چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته چهارم شهریور 1391

وبلاگ چوپونون هفته چهارم شهریور 1391  

عکس گربه شنی

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

     


باعرض سلام خدمت دوستان عزیز- اینم عکس گربه اوو شنی که جمعه شب
نزدیک سعادت آبادگرفته شد.ببخشدکه یه خوردوو کیفیتش پایینه حالا عکسای 
قشنگشا با فیلمش بعدآبراتون میذارم.این گربه هاخبلی باارزشن برای 
چوپونون چون تودنیا کم پیدامشن و فقطم تو ریگا زندگی مکنن.هرجادیدتشون
حسابی مواظبشون باشدواذیتشون نکند.مشخصه اصلیشونم اینه که کف 
دست و پاشون پر مووه. خیلی جالب وقشنگن وبارزش برا ما هواشوناداشته باشد.


جمعه 31 شهریور 1391

30مین سالگرد شهادت احمد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،



منبع: سایت سینا


پنجشنبه 30 شهریور 1391

برگزاری کلاس آموزشی برا خواهرای بسیجی

   نوشته شده توسط: رها    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

امروز ساعت 9 صبح کلاس آموزشی آشنایی با انواع فشنگ و انواع اسلحه

نظامی توسط دو نفر از نیروهای بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نایین

برای خواهرای بسیجی چوپونون برگزار شد.

تو این کلاس حدود 30 نفر از بسیجیا ی چوپونون شرکت داشتن که

همه ی اونا طریقه ی باز وبست تفنگ کلاشا یاد گرفتن. بعدشم ازشون

پذیرایی کردن و جلسه تموم شد.


پنجشنبه 30 شهریور 1391

چنتا عکس هویجوری از چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


        

      

     


پنجشنبه 30 شهریور 1391

مشاهده مجدد گربه شنی

   نوشته شده توسط: چیتا    


مشاهده کوچکترین وکمیاب ترین گربه سان (گربه شنی)درساعت 2بامداد شنبه 91/6/25 توسط دو نفر از جوانان چوپانان 
درنزدیکی مزرعه سعادت آباد چوپانان درمسیر ریگ جن وتماس فوری آنها بامحیط زیست چوپانان باعث شد که یکباردیگر
ثابت شود که منطقه چوپانان یکی از بهترین زیستگاهها برای زندگی این گربه سان زیبا درایران و حتی جهان می باشد.
به این دلیل که مشاهده این گربه سان در پناهگاه حیات وحش عباس آباد در محدوده روستای چوپانان به حدی زیاد است
که دیگر نیازنیست برای عکس یا فیلم گرفتن ازاین جانور آن رادراسارت نگه داشت. واین خودنشان ازاطلاع رسانی بالای
بچه های محیط زیست میباشد.
(عکس وفیلم قشنگی هم ازش گرفته شده که من هنو بلد نیستم بذارم.یاد که گرفتم عکس وفیلمشا مذارم تا حالشا ببرد.
گربه اوو قشنگیه )


پنجشنبه 30 شهریور 1391

دست در دست هم دهیم به مهر

   نوشته شده توسط: رها    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

سلام خدمت همشهریای عزیز

همونجور که مدونت چندوقتی بود که ذبی بخاطر یسری مشکلات همش

از تعطیلی وبلاگ مگفت و قصدشم همین بود ولی بخاطر عشق و علاقه ای

که به چوپونون و چوپونونیا داشت بش گفـتِم کمکت مکنم و ما هم گاهی وقتا

یه خبر مذارم و نذار این ارتباطت با دوستان و همشهریا قطع بشه بهرحال گرچه

نمتونم مث ذبی بنویسم و اطلاعاتمم به اندازه ی اون نیست ولی اومدم تو میدون

و ایشالا کم کم راه میفتِم.


پنجشنبه 30 شهریور 1391

چوپونونی2

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

به نام خدا

باسلام خدمت تمامی دوستان وهمولایتیهای عزیز.
اینجانب چوپونونی2به امیدخداازامروز استارتا زدم برا شروع بکارتواین وبلاگ.
ذبیح بنابه دلایلی قصدکناره گیری داره. خلاصه گفتم که حیفه وبلاگش تعطیل بشه ویه جورایی بلکی بتونم جاشا بگیرم.
هرچندمدونم مثل ذبیح نمشم ولی امیدوارم که باراهنمائیهای دوستان روزبروزبهتربشم وبتونم یه قدم هرچندکوچولوبرای
چوپونون بردارم. مافقط هدفمون چوپونونه وفضا هم فضای مجازیه ومنم بانام چوپونونی2مطلب میذارم. هم براخودم راحتتره
وهم برای دوستان که بتونن نظراشونا راحتتربیان کنن. خلاصه که شدیدآبه نظردوستان احتیاج دارم که بتونم روزبروز بهترش 
کنم واستفاده بهینه راازاین وبلاگ ببرم.
من مثل ذبیح پذیرشم اونقدایی بالا نیستا خواهشآانتقاداتونا قشنگ ودوستانه بیان کند. مثلآاین مطلبا ننویسی یا اینجوری
بنویسی بهتره ومطمئن باشد به تمامی نظرات دوستان اهمیت مدم. خلاصه اینکه مخواهم باهمفکری هم بهترترش کنم و 
استفادشا ببرم به امید خدا.   

(یا علی)


پنجشنبه 30 شهریور 1391

نیکی تو بغل عزّت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

خیلی دلم مخاد نظر شما را درمورد اقدام نیکی کریمی و عزت الله انتظامیا بدونم.
تو مراسم اهدای جایزۀ نمدونم چیچی به نیکی کریمی همه ناگهان نیکیا تو بغل عزت دیدن...


چهارشنبه 29 شهریور 1391

مهین نجفیان دار فانی را وداع گفت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


انا لله و انا الیه راجعون

حاج مهین نجفیان دارفانی را وداع گفت

عصر امروز شادروان حاجیه مهینه نجفیان (دختر مرحوم حاج علی آقا میرزا و همسر مرحوم حاج حسن نظریان) بعلت عوارض ناشی از بیماری دیابت در سن 69 سالگی در یزد دار فانی را وداع گفت. مرحومه نجفیان 9 صبح فردا در خلدبرین یزد به خاک سپرده خواهد شد.

این فقدان را به خونواده نظریان و نجفیان بویژه رضوان خانوم(خواهرشون) تسلیت میگم و ایشالا که غم آخرشون باشه و خدا صبرشون بده. خدا مرحومه نجفیانا رحمتش کنه.

مراسم ختم: یکشنبه 8 تا 10 صبح مسجد رسولیان
مراسم سوم: یکشنبه 4:30 عصر از منزل مرحومه بسمت خلدبرین
مراسم زنونه: دوشنبه 4:30 عصر منزل مرحومه
مراسم هفتم: چهارشنبه 4:30 عصر از منزل مرحومه بسمت خلد برین
آدرس منزل: میدون مهدیه، بعد از بیمارستان مادر، نرسیده به فروشگاه رفاه


چهارشنبه 29 شهریور 1391

جدول چوپونونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

  12  3  5  6  7  8  9  10 1112 13 14 15 
 1 م ر ح و م م ص ط ف ی ش ی خ
 2 ک د م ب س ی ا م ک و ر و س
 3 ل ت ه د ش ف ا ا ج ر
 4 ه 2یع ی د  یب و ف 11ها 
 514چپ ی ن ک 13یا و س ا ر ش 
 6و ر ا د خ ل و ت ت ا 20نی 
 7ا د ب ر ف  پب د ح سا ب 
 8س و ل د 17ال و ر 
 9 ق16په ق پ ه ب د سگا  ل ه
 10 ی او ر ی ق  ل م ت لسخ 
 11 ل ا15وشو م ی ا ع ل ی 12ا
 12ی ت ن ک ر  زج ل ا 18نم 
 13ز و و ه ا ل  یمتن 
 1410نه 19او ا س ه ا ل ب زکش 
 15م ر ح و م ه  ر خ ش ن ده

افقی:
1- از مردان بزرگ تاریخ چوپونون
2- ملاج چوپونونی - پسر کیومرث - وخیز ناروسینه
3- زیرانداز پلاستیکی برای بچه چوپونونی - گربه را گفتند گهت ...هه خاک روش کرد - جایگزین خشت برا دیوارا
4- صدای چوپون - مولا علی میگه هرروزی که در اون گناه نباشه - جغد چوپونونی - بله چوپونونی
5- چرت زدن نشستۀ چوپونونی - لگام چوپونونی
6- از اونطرف گدارو - دماغوی چوپونونی - کزاز
7- بوران چوپونونی - بدقول در مسائل مالی
8- ناودان چوپونونی - پسر - لاشخور چوپونونی - تعصب و غیرت
9- توقوم توقوم چوپونونی - دسگاله
10- فامیل خدابخش - ساق - از کوههای اطراف چوپونونی
11- آویشن چوپونونی - تکه کلوم چوپونونی موقع برخاستن
12- میّت سرجدا - زشت چوپونونی - شفافیت - نزمو
13- زائوی چوپونونی - سرسرا - حاشیه نیست
14- پرابترین رودخونۀ فصلی چوپونون - به در روی - آخوندک چوپونونی
15- بانوی زحمتکش و فراموش نشدنی چوپونون که در سال 82 درگذشت

عمودی:
1-چوب کوتاه چوپونونی - کسی که آب دهنش همش شیوهه چوپونونی
2- اتمه ای - کسی که با پای راست راحتتر کار میکند - از عوارض شیشه
3- گله - بلاتکلیف - محل ورود آب به زمین کشاورزی چوپونونی
4- قرص چوپونونی - بدیع وارونه - نوبت چوپونونی - وحی نصفه کاره
5- اصطلاحی بعنوان سمبل آهنگ شاد چوپونونی
6- فلز فراوون تو منطقه چوپونون و انارک - دفع مزاحم - آغوز چوپونونی - کنار - مادر
7- مادر تُقُلی - داغ نیس - شهر شیخ حمید - هست چوپونونی
8- آبکش چوپونونی - قلپ - صفت گوش چوپونونی - شهید مظلوم تو چوپونون
9- طمع چوپونونی - آب چوپونونی - شراب - خروسای مَردی داره
10- اِوار - رایحه - آشنا- اوج توخالی- توان آخر چوپونونی
11- شعر قاشق زنی چوپونونی
12- شب چوپونونی - از فامیلای بزرگ چوپونونی - گلی برای خشتمالی - ریشه
13- چین و چروک پوست - واقعاً به زبان کودکان چوپونونی - ... خرجمع کردن گوزاست و لقت
14- عقیم چوپونونی - گلنار درهم - جوونۀ چوپونونی
15- سرازیر - جد بزرگ کوروش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
جدول کامل و رمز جدولا بم بدت و یه یادگاری خوب از سایت بگیرت...
اگرم لو دادت تو نظرات با اسم باشه تا بدونم طرف حساب کیه...
اگنه هم به ضلر شما و نفع ما


چهارشنبه 29 شهریور 1391

بن بست عدالت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

دوسه هفته پیش دوتا از جوونامون برا تفریح مرن بیرون. با دوتا تفنگ بادی و بساط چایی مرن گل گشتی. خلاصه شروع موکنن به چوغو زدن... یه تفنگاشون خراب بوده و با همون یه تفنگ 38 تا چوغو و لَپَتو(یه نوع چوغووه) مزنن.
یدفه مبینن ماشین شکاربانی بالاسرشونه و مگیرنشون. دوتا تفنگ بادی (که یکیش خراب بوده) با 38 تا چوغو و لپتو...
چوغو و لپتووا را رو کاپوت ماشین قطار موکنن و تفنگاشونم ضربدری مذارن بغلشون و عکسشونا مگیرن و مگن بیایت نایین ... خلاصه مرن نایین و با مأمور مفرسنشون دادگاه... خود کارمندای دادگاه پایه خنده درست کرده بودن که اینا را برا چوغو زدن با مامور فرستادنشون. انگار قتل کردن...
خلاصه دادگاه حکم مبره براشون و 500 هزارتومن جریمشون موکنه. 

کلاً نمخام از کارشون دفاع کنم. خودم بشخصه یبار تو عمرم یه چوغو زدم که هنو عذاب وجدانشا دارم. پسندم نیس این کارا. اشتباهیه که کردن و باید تُوونشم بدن.  ولی خداییش برا چوغو و لپتو این جریمه خیلی سنگین بوده. یه سر به جریمه ها زدم دیدم نوشته شکار تو پناهگاه حیات وحش بین 100 تا 800 جریمشه. 38 تا چوغو و لپتو (یا بقول خودشون چکاوک) -که جفتش از هوا هم فراوونتره- اندازه یه دست قوچ و میشایی که نایینیا میان مزنن و مرن نمشه. مخام بدونم وقتی پدر فلان کارمندشون که دگه معروفه و همه مشناسنشا اگه بگیرنش مخان چکار کنن؟ اگه به نسبتم حساب کنن شکارچیایی که با قوچ و کل و بز و میش مگیرنشون باید میلیونها جریمه بشن. شاید صدها میلیون. اینجاهه که مگم بن بست عدالته. مطمئناً اگه قصد لج و لجبازی با اهالی نبود برا چنتا چوغو حتی زحمت طی مسیرم بشون نمدادن. دارم منم بتدریج به مخالفای محیط زیست نایین مپیوندم. واقعاً بعضی کاراشون پسند نیس.


سه شنبه 28 شهریور 1391

خدا باعث و بانیشا ...

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

پیرمردی که در آغوش همسرش در حسرت نداشتن توان خرید دارویی فوت کرد…


سه شنبه 28 شهریور 1391

ایول به این مترجمای ایرانی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،


  

  
  
  
 
 
 

 
 
 

 
 
 

 
 
 
 
  
  
  
 
 
 

 
 
 

 
 
 

 
 
 
 
  
  
  
 
 
 

 
 
 


سه شنبه 28 شهریور 1391

عقد عباس خانلری و دوشیزه کاظمی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

 جشن عقد 

 

دوماد: عباس خانلری پسر مرحوم علی

عروس: دوشیزه زهرا کاظمی دختر مجیدِ محمدقلی

 

زمان: یه هفته پیش حدوداً

مکان: چوپونون

 

ـــــــــــــ

ایشالا مبارکه و 99 سال سایشون بالاسر 5 تا بچشون باشه


سه شنبه 28 شهریور 1391

کشکولا بستن

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

اول اینکه عباس مظفر پمپ بنزینشا فروخت. انگار جواب نداده بود و زیر بار قرض و وام  و ...  . ایشالا که موفق باشن

دیروز اسباب کشی هم انجام شد و اینجانب عملاً دگه شهری شدم. تشکر از تموم رفقایی که تنامون نذاشتن تو اثاث کشی

کشکولم که بستن از طرف بهداشت و حتی وقت نشد عکساشا براتون بزنم.

یه همشهریامون چنروز پیش با اتوبوسش با یه پیکان تصادف موکنه و یه کشته از تصادف درمیاد و حسابی درگیرن. ایشالا که مشکلشون حل شه

یه خبر دگه هم هس (خیر) ایشالا از خود موکنم و تو یه پست جدا مذارم. یه عقد دگه...

روز دختر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،

ذبیح: روز دختر و تولد حضرت معصومه(س) را به همه دخترا چوپونونی تبریک مگم
اونا که دم بختن ایشالا سال دگه مشمول این تبریک نشن...

صنوبر: مرسی  دعا کنید همه ی دخترا خوشبخت و تو زندگیشون موفق بشن
     : روز دختر مبارک.. امیدوارم مثل حنا با مسولیت..مثه کزت صبور.. مثه ممول مهربون.. مثه جودی شاد و سر زنده و مثل سیندرلا خوشبخت باشین دخترا

    : یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا :من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن !

    : من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدممیان این همه گلهای عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم . . .روز دختر مبارک

بهزاد: روز دختر مبارک همه دخترا مخصوصا کوچولوها

؟؟؟؟


سه شنبه 28 شهریور 1391

جوانه عاشق

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

احوال ما را همچنان حالی به حالی میکند
شب را بهانه می کند بیداد و زاری می کند
دل را قراری نیست هر شب بیقراری می کند
سر همچنان سودایی است و زنده خواری می کند
هم می گدازد جان ما 
هم می برد انبان ما
هم اتشش می افکند بر جان و بر دامان ما
هر دم به جایی می رود
سوی سمایی می رود
در مجلسی خندان و مست
مست است چو در مجلس است
بر پای رقصان می شود
افتان و خیزان می شود
بیخود ز خود گردیده و سخت است اسان می شود
در مجلسی دیوانه وار
همچون سیاهی زیر بار
در دل همی نالان شود
چون ابر بی باران شود
غُران به خود گردیده وبر دیگران پران شود
ای اگه و اگاه ما 
ای با خبر از حال ما
هم نقل هم نقال ما
هم جبر و هم جبار ما
هم زهر هم زهار ما
ای اتشی در جان ما
حالی بیا و حال ما بیرون از این احوال کن
با هر چه داری از خودت فارغ ز قیل و قال کن
این کاسه را بردار از سر چاره بیمار کن
چیز دگر تحویل کن
تغییر این احوال کن
فارغ هم از ابرار و از ابدال و از این کار کن
بیخود بکن ما را زما
کمتر الف را دال کن
ساقی بکن تو چاره ام 
تو چاره من بی چاره ام 
این مغز عاجز را بگیر
انگه بگو کفاره ام

جوانه ازاد


دوشنبه 27 شهریور 1391

استخدام نیرو انتظامی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،

استخدام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به منظور تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود از بین داوطلبان مرد به صورت پیمانی ۵ ساله برای خدمت در معاونت آماد و پشتیبانی ناجا از طریق آزمون ورودی و دیگر مراحل(مصاحبه،معاینات پزشکی و ... ) دعوت به همکاری مینماید.

شهرهای مورد نیاز : سراسر کشور
تعداد مورد نیاز : مشخص نشده
تاریخ انقضا : ۱ مهر ۹۱

شرایط عمومی:

اعتقاد و التزام عملی به دین اسلام.

التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اعتقاد به ولایت فقیه و آمادگی فداکاری در راه اهداف آنها.

تابعیت جمهوری اسلامی ایران.

عدم سابقه ی عضویت یا وابستگی به احزاب و گروه های سیاسی معارض با نظام جمهوری اسلامی ایران.

عدم عضویت یا وابستگی به احزاب و گروه های سیاسی در زمان تقاضای استخدام.

نداشتن سوء پیشینه ی کیفری.

داشتن شرایط تحصیلی و تخصصی لازم برای خدمت مورد نظر.

داشتن سلامت و توانایی جسمی و روانی متناسب با خدمت مورد نظر.

شرایط اختصاصی:

افسری-فوق دیپلم و بالاتر-کاردانی ۲۵ سال،کارشناسی ۲۷ سال،کارشناسی ارشد ۲۸ سال،حداقل معدل ۱۳،حداقل قد ۱۷۰ سانتی متر

رشته های مورد نیاز:

اتومکانیک-کاردانی.

مهندسی مکانیک(کلیه ی گرایش ها)-کارشناسی و کارشناسی ارشد.

تغذیه-کارشناسی و کارشناسی ارشد.

علمی کاربردی اقتصاد و بهره وری-کاردانی.

علوم اقتصادی(کلیه ی گرایش ها)-کارشناسی.

مهندسی شیمی-صنایع غذایی-کارشناسی و کارشناسی ارشد.

فنی مکانیک تاسیسات(کلیه ی گرایش ها)-کاردانی و کارشناسی.

تکنولوژی مواد غذایی-کاردانی.

تعمیرات مکانیکی-کاردانی و کارشناسی و کارشناسی ارشد.

نکات مهم:

داوطلبان باید آمادگی خدمت در سراسر کشور را داشته باشند..

داشتن گواهینامه ی پایه ۲ الزامی است.

حداقل معدل برای بستگان درجه یک شهدا و ایثارگران،فرزندان کارکنان نیروهای مسلح و بسیجیان (داشتن حداقل یک سال عضویت فعال) ۱۲ می باشد.

فرزندان خانواده ی معظم شهدا،از تسهیلات سنی پیش بینی شده در قانون برخوردار می باشند.

نداشتن مهر غیبت در دفترچه ی خدمت وظیفه الزامی است.

نداشتن کارت معافیت پزشکی.

داوطلبانی که خدمت سربازی را انجام دادند،مدت خدمت به حداکثر سن آنها افزوده میشود.

عدم ثبت نام و طی مراحل گزینش ر سایر مدیریت های گزینش ناجا در استان ها و یگان ها.

مدارک اولیه ی مورد نیاز برای ثبت نام:

۶ قطعه عکس ۳ در ۴

روگرفت تمام صفحات شناسنامه-۲ سری

روگرفت آخرین مدرک تحصیلی با قید معدل-۲ سری

روگرفت کارت ملی-۲ سری

روگرفت مدرکی که مشخص کننده ی وضعیت نظام وظیفه باشد

منابع آزمون:

دروس دانشگاهی،اطلاعات عمومی،سیاسی و اجتماعی،زبان انگلیسی و آشنایی با رایانه

داوطلبان محترم برای ثبت نام و یا کسب اطلاعات بیشتر از چگونگی جذب، می توانند به گزینش و و استخدام معاونت آماد و پشتیبانی ناجا به آدرس: کیلومتر ۱۸ جاده ی کرج،خ ۶۳(ملک شمالی)،جنب موسسه قوامین،پادگان میثم ۴ یا شهید لقمانی مراجعه نمایند.


دوشنبه 27 شهریور 1391

خبرگزاری وانمشه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

سایت خبرگزاری چوپانان از صبح وانمکنه. البته برا من اینجوریه. 
احیاناً اگه شما هم مث من همچین مشکلیا دارت از آدرس زیر وارد خبرگزاری بشت

choopanan.mihanblog.com


دوشنبه 27 شهریور 1391

آتش سوزی تو پمپ بنزین چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

ظهر امروز یه اتوبوس میاد تو پمپ و مسافراش میان پایین تا یه کمری صاف کنن و یه سیگاری بهنجن(بکشن). 
یه انباری بغل پمپ بوده که آت آشغالا و کارتونا اضافه مغازه ها و ... توش رخته بوده. چنتا جوونای مسافر اتوبوس مرن اون تو و سیگارشون (شایدم سیگاری) مکشن و آ[ری آتشش مزنن و میان بیرون. 
خلاصه آتش زیاد مشه و اَلُوّ بوده که از ساختمون بیرون میمدها...
یه راننده ها جوونا را دیده بودتشون و پس مگه. 
جوونا را که مبرن پاسگاه و بازداشت.
از اونطرف زنگ مزنن به ماشین آتش نشانی تا بیاد آتشا خاموش کنه. یادمون میاد دفه قبلی که آتش سوزی شده بود و ماشین آتش نشانیا میارن کسی بلد نبود باهاش کار کنه و فقط پایه خنده ملت شده بود. خلاصه ماشین آتش نشانی میاد و اینبار بلد بودن انگار. ولی از بس شوق خدمت میگیرتشون که مزنن یه شیر یا ضامن یا .... (نمدونم چی بوده) مربوط به آب پاشیشا مشکنن و خلاصه کنسل مشه قضیشون. گویا بازم ماشینشون اسباب خنده را فراهم اورده.
اهالی با سطل و کفسولای کوچیک دستی و خاک و ... آتشا خاموشش موکنن بالاخره...
پسرووای بازداشتی هم خسارتا را تقبل کردن و به پمپیا خسارت مدن و آزاد مشن و مرن.

این بود انشای من...


دوشنبه 27 شهریور 1391

عقد خانم اشرف

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

 جشن عقد      

دوماد: آقای طباطبائی اهل جندق
عروس: دوشیزه کبری اشرف دختر مظفر

همین چنروز پیش - مکانشم نمدونم

ایشالا خوشبخت باشن و 99 ساله با 5 تا بچه


دوشنبه 27 شهریور 1391

سنگ سفید یا سیاه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

        

یه زمونی همه خاکامون یه دست بود. دیوارۀ آجری و سنگ سفید. به دور از چشم و همچشمیایی که الان متاسفانه زیاد شده و هممون درگیرشیم. همونطوریکه لباس همه یه تکه پارچه سفید بود سنگ قبرا هم همه یه دست بود. خوب و بد. فقیر و غنی. بزرگ و کوچیک. خلاصه همه یکی بودن.
الان دوره، دورۀ چشم و همچشمی شده. هم تو زندگیامون و حالا تو مرگامون
نمدونم از کجا شروع شده. ولی هرچی هس چیز اشتباهیه. 
از تجملات و چشم و همچشمیا که بگذریم برا چوپونون هیچی بهتر از مزار آجری با سنگ سفید نیست. هروخ سر خاک قدیمیامون بریم راحت کنارش میشینیم. دست رو خاکش میکشیم و هروقت خاسیم میبوسیمش. حتی کنارش دراز میکشیم و ساعتها کنارش آروم میگیریم.
ولی سنگایی که الان مد شده و اکثراً ازش استفاده مکنیم این سنگای سیاهه. تو زمستون از سرما نمشه بغلش بگیری و از ساعت 10 تا غروب هم از داغی. هوای گرم چوپونون سنگای سیاها حسابی داغش موکنه و حتی برا یه فاتحه هم نمشه دست رو سنگ گذاشت.
خلاصه از من نادون بعنوان یه تجربه بشنوت. برا چوپونون هیچی بهتر از آجر و سنگ سفید و روشن نیست.
اگه مخاهت راحت عزیزاتونا بغل بگیرت و ببوست اگه خدایی نکرده بعد 120 سال عزیزی از دست رفت یادتون باشه چی گفتم.


یکشنبه 26 شهریور 1391

اوضاع چنتا ساختمون نیمه ساز چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،



از وقتی یادمون میاد شکاربانی دردست ساخت بود. خیلی حرف برا این ساختمون زیاده. طلبتون. همینقد بگم که دوتا ساختمون محیط بانی تو شهرستان خور بعد از چوپونون شروع به احداثش کردن و تموم شد و الان بالا یه ساله که توش مستقرن و دارن کار موکنن.



دهیاری دگه مراحل آخرشه. حرف و حدیث این ساختمونم زیاده. نمدونم چنروز پیش که نماینده رفته افتتاحش کرده یا نه. ولی بعید مدونم اونم حالاحالاها قابل استفاده باشه.



دسشوییای بهشت سجادم خیلی حرف توش بود. اینم یه پست جدا مخاد. یه پستم کمشه. دعوا و تهمت و حسابای مالی زیاد داشت. خیّرین و دهیاری به هم نساختن گویا. ایرادشونم این بود که رودررو حرف نزدن و همش پیغوم و پسغوم. بقول حاج عباس "خر هم به پیغوم اُو نمخوره"


      
و اما داستان درام ورزشگاه. مسخره بازی دگه داره مشه. 8 ساله تقریباً. اختلاس شد و دودش تو چش ما رفت فقط. به فاصله 100 متر و 200 متری نایین برا دوتا روستاهاشون ورزشگاهای آنچنانی ساختن. ولی بعد از 8 سال برا ما دیوار خلا بالا بردن انگار. زمینش که استاندارد نیست و کوچکه. محیط زمینشم که جای نشستن تماشاچی و حتی ذخیره ها را نداره. اگه یکی از خط دربره با صورت مره تو دیوار.
نهایت بیعدالتی مسئولین جمهوری اسلامیا وقتی متونیم به وضوح ببینیم که یه مقایسه با سالنهای دهات اطراف بکنیم. برای مثال عکس سالن بلون را هم گذاشتم براتون.



حسینیه را نمشه جزء ساختمون نیمه ساز اورد. چون همش درحال ساخته. یادمه هرسال تو محرم این بحث روو بوده که مسئولای حسینیه از یه ماه به محرم بنّاییا شروع موکنن و همش تو خاک و خول عزاداری کردیم. چرا تو 11 ماه دگه کار نمکنن. ولی امسال اینجور نبود. خداییش پیشرفتش نسبت به سالای قبل بهتر بوده. هرچند که عزاداری تو خاک و خول به قوت خودش باقیه.


یکشنبه 26 شهریور 1391

تولد مشکات جلالپور

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

 مشکات جلالپور 

 

باباش: مهدی جلالپور پسر حجتِ حاج سلطون

مامانش: مهدیه جلالپور دختر محمودِ حسنِ حسینِ نصرالله

 

زمان تولد: پنجشنبه 23 شهریور 1391

مکان تولد: یزد

 

ـــــــــــــــــ

 

اسمدار باشه

ایشالا 99 سال سایه بابامامانش بالاسر خودش و 4 تا خواهربرادراش باشه


یکشنبه 26 شهریور 1391

پول و خارش دست

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

قدیمیا معتقد بودن که اگه یکی کف دستش بخاره پول گیرش میاد.

راست و دروغش گردن خودشون. ما فقط شنیدِم.


یکشنبه 26 شهریور 1391

کاسه بشکن چوپونونی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

کاسه بشکن عروسی مرتضی فخری     
پنجشنبه 23 شهریور 91


شنبه 25 شهریور 1391

مدیرای چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،


چند سالی هست که بحث مدیریتا تو آبادی خیلی داغه. تو اکثر شب نشینیا و مراسما معمولاً یه گریزی به بعضی مدیرای آبادی زده مشه.
این بحثی که مخام روو کنم نظرات شخصی منه و البته تجاربی که تو این چندسال زندگی تو چوپونون بدست اوردم.
هرکسی جرأت گفتنشا نداره. مطمئناً به مذاق خیلیا خوش نمیاد. یا خودشون یا فامیل و دوست...
ولی بیذارت حسن ختام وبلاگ -ازجانب من- این بحث باشه تا شاید یه تکونی به خودمون دادیم

اواخر سال 82 خودما منتقل کردم به اورژانس چوپونون. قبلش اصفهان و نطنز بودم.
کله م حسابی داغ بود و خیلی کارا مخاسم بکنم. غافل از اینکه سنگ بزرگ نشونه نزدنه.

خودما نخود هر آشی کردم. هر گوشه ای هر فضولیی مشد منم حضور داشتم. البته خیلی محتاط بودم و اظهارنظر نمکردم. فقط بودم. مث قضیه هیئت امنای مسجد. ولی بتدریج نظراتما بیان مکردم و تا حدودی جنگ و دعوا هم مکردم

هیئت امنای مسجد
یادم نیست کیا بودن. حضور ذهن ندارم. تو نظرات بگت شما تا بنویسم. (حسن اخلاقی و ...) شیخ مرتضی پوربافرانی آخوندمون بود. شیخ جلو افتاد و هیئت امنا را عوض کرد. ما هم یه برر جوونی دنبالش راه افتادیم. اون زمون بهونه این بود که هیئت امنا مسجدی نیسن و خاک مسجدا نخوردن و گرما و سرمای مسجدا خبر ندارن و از این حرفا. بالاخره هم هیئت امنا عوض شد و جدیدیا اومدن. همه متفق القول قبول داریم که اشتباه بزرگی بود. مدیریت مسجد به صفر رسید و اشتباهات کمنظیری توش شکل گرفت. نمونش شبای قدر پارسال. نمخام موردی بش اشاره کنم. شاید تو نظرات بگن دوستان. شایدم یروز دگه خودم بازترش کنم. خلاصه اینکه قدر زحمتکشایی مث حسن اخلاقی که واقعاً از خودشون و وقتشون و زندگیشون مایه گذاشتنا ندونستیم تا رسیدیم به جایی که مسجدمون با بیخیالی و وللش اداره بشه. من بشخصه قدردانش بودم و هنوزم که هنوزه معتقدم باید یجوری بکشیمش تو کار تا از پتانسیلاش استفاده کنیم. هرکسی را بهر کاری ساختند.

جمعیت جوونا
اولیناقدامی که کردم جمع کردن جوونا و بحث درباره مسائل چوپونون بود. مخاسم جوونا بیان تو جمع و حرف بزنن. اون زمون خیلی منزوی بودیم و حق حرف زدن فقط با پیرمردا بود. فقط. ولی بتدریج جوونا هم تو دور اومدن. هرچند که اجتماعمون با شکست مواجه شد و بزرگترا خیلی زود با حرف و حدیث از هم پاشوندنمون. اگه پا مگرفت عالی مشد. همونطور که 100 سال پیش با فکر بزرگترا و همت جوونا چوپونون ره صدساله را یشبه رفت الانم مشه از جوونا و پتانسیل جوونی و انگیزه و عشقی که به چوپونون دارن بهترین استفاده را کرد و آبادیا ساخت. ولی افسوس که نشد. هرچند هیئت محبین خیلی زود خلأ جمعیت جوونا را پر کرد.

هیئت جوونا
هیئت جوانان محبین اهلبیت چوپانان دومین هیئت به ثبت رسیده تو شهرستان نایین و خور بود. اوایل داشت یخورده کج و کوله مرفت ولی بتدریج افتاد تو یه مسیر درست و خیلی زود تونست جمعیت زیادیا جذبش کنه. خیلیا نقش داشتن و همه بیریا و پاک هرکدوم یه گوشه را داشتند تا اینکه پا گرفت. از حق نگذیم نقش حاج غلام نجفیان برا تاسیس و نقش علی فاضلی برا تداوم هیئت بیشتر از همه بود و واقعاً خوب کار کردن. البته بتدریج یه سری حرف و حدیثا وسط اومد که یخورده مریضش کرده. اونم بنظر طبیعی میاد. چون همه جوونن و نپخته. بهرحال یواش یواش من و تویی اومد وسط و کی بخونه و کی نخونه و کی  وسط باشه و کی چی گفته و کی فلان کرده و از این حرفا. حرفای کوچکی که برا جوونا بزرگ شده و بزرگامونم کمتر بزرگی موکنن برامون. حاج غلام که سال تا سال پیداش نیست اصلاً. علی فاضلیم که "حاج عباس کوچک"ه.پ ایه ها هم هی کدوورت پیش میاد و هی جدا مشن و پایه های جدید جاشونا مگیرن. ایشالا که با دید وسیعتری کار کنن منبعد و بدور از بچه بازیا با هدف والای چوپونون و عزاداری کار کنن فقط. بازم ازشون ممنونیم. واقعاً یه تحولی تو چوپونون دوستی جوونا ایجاد کرد هیئت. واقعاً از بیتفاوتی سالای قبل مردم خبری نیست.

شورا و دهیاری
هیشکه اندازه حاج عباس برا چوپونون زحمت نکشیده و دلش نسوخته. واقعاً چوپونونا دوس داره و مخاد سربلندش کنه. البته انتقاداتی بش وارد هست و خودم بشخصه یه خط درمیون شاخم به گلش بند بوده.  شاید درست نباشه گفتنش ولی میگم. حاج عباس همه خوبیا را داره و عالیه. کار هم پر کرده برا چوپونون. ولی یخوردهو مُهر شورا را زیادی دوس داره و از طرفیم تحصیلات کمش مزید بر علت شده که همیشه مورد انتقاد قرار بگیره. شوراییا و دهیارای سابق بیشتر تقصیراتا گردن مداخله های حاجی منداختن. خیلیا هم باور مکردن حرفاشونا. ولی امروز داریم عملکردیا میبینیم که تطابقی با حرفای قبلیا نداره. واقعاً داره کار مشه تو روستامون.
خلاصه امسال آخرین سال شورای حاج عباسه. چون از دور دگه دیپلم اجباریه (البته مگن حاجی بکوب داره درس مخونه) جا داره یه برنامه درست حسابی رخته بشه و از حاج عباس تقدیر بعمل بیاد. اگه شورا و دهیاری نمکنه بازم خودمون خودجوش میکنیم.
دهیارای قبلی عملکرد وحشتناکی داشتن. واقعاً ضعیف بودن. برای توضیح ضعف عملکردشون همین یه جمله بس که: "اینقد دهیارامون ضعیف بودن که آقای ع.الف(شهردار) گفته بود سال دگه خودم مخام دهیار بشم؛ مگه چکار موکنه دهیار". یعنی جایگاه و شأن دهیاری تو چوپونون تا این حد تنزّل پیدا کرده بود.
بهرحال آدم نباید ناسپاس باشه. هرکسی اندازه تواناییاش زحمتشا کشیده. دستشون درد نکنه

حسینیه 72 تن
واقعاً جای انتقاد داره حسینیه. زحمات زیادی کشیده شده. ولی انتقادات هم جای خودشا داره. چندین ساله که بحث تغییر هیئت امنای حسینیه مطرح مشه. ولی اجرایی نمشه. اوایلش که فکر میکردیم کسی نیست جلو بیفته و سپر بلای بقیه بشه. شایدم رودرواسی بود. چندین سال بود که مرتب انتقاد مشد.
"این پولا کجا خرج مشه؟ چرا حسینیه موروثی شده؟ چرا فلانی جای پدرشا گرفته؟ چرا فلانی گفته بعد از منم پسرم دست میگیره حسینیه را؟ چرا یه ماه به محرم بنایی شروع مشه و همش تو خاک و خول عزاداری میکنیم؟ چرا عوض نمشن رئیسا؟ شاه به اون عظمتشم زدن بیرونش کردن! و کلی از این حرفا که مرتب داره زده مشه."
خیلی از انتقادات وارد بود و خیلیاشم نه. ولی با ورود به مسئله به زوایای دگهی رسیدم.
حاج پیرمحمدی واقعاً برا حسینیه زحمت کشیده. از اختلاف سلیقه ها و بعضی حرفا که قبلاً گفتم بگذریم واقعاً نباید پا رو حق بذاریم که حاجی حسینیه را از صفر به اینجا رسونده. درسته خیلیا کمکش کردن و تنها نبوده. ولی بار اصلی رو دوشش بوده و واقعاً باید ازش تشکر بشه. من دوسه تا انتقاد و گیله شخصی ازش دارم که خودم بش مگم. اما انتقاد اصلی که به مدیریت حسینیه مشه موندگاریشونه.
و اما جواب: "کسی بهتر نداریم"
ذبیح مرتضوی انتقاد موکنه از حاج پیرمحمدی. یکی دراومد گفت تو اگه بهتر بلدی یاعلی! خودت آستینا بزن بالا و بیا بشین جاش. جواب دادم من اینکاره نیستم. گفت زر نزن پس. گفتم باید کسایی که اینکاره ان بیان جای حاجی و اداره کنن. گفت کو؟ واقعاً کو؟؟؟؟؟ ما تا ته این خط را رفتیم و کسی بهتر پیدا نکردیم. البته هنوزم معتقدم حسینیه مال راننده ها نیست و معتقدم همیشه راههای بهتری وجود داره. ولی نباید سرمایه هایی که از وقتشون و اعصابشون و حتی جونشون مایه مذارنا دلخور کنیم و آزردشون کنیم. از حاج پیرمحمدی هم تشکر موکنم و قدر زحماتشا حتماً مدونم. یه پیشنهادم دارم. حرف و حدیث درمورد حسینیه خیلی زیاده. بنظرم یه رآی گیری بذارن تا مردم انتخاب کنن هیئت امنا را. همین افراد هم اسم بنویسن. 99% انتخاب مجدد خواهند شد و از این طریق بهونه های بهونه جوهایی مث خودم کنسل مشه.

امامزاده
هیشکه شک نداره که امامزاده سیدجلال الدین بزرگی و جلوۀ زیبائی که الان داره را مدیون خدمات حاج حسن حلوونیه. واقعاً زحمت کشیده برا امامزاده. وقت و بیوقت داره سرمزنه به  امامزاده. کل کل با مردم و مسافرا. تمیزکاریش و کلاً اداره امامزاده واقعاً سخته. دست مریزاد حاجی. ما قدردان زحماتت هستیم. اما به مدیریت امامزاده هم انتقاداتی وارده. امامزاده هم مث حسینیه و مث مسجد یه مکان مقدس عمومیه و متعلق به همه مردمه. واقعاً دیدگاههای حاجی برا جوونای هیئت و حتی جوونای چوپونون قابل دفاع نی. چون خودم هیئتی هسم مگم "همه خریا که با یه چوب نمزنن حاجی" بفرض که گنه کرد در بلخ آهنگری... باید دیدمونا نسبت به جوونا و کار فرهنگی گستردده تر کنیم. جوونا تهدید نیسن. پتانسیلن. ایشالا امسال مجدداً هیئت به امامزاده برمگرده و همه چی ختم به خیر مشه.
امامزاده هیئت امنا نداره. ایشالا هرچه سریعتر اوقاف اقدام کنه و امامزاده هم تحت نظر هیئت امنا اداره بشه. کلاً گردوندن یکنفره جالب نیست. هم وجوهات مردمه. هم تصمیم گیری نباید سلیقه ای باشه و هم اینکه بعد 120 سال اگه اتفاقی بیفته باید افرادی باشن که بدونن چی به چیه و اوضاع چجوری باید اداره شه.
یه مدیرای حسینیه یه حرفی زده بود که بعد از من پسرم مشه رئیس. همونطور که فلانی رئیس شد و همونطور که فلانی میدوندار دسته زنجیرزن شد و ... البته احتمالاً دلشا به جوش اوردن و رو اعصاب خوردی این حرفا زده. ولی هرچی هست این حرف باعث شده که تولیت امامزاده هم یه چنین چیزیا بگه. ایشالا که تموم زحمتکشای آبادی 120 ساله باشن و همیشه بتونن زحمت بکشن. اما اینکه بعد از من خانمم مشه رئیس یا فلانی مشه حرف اشتباهیه. اینا حساست درست موکنه و قابل قبول نیست. البته ایشالا که این حرفم از تی دل نبوده. ولی پخش شدن این حرفا تو ابادی درست نیست و جایگاه زحمتکشا را پایین میاره.
بهرحال دست حاجی حلوونی هم میبوسیم. واقعاً زحمت کشیده و ایشالا سایه ش 120 سال بالاسر امامزاده باشه و خدمت کنه.

و اما نتیجه اخلاقی...
خودمم نمدونم چی شد که بحث به اینجاها کشید. ولی منبعش همین وبلاگ خودمون بود.
واقعاً راضی نگه داشتن همه -با نظرات و ایده ها و سلایق متفاوت- تقریباً غیرممکنه. تو این یه سال واقعاً متوجه مشدم که خیلیا ازم راضی نیسن. درحالیکه همه هدفمم صداقت و حقیقت بود. بجز یکی دوجا که نتونسم بخاطر رودرواسی همه حقایقا بگم (البته هنوزم دارم عذاب مکشم که چرا رودرواسی دارم) تو تمام موارد دنبال عدل و حق بودم. اگه جایی بیراهه رفتم بذارت به حساب جوونی و نادونیم. 
ولی سختی کار اجتماعیا لمسش کردم. با اینکه خیلی ارتباط نداشتم با مردم ولی تونسم زحمتکشا را درکشون کنم. زحمتی نکشیدم. اما تونسم بفهمم که چقد سخته هدفت خیر باشه و دید و نگاه دیگرون منفی باشه. خیلی بده آدم زحمت بکشه ولی همه دنبال ایرادات و آتوگرفتن باشن. خیلی بده که همه وقت و انرژی و حتی سرمایه و پولتا بذاری برا یه کاری و عده ای فک کنن داری مخوری از توش. سخته برا خودت و خونوادت کم بذاری و یه عده متهمت کنن به کمکاری و کجروی. روح آدم آزرده مشه وقتی زحماتت نادیده گرفته مشه و فقط نواقص دیده مشه.

بشخصه از همه زحمتکشامون بویژه حاج عباس، حاج پیرمحمدی و حاج حسن تشکر موکنم و امیدوارم انتقادات نابجا و غیبتا و بداخلاقیای این فرزند حقیرشونا به جوونیش ببخشن.


شنبه 25 شهریور 1391

فیلم موهن به حضرت رسول

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

ببخشت. یخورده دور شد ولی بازم مگم.
ما هم به نوبه خودمون اقدام موهن به حضرت رسولا محکوم مکنیم. 


شنبه 25 شهریور 1391

هیئت محبین و حنابندان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

چند وقتی بود که گلواژه معروف مراسم حنابندان از آن حذف شده و شاید کم شده بود , سالها بود که در مراسم حنابندان یکی دو نفر آن هم برای مزاح آن را به کار می بردند  اما ...

دیروز بر حسب علاقه خاصی که به این مراسم داشتم با شنیدن صدای داریه به سمت خانه ای که مراسم در آن انجام میشد رفتم؛ با ورود به خانه حضور جوانان زیادی توجهم را جلب کرد, بسیاری از آنان را در محرم بین عزاداران دیده بودم .

جای تاسف بود ...

ای کاش یکبار.... ای کاش چند بار ....

ولی مدام و هم صدا, با صدای بلند و تقریبا همه آن جوانان جمله معروف را تکرار می کردند ...

برخی زنان به نشانه اعتراض کل می کشیدند, اما افسوس نه صدای هولولو به جایی می رسید و نه اشتیاق آنان حرمت حضور زنان را یادآور می شد.

مراسم تمام شد و مثل همیشه حرفها ماندند.

یکی گفت : "جلوی این همه زن و بچه ..."

یکی گفت: " بچه بزرگ کن اونوقت تو عروسیش حرمت مادر..."

یکی گفت: " هیئت محبین داره خودشا برا محرم آماده مکنه ... "

 

ه.ک


شنبه 25 شهریور 1391

دکتر عارف

   نوشته شده توسط: ذبیح    

   

آخرش قبول شد
پشتکارش قابل تحسینه
دمت گرم رفیق
چندسالی ترک تحصیل کرده بود

رفت دنبال رعیتی!

رعیتی که نه

ملک مال حاج حسن بود و همچین بگو از خودش
از کار و مال دنیا که ارضا شد دوباره تصمیم گرفت درس بخونه
دیپلمشا گرفت و اومد سراغ کنکور
پاشا کرد تو یه کفش که من فقط پزشکی مزنم
شاید دلش برا چوپونون سوخته بود

تو برگه انتخاب رشتش هیچی جز پزشکی نزد
لجباز و یه دنده

سمجه که فقط پزشکی

ولو ده سالم قبول نشه

فک کنم یه سال پشت کنکور موند شایدم دوسال

بالاخره امسال دانشگاه آزاد قم قبول شد
رشتۀ پزشکی

فک کنم بزودی 
"دکتر محمد عارف" پزشک چوپونون بشه

آفرین به این پشتکار

استخدامی برا اصفهان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،


شنبه 25 شهریور 1391

5 تا عروسی جدید

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

عروسیای پنجشنبه 23 شهریور 91
 دوماد: ابوالفضل مطلبی پسر جهانگیر 
 عروس: دوشیزه زهره یزدانی دختر رجبعلی 
مکان: اصفهان
 دوماد: محمدرضا فرمانی اهل اصفهان 
 عروس: دوشیزه فاطمه سعادت دختر حاج حسین 
مکان: اصفهان
 دوماد: مرتضی مستقیمی پسر مرحوم یدالله 
 عروس: دوشیزه مریم براتی دختر عمونوروز 
 مکان: چوپونون 

 دوماد: احسان جلالپور پسر حسن رمضون علی آقابیک 
 عروس: دوشیزه فاطمه جلالپور دختر مرحوم ابوالقاسم مهدی 
مکان: یزد
 دوماد: خالو یحیی پوراکبری پسر رضاقلی  
 عروس: دوشیزه عذرا ابنی دختر غلامرضا 
 مکان: چوپونون 
(البته فک کنم خالو عقد کرده)
ـــــــــــــــ
ایشالا که 99 سال سایشون بالا سر 5 تا بچشون باشه


خبرا از آقارضا رستاقی - منبع: خبرگزاری چوپانان


پنجشنبه 23 شهریور 1391

میتوان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

می توان خیال را زیبا دید
می توان کوچک را دریا دید
می توان نقطه ای از خط سیاه
به بلندای شب یلدا دید
می توان سکوت را جیغ شنید
یا که ارامش روح افزا دید
می توان قشنگی فردا را 
ابی ای چو گنبد مینا دید
می توان شال سیاهی را ساخت
و بَرِ گردن این دنیا دید
می توان بخار یک ابی را
همچو اهی ز دل تنها دید
میتوان هم غم جانکاهی را
افرید و در خیال اندیشید
وبَرِ ستاره ای یا ماه دید
می توان همهمه هستی را
عِطری از خالق بی همتا دید
می توان به افرینش بالید
می توان قشنگ و زیبا خندید
می توان زیبا دید
می توان زیبا دید

 


جوانه ازاد


پنجشنبه 23 شهریور 1391

روباه چوپونونی 3

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


پنجشنبه 23 شهریور 1391

استحکام دیوار باغات

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

  • عکس زیر گویای علت دوام و پایداری دیوار باغات چوپانان با گذشت بیش از یک و نیم قرن میباشد.همانطور که مشاهده مکنید برای حفظ ایستایی و استحکام این دیوار از این ترکیب ساختاری پشت بند هایی ضخیم با پی های سنگی استفاده شده است .
    همچنین به علت اینکه این دیوارها دائما در معرض بادهای شدید همراه با شن این منطقه ، روبرو بودند از بادشکن هایی (ریگ برگردون) برای جلوگیری از اسیب به این دیوار های بلند استفاده میکردند که هنوز هم اثاری از انها را میتوان دید اگر چه هنوز هیچ اقدامی جهت ترمیم این سازه ها از سوی میراث فرهنگی و مسئولین صورت نگرفته.

    • d
      زمستان 1390 _ پروژه روستا 

    منبع: سایت سینا


پنجشنبه 23 شهریور 1391

یا عباس با این مسئولین. خدا ب داد اسلام برسه!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

رئیس دفتر بقایی هامش عجیبی در حاشیه یک نامه اداری از خود برجای گذاشت.
 
رئیس مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری امروز در نامه‌ای به شماره 1218750 خواستار اطلاع‌رسانی دبیرخانه مرکزی به منظور حضور کلیه کارکنان نهاد در آئین زیارت عاشورا شد.
 
در اطلاعیه پیوست این نامه اعلام شده است که ساعت 7:45 صبح فردا سه‌شنبه، مراسم زیارت عاشورا به ‌‌مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) رهبر مذهب شیعه، در محل مقر شهدای گمنام نهاد برگزار می‌شود. 
 
اما نکته جالب، واکنش تعجب‌برانگیز مدیر کل حوزه دفتر معاون اجرایی و سرپرست نهاد ریاست جمهوری به این نامه بود که به آن اشاره می‌شود.
 
ذوالفقاری در هامش نامه غرقی با قید عبارت «فوری» نوشت: «هر دم از این باغ بری می رسد. ما که نفهمیدیم کی به کی است؛ الحمدلله هر کسی هر کاری می خواهد، می‌کند و ظاهرا باید از بیکاری مفرط ناشی شود»!


پنجشنبه 23 شهریور 1391

عروسی مرتضی فخری و دوشیزه براتی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


 جشن عروسی 

( این آش حسین واقعاً حاجت مدهاااا)

دوماد: مرتضی مستقیمی پسر مرحوم یدالله

عروس: دوشیزه مریم براتی دختر نوروز

 

زمان: پنجشنبه؛ 23 شهریور 1391

مکان: چوپونون

ـــــــــــــــ

ایشالا که خوشبخت باشن و 99 سال سایشون بالاسر 5 تا بچشون باشه



چهارشنبه 22 شهریور 1391

ورود لرها ممنوع

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

رییس دانشگاه کشاورزی خوزستان یه نامه به رییس سازمان سنجش نوشته و گفته از دانشجووای سه تا استان(لرستان،ایلام،کهکلویه) پذیرش نگیرن. دلیلشم مشکلات فرهنگی این بدبختاهه. حالا نمایندهاشون ورشوریدن شدید و احتمالا تا استیضاح وزیرم پیش برن.

از امسال پتروس از کتابا حذف شده و دریاقلی جاشا گرفته. اینقد خودمون تندیس ایثار و رشادت داریم اووخ 30 سال فداکاری یه بچه هلندیا یادمون دادن. راسی چرا مث ریزعلی یه تکه پیرنشا آغشته نکرد تو سوراخ؟ یا یه چوب!

آژانس هم یه بیانیه تند دگه داد علیه ایران و اسراییل بهونه اصلی دستش افتاد. گویا مدعین (شایدم فهمیدن) که ایران یه آزمایش سلاح اتمی تو "پارچین" انجام داده و مخان برن بازرسی. ایران نمذارتشون و مگه حسن نیتتونا نشون بدت. اوناهم مگن ایران داره آثار جرما پاک موکنه.

علامه حسن زاده آملی هم چنروزه از پله ها افتاده و قلم تو رونش شکسته. دیروز ظهر از بیمارستان شریعتی تهران مرخص شده. ایشالا بهتر باشه پیرمرد.

قرائتی هم پیشنهاد داده که برای کمتر شدن گناه صیغه را تو دانشگاها راه بندازن. الله اکبر!

فیلم "خورشت آلو و مرغ" با بازی گلشیفته تو آمریکا اکران شده. مگن فیلمش ضدایرونیه.

شهرداری منطقه 21 تهرون مخاد یه ورزشگاه به نام علی کریمی بسازه. مجسمه علی کریمی هم ساختن و نصب مشه جلو ورزشگاه. "علی کریمی" یا "شمارۀ 8" اسم ورزشگاشونه


سه شنبه 21 شهریور 1391

شهادت امام صادق(ع) تسلیت باد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :دلـنوشته های چوپونونی ،

http://media5.irna.ir/1391/13910620/80316713/80316713-3149716.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد