چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

دعوت‌نامه برای افتتاحیه نمایشگاه چوپانان ۱۳۹۱


[تهیه شده توسط جعفر مختار]
(0) نظرات
  موضوع: رویدادهای ویژه ،  نوشته شده در تاریخ دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت 09:27 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

نشست ادبی شعر و مقاله در چوپانان (شب شعر)


ضمن تشکر از کلیه دوستان و همشهریان عزیزی که برای برگزاری محفل شعر چوپانان ابراز علاقه نموده و مارا در امر برگزاری مصمم تر نمودند, باطلاع میرساند جهت برگزاری بهتر محفل و انتخاب  آثاربرتر توسط داوران محترم، دوستان تا ظهر روز دوم فروردین ماه اشعار خود را بصورت مکتوب و با ذکر مشخصات در چوپانان بدست آقای ذبیح مرتضوی برسانند تا در اختیار داوران قرار گیرد و ایشان تعدادی از آثار را در بخش مسابقه انتخاب و از بین آنها سه نفر که بهترین شعر را سروده‌اند بعنوان نفرات برتر معرفی و به رسم یادبود هدایایی تقدیم ایشان گردد. کلیه دوستانی که شعر سروده اند چنانچه مایل باشند میتوانند  خودشان اشعار را خوانده و یا به مجری برنامه واگذار نمایند. ضمنا چنانچه دوستانی امکان حضور در محفل را ندارند میتوانند آثار خود را با مشخصات بدست برگزار کنندگان برسانند تا در غیاب ایشان اشعارشان خوانده شود.
این محفل طبق برنامه ریزی بعمل آمده صبح روز پنج شنبه سوم فروردین ماه راس ساعت 9 صبح آغاز میگردد.
از همین جا از کلیه همشهریان جهت حضور در محفل دعوت بعمل می آید. ضمناً یکی از شرکت های فعال که متعلق به جوانان چوپانان می باشد هزینه‌های مربوطه به هدایا و تقدیرنامه‌ها به عهده گرفته‌اند که در مراسم معرفی میگردند.
[خبر از: علینقی جلال]
(5) نظرات
  موضوع: رویدادهای ویژه ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 27 اسفند 1390 ساعت 12:06 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

غبارروبی زیارتگاه سید جلال الدین


عصر روز چهارشنبه، گروهی از خواهران واحد بسیج چوپانان، کار غبارروبی زیارتگاه سید جلال الدین را به عهده گرفتند تا در عید نوروز این زیارتگاه همچون سالهای قبل پاکیزه و مرتب باشد.
(0) نظرات
  موضوع: عمومی ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت 11:37 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

طبیعت ، امانتی الهی و سرمایه ملی در دست ما ، همه با همه در حفاظت آن بکوشیم .

طبیعت میراث گذشتگان ، امانت آیندگان و بستر زندگی امروز است .تک تک انسانها در هر رده و پست و مقام و با هر وضعیت زندگی و آداب و رسوم اجتماعی بر طبیعت خود تاثیر دارند.متاسفانه انسانها با طبیعت که امانت الهی بزرگی است نامهربانند و دانسته و ندانسته ، مستقیم و غیر مستقیم با اقدامات غیر اصولی خود مبادرت به آلایندگی و تخریب آن می پردازند و این روند تاسف بار و ناموزون روز به روز شدت می یابد .لذا باید بدانیم و درک کنیم یک زمین بیشتر نداریم .هر چشم انداز و منطقه ای از طبیعت و هر تفرجگاهی منحصر بفرد است. 
ادامه مطلب ...

مراسم گشایش نمایشگاه ۱۳۹۱ «چوپانان، الماس خوش‌تراش کویر»


صبح روز چهارشنبه دوم فروردین ۱۳۹۱ از ساعت ده بامداد، مراسم گشایش نمایشگاه «چوپانان، الماس خوش‌تراش کویر» برگزار خواهد شد. در این جشن افزون بر مردم چوپانان، از مقامات دولتی بخش و شهرستان نیز دعوت شده است و در همین راستا از همفکری دهیار چوپانان، بخشدار انارک، فرماندار شهرستان نایین و رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان نایین سپاسگزاری می‌شود.

نمایشگاه از روز چهارشنبه دوم فروردین تا روز جمعه چهارم فروردین به مدت سه روز برای بازدید همگانی برپا است. به چند نفر از دارندگان بهترین مقاله در مورد چوپانان (چه درباره سرزمین چوپانان و چه درباره تاریخ و فرهنگ مردم چوپانان) و نیز بهترین سبزه جشن نوروز نیز پاداشی به رسم یادبود داده خواهد شد.

برای ارائه مقاله با آقای  عباس صادق‌محمدی (کدخدا) تماس بگیرید:
09138497868

برای هماهنگی ارائه شعر در شب شعر با آقای علینقی جلال تماس بگیرید:
09137840170

برای شرکت در والیبال پسران با سیدجواد هاشمی تماس بگیرید:
09378829601

برای شرکت در والیبال دختران با خانم جلالپور تماس بگیرید:
03243322100

برای چیزهایی که می‌خواهید در نمایشگاه شرکت دهید با آقای مختار تماس بگیرید:
09132589648

از سوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی چوپانان
(به زودی اساسنامه این انجمن مراحل ثبت رسمی خود را طی خواهد کرد)
(0) نظرات
  موضوع: رویدادهای ویژه ،  نوشته شده در تاریخ سه شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 12:27 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

کتاب «چوپانان، نگین کویر» چاپ شد


کتاب «چوپانان، نگین کویر» که به قلم استاد مهدی افضل نگارش یافته است در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰ مراحل چاپ و صحافی خود را گذراند و برای اولین بار در نمایشگاه نوروز ۱۳۹۱ چوپانان عرضه خواهد شد.

(از آنجا که نگارش این کتاب، کاری بزرگ در زمینه فرهنگی چوپانان است این مطلب تا نوروز در بالای سایت قرار داده می‌شود)






مردم چوپانان چون خود بهترینند شایسته بهترین‌ها نیز هستند. برای تالیف این کتاب از مستنداتی استفاده شده است که راویان آن هرکدام دائره المعارف پیشینه چوپانان هستند، گنجینه‌هایی که قریب به اتفاقشان بیش از هشتاد بهار و پاییز را پشت سر گذاشته‌اند. 
البته ادعا نمی‌شود که این اثر، تالیف بی‌نظیریست ولی دل نوشته‌ایست که جای خود را در دلها باز خواهد کرد. امیدوارم این کتاب، شایسته نام بزرگش باشد و مورد اقبال مردم بزرگوار چوپانان قرار بگیرد.


مهدی افضل
اسفند ۱۳۹۰
(26) نظرات
  موضوع: رویدادهای ویژه ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 11:03 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

وبلاگ آزاد و رستاقی به نام «چوپانان عروس کویر ایران»


از روز پنجم اسفند، آقایان جابر آزاد و رضا رستاقی یک وبلاگ برای چوپانان راه‌اندازی کرده‌اند و نام آن را «چوپانان عروس کویر ایران» گذاشته‌اند.
برای ورود به این وبلاگ می‌توانید از آدرس زیر استفاده کنید:

(12) نظرات
  موضوع: خبرهای سایت ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت 09:48 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

شعر «نمیذارم دیگه تنهات چوپونون»


چی نشستی وخی از جات چوپونون

دستمو بگیر تو دستات چوپونون

یه سری بریم تو باغات چوپونون

می‌خوام درد دل کنم بات چوپونون

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

نگو که نا توی پاهای تو نی

نگو دنیا دیگه دنیای تو نی

هیش کسی فکر مداوای تو نی

وامیسم پای مداوات چوپونون

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

نمیذارم دیگه غم لونه کنه

نمیذارم تو دلت خونه کنه

نمیذارم تو رو دیوونه کنه

میکارم شادی رو لب‌هات چوپونون

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

تا که نوروز توی کوچه میومد

همه جا بوی کلوچه میومد

دنگ و دنگ تاس و دولچه میومد

چی شد اون هی‌هی و هی‌هات چوپونون

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

نون برنجی، سنجد و تخمه کدو

تنده بود و بنه بود و سمنو

چیل می‌شد اینا همه تو کندچو

چی شد اون آجیل و حلوات چوپونون

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

«خو» می‌بردن یادمه اون قدیما

خونچه‌های پارچه و کفش وطلا

با بزن بکوب و با برو بیا

داریه‌زن اینجا تا اون جات چوپونون

                              نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

دو تا زن می‌پوشیدن لباس نو

«آخانم» می‌شدن و عقب جلو

خبر عروسی رو با چو و هو

می‌برد از پایین تا بالات چوپونون

                              نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

جشن اوّل جشن خونچه برون

عقدشون بود بعد از بعله برون

حنابندون بود و عروس کشون

تو دو شب خالی نبود جات چوپونون

                              نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

حنابندون چه شب باحالی بود

دو تا سیری با دوماد رو قالی بود

میون فاش دادنا جات خالی بود

حنا می‌بس به پر و پات چوپونون

                              نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

عصر فردای همون روز، روز بخت

می‌شوندن عروس دومادو سر تخت

کاسه بشکن بعد گردوندن رخت

همپا رقص گرگروهات چوپونون

                               نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

شب حجله، شب آخر، شب عشق

همه بودن توی تاب و تب عشق

عروس و دوماد، لب بر لب عشق

کجا رفت اون تب شب‌هات چوپونون

                                نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

بازی «زالو گزیدم» یادمه

«موسی و آسیابون» هم یادمه

«تقی مرده» ولی یک کم یادمه

چی شد اون رسم و رسومات چوپونون

                                نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

دو شب اندروز همش بخور بخور

آب توی صافی می‌ریختن گٌرّ و گٌر

هر طرف بریز و بپاش و بدوز و ببر

بر پا بود دو شب سور و سات چوپونون

                                   نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

«ختنه سوران» بود یک رسم قشنگ

میومد سالی یه بار «اوسا پلنگ»

می‌گرفتن پسرا رو تنگ تنگ

می‌برید عضو میون پات چوپونون

                                     نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

مرده شور خونه نداشتی یادته

مرده را رو پل میذاشتی یادته

دیوار گوشتی می‌کاشتی یادته

حالا اون شورخونه دوتات چوپونون

                                     نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

«پاتلو» جای منه جای تو نی

نباید از «پاتلو» دم بزنی

تو نمیباس فکر مردن بکنی

نگو نی هیش کسی همپات چوپونون

                                       نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

توی دنیا بچه‌هات ولو شدن

بعضیا هیزم هر الو شدن

کهنه رفتن اما امروز نو شدن

اگه نیسن فکر فردات چوپونون

                                     نمیذارم دیگه تنهات چوپونون


راهی چوپانانی

اسفند ۹۰         
(23) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 07:06 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

فراخوان شب شعر چوپانان


فراخوان شب شعر چوپانان
چهارشنبه 26 بهمن 1390

بر آن شدیم تا شبی را در کنار استادان ادیب و فرزانۀ خطۀ کویر ، در محفلی دوستانه گرد هم آئیم و شب شعری را میهمان "چوپانان"  باشیم .

به همین منظور از کلیه خواهران و برادران گرامی دعوت بعمل می آید ، آثار منظوم و نثر ادبی خود را با موضوع آزاد و ترجیحا" چوپانان ، به یکی از نشانی های زیر ارسال نمایند تا پس از ویرایش توسط استاد بزرگوار جناب آقای محمد مستقیمی ( راهی ) به عنوان اشعار منتخب ، گزینش و توسط خالق اثر در محفل شب شعر خوانده شود .( دوستان بزرگوار میتوانند باز خوانی اشعار را به مجری جلسه  واگذار نمایند)

به نفرات اول تا سوم که اشعار برتر را سروده باشند هدایای نفیس اعطا خواهد شد و همچنین به اشعار منتخب که در محفل خوانده خواهد شد نیز لوح سپاس و یادبود اعطاء میگردد .

زمان برگزاری هفته اول فروردین ماه خواهد بود و روز دقیق و محل دقیق برگزاری در چوپانان متعاقبا" اعلام خواهد شد .

نشانی پست الکترونیکی استاد مستقیمی : sheykh@live.com

تلفن:
علینقی جلال      09137840170
ذبیح مرتضوی  09382906044
[برگرفته از: وبلاگ ذبیح]
(2) نظرات
  موضوع: رویدادهای ویژه ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 03:38 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

راه‌اندازی وبلاگ هواشناسی چوپانان


روز گذشته آقایان بهزاد فاتح و غلام قدرت وبلاگی با هدف اصلی گزارشهای هواشناسی چوپانان راه‌اندازی کرده‌اند. به زودی عنوانهای مطالب این وبلاگ را بصورت پویا در ستون سمت چپ خبرگزاری و در زیر قسمت وبلاگ ذبیح قرار خواهیم داد.

برای ورود به این وبلاگ می‌توانید از پیوند زیر نیز استفاده کنید:

airchoopanan.mihanblog.com
(2) نظرات
  موضوع: خبرهای سایت ،  نوشته شده در تاریخ سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 12:32 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

«ببین و نپرس» (۲)


«ببین و نپرس» (۲)
چهارشنبه 28 دی 1390

«ببین و نپرس» (۲)
بعد از خواندن نوشته ای با عنوان درد دل «ببین و نپرس و چوپونون» توسط دوستم حمید رضا علاقه‌مند شدم، اگر بشه منو با «ببین ونپرس» آشنا کنه، خوشبختانه شرایطی فراهم کرد تا من خدمت «ببین و نپرس» برسم.
بعد از آشنایی اولیه، از «ببین و نپرس» پرسیدم چرا مردم چوپونون اینقدر چوپونون را دوست دارند و بش مینازن؟!
«گفت: خوب دوست دارن دیگه، هر کی یه چیزی دوست داره.مردم چوپونون هم چوپونون را دوست دارن، ایرادی داره از نظر شما؟!»
گفتم: جناب ببین و نپرس درست جوابم رو بده، آخه هر چی من نگاه میکنم چوپونون غیر از راه دور و آب شور و تَفِ باد و جیغ و داد و ... چی چی داره آخه؟!
«گفت: خوب درسته، چوپونون اینا را داره ولی یه چیزای دیگه هم داره که تو نمی‌بینی و مردمی که چوپونون را دوست دارن اونا را می بینند.»
گفتم: یعنی میفرمایید من کورم؟!
«گفت: نه امیر محمد عزیزم جسارت نکردم، البته که چشم سر را همه کم و بیش دارن! منظورم چیز دیگه‌ای بود. در زمان قدیم، قصه‌ای را در مورد خلیفه و لیلی نقل میکردن که با این دو بیت شروع میشد:

گفت لیلی را خلیفه کان تویی
کز تو مجنون شد پریشان و غَوی؟

از دگر خوبان تو افزون نیستی!
گفت: خامش! چون تو مجنون نیستی

و حکایت چوپونون و مردم چوپونون هم همینه امیر محمد عزیز، ضمن اینکه خداوند هیچ چیز را و هیچکس را بدتر از دیگری خلق نکرده و از قدیما گفتن:

آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود

کوزه بودش، آب می‌نآمد به دست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
(می‌نآمد = نمی‌آمد)

گفتم: من که آخر نفهمیدم،  راه دور و آب شور و تَفِ باد و جیغ و داد و ... چه عشقی داره؟! و چطور چپونون و هفتمون و آشتیون و تهرون و ایراج و اصفهون خیلی با هم فرقی ندارن .
«ببین و نپرس» گفت :اگر ممکنه به ذهن عزیزتان بفرمایید از اون بالا یه کم بیاد پایین تا با هم بریم و اگه لازمه این فرغون هم خدمت شما!
گفتم:« خیلی خیلی ممنون که علیرغم اینکه تو «ببین و نپرسی» بازم ما تو را می بینیم و می پرسیم و تو هم فروتنانه جوابمون رو میدی. ولی تو را به خدا من گیج هستم، بیشتر گیجم نکن؟!»
[حمیدرضا جلال]
(0) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 11:24 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

مستند برات


مستند برات
دوشنبه 26 دی 1390

( مستند برات )

از دیرباز رسم بدین گونه بوده که  در اعیاد و جشن ها، با شربت و شیرینی از مهمانان پذیرایی می شده. که خوشبختانه این رسم پسندیده تا به حال نیز به قوت خود باقی مانده است.
یکی از این اعیاد، عیدی است که  در روز قبل نیمه ی شعبان مصادف با میلاد منجی عالم بشریت برگزار می گردد و آن را "برات" می نامند.
مردم روستا از چند روز قبل در تلاش و تکاپو برای هر چه بهتر برگزار کردن این عید هستند و جالب اینکه اکثر رسوم این عید بزرگ را نیز حفظ کرده اند.
مردم این عید را در گلزار شهدا و قبرستان که به زبان محاوره ای به آن مزار می گویند برگزار می کنند. چون معتقدند این روز بزرگ، متعلق به عزیزانی است که فوت شده اند و در جمع ما نیستند. و به این روز "برات" می گویند.
زنان زحمت کش چوپانان از صبح مشغول آماده کردن مقدمات مهمترین وسلیه ی پذیرایی می شوند. یعنی: "سیروک"
سپس اعضای خانواده با در دست داشتن سیروک و شیرینی و... . آماده رفتن بر سر مزار عزیز خود می شوند که به این عمل در اصطلاح "خیرات" می گویند.
البته این روی خوب ماجرا است. پس از چندی صبر و تحمل شاهد صحنه ای در مزار هستیم که تمام وجودمان دچار اندوه و تأسف می شود.
لیوان های یک بار مصرف با حرکت باد به این طرف و آن طرف غلتانند. سیروک ها و شیرینی های برجامانده روی زمین با خاک یکسان شده اند. آری این مکان مقدس که چند ساعت قبل روح آدمی را نوازش می داد، حال به مکانی تبدیل شده که کمتر کسی رغبت می کند به آنجا برود.
بیاییم با کمی تلاش اینگونه رسوم پسندیده را برای همیشه حفظ و زبانزده همه ی مردم کنیم. و با بی انصافی از زیبایی های آن نکاهیم.
در آخر از عزیزانی که خود را وقف مردم کرده اند و همیشه برای زیبایی و پاک بودن چهره شهر تلاش کرده اند و از تمام نیروهای خدماتی چوپانان تقدیر و تشکر به عمل می آوریم.

-رضا ثابتی-

(1) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 09:59 ق.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

مراسم شب اربعین در مسجد آشتیان


دیشب مراسم شب اربعین حسینی در مسجد صاحب الزمان آشتیان برگزار شد. از آنجا که مسجد آشتیان در طول سال خالی است برای برگزاری مراسم باید غبار روبی شود که اینکار توسط اعضای هیئت انجام شده بود. مراسم از اذان مغرب شروع شد و تا ساعت 8 شب ادامه داشت.

پس از اذان با صدای رضا اسکندر، نماز جماعت به امامت شیخ حمید سعادت برگزار شد و به علت سرمای هوا زیارت عاشورا خوانده نشد. پس از آن حاج عباس رستاقی سخنرانی داشت و پیشنهاد داشت که چون فرشهای این مسجد فرسوده شده است فرشهای اضافی مسجد جامع چوپانان به اینجا آورده شود. سپس سخنرانی شیخ حمید و پس از آن هم مداحی علی فاضلی و مرتضی فخری همراه با سینه‌زنی بود. [برگرفته از وبلاگ ذبیح]

  
(7) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 24 دی 1390 ساعت 01:37 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

شیخ حمید سعادت، اربعین در چوپانان


شیخ حمید سعادت واعظ و سخنور بومی و مجبوب چوپانانیان برای مراسم اربعین به چوپانان خواهد آمد. وی که در حال حاضر مشغول تحصیلات تکمیلی خود در حوزه عملیه قم، و ساکن آنجا می‌باشد دهه محرم سال گذشته و امسال به چوپانان آمده بود.
[خبر از: رضا رستاقی]
(1) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 11:16 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

درد دل «ببین و نپرس» و چوپونون


درد دل «ببین و نپرس» و چوپونون
یادت هست یه روزی بت گفتم میخوان در جلسه ای خیلی تقدیر و تمجیدت کنن و قراره بگن چوپانان الماس خوش تراش کویره و تو فروتنانه گفتی این آرزوها را ندارم و پدرانم بم گفتن:

«آرزو میخواه لیک اندازه خواه           بر نتابد کوه را یک پر کاه»

یه روز دیگه بت گفتم میخوان اسمتا عوض کنن. بم گفتی:
«میم و واو و میم و نون تشریف نیست
لفظ «مومن» جز پی تعریف نیست
زشتی آن نام بد از حرف نیست
تلخی آن آب بحر از ظرف نیست»

حالا هم که بت میگم اجازه بده بالای سردرت بنویسن:
به قطب ... خوش آمدید
به شهر فلان پرور و بهمان پرور خوش آمدید
به مرکز جهان اسلام خوش آمدید
میگی:« دست از سر کچلم بردارید همون اسم خودم به تنهایی خیلی قشنگه و راضی نیسم هیچی بش اضافه کنید. فامیلم نمیخوام و اگه خیلی هنرمندید یه دکتری پیدا کنید که بتونه یه مرهمی به این زخمای دو سه دهه ای که بعضیاتون بم وارد کردید و بقیتونم بی تفاوت از کنارم گذشتید بزاره».

راسشو بخوای ببین و نپرسم نمیدونه از دست این لجبازیای تو چه خاکی به سر کچلش کنه البته من پیغومتو برای سایت چوپونون ایمیل میکنم. ان شاء الله که وابستگان بزرگترت بتونن با پارتی بازی بالاخره دکتری مناسب درد و حالت پیدا کنن.
(حمیدرضا جلال)
(0) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 12:29 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

جلسه آسیب شناسی هیئت محبین اهل بیت چوپانان


در روز شنبه، مورخ 90/10/24 مصادف با اربعین حسینی، جلسه ای در مکان امامزاده سید جلاالدین (ع رأس ساعت 10 صبح به منظور آسیب شناسی پیرامون هیئت و نوحه و... برگزار می گردد.
[خبر از : رضا رستاقی]
(5) نظرات
  موضوع: عمومی ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 06:29 ب.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

پیشنهادی برای مراسم سومین روز درگذشتگان در چوپانان


[برگرفته از وبلاگ ذبیح]
برای آنکه همه نظرهای شما در یک جا باشد نظرهای خود را در وبلاگ ذبیح مطرح فرمایید. راه میان‌بر به بخش نظرات مربوط به این مقاله این است:

http://chopponoon.mihanblog.com/post/comment/240



تصمیمی مهم برای چوپونون

الان یکی دو هفته ای مشه که زمزمه هائی مبنی بر یک تغییر جدی در یکی از رسوم چوپونون داره به گوش مرسه. یک سؤال جدی! آیا مراسم سوم (صبح) لزومی داره؟

مراسم سوم
مراسم صبح سوم منحصر به خود چوپونونه. مراسمی با زیبائیها و سختیهای خاص خودش. پیش از طلوع آفتاب صبح سومین روز درگذشت متوفی مردم جلوی منزل وی تجمع میکنن. بقدری این مراسم برای اهالی حائز اهمیته که تمام فامیل و دوستان از شهرهای اطراف خودشونا میرسونن. اهالی روستا بویژه بزرگترا که مقیّدترن هم هرجور شده تو این مراسم شرکت میکنن. مردم از راههای دور خودشونا میرسونن تا مراسم سوم از دستشون درنره. صاحبان عزا از قبل حضور مردم که هنو هوا تاریکه جلوی در خونه وامیستن و به مردم خوشآمد میگن. مردمی که از راههای دور و نزدیک اومدن اکثراً درکنار صاحبان عزا جلوی درب خانه می ایستند و پشت سر هم از بقیه میخوان که برای مرحوم فاتحه بخونن:

رحم الله من یقرأ الفاتحة ...

صاحبان عزا از مردم بویژه بزرگترا میخوان که داخل منزل در اتاقی که برای پذیرائی مهیا شده بشینن. برای اینکه سرما از تن مردم بیرون بره معمولاً از افراد نشسته و ایستاده با چای پذیرائی میشه. بتدریج مردم جمع میشن و شلوغ میشه. درست لحظهٔ طلوع آفتاب بزرگان و صاحبان عزا حرکت بسمت مزار عزیزشونا شروع و مردم هم اونا را همراهی میکنن. چُوشی کنا (چاووش خوانها) از در خونه تا سر مزار چُوشی مکنن و تو پایان هر مصرع مردم با "یا حسین" جواب میدن.سر خاک مرحوم حمد و سوره ای قرائت میکنن و بعضاً اهالی سرکی به اموات خودشونم میزنن و مجدد بسمت خونهٔ عزا حرکت میکنن. صاحبان عزا باز هم جلوی در منزل به مهمونا خوش اومد میگن. ولی اینبار اهالی دم در وانمیستن و میان داخل و باز هم با چای پذیرائی میشن. بعضاً شیرینی، خرما و حلوای خیراتی هم میدن. یه رسم دیگه ای که در مراسم به چشم میخوره اینه که اگه متوفی طفل صغیر داشته باشه بعضیا از چائی و پذیرائیشون برنمدارن و به حساب خودشون مال یتیما نمیخورن. این مسئله بارها و بارها باعث دلخوری صاحب عزا که تدارک دیده شده و چه بسا اسراف و تبذیرایی که بهمین دلیل رخ داده.

حالا مشکل چیه؟!
بحثا سر این مراسم داره به اوج خودش میرسه و نظرات موافق و مخالف از گوشه و کنار شنیده میشه. مراسم صبح زود و قبل طلوع آفتاب روز سوم در روایات و احادیث دیده نشده، پس این مراسم ما ریشهٔ مذهبی نداره. از طرفی برگزاری این مراسم با وجود سرمای سوزناک کویری که حتی تحملش تو تابستونا هم مشکله بنظر معقول نمیاد. به پیشینهٔ این مراسم هم که نگاه میکنیم همهٔ قدیمیا به دو دلیل اشاره میکنن: نخلکیا و رعیتا! قدیما جمعیت اصلی چوپونونا کارگرای نخلک و رعیتا تشکیل مدادن. لذا با توجه به اینکه این دو گروه همچون دیگر اهالی، برای اموات و شرکت در مراسماشون اهمیت و احترام خاصی قائل بودن این مراسما به صبح زود انداختن تا بتونن تو مراسم حضور داشته باشن. رعیتای قدیم از صبح میرفتن دشت تا ظهر و هیچ وقتی جز طلوع آفتاب نداشتن. نخلکیا هم که اتوبوسشون صبح میرفت و عصر میومد لذا بجز صبح نمیتونستن تو مراسم حضور بهم برسونن. بالاخره این مراسم بتدریج جزئی از رسوم ما شد و باعث شد که خیلی از ماها روش تعصب و غیرت زیادی نشون بدیم.
اما الان قضیه کلی فرق کرده. دیگه تک و توکی نخلکی بیشتر باقی نموندن که معمولاً همین چند نفرم تو مراسم سوم شرکت نمکنن. از طرفی رعیتا هم اون رعیتای قدیم نیستن و نزدیک ظهر که شد بیدار مشن و سری به زمیناشون میزنن و کار صبح تا ظهر قدیمیا را با ماشینای مدرنشون یساعته انجام مدن و برمگردن خونه. جالبه که بقول یکی از همشهریا رعیتا هم معمولا برا سوم نمیان.
صحبتی که بین مردم ریشه دوونده و هرروز بحثش داغتر مشه همیناست. میگن دیگه چه لزومی داره ما به سنتهای قدیمی پایبند باشیم؟ شاید شرایط اون قدیم ایجاب میکرده که مراسم صبح زود باشه. ولی الان که شرایط عوض شده که. الان که از رعیتا و نخلکیا خبری نی که. چرا باید مردممونا تو اون سرما اذیت کنیم؟ چرا باید صاحبای عزا که همه از راههای دور و نزدیک اومدن و خیلیاشون بچه کوچیک دارن باید از نیمه های شب آماده باش بشن و بساط پذیرائی و آماده کردن خونه و مهمونداری فراهم کنن؟ بد نیست تجدید نظری بکنیم.

مخالفا چی میگن؟
اکثراً افراد نسبت به تغییر مقاومن. دوس ندارن به موقعیت جدید فکر کنن. چرا که میترسن وضع از قبل بدتر بشه. لذا به همون شرایط قبلی رضایت مدن. خیلیا میگن به احترام پدرامون که این رسم زیبا را پیاده کردن ما هم این مراسما پابرجا نگهش میداریم. شاید جالب باشه براتون که خود منم فکرم به این گروه نزدیکتره. بعضیا از قشنگی و حس و حال زیباشون میگن و مخالفای مراسما متهم به تنبلی و بیحالی میکنن. بعضیا اشاره به بُعد تبلیغیش مکنن و از تعریف و تمجیدای اهالی روستاهای اطراف نسبت به این رسم چوپونون میگن. گوئی در مراسمای مختلف بارها و بارها شنیده شده که اهالی اطراف گفتن که احسنت به چوپونونیا که صبح زود با ذکر یاحسین و با یاد امام شهید میرن بسمت ایستگاه آخرشون. از اون گذشته از قشنگی و نشاط درونی که به آدم دست میده نمیشه چشم پوشی کرد.

سابقهٔ تغییر مراسم
اگه یادتون باشه شب تاسوعا عاشورا دستهٔ سینه زن و زنجیرزن از شب تا نزدیکای صبح در خونه ها میرفتن. بیچاره اونایی که آخرین خونه ها بودن. رسم بود و برا همه هم جا افتاده بود. ولی یه سبک سنگین کردن و با نظر مردم زمانشا به عصر تاسوعا انداختن.
اگه یادتون باشه دسته سینه زن و زنجیرزن تو حیاط خونه ها میومدن. اینم بتدریج برچیده شد و الان فقط یه توقف کوتاه جلوی در خونه میکنن و فاتحه و حرکت. درست و غلطشا کاری ندارم ولی الان دیگه این رسم هم برچیده شده.
اگه یادتون باشه تا همین چندسال پیش مراسم فاتحه خونی تو خونه ها انجام میشد. صبح فاتحه خونی که میشد صاحبای عزا کمربسته تو خونه هاشون منتظر ورود تدریجی و مستمر مهمونا بودن. ولی الان مراسم تو حسینیه برگزار مشه . این رسم هم تغییر پیدا کرده و اتفاق بدی نیفتاده.

نمدونم برداشتتون از این مقاله چیه. ولی باور کنین من نظر خاصی ندارم و نمدونم کدومش بهتره. لذا به بزرگای آبادی و صاحب نظرا میسپارم. جالبه حاج عباس و دیگر بزرگای آبادی هم میگن هرچی مردم بگن. یعنی اگه من و شما بخواهیم میتونیم یه تصمیم عملی برای چوپونونمون بگیریم. این گوی و اینم میدون. نظراتتونا بگین تا منتقل کنم.

فقط اگه میشه با اسمای خودتون نظرتون و دلایلتونا بیان کنین. مسلماً نکات جدیدتر و کارشناسی تری از شما خواهیم شنید!

برای نوشتن و خواندن نظرات بر روی لینک ابتدای این مقاله کلیک کنید.
(-) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 12:43 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

پیشنهادی در مورد نام چوپانان - پاسخ به دیدگاههای شما


شرح این هجران و این سوز جگر
این زمــان بگــــذار تا وقت دگــر

با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و همشهریان
عزیزانی که در نظر سنجی مورخه 28/9/90 شرکت فرموده و نظر و ایده خود را ابراز فرموده‌اند برادرانه توجه آنان را به نکاتی چند جلب مینمایم، امیدوارم این مقوله باعث اظهار نظر جدید و حاشیه پراکنی‌های مجدد نگردد:

۱- این مقاله و پیشنهاد حقیر موجب گردید تا دوستان به طور غیر مستقیم وارد در یک روند دموکراتیک و در واقع تمرین دموکراسی گردند. چه خوب است همه پیشنهادات به نقد کشیده شود و از بین نظرات، نظر حداکثری به دست آید.

۲- در تمرین دموکراسی بایستی سعی کنیم از جاده حق و حقیقت خارج نگردیده و سعی کنیم نظرات به خلط مبحث آلوده نگردد که خدای ناکرده به جای وصل به فصل نینجامد (که متاسفانه در پاره ای موارد اینچنین بود)

۳- بهتر است دوستانی که نظر ابراز میفرمایند از به کار بردن نام مستعار بپرهیزند زیرا در محیط کوچکی چون اجتماع چوپانان افراد در نهایت یکدیگر را خواهند شناخت پس چه بهتر که با نام واقعی خود مطلب را درج فرمایند که اسباب زحمت و پراکنش شایعات نگردد و بتوان با شناخت نظر دهنده از مطلب نتیجه بهتری گرفت، لذا از مدیریت محترم سایت هم خواهشمندم در صورت صلاحدید مطالب نا شناخته و اسامی مستعار را درج نفرمایند.

۴- سعی گردد در بیان مطالب با یکدیگر پرخاش و تندی یا خدای ناکرده اتهام ناروایی وارد ننمایند که علاوه بر جزای آخرت اسباب دلخوری دنیوی را نیز در بر خواهد داشت و این شایسته اجتماع کوچک و با فرهنگ ما نیست.

۵- در خاتمه نظر به اینکه حداکثر افراد، مخالف تغییر نام چوپانان بودند که البته نظر آنان محترم است پاره‌ای از دوستان مطلب را به نحوی بیان فرمودند که انگار نویسنده مطلب به چوپانان بی‌علاقه و یا مسقط الرأس خود را قبول ندارد و یا دوست ندارد. خیر اینچنین نیست بنده به سهم خود سر و جانم را فدای زادگاهم می‌نمایم و امیدوارم اگر در حیاتم توفیق زیستن در وطن و خدمت به آن را نیافتم منزلگاه آخرتم خاک پاک چوپانان باشد و در کنار تربت پاک پدر و مادرم و همه خوبان زادگاهم بیارامم.
والسلام.

عباس زاهدی    
یزد - ۱۳۹۰٫۱۰٫۱۰
(34) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 09:20 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

برای دفع بلا قربانی کنید


مدتی است که در چوپانان بلا و مرگ و میر زیاد شده است. از قدیم رسم بر این بوده که هر وقت در جایی مرگ و میر و حوادث زیاد می‌شده مردم پولی جمع می‌کردند و با آن گوسفندی خریده و در قبرستان آنرا قربانی می‌کردند تا بلا از آن جا دور شود. بد نیست ما هم این سنت پدران خود را از یاد نبرده و به آن عمل کنیم.
[از طرف: حاج محمد افضل]
(12) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 3 دی 1390 ساعت 09:41 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

پیشنهادی در مورد نام چوپانان

محمد، ستــوده، امین، استوار
به قرآن ثنا گفت وی را خدای

وجهه تسمیه نام چوپانان همانگونه که میدانید به علت وجود چاه چوپانها در محل چاه خاری [؟] فعلی بوده که در واقع منشاء و شروع کار احداث چوپانان از آن محل نشأت گرفته و به همین مناسبت چوپانان از چاه چوپانها متولد گردید و این نام نه چندان زیبا بر روستایمان ماند و اکنون بیش از یکصد سال است که این نام را با افتخار تمام یدک میکشد. 

بسیار شهرها و روستاها هستند که ابتدا نام دیگری داشتند و بعد متناسب با وسعت و سلیقه ساکنین تغییر نام داده و امروز نامهای زیبا و قشنگی بر پیشانی خود دارند. حال که روستای ما نیز با ازدیاد جمعیت به سوی شهر شدن میشتابد شایسته است نامی زیباتر برای آن انتخاب نموده و چه بهتر نامی با مسمّی و با معنی برای آن انتخاب گردد. 

اینجانب به عنوان یک عضو کوچک و حقیر این روستا که همواره به وجود زادگاهم مفتخر بوده و خواهم بود پیشنهادی دارم که اگر مورد موافقت دانایان و سخن سنجان قرار گیرد این نام را بر روستایمان که در آینده نه چندان دور شهر خواهد شد بگذاریم. 

در کتاب لغت نصاب الصبیان (ابو نصر فراهی) نام نامی حضرت ختمی مرتبت (ص) این گونه معنی گردیده (محمد ستوده امین استوار) محمد با لغت کاملا فارسی ستوده معنی گردیده و از طرفی نام ستوده برای ما نامی کاملا آشنا است زیرا بر تارک اولین مدرسه روستایمان نام ستوده میدرخشد. حال به میمنت نام نامی حضرت رسول (ص) معنی محمد را که کلمه «ستوده» است بر روستایمان بنهیم تا در آینده نیز شهر ستوده گردد و امروز نیز می‌توانیم همین نام را بر تابلوی زیبایی نوشته و در ورودی روستایمان نصب نماییم (روستای ستوده). باشد که آیندگان نام انتخابی ما را پسندیده و سلیقه‌مان را بستایند و رفته رفته نام چوپانان در اذهان به ستوده مبدل گردد.

از تمامی همشهریان عزیزی که به این سایت مراجعه و دسترسی دارند استدعا دارم اظهار نظر فرموده و چنانچه نام ستوده را که همان نام حضرت پیامبر اعظم میباشد مورد تأییدشان می‌باشد اعلام فرمایند تا به شورای محترم روستا پیشنهاد گردد تا با هماهنگی با فرمانداری محترم شهرستان نایین نسبت به تغییر نام و تهیه تابلو اقدام فرمایند.

عباس زاهدی    
یزد - ۱۳۹۰٫۹٫۲۸

توضیح: در کتاب نصاب الصبیان ابونصر بدر الدین فراهی که تصویر صفحه‌ای از آن ضمیمه میباشد همان گونه که مشاهده میفرمایید لغت عرب بلافاصله به فارسی معنی گردیده و شامل دویست بیت مشتمل بر یک هزار و سیصد و شصت و پنج لغت عربی و معنی فارسی است. 

(116) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ سه شنبه 29 آذر 1390 ساعت 11:22 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی