چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته چهارم اسفند 1390

وبلاگ چوپونون هفته چهارم اسفند 1390  

فاتحه خونی امروز

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،



امسال نوروز شلوغی را داریم مگذرونیم. مراسم فاتحه خونی امسال هم حسابی شلوغ بود. شاید چیزی حدود تاسوعا عاشرا جمعیت تو چوپونون بودند.صبح از ساعت 6/5 مراسم شروع شد و صاحبان عزا تو حیاط و بیرون مسجد به مردم خوش اومد مگفتن و اهالی هم یکی یکی میمدن و فاتحه شونا مخوندن و مرفتن. روال کار هم به این شکله که چچند آیه از قران پشت بلندگوای تو و بیرون خونده مشه و بعد افرادی که طی سال گذشته فوت کردنا نام مبرن و براشون فاتحه مخونن. بعد دوباره قران خونی را ادامه مدن. مراسم حدود 8 تموم شد و ملت به بهشت سجاد رفتن تا اونجا هم فاتحه ای بخونن.



چندسال قبل روال جور دگه ای بود و هر صاحب عزایی از صبح تا ظهر تو خونه شون بست منشست و اهالی یکی یکی باید در تموم خونه ها مرفتن و برای اموات تو خونه های خودشون فاتحه مخوندن. اما بتدریج این رسم برچیده شد و رسمی به شکل امروزی بوجود اومد. اون زمون با اینکه بچه بودم یادمه که یه مقاومتایی هم شد و با اینکه تو مسجد فاتحه خونی مکردن یه عده اینا قبول نداشتن و تو خونه هاشون منشستن باز. ولی بتدریج این قضیه جا افتاد و همون افرادی که دغدغه اینا داشتند که مراسمای عزامون کمرنگ بشه دیدند که اینطور نشد و الان فاتحه خونی با شکوه زیادی برگزار مشه.
ایشالا مراسم سوم هم یه همچین مسیری را طی کنه و مراسمایی که با یاد عزیزان خفته در خاکمون برگزار مشه موجب تحمیل مشقت و ناراحتی به همشهریا نشه.


دوشنبه 29 اسفند 1390

تصادفیای دیروز

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

این جور که بوش میاد تصادف دیروز چوپونون که منجر به جان باختن دوتن از سرنشینان خودرو L90 شده بود افراد مشهوری بودن. بتدریج داره خبراش ور مشه و پیگیریهای خواص هم شروع مشه. گویا اینجور که مگن این عزیزان خونوادۀ آیت الله ناصری بودن که از مشهد به اصفهان مرفتن. دختر و نوۀ آیت الله ناصری در این تصادف جان باختند.
روحشان شاد


دوشنبه 29 اسفند 1390

هوای این دوروزه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دوسه روزه که باد شدیدی تو کل منطقه بوده و گرد و خاک فراوون.
ولی دیروز یهو گرد و خاک و باد خیلی کم شد، اما عوضش سرما خیلی زیاد شده و خیلی غیرقابل تحمله.
دیروز ظهر یه پُزُرمُهو هم برف اومد که زود تموم شد.


دوشنبه 29 اسفند 1390

ریختن سقف پانسیون درمونگاه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

چند روز پیش یکی از اتاقای درمونگاه قدیم -که الان پانسیون پرسنل شده- به همین شکلی که می بینید فرو ریخته. ایشالا همونطور که تا حالا مدیرای بهداشتی شهرستان به چوپونون عنایت داشتن بازم هرچه سریعتر یه لطفی بکنن و سریعتر در جهت تعمیر سقف و همچنین فاضلاب پانسیونای درمونگاه اقدام کنن.
خدائیش اگه اینا رو سر زن و بچه مردم میفتاد کی جوابگو بود؟ بد نی هر از چند گاهی خودمونا جای کارمندامون بذاریم تا خدایی نکرده اجحافی در حق کسی نشه




یکشنبه 28 اسفند 1390

بازگشت چوپونونیا از عمره 2

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

عصر امروز اکیپ چوپونونیا که جهت انجام مناسک حج عمره راهی مکه و مدینه شده بودن به چوپونون بازگشتند.
برای کاووس فاتح و خانمش، مجید ابنی و خانمش، همسر مرحوم مهدی یعقوبی، همسر و دختر و داماد مرحوم خسرو پاسیار، همسر ودخترای مرحوم حاج جمشید یاوری آرزوی قبولی طاعات و زیارتا را داریم. 




یکشنبه 28 اسفند 1390

راه اندازی یک پایگاه اورژانس 115 در 25 کیلومتری چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

صبح امروز یکصد و سومین پایگاه اورژانس پیش بیمارستانی (115) استان اصفهان در 25 کیلومتری چوپونون واقع در سه راهی چوپانان-جندق راه اندازی شد. این پایگاه هم مثل پایگاه چوپونون با دوپرستار باید اداره بشه. ولی فعلا بدلیل کمبود نیروی انسانی از امدادگران شهرستان خور استفاده مکنن.


یکشنبه 28 اسفند 1390

چنتا عکس از خونه تکونیای عید امسال

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

یادش بخیر یه زمانی لحاف و تشک و بالیناشونا ملت مبرن کوه ریگی و زیر ریگ مکردن. امسال چندبار سر زدم و کسی این کارا نکرده بود که عکسشا بگیرم. فعلاً با همین چنتا عکس بسازت!

بعضیا یه تل آجر پیدا موکنن و روش فرش پهن موکنن


بعضیا یه تل آجر کوچکتر


بعضیا سینه کوه را انتخاب موکنن


بعضیا دیواری کوتاهتر از ادارات پیدا نکردن


بعضیام سکوی خونه خدا را ترجیح دادن


مدرسه ها هم بی نصیب نیستن


بعضیا زحماتشونا باد به هدر داد


بعضیا خونشون دم عیدی حسابی تکونده شده


بعضیا رو هر دیواری مرسن بساط موکنن


بعضیا به تیرپایه هم راضین


بعضیا که فرشای بهتر دارن دیوارای بهتری هم پیدا موکنن


بعضیاوسط خیابون پهن موکنن فرشاشونا تا ماشینا رد شن از روش و هم تاش گرفته شه و هم گرد و خاکش بپره


البته خیلیا اینجوری قبلش آب فرشاشونا میگیرن




یکشنبه 28 اسفند 1390

اولین قربانیان عید امسال در جادۀ چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

ساعت 1 بامداد امروز یه واژگونی L90 تو 25 کیلومتری چوپونون رخ داد که پسر و مادر خونواده در این حادثه جان باختند. آقای شوشتری به اتفاق خونواده مشهد بودن که به اصفهان میومدن. همسر و پسر 24 سالۀ آقای شوشتری که عقب نشسته بودن و کمربند نداشتن از ماشین پرت مشن و هردو بر اثر شدت جراحات و ضربه مغزی جان خود را از دست دادند. آقای شوشتری و پسر 21 ساله اش که جلو بودند و کمربندها هم بسته بوده جان سالم به در بردند.
مصدومین را بدون انتقال به چوپونون مستقیماً به نائین اعزام کردیم و اونجا تحت مراقبت هستند.
علت حادثه معلوم نیست. ولی بخاطر فاصله طولانی ماشین تا جاده و پرتاب شدید سرنشینان میشه حدس زد که سرعتشون وحشتناک بوده


یکشنبه 28 اسفند 1390

درگذشت خانم عمادی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

انا لله و انا الیه راجعون

طوبی خانم عمادی درگذشت

روز گذشته طوبی خانم عمادی دختر مرحوم رحمتعلی و همسر مرحوم یزدانفر دار فانی را وداع گفت
این مصیبت را به خانواده های عمادی و یزدانفر تسلیت میگیم و برای آن مرحومه از خدای منّان طلب مغفرت داریم

رحمتعلی برای چوپانانیها چهرۀ آشنایی بوده و برای شناخت بیشتر کافیه یه سوال از پدربزرگا و مادربزرگا بپرسید. از مالکین بسیار مثبت و مردم دوست چوپونون که چوپونونا تا پای جون دوست داشت
خدا رحمتعلی و دخترشا رحمت کنه


شنبه 27 اسفند 1390

شب شعر چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

ضمن تشکر از کلیه دوستان و همشهریان عزیزی که برای برگزاری محفل شعر چوپانان ابراز علاقه نموده و مارا در امر برگزاری مصمم تر نمودند , باطلاع میرساند جهت برگزاری بهتر محفل و انتخاب  آثاربرترتوسط داوران محترم , دوستان تا ظهر روز دوم فروردین ماه اشعار خود را بصورت مکتوب و با ذکر مشخصات در چوپانان بدست آقای ذبیح مرتضوی برسانند تا در اختیار داوران قرار گیرد و ایشان تعدادی از آثار را در بخش مسابقه انتخاب و از بین آنها سه نفر که بهترین شعر را سروده اند بعنوان نفرات برتر معرفی و به رسم یادبود هدایایی تقدیم ایشان گردد . کلیه دوستانی که شعر سروده اند چنانچه مایل باشند میتوانند  خودشان اشعار را خوانده و یا به مجری برنامه واگذار نمایند . ضمنا چنانچه دوستانی امکان حضور در محفل را ندارند میتوانند آثار خود را با مشخصات بدست برگزار کنندگان برسانند تا در غیاب ایشان اشعارشان خوانده شود .
محفل طبق برنامه ریزی بعمل آمده صبح روز پنج شنبه سوم فروردین ماه راس ساعت 9 صبح آغاز میگردد .
از همین جا از کلیه همشهریان جهت حضور در محفل دعوت بعمل می آید .ضمنا یکی از شرکت های فعال که متعلق به جوانان چوپانان می باشد هزینه های مربوطه به هدایا و تقدیر نامه ها به عهده گرفته اند که در مراسم معرفی میگردند .

علینقی جلال


شنبه 27 اسفند 1390

مراسم فاتحه خوانی عید برای درگذشتگان چوپانانی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

مراسم فاتحه خوانی روز عید امسال برای درگذشتگان از ساعت ۶:۳۰ تا ۸:۰۰ بامداد روز دوشنبه ۱۳۹۰٫۱۲٫۲۹ در مسجد جامع و حسینیه شهدا برگزار می‌شود. سالهای گذشته مراسم در حسینیه ۷۲ تن برگزار می‌شد ولی به علت انجام کارهای ساختمانی در آن حسینیه، امسال در مسجد جامع برگزار می‌شود.

درگذشتگان از عید فطر تاکنون:
۱- گل‌محمد جلال (آرامگاه در چوپانان)
۲- رحیم کریمدادی (آرامگاه در چوپانان)
۳- حاج محمد‌حسین نجفیان (آرامگاه در چوپانان)
۴- عباس بخرد (آرامگاه در چوپانان)
۵- حمید مرتضوی (آرامگاه در چوپانان)
۶- علی صبوحی (آرامگاه در یزد)
۷- غلامحسین رفیع (حسین موسی - آرامگاه در چوپانان)
۸- حاج حسین کلانتری (آرامگاه در چوپانان)
۹- محمد‌علی رستاقی (آرامگاه در چوپانان)
۱۰- محمدرضا جلالپور (فرزند حسن - آرامگاه در دهوک)
۱۱- آقامحمد جلالپور (آرامگاه در یزد)
۱۲- حاج محمد صبوحی (آرامگاه در اصفهان)
13- بزرگمهر مستقیمی (آرامگاه ؟)

۱- زبیده رضاییان (آرامگاه در چوپانان)
۲- ربابه طاهر (همسر حسن لطفعلی - آرامگاه در چوپانان)
۳- حاجیه عذرا جلالپور (همسر علی ابنی - آرامگاه در چوپانان)
۴- زری افضل (همسر حمید مرتضوی - آرامگاه در چوپانان)
۵- فاطمه مرتضوی (فرزند حمید - آرامگاه در چوپانان)
۶- پروین سعادت (همسر حسین سهیلی - آرامگاه در نایین)
۷- خدیجه اشرف (همسر پرویز جلالپور - آرامگاه در چوپانان)
۸- گلستان رحمانی (همسر حسینی طاهر -  آرامگاه در چوپانان)
۹- سیمین همایونی (فرزند مجید - آرامگاه در چوپانان)

درگذشتگان از نوروز ۱۳۹۰ تا عید فطر
۱- حاج اسفندیار کلانتری (آرامگاه در چوپانان)
۲- حسین نظریان (آرامگاه در یزد)
۳- علیرضا مراد  (آرامگاه در اصفهان)
۴- محمدعلی فاتح (آرامگاه در چوپانان)
۵- حسین رنجبر (آرامگاه در چوپانان)
۶- ابوالقاسم مستقیمی (آرامگاه در اصفهان)

۱- زبیده معصومی  (آرامگاه در چوپانان)
۲- سکینه مقیمی (همسر میرگل کلانتری - آرامگاه در چوپانان)
۳- صغری کلانتری (کبلاعباس) (آرامگاه در چوپانان)
۴- طاهره یزدانی  (آرامگاه در نجف اشرف)

[خبر از: ماشاالله سلطانی]

خبرگزاری چوپانان

موقعیت جغرافیایی« نخلک» بتقریب عبارتست از 53 درجه و 46 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی .برای رسیدن به این محل بهترین راه این است که از ناییــن و از طریق«انارک» (73 کیلومتر) حرکت کرده پس از گذشتن از انارک در کیلومتر 75 به سمت شمال بپیچیم و از استطاله کم ارتفاع کوه «انجیل اشین»که در شمال انارک واقع است عبور کنیم .در اینجا بدون توجه به راهنمایی که در کیلومتر 97، انشعاب به سمت «تل مسی» را نشان می دهد در کیلومتر 99 به طرف شرق می پیچیم و در کیلومتر 107 به «چاه خربزه» و سپس به چهار راهی در کیلومتر 114 می رسیم که راهنمای آن در امتداد مستقیم جاده نخلک و در سمت مشرق «خور» را نشان می دهد.
در کیلومتر 117 به تقاطعی می رسیم که از دست راست (شرق) به «چوپانان» می رود و از سمت چپ(غرب) پس از طی 5 کیلومتر به نخلک منتهی می شود.
از زمانی که هرتزفلد در سفر دور ایران (1923)شکل خاص آتشکده ایرانی را یافت و توصیف کرد اطلاعات ما درباره آتشگاههای مقّدس ایرانی به میزان بسیار توسعه یافته است.
اکنون ما در ایران تقریباً 50 بنا می شناسیم که با بزرگداشت آتش رابطه داشته است. اغلب این بناها که از دوره ساسانیان بجای مانده از نوع چهارطاق است به این معنی که روی قاعده مربع شکل چهار قوس ساخته شده که بر فراز آنها گنبدی زده شده است. تبدیل زیربنای مربع به گنبد مدوّر تولید فیل گوشهایی در گوشه ها می کند. با اینکه تا کنون قریب 50 سال از آغاز کاوشها در این زمینه می گذرد احتمال می رود که هنوز هم آتشکده های جدیدی یافت شود.
نقشه ای که فان دن برگه در سال 1965 از آتشکده های شناخته شده تا آن زمان تهیّه کرده است مؤید این گمان است .اغلب این آتشکده ها در فارس ، سرزمین اصلی ساسانیان واقع شده، ولی حتی در این نقطه هم ناحیه های وسیعی که هنوز بررسی نشده باقی مانده است.در سراسر شرق ایران به جز آتشکده های سیستان فقط بنای بازی هور و یا«رباط سفید» را می شناسیم. گزارش ووگان انگلیسی که در اواخر قرن گذشته بعنوان اولین اروپایی مناطق وسیعی را در مرکز سرزمین ایران بررسی کرده است نشان می دهد که علاوه بر اینها در کناره های بیابان مرکزی ایران امکان برخورد با ساختمانهای جدید موجود است. او در اطراف نخلک به کشف چند بنا نائل گردیده است که توصیف آنها مرا برای ادامه تحقیقات دقیق تر جلب می کند. خوشبختانه در بازدید خود در یافتم که قسمت اعظم ساختمانها طی 80 سالی که از دیدار ووگان در اکتبر 1890 گذشته آسیب چندانی ندیده است.
نخست می پردازیم به بررسی بنای کوچکی که عبارتست از گنبدی سوار بر چهارطاق یا پایه قوسی. توصیفات قدیمی ووگان بی درنگ ذهن را به قبول این مطلب جلب می کند که این بنا از نوع آتشکده های ابتدایی ایرانی یعنی از نوع چهارطاق است. پس از بررسی دقیق تر معلوم شد که این بنا از نوع چهارطاق های متعارف نیست که در آن ورود و شرکت در مراسم تقدیس آتش از چهار سوی بنا ممکن باشد. هر چند که امروزه دیوارهای شمال غربی و شمال شرقی باز است ولی آثار پی ها در زیر این دو قوس و نیز بخشی از تیغه قوس جنوب شرقی و باز وجود پی دیوار قوس جنوب غربی نشان می دهد که این آتشکده در اصل محصور بوده است. به این معنی که این مکان آتشگاهی بوده که در آن آتش مقدّس محفوظ از آلودگی و چشم نامحرم زنده نگه داشته می شده است. در قوس جنوب شرقی بخش بزرگی از تیغه ای که داخل قوس ساختته بوده اند، بجا مانده است.همچنین قسمتی از بالای درگاه هلالی در این بقایای دیوار بازشناخته می شود که نشان دهنده مدخل آتشگاه است. در بقایای دیوار جنوب غربی که بیش از سایر دیوارها آسیب دیده بخش پایینی بدنه پنجره ای به عرض 60 سانتیمتر دیده می شود که با کار آتشگاه مناسبتی ندارد مگر اینکه فرض کنیم در این سمت منضماتی بر بنا موجود بوده است. به علت آسیبی که دیوارهای شمال غربی و شمال شرقی دیده اند نمی توان امروزه تشخیص داد که این دیوارها به بیرون باز می شده اند یا نه. جالب اینکه چهار دیواری که قوسها را پر کرده اند تعمیر یا تکمیل بعدی نبوده است، زیرا که حداقل در بخش زیرین هر چهار دیوار با ستونها سرهم ساخته شده اند. ممکن است ردیف های آخر این دیواره ها را پس از اتمام قوسها چیده باشند. علت اصلی فرو ریختن دیوارهای درون قوسها هم ممکن است این باشد که ابتدا قوس زده شده، سپس بخش بالایی دیوار چیده شده است. اکنون در سمت جنوب شرقی مشاهده می شود که بقایای دیوار درون قوس از بالا به پایین ترک خورده است و ممکن است به زودی فرو ریزد. طول ضلع بنای مربع شکل 80/8 متر است و از سنگ لاشه ساخته شده است.ولی نمای داخل و خارج دیوارها مرکب از سنگهای حجاری شده صاف رویه ایست که در ردیفهای افقی کنار هم قرار گرفته اند. درون دو روی کار را با گل و آهک فراوان و سنگ لاشه متفرق پر کرده اند. عدم درگیری اجزاء روی کار با درون دیوار باعث شده است که در بعضی قسمتهای ساختمان و بخصوص در بقایای پابرجای دیوار جنوب غربی تکه هایی از روی کار جدا شده و فرو بریزد. ردیفهای افقی سنگهای روی کار که ذکر آن رفت از ستونها و دیوارهای جانبی شروع شده است و تا گنبد ادامه می یابد. ضخامت گنبد در ابتدای فیل گوشها 60 سانتیمتر است که تا رأس به تدریج به 15-10 سانتیمتر تقلیل می یابد. ارتفاع زیربنای گنبد یعنی مجموع ارتفاعات ستون و قوسی که دو ستون را به هم ربط می دهد بعلت ناصافی سطح زمین بین 4/40-10/5 متر متغیّر است. این ارتفاع از داخل آتشگاه نزدیک به 50/4 متر است. از آنجا که گنبد سهموی فقط به روی فضای داخلی کشیده شده بین سطح خارجی گنبد و زیربنا راهروی عریضی پدید آمده است. فاصله گوشه ستون تا گنبد تقریباَ 50/2 متر و عرض راهرو در میان دیوار به 50/1 متر می رسد. ارتفاع گنبد به تنهایی نزدیک به 5 متر است. در ارتفاع 60/2 متری از پای گنبد طوقه ای از سنگهایی که به فاصله 70-120 سانتیمتر از یکدیگر از سطح گنبد بیرون آمده اند جلب نظر می کنند. ممکن است که این سنگها پایگاه هایی برای ساختن بقیه گنبد بوده اند و در واقع بجای داربست از آنها استفاده شده است. ستونها کاملاَ منظم ساخته نشده اند، با این علت اندازه های آنها متغیر است، به این معنی که قطر ستونها در خارج بین 20/2 و 50/2 و در داخل بین 90/1 و 20/2 متغیر است. قطر فضای زیر گنبد نیز یکسان نیست و بین 60/4 و 80/4 و قطر هلالها از 10/4 تا 30/4 متر تغییر می کند.رأس هر قوس تا کف زمین در حدود 4 متر ارتفاع دارد. در اصل داخل بنا را با گل و آهک روکش کرده بودند. قسمت اعظم این پوشش در دیوارهای خارجی در نتیجه نفوذ عوامل جوّی تجزیه شده و فرو ریخته است و فقط در بعضی نقاط به خصوص در سمت شمال غربی بازشناخته میشود . ولی پوشش داخلی دیوارها هنوز برجاست . در ارتفاع 80/1 متری از سطح زمین بر سطح داخلی ستون دالبری یا بعبارت بهتر برآمدگی ممتدی دیده میشود که در شیار ابتدای دو قوس داخلی ستونها و نه در دیوار تیغه قوس دیده میشود . این برآمدگی که خاص این آتشگاه است از آن جا بوجود آمده است که در محل شروع قوس گل و آهک ملاط را 4-3 سانتیمتر ضخیم تر گرفته اند به طوری که هر برجستگی در سطح داخلی ستون نماینده خطی است که از آن جا امتداد عمود دیوار به انحنای قوس رفته است . 
مرز زیر بنا – یعنی ستونها و قوسها که هریک دو ستون را به هم ربط میدهند و گنبد از داخل بصورت خطی افقی است که از 45 سانتیمتری بالای قوس می گذرد و این خط مرزی برفراز راس قوس همان جا که بنای گنبد شروع میشود عقب مینشیند.
از تبدیل زیر بنای مربع شکل به گنبد دوار در هر زاویه فیل گوشی حاصل میشود که از آنها فیلگوشهای شمالی و شرقی به جای مانده است . این فیل گوشها از فاصله 65 سانتیمتر دو سمت هر گوشه شروع شده تا حدود 80 سانتیمتر ارتفاع میابد. در تزیین حفره های فیل گوش جزییات جالبی دیده میشود . این تزیینات در گنبد چهار طاقهای مشابه دیده نشده است .شاید باین علت که پوشش داخلی آنها در صورتی ه زمانی موجود بوده اغلب حفظ نشده است .در کنار فیل گوش و بموازات قوس آن سه نوار برجسته دیده میشود که بفاصله سه سانتیمتر از یکدیگر گچ بری شده است و راس حفره را میبندد. ممکن است تزیینات مذکور با دو نوار برجسته ای که به دور قوسهای راهرو مسقف دروازه جنوب شرقی تخت سلیمان کشیده شده است قابل قیاس باشد. این نوارها بمنظور برجسته تر نشان دادن فیل گوش به دور آن کشیده شده است . امکان تشابه معماری این حفره با حفره های موجود در روبنای قصر ساسانی فیروز آباد بعید نیست.
همانطور که در بسیاری از ساختمانهای مشابه دیده شده است در وسط جدار شمال شرقی و جنوب شرقی گنبد سوراخی است که دوره پایین آن از بن گنبد تقریباَ 50 سانتیمتر فاصله دارد، جالب اینکه سمت شمال غربی سوراخی ندارد راجع به سمت جنوب غربی به علت فروریختگی آن اظهار نظری نمی توان کرد. بعلاوه ترکیب سوراخ جالب است . سوراخ سمت جنوب شرقی را می توان دقیق تر بررسی کرد، چون آسبی کمتری دیده است. عرض آن از خارج 16 ولی از داخل 26 سانتیمتر و نیز ارتفاع خارجی آن 30 ولی ارتفاع داخلی آن 38 سانتیمتر است. آنجا که سقف این سوراخ افقی ساخته شده روزنی به دست آمده که آشکارا عرض و ارتفاعش را از داخل به خارج به عمد نقصان داده اند و سطح پایین آن به طور مایل بالا رفته است. این جزیئات امروزه به خوبی قابل تشخیص است ،زیرا روزن مذکور در سمت جنوب شرقی از داخل روکاری شده است و تا اندازه ای سطح صاف ابتدایی خود را نشان می دهد.
به جز این دو روزن در سمتهای شمال شرقی و جنوب شرقی در وسط دو دیوار متقابل جنوب شرقی و شمال غربی بلافاصله روی پس رفتگی ای که زیر بنا را ظاهراَ از گنبد جدا می کند دو سوراخ مربع شکل سرتیز به اضلاع تقریبی 20 سانتی متر با بن بسته در جدار گنبد موجود است. خصوصیت دیگری که در این بنا دیده می شود وجود مجموعاَ هشت حفره(طاق نما) است که در سطوح داخلی هر چهار ستون تعبیه شده است. حفره جنوب غربی ستون شرقی از همه سالمتر مانده است و اندازه های آن نشان دهنده ابعاد سایر حفره ها نیز هست. ارتفاع قاعده حفره از سطح زمین 65 و ارتفاع داخلی خود حفره از قاعده تا رأس 90 سانتی متر است. 
قوس حفره تقریباَ در ارتفاع 60 سانتی متری شروع می شود. عرض آن 60 و عمق ان 25 سانتی متر است. در فاصله 30 سانتی متری رأس حفره هم آن برجستگی ملاط پوشش داخلی –که ذکر آن رفت – کشیده شده است. سطح داخلی حفره ها نیز مانند تمام قسمتهای داخلی فضا در اصل پوششی از گل و آهک داشته است. حفره ای شبیه به این نیز در بنای مضاعف «تنگ چاه چاک» دیده می شود. جالب اینکه در آنجا نیز در آتشگاه حفره هایی با طاق قوسی به عمق 45 سانتی متر در دیوار موجود است. 

بالاخره نکته دیگری که در این بنا جلب نظر می کند وجود دو حفره است که در امتداد خط مایلی به روی هم در سطح خارجی گوشه شرقی قرار گرفته اند. در واقع تنها دلیلی که می توان برای وجود این دو حفره تصور کرد این است که بپنداریم که اینها بقایای پلکانی است که از خارج در ستون غربی کار گذاشته شده تا از طریق آن به راهرو پای گنبد برسند. آسیب شدیدی که به سمت جنوب غربی ساختمان وارد آمده است، تهیه طرح اصلی بنا را مشکل می کند. این وضع به این دلیل باعث تأسف بیشتری است که قطر بقایای این دیوار در قیاس با دیوارهای دیگر متفاوت است و این ممکن است حاوی نکته جالبی باشد. گذشته از اینها در جوار آتشگاه اثری از ساختمانهای دیگر به چشم نمی خورد. البته این نکته با در نظر گرفتن اینکه بنا عبادتگاهی بوده است تعجب برانگیز نیست. همچنین تصور وجود ناحیه محدود شده متبرکه ای در این مکان غیر ممکن است.چه در این صورت می بایست آثاری بر زمین طبیعی مشهود می بود.
چهار گوشه ساختمان آتشگاه هم چون بسیاری از آتشکده های ایران تقریباَ بی انحراف متوجه چهار جهت اصلی است. به طور دقیق محور اصلی ساختمان با امتداد شمال از سمت شرق زاویه 50 درجه می سازد. همان طور که در گزارش ووگان آمده است آتشگاه مذکور تقریباَ در سی متری مدخل دژی قرار دارد. ووگان اندازه های دژ را چندان به دقت معین نکرده است. چه دژ به شکل مربعی که هر ضلعش 80 یارد(73 متر) باشد، نیست. بلکه به قطع تقریبی 40. 45 متر است. اندازه دقیق دیوار سمت شمال غربی 80/40 و دیوار شمال شرقی 20/37 متر است که هر بار بین دو محل اتصال برجهای کناری به دیوار، اندازه گیری شده است.
دژ بر تپه سنگلاخ کشیده ای قرار دارد که شیب ملایمی به سمت شمال شرقی می یابد و در سمتهای شمال غربی و جنوب شرقی به دو بستر عمیق رودخانه خشکی محدود می گردد. مسیر نامنظم این نهر های خشک باعث شده است که مقطع دژ تا اندازه ای به شکل ذوزنقه در آید.
در چهار گوشه دژ برجهای سه ربعی(سه ربع از بدنه آن از دیوار آزاد است) وجود داشته است، ولی اینک آسیب دیده است. امّا از آنجا که تقریباَ نیمی از برج گوشه شمالی و مدخل گوشه برج غربی تا اندازه ای سالم مانده اند می توان آنها را به خوبی در طرح بازسازی کرد. 

ضخامت دیوار برجها که هر چه بالاتر روند از قطرشان کاسته می شود، در پایین یک متر و در سر دیوار 85 سانتی متر است. سوراخ های سر تیر به بزرگی 20-15 و در فاصله 30 سانتی متر از یکدیگر که در دیوارهای جانبی طرفین مدخل برج و نیز در خود برج دیده می شود مبین این نکته است که در ارتفاع 60/1 متری (در مورد برج شمالی) و 30/2 متری(در مورد برج غربی) بر فراز سطح زمینی در داخل دژ سکویی وجود داشته است. در واقع می بایست پلکانی از داخل به این سکو متصل می شده که امروزه تشخیص آن ممکن نیست. مدخل برج راهرویی است با سقف هلالی 2 و عرض 90/0 (برج غربی) تا 10/2 متر(برج شمالی) و تقریباَ به ارتفاع 40/2 متر که قوس سقف آن از ارتفاع 70/1 متری شروع می شده است. در فضای داخلی مدور برج که قطری برابر20/2 -10/2 متر دارد، در ارتفاع 20/1 متری از سطح زمین (بدون در نظر گرفتن ضخامت پوشش اصلی کف برج که شناخته نیست) پنجره هایی بعرض 15/0 و ارتفاع 1 متر قرار دارد که بکار تیر اندازی میرفته است. از این پنجره ها فقط یکی در برج شمالی باقی مانده است که رو به سمت شمال شرقی دارد با اتکا به موقعیت این پنجره میتوان گمان برد که دست کم میبایست دو شکاف دیگر در جهت شمال و شمال غربی وجود داشته است. وجود سوراخهای بیشتری در برج ، برای تیراندازی ممکن است ولی با درنظر گرفتن فضای تنگ داخل برج مشکوک به نظر میرسد.

بلافاصله در بالای ضلع فوقاینی شکاف تیراندازی یعنی در ارتفاع 20/2 متری از سطح زمین در برج شمالی دژ ، نوار برجسته ای شبیه برجستگی سطح داخلی ستونهای آتشگاه از ملاط پوشش دیوار دیده میشود. این نشانه شروع انحنا گنبد است که حلقه برج را تا ارتفاع متوسط 40/3 متر میپوشانده است. البته تخمین ابعاد گنبد با اتکا به بقایای موجود آن ممکن است . در بالای برج ایستگاه نگهبانان قرار داشته است ، با دیواری حفاظتی به دور آن بضخامت 45-40 سانتیمتر که اینک تا ارتفاع 70 سانتیمتر برجا است . این راهرو و دیوار حفاظ آن دور تا دور بر بروی دیوار دژ موجود بوده است . این وضع را میتوان هنوز در چند جا بوضوح مشاهده کرد. بمنظور مقایسه ، ابعاد حفاظ بالای دیوار تخت سلیمان را که دژ بزرگتر و مستحکم تری است را ذکر میکنیم:
عرض حصار قلعه 100-90 سانتی متر و دیوار حفاظتی روی آن 75 سانتی متر بوده است.
چنانکه از سوراخ های سر تیرها در دیوار برج استنباط می شود در زیر سکوی فضای داخلی برج، فضای زیرین دیگری بدون روزنی به خارج وجود داشته است. آنطور که پیداست از طریق پلکانی که از دالان مدخل برج و در درون دیوار تعبیه شده بوده است به راهرو دیده بانی روی دیوار می رسیده اند. به علاوه ظاهراَ پلکانی هم در بنای دروازه موجود بوده که به روی دیوار می رفته است. می توان با اطمینان ادعا کرد که در گوشه شمالی پلکانی وجود داشته است. چنین فرضی در مورد برج غربی نزدیک به یقین است، ولی در گوشه های جنوبی و شرقی به علت آسیب شدید این قسمتها نمی توان ادعایی کرد. ولی به لحاظ مقتضیات دفاعی باید تصور کرد که در هر چهار گوشه دژ مدخلی به راهروی نگهبانی روی دیوار موجود بوده است، چه این راهرو صرف نظر از پنجره های مخصوص برج، تنها محل دفاع از این دژ بوده است که در دیوار آن پرتاب گاه دیگری موجود نیست.
پلکان مذکور در گوشه شمالی دژ از مدخل برج شمالی و از میان دیوار شمال غربی به راهرو روی دیوار می رسیده است. ابعاد پله های آن به طول 50 و عرض و ارتفاع 25 سانتی متر، هنوز مشخص است. طرفین این پلکان نیم متری را یک دیوار خارجی به عرض 65 و دیوار دیگری در داخل به عرض 55 سانتی متر می گرفته است. قطر تمام دیوار که به این ترتیب 75/1 متر می شود در دو سمت شمال غربی و جنوب شرقی که به علت شیب تند بستر نهر خشک حفاظت شده و در سمت جنوب غربی که در تناسب با قطع تپه کوتاهتر بوده یکسان است، به علاوه دیوار اخیر از طریق پیش آمدگیهای دروازه دژ حفاظت می شده است.
دیوار شمال شرقی که به علت شیب کم زمین در این سمت بیش از سایر دیوارها در معرض هجوم و حمله بوده به قطر 90/1 متر ساخته شده است. ارتفاع دیوار که در همه جا تا زیر قرنیز و بدون دیوارک حفاظی روی آن اندازه گیری شده است به طور متوسط 50/5 متر ارتفاع دارد. اما در نتیجه ناهمواری سطح زمین ارتفاع متوسط سطح دیوار در سمت شمال شرقی 30/5 و در سمت شمال غربی به علت فرورفتگی های عمیقی که در سطح زمین است گاه به 6 و حتی به 20/7 متر می رسد. زیرا که در این جاها دیوار از قعر گودال به بالا کشیده شده است که پی های این برج در عمق بیشتری ساخته شود و در نتیجه ارتفاع خارجی آن از 70/6 متر بیشتر است. وضع خاص برجها در کنار نشیب و شیوه سه ربعی بنای آنها و در نتیجه مجزا بودن نسبی بدنه از دیوارها، علل مهم ریزش آنها است. در حالی که تمام دیوارها تقریباَ سالم برپا مانده است. 
دیوارهای دژ را نیز مانند دیوارهای آتشگاه از سنگ لاشه ساخته اند. دیوار دژ نیز دو لایه دارد که سطح صاف سنگها چه در لایه داخلی و چه در لایه خارجی متوجه روی کار است. این دیوارها نیز مرحله به مرحله بنا شده اند، به طوری که در حدود هشت نوار به ارتفاع 60/0-1 متر به سطح وسیع دیوار منظره ای مطبق می دهد. میان دو لایه به همان سبک مذکور در آتشگاه به طور نامنظم با سنگهای لاشه ای مخلوط با ملات گل و آهک پر شده است. 
درگیر نساختن اجزای دو لایه با مغز دیوار منجر به فرو ریختن قسمتهای زیادی از لایه های روی کار در داخل و خارج دیوار گشته است. این وضع در دژ بیش از آتشگاه به چشم می خورد.، به خصوص نمای دیوار جنوب غربی و سمت دروازه، با پیش آمدگی هایش از این بابت آسیب دیده اند. با وجود آسیب روی کار روی دیوار و برجها می توان گفت که دژ مذکور به خوبی به جای مانده است. دیوارها در تمام طول و ارتفاع خود تا زیر قرنیز کامل مانده اند و نیز بنای دروازه هم که توصیفش خواهد آمد آسیب چندانی ندیده است. هنوز می توان تشخیص داد که ضخامت دیوارک گشتگاه روی دیوارها برخلاف ضخامت بدنه برجها و پیش آمدگیهای دروازه، از پایین به بالا نقصان نمی یافته است. به علاوه به منظور تعریض آن به خارج و داخل کمی پیش نشسته است. گشتگاه روی دیوار نیز که انتظار وجود آن می رفت بر روی دیوار جنوب شرقی و همین طور بر روی دیوار شمال شرقی به خصوص بر روی قسمت باقی مانده سکوی برج شمالی به وضوح قابل تشخیص است. عرظ این گشتگاه 45-40 و ارتفاع دیوارک آن 70 سانتی متر است که روی برج شمالی بر جای مانده است. گشتگاه محافظین را باید در واقع ادامه لایه خارجی دیوار دانست.، زیرا که لایه خارجی دیوار برای تعریض آن بلافاصله در زیر قرنیز به جلو خمیده بوده است.
تصور ریزش گشتگاه همراه با قسمت بالای لایه خارجی دیوار تقریباَ در تمام طول دیوارها و به خصوص در سمتهای شمال غربی و جنوب غربی به خوبی ممکن است. متأسفانه بقایای گشتگاه محافظین آنقدر نیست که بتوان تشخیص داد که در اینجا نیز سبک کنگره های دیوارک آن به شکل پله ای که شاخص معماری قبل از اسلام ایران است بوده یا خیر. کنگره های پله مانند را از توصیفها و نمونه های بسیار (مثلاَ تخت جمشید هخامنشیان و تخت سلیمان اشکانیان و سردر طاق بستان) می شناسیم.
قبلاَ اشاره به نحوه ساختمان دیوارهای دژ به صورت مطبق یا مرحله ای گردید. از اینجا نتیجه می شود که این دیوارها که هیأت چند نوار بر هم قرار گرفته را دارند یکباره ساخته نشده است، بلکه هر کدام را در مرحله ای جداگانه بنا کرده اند. همانطور که در برج گوشه شمالی مشهود است، هر یک از چهار برج فقط با یکی از دو دیوار طرفین مجموعه واحد مرکبی تشکیل داده است.
درگیری سنگ برجها با دیوارها کافی نبوده است و به همین علت تمام آنها به استثناء نیمی از برج شمالی فرو ریخته است.
بنای دروازه که به خوبی باقی است در سمت جنوب شرقی دژ واقع است و از جهت فن معماری جالب ترین بخش ساختمان محسوب می شود.فاصله دروازه از دو انتهای دیوار یکسان نیست. دیوار جنوب شرقی به علت موقع بستر نهر خشک در این سمت در قیاس با بستر نهر شمال غربی می بایست بیشتر عقب می نشست. در نتیجه مقطع دژ به صورت ذوزنقه در آمده و دروازه نیز در میان دیوار قرار نگرفته است. به این معنی که طول نیم دیوارهای غربی و جنوبی از نقطه شروع پیش آمدگی برج غربی و یا جنوبی تا نقطه شروع پیش آمدگی دروازه به ترتیب 90/12 و 80/7 متر است. به علت شیب زمین به سمت مغرب بخش جنوبی دیوار در حدود یک متر بلندتر از دیوار غربی است. این اختلاف ارتفاع در بنای دروازه نیز منعکس شده است، ولی ارتفاع تقریبی هر یک از دو جزء دیوار از سطح زمین 50/5 متر است. تمام دروازه 10/2 متر عرض دارد و از خود دروازه و دو برج طرفین آن ترکیب شده است که هر یک به اندازه 10/2 متر از دیوار پیش آمده اند. قطر برجها به طرف بالا به طور ملایم کم می شود. این برجها که به شکل نیم دایره از دیوار بیرون جسته اند به صورت مستطیل تقریباَ 10/2 متر هم به داخل دژ کشیده شده اند، بنابراین اگر قطر تقریبی دیوار را هم که 80/1 متر است به آن اضافه کنیم حداکثر طول خارجی هر یک از این دو منضمه دروازه 6 متر می شود. ابعاد فضای داخلی هر یک از آنها حداکثر 40/4 .30/2 متر است و در سمت جنوب غربی از داخل و خارج مدورند. سقف استوانه ای فضای غربی که ارتفاعی حداکثر برابر 5 متر به آن میدهد بواسطه یک نیم گنبد به سقف قوسدار انتهای جنوب غربی فضا متصل میشود. دیوارهای ضلع شمال شرقی فضا که متوجه داخل دژ است 60 سانتیمتر و دیوار های طولی هریک 85 سانتیمتر ضخامت دارند . ولی ضخامت دیوار برجها که از دژ بیرون زده است تا یک متر میرسد. هر کدام از دو فضای قرینه در انتهای شمال شرقی خود به سمت راهرو دروازه ، دری با سردر قوسی بعرض 85/0 و ارتفاع 60/2 متر دارد . ارتفاع و شکل بالای در را باید از روی فضای غربی دروازه که کاملا برجاست به دست آورد.زیرا که در انتهای متوجه به داخل دژ ، یعنی قرینه جنوبی آن فرو ریخته است . همین کار را باید در مورد تنها دریچه ای که ارتفاع تقریبی اش یک متر و پهنای آن 30 سانتیمتر است انجام داد و فرض کرد که دریچه قرینه آن که تا نیمه فروریخته نیز دارای همین ابعاد بوده است. ضلع پایین این دریچه تا لبه بالایی بنا 10/2 متر فاصله دارد . همانطور که در مورد زمین این دو اتاق نیز پوشش روی کار دیوار به جلو برآمدگی پیدا کرده است که نشانه شروع سقف استوانه ای است . بهمین علت نیز این دالبر در دیوار صاف گنبد استوانه ای ساخته شده است که در دیوار انسداد قوسهای چهارطاق دیده میشود. 
دیوارهای داخلی اتاقها و تمام طاق دروازه و راهرو آن و نیز فضای داخلی آتشگاه بدقت با گل و آهک رو کاری شده است . بقایایی از گل و آهک که هنوز در نقاط محفوظ دیده میشود و تکه های کلتی از این روکش بر دیوارهای شمال غربی که ظاهرا در شرایط جوی مساعد تری قرار داشته ، حکایت از این مطلب میکند که دیوارهای خارجی نیز با گل و آهک زیرتری پوشیده بوده است . در داخل دژ و در جوار اتاق غربی دروازه بقایای دیواری بعرض 10/1 متر موجود است که با دیوار قبلی درگیر نیست ، بلکه فقط مجاور آن قرار گرفته است . آنجا که این دیوار به حصار جنوب غربی دژ متکی میشود تقریبا با آن هم ارتفاع میگردد.
به احتمال قوی گمان می رود که این دیوار باقیمانده زیربنای پلکانی است که از سمت بخش غربی ساختمان دروازه به بام آن راه می برده است. در این نقطه که از نظر عملیات دفاعی اهمیت خاصی داشته است گشتگاه محافظان که در اینجا آشکارا ضخیم تر گرفته شده است و تقریباَ در 70 سانتی متری رأس هلال دروازه شروع می شود، تا ارتفاع 70 سانتی متر بر جای مانده است.
ارتفاع داخلی دروازه که سر در ش هلالی و گنبد دار بوده کمی بیش از 5 متر و عرض داخلی آن 20/2 متر است. این دروازه را از طرفین دو دیوار به عرض 70/0 و ضخامت 30/1 متر محصور کرده اند و بر روی آنها است که طاق سر در بنا شده است. در اینجا نیز مانند فضای داخلی اتاقهای ضمیمه دروازه، نوار برجسته روی کار بر سطح داخلی دیوار در ابتدای انحنای طاق در ارتفاع 4 متری دیده می شود. در دو سمت دالان دروازه و 75 سانتی متر زیر نوار برجسته روی کار(تقریباَ 1990 سانتی متر پایین تر از رأس طاق دروازه) سه سوراخ سر تیر که قطر هر یک 10 سانتی متر است به طور افقی و به فاصله 15/10 سانتی متر از یکدیگر قرار دارد. وضع قرار گرفتن این سوراخها طوری است که می توان گمان برد که جای پاشنه یا پاشنه های بالایی در بوده است. این دروازه دری هم داشته و نشان آن این است که دو سوراخ سر تیر در ارتفاع 50/1 متری از سطح زمین و به ابعاد 25. 20 سانتی متر در دو دیوار جانبی دروازه دیده می شود. انتهای یکی از این دو سوراخ بسته است، ولی سوراخ دیگر به فضای مجاور راه دارد. آنطور که پیداست منظور از آن این بوده است که الواری را مانند کلون از طریق سوراخ آزاد به پشت لنگه های در بلغزانند و در سوراخ بن بست گیر دهند. عرض 20/2 متری دروازه نشان می دهد که تصور وجود دو لنگه در به حقیقت نزدیکتر است.
از آنجا که بخش های داخلی دروازه و بنای ضمیمه جنوبی فرو ریخته و ریزش آن دالان دروازه را پر کرده ، لازم است که برای به دست آوردن ارتفاع های صحیح کف اصلی دالان از طریق بررسی های دقیق معلوم گردد.به احتمال بسیار فضای ضمیمه غربی کمی پایین تر از دالان دروازه قرار داشته است. از این گذشته ممکن است بنای ضمیمه جنوبی به علت شیبی که از طرف جنوب به شمال غربی وجود دارد پست تر از قرینه پابرجای خود که اندازه گیری شده است، بوده باشد.
در دیوار انتهای دالان دروازه، که سقفی ضربی دارد، در ارتفاع سه متری چند تیر چوبی دیده می شود که به طور افقی در دیوار کار گذاشته اند. عمل این تیرها به درستی معلوم نیست، نخست می توان تصور کرد که در اینجا، در بالای در دروازه که به داخل باز می شده است، کف اطاقی را ساخته بوده اند که به کار دفاع از دروازه می رفته است. ولی با ملاحظه عرض 60/3 متری فضای داخلی می بایست برای چنین منظوری تیرهای ضخیم تر و نیرومندتری به کار برده باشند. بقایای یکی از این دو چوب که در گل مانده بود سر تیر نوک تیزی است به طول 30 و قطر 6-5 سانتی متر. دیگری ابعاد بزرگتری دارد، ولی با این همه تحمل فشار چنین سقفی را نداشته است. ولی از آنجا که متأسفانه دیوار مقابل فرو ریخته است امکان تجسس آثار و نشانه هایی در این دیوار که به حل مسأله کمک کند از میان رفته است. به این ترتیب وضع ساختمانی قسمت فوقانی دالان دروازه نامعلوم می ماند. سه جای تیر گردی که در بدنه دروازه موجود است برای جا دادن تیرهایی که دیوار قسمت بالایی دالان دروازه را تحمل کند کافی نیست، چه ارتفاع این دیوار از ضلع بالایی سوراخ سر تیر تا رأس قوس طاق نزدیک به 80/1 متر است. به علاوه تصور نمی رود که سازنده بنا ابتدا چنین طاق مرتفعی ساخته و سپس مقداری از آن را با دیواری پر کرده باشد. به هر حال امکان دو فرض موجود است: یکی اینکه قسمت فوقانی دروازه مسدود بوده است و یا اینکه ساختمانی داشته که امکاناتی برای دفاع فراهم می کرده است.
در امتداد داخلی دالان که سقف ضربی داشته، در پشت دروازه رو به داخل دژ، اثری که مؤید وجود در دومی باشد دیده نمی شود.
در داخل دژ بجز فرورفتگی خوض مانندی که در خاک پیداست، اثری از بقایای ساختمانی دیده نمی شود. این چاله که شاید حوضچه ای برای ذخیره آب باران بوده است، به ابعاد 90/2 .3 متر در فاصله 40/8 متری گوشه شمالی دروازه قرار دارد. دیواره حوضچه با گل و آهک نرم پوشیده بوده است. عمق آن را باید پس از حفاری های لازم معلوم کرد.
امتداد دیوار شمال غربی با شمال، زاویه 48 درجه به سمت شرق می سازد. به این ترتیب دژ و آتشگاه در یک جهت قرار دارند و چهار گوشه آن متوجه به چهار جهت اصلی است. در مورد قدمت این دو بنا مطالب زیر قابل ذکر است: بنای چهار قوسی آتشگاه از نوع چهار طاق است. این نوع بنا مدتهاست در ایران به تعداد زیاد شناخته شده است. بر اساس بسیاری از مشخصات فنی معماری می توان این آتشگاه را به احتمال نزدیک به یقین متعلق به دوره ساسانی دانست. دلائل صحت این تعیین زمان عبارتند از: تعبیه فیل گوشهای پای گنبد و بنای گنبد به شکل مرتفع و کشیده ، این دو مشخصه در اکثر گنبدهای زمان ساسانی دیده می شود. همین طور فن دیوار سازی از گل و آهک فراوان و سنگهای لاشه ای که سطح صاف آن متوجه روی کار است و تشکیل دو لایه بیرونی و درونی که میان آنرا به طور نامنظم از سنگ پر کرده اند و نیز ساختمان دیوار به صورت نوارهای افقی که روی هم چیده شده اند، مؤید این تعلق است. تمام این مشخصات فنی معماری را در ایران قبل از اسلام، به خصوص، در آتشکده های دوره ساسانی دیده ایم. از بررسی بقایای ساختمان چنین نتیجه شد که این مکان آتشکده عمومی نبوده، بلکه آتشگاهی در بسته بوده است.
تعیین زمان بنای دژ مشکل تر است. با اینهمه مجاورت و خویشی آشکار این دو بنا از لحاظ مشخصات فنی فوراَ این گمان را به وجود می آورد که دژ و آتشگاه متعلق به یک زمانند و یا حتی با هم بنا شده اند. علت دیگری نیز وجود دارد که نمی توان با درنظر گرفتن آن بنای دژ را چندین سال پس از آتشگاه فرض کرد. چه در دوره تسلط اسلام سازندگان دژ، عبادتگاه آتش پرستان را خراب کرده و مصالح آن را با خاطری آسوده در بنای دژ به کار می برده اند. بنابراین با احتمال بیشتری باید بنای دژ را به دوره ساسانی یا قبل از آن متعلق دانست. چنان که در پیش توصیف شد تعدادی مشخصات فنی معماری در هر دو بنا مشترکند که ساختمان همزمان آنرا تأیید می کنند، این مشخصات مشترک عبارتند از: 
نحوه بنای دیوار، کاربرد سنگهای لاشه ، ترتیب روی کار داخلی و خارجی به صورت دو لایه به طوری که سطح صاف سنگها متوجه خارج است، استعمال زیاد گل و آهک و بنای دیوار در طبقات افقی منظم . گل و آهکی که در روی کار داخلی و خارجی هر دو بنا به کار رفته به طور آشکاری شبیه است. به علاوه شکل مرتفع و کشیده گنبد در فضای داخلی برج و شکل سهموی گنبد آتشگاه شاخص معماری ساسانی است و برای تعیین زمان ساختمانها اهمیت زیاد دارد. آنچه به خصوص جلب نظر می کند وجود عنصر تزیینی غیر معمولی است که در این مقاله چند بار ذکر آن آمده است. منظور دالبری است برجسته و افقی به قطر تقریبی 3 سانتی متر که در هر دو بنا در ابتدای شروع قوسها کشیده شده است. تشکیل این دالبر از طریق ملاط بیشتری که در اینجا به کار رفته صورت گرفته است. این دالبرهای برجسته را در آتشگاه، آنجایی که ستونهای بنا به انحناء قوس متمایل می شود و نیز در دروازه دژ در زیر قوس طاق آن، می بینیم. همچنین در فضای داخلی دو بنای منضمه دروازه، در محل شروع طاقهای استوانه ای و به علاوه در خط شروع گنبد روی برج شمالی، همان دالبر برجسته مشاهده می شود. در فضای داخلی دالان دروازه دژ، یعنی در پشت طاقی دروازه واقعی، جایی که دالان به علت پس رفتگی دو دیوار، 60/3 متر عرض یافته است و به علت ارتفاع بیشتر گنبدش از مدخل دروازه که 30/1 متر طول دارد به وضوح مشخص شده است، این دالبر برجسته مشاهده نمی شود. هر چند که در اینجا نیز دیوارهایی موجود است که به تدریج به انحنای گنبد استوانه ای شکلی می پیوندند. همین طور در مدخل برج غربی نیز که تنها مدخل به جا مانده است دالبر برجسته دیده نمی شود، ولی احتمال دارد که نوار زینتی در اینجا وجود داشته، اما در طول زمان فرو ریخته باشد.
مشکل بزرگی نیست اگر بخواهیم قدمت تقریبی آتشگاه را از طریق مقایسه با بناهای شبیه آن که به تعداد زیاد موجود است و سن آنها معلوم است، به دست آوریم، ولی در مورد دژ چنین کوششی بی حاصل می ماند. چه بناهایی از این نوع را که متعلق به دوره ساسانی بوده و در عین حال آنچنان خراب نشده باشد که امکان مقایسه ای موجود باشد، نمی شناسیم. دژ نخلک را باید در شمار بناهای دفاعی و استحکامات مرزی و پادگانهای نظامی آورد، البته نه در عداد بهترین و مهم ترین آنها که مشابه آن از دوره ساسانی به ندرت یافت شده است. شتاین طی سفر اکتشافی خود در ناحیه زاگرس در کهکیلویه که در جنوب شرقی بهبهان واقع است یک دژ و یک ایستگاه نظامی ساسانی در خرابه های وسیع شهر قدیمی «تنگ ملیون» مشخص می کند که هر دو متعلق به یک زمان بوده است. این دو ساختمان نه از لحاظ ابعاد و ضخامت دیوار قابل قیاس با دژ نخلک هستند و نه از حیث تقسین فضا و در نتیجه مورد استعمال. چه ابعاد دژ 30 * 24 و ابعاد ایستگاه 20 * 26 متر و ضخامت دیوار آنها به ترتیب 68 و 114 سانتی متر است. اهم تأسیسات در دژ(شتاین) ساختمانهای مفصلی است که در داخل حصار خاک ریز دیده می شود و ایستگاه نظامی طوری قرار گرفته که از جند ردیف بنای باریک دراز- که احتمالاَ مسکن سربازها بوده- تقریباَ نیمی از فضای داخلی ایستگاه را اشغال و حفاظت می کرده است. با این همه برجهای گوشه ای دژ قابل ملاحظه است. برجهای سه ربعی ساسانی هم چون دژ نخلک که البته به علت قطر کم خود (80/1متر ) ممکن نیست مورد استعمالی چون برجهای نخلک داشته باشند.
علاوه بر این باید ذکر کرد که شتاین چند سال پیش از این تعدادی از استحکامات مرزی به سبک حصارهای مرزی رومی، در سیستان کشف و بررسی کرده است، در میان این ایستگاههای مرزی که به عقیده شتاین متعلق به قبل از دوره ساسانی است هیچ یک ماهیت دژ ندارد. شتاین که حصارهای مرزی رومی را در روسیه بررسی کرده است به شباهت آنها به این استحکامات مرزی اشاره می کند. باید توجه داشت که نومن نیز معتقد است که شیوه قلعه سازی رومیها در خاور نزدیک سرمشق مستقیم استحکامات و قصرهای ساسانی بوده است.
احتمال دارد که سد مرزی 170 کیلومتری مشهور به سد اسکندر در دشت گرگان حاوی شباهتها و نشانه هایی در این زمینه از دوره ساسانی باشد، ولی هنوز نتیجه صریحی از بررسی های مربوطه حاصل نشده است. گمان می رود که بین قرن های سوم و پنجم میلادی به ممنظور دفع عشایر جنوب روسیه بین استطاله های شرقی البرز و بحر خزر دیواری به عرض 6-5 متر که به فاصله 5-6 کیلومتر دژی داشته، بنا شده باشد. اطلاعات ما در این زمینه محدود است به جند عکس هوایی که توسط شمیت تهیه شده است. هر چند تصور نمی رود که هنوز بنای پا برجایی از این دژهای مرزی موجود باشد، ولی با این همه از اینجا مقدار زیادی طرح استحکامات به دست خواهد آمد که به دانسته های ما از فن دفاع زمان ساسانی وسعت خواهد بخشید.
بالاخره فان دن برگه در گزارش مسافرتهای باستان شناسی خود در فارس به سالل 1957 و 1959 ذکری از استحکامات ساسانی گردنه بزن( بیزن) و قلعه بهمن(به ترتیب جنوب فیروز آباد و نزدیک فورگ و نیز از دژ احتمالاَ ساسانی قبر دختر در جنوب فیروز آباد) یاد می کند، ولی این گزارشها حاوی جزئیاتی که قابل قیاس با دژ نخلک باشد نیست.
به این ترتیب تعیین قدمت دژ در حال حاضر تنها به اعتبار سن تقریبی آتشگاه ممکن است. مشخصات فنی مشترکی که به نحوی بارز بین دو بنا موجود است، احتمال تعلق دژ را نیز به دوره ساسانی زیاد می کند. همان طور که قبلاَ ذکر شد ضمن بررسی ساختمان دروازه دژ در دیوار فضای گنبد دار پشت دروازه بقایای دو تکه چوب به دست آمد. این امر احتمالاَ به ما امکان می دهد که از طزیق تعیین سن دژ به قدمت آتشگاه پی بریم. یکی از این دو تکه چوب به یک مؤسسه تحقیقاتی فرستاده شد که با استفاده از شیوه سنجش کربن رادیو اکتیو، سن ان را تعیین کنند. نتیجه این آزمایش ها هنوز اعلام نگردیده است، گذشته از این سعی کردیم از طریق تجزیه شیمیایی ملاطی که در دو ساختمان به کار رفته است همزمانی بنای آنها را مستند کنیم. به این منظور نمونه هایی از گل و آهک دژ و آتشگاه برداشته شد که اکنون در دست تجزیه کیفی و کمی است و نتیجه آن هنوز حاصل نشده است. 
گزارش ووگان حاوی اطلاعات و نیز اشتباهات دیگری است که در اینجا فرصت ذکر همؤ انها نیست، ولی اشاره ای که او به بنای چهار طاق گنبد دار دیگری می کند که در بالای قریه قرار گرفته است، دارای اهمیت بسیار است. این بنای چهار طاق می بایست در هشتاد سال پیش به شکل بنای گنبد داری قابل تشخیص بوده باشد.
چه در غیر این صورت مسافر انگلیسی نمی توانست آن را چون بنایی نظیر آتشگاهی که توصیف شده است، باز شناسد. امروزه این بنا ویرانه ای بیش نیست. با این همه می توان در بقایای آن، مشخصات اصلی چهار طاق را با اطمینان باز یافت.

بقیه در ادامۀ مطلب

هر چند که قوس غربی هنوز پابرجاست، ولی ستونهای شمال شرقی و جنوب شرقی فقط تا ارتفاع 50/1 متری باقی هستند. شیار تفریق دو ستون –که از جدا شدن دو قوس حاصل می شود- و در نوع ایرانی چهار طاق معمولاَ تا کف زمین می رسد به این ترتیب حتی در تصویر قائم مربع داخلی که گنبد بر روی آن برپا می شده است دیده می شود، در این ساختمان از ارتفاع 80 سانتی متری شروع می گردد. این قاچها نشان می دهند که قوس طاق از این ارتفاع کم شروع شده و به همین سبب نیز ارتفاع رأس آن فقط به 80/1 متر می رسد. از طریق مبدأ سه قاچ دیگر می توان تشخیص داد که سه طاق فرو ریخته دیگر نیز به همین ارتفاع بوده و در نتیجه همه بنا ظاهر کشیده ای نداشته است. این تصور دست کم با در نظر گرفتن سمت شمالی، که یکی از دو سمت نظاره بوده است و به سبب مقطع مستطیل شکل کشیده ستونها که دو ستون غربی ابعادی معادل 10/2. 85/0 -80/0 متر و دو ستون شرقی ابعادی برابر 80/1 -70/1. 90/0 -80/0 داشته تقویت می شود. 
فضای داخلی زیر گنبد ابعادی بین 80/2 -250 متر دارد. ابعاد خارجی بنا عبارتند از: 40/6 متر(ضلع شمالی و جنوبی) و 35/4 متر(ضلع غربی) و 55/4 متر( ضلع شرقی). به این ترتیب این بنا در عداد کوچکترین این نوع ساختمان به شمار می آید. اندازه قطر طاقها عبارتند از: 80/2 -70/2 متر(ضلع غربی و شرقی) و یا 45/2 – 60/2 متر( ضلع جنوبی و شمالی). مقطع این بنا نشان می دهد که دست استادی در کار نبوده است.
تا آنجا که از تنها طاق پابرجا می توان استنباط کرد، بن گنبد در 40 سانتی متری بالای لبه زیرین رأس طاق قرار داشته است. در نتیجه ارتفاع زیر بنای گنبد با ستونها در حدود 20/2 متر می شود.
جهت جغرافیایی این بنا بر خلاف آتشگاه و دژ، شاید به علت موقع خاص آن بر روی پیش آمدگی کوه، طوری است که محور طولی آن درست در امتداد شرقی- غربی قرار دارد. امروزه هم به خوبی پیداست که ساختمان از داخل و خارج با گل و آهک پوشیده بوده است. آنچه در این پوشش جلب نظر می کند این است که دو لایه به ضخامت 5/1 -1 سانتی متر در آن تشخیص داده می شود که احتمالاَ نشانه تجدید رو کاری است. به علاوه جنس روی کار نیز با پوشش آتشگاه و دژ فرق بسیار دارد، آنجا گل و آهکی است نرم و در این بنا ماده ایست بسیار سخت با ذرات بلور مانندی در آن. ولی ملاط سنگها همان گل و آهکی است که در آتشگاه و دژ به کار رفته است. ملاط و ماده روی کار این بنا نیز برای تجزیه شیمیایی داده شده است.
از نظر معماری دو صفت فوق العاده در این بنا دیده می شود: در اینجا نیز در سه عدد از جهار ستون طاقچه هایی وجود دارد. البته این طاقچه ها در قسمت عریض داخلی ستونها هستند به این معنی که در دو سمت شمال و جنوب، آن هم فقط در ستونهای شمال شرقی، جنوب شرقی و جنوب غربی طاقچه موجود است. در ستون شمال غربی که با آسیب کم هنوز پابرجاست اثری از طاقچه پیدا نیست. ابعاد طاقچه ها از 30-40 سانتی متر عرض و 30-45 سانتی متر عمق متفاوت است. ارتفاع تنها طاقچه ای که به راحتی در دسترس است و در ستون جنوب غربی قرار دارد در حدود 50 سانتی متر است. ضلع پایین طاقچه در ارتفاع 30 سانتی متری سطح زمین قرار دارد. به علاوه می توان شکل طاقچه جنوب غربی را معلوم کرد که مستطیل کشیده نبوده است. عرض آن در بالا کمی بیش از 30 و در پایین نزدیک به 50 سانتیمتر میشود. تمام طاقچه های یان بنا مانند طاقچه های آتشگاه و تمام فضاهای داخلی بررسی شده ، با گل و آهک رو کاری و صاف شده بوده است . ولی دالبر برجسته ای که در روی کار آتشگاه و دژ دیده ایم در این چهار طاق موجود نیست .
صفت فوق العاده دوم این بنا دیوارهای کوتاهی است که در دهانه هر چهار قوس دیده میشود . در قوس شمالی دیواری بقطر 35 و ارتفاع 50 سانتیمتر دیده میشود . آن طور که از پوشش صاف بدنه ستون پیداست این دیوارها ارتفاع بیشتری نداشته است . بقایایی از همین نوع دیوار در قوس غربی و شرقی دیده میشود ولی دیوارک قوس جنوبی آشکارا ضخیم تر بوده است (تقریبا 55 سانتیمتر) و ارتفاع آن را میتوان هنوز تا ارتفاع 60 سانتیمتر بازشناخت . گمان میرود که دیوار این سمت همچون دیوارهای آتشگاه دهانه قوس جنوبی را کاملا میگرفته است. این گمان از آن جا که جبهه جنوبی رو به کوه دارد و نظاره گاه مهمی نبوده است قوت میگیرد. ولی صحت این امر را به یقین نمیتوان دانست . زیرا که بخش خارجی ستون مربوطه که این دیوار را بر آن ساخته بوده اند آسیب سختی دیده است.
موقعیت این چهار طاق بر روی تپه کوچکی در دامن کوه و تقریبا در ارتفاع 50 متری مشرف به ده کنونی و شاید هم آبادی قدیم ، شاخص آتشکده هاست، تا این که فروغ آتش محراب آن از مسافتهای دور نیز مشهود باشد. بسیاری از چهار طاقهای شناخته شده چنین موقعیتی دارند و هم به این لحاظ بوده است که فاندن برگه کوشیده است بر اساس این مشخصه آتشکده ها را طبقه بندی کند .مشخصات فنی معماری و خصوصیات بنایی دیوار که در آتشگاه و دژ دیده میشود و در نمونه های مشابه بسیاری شناخته شده است ، تعلق خرابه های این بنا را به دوره ساسانی تایید میکند.
در اینجا سؤالی پیش می آید که آیا در نخلک نیز با مجموعه بنای دوگانه ای سر و کار داریم که نمونه های معدود و کم آسیب دیده آنرا در«تنگ چاک چاک»، «کنار سیاه»،«تل جنگی» و احتمالاَ «فراشبند» و «هارک» شناخته ایم؟ دادن جواب مثبت به این سؤال بدون اشکال نیست. چه درست است که در اینجا ، هم آتشگاه و هم چهار طاق موجود است، لیکن فاصله این دو برای اینکه ارتباط عملی با یکدیگر داشته باشند، به این معنی که در یکی مراسم تقدیس و عبادت آتش و در بنای دیگر آتش پاک نگه داشته شود، در واقع بسیار زیاد است. در صورتی که در سمت شمال پیش آمدگی کوه را که چهار طاق بر آن واقع است دور بزنیم، فاصله آتشگاه و دژ از چهار طاق 800-1000 متر می شود. به احتمال قوی راه مستقیم تری نیز وجود داشته که از روی پشته کوه فاصل بین این دو بنا می گذشته است و به احتمال بسیار قوی مستقیماَ به چهار طاق منتهی می شده است. در این صورت فاصله موجود به طور تخمینی به 400-300 متر تقلیل می یابد که باز هم برای تأیید ارتباط عملی دو بنا زیاد به نظر می رسد.
دژ نخلک که در آغاز گزارش ووگان توصیف می شود، به قول اهل محل تا پانزده سال پیش بر جای بوده است، سپس به موازات توسعه معدنی که از زمان زرتشتیان قدیم تا کنون تنها علت وجود آبادی در این بیابان دور افتاده بوده است، نیروگاهی، درست روی بقایای دژ دیگری ساخته اند.آنطور که اهالی می گویند این قلعه نیز به ظاهر شبیه دژ بر جای مانده بوده است، که شاید کمی کوچکتر بوده ولی برجهای گرد داشته است. به علاوه می گویند که در دژ زیر بنا رفته، دالان شیب داری که مدخل اصلی معدن بوده به زیرزمین می رفته است، مسکن معدنچیان نیز طبق همین گفته در این دالان قرار داشته است. علاوه بر بناهای توصیف شده آثار و بقایای دیگری نیز وجود دارد که دست کم بخشی از آنها مربوط به پیش از اسلام است. از این شمار باید مجاری آب رسانی و سدهای رودخانه خشک در جنوب دژ را نام برد. تقریباَ در صد متری شرق چهار طاق کوچک، در سراشیبی تپه، مقطع مخزن آبی هنگام برش و خاک برداری جاده جدید ظاهر شده است. از نظاره گاه بلند چهار طاق، تعداد زیادی بقایای دیوار و کوره دیده می شود که بخشی از آنها به نیمه اول این قرن، ولی عده ای از آنها هم –به خصوص در اطراف دژ- به زمانهای بسیار پیش تر تعلق دارد.
امروزه معادن بسیار غنی سرب کوه نخلک در درجه اول اهمیت قرار دارد ولی در زمانهای قدیم ظاهراَ نقره، که همراه سرب یافت می شود علت اصلی و حتی تنها تأسیس معدن در این محل بوده است. امیدواریم که قدمت این معدن را به وسیله سنجش فعالیت تشعشعی کربن رادیو اکتیو دو تکه چوب به دست آوریم. این دو نمونه یکی تکه چوبی است از ظرفی و دیگری نیز سقفی است از یکی از دالانهای معدن.
ووگان علت استخراج معدن را در این نقطه بد آب و هوا و غیر مسکون به این نحو ذکر می کندکه در زمانهای قدیم در حوالی معدن جنگلهایی وجود داشته است. در کشوری مثل ایران که دچار کمبود سوخت بوده تقارن معدن و چوب باعث گردیده که به منظور دست یافتن به سنگ معدن ناراحتی های بیابان را تحمل کنند. ووگان گزارش داده است که هنگام عبور از ریگزار شمال نخلک انبوهی از «درختان گز» یافته است. گمان می رود که سنگ معدن سایر نقاط را نیز از زمان های قبل از اسلام به منظور استخراج فلز به این محل که درخت های زرد طاق فراوانی داشته، می آورده اند. بالاخره بنای دو دژ در این مکان نیز احتمالاَ برای حفظ محصول ارزشمند این معدن بوده است. هر چند که در وهله اول تأسیس استحکامات نظامی در مرکز مملکت و آن هم در زمانی که حکومت شالوده محکمی داشته است، بعید به نظر می رسد، ولی لزوم انبار کردن فلز قیمتی در کناره کویر وسیعی که با وجود تسلط کامل حکومت از امنیت مطلق برخوردار نمی بوده، تأسیس دو دژ و گماردن سربازان را توجیه می کند.
معدن مذکور دست کم تا سال 1927 که بومه از نخلک دیدن کرده دائر بوده است. در حالی که از زمان دیدار ووگان از آن بهره برداری نمی شده است. می توان گمان کرد که معدن در همان زمان ساسانیان-و شاید هم به علت تحولات حاصل از هجوم اعراب- متروک گشته و استفاده مجدد از آن در قرن بیستم شروع شده باشد. شوارتز در ملاحظات خود در زمینه اوضاع استخراج معادن ایران در قرون وسطی می نویسد: « چنین به نظر می رسد که در دوران تسلط اسلام کار کلیه معادن فلج بوده است. ممکن است این امر به علت کور شدن رگه های مثمر و یا به احتمال قویتر به سبب وضع مالیات های سنگین حاصل شده باشد». باقی ماندن بناهای عتیق ایرانی می تواند خود دلیلی بر تعطیل دراز مدت کار در معدن باشد. در جاهای دیگر بناهای عتیق به خصوص به این علت مخروبه شده اند که مردم آبادی های مجاور از آنها سنگ برداشته اند. البته تصور اینکه پیروان زرتشت در دوران اسلام نیز مدتها از معدن بهره می گرفته اند غریب نیست، چه همانطور که می دانیم دین زرتشت با تسلط اعراب به یک بار منسوخ و متروک نشد. حتی گزارش هایی از جغرافی دانان عرب در دست است که به اعتبار آنها دست کم تا قرن دهم، آتشکده های دایر وجود داشته است و مردمی در جوار آن می زیسته اند. به علاوه می دانیم که آتشکده هایی در ابتدای تسلط اسلام ساخته و دایر شده اند. به این جهت نمی توان تاریخ بناهای نخلک را هم که از دوره ساسانی می دانیم به تقریب بین سالهای 224-642 میلادی معین کنیم.ولی مطمئناَ این بناها در زمانهایی ساخته شده اند که آیین زرتشت دین رسمی کشور بوده یا پس از تسلط اسلام هنوز اهمیتی داشته است. استخری می گوید: «آتشکده های زرتشتی با معدودی مورد استثناء در تمام نواحی و شهر های ایران موجود بوده است.

نتیجه آزمایشها
همانطور که در بررسی پیشین ذکر شد از بناهای ساسانی نخلک یعنی دژ، آتشگاه و جهار طاق نمونه هایی از پوشش روی بنا و ملاط بین سنگها برای تجزیه شیمیایی فرستاده شده بود. به علاوه کوشش شد که از طریق سنجش کربن رادیو اکتیو نمونه های چوب دژ و معدن به قدمت این تأسیسات پی برده شود.
نمونه های تجزیه شده پوشش روی کار و ملاط عبارتند از: 
الف-ملاط دژ: دارای ظاهری سفید با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح آن اسفنجی و نرم بود.
ب- ملاط آتشگاه: دارای ظاهری روشن با رگه های صورتی، با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح آن اسفنجی و نرم بود.
پ1- پوشش روبنای چهار طاق: دارای ظاهری قهوه ای با چند ذره کربن سیاه در آن، سطح ان اسفنجی و سخت تر از نمونه های الف و ب بود.
پ2- ملاط چهار طاق: دارای ظاهری قهوه ای، با چند ذره کربن سیاه در آن ،سطح آن اسفنجیو سخت تر از نمونه های الف و ب بود.
تمام این چهار نمونه ظاهری اسفنجی و دانه های سیاه کربن دارند. مثل اینکه جسمی در آن سوخته و تولید گاز کرده باشد.
آزمایشها
1- آزمایش کیفی جهت تشخیص کانی های موجود با روش استفاده از انحراف اشعه ایکس.
2- آزمایش تشخیص کیفی عناصر مختلف از قبیل گوگرد، سیلیسیم و فسفر با روش فلوئورسنس اشعه ایکس با پنتای اریتریت.
3- تشخیص کیفی فلزات سنگین و فلزات قلیایی خاکی(کلسیم و سترونسیم) به روش فلوئورسنس اشعه ایکس با فلوئورید لیتیوم.
4- تشخیص کمّی مواد از طریق تجزیه شیمیایی معمولی.
از آزمایشهای 3-1 نتیجه های تقریبی کمیت مواد به دست آمده است: 
الف-ملاط دژ: تقریباَ تمام آن از سولفات کلسیم(ca so4 ) تشکیل شده است. به علاوه مقدار کمی کلسیت(ca co3 ) و کوآرتز(si o2 ) دارد.
ب- ملاط آتشگاه: درست مثل ملاط دژ ، یعنی سولفات کلسیم با مقدار کمی کلسیت و کوارتز است.
پ1- پوشش روبنای چهار طاق: قسمت اعظم آن از گچ(ca so4 + 2h2 ) است، و مقدار بیشتری سولفات کلسیم و کلسیت و کمی کوارتز دارد.
پ2- ملاط چهار طاق: قسمت اعظم آن از گچ است با کمی سولفات کلسیم و کلسیت و کوارتز.
از تجزیه شیمیایی نمونه ها نتیجه های زیر به دست آمده است که بر حسب درصد وزنی انها به قرار زیر است:
نمونه ها غیر محلول در اسید کلریدریک الف ب پ1 پ2
شن... % 36/4 % 62/7 % 62/6 % 77/5
از این مقدار سیلیس خالص... % 93/3 % 82/6 % 68/5 % 22/5
Al2O3 ........................... % 58/2 % 17/2 % 60/2 %54/1 
Fe2O3........................... % 65/0 % 63/0 % 05/1 % 96/0
CaO........................... %.58/36 % 12/37 % 33/31 % 93/30 
Mgo .......................... % 21/1 % 56/1 % 48/2 % 69/1
sO3 ............................ % 56/49 % 62/44 % 32/35 % 02/38
نقصان وزن پس از گداختن دو ساعته در هزار درجه سانتی گراد:
آب تبلور و گاز کربنیک .... % 35/5 % 26/6 % 64/20 % 38/21 
مقدار گاز کربنیک............. % 19/3 % 85/2 % 26/7 % 18/5 
محاسبه بر اساس کربنات
کلسیم.............................. % 34/7 % 56/6 % 69/16 % 91/11
عناصر کمیاب ................... تی لی سیم و کمی سترونسیم و کلر تی لی سیم، مقدار سترونسیم از نمونه های الف و ب بیشتر است.
از ارقام حاصل از تجزیه ها نتایج زیر که شاخص اختلاف های نمونه هاست به دست می آید:
1- مقدار آهن نمونه چهار طاق به وضوح بیش از نمونه های دژ و آتشگاه است. به همین علت نیز رنگ نمونه های پ1 و پ2 از نمونه های الف و ب تیره تر است.
2- مقدار آهک نمونه های الف و ب(37%) از مقدار همین ماده در نمونه های پ1 وپ2 چهار طاق(31%) بیشتر است.
3- به همین ترتیب میزان سولفات نمونه های دژ و آتشگاه با مقدار سولفات پوشش چهار طاق متفاوت است.
4- مقدار کربنات کلسیم موجود در نمونه های دژ و آتشگاه که بر اساس گاز کربنیک متصاعد محاسبه شده است تقریباَ نصف کربنات کلسیم چهار طاق است و این تفاوت آشکاری را می رساند. همین تفاوت بارز بین نمونه های دژ و آتشگاه و بنای چهار طاق از حیث مقدار سولفات کلسیم مشهود است که از طریق روشهای انحراف اشعه ایکس و سنجش شدت فلوئورسانس به دست آمده است.
5 -نقصان وزن نمونه ها پس از گداختن که به علت تجزیه آب تبلور گچ ca so4 . 2 h2o و تصاعد گاز کربنیک از کربنات کلسیم حاصل شده است نشان می دهد که: 
نمونه های دژ و آتشگاه مقدار کمی کربنات دارد و بیشتر از سولفات کلسیم بدون آب تبلور مرکب است. در حالی که قسمت مواد نمونه های چهار طاق از گچ و مقدار بیشتری کربنات ترکیب شده است. از آزمایشها و ارقام فوق نتایج زیر حاصل می شود:
اول- ملاط و روکشی که در بناهای نخلک به کار رفته، طبق تصوری که اغلب از ساختمان های ساسانی می شود، از آهک نیست، چه مقدار کربنات کلسیم کمی از هر چهار نمونه به دست آمده برای اثبات چنین تصوری کافی نیست. در این بناها ملاط یا روکش گچی(ویا سولفات کلسیم) به کار رفته است. به صحت می توان ملاط و روکش بنای چهار طاق را گچی دانست که به خوبی بسته و سخت شده است و ظاهر بلور مانندی به روکش و ملاط داده است. همچنین به نظر می رسد که ماده اصلی ملاط و روکش آتشگاه و دژ نیز گچ بوده است، با این تفاوت که در اینجا گچ بیش از اندازه در کوره حرارت دیده است و نه تنها مقداری از آب تبلور آن گرفته شده، بلکه در اثر همین فعل و انفعال به سولفات کلسیم مبدل گردیده که فاقد آب تبلور است. طبیعی است که سولفات کلسیم به خوبی نمی بندد و در نتیجه ملاط این دو بنا نرم مانده است. می توان تصور کرد که ملاط دژ و آتشگاه را دانسته از سولفات کلسیم طبیعی ساخته باشند، ولی چنین امکانی را باید رد کردچه به یقین از نرمی این ماده بی اطلاع نبوده اند. به علاوه اختلاط نمونه ها با ذرات ذغال چوب و وجود منافذ و حبابها در آنها که به علت تصاعد گاز بر اثر حرارت حاصل شده است نشان می دهد که سنگ گچ طبیعی را در کوره پخته اند. 
دوم- مهم ترین نتیجه ای که از بحث ارقام به دست آمده، عاید می شود این است که نمونه های ملاط دژ و آتشگاه به طرز آشکاری به هم شبیهند. در واقع با مقایسه هر یک از اجزاء مواد نمونه ها، اختلاف بارز نمونه الف(دژ) و ب(آتشگاه) با نمونه های پ1 و پ2(چهارطاق) روشن می شود و از طرف دیگر تشابه نمونه های دژ و آتشگاه ظاهر می گردد. این تشابه هم در میزان اکسید آهن و هم در مقدار سولفات و کربنات مشهود است و به این معنی دلالت می کند که خاک دو نمونه، منشأ واحدی داشته اشت.
علاوه بر این مهم ترین دلیل را سولفات کلسیم به دست می دهد که ماده اصلی ملاط در بنای دژ و آتشگاه بوده است. می توان فرض کرد که حرارت بیش از اندازه ای که در کوره به سنگ گچ داده اند آن را«کشته» است. این اشتباه فنی که در هر دو بنا دیده می شود آخرین دلیلی است که امروز برای اثبات همزمانی بنای دژ و آتشگاه که قبول آن تا کنون بر مشخصات معماری متکی بوده است، در اختیار داریم.
تجزیه شیمیایی روکش و ملاط به تازگی وآن هم به ندرت در تشخیص بناهای باستانی به کار گرفته شده است. آزمایشهای دبوواز روی ملاطی که از سلوکیه، در کنار دجله، به دست آمده است و با توجه به شباهت آن با ملاطهای مصر قدیم نشان می دهد که گچ پخته را از زمانهای بسیار قدیم و در منطقه وسیعی می شناخته اند و به کار می برده اند. 
از سنجش کربی رادیو اکتیو سه نمونه چوب یافت شده در دژ و معدن نخلک نتایج زیر به دست آمده است: 
1- تکه چوب حائلی که از دالان عتیق معدن در تاریخ 2/10/1972 برداشته شده است 100 تا 1790 سال دارد.
2- تکه چوبی که ظاهراَ قطعه ای از ظرفی است و به قول کارکنان معدن در یکی از دالان های قدیمی کوه پیدا شده است 80 تا 1190 سال دارد.
3- انتهای نوک تیز یک تیر چوبی به طول 30 و قطر تقریبی 5 سانتی متر که در دیوار شمال غربی دروازه دژ پیدا شده است، نمونه برداری در تاریخ 2/10/71 از محل اصلی، 20تا 1820 سال دارد.
بر اساس تعیین سن هایی که با این روش به دست آمده است نتایج زیر حاصل می شود:
1- تأسیسات معدن در دوره های قبل از ساسانی، حداقل در دوره اشکانیان دائر بوده است.این مطلب از سن نمونه یک منتج می شود که با 100 تا 1790 در فاصله زمانی سالهای 80-280 میلادی قرار می گیرد.آثار کند و کاوی که امروزه هم پیداست نشان می دهد که ابتدا در سراسر دامنه شمالی کوه نخلک در جستجوی نقره بوده اند و پس از مدتی به تدریج به درون کوه راه یافته اند. با توجه به این مطلب از آنجا که نمونه یک از زیرزمین به دست آمده است می توان گمان برد که شروع استخراج معدن در زمان های قبل از میلاد بوده است.
2- فعالیت های استخراجی معدن در این نقطه در دوره ساسانی و حداقل تا ابتدای دوره اسلامی ادامه داشته است. بر اساس سن نمونه 2 یعنی 80 تا 1190 سال، باید آنرا مربوط به فاصله زمانی 860-700 میلادی بدانیم.
3- نمونه چوبی که از دژ به دست آمده با 20 تا 1820 سال متعلق به فاصله زمانی سال های 170- 130 میلادی می شود. از آنجا که طبق تجزیه های شیمیایی ملاطهای دژ و آتشگاه تاریخ احداث این دو بنا را باید یکی دانست، می توان گفت که دژ و آتشگاه در حدود اواسط قرن دوم میلادی بنا شده اند.
سن نمونه چوب 1 که قدمت آن نیز به این تاریخ می رسد مؤید این تعیین زمان احداث است. ولی آنچه تا کنون از مشخصات فنی معماری بناهای ساسانی و بخصوص آتشگاه های شناخته شده می دانیم خلاف آن شهادت می دهد. بر اساس همین مشخصات معماری بوده است که در بررسی پیشین این دو بنا را متعلق به دوره ساسانی دانسته بودیم. باید در نظر داشت که تعیین سن از روی نمونه های چوب با اشتباهی همراه است. کربن رادیو اکتیو که در این روش سنجیده می شود معرف زمانی است که این عنصر در بافت گیاه تثبیت شده است، یعنی زمان قطع درخت که ممکن است این زمان با تاریخ مصرف چوب در بنا یکی نباشد. حال امکان دارد که در ساختمان دژ قطعه چوب کهنه ای به کار رفته باشد.( از آنجا که نمونه مذکور انتهای تیری بوده که فقط پنج سانتی متر قطر داشته است نمی توان پنداشت که این قطعه از مغز تنه درختی بوده باشد. بدیهی است که در این صورت سن چنین مغز چوبی با سن واقعی درخت تفاوت زیادی داشته است). تعیین تاریخ آتشگاه و اثبات تعلق آن به دوره اشکانیان در زمینه تشخیص زمان تمام آتشگاه های نوع چهار طاق اهمیت زیاد دارد. زیرا که این ها را تا کنون بر اساس سبک معماریشان متعلق به دوره ساسانیان می پنداشته اند. نمونه دیگری از چوب دژ را برای کسب اطمینان بیشتر به آزمایش داده ایم که نتیجه آن بعداش معلوم می شود. در واقع به استثنای پرستشگاه قصر بیشاپور تاریخ بنای هیچ یک از چهار طاقهای اشکانی و ساساتی تا کنون به دقت تعیین نگردیده است.تنها تعیین زمان و طبقه بندی تاریخی چند نمونه از این بناها بر اساس مشخصات سبک معماری انجام گرفته است.
در صورت تأیید تعلق بناهای نخلک به اواسط قرن دوم میلادی، آتشگاه اولین چهار طاق و دژ اولین قلعه نظامی اشکانی خواهد بود که زمان احداث آن با اطمینان تعیین می شود.
دوسلدرف او.و . هالیر 


جمعه ها

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

جمعه یعنی جمکران درانتظار
جمعه یعنی دل شوددلتنگ یار

جمعه یعنی مهدی ومولاشدن 
با رفاقت تاابد هم پاشدن

جمعه هابایدنمازعشق خواند
تاغروبش بینهایت شعر خواند

جمعه ای دیگربه یادش ساختیم
بانگاهش ندبه ای آواختیم

جمعه را ازمابگیر اما رفاقت رامگیر
رخ که ظاهرمیشودآندم گنه ازمابگیر

جمعه یعنی تاقیامت بی قرار
جمعه یعنی انتظاروانتظاروانتظار

         خرامان


جمعه 26 اسفند 1390

خواجه خضر1

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیمیامون هرروز صبح زود جلوی درب خونه را آب و جارو میکردند.
عده ای هم معتقد بودند که اگه کسی 40 روز صبح زود جلوی خونه را آب و جارو کنه در روز آخر "خواجه خضر" را میبینه


جمعه 26 اسفند 1390

پا سبک کردن10 - خـُـنـــــــــاک

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

...
صبح روز یازدهم زهرا رختخواب خود را جمع کرد و برای شستن کهنه های کثیف نوزادش راهی حیاط شد. طی ده روز گذشته بتول تمام کارها را کرده بود و زهرا از امروز باید به زندگی سابق خود باز میگشت. البته بتول همچنان مهمان آنها بود و بیشتر به بچه داری و مراقبت از نوزاد می پرداخت.
چند روز بود که نوزاد زهرا درست شیر نخورده بود. زهرا از این بابت خیلی نگران بود. به بتول گفت: " مادر بچه ام درست شیر نمخوره، چکار کنم؟ انگار نفس کم میاره، خرخر مکنه". بتول نگاهی به بچه انداخت و گفت: "عصر میرم خونۀ رقیه و بهش میگم. از این جور چیزا خوب سردرمیاره". عصر بتول به خانۀ رقیه رفت و شرح حالی جزئی از بچه را برای او داد و بعد بهمراه هم به خانه برگشتند. رقیه نوزاد را بغل کرد و داخل دهانش را بررسی کرد و گفت: "خُناک بچه افتاده، باید خناکشا بالا بذاریم". نگرانی در صورت زهرا موج میزد. با نگرانی از رقیه پرسید "چجوری؟" رقیه گفت: "من باید برم خونه یه چیزی با خودم بیارم، نگران نباشید، درست میشه". با رفتن رقیه زهرا گریه را سرداد و برای کودک شیرخوارش دل می سوزاند.
رقیه کیسۀ همکشویی که دستش بود را کنار دستش گذاشت و در آنرا باز کرد. چیزی شبیه خاکستر درون آن بود. زهرا با نگرانی پرسید "این چیه رقیه خانم؟" رقیهضمن وارسی مجدد کودک گفت: "این پودر عقرب خشک شده است. عقرب را خشک کردم و پودرش کردم برا بالا گذاشتن خناک. اگه پودر عقرب باشه خیلی بهتره".رقیه از زهرا خواست که از اتاق بیرون بره. چون میدونست طاقت دیدن اون صحنه را ندارد و از بتول خواست کمکش کند. بتول نوزاد را بغل کرد. رقیه شست خودشا داخل پودر عقرب زد و داخل دهان بچه کرد. شستش را به سقف دهان بچه گذاشت و با دست دیگرش روی سر بچه را گرفت و همزمان به سر و سقف دهان بچه فشار زیادی وارد کرد. نوزاد که تا حالا آروم بود از شدت درد به جیغ آمد. صدای گریه نوزاد روح زهرا را می آزرد و پشت در اتاق زارزار گریه میکرد. رقیه چندبار پیاپی این کار را انجام داد. خون از دهان و بینی نوزاد فواره میزد. بتول حسابی ترسیده بود. ولی رقیه خونسرد کارش را میکرد. رقیه وارسی نهایی را هم کرد و گفت: "اینم خُناک بچۀ شما". زهرا هم داخل اتاق شو و نوزادش را به آغوش کشید. رقیه ادامه داد "خناکش سخت بود. ولی آخرش بالا رفت. حالا دیگه راحت شیرشا میخوره. الان شیرش بده تا آروم بگیره مادر، خیالت راحت باشه مادر. بعضیا خیلی خون نمیاد از دهن و دماغشون. ولی بعضیا مثل نوه خودم و این بچه اینجوری هم میشن. نگران نباشید." زهرا نوزادش را محکمتر از قبل در آغوش کشید و سینه اش را به دهان بچه گذاشت. ولی انگار واقعاً شیرخوردنش راحت تر شده بود. آرام و بیصدا قورت قورت شیر میخورد. رقیه که حالا داشت آویشن دم کرده میخورد گفت: "زهرا جان، فکر کنم بچه ات داره یخ میکنه. یه مقداری آب از دماغش اومده. برو از شعیب یک تکه پشم شتر بگیر و روی ملاج سر بچه بذار و یک کلاه سرش کن تا آب دماغش بند بیاد. زهرا خنده ای کرد و آسوده خاطر گفت "چشم رقیه خانم"
امروز چهل روز است که زهرا زایمان کرده است. در این مدت بتول دخترش را تنها نگذاشته است و دائم در کنار زهرا بوده است. در این مدت زهرا نباید کار سنگین انجام میداد و بار سنگین را نباید جابجا میکرد. زهرا بهمراه مادرش به حمام چهلم رفت و بعد از استحمام غسل چهلم را انجام داد. 
امروز بتول بعد از چهل روز به خانۀ خودشان رفت و زهرا و حسن درکنار کودک خود زندگی جدیدی را شروع کردند.

                                   پایان

عیدی استقلال به استقلالیا

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

قهرمانی
استقلال
مبارک


پنجشنبه 25 اسفند 1390

تعلیق وبلاگ تا 14 فروردین

   نوشته شده توسط: ذبیح    


ایشالا فردا (جمعه)آخرین قسمت پا سبک کردنا میبینیم و بعدش هم قسمت دوم خدمات دکتر به چوپونون
از روز دوشنبه هم

با توجه به اینکه اکثر چوپونونیا میان ولایت
وبلاگ بحالت نیمه معلّق درمیاد
و فقط اخبار مهم را مذارم تو وبلاگ
تا اونایی که نیسن چوپونون خیلی هم از آبادی بیخبر نباشن


پنجشنبه 25 اسفند 1390

تعظیم نخل

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

سرما و یخبندون چند سال پیش کمر خیلی از نخلامونا خم کرد


پنجشنبه 25 اسفند 1390

خاکسپاری مرحومه همایونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

ظهر امروز مرحومه فاطمه همایونی پس از تشییع از یزد به چوپونون در بهشت سجاد به خاک سپرده شد
روحش شاد و یادش گرامی باد


پنجشنبه 25 اسفند 1390

پا سبک کردن9 - حمّام روز دهم

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

...
ده روز از زایمان زهرا می گذشت. بتول تمام اقوام را خبر کرده بود که "امشب زهرا را به حمام میبریم. تشریف بیاورید". حسن هم به حمومی گفته بود که حسابی حمام را گرم کند.
ساعت 7 شب بود. تمام اقوام خونۀ زهرا جمع شده بودند. بتول سارُق زهرا را پیچیده و تمام وسایل از قبیل لنگ، صابون، تخم مرغ، کاسۀ چهل اسم را آماده کرده بود. خاتون به چادر زهرا ورمیرفت. حسن صدا زد "مادر چکار می کنی؟ بریم دیر شد". خاتون گفت: "دارم مقداری برنج را تو یه گوشه از پَرِ چادر زهرا مبندم و پَرِ دگۀ چادرش هم یه مقداری جُو مبندم. این کار برکتا تو خونه تون میاره مادر".  همه آمادۀ رفتن به حمام بودند. خاتون چادری که دو طرفش برنج و جو بسته بودا سر زهرا کرد و راه افتادند. خواهر زهرا اسپند دود کرده بود و در سینی گذاشته، یک آینه و قران هم کنارش گذاشته بود و تک تک فامیل بعد از زهرا از زیر آینه قران و دود اسپند رد شدند. همه با هم راهی حمام شدند. همهمه ای در کوچه پیچیده بود. تمام زنان و دختران فامیل سارُقهای لباسشان دستشان بود و دورتادور زهرا را گرفته بودند و بسمت حمام راه میرفتند.
جلوی حمام که رسیدند بتول دوعدد پیاز روی زمین گذاشت و از زهرا خواست که پیازها را با پایش له کند. همزمان خاتون هم خم شده بود و برنجها و جوها را از گوشۀ چادر زهرا باز کرد. برنجها را یه گوشۀ در ورودی حمام ریخت و جوها را هم در طرف دیگر در. بعد گفت حالا اجازه دارید بیایید داخل. زهرا پیازها را با پاشنۀ پا له کرده بود و بتول پیازهای له شده را در جوب آب ریخت تا آب آنرا با خودش ببرد. خواهر زهرا آینه قران را بالا گرفت و اول از همه زهرا و بدنبالش بقیه فامیل از زیر آینه قران رد و با ذکر صلوات وارد حمام شدند.
همه در رختکن مشغول بکن و بیریز بودند. دوسه نفر از بزرگای فامیل جلوتر داخل حمام شدند و دمای آب و زمین را چک مکردند. منبع حرارتی و لوله کشی زیر حمام بود و زمین حمام در بعضی نقاط گرمترر از بقیۀ جاها بود. گرمترین نقطه را پیدا کردند و با آمدن زهرا وی را با شکم روی آن نقطه خواباندند. زنها دور زهرا را داشتند و با کاسۀ چهل اسم آب گرم روی بدنش می ریختند و بدنش را ماساژ میدادند. خاتون تخم مرغها را از سارق در اورد و اومد بالای سر زهرا. تخم مرغ اولی را روی سر زهرا شکست و با همان تخم مرغ سر زهرا را ماساژ دادند. تخم مرغ دومی را روی کمر زهرا شکست و بدن زهرا را هم با تخم مرغ ماساژ دادند. با این کار معتقد بودند که بدن و کمر زهرا جون تازه ای می گیره و رمق و توان به کمر زهرا بازخواهد گشت. تخم مرغ سومی را خاتون کف دست زهرا شکست و از او خواست تا آنرا در محل زایمان خودش نگهداره تا لخته های خون باقیمانده در رحم را بیرون بکشه. زهرا به دستور مادرشوهرش عمل کرد و زهرا را غسل "نفاس" دادند. بتدریج زنها هم پراکنده شدند و به استحمام خودشان میپرداختند. هرکدام از خانمها مقداری پیه گوسفند دستشان بود و به بدنهایشان می مالیدند. پیه گوسفند باعث می شد که چرکهای بدن راحتتر جدا شود و بدنشان را نرم میکرد. در سمتی دیگر بتول و چند نفر دیگر نوزاد زهرا را می شستند و اورا غسل شب دهم می دادند. نوزاد را زودتر از زهرا شستند و لباسهای گرمی را به او پوشاندند و زودتر  به خانه بردند.
یکی از خانمها کلمن شربت آبلیمو -که از قبل آماده کرده بودند و در رختکن بود- را آورد و زنها گلویشان را با شربت شیرین تازه کردند.
همه خود رابرای بیرون آمدن از حمام آماده میکردند. از حمام تا خانه راهی نبود. جلوی درب حمام زهرا را از زیر آینه و قران رد کردند و همه با هم بسمت خانه زهرا حرکت کردند. سر کوچه که رسیدند بوی خوش اسپند و کُندُر به مشام می رسید. زهرا باز هم از زیر آینه قران رد شد و داخل خانه شد. بوی خوش "شوروا" تمام فضای خانه را گرفته بود. همۀ فامیل در شب دهم زایمان دعوت زهرا بودند و طبق رسم دیرینه شام آن شب هم شوروا بود.
زهرا به زیر لحاف گرمی که برایش آماده کرده بودند رفت و شروع به شیر دادن نوزاد کرد. مهمانها با چای و شربت و شیرینی پذیرایی شدند و به شب نشینی با همدیگر پرداختند. مجلس بیشتر زنانه بود و مردها در اتاقی جداگانه برنامه های خودشان را داشتند. حسن که بعد از برگشتن زنها از حمام برای دادن مزد حمومی به آنجا رفته بود "یاالهه" بلندی گفت و وارد آشپزخانه شد تا ببیند چیزی کم و کسر نباشد. حسن سر و گوشی آب داد و به اتاق مردها رفت.
خاتون رو به زهرا کرد و گفت: "اگه بچه ات را شیر دادی تخت پشت بخواب تا با عمه جواهر تنگت بدهیم". زهرا نوزاد را در رختخوابش خواباند و دراز کشید. خاتون و جواهر دوطرف زهرا قرار گرفتند. زهرا لحاف را روی سرش کشید و دستهایش را دوطرف بدنش گذاشت. اول از پاهای زهرا شروع کردند. دوطرف پایین پای زهرا نشستند و دستهای همدیگر را گرفتند. پاهایشان را دوطرف پای زهرا گذاشتند و با پاهایشان به پاهای زهرا فشار زیادی وارد میکردند. داد زهرا به آسمان بلند میشد. بعد از هربار فشار دادن خاتون و جواهر دستهای هم را رها میکردند و چندبار چَپُل (دست) میزدند و خودشان را کمی بالاتر به سمت سر زهرا می کشیدند و مجدد همان کار قبلی را تکرار می کردند. پایین پا، ساقها، زانو، ران، لگن، پهلوها، سینه، شانه ها و در پایان سر زهرا را تنگ میدادند. با انجام این کار تمام خستگی ناشی از زایمان از بدن زهرا خارج می شد. زهرا بهمراه بقیۀ فامیل شوروا خورد و بعد از شب نشینی به استراحت پرداخت...

                          ادامه دارد


چهارشنبه 24 اسفند 1390

داســـت هِـیــــز در چوپانان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

داست هیز یا گردوغبار : گردو خاک معلق در هوا وگسترده که بوسیله باد در ایستگاه ویا نزدیکی ایستگاه بلند نشده است . واز مناطق دور بوسیله باد به ایستگاه آمده ودر هوای ایستگاه معلق مانده و باعث کاهش دید قائم نیز شده است . وبا کد 06  وعلامت S در دفاتر سینوپتیک ثبت می گردد .

         عراق یکی از مهمترین مناطق تشکیل چشمه های گردو خاک

خشکسالی های اخیر به ایران محدود نبوده است و کشور های همسایه در خاور میانه بویژه کشور های واقع در غرب ایران را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داده است که یکی از پیامد های آن کاهش پوشش گیاهی و رطوبت خاک است بطوریکه مقدار خاک نرم در مراتع ،زمین های زراعتی و بیابان ها زیاد میشود که پتانسیل ایجاد گردو خاک هنگام وزش باد را افزایش میدهد و همچنین آستانه سرعت باد مورد نیاز برای برخواستن گردو خاک به هوا را کاهش میدهد (آستانه برخواستن گردو خاک بر روی دشت عراق حدود 6 تا 7 متر بر ثانیه محاسبه شده است ).
عموما شدت وزش باد در سامانه های جوی با رطوبت کم از سامانه های جوی مرطوب و بارش زا بیشتر است . این امر سبب افزایش میانگین سرعت باد در ایران همراه است و افرایش فراوانی رخداد طوفان بر روی کشور های خاور میانه شده است . با توجه به جریانات غالب غربی در لایه های مجاور سطح زمین تا سطوح میانی جو و حرکت گردو خاک حاصل از این طوفان ها به سوی نیمه غربی کشور ،به کرات شاهد پدیده گردو خاک غلیظ در آسمان استانهای غربی بویژه خوزستان بوده ایم.
شایان ذکر است که افزایش تبخیر و کمبود بارش در کنار کاهش پوشش گیاهی سطح خاک همراه با وزش باد شدید در دراز مدت سبب توسعه گستره بیابان می شود که این موضوع در سطح جهانی تحت عنوان مقوله" بیابان زایی" مطرح بوده و از اهمیت زیادی برخوردار است.

نتایج کلی
1- سرعت وزش باد در سامانه های جوی با رطوبت کم بیش از سرعت باد در سامانه های باران زا و بارطوبت زیاد است.
2- در دورههای خشکسال منطقه ، فراوانی رخداد طوفان گردو خاک افزایش می یابد.
3- کاهش سطح آب حور های مناطق مرکزی و جنوبی عراق سبب افزایش خاک نرم برای تولید توفان خاک گردید. تصویر های ماهواره های هواشناسی به روشنی کاهش گستره آبگیرها بر روی عراق را طی سالهای گذشته نشان میدهد . همچنین ایجاد سدهای فراوان بر روی رودخانه های منطقه به ویژه دجله و فرات در عراق ، سوریه و ترکیه نیز در کاهش آب این رودخانه ها و محدود شدن سطح آبگیرها در مناطق جنوبی عراق تاثیر چشمگیری داشته است.
4- تلاش بین المللی و منطقه ای برای مبارزه با این مشکل لازم است 
ـــــــــــــــــــــــ
منبع: وبلاگ هواشناسی چوپونون - بهزاد


چهارشنبه 24 اسفند 1390

غبارروبی از امامزاده سیدجلال الدین

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

عصر امروز به همّت بسیج خواهران چوپونون مراسم ادای احترام و غبارروبی از ضریح و حرم امامزاده سیدجلال الدین برگزار شد. خواهرای بسیجیمون برای عید امامزاده را حسابی تمیز کردن تا خونه سیدجلال الدین هم دم عید خونه تکونی بشه و احساس غربت نکنه.
کار بسیج خواهران قابل تقدیره و صمیمانه ازشون تشکر میکنیم.


چهارشنبه 24 اسفند 1390

صحت انتخابات نایین و خور تایید شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

صبح امروز سخنگوی شورای نگهبان صحت انتخابات 40 حوزۀ دگه را هم اعلام کرد که حوزۀ انتخابی شهرستان نایین و شهرستان خور هم جزء این 40 تا بود. لذا طباطبایی نمایندۀ ما در مجلس نهم خواهد بود.


چهارشنبه 24 اسفند 1390

نوگلی دیگر پرپر شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

                                      انا لله و انا الیه راجعون

فاطمه همایونی دار فانی را وداع گفت

ظهر امروز خانم سیمین (فاطمه) همایونی فرزند مرحوم مجید همایونی دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
فاطمه که از کودکی با تالاسمی ماژور دست و پنجه نرم میکرد چند هفته ایه مشد که دچار عوارض مهلک این بیماری شده بود و نهایتاً ظهر امروز در سن 18 سالگی در بیمارستان افشار یزد به دیدار حق شتافت.
تا ساعتی دیگر پیکر پاک فاطمه از یزد به چوپونون تشییع مشه و صبح فردا در بهشت سجاد به خاک سپرده خواهد شد.
از خدای منان برای فاطمه علوّ درجات را در بهشت برین خواستاریم و این فقدان را به خونوادۀ ایشون از صمیم قلب تسلیت میگیم. ما را در غم خود شریک بدونید.
این ضایعۀ بزرگ را به دوستان خوبم مهدی همایونی، مسعود همایونی، محمود و حمید همایونی، سینا صمیمی، حاجی کاظمی، محمدرضا و مرتضی و مجتبی مستقیمی و علی فاضلی تسلیت میگم.

مراسم سوّم: جمعه 26 اسفند
مراسم هفتم: دوشنبه 29 اسفند


چهارشنبه 24 اسفند 1390

دوتا باردار

   نوشته شده توسط: ذبیح    

نباید۲تازن باردار ازیک خانواده همدیکه راببین تازمانی که یک گوسفند قربانی کن ودل وجگرشابندازندبیرون


سه شنبه 23 اسفند 1390

مراسم گشایش نمایشگاه ۱۳۹۱ «چوپانان، الماس خوش‌تراش کویر»

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

صبح روز چهارشنبه دوم فروردین ۱۳۹۱ از ساعت ده بامداد، مراسم گشایش نمایشگاه «چوپانان، الماس خوش‌تراش کویر» برگزار خواهد شد. در این جشن افزون بر مردم چوپانان، از مقامات دولتی بخش و شهرستان نیز دعوت شده است و در همین راستا از همفکری دهیار چوپانان، بخشدار انارک، فرماندار شهرستان نایین و رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان نایین سپاسگزاری می‌شود.

نمایشگاه از روز چهارشنبه دوم فروردین تا روز جمعه چهارم فروردین به مدت سه روز برای بازدید همگانی برپا است. به چند نفر از دارندگان بهترین مقاله در مورد چوپانان (چه درباره سرزمین چوپانان و چه درباره تاریخ و فرهنگ مردم چوپانان) و نیز بهترین سبزه جشن نوروز نیز پاداشی به رسم یادبود داده خواهد شد.

برای ارائه مقاله با آقای  عباس صادق‌محمدی (کدخدا) تماس بگیرید:
09138497868

برای هماهنگی ارائه شعر در شب شعر با آقای علینقی جلال تماس بگیرید:
09137840170

برای شرکت در والیبال پسران با سیدجواد هاشمی تماس بگیرید:
09378829601

برای شرکت در والیبال دختران با خانم جلالپور تماس بگیرید:
03243322100

برای چیزهایی که می‌خواهید در نمایشگاه شرکت دهید با آقای مختار تماس بگیرید:
09132589648

از سوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی چوپانان
(به زودی اساسنامه این انجمن مراحل ثبت رسمی خود را طی خواهد کرد)

ـــــــــــــــــــــــــ
خبرگزاری چوپانان


سه شنبه 23 اسفند 1390

دوسه تا خبر کوچولو

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

جای همۀ دوستان خالی از امروز تا 3 روز دهخور تشریف داریم و دستمون از اخبار کوتاه!

اگه یادتون باشه 3-2 سال پیش یه دزد راه چوپونونا یاد گرفته بود و هرشب به یه گله و آغال مزدن و کوسفنداشونا مبردن. آخرشم فامیل یه مسئولین در اومد و ماسمالی شد و رفت پی کارش. بگذریم...
-اینجور که شنیدم- دقیق مث همون جریان دیروز پریروز تو انارک اتفاق افتاده و 20 تا گوسفندای یه نفرا اومدن بار کردن و بردن. بد نیست در صورت ادامه چنین برنامه هایی دوستای انارکیمون از تجربۀ ما کمک بگیرن تا بیشتر دچار مشکل نشن.

کار نوشتن تومار و جمع کردن امضا برای دکتر هم امروز تموم شد و فردا ارسال مشه به مسئولین. برا این قضیه هم حرف زیاد دارم. درسته که اکثریت دلسوزن و دنبال حق! ولی واقعاً عده ای هم هستن که باعث و بانی عقب موندنمون بودن و هستن!

بازار دستفروشا هم چند روزه که حسابی رونق گرفته و هرروز تو خیابون بساط دارن. قیمتاشون و جنساشون هم خداییش بد نی. البته کسبۀ روستا خیلی خوششون نمیاد از این قضیه و فروششون کمتر شده.

چندروزه که دکتر از نایین صبح میاد و ظهر مره. هنو برنامه حل نشده. اومدن افشاری برا عید هم قطعی شده. خدا به خیر بگذرونه.

بیابونا حسابی سبز شده که نوید یه سال بهاری را بهمون مده

اکبر کوهی هم یه چندروزیه که بابا شده. خبرش از دسمون در رفت. بهرحال تبریک میگیم بش.


سه شنبه 23 اسفند 1390

یه گیاه ریگ روی چوپونونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


سه شنبه 23 اسفند 1390

چارشنبه سوری چوپونونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

متاسفانه اطلاعاتم درباره چارشنبه سوریای قدیم چوپونون خیلی محدوده. این روزا خبری از رسم و رسوم قدیم چوپونون نیست و چارشنبه سوریای چوپونون داره رنگ و بوی شهری مگیره و با ترقه و فشفشه و اینجور برنامه ها دمبال مشه. چیز علاوه تری که ما داریم همین چنتا لاستیک کامیونیه که هرساله بجه ها میبرن رو کوه دشت و کوه امامزاده و انبار و اونجا آتشش مزنن. بعضیاشا با شعله تالش مدن پایین و حالشا مبرن. چنتاشم تا صبح مسوزه و دود تو حلق  چوپونون موکنه.
بگذریم...
چوپونونم مث جاهای دگه شب چهارشنبه آخر سالش چهارشنبه سوری برگزار مکردن. یه بتّۀ ترخ یا برگۀ خرما برمداشتن  با یه کوزه آب مرفتن پشت بوم. با هم این آوازا مخوندن: «عزا به در، بلا به در، آدم بد از شهر ما به در». بته ترخ یا برگه خرما را آتش مزدن و از بالا پشت بوم پرت مکردن تو کوچه. بعدشم کوزۀ آب را منداختن رو آتش. کوزه مشکست و آیش آتشا خاموش مکرد. البته مراسمایی هم دیدم که کوزه یا قوری و کاسۀ خالی را مندازن پایین و مشکنن.
بعد میان پایین  و از رو باقیمونده های آتش مپرن و مخونن. سرخی تو از من! زردی من از تو!

اطلاعات تکمیلیش باشه با شما...


سه شنبه 23 اسفند 1390

چهارشنبه سوری

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،

اسمس یا پیامای چارشنبه سوریتونا اینجا بنویست
مریم: وقتی کنار آتیشی خیلی مواظب باش آخه جیگرا زود کباب مشن.. چهارشبه سوری مبارک 


حسین.خ: بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم و آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم.


اقدس خانم: دستت را به عشقت بده واز آتش بگذر. آنان که سوختند همه تنها بودند. " زرتشت " چهارشنبه سوری مبارک.

حسین: من یه گلایلم ک تو این سرزمین شوم
راهم ب قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز ب قتل میرسمو شعر من فقط،
ب انتشار شعله کبریت میرسه

دردم هزار ساله مثه درده حافظه،
درمونشم همونیه ک کشف رازیه
نسلی ک سر سپرده عصر حجر شده
ب ساقیای ارمنیه پیر راضیه

وقتی ک زندگی یه تاتر مزخرفه
تنها ب جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیرزنو شقه کرده و من،
با اون تبر فرشته الهامو میکشم....


هی مست میکنم مثه یه بطریه شراب
ک وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتوفه
یه مجرم فراری شدم ک تو زندگیش
درگیر ی گریز بدون توقه

فرقی نداره جاده چالوسو راه قم
من مستی ام ک خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی ک تو اکواریوم زار میزنه
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه 

باید تلو تلو بخوری این زمونه رو
وقتی ک مست نیستی ب بن بست میرسی
تو مستی ادما دوباره مهربون میشن
حتا برادرای توی ایست بازرسی 

میخندنو ب دست تو دست بند میزنن
راهو برای بردن تو باز میکنن
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل میشی
قالیچه ها بدون تو پرواز میکنن 

این بار چندمه ک ب یه جرم مشترک
هشتادتا ضربه شلاق پشتتو هاشور میزنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور میزنه... 

تو یه گلایلی ک تو این سرزمین شوم
راهت ب قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز ب قتل میرسیو شعر تو فقط،
ب انتشار شعله کبریت میرسه 

هاله

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

هالۀ دور ماه نشونۀ بارندگی قریب الوقوعه


دوشنبه 22 اسفند 1390

خیلی از این دنیا دلگیرم، ولی.....

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،


خالو: تا شقایق هست زندگی باید کرد
حسین: دستاتو بده به من تا با هم از رو آتیش بپریم . یادت نره اونایی که سوختن تنها بودن
     : ولی نداره ازین دنیا دلگیرم،،بخاطر همه ی بدجنسی هایی که باهام کرده ازش بیزارم، ولی چه میشه کرد گله ام میکنی هی همه میگن ناشکری نکن ،ناشکری نکن ،پس چکار کنم؟بابا خرم رو هم نیشکون بگیری از دردش عر عر میکنه، از خر که بی احساس تر نیستم

ذبیح: ولی هنو اون دنیا را ندیدت! بیچارهِم!


    : تاتو هسی غم ندارم

    : از این همه نامردی و خیانت دلم گرفته. نمیدانم شکایت به کی برم . گویندشکایت دشمن به دوستان برید - گردوست دشمن است شکایت کجابریم؟ حرفهایی هست برای نگفتن وارزش هرکس به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

نفس: به عشق تو در این خاک اسیرم

لیلی: تا تو نگویی نمیمیرم..

matarsak: ولی دنیارامیبخشمش چون گذشت راازخدایادگرفتم

فسوخته: دلگیری.دلیل وجود فاصله است. وجود فاصله واقعیت است .یه همدم. یه همدل .یه همزبان.یه گریه یه خنده. یه ماده مخدر.یه کار عاشقانه.یه رقص یه اواز. یه عبادت عاشقونه. یه ورزش.یه مدیتیشن.یه شنو. یه سکوت.یه صبر.یه راضی به رضا بودن.واز همه مهمتر پذیرفتن اینکه دلگیری واقعیت و جزیی جدا ناپذیر از انسان است که ذهن ادما و شیطون تو گوش ادما میخونه که بده.چرا بده؟از این به بعد بگویید دلگیری خوبه.دلگیری ضمنا یک هشدار است که میگه چشم سرتون زیادی روشن شده و چشم دلتون داره تاریک میشه. مداوای چشم دل مانند چشم سر دکتر میخواد منتهی دکتر چشم دل یه ادم روشن دله. اگه پیدا کردی منم محتاجشم 

عباسو2: با فسوخته موافقم


؟؟؟؟


دوشنبه 22 اسفند 1390

آب خوردن چوپونونیا

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیمیا ایستاده آب نمیخوردند و میگفتند برا سلامتی ضرر داره!
قدیمیا میگفتند که تو سه نفس باید آب بخوریم .
قدیمیا اول آب خوردن میگفتن بسم الله و آخرشم الحمدلله
سلام بر لب تشنۀ حسین و لعنت بر دل سیاه یزید هم از آداب آب خوردن قدیمیامونه
قدیمیا آب خیلی سردا نمخوردن و مگفتن ضرر داره


دوشنبه 22 اسفند 1390

پا سبک کردن8 - روز سوم

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

...
روز سوم زایمان حال زهرا بهتر شده بود و فقط کمی جای زخمهایش درد و کمی هم خونریزی داشت. بتول آبگوشت درست کرده بود و میگفت آبگوشت شیر زهرا را زیاد می کند. کوکب باز هم به دیدن زهرا آمد. زخمهای زهرا را می دید و روند بهبودیش را دنبال میکرد. زهرا گفت: کوکب خانم دستت درد نکنه، خیلی خونریزیم کمتر شده، درد زخمهامم کمتر شده.
در این مابین برادر بزرگ زهرا -رضا- که در روستای مجاور ساکن بود و برای عیادت زهرا آمده بود از راه رسید. کوکب گفت "بچه را مسلمان کرده اید؟" گفتند "نه" کوکب بچه را بغل کرد و داد بغل دائی رضا و گفت "تو گوشش اذان بگو. گوش راست اذان و گوش چپ اقامه!" دائی رضا مشغول اذان و اقامه گفتن در گوشهای بچه شد. وقتی کارش تمام شد گفت: "اینم پسر مسلمونمون" و بچه را کنار زهرا خواباند.
چشم دائی رضا به بالاسر نوزاد افتاد. پرسید "اینا چیه بالا سر بچه؟" بتول گفت: "مادر، این کارد بزرگ و قران برا اینه که بچه نترسه، کاسه چهل اسم هم برا همینه، اون قیچی هم که دو سرش را پیاز زدیم برا اینه که آل از خواهرت و بچه ش دور بمونه". پدر زهرا پوکی به چپقش زد و گفت "زهرا را آل نمزنه". همه نگاهها بسمت پدر زهرا برگشت. پدر زهرا با منش مردسالارانه زیرچشمی تک تک حاضرین را از نظر گذراند و از اینکه همه را کنجکاو کرده بود احساس رضایت میکرد. پوک دیگری زد و ادامه داد: "جد ما وقتی یه بچه ش به دنیا میاد، آل خودشا به شکل یک پیرزن درمیاره و و میره پیشش. بهش میگه بچه را بده ببینمش. میگه بچه خوابه الان. آل اصرار میکنه. جدمون هم میگه باشه.  میاد از اتاق بیرون و یخورده نفت روی جارو میریزه و آتشش میزنه و با جاروی شعله ور به آل میپره. آل بلافاصله آتش میگیره و با سرعت از خونه دور مشه و در حالی که میسوخته فریاد مزنه: «لعنت به من اگه تا هفت پشت سراغ شما بیام»". همه از داستان لذت برده بودن و یواشکی در مورد صحت و سقم قضیه بحث میکردند.
سیل مهمانان به خانۀ زهرا جاری شده بودند. از همۀ روستا برای دیدن زهرا و پسرش و تبریک به خانواده هاشون می آمدند و هرکدام که توانایی مالی داشتند برای نوزاد کادو هم می آوردند. حسن که سر و کارش خلوت تر شده بود در کنار رضا نشست و پرسید : برام گوسفند خریدی؟" رضا سری به نشانۀ تایید تکان داد و گفت: " اوردمش، کنار حیاطه، پاشو بریم ترتیبش را بدیم."
گوسفند را وسط حیاط ذبح کردند و خیلی سریع پوستش را از بدنش جدا کردند تا گرمایش را از دست ندهد.  بتول هم نوزاد را لخت کرده بود و منتظر بود تا پوست را بیاورند. حسن پوست را سریع داخل اتاق برد و بچۀ لخت را داخل پوست گذاشتند. دورتادور نوزاد را پوست گوسفند پوشانده بود حدود 20 دقیقه بچه داخل پوست بود و حسابی عرق کرده بود. خاتون گفت "بچه ام هرچی بیماری تو وجودش باشه پوست به خودش میگیره." نوزاد را از پوست خارج کردند و بدون اینکه بدنش را شستشو دهند لباسهایش را به او پوشاندند. هربار که لباسهای بچه کثیف میشد آنرا عوض میکردند. ولی بچه را دیگر نشستند تا روز دهم ...

                                                      ادامه دارد


دوشنبه 22 اسفند 1390

نظر شما در مورد صندلی داغ بهزاد .......

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :صندلی داغ چوپونونی ،

چوپونونی: نه خوشم امد همه سوالاش صندلی داغی بود.

احسان: خیلی خوب بود. با توجه به جواب های بی پروا و نسنجیده ی ایشون از دیشب تا حالا از وضعیت سلامتی آقا بهزاد اطلاعی در دست هست؟

 x : اونایی که بودن صندلی داغی داشتن ، فکر نکنم اینقدر شجاع باشه ، شایدم باشه. 

ذبیح: داغ بود. ولی یخوردهو کنترل شده تر. فک کنم بهزادووکا به کتکش رسوندیم

سپهر: اگه بهزاد از دیشب تا حالا نسوخته بگید یه خبری بده نگرانشیم

بهزاد: ما سوختن تو مراممون نیست . دمه همه اونایی که امدن گرم . هنوز تهران نرفتم دنبال بچه هام اگه اتفاقی افتاد ذبیح خبرشا میده. 
امیر: خیلی خیلی خوب بود. از آقا بهزاد و ذبیح خان متشکریم .


؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد