چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته دوم آذر 1391

وبلاگ چوپونون هفته دوم آذر 1391  

ا
این برگه مال سال فک کنم 1322 باشه . زمانیه که مخواستن تو چوپونون درمونگاه بسازن. نوشته تو خونه عبدالرحیم رحیمی جلسه ای تشکیل شده با شرکت 
اکثریت مالکین چوپانان و آشتیان و حجت آبادجهت جمع آوری وجه برای ساختمان درمانگاه که قرار شده مبالغی به این شرح به شورا وام داده بشه : برای چوپانان
حبه ای 15 تومن- حجت آباد حبه ای 7 تومن -آشتیان حبه ای 8 تومن . جالب اینه که از چوپونونم بعنوان مزرعه نام بردن که نوشته مزرعه چوپانان که نمدونم رو چه حسابی ؟ شاید اونزمان هنوز چوپونون کوچک بوده ودر حد یک مزرا بوده و شایدم دلیل دگه ای داشته . هر که بهترمدونه بگه ماهم یادبگیرم.


سه شنبه 14 آذر 1391

پدر صنعت کامیونداری چوپانان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،


محمدعلی بقایی

نویسنده: نسل سومی

محمد علی بقایی فرزند محمد حاج عبدالله یکی از مالکین نسل دوم چوپانان است او متولد     ؟       در سال          1295 ه .ش   می باشد در ابتدای جوانی بیشتر فعالیت خودرا صرف شتر داری و همکاری با پدرش در امور املاک چوپانان نمود .

اما از آنجائیکه جوانی تحول طلب بود و مدرنیزه را دوست داشت بعد از ورود اولین کامیون ها به منطقه انارک تصمیم به خرید یک کامیون گرفت لذا با اشتراک با برادرش عبدالله بعد از فروش چندین شتر یک کامیون بنزینی خریداری کرد اما چون در رانندگی مهارت نداشت اقدام به استخدام یک راننده از انارک نمود.

 در زمان ایشان معمولا در هر کامیون دو یا سه نفر نقش داشتند یکی راننده و دیگری مالک کامیون و سومی کمک راننده یا شاگرد بود که بچه های چوپانانی مانند حسین رضا ،جمشید یاوری ، و اسفندیار کلانتری با ایشان همکاری نمودند تا خود این کمک ها راننده شدند بعد ها شراکت محمدعلی با برادرش به پایان رسید و او به تنهایی مالک کامیون شد او جز کسانی بود که اولین کامیون های لیلاند را خریداری کرد اما بعد از ساله فعالیت در این زمینه بالاخره تصمیم گرفت از کامیونداری دست بکشد و به شغل دیگری مشغول شود در حالیکه چندین راننده ماهر تحویل جامعه چوپانان داده بود

محمدعلی بقایی تا دوران باز نشستگی به عنوان کارمند در شرکت فلز انارک در معدن سیاه کوه مشغول به کار شد و در همین معدن بازنشسته گردید .او برای تحصیل فرزندانش از چوپانان هجرت کرد و چند سال در انارک و چند سال در نائین و بالاخره ساکن اصفهان گردید .ایشان فرزندان تحصیلکرده و موفقی را تحویل اجتماع داد ایشان دارای 5 فرزند دختر و یک پسر می باشد که اکثر آنها تحصیلات عالی را طی کرده اند .تنها فرزند پسر ایشان مهندس مجید بقایی است که نامبرده از دانشجویان موفق دانشگاه صنعتی شریف بوده است من به یاد دارم که مجید که کوچکترین فرزند محمد علی است تا کلاس سوم دبستان دانش آموز دبستان ستوده چوپانان بود .

آقای بقایی یکی از مالکین نسل دوم چوپانان است که به احتمال زیاد با حاج ابوالقاسم زاهدی همسن و سال است و اکنون دوران کهولت را در اصفهان می گذراند

به راستی که برازنده است اورا پدر صنعت کامیونداری در چوپانان بنامیم


سه شنبه 14 آذر 1391

محرم 91 - بزرگترها1

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


  
  
  


دوشنبه 13 آذر 1391

معرفی وبلاگ راه مشاور

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

معرفی وبلاگ راه مشاوره که توسط آقای ابوالقاسم مستقیمی مدیریت میشود.

شما میتوانید سوالات خود را در رابطه با امور درسی ، دانشگاهی ، اجتماعی و ... را در قسمت مربوطه مطرح کنید و جواب را از اقای مستقیمی به صورت نظر یا ایمیل در یافت کنید .و همچنین جدید ترین اخبار و مقالات از دانشگاه ها و سازمان اموزش و پرورش را در این وبلاگ مطالعه فرمائید.

به دوستانی که قصد انتخاب رشته در هنرستان و یا کاردانش را دارند پیشنهاد میکنم رشته هایی که دراین  دو سیستم اموزشی  است را  در وبلاگ مطالعه کنند .

ورود به وبلاگ


منبع :  choopanan.ir


دوشنبه 13 آذر 1391

بز و چپش

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


این هم عکس یه بیله بز وچپش در حال چریدن تو کوهای چوپونون


دوشنبه 13 آذر 1391

محرم91 - دسته زنجیرزن1

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


  
  
  
عکسها از: ذبیح و محمد مرتضوی


دوشنبه 13 آذر 1391

تولد دومین فرزند آقای کلانتری

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

نام : امیر عباس
نام پدر : جابر کلانتری فرزند حاج فریدون
نام مادر : زهرا جلالپور فرزند اکبر محمد یوسف

محل تولد : یزد
زمان تولد : پنج شنبه 9.9.91

تولدت مبارک عزیزم 99 ساله باشی


دوشنبه 13 آذر 1391

کامیونداری در چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

تاریخچه این صنعت در چوپانان

در سالهایی که امور کشاورزی و مزرعه داری در چوپانان در اوج رونق بود و دنیای شتر داری و کاروان های شتر در حال انقراض بود، محمدعلی بقایی و عبدالله بقایی از مالکین نسل دوم چوپانان از شتر دارانی بودند که تا قبل از 1340 نیز از مالکیت چندین نفر شتر برخورداربودند و من به راحتی به یاد دارم که ساربانی به نام جعفر از شتران آنها مراقبت می کرد اما این دو برادر به این نتیجه رسیده بودند که بهتر است شتر های آتشین را جانشین حیواناتشان نمایند و اقدام به خرید اولین کامیون بنزین سوز نمودند حال دقیق به یاد ندارم که این کامیون هندلی بنزین سوز از نوع شورولت بود یا جمس .

چون آنها فاقد مهارت رانندگی بودند لذا رانندهای انارکی استخدام نمودند . در آن زمان هر کامیون به یک کمک راننده نیاز داشت چون کامیون فاقد استارت بود و برای روشن شدن کامیون باید هندل آن به وسیله کمک راننده زده می شد ، و این بود که افرادی چون مرحومان حسین رضا ، جمشید عوض،اسفندیار کلانتری به این شغل کشیده شدند .

یادم هست وقتی اسفندیار اولین کامیون انترناش خود را وارد چوپانان کرد طایفه ایشان چه جشن مفصلی گرفتند و مرحوم حسین حسن بره بزرگی را در جلو کامیون قربانی نمود .موفقیت اسفندیار و جمشید یاوری درامر رانندگی سبب شد که بسیاری از جوانان نیروی کار دهه چهل به بعد برای خود شغل رانندگی را انتخاب کنند . هر چند که عبدالله بقایی خیلی زود از صنعت کامیون داری کناره گرفت و برادرش محمدعلی نیز بعد از خرید لیلاند این صنعت را به کنار گذاشت .

توسعه صنعت کامیونداری

اوج این صنعت از سالهای 1350 به بعد بود که کامیون های ارتناش تبدیل به بنز گردید  اما بعد از 1360تحولاتی در این صنعت به وجود آمد که نمی توانم از ذکر آن خود داری کنم

روزی از مرحوم جمشید عوض سؤال کردم آقای یاوری من به خاطر دارم که شما جزء بهترین رانندگان بوده اید و مدتهاست با همین کامیون بنز فعالیت می کنید اما می بینم جوانانی را که بعد از دوسال کامیونداری ماشین های بهتری و قوی تری را می رانند  خداوند اورا بیامرزد گفت: علتش آن است که من فقط بار می برم ولی بعضی ها در داخل بارشان چیزهای دیگری می برند متاسفانه بعدا با اخباری روبرو شدیم که بعضی از همشهریان راننده گرفتار زندان شده بودند.

در همان مجلس راننده پر سابقه دیگری بود که متاسفانه من نام ایشان را فراتموش کرده ام ایشان گفت که یک زمانی ما از جیرفت هندوانه می آوردیم و در بازرسی نائین وقتی گواهینامه ما را می دیدند که بچه چوپانان هستیم پلیس بدون وارسی به ما اجازه می داد به راه خود ادامه دهیم . اما امروز در یک بازرسی وقتی می بینند که بچه چوپانان هستیم ساعتها به بازرسی ماشین می پردازند .

هر چند که این شغل و این صنعت بسیاری از خانواده های مارا پولدار و ثروتمند کرد اما مضراتی نیز این صنععت برای جامعه ما به بار آورد که عبارتند از :

مضرات کامیونداری برای چوپانان

1- نیرو های کشاورز زاده شغل پدری را رها کردند و به شغل کامیونداری پرداختند . بسیاری از این افراد از بچگی در کنار پدر با تمام اصول کشاورزی آشنا بودند و هریک می توانستند کشاورز فعالی باشند با توجه به اینکه اکثر آنها با سواد بودند .

دلیل  امر فوق، این است که بعضی از آنها که کامیوندار بودند بعدا شغل کامیونداری را رها کردند و به مزرعه داری پرداختند و به نظر من موفق نیز بوده اند

2- بعضی از کشاورزان جوانتر شغل کشاورزی را رها کردند و به کامیونداری روی آوردند که آن هم سبب دلسردی بقیه کشاورزان بود چون می دیدند که همتایشان از نظر اقتصادی از آنها جلو افتاده است نمونه آن میرگل کلانتری بود که در این زمینه موفق بود اما مرحوم غلامرضا رنجبر یکماهی دنبال این شغل رفت اما چون با روحیه او سازگار نبود خیلی زود آنرا رها کرد نمونه های دیگر را من به یاد نمی آورم

3- پولدار شدن کامیونداران سبب شد که آنها منازلی را در شهرهای بزرگ خصوصا یزد و اصفهان خریداری کنند و کم کم همه آنها از چوپانان هجرت کردند به طوریکه جمعیت کاهش یافت و میزان پولی که به روستا می آمد تا مخارج زندگی آنها شود نیز شدیدا کاهش یافت

4-کامیونداران تنها رها سرمایه گذاری را در همان صنعت کامیونداری می بینند و سرمایه های آن جذب این صنعت می شود نه تنها سرمایه های آنها جذب این صنعت شده بلکه هر چه سرمایه نیز در چوپانان بوده است و از مشاغل دیگری چون دامداری، کشاورزی، کارگری، قالی بافی  پس انداز شده به سوی این صنعت رفته و از چوپانان مهاجرت کرده است

5- متاسفانه این صنعت سبب شده که گروهی از جوانان ما به سوی قاچاق مواد مخدر رفته و در نتیجه دچار زندان و بعضی ها دچار اعتیاد شوند . که مشکلات آن گریبان بعضی خانواده ها را گرفته است

6- عوض شدن فرهنگ مردم چوپانان – امروزه در ایام عید وقتی در چوپانان قدم می زنیم کمتر با فرهنگ اصیل چوپانانی روبرو می شویم و کاملا احساس می کنیم که در حاشیه یک شهر بزرگ به تماشا ایستاده ایم

سخن آخر

راهی را که پیموده ایم راه برگشت ندارد . اما بزرگان طایفه کامیونداران برای نجات چوپانان می توانند بخشی از سرمایه خود را صرف احیا چوپانان نمایند منظورم آن نیست که مجانی پولشان را در چوپانان دور بریزند بلکه منظورم این است که به احداث کار گاههایی بپردازند همانطور که در جندق و چاه ملک و خور عمل شده ، تا با ایجاد بازار کار از کاهش بیشتر جمعیت فعال روستا جلوگیری شود .همه کامیونداران در چوپانان منزلی برای تفریح خود دارند اما می دانند که اگر یک روز برای تعمیر منزل به نیروی کار ماهر و غیر ماهر نیاز داشته باشند چنین نیرویی در چوپانان وجو ندارد زیرا نیروی کار مجبور به مهاجرت از چوپانان است. 


منبع: وبلاگ چوپانان آباد


یکشنبه 12 آذر 1391

فرجام قاتلان امام حسین(ع) + جدول

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :وبگردی ،

دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.


افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

«تکیه خبر» با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه کرده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:





یکشنبه 12 آذر 1391

محرم 91 - عزادارهای آینده

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


  
  
  
عکس از ذبیح و محمد مرتضوی


یکشنبه 12 آذر 1391

همکار میطلبیم

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

عذرخواهی موکنم بابت اینکه کم میام سایت و تشکر از همکارای محترم که سایتا روپا نگه مدارن.خودم کم متونم بیام. چون نه گوشی دارم و نه اینترنت درست درمون. ولی عکسا و  خبراما دادم به بچه ها در خدمت هسن. کسی اگه مایل به همکاریه "یاعلی"ا بگه


یکشنبه 12 آذر 1391

به رسم وظیفه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

به رسم وظیفه چند جمله ایا در خصوص عزاداریای امسال حسینیه مگم. هرچند همه خودشون آگاهن و اکثراً خودشون بودن و دیدن

 

با ورود به حسینیه 72 تن چوپونون قبل از هرچیزی تغییرات ساختمون تو چشم مزد. من به نوبه خودم از حاجی پیرمحمدی تشکر کردم و اکثر رفقا هم همینطور. همگی قدردان زحماتی که مسئولای حسینیه طی یکسال گذشته کشیدن بودن. نمخام شیرینی کار خیرشونا تحت الشعاع قرار بدم. ولی امسال دمشون گرم از اون خاک و خولا و بساط بنایی وسط عزاداری خبری نبود. خیلیا برای آماده کردن این فضا اونم در عرض یه سال زحمت کشیده بودن که دست همشونا میبوسیم و از صمیم قلب ازشون تشکر میکنیم. بازم از حاجی پیرمحمدی به عنوان نمایندۀ خدّام الحسین تشکر موکنم و ایشالا اجرش با صاحب حسینیه

محض اطلاع همشهریایی که امسال نبودن بگم که نزدیک 400 متر (دقیقشا نمودونم. ولی تو ذهنم 380 متره) به زیربنای حسینیه 72 تن اضاف شده. خیلی دلواز شده و یجورایی از اون حالت تنگ و تُرُش –بویژه سمت بانوان- دراومده

بازم سپاس

 

امسال شیخ حسینیه شیخ ابوالحسن روحانی بودن که هرشب زحمت منبرا را مکشیدن. دست شیخم درد نکنه. شیخ قول داده خونه اصفهانشا بفروشه و خرج امام حسین کنه. یعنی اگه این کارا بکنه باید دست و پاشا بوسید. ایشالا که قبولش باشه

 

یه شب شیخ روحانی دیر به حسینیه رسید و مردم با سلام و صلوات شیخ جواد اکبری (شیخ دعوتی هیئت) را فرستادنش منبر. آشیخ جوادم فقط مردما نصیحتشون کرد که با هیئت بد نباشن و مگفت هیئت امام حسین هرجا باشه خوبه و از این حرفا. در کل حرفاش اشتباه نبود. ولی یخورده بوی تفرقه مداد. طی این 10 سالی که هیئت داره فعالیت موکنه دگه به همه ثابت شده که مراسم محبین هیچ منافات و سواجدایی از مراسم حسینیه نداره و همه با هم یکی هسیم. مراسما با هم تداخلی ندارن. نصف جمعیت دسته های سینه زن و زنجیر زن و نصف جمعیت مردونه همین هیئتیا هستن. منتاش اینه که یه سبک جدید عزاداریا بیشتر مپسندن و از اونجا که شاید مورد پسند خیلیا نباشه بعد از مراسم حسینیه که بزرگترا مرن بخوابن اونا مرن تو یه مکان دگه تا عزاداریشونا بکنن. یه شبم که میان برا مردم مخونن. پس دلیلی برای اثبات جوونا وجود نداشت. ما بچهای همین پدر مادرا هسیم و خیلی با عزاداریای قدیمم حال میکنیم. خدا شاهده نوحه های حسینعلیا که گوش مدم مووا بدنم سیخ مشه. آخرشم نفهمیدیم این قضیه از کجا آب خورد

 

خیلیا برا حسینیه زحمت کشیدن و زحمت مکشن. اگه یه مراسم تقدیر از زحمتکشا و پیرغلامای امام حسین داشته باشیم خیلی عالی مشه بنظرم. هر سال تو دسته ها و هیئتا یادی از امواتی که برا امام حسین زنجیر و سینه زدن و نوحه خوندن و زحمت کشیدن مشه. پس چه بهتر که تا این عزیزا سایشون بالا سرمون هس ازشون تشکر کنیم

برای شروع از طرف همه مردم بویژه جوونای هیئت محبین از پیرغلام امام حسین

جناب اسا حسن نجفیان فرد

که سالها برا مجالس امام حسین زحمت کشیده تشکر موکنم. ایشالا 120 سال خادم الحسین بمونه و سایه ش بالا سر عزادارای حسینی باشه

برا سلامتیش صلوات

 

اگه یه شیرمرد پیدا مشد و این نوحه خونای حسینیه را نظمشون مداد عالی مشد. خود این عزیزا تو شور عزادارین و شاید متوجه نباشن. ولی بی نظمی خیلی به چشم میاد. هرسال یکی دوتا تنش تو هیئت زنجیرزن داریم. همین امسال نزدیک بود دوتا از نوحه خونامون به سر و کله هم بزنن. بازم تاکید موکنم که هدفشون خیره همه ولی خداییش جالب نی. همه خوب هسن و همه مخان مجلس امام باشکوه برگزار بشه. اما وقتی نظمی تو کار نباشه سوءتفاهم بوجود میاد. پس چه بهتر یه نفر بیفته جلو و یه برنامه عادلانه بریزه که نه کسی زیاد بخونه و نه کسی طولانی. وقت بده بشون. نوحه ای که نمشه باهاش زنجیر زدا خیلی راحت کنار بزنه. تا کی رودرواسی!

 

یادش بخیر. داره به خاطره ها مپیونده. یه زمانی دوتا ردیف زنجیرزن بود. یکی دوتا طبلی و سنجیم وسط هیئت بودن. اساغضنفر و علی فتحی و یکی دوتا دگه هم وسط هیئت راه مرفتن و نظم مدادن به هیئت. حسین براتی هم گاری باندا و بلندگووا هل مداد. یه نوحه خون و نوحه خون بعدی هم بودن. چقدم خوب بود.

ولی الان به جرات مشه بگی که سه تا صف داریم. صف وسط که بسیار شلوغتر از صفای کناره. هرکسی برا بچش یه طبلو و سنجو خریده و یاعلی! بابا این که وضع هیئت داری نی که.  خداییش گیر ندت به من که زنجیرزن نیسم. مطلبا بگیرت. بیخیال اونی که مگه. این حرف خیلیاهه. هم دسته از شکل و شمایل افتاده، هم بینظمی زیاد شده. واقعا بدون ریتم مزنن.

یچی دگهم بگم تا یادم نرفته. اصن اصل وجودی سنج و طبل برا اینه که اولا و آخرا هیئت رو ریتم بزنن و قاطی نشه. ولی الان یجورایی صدای نوحه خون و متن شعریکه باید اشک مردما دربیاره تحت الشعاع صدای طبل و سنجه. مردم بیشتر گارامب و گورومب مشنون تا صدا نوحه خونا. بویژه تو ساختمون حسینیه. طبل و سنج زنا داخل حسینیه یخوردهو از تی دل نزنن قشنگتر مشه بنظرم


امسال از چن نفر شنیدم که از رفتار اونایی که تو حسینیه غذا مدادن راضی نبودن. یکی دوتاشون دعوا هم کرده بودن و دوبارشا که من خبر دارم وسط سفره امام حسین "ـــوه" هم به دهن هم گذاشتن. خفت! کاری ندارم کی مقصر بوده. ولی خداییش برای یه نفر سخته که بخاد تنهایی 5000 نفرا غذا بده. خسته مشه. مردم حرف مزنن. غذا اضاف مگیرن. مبرن. خلاصه رو اعصابش مرن. ولی کسی که خودشا نوکر امام حسین مدونه یخوردهو باید بیشتر مراعات کنه و با منِ عادی یخورده متفاوت باشه. وقتی خستهت یا مبینت اعصابتون داره بهم مریزه جاتونا بدت به یکی دگه. قضیه خودنمایی که نی خدانکرده. 5000 نفر نشستن به هرکه بگت بلند مشه و کمک موکنه.


در کل امسال عزاداری خوبی داشتیم. هرچند آخرش نفهمیدیم کی با قنداق تفنگ تو کمر حضرت رقیه میزد. خلاصـــه. دست همه و همه درد نکنه. ایشالا اجر همه زحمتکشا با امام حسین


جمعه 10 آذر 1391

عکس چپش

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

ا
اینم یه عکس هنرمندانه از بچه های محیط زیستیمون - 


جمعه 10 آذر 1391

گردشگری چوپانان

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


پنجشنبه 9 آذر 1391

مرا ببخش...

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خبرای دگه ،

مراببخش اگر بی بهانه می خندم

به محض دیدن تو،کودکانه می خندم

 

هوای خانه ی من ابری است و طوفانی ست

ازآن کنار تو بیرون خانه می خندم

 

مراببخش که گفتی: نخند دیوانه

ومن به این سخن عاقلانه می خندم

 

مراببخش که وقتی تو شعر می خوانی

غزل،سپید،دوبیتی،ترانه ،می خندم

 

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

برای آنکه کند غم کمانه می خندم

 

چنان صمیمی و خوبی که وقت دیدارت

من از صمیم دلم عاشقانه می خندم

 

کنار تو غم و دردی به جسم و جانم نیست

چو رود شاد به دشتم روانه ،می خندم

 

خیال بد نکنی،گریه نیز می دانم

ولی بدون تو ،تنها،شبانه.....می خندم

 

شادمان و سلامت باشید

 

شکار

   نوشته شده توسط: چیتا    


اینم عکس یکی از شکارایی که پارسال خارجیا با مجوز تو منطقه عباس آباد زدن


چهارشنبه 8 آذر 1391

شیخای امسال هیئت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

طبق روال هر ساله هیئت برنامۀ قبل از نوحه خوانی سخنرانی روحانی بود.
چند سطریا درباره شیخ منویسم براتون.

شب اول شیخ روحانی بود و 5 شب دوم آشیخ جواد فکر کنم اکبری



شیخ روحانی با هیئت موافق نبود از اول. البته نه اینکه با اصل هیئت مخالف باشها. ولی با سیستم عزاداری ما موافق نیست. کم وبیش حرفایی درباره سن سن گفتن و قضای نماز صبح و لخت شدن و ... ازش به گوش مرسید. بهر حال 5 شب اول هیئتا برامون آخوندگری کرد و واقعا جای سپاس داره. آماده کردن دوتا منبر و از طرفی روضه های خونگی با اون سن و سال خیلی انرژی گیره که جای تشکر دارهولی یه حرکت اشتباهم کرد که خیلی پسندمون نشد. کلا بنظرم آدم باید تکلیفشا با خودش و دیگران مشخص کنه. نه اینکه پشت سر علی نماز بخونه و سر سفره معاویه بشینه ناهار بخوره. شیخ با همه جوونا بهبه و چهچه داره و شوخی و خنده و ازشون مخاد مسجدی بشن. ولی چند شب رو منبر حسینیه فقط برا تخریب جوونای هیئت صحبت کردخلاصه یه تکه کوچولو هم که بود بهشون مپروند. دگه کارا به جایی رسوند که شبای آخر اکثر بچه ها پا سخنرانی شیخ وانمیسادن. البته کار فن بیان شیخ درسته و حرفاش دنبال هم میومد. سخنور قهاریه.



5 شب دوم یه شیخ اردکونیا اوردنش. اولش فکر مکردم نوۀ مرحوم غضنفر موساهه. ولی بعد تکذیب شد. نمدونم چجوری بگم که اهانت آمیز نباشه. ولی این شیخ که ما دیدیم و شما دیدین در حد همت آباد و نعمت آباد بود. یعنی بره اونجا و برا خودش تو سکوت و تنهایی روضه بخونه. از این طلبه کوچولووا که خودشون فکر موکنن خبریه. فکر موکنن عقل کل هسن و از همه بدتر اینکه این شیخ فکر مکرد با یه مشت بیسوادی طرفه. این که صدا نداشت و روضه خون نبود خو بگذریم ازش چون دست خودش نیست. ولی منبرای ضعیفتر از منبرای آشیخ جواد هنو ندیده بودم. حتی شیخ حکیم در کل حرفی برا گفتن داشت. اما این شیخ دوتا جمله هاش پشت سرهم نمیمد. تو تموم منبراش چنتا تکه میومد که بگه من طلبه با شما مردم عوام فرق دارم. "از منِ طلبه گرفته تا شماها" یا اینکه " منم یکی هستم مثل شما" از طرفی موضوعای ضعیف که یجورایی آدما از اسلام و هیئت و امام حسین دور مکرداین بحث دگه جا افتاده که هیئتا و امام حسین برا همه هسن. حتی منِ خلافکار. شاید ارشاد شدم. مگه قصه های رسول ترک و قاسم جگرکی و علی کندابی ساختگیه؟! چرا فکر مکنت هیئت فقط جای آدمای معصومه؟ مگه خود شما معصومید؟!

بگذریم...

شیخای ما یه نکته را توجه نداشتن امسال و اونم اینکه مخاطبای هیئت محبین اهلبیت چوپونون با مخاطبای دگشون فرق دارن. مخاطبای محبین طی سخنرانی نه چورت مزنن و نه ماشین معامله موکنن. نه گرد دور هم مشینن و نه دنبال شوخی مسخرهن.مخاطبای محبین اهلبیت سرتاپا گوش مشن که دوکلمه حرف حساب بشنون. شیخامون توجه نکردن که مخاطبای هیئت محبین کسایی هسن که پا منبرای عالم فرزانه شیخ حمید سعادت نشستن و تو تموم بحثا و منبراش مشارکت داشتن. بارها از شیخ حمید خواستن بحثشا ادامه بده و دنبال چیز یادگرفتن بودن. اما همه امسال فقط منتظر بودن منبر تموم بشه و به عزاداریشون برسن.

و اما نتیجه اخلاقی:

هیشکه پسرخاله خودم نمشه



چهارشنبه 8 آذر 1391

یک گروه توریست دگه درچوپونون

   نوشته شده توسط: چیتا    

ایناهم یک گروه توریست دیگه که تو این چندروز تعطیلی اومدن چوپونون و با اینکه روز تاسوعا هم بود مجبور شدم ببرمشون تو ریگا بگردونمشون که خاطره خوبی از ماداشته باشن و چوپانان اسم درکنه- خلاصه که بردمشون آشتیان و از اونجا تا چوپونون را از تو ریگا پیاده آوردمشون که خیلی خوششون اومده بود و الانم تو سایتشون رفتم که خیلی تعریف کرده بودن از چوپونون و ریگاش.
خلاصه که به همت یکی از عزیزان چوپونونی تور چوپانان گردی داره کاملا راه میفته و انشاالله روزبه روز بهتر مشه و از این طریق چوپونون یه رونقی مگیره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد