چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته اول دی 1390

فراموشیِ نمادها

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

هر کالا ، کشورو شهری نماد یا سمبلی دارد که باعث شناختن و هویت بخشیدن آن می شود به گونه ای  که اگر شخصی یا جایی به  فکر استفاده از نماد دیگری برای خود  باشد موجب اعتراض صاحب نماد شده و حتی کار به شکایت مراجع قضایی داخلی وحتی بین المللی می کشد . می توان گفت که نماد یا علامت شناخته شده هر چیز شناسنامه آن است به عنوان مثال علامت استاندارد برای کالاها ویا تمام آثار باستانی کشورها و شهر ها مثل برج ایفل ،اهرام مصر،سی وسه پل وتخت جمشید ایران ،دیوار چین ونمادهای طبیعی مثل آبشار نیاگارا ویا جنگلهای منطقه حاره و...  .

 

مردم  کشورها به  نمادها و سمبلهای  شناخته شده  کشورشان بسیار احترام می گذارند و در بعضی موارد تا پای جان جهت حفظ آن مبارزه می کنند مثل پرچم هر کشور که نماد استقلال

و هویت وبودن آن کشور است .

 

ما نیز در چوپانان نماد هایی داریم که باید از آنها حراست کنیم  چون باعث افتخار ما در مقابل

دیگران است و یکی از آن نماد ها بادگیر های روستایمان است ، ما همگی چوپانان را به لحاظ

معماری زیبا و منحصر به فردش ازجمله کوچه های صاف و راست و بدون بن بست و بادگیر های زیبای آن  به  عنوان الماس خوش تراش کویر می شناسیم  چرا که ارزش افزوده  واقعی الماس به زیبا تراش خوردن آن است ، بدین علت بادگیریکی از نمادهای مهم چوپانان محسوب می شود .

 

متاسفانه در سالهای اخیر شاهد خراب کردن یکی یکی بادگیر ها به بهانه های مختلف هستیم و یکی از این بهانه ها  هزینه بالای نگهداری و مرمت آنهاست به گونه ای که در عصر حاظر به خاطر وجود کولر و انواع و اقسام وسایل دیگر بادگیر ها کارایی اصلی خود را از دست داده اند و مردم بجای صرف هزینه بازسازی آن به فکر خراب کردنش می افتند به قولی خرج آن فقط خراب کردن آن است در غیر این صورت هزینه ترمیم  و باز سازی آن بسیار بالا تر است ودر سالهای آینده باز هم احتیاج به نوسازی و هزینه مجدد دارد .

 

حال چه باید کرد ، باید به خاطر داشته باشیم چوپانان بدون بادگیر و خانه های خشتی اش دیگر الماسی خوش تراش نیست به تکه سنگی همانند دیگر سنگ های ریخته شده در بیابان می ماند پس ما باید به نمادهای روستایمان احترام بگذاریم و در حفظ  آن کوشا باشیم از جمله اقداماتی که در این زمینه میتوان انجام داد سرشماری بادگیرها و تهیه پلاک وشناسنامه برای تک تک آنهاست وبعد بالابردن فرهنگ عمومی که به خاطرخرج اندک به سیماونمای زیبای روستایمان

آسیب جدی نرسانیم  بعد کمک هزینه بازسازی و حتی درخواست  یاری از میراث فرهنگی (مثل کاری که در یزد و انارک با بودجه میراث انجام گرفت) و اقدامات موثر دیگر. در پایان قراردادن جریمه سنگین برای متخلفان و ویران کننده های  میراث فرهنگی  روستایمان .

 

بیایید با هم فکری و همکاری هم، محیطی جذاب و زیبا داشته باشیم.

                                                                           مقاله از:  بهزاد فاتح


چهارشنبه 7 دی 1390

نیم نگاهی به انتخابات

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

تا حالا 3 نفر اسم نوشتن. سید حمیدرضا طباطبائی، محمدحسین رفیع و جلال وهابی. نمدونم بیفتم تو این خط یا نه!؟ چون شاید ننتونم عادلانه قضاوت کنم. از اونجا که دید خودم نسبت به همشون منفیه و حالم از این شعار خدمت رسانیشون بهم مخوره بناهه یچیزی بگم و شر بشه. یه نگاهی به سایتاشون انداختم دیدم که الحمدالله هیشتاشون انگیزۀ شهرت و قدرت و ثروت نداشتن و همه برا خدمت به خلق اومدن. بابا جمش کنین کاسه کوزتونا! بهرحال اگه مایلید تا برم تو جزئیاتشون و ریز مطالبشونا براتون دربیارم.


چهارشنبه 7 دی 1390

کادو جالب

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خاطرات چوپونونی ،

5-6 سال پیش مرحوم دائی حاج حسین (کلانتری) تو بیمارستان افشار یزد عمل قلب باز انجام داده بود. عمل خیلی سنگینیه عمل قلب و یخورده ترس از عمل را اونزمون همه داشتن. بعد عمل رفتیم ملاقاتی. حسابی شلوغ پلوغ و فضا وحشتناک سنگین بود. فامیل یکی یکی میومدن و احوالپرسی و ساندیس و کمپوت و گل و شیرینیشونا یه گوشه میذاشتن و عقب وامیسادن. ناراحتی و اضطراب تو چهرۀ تک تک فامیل موج میزد. نوبت ما شد. رفتیم جلو و حال احوال و چاق سلامتی کردیم و بر خلاف بقیه که گل و شیرینی و خوراکی داشتن من یه بستۀ کادوپیچ شده همرام بود و کادو را دست خود دائی دادم.با شناختی که رو هم داشتیم و شوخیای همیشگیمون، دائی گفت بازش کنید ببینم ذبی چی اورده. همه نگاها به جعبه بود که چی از توش درمیاد. یواش یواش کادوپیچ باز شد و ....
یه موش کوکی، از اینا که دمشا میکشی و بعد ولش میکنی راه میره. پقّی همه زدن زیر خنده و حال و هوا کلی عوض شد. دائی با خنده گفت "یکی طلبت، حالا ببین کیه که یه بازی سرت در بیارم"اونروز دائی تا آخرین لحظه هرچی نگاه من مکرد پوزخند مزد و سر تکون مداد. سالها از اون روز میگذشت. ولی هربار که با دائی بهم میرسیدیم خاطرۀ اونروز و یکی دوتا خاطرۀ جالب دگه (اسافرج-شورت معلم-نازکردن بچه) را برا هم بازگو میکردیم و میخندیدیم.
                                                                                                                                                روحش شاد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاطرات و مطالب و مقالاتتونا بفرستین برام. کم میارم پسفردا ها!!


چهارشنبه 7 دی 1390

تسلیت به خونوادۀ هاشمی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دوست عزیز آقای سیدجواد هاشمی؛ خانوادۀ هاشمی
درگذشت مادربزرگتونا بهتون تسلیت میگم. ایشالا غم آخرتون باشه و خدا صبر بده.
منا هم تو غم خودتون شریک بدونین.


سه شنبه 6 دی 1390

کلاس آموزشی در مرکز جهادکشاورزی چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

روز شنبه 90/10/03 بعد از نماز مغرب و عشاء کلاس آموزشی ترویجی مبارزه با علف های هرز گندم و جو در محل مرکز جهاد کشاورزی چوپونون برگزار شد. تو این جلسه 30 تا از کشاورزای چوپونونی حضور داشتن.


سه شنبه 6 دی 1390

تشکر از فرهنگتون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

بارها و بارها رو فرهنگ چوپونونی تأکید داشتم و هنووم دارم. پیشنهاد موکنم نظرات درمورد "تعریف چوپونون تو یه جمله ..." را بخونین. یکی دوتا هستن که اومدن با اعصاب و روان من و شما بازی کنن. من نمدونم چرا. شاید چون تا حالا به چشم نیومده بودیم و زیر یوغ دهات اطراف بودیم و الان احساس خطر کردن، شاید خصومت شخصیه، شاید ضعف شخصیتی خودشونه. ولی ما که حال نداریم سایتای خودمونم بریم. اونوقت دوستان پا میشن میان سایت چوپانان دات کاما بهم میریزن و تا جائی پیش میرن که نظرات فیلتر میشه. همون  زمون خیلی ناراحت بودم. چون واضح بود که بچه های ما نیستن که بی ادبی میکنن و همه عاشقانه روستاشون و سایتشونا دوس دارن. خب تو حاشیه نرم. نظراتا که بخونین مشخصه که باز میخوان فضای آزاد ما را خراب کنن. با بی ادبی و توهین به نقطۀ حساس من و تو که عاشقانه می پرستیمش میخوان یکی جوابشونا بده و جنجال روو کنن. ولی دم همتون گرم. تا حالاش که کسی جوابی نداده. منبعد هم ... آفرین! تو هر پست فقط نظرات شخصی خودمونا بدیم. اون غریبه ها که میخوان رو اعصابتون راه برن کاریشون نداریم. خودتون بهترین رفتارا باهاشون داشتین. در کنارش نظرات دوستانمونما بهش احترام بذاریم. نظرات متفاوته. ولی مال رفقای خودمونه . همونایی که بیابون و هیئت و حسینیه و خشتمالی و عزا و عروسی و ... خلاصه همه چیمون با همه.  همش کنار همیم و به هم احترام میذاریم. پس دلیل نداره از نقاب دنیای مجازی استفاده کنیم. شاید فضا کم باشه و نتونیم منظورمونا برسونیم. ولی شک نکنین که ما با هم دوستیم. هممون چوپونونی هسیم و بخاطر این ویژگی مشترکه که تو این سایت و سایت چوپانان دات کام دور هم جمع میشیم.
بازم تشکر ویژه که کسی جواب توهین کننده ها را نداد. اونا جنجال میخوان و شما با شعور و فرهنگتون جوابشونا دادین.


سه شنبه 6 دی 1390

کاروان زیارتی مشهد مقدس

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

کاروانی زیارتی ثامن الحجج تا دقایقی دیگه از چوپونون راه میفته. این کاروان چهل نفر از خانمای کم بضاعت چوپونون و نائین و انارکا دربرگرفته که سهم چوپونون 14 نفره. اتوبوس دنبالشون اومده و ساعت 10:30 امروز قراره دم مسجد جمع بشن و بعد از بدرقه توسط خونوادهاشون بسمت اصفهان حرکت کنن. از اصفهان تا مشهدا هم با قطار میرن. تمام هزینۀ این کاروانا یه خیّر (گمنام) بعهده داره. سرپرست کاروان هم آقای حسین خاکساره که رابط خیّر هم محسوب مشه.
                                                                                                                  خدا پدرشونا بیامرزه


سه شنبه 6 دی 1390

آفرین بسیج!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

کماکان با قوّت رو حرفم هستم که بسیج تعطیله و انتظاراتا نتونسته براورده کنه. غریبهی نیستت با تعطیلیشم موافقم. شاید تعطیلی موقت باعث بشه بودجه و امکانات و برنامه ریزی درست و حسابی بدن به چوپونون. کماکان معتقدم محمدرضا حلوانی پسر بسیار خوب و آقائیه و تو پاکی و سادگی و صداقت و بی شیله پیلگیش هیچ بحثی ندارم. ولی در کنار اون معتقدم که این ویژگیا برای فرمانده بسیج کافی نیس. مثل اینه که بگیم آقای یزدانی بسیار آدم خوبیه بیاد بشه دهیار! نه! هر شغلی یه ویژگیای خاص خودشا موخاد. فرمانده بسیج باید چنان جذبه ای داشته باشه که ... 
آقا بحثا بگردونم. یه سر تو خلافکارا چوپونون بزنین. انگشت شمارن و گووّ پیشونی سفید! بهشون بگین حمید آخوندی داره میاد. بخدا شلواراشون زرد مشه. امتحان کنین. این یعنی خوب! این اون چیزیه که من میگم. حمید آخوندی برای خلافکارا یه غوله! محمدرضا هم واقعاً پسر خوبیه. ولی برا رفاقت و شکاربانی و ... بسیج روحیۀ بسیجی و کله خرابی موخاد. من خودم این روحیه را ندارم و قبولم نموکنم (نه حالا! جونِ من!)، اما هستن کسائی که به درد بخورن.
بذارین به چنتا نظرا هم جواب بدم. من الان خط مقدم دفاع از عملکرد حمید آخوندی تو بسیجم. شاید یکی فکر کنه باهاش صنمی دارم! نبخدا! صد برابرش با محمدرضا رفیقم! از ته قلبم میگم! ولی پای منافع چوپونون وسطه و باید رابطه را کنار بذاریم. حمید آخوندی اگه سال دگه هم تو انتخابات شرکت کنه رأی نمیاره و بخدا منم رأیش نمدم. چرا مسائلا قاطی میکنین. ولی اینکه رأی نمیاره دوستان به حساب عدم مقبولیتش نذارن. حمید آخوندی یه ایثارگر به تمام معنیه. شاید چوپونون دوست زقّی نباشه. ولی رو عقاید بسیجی خودش مونده تا آخر  و با خلاف و خلافکار جنگیده. رودروایسی با کسی نداشته و تو رو همه برگشته. اینجا هم محیط کوچیک و حرف و حدیث و سریع از چشم همه افتاده. ولی دمش گرم بازم رو عقایدش مونده و نیومده برای خوش اومد من و شما از افکارش کوتاه بیاد. اینکه الان بسیج 150 تا عضو داره هنر نیست. این ضعفه. بسیجیای کله گنده و ... آمار نفرات و ساعتای کارکرد بسیجیا را میخوان تا مشت تو دهن آمریکا بزنن. بابا من و شما که نباید تو این بازیا بیفتیم و منافع چوپونونمونا فدا کنیم که. 150 و 200 تا عضو که سهله. شما بیا 2500 نفر عضو فعال رد کن و هر کدوم ماهی 300 ساعت کارکرد بسیجی. خیلی خوبه مشت محکمیه برای دهن آمریکا. ولی وقتی حقیقت چیز دیگهی باشه و این 2500 نفر اصلا ندونن بسیج کجا هس و یه ثانیه هم کاری نکنن فایدش برا ما چیه؟ فایدش برا چوپونون چیه؟ شما قلم و کاغذ دستته و همه را براشون فعالیت رد کن و سربازیشونم کم بشه. بخدا اینا بدتره. من اگه باشم آمار بسیجیای چوپونونا صفر رد موکنم چون واقعاً صفر بوده و هس. اگه گنده ها گفتن چرا میگم ساختمون نداریم. حکم گشت نداریم. ضابط قضایی نیسیم. پول نداریم. کوفت نداریم. زهرمار نداریم. بابا نکنید این کارا را. من و شما زدیم به بیخیالی و مسئولینم که آمار بالا و کارکردای آنچنانیا مبینن و راضین. اون قضیه ریاست طلبی و ریش و ... را که کلاً بحث اشتباهیه بنظرم. من که بشخصه تو این خط نیسم. حمید آخوندیم که مطمئنم حتی اگه ما به توافق برسیم که از خور بلند شه بیاد چوپونون قبول نموکنه. باید بیاریمش به زور. اون بقیه هم که نمیدونم کیا میگید به فرض اینکه ریاست طلب باشن و نون ریششونا بخورن ربطی به این بحث نداره. نکتۀ دگه اینکه من و شما با حمید آخوندی و ممرضا و اون ریشوا و ... همکار و همولایتی و همبسیجی هسیم. نباید به هم بپریم الکی. من علنی با مممرضا مخالفت میکنم و ممرضا هم فکرا منا قبول نداره درمقابل. ولی پریشب 2 ساعت کنار هم نشسیم و یک "تو" به هم نگفتیم. اینقد زود تو شاخ هم نریم بالا.
دوستان میگن جلسه بذاریم بحرفیم. ممکن نیست. من خصوصی با محمدرضا حرف زدم ولی جلسه نمشه. چون اینا کارشون نیمه امنیتیه. بقول ممرضا وظیفش نیس به کسی جواب پس بده. ولی ما که وظیفمون انتقاد هس که. انتقادمونا میکنیم.
و در پایان!
بسیج بیکار نبود دیشب! انگار به رگشون برخورده! یه عملیات توپ و یه دله دزد را که پولای یه پیرزنا زده بود با پولا دستگیر کردن و بردنش. دمت گرم ممرضا. دمت گرم خالویحیی! آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا؟ اگه این رویه از اول مبود چوپونون اینقد برا خلافکارا امن محسوب نمشد


سه شنبه 6 دی 1390

ببخشید نبودما

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

دو روزی تو آبادی نبودم. مدونم دلتون برام تنگ شده و طاقت دوریما ندارین. ولی کاره دیگه. پیش میاد دیگه. امیدوارم جدی نگیرید و حرف برام درست نکنید، بهرحال ببخشید نبودم. مشغول کارای اداری و شخصی خودم بودم


سه شنبه 6 دی 1390

سین هم شهر شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

روستای سین! دهستان سین! بخش مرکزی! شهرستان برخوار! استان اصفهان! اینم شهر شد!
آقا حتماً نباید اتفاق خاصی بیفته ها! مردم دارن کار خودشونا میکنن و بسمت پیشرفت در حرکتن. ولی ما همچنان بیکاریما! بد نیست نامه نگاریا شروع بشه یواش یواش و به شهر شدن نزدیکتر بشیم.
این شهر "سین" را من تا حالا اسمشم نشنیده بودم. شهرتی به اون صورت نداشته. ولی ماشالله ش باشه از ما جلو زدن.


یکشنبه 4 دی 1390

خاکسپاری حاج حسین

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دقایقی پیش حاج حسین کلانتری هم به خاک سپرده شد. صبح امروز پیکر حاج حسین از یزد به زادگاه پدریش چوپانان تشییع شد. دائی حاج حسین از منزل شخصیش روی دوش اهالی و فامیل و دوستاش تا بهشت سجاد تشییع و پس از تغسیل در کنار مرحوم حاج اسفندیار به خاک سپرده شد.
                                                                                                     روحش شاد و یادش گرامی

                                                         فاتحة مع الصلوات


یکشنبه 4 دی 1390

16 آذر گم شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

اون ماه که نبودم یه روز مهم تو تقویم تاریخ چوپونونا از دست دادیم. بالای خبرگزاری یه یوز داره میدوه و زیرشم نوشته 16 آذر روز اثبات وجود یوز در چوپونون. یعنی این مسئله اینقد برا من و شما مهمه که حتی تیتر سایت روستامون شده. ولی بعد از گذر یکسال از این اتفاف عملاً میبینیم که فراموشمون شده و هیچ اقدام تبلیغی براش انجام ندادیم. البته نمدونم شایدم کاری شده که من خبر ندارم. اگه چیزی شنیدین به منم بگین. ولی بهرحال اگرم کاری شده اونقدر کمرنگ بوده و انعکاسی نداشته که به چشم ما نیومده. فقط همینا مدونم که اگه این یوزپلنگوا تو دهاتا اطراف دیده بودنش الان یه مجسمش سردر دهاتشون بود و تو ساللگرد اون روز مراسمای خاص خودشونا داشتن. اما ما همیشه معطلیم کس دگه بیفته جلو و برامون یه کاریا انجام بده. توی این قضیه از مامورای شکاربانیمون در درجۀ اول، شورا و دهیاری در درجۀ دوم انتظار میرفت این روزا از قلم نندازن و یه کاری کنن. تعجبم که دکتر چرا یادش رفته!


شنبه 3 دی 1390

چنتا خبر کوچولو دگه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

تا میام یخورده خودما جمع کنم دوباره ... ببخشید امروز دل و دماغ نداشتم و مطلب نذاشتم. فردا صبح دائی حاج حسینا میارنش و خاکش میکنن. همه فامیلا دیروز رفتن و امروز دارن برمگردن.
امروز داشتن جدولا و نرده های دور فلکه را میکندن. احتمالاً برنامه هائی دارن.
تابلو سردر درمونگاه هم انگار دارن عوض موکنن. اتفاقاً همین تابلوها یکی از مطلبائی بود که موخاسم در آینده نزدیک بنویسم و خواهم نوشت.
دست آخرم یه کمک از تمام دوستان میخام. اول از همه اینکه اگه خاطرات و مقالات انتقادی و درددلاتونا برام بفرستین میزنم تو سایت تا همه استفاده کنن. دیگه پیشنهادات برا بهتر شدن وبلاگا قطع نکنین. دیگه اینکه اگه موردی لازمه تو طبقه بندی اضاف کنم (و توانائیشا داشته باشم) بهم بگین.


شنبه 3 دی 1390

حاج حسین هم ...

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

                   انا لله و انا الیه راجعون

                           

دائی حاج حسین هم این دنیای بی مهر و وفا را بوسید و کنار گذاشت. نمدونم چجوری بگم. بعد از مراسم چهلم خواهر زاده تو مسیر یزد ... ای داد بیداد
دائی جان، بهشت برین مأوایت...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صبح فردا یکشنبه 90/10/04 پیکر مرحوم حاج حسین کلانتری از یزد به چوپونون تشییع مشه و حدود 11-10 تو بهشت سجاد به خاک سپرده مشه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوشنبه 90/10/05 ساعت 2 تا 4 عصر مراسم دوّم در مسجدجامع چوپونون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سه شنبه 90/10/06 ساعت 7 صبح مراسم سوم از جلوی منزل تا مزار آنمرحوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سه شنبه 90/10/06 ساعت 2 تا 4 عصر مراسم سوّم در مسجدجامع چوپونون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پنجشنبه 90/10/08 ساعت 2 تا 4 عصر مراسم هفتم در مسجدجامع چوپونون


شنبه 3 دی 1390

آقا بسیج نخواستیم!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

اوضاع بی ریخت بسیج چوپونون دگه گفتن نداره. نمدونم از کجاش شروع کنم. ولی همچین بگم بتون که اصلا بسیج نداریم. فقط یه بدنومیش هس که اینجا هم یه بسیجی هس. وللش. هنو شروع نکردم دلم داره موجوشه. بعد از خراب کردن ساختمون منابع طبیعی -که سالهای سال بسیج شهید منتظری اونا اشغال کرده بود- بسیج غیرفعالمون غیرفعالترتر شد و افتاد رو دندۀ خونه بدوشی. یه مدتی اثاثاشونا تو یه اتاقای خونه مصطفی صغری ریخته بودن و بعدشم خونه مرحوم اصغر نجفی. الانم بسیجمون همونجاس. مسئولین ما اصلاً هیچ چی انگار کمبود بسیجا احساس نموکنن. سوت و کور و همه راضی از وضع موجود. فقط یه وعده هائی هرازچندگاهی میدن که 80 میلیون پول داریم و میسازیم و ... پس کو؟ کی؟ کجا؟ چرا تکون نمیدین به خودتون؟ میترسم آخرشم همون بازی و فیلمی که سر ورزشگاه در اوردنا سر بسیجم در بیارن. یهو یه اختلاس بسازن و بگن پول چوپونون گم شده و ... بخدا چقد ما ساده ایم.
اینا مقدمه بود. بذارید خبر خوشا بتون بدم. مدتها بود که منتظر شروع به کار ساختمون بسیج بودیم. جانشین سپاه اصفهان (فدا) حدود یه ماه پیش انارک بودن و فرمودن که 5 پروژه عمرانی بسیج تو نائین افتتاح شده. اولیشم بسیج انارک بود. یکیشم زمین ورزشی مزرعه امام. محمود اباد و مظفر ابادا که اسمشم من نشنیده بودم. جالب بود برام.
آقا جدی ما بسیج احتیاج داریم تو چوپونون؟ این چندساله چه گلی به سرمون زده که منبعد به امیدش باشیم؟ چطور تو همایشا و روز قدس و 22 بهمن و فلان و پشمدان دست گدائیشون برا مردم درازه. ولی موقع سرمایه گذاری که مرسه ما گم میشیم؟ 
بسکن دلم موجوشه نمتونم بنویسم....

نام نویسی کاندیداهای مجلس نهم

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

از امروز ثبت نام کاندیداهای نمایندگی مجلس نهم شروع مشه. از صبح شنبه سوم دی تا آخر شب جمعه نهم دی 90 کاندیداها وقت دارن تا برای انتخابات مجلس نهم نام نویسی کنن. با این طرز نمایندگی و مدیریت آقایون به نظر هم نمیاد کار سختی باشه. مث دانشگاهای دولتیه. ورودیش سخته، ولی توش که رفتی دگه کویته. شما سوء شهرت نداشته باشین، یه کارشناسی ارشد قلابی یا خریدنیم زیر بغلتون باشه، ریش هم که جای خودشا داره، 75-30 سالتونم باشه دگه حله. فقط باید خودتونا به یه منبع تغذیۀ قوی بچسبونین تا بکشتتون بالا. فقط یادتون باشه که نونا به نرخ روز بخورین. مث بعضیا... بذارین نام نویسی شروع بشه دست به جون بعضیا خواهم گرفت.


شنبه 3 دی 1390

نتیجۀ نظرسنجی برخورد با مسئولین

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

    بهترین برخورد مردم با مسئولین شهرستان و استان .....

    کل رأی : 28 رأی

  •  ؛              7 رأی ؛          25%
  •  ؛    6 رأی ؛          21.43%
  •  ؛            15 رأی ؛        53.57%

میتونید افکار و دلایلتونا تو نظرات ارائه بدین



ذبیح: شما بگت بازم
   ؟   : من چوپونون رو بخاطر غروب تماشاییش دوست دارم 
چپنونی: زنده باد چپنون و زنده باد چپنونی
رفیق: وطنی آرام،دوست داشتنی و خاطرات کودکی من
ابر: چوپانان شهر پاکی و صفا ، محبت و وفا، با آسمانی پر ستاره با دشتی پر از لاله جوی آب همیشه روان با مردمی مهربان 
علی اکبر مراد: همون جمله معروف،بهترین جمله: الماس خوش تراش کویر
  ؟  : همه ایران سرای من است وسرای من چوپانان من است 
اتوسا: چوپانان بهشتی کویری /باساختاری قدیمی/دهی بادگیری/ابی قناتی /باشب های مهتابی/باروز های افتابی/بالاله های سرخی /با تپه های ریگی/بانخلستان سبزی/باحیوانات وحشی/بامردمان خاکی /باقلب های پاکی /باهمت بلندی /ما میسازیم شهری/
محمد رضا فاتح: الماس نو کویری باماسه های ریگی
علی عمو: چوپانان ، الماس گمشده ای که آنرا می بینیم ولی نشانش نمیدهیم...
دوستدار: روز محشر نشود هیچ کسی عارض من، گر بدانند که از مردم چوپانانم 
حسین.خ: چوپونون:دفتر خاطرات تلخ و شیرین کودکی 
yaghi: چپونون.....*!ایدادبیداد............................
 ا.ج : چوپانان عشق من زادگاه من آسمان همه جا یه رنگه زنده باد چوپانان و چوپانانی سلامی گرم به همه چپنونیا . ناز نفستون.
samaneh: الان که متروکست تا چند سال آینده هم میشه شهر ارواح 
سارا: .چون تنها الماس خوش تراشه میشه گفت بهشت روی زمینه.با هیچ جای دنیا عوضش نمیکنم
چپونونی: عشق من چوپانان. فقط ببخشید میخواستم به سمانه خانم بگم درسته که شما انتالیا تشریف دارین ولی بالاخره گاه گداری تنفس در هوای کویری و سکوت وارامش شهری متروکه برای روحیه ادم خیلی مفیده که نصیب همه کس نمشه
xyz: چوپانان یعنی جایی که اگه عید ومحرم مرگ ومیرنبود هیچی! واقعا بااین همه پتانسیل مخصوصاجوون وآب فراوون اگه مدیریت قویتری داشت از همه سرمیشد 
وحید: چوپانان یعنی زندگی یعنی عشق من 
 a.m : وطنم پاره ی طنم/ای زادگاه ومیهنم/برخاک تو بوسه میزنم.چپنون روعشقه خالو.قربانت دردنکنه 
RAVI: ای غرقه در هزار درد بی دوا وطن / ای طعمه گرگ اجل مبتلا وطن . قربانیان تو همه گلگون قبا وطن / عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن بیکس وطن غریب وطن بینوا وطن
هاشمی: عشق من چوپونون.والسلام
محمدرفیع: مهندس کویر

....: فقط اینو بگم که با هیچ چیز وهیچ جا عوضش نمیکنم

؟؟؟؟


جمعه 2 دی 1390

جلسۀ هیئت محبین

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دیشب بعد از دعای کمیل بچه های هیئت خونه ما جمع شدن و به موضوع انتخاب مدیرای هیئت پرداختن. بحث انتخاب مدیرا شیخ حمید در ایام محرم راه انداخت و همه بچه ها بالاتفاق موافق بودن که هیئت رئیس مخاد. 4-3 ساعتی بحث کردیم و دعوتنامه ها را نوشتیم و بزودی پخش میشه. قرار به اینه که صبح اربعین بچه های هیئت جمع بشن و رأی گیری بشه و مدیرای هیئتا خودمون تعیین کنیم.


پنجشنبه 1 دی 1390

چــــــه کــنــــــــــــــــم؟؟؟

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

چهـــل روز فـراق عـشـــق بـاور چه کنم؟

تنهـــــا و بـدون بـــال و بـی پَــر چه کنم؟

هر کـس بـه بـغــل، گـلـی گـلابـــــی دارد

بـا دوری لالـــــه های پَـــرپَــر چه کنــم؟

دنـیـــــــــا صـدف سـه دُرّه ای بـود بـرام

با ایـــن صـدف بـدون گوهــــــر چه کنم؟

دلـتـنـگـــی آغــــوش عـزیـزان به کنــــار

با سنـگ سیـــــه گرفتـــه در بَــر چه کنم؟

ما چشـــم بـــراه ایــن عزیــزان بـودیـــــم

با خیـــــره نگاهــــــها به این در چه کنم؟

بـا یـاد عــزاداری و بــا یــــــادِ غـــــــــمِ

زنجیـــــــــرزنِ حسیـنِ بی ســر چه کنم؟

دل بـود و دلـیــــل دلـبــریــــــهـایــم بــود

بی دل چه کنـــم؟ بدون دلبــــــر چه کنم؟

یـک عمر عـمـــــو پشت و پنــاهـم بودی

زیـن پس تو بگــو بـدون یـاور چه کنــم؟

با بـازیِ روزگــــار نـتـــــوان جنگـیـــــد

با من تو بگـو که خـاک بر سر چه کنـم؟

بـا حضــرت حــق بدی نکـردم هرگــــز

با ظلم و جفــــــای حـــقّ داور چه کنم؟

دلـــدار اسیـر چنگ عزرائیـــــــل است

بـا قصّــــۀ تلـخ دیــو و دلبــــر چه کنم؟

بـا گریـه سبک کنـد غمـش را ماهــرخ

با دیــدۀ پـر ز خــون اکـبــــر چه کنـم؟

دلــتنگـی خود شــده فرامـوشـم لیــــک

با قلب شکستــــــه ی برادر چه کنـــم؟

دردی بـه دلــــم نهــفـــتـــه دارم مردم

بی خواهر و بی عمو و مادر چه کنم؟


پنجشنبه 1 دی 1390

50 میلیارد تومن کجاس؟

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

غلامرضا انصاری در گفتگو با اینا در ارتباط با مشکل کشاورزان شرق اصفهان اظهار داشت: کم آبی و خشکسالی نگرانی‌هایی در بین کشاورزان استان به ویژه کشاورزان شرق به وجود آورده است.
وی در ادامه به نشست دادستان عمومی و انقلاب اصفهان با مسوولانی از شهرداری، آب و فاضلاب، جهاد کشاورزی، آب منطقه‌ای و فرماندهی انتظامی اشاره کرد و بیان داشت: در این نشست تصمیمات لازم برای ایجاد هماهنگی بین مسوولان مربوطه گرفته شد.
رییس کل دادگستری استان اصفهان با بیان این که مبالغی از سوی مسوولان کشوری به منظور جبران خسارت کشاورزان شرق اصفهان در کشت بهاره به استانداری اصفهان پرداخت شده است، تصریح کرد: این مبلغ ۵۰۰ میلیارد ریال است که قسمتی از آن بین کشاورزان تقسیم می‌شود و قسمت دیگر برای تسهیل آبرسانی در آینده استفاده می‌شود.
وی با اشاره به این که استانداری اصفهان در حال حاضر در حال تقسیم این مبلغ بین کشاورزان می‌باشد، افزود: امیدواریم با پرداخت این مبالغ تا حدودی خسارت‌های وارد شده به کشاورزان شرق استان جبران شود.
انصاری بر داشتن بندها از روی رودخانه را بهترین راهکار برای کنترل برداشت غیر مجاز آب عنوان کرد و افزود: خوشبختانه در این زمینه شهرداری اقدامات شایسته‌ای را انجام داده است.
وی بازپرداخت وام و مساعدت به کشاورزان از سوی فرمانداری و جهاد کشاورزی را اقدامی شایسته برای کاهش تشنج بین کشاورزان شرق استان خواند و بیان داشت: در این نشست همچنین راهکارهای صرفه‌جویی در مصرف آب، ادامه برنامه مدون ذخیره سازی آب، پیگیری بیمه کشاورزان و نظارت بر نحوه برداشت آب در استان‌های بالادست مورد بررسی قرار گرفته است.
منبع: اصفهان ایست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فکر میکنید سهم کشاورزای چوپونونی که قطب کشاورزی شرق استان هستن چقده؟ اصلاً خبر دارن؟ 
ای داد بیداد


پنجشنبه 1 دی 1390

3 کیلو تریاک کشف شد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

کمین دیروز گشت مواد مخدر جاده اردکون دست پر برگشتن و از یه زن و مرد زرندی 3 کیلو تریاک گرفتن. ماشینشونم گویی ریو بوده. البته نمدونم که واقعاً قاچاقچی بودن و برا 3 کیلو تریاک اینقد راه اومدن یا اینکه بنده خدا مصرفی خودش همراهش بوده.

آماده سازی جاده گرمسار به جندق


به گزارش آقای ایوب سرحدی از گرمسار، تاکنون 13 کیلومتر از جاده گرمسار به جندق از سمت گرمسار بستر سازی شده است که درصورت مساعدت این روند به خواست خدا ادامه دارد.
سرحدی  درادامه افزود که بتازگی با مساعدت نهادهای ذیربط در تهران یک دستگاه بیل مکانیکی جهت زهکشی آبهای اطراف جاده دراختیار انان قرارداده شده تا بتوانند آبهای سطحی ناشی از بارندگی را کنترل و به جای دیگری هدایت کنند تا مانع ساخت و پیشرفت فیزیکی جاده نشود.
یادآوری می‌شود پس از تکمیل این جاده، مسیر تهران به چوپانان بسیار نزدیکتر خواهد شد.
[برگرفته از: choopanan.ir]
(0) نظرات
  موضوع: خبرهای منطقه ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 29 دی 1390 ساعت 12:34 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

«ببین و نپرس» (۲)


«ببین و نپرس» (۲)
چهارشنبه 28 دی 1390

«ببین و نپرس» (۲)
بعد از خواندن نوشته ای با عنوان درد دل «ببین و نپرس و چوپونون» توسط دوستم حمید رضا علاقه‌مند شدم، اگر بشه منو با «ببین ونپرس» آشنا کنه، خوشبختانه شرایطی فراهم کرد تا من خدمت «ببین و نپرس» برسم.
بعد از آشنایی اولیه، از «ببین و نپرس» پرسیدم چرا مردم چوپونون اینقدر چوپونون را دوست دارند و بش مینازن؟!
«گفت: خوب دوست دارن دیگه، هر کی یه چیزی دوست داره.مردم چوپونون هم چوپونون را دوست دارن، ایرادی داره از نظر شما؟!»
گفتم: جناب ببین و نپرس درست جوابم رو بده، آخه هر چی من نگاه میکنم چوپونون غیر از راه دور و آب شور و تَفِ باد و جیغ و داد و ... چی چی داره آخه؟!
«گفت: خوب درسته، چوپونون اینا را داره ولی یه چیزای دیگه هم داره که تو نمی‌بینی و مردمی که چوپونون را دوست دارن اونا را می بینند.»
گفتم: یعنی میفرمایید من کورم؟!
«گفت: نه امیر محمد عزیزم جسارت نکردم، البته که چشم سر را همه کم و بیش دارن! منظورم چیز دیگه‌ای بود. در زمان قدیم، قصه‌ای را در مورد خلیفه و لیلی نقل میکردن که با این دو بیت شروع میشد:

گفت لیلی را خلیفه کان تویی
کز تو مجنون شد پریشان و غَوی؟

از دگر خوبان تو افزون نیستی!
گفت: خامش! چون تو مجنون نیستی

و حکایت چوپونون و مردم چوپونون هم همینه امیر محمد عزیز، ضمن اینکه خداوند هیچ چیز را و هیچکس را بدتر از دیگری خلق نکرده و از قدیما گفتن:

آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود

کوزه بودش، آب می‌نآمد به دست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
(می‌نآمد = نمی‌آمد)

گفتم: من که آخر نفهمیدم،  راه دور و آب شور و تَفِ باد و جیغ و داد و ... چه عشقی داره؟! و چطور چپونون و هفتمون و آشتیون و تهرون و ایراج و اصفهون خیلی با هم فرقی ندارن .
«ببین و نپرس» گفت :اگر ممکنه به ذهن عزیزتان بفرمایید از اون بالا یه کم بیاد پایین تا با هم بریم و اگه لازمه این فرغون هم خدمت شما!
گفتم:« خیلی خیلی ممنون که علیرغم اینکه تو «ببین و نپرسی» بازم ما تو را می بینیم و می پرسیم و تو هم فروتنانه جوابمون رو میدی. ولی تو را به خدا من گیج هستم، بیشتر گیجم نکن؟!»
[حمیدرضا جلال]
(0) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 11:24 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

خاطرات آقای علیرضا علی بمانی - سری دوم


راهیان نور - قسمت اول

چند روزی است که حال دیگری دارم. اما قابل وصف نیست. از زمانی که امر شد یکی از کاروانهای راهیان نور را همراهی کنم، مدام فکر و ذهنم مشغول بود.
دیماه سال 1364 بود و در آموزش و پرورش شهرستان بروجن خدمت می کردم. و بنا به ضرورت، آموزش نظامی ده روزه ای دیدم. آموزشی که با روحیات من سازگاری نداشت. منی که حتی تفنگ اسباب بازی برای بچه خودم نمی خریدم، اسلحه به دست گرفته و لباس نظامی می پوشیدم. آخر من یک معلم بودم، یک فرهنگی.
در همان آموزش انگشت پایم شکست و کاملاً فهمیدم که اصلا روحیه نظامی ندارم.
سال 64 بهمنی داشت سرد و برفی. مجتمع آموزشی رزمندگان تیپ قمر بنی هاشم (ع) که متشکل از بچه های زرین شهر، چهار محال بختیاری و... بود، برای تدریس و امور آموزشی اعلام نیاز کرد و من آماده اعزام شدم. مرتب در ذهنم جبهه و جنگ و مسائل مربوط به آن رژه می رفت. روز اعزام آن سال را خوب به خاطر می آورم. هوای سرد و برفی بروجن به یک روز گرم تابستانی تبدیل شده بود. شهر حال و هوای دیگری داشت. خانواده های اعزامیان، مارا با بوی خوش اسپند و کندر و همچنین با خواندن نوحه های محلی بختیاری همراهی می کردند.
ما طبق برنامه سوار اتوبوس شدیم و من به مجتمع آموزشی تیپ قمر بنی هاشم که مقر آن در تپه های اطراف شوشتر بود اعزام شدم.
اکنون (سال 90) یکبار دیگر برای یادآوری جانفشانی ها و زیارت شهادت گاه رزمندگان به آن منطقه می رفتم.
همراهانم درسال 64 رزمندگانی بی آلایش و ساده پوش بسیجی و بی ادعا و امروز دانش آموزانی که کمتر با این مسائل آشنایی داشتند بودند.
صبح پس از حضور در مدیریت و تمهید مقدمات و هماهنگی لازم با کارشناس فرهنگی به اتفاق مدیریت محترم، ساک به دست که حاوی وسایل شخصی بود، به محل اعزام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان فلاورجان رفتیم.         

(11) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ سه شنبه 27 دی 1390 ساعت 10:52 ق.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

مستند برات


مستند برات
دوشنبه 26 دی 1390

( مستند برات )

از دیرباز رسم بدین گونه بوده که  در اعیاد و جشن ها، با شربت و شیرینی از مهمانان پذیرایی می شده. که خوشبختانه این رسم پسندیده تا به حال نیز به قوت خود باقی مانده است.
یکی از این اعیاد، عیدی است که  در روز قبل نیمه ی شعبان مصادف با میلاد منجی عالم بشریت برگزار می گردد و آن را "برات" می نامند.
مردم روستا از چند روز قبل در تلاش و تکاپو برای هر چه بهتر برگزار کردن این عید هستند و جالب اینکه اکثر رسوم این عید بزرگ را نیز حفظ کرده اند.
مردم این عید را در گلزار شهدا و قبرستان که به زبان محاوره ای به آن مزار می گویند برگزار می کنند. چون معتقدند این روز بزرگ، متعلق به عزیزانی است که فوت شده اند و در جمع ما نیستند. و به این روز "برات" می گویند.
زنان زحمت کش چوپانان از صبح مشغول آماده کردن مقدمات مهمترین وسلیه ی پذیرایی می شوند. یعنی: "سیروک"
سپس اعضای خانواده با در دست داشتن سیروک و شیرینی و... . آماده رفتن بر سر مزار عزیز خود می شوند که به این عمل در اصطلاح "خیرات" می گویند.
البته این روی خوب ماجرا است. پس از چندی صبر و تحمل شاهد صحنه ای در مزار هستیم که تمام وجودمان دچار اندوه و تأسف می شود.
لیوان های یک بار مصرف با حرکت باد به این طرف و آن طرف غلتانند. سیروک ها و شیرینی های برجامانده روی زمین با خاک یکسان شده اند. آری این مکان مقدس که چند ساعت قبل روح آدمی را نوازش می داد، حال به مکانی تبدیل شده که کمتر کسی رغبت می کند به آنجا برود.
بیاییم با کمی تلاش اینگونه رسوم پسندیده را برای همیشه حفظ و زبانزده همه ی مردم کنیم. و با بی انصافی از زیبایی های آن نکاهیم.
در آخر از عزیزانی که خود را وقف مردم کرده اند و همیشه برای زیبایی و پاک بودن چهره شهر تلاش کرده اند و از تمام نیروهای خدماتی چوپانان تقدیر و تشکر به عمل می آوریم.

-رضا ثابتی-

(1) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ دوشنبه 26 دی 1390 ساعت 09:59 ق.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

مراسم شب اربعین در مسجد آشتیان


دیشب مراسم شب اربعین حسینی در مسجد صاحب الزمان آشتیان برگزار شد. از آنجا که مسجد آشتیان در طول سال خالی است برای برگزاری مراسم باید غبار روبی شود که اینکار توسط اعضای هیئت انجام شده بود. مراسم از اذان مغرب شروع شد و تا ساعت 8 شب ادامه داشت.

پس از اذان با صدای رضا اسکندر، نماز جماعت به امامت شیخ حمید سعادت برگزار شد و به علت سرمای هوا زیارت عاشورا خوانده نشد. پس از آن حاج عباس رستاقی سخنرانی داشت و پیشنهاد داشت که چون فرشهای این مسجد فرسوده شده است فرشهای اضافی مسجد جامع چوپانان به اینجا آورده شود. سپس سخنرانی شیخ حمید و پس از آن هم مداحی علی فاضلی و مرتضی فخری همراه با سینه‌زنی بود. [برگرفته از وبلاگ ذبیح]

  
(7) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ شنبه 24 دی 1390 ساعت 01:37 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

شیخ حمید سعادت، اربعین در چوپانان


شیخ حمید سعادت واعظ و سخنور بومی و مجبوب چوپانانیان برای مراسم اربعین به چوپانان خواهد آمد. وی که در حال حاضر مشغول تحصیلات تکمیلی خود در حوزه عملیه قم، و ساکن آنجا می‌باشد دهه محرم سال گذشته و امسال به چوپانان آمده بود.
[خبر از: رضا رستاقی]
(1) نظرات
  موضوع: مناسبت‌ها ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 11:16 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

آنتن دهی همراه اول درمحور اردکان-چوپانان


درسال گذشته دو عدد دکل همراه اول در کلوت 1و2 درمحور اردکان به چوپانان نصب شده بود وهم اکنون مقداری دیگر ازاین جاده زیر پوشش قرار گرفت که امید واریم استان اصفهان هم هر چه سریعتر اینکار راشروع کند تا رانندگان با خیال راحتتری در این محور تردد نمایند.
هم اکنون تا فاصله 95 کیلومتری چوپانان زیر پوشش آنتن همراه اول قرار گرفته است.
(0) نظرات
  موضوع: خبرهای سایت ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 01:43 ب.ظ
نویسنده: غلامعلی صمیمی

ثبت نام برای تامین رایگان نهال انار و خرما برای چوپانان

مدیریت زراعت سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان اعلام کرد با هدف آبادانی و توسعه کشاورزی دهستان چوپانان، و بر اساس مذاکره‌ی انجام شده با مدیر محترم جهاد کشاورزی شهرستان خور و بیابانک، تعداد 2000 اصله نهال انار و 2000 اصله پاجوش خرما بطور رایگان در اختیار مردم عزیز چوپانان (بر اساس لیست واجدین شرایط ثبت نام شده و مورد تایید شورای محترم دهستان – دهیار محترم و مسول محترم جهاد کشاورزی) قرار خواهد گرفت.

نهال انار پس از تهیه و تایید لیست آماده است و پاجوش خرما از جنوب کشور تهیه میگردد و با توجه به شرایط آب و هوایی جنوب کشور از اسفند تا حداکثر فروردین در اختیار مردم عزیز قرار میگیرد.

1) نهال انار داخل گلدان پلاستیکی به اندازه ی کافی در مدیریت محترم جهاد کشاورزی شهرستان خور و بیابانک موجود میباشد. نهال ها از دو رقم مرغوب ساوه است.

2) کسانی که برای باغ و منازل خود نهال انار میخواهند می‌توانند به دهیاری یا شورا مراجعه و ثبت نام نمایند تا نهالها اواخر دیماه و یا اوایل بهمن ماه در اختیار آنان قرار گیرد.

3) متقاضیان پاجوش خرما جهت منازل و باغ و دشت نیز میتوانند ثبت نموده و زمان تامین آن اسفند ماه است.

4) این نهالها فقط برای استفاده در محدوده چوپانان است.

5) زمان کاشت نهال انار از نیمه اول بهمن ماه و خرما از نیمه دوم اسفند ماه تا تیر ماه به نظر مناسب میرسد ولی تجربیات محلی به این نظریه ارجحیت دارد.
(0) نظرات
  موضوع: کشاورزی و صنعت ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 10:41 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

ثبت نام برای تامین رایگان نهال انار و خرما برای چوپانان

مدیریت زراعت سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان اعلام کرد با هدف آبادانی و توسعه کشاورزی دهستان چوپانان، و بر اساس مذاکره‌ی انجام شده با مدیر محترم جهاد کشاورزی شهرستان خور و بیابانک، تعداد 2000 اصله نهال انار و 2000 اصله پاجوش خرما بطور رایگان در اختیار مردم عزیز چوپانان (بر اساس لیست واجدین شرایط ثبت نام شده و مورد تایید شورای محترم دهستان – دهیار محترم و مسول محترم جهاد کشاورزی) قرار خواهد گرفت.

نهال انار پس از تهیه و تایید لیست آماده است و پاجوش خرما از جنوب کشور تهیه میگردد و با توجه به شرایط آب و هوایی جنوب کشور از اسفند تا حداکثر فروردین در اختیار مردم عزیز قرار میگیرد.

1) نهال انار داخل گلدان پلاستیکی به اندازه ی کافی در مدیریت محترم جهاد کشاورزی شهرستان خور و بیابانک موجود میباشد. نهال ها از دو رقم مرغوب ساوه است.

2) کسانی که برای باغ و منازل خود نهال انار میخواهند می‌توانند به دهیاری یا شورا مراجعه و ثبت نام نمایند تا نهالها اواخر دیماه و یا اوایل بهمن ماه در اختیار آنان قرار گیرد.

3) متقاضیان پاجوش خرما جهت منازل و باغ و دشت نیز میتوانند ثبت نموده و زمان تامین آن اسفند ماه است.

4) این نهالها فقط برای استفاده در محدوده چوپانان است.

5) زمان کاشت نهال انار از نیمه اول بهمن ماه و خرما از نیمه دوم اسفند ماه تا تیر ماه به نظر مناسب میرسد ولی تجربیات محلی به این نظریه ارجحیت دارد.
(0) نظرات
  موضوع: کشاورزی و صنعت ،  نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 22 دی 1390 ساعت 10:41 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

درد دل «ببین و نپرس» و چوپونون


درد دل «ببین و نپرس» و چوپونون
یادت هست یه روزی بت گفتم میخوان در جلسه ای خیلی تقدیر و تمجیدت کنن و قراره بگن چوپانان الماس خوش تراش کویره و تو فروتنانه گفتی این آرزوها را ندارم و پدرانم بم گفتن:

«آرزو میخواه لیک اندازه خواه           بر نتابد کوه را یک پر کاه»

یه روز دیگه بت گفتم میخوان اسمتا عوض کنن. بم گفتی:
«میم و واو و میم و نون تشریف نیست
لفظ «مومن» جز پی تعریف نیست
زشتی آن نام بد از حرف نیست
تلخی آن آب بحر از ظرف نیست»

حالا هم که بت میگم اجازه بده بالای سردرت بنویسن:
به قطب ... خوش آمدید
به شهر فلان پرور و بهمان پرور خوش آمدید
به مرکز جهان اسلام خوش آمدید
میگی:« دست از سر کچلم بردارید همون اسم خودم به تنهایی خیلی قشنگه و راضی نیسم هیچی بش اضافه کنید. فامیلم نمیخوام و اگه خیلی هنرمندید یه دکتری پیدا کنید که بتونه یه مرهمی به این زخمای دو سه دهه ای که بعضیاتون بم وارد کردید و بقیتونم بی تفاوت از کنارم گذشتید بزاره».

راسشو بخوای ببین و نپرسم نمیدونه از دست این لجبازیای تو چه خاکی به سر کچلش کنه البته من پیغومتو برای سایت چوپونون ایمیل میکنم. ان شاء الله که وابستگان بزرگترت بتونن با پارتی بازی بالاخره دکتری مناسب درد و حالت پیدا کنن.
(حمیدرضا جلال)
(0) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 12:29 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

جلسه آسیب شناسی هیئت محبین اهل بیت چوپانان


در روز شنبه، مورخ 90/10/24 مصادف با اربعین حسینی، جلسه ای در مکان امامزاده سید جلاالدین (ع رأس ساعت 10 صبح به منظور آسیب شناسی پیرامون هیئت و نوحه و... برگزار می گردد.
[خبر از : رضا رستاقی]
(5) نظرات
  موضوع: عمومی ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 06:29 ب.ظ
نویسنده: مصطفی مراد

مرمت وبازسازی غسالخانه قدیمی


گزارشها حاکی از آن است که غسالخانه قدیمی را در حال مرمت وبازسازی هستند تا از آن بتوانند بعنوان انبار دهیاری استفاده نمایند.
لازم بذکر است که ساختمان مذکور توسط مالکین درقذیم ساخته شده که جا دارد یادی از انان بکنیم وبرای شادی روحشان فاتحه ای نثار کنیم.یاد وخاطره تمامی مالکین ودست اندرکاران گرامی باد.
منبع خبر:رضارستاقی
(1) نظرات
  موضوع: خبرهای منطقه ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 02:23 ب.ظ
نویسنده: غلامعلی صمیمی

نامهای داوطلبان نمایندگی شهرستانهای نایین و خور


با پایان زمان قانونی ثبت نام انتخابات، 11داوطلب نمایندگی انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهرستان های نایین و خوروبیابانک ثبت نام کردند




به گزارش خبرگزاری اینا، طی هفته گذشته در مهلت مقررثبت نام از کاندیدای نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تعداد 11نفر نامزدهای انتخاباتی با ثبت نام در سامانه جامع انتخابات رسما حضور خود را به عنوان نامزد نهمین دوره مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه نایین-خوروبیابانک اعلام کردند.
از میان ثبت نام کنندگان که تمامی آن ها مرد نیز می باشند، هفت نفر دارای مدرک فوق لیسانس و چهار نفر دارای مدرک دکتری هستند.
اکثر ثبت نام کنندگان با گرایش اصولگرایی در این انتخابات ثبت کرده اند و رده سنی آن ها بین 31 تا 55سال می باشد.
از میان این 11نفر داوطلب، هفت نفر با مراجعه به ستاد انتخابات شهرستان نایین و چهارنفر با مراجعه به ستاد کشور در تهران اقدام به ثبت نام نموده اند که در میان ثبت نام کنندگان، دونفر با سابقه نمایندگی در مجلس به چشم می خورند.
در ادامه مشخصات مختصری از این داوطلبین بنا بر خوداظهاری این عزیزان و به ترتیب تآخر ثبت نام در سامانه انتخابات تقدیم شما بینندگان گرامی می شود.

ردیف

نام و نام خانوادگی

نام پدر

تاریخ تولد

مدرک تحصیلی

مهم ترین سوابق اجرایی

1

حسین حسنی بافرانی

داوود

1346

فوق تخصص قلب و عروق

نماینده دوره های هفتم و هشتم مجلس / عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس / ریاست شبکه بهداشت و درمان شهرستان نایین

2

محمد جواد شیخ

تهماسب

1346

دکتری حسابداری

عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد تهران

3

هادی عفیفی نیا

جعفر

1359

فوق لیسانس شیمی تجزیه

مدرس دانشگاه پیام نور تهران

4

عباس پوربافرانی

حسن

1351

فوق لیسانس علوم تربیتی و مدیریت آموزشی

کارمند وزارت بهداشت / معاون حراست وزارت بهداشت

5

سید حسین طباطبایی نژاد

سیدرضا

1341

فوق لیسانس مدیریت آموزشی

کارشناس آموزش دانشکده فنی و حرفه ای مهاجر اصفهان

6

غلامرضا کریمی

ابوالحسن

1348

دکتری روابط بین الملل

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم تهران / مدیرکل دفتر همکاری های علمی بین المللی آموزش و پرورش آیسسکو

7

سید ابولفضل رضوی

سیدکریم

1335

فوق لیسانس زمین شناسی

نماینده دوره های چهارم، پنجم و ششم مجلس / فرماندار قزوین / معاون استاندار زنجان

8

عباس بلانیان

ابراهیم

1350

فوق لیسانس شیمی کاربردی

ریاست اداره صنایع و معادن شهرستان نایین

9

سید حمید رضا طباطبایی نایینی

سیدمحمد

1346

فوق لیسانس حقوق خصوصی

دادستان اصفهان / قاضی مجمع قضایی شهید بهشتی تهران

10

جلال وهابی

حسین

1352

دکتری الهیات و معارف علوم قرآنی

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نایین

11

محمد حسین رفیع

رمضانعلی

1347

فوق لیسانس ادیان و عرفان

مربی پرورشی مدارس آموزش و پرورش شهرستان نایین

برگرفته از سایت isfahaneast.com
(31) نظرات
  موضوع: خبرهای منطقه ،  نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 14 دی 1390 ساعت 03:20 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی

پیشنهادی برای مراسم سومین روز درگذشتگان در چوپانان


[برگرفته از وبلاگ ذبیح]
برای آنکه همه نظرهای شما در یک جا باشد نظرهای خود را در وبلاگ ذبیح مطرح فرمایید. راه میان‌بر به بخش نظرات مربوط به این مقاله این است:

http://chopponoon.mihanblog.com/post/comment/240



تصمیمی مهم برای چوپونون

الان یکی دو هفته ای مشه که زمزمه هائی مبنی بر یک تغییر جدی در یکی از رسوم چوپونون داره به گوش مرسه. یک سؤال جدی! آیا مراسم سوم (صبح) لزومی داره؟

مراسم سوم
مراسم صبح سوم منحصر به خود چوپونونه. مراسمی با زیبائیها و سختیهای خاص خودش. پیش از طلوع آفتاب صبح سومین روز درگذشت متوفی مردم جلوی منزل وی تجمع میکنن. بقدری این مراسم برای اهالی حائز اهمیته که تمام فامیل و دوستان از شهرهای اطراف خودشونا میرسونن. اهالی روستا بویژه بزرگترا که مقیّدترن هم هرجور شده تو این مراسم شرکت میکنن. مردم از راههای دور خودشونا میرسونن تا مراسم سوم از دستشون درنره. صاحبان عزا از قبل حضور مردم که هنو هوا تاریکه جلوی در خونه وامیستن و به مردم خوشآمد میگن. مردمی که از راههای دور و نزدیک اومدن اکثراً درکنار صاحبان عزا جلوی درب خانه می ایستند و پشت سر هم از بقیه میخوان که برای مرحوم فاتحه بخونن:

رحم الله من یقرأ الفاتحة ...

صاحبان عزا از مردم بویژه بزرگترا میخوان که داخل منزل در اتاقی که برای پذیرائی مهیا شده بشینن. برای اینکه سرما از تن مردم بیرون بره معمولاً از افراد نشسته و ایستاده با چای پذیرائی میشه. بتدریج مردم جمع میشن و شلوغ میشه. درست لحظهٔ طلوع آفتاب بزرگان و صاحبان عزا حرکت بسمت مزار عزیزشونا شروع و مردم هم اونا را همراهی میکنن. چُوشی کنا (چاووش خوانها) از در خونه تا سر مزار چُوشی مکنن و تو پایان هر مصرع مردم با "یا حسین" جواب میدن.سر خاک مرحوم حمد و سوره ای قرائت میکنن و بعضاً اهالی سرکی به اموات خودشونم میزنن و مجدد بسمت خونهٔ عزا حرکت میکنن. صاحبان عزا باز هم جلوی در منزل به مهمونا خوش اومد میگن. ولی اینبار اهالی دم در وانمیستن و میان داخل و باز هم با چای پذیرائی میشن. بعضاً شیرینی، خرما و حلوای خیراتی هم میدن. یه رسم دیگه ای که در مراسم به چشم میخوره اینه که اگه متوفی طفل صغیر داشته باشه بعضیا از چائی و پذیرائیشون برنمدارن و به حساب خودشون مال یتیما نمیخورن. این مسئله بارها و بارها باعث دلخوری صاحب عزا که تدارک دیده شده و چه بسا اسراف و تبذیرایی که بهمین دلیل رخ داده.

حالا مشکل چیه؟!
بحثا سر این مراسم داره به اوج خودش میرسه و نظرات موافق و مخالف از گوشه و کنار شنیده میشه. مراسم صبح زود و قبل طلوع آفتاب روز سوم در روایات و احادیث دیده نشده، پس این مراسم ما ریشهٔ مذهبی نداره. از طرفی برگزاری این مراسم با وجود سرمای سوزناک کویری که حتی تحملش تو تابستونا هم مشکله بنظر معقول نمیاد. به پیشینهٔ این مراسم هم که نگاه میکنیم همهٔ قدیمیا به دو دلیل اشاره میکنن: نخلکیا و رعیتا! قدیما جمعیت اصلی چوپونونا کارگرای نخلک و رعیتا تشکیل مدادن. لذا با توجه به اینکه این دو گروه همچون دیگر اهالی، برای اموات و شرکت در مراسماشون اهمیت و احترام خاصی قائل بودن این مراسما به صبح زود انداختن تا بتونن تو مراسم حضور داشته باشن. رعیتای قدیم از صبح میرفتن دشت تا ظهر و هیچ وقتی جز طلوع آفتاب نداشتن. نخلکیا هم که اتوبوسشون صبح میرفت و عصر میومد لذا بجز صبح نمیتونستن تو مراسم حضور بهم برسونن. بالاخره این مراسم بتدریج جزئی از رسوم ما شد و باعث شد که خیلی از ماها روش تعصب و غیرت زیادی نشون بدیم.
اما الان قضیه کلی فرق کرده. دیگه تک و توکی نخلکی بیشتر باقی نموندن که معمولاً همین چند نفرم تو مراسم سوم شرکت نمکنن. از طرفی رعیتا هم اون رعیتای قدیم نیستن و نزدیک ظهر که شد بیدار مشن و سری به زمیناشون میزنن و کار صبح تا ظهر قدیمیا را با ماشینای مدرنشون یساعته انجام مدن و برمگردن خونه. جالبه که بقول یکی از همشهریا رعیتا هم معمولا برا سوم نمیان.
صحبتی که بین مردم ریشه دوونده و هرروز بحثش داغتر مشه همیناست. میگن دیگه چه لزومی داره ما به سنتهای قدیمی پایبند باشیم؟ شاید شرایط اون قدیم ایجاب میکرده که مراسم صبح زود باشه. ولی الان که شرایط عوض شده که. الان که از رعیتا و نخلکیا خبری نی که. چرا باید مردممونا تو اون سرما اذیت کنیم؟ چرا باید صاحبای عزا که همه از راههای دور و نزدیک اومدن و خیلیاشون بچه کوچیک دارن باید از نیمه های شب آماده باش بشن و بساط پذیرائی و آماده کردن خونه و مهمونداری فراهم کنن؟ بد نیست تجدید نظری بکنیم.

مخالفا چی میگن؟
اکثراً افراد نسبت به تغییر مقاومن. دوس ندارن به موقعیت جدید فکر کنن. چرا که میترسن وضع از قبل بدتر بشه. لذا به همون شرایط قبلی رضایت مدن. خیلیا میگن به احترام پدرامون که این رسم زیبا را پیاده کردن ما هم این مراسما پابرجا نگهش میداریم. شاید جالب باشه براتون که خود منم فکرم به این گروه نزدیکتره. بعضیا از قشنگی و حس و حال زیباشون میگن و مخالفای مراسما متهم به تنبلی و بیحالی میکنن. بعضیا اشاره به بُعد تبلیغیش مکنن و از تعریف و تمجیدای اهالی روستاهای اطراف نسبت به این رسم چوپونون میگن. گوئی در مراسمای مختلف بارها و بارها شنیده شده که اهالی اطراف گفتن که احسنت به چوپونونیا که صبح زود با ذکر یاحسین و با یاد امام شهید میرن بسمت ایستگاه آخرشون. از اون گذشته از قشنگی و نشاط درونی که به آدم دست میده نمیشه چشم پوشی کرد.

سابقهٔ تغییر مراسم
اگه یادتون باشه شب تاسوعا عاشورا دستهٔ سینه زن و زنجیرزن از شب تا نزدیکای صبح در خونه ها میرفتن. بیچاره اونایی که آخرین خونه ها بودن. رسم بود و برا همه هم جا افتاده بود. ولی یه سبک سنگین کردن و با نظر مردم زمانشا به عصر تاسوعا انداختن.
اگه یادتون باشه دسته سینه زن و زنجیرزن تو حیاط خونه ها میومدن. اینم بتدریج برچیده شد و الان فقط یه توقف کوتاه جلوی در خونه میکنن و فاتحه و حرکت. درست و غلطشا کاری ندارم ولی الان دیگه این رسم هم برچیده شده.
اگه یادتون باشه تا همین چندسال پیش مراسم فاتحه خونی تو خونه ها انجام میشد. صبح فاتحه خونی که میشد صاحبای عزا کمربسته تو خونه هاشون منتظر ورود تدریجی و مستمر مهمونا بودن. ولی الان مراسم تو حسینیه برگزار مشه . این رسم هم تغییر پیدا کرده و اتفاق بدی نیفتاده.

نمدونم برداشتتون از این مقاله چیه. ولی باور کنین من نظر خاصی ندارم و نمدونم کدومش بهتره. لذا به بزرگای آبادی و صاحب نظرا میسپارم. جالبه حاج عباس و دیگر بزرگای آبادی هم میگن هرچی مردم بگن. یعنی اگه من و شما بخواهیم میتونیم یه تصمیم عملی برای چوپونونمون بگیریم. این گوی و اینم میدون. نظراتتونا بگین تا منتقل کنم.

فقط اگه میشه با اسمای خودتون نظرتون و دلایلتونا بیان کنین. مسلماً نکات جدیدتر و کارشناسی تری از شما خواهیم شنید!

برای نوشتن و خواندن نظرات بر روی لینک ابتدای این مقاله کلیک کنید.
(-) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 12:43 ق.ظ
نویسنده: سعید مالکی

ورودی های چوپانان به بولوار تبدیل میشوند


به گزارش رسیده از چوپانان طرح بولوار کشی ورودی های چوپانان شروع شده و میدان ورودی ابادی نیز تغییراتی خواهد داشت و ورودی از سمت نائین تا میدان و همچنین ورودی از سمت خور بولوار کشی خواهند شد.
هم اکنون پیمانکار مشغول به کار می باشند.
خبر از : رضا رستاقی 
(16) نظرات
  موضوع:  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 08:34 ب.ظ
نویسنده: غلامعلی صمیمی

پیشنهادی در مورد نام چوپانان - پاسخ به دیدگاههای شما


شرح این هجران و این سوز جگر
این زمــان بگــــذار تا وقت دگــر

با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و همشهریان
عزیزانی که در نظر سنجی مورخه 28/9/90 شرکت فرموده و نظر و ایده خود را ابراز فرموده‌اند برادرانه توجه آنان را به نکاتی چند جلب مینمایم، امیدوارم این مقوله باعث اظهار نظر جدید و حاشیه پراکنی‌های مجدد نگردد:

۱- این مقاله و پیشنهاد حقیر موجب گردید تا دوستان به طور غیر مستقیم وارد در یک روند دموکراتیک و در واقع تمرین دموکراسی گردند. چه خوب است همه پیشنهادات به نقد کشیده شود و از بین نظرات، نظر حداکثری به دست آید.

۲- در تمرین دموکراسی بایستی سعی کنیم از جاده حق و حقیقت خارج نگردیده و سعی کنیم نظرات به خلط مبحث آلوده نگردد که خدای ناکرده به جای وصل به فصل نینجامد (که متاسفانه در پاره ای موارد اینچنین بود)

۳- بهتر است دوستانی که نظر ابراز میفرمایند از به کار بردن نام مستعار بپرهیزند زیرا در محیط کوچکی چون اجتماع چوپانان افراد در نهایت یکدیگر را خواهند شناخت پس چه بهتر که با نام واقعی خود مطلب را درج فرمایند که اسباب زحمت و پراکنش شایعات نگردد و بتوان با شناخت نظر دهنده از مطلب نتیجه بهتری گرفت، لذا از مدیریت محترم سایت هم خواهشمندم در صورت صلاحدید مطالب نا شناخته و اسامی مستعار را درج نفرمایند.

۴- سعی گردد در بیان مطالب با یکدیگر پرخاش و تندی یا خدای ناکرده اتهام ناروایی وارد ننمایند که علاوه بر جزای آخرت اسباب دلخوری دنیوی را نیز در بر خواهد داشت و این شایسته اجتماع کوچک و با فرهنگ ما نیست.

۵- در خاتمه نظر به اینکه حداکثر افراد، مخالف تغییر نام چوپانان بودند که البته نظر آنان محترم است پاره‌ای از دوستان مطلب را به نحوی بیان فرمودند که انگار نویسنده مطلب به چوپانان بی‌علاقه و یا مسقط الرأس خود را قبول ندارد و یا دوست ندارد. خیر اینچنین نیست بنده به سهم خود سر و جانم را فدای زادگاهم می‌نمایم و امیدوارم اگر در حیاتم توفیق زیستن در وطن و خدمت به آن را نیافتم منزلگاه آخرتم خاک پاک چوپانان باشد و در کنار تربت پاک پدر و مادرم و همه خوبان زادگاهم بیارامم.
والسلام.

عباس زاهدی    
یزد - ۱۳۹۰٫۱۰٫۱۰
(34) نظرات
  موضوع: مقاله و شعر ،  نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 09:20 ب.ظ
نویسنده: سعید مالکی