و دار وقایع و دیالوگ ها تنها یک نام نیست بلکه یک زاویه دید است که نیمی از هیجان داستان اول را که 22 صفحه است در بر دارد و نیم دیگر آن نیز فریاد نویسنده نیست که تردیدی گنگ و مبهم است از توصیف یک شخصیت که خواننده را همراه یک ترس گنگ مثل انتظار انفجار یک بمب به دست تروریستی انتحاری میکند و این احساس تنها در توصیف شخصیت است که کاملاً طبیعی توصیف شده بی هیچ واژگان ارزشی و این انتظار کشنده تا آخر همراه خواننده میماند بی آن که اتفاق بیفتد و غافلگیری عدم این اتفاق آن قدر شیرین است که تمام تلخی آن تردید و انتظار را میزداید:
«... نُه نفر بودیم و یک مشک کوچک، برای رفتن مهیّا میشدیم که مرد بلوچی از گرد راه رسید. ساربان بود و به دنبال شتر گمشده اش به صحرا زده بود. مرد رشیدی بود با چشمانی سیاه و درشت و ابروهای پرپشت با سبیلی نسبتاً قطور که از دو طرف تابیده بود. کلاهی نمدی بر سر داشت که انبوه موهایش از زیر آن بیرون زده بود. صورت آفتابسوختهاش دم به سیاهی میزد. روی پیراهن کرباس سفید و چرکمردهاش، جلیقهای سیاه بر تن داشت. شلوار گشاد کرباس سیاهش کوتاه به نظر می رسید و پاپیچ هایش تا نزدیک زانو رسیده بود...»
این توصیفش و اولین پیشنهادش که : « چرا چفت؟ چرا نرویم چاه غیب؟» تردید تازه شکل گرفته را با یک دیالوگ پر رنگ میکند.
هیجان زاویه دید نام داستان در میانه از بین میرود اما هیجان همراهی این مرد بلوچ ناگهان در پایان به فراموشی سپرده میشود با غیبت مادری که همه جا با راوی است و در صحنه پایانی جایش خالی است و این تعلیقی است که با خواننده میماند تا خود آن را ادامه دهد بسیار زیبا و عظیم که رنج راه و هیجان آن وهم شدید را میرباید.
2- دومین داستان «افسانهی ریگ جن» نام دارد که با فصلی مستند در پایان که جغرافیای این افسانه را معرفی میکند بیشترین فضا را در این کتاب تسخیر کرده است حدود 70 صفحه. افسانه ریگ جن افسانهایست مشهور که احتمالاً همهی کویرنشینان آن را شنیدهاند و من هم شنیده بودم با تغییراتی که به راویان مربوط است من خودم حتی خیلی پیش از این آن را در یک داستان کوتاه بازآفرینی کرده بودم داستانی با عنوان: «اروونه که به آب بزنه ...»:
http://doolende.mihanblog.com/post/27
اما کار «افضل» بازآفرینی نیست بلکه بازگویی یا بازنویسی است ظاهراً هیچ تصرفی یا برداشتی از افسانه ندارد و جز مواردی که نیاز دیده است شاید شاخو برگهایی بر آن افزوده تا رفتار شخصیتها منطقیتر باشد و این برمیگردد به ساختار روایت. با این حساب اگر تنها یک بازنویسی است باید ارزش آن در حد ثبت یا نو شدن باشد که اگر تنها همین هم بود ارزشی والا داشت اما به گمان من کاری هنرمندانه در زاویه دید و راوی در کار نویسنده است که اگر به آن اشاره نکنم حق مطلب را ادا نکردهام و شاید بعضی از خوانندگان خبره را به این تردید بیندازد که ایرادی در ساختار روایت آن است همان تردید که ابتدا در من هم ایجاد شد.
از آن جا که داستان در جاهای گوناگون اتفاق میافتد و یک راوی نمیتواند روایت کند و در نگاه اول منطقیترین راوی دانای کل نامحدود است اما در روایت این داستان چنین نیست ما با چند راوی روبرو هستیم درست مثل این که راوی دانای کل است اما هر جا که با ذهن و رفتار شخصیتی سر و کار داریم درست همانند آن که در ذهن او برویم خیلی استادانه به روایت او میپیوندیم ساختار مثل سیال ذهن با این تفاوت که راویان گونهگون هستند و به جای آن که ذهن سیلان کند راوی تغییر میکند و چرا که این نقص نیست/ من هم ابتد به نقص اندیشیدهام اما این نویسنده در گزینش این ساختار برای روایت آگاهانه عمل کرده است و این یک اشتباه نیست چرا که با کمی دقت درمییابیم که باید روایتها از نگاه همان راوی دانای جزء باشد که این مهم را نمیتوان تنها با رفتن به ذهن او دریافت و دیگر این که نویسنده نمیخواهد بازآفرینی کند بلکه تنها هدفش بازنویسی و امروزی کردن روایت است که به خوبی از پس آن برآمده است. روایات راویان مختلف ساختار روایت ندارد بلکه نوعی منولوگ است انگار دارد برای کسی روایت میکند و یا این که حدیث نفس است شاید بعضی بر این ساختار ایراد بگیرند اما من نیازهایی را دیدم که با این ساختار برآورده شده بود که در روایت دانای کل جای نداشت حتی در ساختار سیال ذهن. شروع داستان راوی دانای کل را به ذهن خواننده میآورد اما بلافاصله با جدایی شخصیتها روای به چند دانای جزء تبدیل میشود انگار چند داستان به موازات هم و تنیده در هم در جریان است و این ویژگی را در زاویه دید پسندیدم و حاضرم از آن دفاع کنم زیرا اطمینان دارم که گزینش نویسنده آگاهانه است چرا که این نوشته را پیش از چاپ هم دیده بودم و در مورد زاویه دید آن با نویسنده گپی زده بودم و اصرار او را در این انتخاب پذیرفتهام و به آن احترام میگذارم و تنها با کمی دقت در موقع خوانش به تأثیر آن پی بردم البته انکار نمیکنم که این افسانه استعداد یک بازافرینی در رآلیسم جادویی را هم دارد اما نویسنده چنین قصدی نداشته است نیت او تنها یک بازنویسی نو است و بس و در این کار بیش از انتظار مؤفق
3- و داستان سوم «اطلسیهای سفید» که به نوعی دیگر با خواننده همراه میشود راوی کودکی تیزبین، بااحساس و جستجوگر است که هیچ رفتاری از نگاهش دور نمیماند کودکی که شاهد یک قصابی است و توصیف قصاب که انگار با تمام قساوت قلب و زنندگی عمل او برای کودک دوستداشتنی است. قصابی که در ابتدای برخورد کام کودک را با لقمهای نان و شیره شیرین میکند و بعد با همان دندانهای شیرهخورده پیوره بسته کارد قصابی را نگه میدارد که اشمئزاز را در روایت لطیف کودک حس میکنی با یک این همانی زییا و با گریزی رندانه از صحنه قصابی با تداعی لمبر برداشتن آب حوض به سرچشمه میرود تا ماهی شنیدهای را در قنات ببیند و ناگهان با اندام نیمه برهنه مقنی نابینا روبرو میشود که از مظهر قنات به جای ماهی ظاهر میگردد و در این حیرت که با نابینایی چگونه او را دیده است و چگونه بیعصا به راه خود میرود. پرش ذهنی بجای کودک و نابودی اطلسیهای باغچه از زبان مادر و پناه بردن که کلهی تقلی قصابی شده و همصدا شدن با او که از رفتارها سر درنمیآورد.
4- داستان «مندل» یک شب زنده داری رانندهای با شاگرد شوفر خوابآلودش با منولوگها و دیالوگهای پراکنده از زندگی از بیخوابی از قسط و بدهکاری و نمیدانم بار هندوانه جیرفت کامیونهای قراضه و جادهها و گردنههای پر پیچ و خم و خطرناک، همه و همه در ساختاری بسیار ملموس و آشنا با یک پایان بندی استعاری که: «نگاهش به فنرها میافتد، چهار لایش شکسته که یکیش شاه است.»
5- و آخرین و کوتاهترین داستان «زادبوم» است. راوی در فضایی قرار میگیرد که نه راه پیش دارد و نه راه پس از یک طرف عرق و عشق زادبوم و از سوی دیگر نگاه منتقدانی از خود راضی که عبادتشان آنها را مغرور کرده است و همراه کردن هر خوانندهای با خود که کاسه چه کنم را شاید ناخواسته به دست خواننده هم میدهد و بالاخره با یک ایثار و با تعلیقی هنرمندانه فداکاری میکند و خود به دنبال مغروران میرود و خواننده با جریان آبی که با بیل علیاکبر حسن به جوی سمت چپ جاری میگردد همراه میکند و میگذارد او خود با آن آب به هر کجا که میخواهد برود.
این داستان علاوه بر آنچه گفته شد یک حس نوستالژی عمیق در من زنده کرد که اشارهای هر چند گذرا به پدرم داشت که تصویرش را با پیراهن سپید همیشگی در گرگ و میش صبحگاهی بر لب جوی آب دیدم که با عصایش پل بسته و وضو میگیرد و مخصوصاً با کاربرد تکیه کلامش که نویسنده در متن نوشته رندانه گنجانده بود اشکم را دراورد :
«... شیخ حاج مندلی را دیدم که با پای چپش، همانی که خم نمیشد روی جوی در خانهاش پل بسته بود و وضو میگرفت. پیراهن سفیدش برق میزد.برایش دست بالا کردم اما آن چنان به خود مشغول بود که ملتفت نشد...» تکیه کلام پدرم « ملتفتی!» بود.
گفته باشم هر کس این کتاب را نخواهد از لذتی وافر که من در دومین بار بیشتر بردم محروم خواهد بود. خود دانید!
محمد مستقیمی (راهی)
دی 1392 اصفهان
نقل از:دولنده
دوشنبه 23 دی 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،نگاه دیگران ،تاریخ چوپانان ،
نویسنده: نسل سومی |
یکشنبه 22 دی 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
اطلاعیه سازمان تامین اجتماعی شعبه انارک
سازمان تامین اجتماعی شعبه انارک اعلام نمود که تمامی مستمری بگیران اعم از بازنشسته ، بازمانده و از کار افتادگان و همسران آنان از تاریخ 01/10/92 با کسر مبلغ 202.000 هزار ریال برای هر نفر بیمه تکمیلی آتیه سازان حافظ را تحت پوشش قرار داده و آن عده از بزرگوارانی که تا کنون موفق به ثبت نام در کانون بازنشستگان نشده اند جهت ثبت نام به عضو فعال آن کانون در شهر انارک، آقای محمد حسین شفیعی انارکی مراجعه نمایند.
رئیس شعبه تامین اجتماعی شهر انارک
حاج رسول سلطانی
با تشکر از آقای مهران مطلبی نیا انارکی برای ارسال این خبر
شنبه 21 دی 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
اصفهان/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی
واژگونی خودرو امروز در محور انارک - نایین یک کشته بر جا گذاشت.
رییس پلیس راه اصفهان گفت : در این حادثه بر اثر واژگونی پژو 405 راننده در دم جان باخت و سرنشین خودرو نیز مصدوم شد.
سرهنگ رضایی علت این حادثه را ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه اعلام کرد.
شنبه 21 دی 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
ساده زیستی در "متن زندگی" در قاب تصویر شبکه خبر | |||
نقل ازhttp://isfahan.mcls.gov.ir | |||
|
شنبه 21 دی 1392 | نوع مطلب :تاریخ چوپانان ،
نویسنده: نسل سومی |
یک سند قدیمی
نقل از :http://www.myheritage.ir/
شنبه 21 دی 1392 | نوع مطلب :امور فرهنگی ،همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
یکشنبه 15 دی 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
چهارشنبه 11 دی 1392 | نوع مطلب :معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
سه شنبه 10 دی 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
چهارشنبه 4 دی 1392 | نوع مطلب :معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
چهارشنبه 4 دی 1392 | نوع مطلب :معرفی بزرگان ،
نویسنده: نسل سومی |
دوشنبه 2 دی 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
چهارشنبه 27 آذر 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،خاطره ها ،
نویسنده: نسل سومی |
سه شنبه 26 آذر 1392 | نوع مطلب :جغرافیای چوپانان ،امور اجتماعی ،آینده نگری ،
نویسنده: نسل سومی |
به گزارش روز سه شنبه ایرنا، ˈسید حمیدرضا طباطبایی ˈ در جلسه انجمن سرمایه گذاران و کارآفرینان شهرستان نایین اظهار کرد: در نایین ، خور و بیابانک بیش از 200 واحد صنعتی و معدنی مجوز فعالیت دارند .
وی با بیان اینکه ˈ واگذاری معدن چاه پلنگ در 80 کیلومتری انارک قطعی شده است ˈ افزود: عملیات فرآوری و کانه آرایی سنگ آهن نایین را خواستاریم.
نماینده مردم نایین در مجلس تصریح کرد: این معدن 20 میلیون ذخیره سنگ آهن دارد که با راه اندازی آن 150 نفر مشغول به کار می شوند.
در این جلسه رییس هیات امنای انجمن سرمایه گذاران و کارآفرینان نایین درخصوص فعالیت و اهداف آن گزارشی ارائه کرد.
ˈ اقبال ˈ، رونق بخشی به امور سرمایه گذاری و کارآفرینی را یکی از اهداف این انجمن بیان کرد.
رییس هیات امنای انجمن سرمایه گذاران و کارآفرینان نایین با اشاره به اینکه این انجمن با بررسی مشکلات برای ارتقای سرمایه گذاری و کارآفرینی در نایین تلاش می کند، افزود: همفکری، هماهنگی و همکاری با ادارات برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی از اولویت های این انجمن است.
دبیر خانه معدن ایران نیز گفت: باتوجه به مجوزهای کسب شده برای فعالیت کارآفرینان نایین پیش بینی می شود مشکل بیکاری در این شهرستان در آینده نزدیک برطرف شود.
ˈغلامرضا حمیدی انارکیˈ افزود: برای ارتقای تولید ملی باید به صنایع پایین دستی پویایی و حرکت بیشتری داد و با اجرای طرح های توسعه ای، ارزش افزوده این بخش را ارتقا داد.
وی با اشاره به نقش و جایگاه بخش معدن در تولید ملی اظهار کرد: منابع و ذخایر معدنی کشورمان بهترین فرصت برای افزایش تولید ملی است و مسوولان نیز باید تولیدکنندگان را حمایت کنند.
شهرستان نایین در 140 کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد.
سه شنبه 26 آذر 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
ˈحسین اکبریˈ روز دوشنبه به خبرنگار ایرنا گفت: با همکاری یگان حفاظت محیط زیست شهرستان نایین و یگان ویژه نیروی انتظامی، متخلفان سابقه دار شکار و صید و غیر بومی استان را در پناهگاه حیات وحش عباس آباد، شناسایی و اوایل شب گذشته دستگیر کردیم.
وی افزود: از شکارچیان پنج قبضه سلاح گلوله زنی و کالیبر 12، تعداد 27 تیر فشنگ گلوله، 36 تیر فشنگ ساچمه و چهارپاره و لاشه یک راس قوچ وحشی کشف و ضبط شد.
اکبری افزود: بررسی ها نشان می دهد افراد دستگیر شده دارای سوابق متعدد شکار و صید غیرمجاز، نگهداری سلاح قاچاق و استفاده از سلاح غیر مجازبوده و دارای محکومیت های قبلی قضایی نیز هستند.
پناهگاه حیات وحش عباس آباد در190کیلومتری شرق اصفهان واقع است.
دوشنبه 25 آذر 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
در این حوادث نمی توان به سراغ مقصر رفت و تمام عوامل از جمله خواب آلودگی راننده، جاده های غیر استاندارد و شرایط جوی نامناسب دخیل می باشد.
برخی مسئولان نیز نبودن استراحت گاه های مناسب بین جاده ای و همچنین رعایت نکردن قوانین و مقررات رانندگی را علت برخی تصادفات عنوان کرده اند. باید بگوییم که در جاده های اردکان هر دو روز یک بار خبر تصادف و کشته شدن و مصدوم شدن مسافران به گوش می رسد و این هشداری است به مسئولان و رانندگان که به فکر چاره ای همیشگی باشند.
در این خصوص گفت و گویی کوتاه با رئیس جمعیت هلال احمر اردکان داشتیم.
ˈجواد کمال آبادیˈ با ابراز ناراحتی و تسلیت به خانواده های داغدار این حوادث ها گفت: آمار مربوط به حوادث جاده ای که امدادگران ما از ابتدای سال تاکنون ارائه داده اند شامل 58 مورد حادثه جاده ای در محورهای مواصلاتی اردکان که منجر به فوت 15 نفر و 122 نفر مصدوم شده که البته آمار فوت شدگان مربوط به همان لحظه است .
وی با بیان اینکه امسال در محور اردکان- نائین 28 تا حادثه جاده ای داشته ایم که منجر به فوت 5 نفر و مصدومیت 62 نفر شده است، تصریح کرد: در محور اردکان به طبس 18حادثه داشته ایم که منجر به کشته شدن 5 نفر و 40 نفر مصدوم شده اند.
کمال آبادی افزود: در محور اردکان به چوپانان 12 مورد حادثه جاده ای داشته ایم که منجر به کشته شدن 5نفر و نیز 20 نفر مصدوم شده اند .
وی ادامه داد: در سال 91 نیز 90 حادثه جاده ای رخ داده است که در آن 37 نفر فوت و 17 نفر مصدوم شده اند .
رئیس جمعیت هلال احمر بیشترین عامل تصادفات را عوامل انسانی دانست و تصریح کرد: سبقت غیرمجاز و انحراف به چپ، خستگی و خواب آلودگی، سرعت غیر مجاز، نبستن کمربند ایمنی و … هستند .
کمال آبادی اظهار کرد: متأسفانه همه ما بارها این عوامل را شنیده ایم ولی باز هم در عمل آن ها را جدی نمی گیریم و برای حتی چند لحظه زودتر رسیدن ریسکی به قیمت جان و سلامتی خود و اطرافیانمان می کنیم.
وی با بیان اینکه در یک جامعه مدنی و اسلامی همه مردم باید سعی نمایند به قانون احترام گذاشته و آن را در خود و خانواده و اطرافیان نهادینه نمایند اضافه کرد: نه آنکه اگر پلیسی هم در جاده دیده شد با چراغ به دیگران خبر دهند تا نکند پلیس جلوی مرگ آن ها را بگیرد!
رئیس جمعیت هلال احمر اردکان گفت: به نظر می رسد ما مردم باید قدری بر صبر شکیبایی خود در رانندگی و احترام به حقوق دیگران بیافزاییم.
پس برای اینکه روز به روز شاهد حوادث تلخ در جاده های کشورمان نباشیم بیاییم رانندگی را یک امر جمعی بدانیم و راننده مقابل را رقیب خود ندانیم و به دنبال فضای خالی نباشیم که زودتر از دیگران پر کنیم .
اگر خسته و خواب آلود هستیم گوشه ای به کنار بکشیم و استراحت کنیم تا دیگران به مقصد خود با آرامش برسند.ک/4
دوشنبه 25 آذر 1392 | نوع مطلب :همسایه ها ،
نویسنده: نسل سومی |
بازار نائین
دوشنبه 25 آذر 1392 | نوع مطلب :آینده نگری ،امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
احمد رضا باقریان نایینی روز دوشنبه به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: از هفته نخست مهرماه، کشاورزان شهرستان نایین نسبت به دریافت کودشیمیایی مورد نیاز خود اقدام کرده اند.
وی با بیان اینکه توزیع کودهای شیمیایی تا اسفندماه ادامه دارد، گفت: سایر کشاورزانی که تاکنون نسبت به دریافت کود شیمیایی اقدام نکرده اند، می توانند پس از دریافت حواله کود از شرکت مشاوره ای کشاورزی نسبت به خرید آن از شرکت تعاونی های روستایی و مراکز خدمات جهاد کشاورزی اقدام کنند.
وی اظهار کرد: کودهای شیمیایی خریداری شده از نوع ازته و فسفات آمونیوم است که برای مزارع گندم و جو به عنوان مهمترین محصول منطقه استفاده می شود.
به گفته مدیر جهاد کشاورزی نایین، به دلیل افزایش قیمت کودهای شیمیایی، کشاورزان به دنبال استفاده بیشتر از کودهای آلی می باشند.
باقریان ادامه داد: کودهای آلی علاوه بر تامین مواد غذایی گیاهان باعث بهبود شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک شده و به تولید محصول سالمتر کمک می کنند.
شهرستان نایین در140 کیلومتری شرق اصفهان واقع است.
یکشنبه 24 آذر 1392 | نوع مطلب :امور اجتماعی ،
نویسنده: نسل سومی |
ˈجواد کمال آبادیˈ روز یک شنبه در گفتگو با خبرنگار ایرنا افزود: در این حادثه که ساعت 16:27 دقیقه روز گذشته در محور چوپانان به اردکان به وقوع پیوست واژگونی یک دستگاه خودروی پژو 206 منجر به کشته شدن یکی از سرنشینان و مصدومیت پنج سرنشین دیگر شد.
وی اضافه کرد: نجاتگران هلال احمر اردکان مستقر در پایگاه نجات بین شهری غزال سیاه کوه با حضور بموقع در محل، نسبت به پوشش امدادی حادثه و انجام کمک های اولیه بر روی مصدومان که دو نفر از آنها کودک بودند، اقدام نمودند.
رئیس جمعیت هلال احمر اردکان تصریح کرد: سرنشینان مصدوم سپس به مرکز درمانی انتقال داده شدند.
وی گفت: این حادثه در فاصله هشت کیلومتری مجتمع بین راهی غزال به وقوع پیوست.ک/3