چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته سوم آذر 1391

وبلاگ چوپونون هفته سوم آذر 1391  

چنتا خبر نصفه کاره

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

خوشم میاد اگه چنروزم نباشم هیشکه یادی ازمون نموکنه ببینه مُردم یا زندهم!!
انگار خوب به نبودنم عادت کردتا!!
تاسوعا بارون خوبی بود. ولی پنجشنبه که گذشت آسمون سُر شده بود. یعنی سیل میمده از آسمون. من که نبودم. ولی دوستان خیلی تعریف سیلا موکنن.
ولی رد که مشدم رودخونه نه اُو آب داشت و سلخ سعادت آبادم پر آب بود. یعنی اگه برنامه چوپونون دارت اینهفته حتما یه سر به سعادت آباد (روبروی زورمند) و سلخش بزنت. جای دنج خوشیه.
اون هفته جاتون خالی آش نذری حاج داراب بود که خیلی چوپونونیا دور هم جمع بودن تو یزد. عکسا و خبرشا تو فیس بوک تو گروه "چوپانانیهای مقیم یزد" زدم. البته گروه مختص یزدیاهه و بقیه امکان دیدنشا ندارن فعلا.
خوب شد یادم اومد... گروه "چوپانانیهای مقیم یزد" تو فیس بوک تازه تشکیل شده و هدف اصلیشم اینه که چوپونونیای مقیم یزد دور هم جمع بشن تا به این بهونه پیوندشون با وطنشون محکم باقی بمونه. یزدیا بین تو گروه و بچهای شهرای دگه هم به فکرش باشن بدویی نی. 
همونطور که مدونت انتخابات ریاست جمهوری و شوراها هم داره نزدیک مشه. یه مقاله توپ براش دارم آماده موکنم. خیلی رک و بی رودرواسی. خیلیا را مخام براتون روبریزم . البته قصد آبروریزی نی. ولی سرنوشت چوپونون لااقل برا 4 سال دست ایناهه. لذا باید بهترین انتخابا را داشته باشیم. فکراتونا بکنت تا بعدا یه بحث مفصل داشته باشیم


یکشنبه 19 آذر 1391

اولین سیل امسال

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


پنجشنبه شب یه بارون حسابی گرفت وجمعه صبح اولین سیل امسال به چوپونون رسید و این موقع سال سیل اومدن خیلی خوبه و خدا بخواد نشون از این داره
که امسال سال خوبیه و بهار ساله . امیدوارم که تا عید مرتب از این بارونا بیاد.


یکشنبه 19 آذر 1391

سالگرد شادروان حاج حسین کلانتری

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

مراسم سالگرد حاج حسین کلانتری درروز پنجشنبه 91/9/23 در مسجد جامع چوپانان منعقد میگردد.
زمان:2 الی 4 بعدازظهر.
حضور گرم سروران ارجمند موجب شادی روح آنمرحوم وتسلی دهنده بازماندگان خواهد بود.
روحش شاد ویاد وخاطره اش گرامی باد.


یکشنبه 19 آذر 1391

حریم سلطان یا حریم شیطان..؟؟؟؟

   نوشته شده توسط: هیچکس    

درود...

چند ماهی میشه از شبکه تلویزیونی GEM سریال ترکیه ای حریم سلطان پخش میشه و میشه گفت نزدیک به 70% مردم ایران حتی افراد پر مشغله ای مثل دکتر گیریزوف (!) پی گیر و بیننده این سریال هستند... کما اینکه این سریال در ترکیه هم بعنوان پرهزینه ترین و البته میشه گفت جنجالی ترین سریال نیز شناخته شده است ...

 http://marshal-modern.ir/Archive/33973.aspx

شاید سریالهای تاریخی همیشه بین ما ایرونیها جذابیت زیادی داشته باشه اما اینکه این سریال با اون تاریخی که ما ازش شناخت داریم چرا از یک شبکه ایرانی در حال پخش هست کمی عجیب وانمود میکند ...

 

هر چند که شبکه GEM خیلی سعی بر روابط خوب هنرپیشگان این سریال با ما ایرانی ها کرده و یه جورایی با پخش تصاویر هنرپیشگان اصلی این سریال در حال گفتن Hello Iranian You Are Watching GEM TV به نوعی تی تاب رو برای بینندگانش پرتاب کرده و همه هم خیلی خوب از این تی تابها استقبال میکنند و یکی مثل من و شما اگر روزهای زوج این سریال رو نبینیم انگار یک چیز مهمی رو گم کردیم و ...

 

اما چرا انقدر حرفهای ضد و نقیض در ارتباط با تاریخ و این سریال زیاد است ... شما بخونید اصل تاریخ و شخصیتهای واقعی این افراد رو و در پایان خود قاضی این سریال باشید ... :

بقیه را درادامه مطلب بخوانید

 

..


ادامه مطلب

یکشنبه 19 آذر 1391

چوپانان ازنگاه دیگران-قسمت دوم

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خاطرات چوپونونی ،

 

چوپانان از نگاه آیت الله صادق خلخالی

قسمت دوم

اهالی چوپانان می گویند که آدم اگر بخواهد قریب یکساعت در بیرون بماند باید گوشهای خویش را از رمل پاک کند ما که در آنجا قریب شش هفت ساعت مهمان بودیم خانه را که جارو کرده بودنددوباره از شن ورمل پر شده بود ، هوا به سبب رمل عالباٌ تیره است در نزدیکی چوپانان دو تا ده دیگر سبز و خرم دیده می شود که یکی حجت آباد و پائین تر از آن ده آشتیان است که با آشتیان تفرش همنام است ده دیگری هم بنام همت آباد در نزدیکی چوپانان وجود دارد و دیگر دهاتها مثل چاهملک –مهرجان-بیاضه –مصر –گودار پشت بادام –گرمه – رباط  -جندق و عروسان

نرسیده به چوپانان ماشین ما خراب شد یک نفر که با ما همراه بود فرستادیم آبادی، آمدند ماشین را روشن کرده و ما را به آبادی بردند. اوضاع جغرافیایی چوپانان و واقع بودن آن در رملستان جالب توجه است از اسفالت و جدول بندی خبری نیست .دهی است با 1500 نفر ساکن. در جنوب غربی ده باغات خرما و انجیر دیده می شود که منظره جالبی دارد . به برکت همان آب ،سبزه و گل و گیاه و نخل و کشت وزرعوجود دارد .یکی از باغبانان را درکنار دیوار باغی با لباس مندرسی که داشت معطل کرده و مشغول حرف زدن شدیم.می گفت این سبزه ها ارزن است که با آن آش خوب می پزند و یک وعده غذای ماست-پیاز خوب در آنجا به عمل می آید که فصل کندن آن بود که ما به آنجا رفتیم ،پیازش شیرین و پر آب است .همه جیز می توان در آنجا بعمل آوردبا وجود آب.اما آب حکم کیمیا دارد که در زیر زمین و به عمق 30 متری است و بیرون آوردنش محتاج موتور است که از قدرت اهالی و مردم فقیر ساخته نیست.دولت هم به آنجا ها اصلاٌ توجه نمی کند .در صورتیکه مکانهایی مثل چوپانان که ناحیه ای پر آب در کویر است باید بیشتر مورد توجه باشد .

خودم تا انارک نیامده بودم اسم چوپانان و خور را نشنیده بودم. مردم آنجا فقیر و گله دار و شتردارند.مردم با محبتی را درآنجا دیدم که هیچ دست تمدن به آنجاها نرسیده و درکمال خوبی از ما پذیرایی کردند . در اطراف ما حلقه زده بحرفهای ما گوش می دادند.خلاصه تا مغرب در آنجا بودیم.

از برق خبری نبود . می گفتند موتور برق خراب شده و برای تعمیر به اصفهان برده اند و هفت ما از این کار گذشته بود و هنوز نیاورده بودند1 . می گفتند می خواهیم برویم و بیاوریم، با اینکه تابستان آنجا خیلی گرم است و احتیاج به پنکه و کولر و یخچال زیادتر است با این وصف مردم تابستان را کذرانده و هوا روبه سردی می رفتو دیگر احتیاجی بدان نبود.البته کمبود بودجه در این وضع دخالت کلی داشت .در بعضی از خانه هایخچال نفتی وجود دارد که با آمدن مهمان آنرا راه انداخته و با آب خنک و روی باز از مهمان پذیرایی می کنند و بعد از رفتن مهمان یخچال را هم خاموش می کنند.

تابلویی را که در بالای دری که خیلی کوتاه و قریب یکمتر بلندی داشت مشاهده کردم که در بالای آن نوشته بود کمیته مرکزی حزب ایران نوین و درش قفل بود و معلوم بود که برای "نما" رده اند.

از دکتر و دوا و بهداشت و قابله در آنجا من کسی و چیزیرا مشاهده نکردم.می گفتند با وجود احتیاج کامل قابله در آنجا نیست و چندی قبل زنی در حال زایمان سزارین 2کرده بود و بچه اش پنج روزه و دختر بود که پدرش می برد اصفهان و تحویل شیرخوارگاه می دهد.

تفریح بچه ها در کوچه ها تیر و کمان و بازی با جان گنجشکها بود .زبان اهالی زبان مخصوصی است که با زبان انارک چندان فرق ندارد.

می گفتند درقدیم چوپان ها آنجا را ساخته اند و بدین مناسبت چوپانانش می گویند. اطراف آنجا برای گله داری و پرورش درخت خیلی مناسب است به شرط تهیه آب.

درختان خرما سر به فلک کشیدهدر وسط مزارع دلربایی عجیبی داشتند گویی که همه درختان آقایی و بزرگی می کنندبا خرماهای تازه رس سرخ و نارنجی و زرد خویش مایه فخر مزارع چوپانان بودند .

از دیدن این منظره در وسط کویرخشک و بی آب و علف چقدر شادی و سرور به انسان دست می دهد گویی انسان از برهوت وارد بهشت برین شده است. اما در مقابل با دیدن مظاهر فقر که در پیشانی همگان براحتی خوانده می شود انسان بی اختیار نا راحت می شود .چروک زود رس د رپیشانی مردانی که به پنجاه نرسیده اند بلکه می توان گفت که چهل بهار از عمرشان نگذشته است انسان را بیاد کار های طاقت فرسای آنها می اندازد که در این خطه ایران زمین برای خود و اطفال خود چه زحمتها که متحمل نشده اند .مایه افتخارتاریخ و بشریت همین مردم بینوا و فقیر دوران هستند که می توان گفت در عرض سال یکبار آنطوریکه دلشان بخواهد نتوانسته اند یک شب را با شکم سیر بفردا برسانند.

نقل از کتاب :خاطرات در تبعید نوشته صادق خلخالی

1- موتور برق از چوپانان دزدیده شد و به بهانه تعمیر خارج گردید و دیگر هرگز بر نگشتآقای محمد عمادی در آنزمان ریس شورای ده بود و به احتمال زیاد از جزئیات آن با خبر است 
2- همسر مرحوم علی پرکاس سر زا رفت و این اصطلاحی است که در چوپانان استفاده می شود و آقای خلخالی پنداشته سر زا رفت یعنی سزارین شد
منبع:چوپانان آباد


نویسنده: نسل سومی

در مقاله ای که در باره مراسم عاشورای امسال در وبلگ چوپونون توسط آقای ذبیح نوشته شده بود به چند موضوع قابل اندیشیدن بر خوردم که برای آنکه شما نیز مانند من به آن بیندیشید آن نکات را در زیر نقل میکنم :

1- امسال از چن نفر شنیدم که از رفتار اونایی که تو حسینیه غذا مدادن راضی نبودن. یکی دوتاشون دعوا هم کرده بودن و دوبارشا که من خبر دارم وسط سفره امام حسین "ـــوه" هم به دهن هم گذاشتن. خفت! کاری ندارم کی مقصر بوده. ولی خداییش برای یه نفر سخته که بخاد تنهایی 5000 نفرا غذا بده

2- در کل امسال عزاداری خوبی داشتیم. هرچند آخرش نفهمیدیم کی با قنداق تفنگ تو کمر حضرت رقیه میزد

3- هرسال یکی دوتا تنش تو هیئت زنجیرزن داریم. همین امسال نزدیک بود دوتا از نوحه خونامون به سر و کله هم بزنن. بازم تاکید موکنم که هدفشون خیره همه

4- و در قسمت نظرات نظر زیر توجهم را جلب کرد:

یاس

یکشنبه 12 آذر 1391 07:56 ق.ظ

سلام اقای ذبیح اصلا خوب نیست هیت عزاداری چوپانان می دونید چرا؟آخه اومدن زجیر یاسینه بزنن برای امام حسین یا اومدن چشم چرونی کنن زن مردم یا دختر مردم ببینن تا نور چشمهاشون زیادتر بشه مردها پسرها
وقتی ادم این چیزها را می بینه دلسردومنصرف میشه از هیت عزاداری خواهشا اگه برای امام حسین سینه یازنجیر میزنن درست ..............مرسی

پاسخ ذبیح : قبول. ولی همه جاییه. مختص چوپونون نی. تو محیط باز و اون بلبشو واقعا نمشه هم عزاداری کنی. عزاداری مخایی هیئت محبین. به بیرون هیئت خودم و بقیه کاری ندارم. همه یه سری ایراداتی دارن. ولی خداییش تو هیئت هیچی جز عزاداری دیده نمشه.

 

خوب اکنون من افکارم را می نگارم

این مسائل مرا به یاد ایام کودکی و نوجوانی انداخت ، ما بچه های 1330 تا 1357 از نظر مذهبی هیچ آموزشی نمی دیدیم نه از قرآن خواندن خبری بود نه جلسه قرائت قرآنی بود ، نه نماز جماعتی بود. فقط بعضی معلم های نائینی تا حدی قرآن بلد بودند و اگر کسی قرآن می آموخت خیلی ابتدایی و بدون قاعده و اصول علمی بود .

نماز ظهر و عصر در مدرسه جماعت خوانده می شد که شاید بسیاری نماز خواندن را اینگونه آموختیم. آموزش احکام خیلی ضعیف بود . ما از مسلمانی محرم و صفر را داشتیم و فقط نوحه های تکراری را می شنیدیم و سینه می زدیم .من یکبار نفهمیدم سید ریاض روی منبر چه می گفت  اما سید دلتنگ را دوست داشتم چون زیر آواز می زد.

من در مسجد چوپانان بارها رقابت سید ریاض و کربلا سید حسین را دیده بودم و بعدا ز فوت مرحوم ریاض من این رقابت را بین حاج سیحسین و شیخ روحانی دیدم

سوال من این است آقای ذبیح از قدیم گفته اند خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج

آیا ما توانسته ایم اسلام را صحیح بیاموزیم ؟ آیا اسلام را صحیح به ما آموزش داده اند ؟

شما نظر یاس را بخوانید .. درد بزرگی است

واقعا تاریخ آموزش دین در چوپانان باید نوشته شود ، شاید راهگشا باشد.

منبع  http://chopponoon.mihanblog.com/post/1521  


منبع: چوپانان آباد


جمعه 17 آذر 1391

حاج مندلی رمضون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

مختصری از معرفی نامه یکی از بنیانگذاران چوپانا ن

حاج محمدعلی رمضان [ مستقیمی]

تهیه کننده: نسل سومی

 متاسفانه عکس ایشان را نیافتم

نام پدر رمضان    نام مادر ؟           متولد سال    ؟        محل تولد   انارک     سال وفات   ؟      محل وفات    چوپانان

آرامگاه ایشان در میان قبرهای خاکی قرار دارد

او دوهمسر انتخاب می کند که نتیجه آن تعداد زیادی پسر و دختر بوده است که از همسر اول او یک پسر و سه دختر و از همسر دوم او دو پسر و دودختر به سنین بزرگسالی می رسند پسران حاج محمدعلی عبارتند از حاج محمد مستقیمی – میرزا مهدی مستقیمی – میرزا محمدرضا مستقیمی  و به تعبیر فرزندشان استاد مستقیمی معروف به شیخ شل که از تاثیر گذاران در سازندگی چوپانان بوده اند

همسر دوم ایشان بیگم جانی صدریه در سیل بنیان کن چوپانان به علت کهولت نمی تواند فرار کند و در زیر آوار کشته می شود که بعدا در هنگام خاکبرداری قلعه خرابه چوپانان استخوانهای او کشف و در قبرستان چوپانان مدفون می شود

اقدامات مهم حاج محمد علی

او علاوه بر اینکه یکی از شتر داران انارک بوده و کاروان داری می کرده است یکی از مالکین مزرعه اسماعیلان در انارک بوده روزی در تابستان به مزرعه می رود تا به کار های کشاورزی برسد زنبوری آلت تناسلی او را می گزد و او به حالت مرگ می افتد نذر می کند که اگر شفا یافت در کنار اسماعیلان آب انباری را برای آب آشامیدن عموم وقف کند و خداوند به او شفا می دهد و حاج محمد علی آب انبار را احداث می کند که تا کنون پا برجاست و مورد استفاده واقع می شود .

دومین کار مهم ایشان احداث چوپانان است که به کمک سایر اقوام و دوستانش به این کار مهم اقدام می نماید  و بقیه ماجرا را از زبان نوه ایشان دکتر صدریه می خوانیم

بر گرفته از اثر نوه ایشان  دکتر عبدالرحمن صدریه از کتاب قریه ماDr. عبدالرحمن صدریه

اکنون دیگر شترداران قزیه ما کاروانی راهی نمی کردند، دیگد اقتصاد درهم ریخته کشورباری تولید نمی کردکه نیاز به جابجا شدن آن باشد ،دیگر یاغیان و چپاولگران هم غنیمتی عاید نمی کردند که بتوانند با آن شواران و تفنگداران خود را نگاه دارند.مردمان قریه ما دیگر در آن مکان کار چندانی نداشتند و بایست از آن پناهگاه ایمنی که روزگاری با پول دولتساخته شده بود بگریزند و به جایی روند که کاری وجود داشتو انسان می توانست نیازهایش را تامین کند..............

پدر مادر من[منظور حاج محمدعلی رمضان] که درپی شتر هایش به همه جا رفته بود ،که برای زیارت خانه خدا دوسال تمام در راه بود وبینالنهرین،شامات،مصر و عربستان را دیده بود،که با دوشتر رفته بود و با یک شتر به خانه برگشته بود،که چون باز گشت ملقب به بابا حاجی شده بود ،که درخانه دو زن داشت و تعداد زیادی پسر و دختر ،از جمله مادر مرا داشت،که نامزد پسر دائیش بود، که در پهنه جهان چیزها آموخته بود و میدانست ،صنعت،تجارت و زراعت سه رشته تولیدندو هر یک نقشی بر عهده دارند ، که می دانست او نمی تواند صنعتگر گردد،چون هیچ صنعتی نیاموخته بود ، که می دانست او دیگر نمی تواند تاجر باشد ،چون شترهایش را از دست داده و دیگر سرماتیه ای نداشت ، تصمیم گرفت زراعت را پیشه خود سازد.تا انجا که هنوز در توان داشت توشه راه کرد و با چند مقنی در کویر پیش رفت تا به جایی رسید که بارها در سفر های خود آنجا را برای زراعت مناسب یافته بود .

در آنجا ماند و کندن قناتی را آغاز کرد و آنقدر قنات را کند تا دیگر برای کندن آن هیچ نداشت . به قریه بازگشت و دو شریک یافت و با واگذاری دوسوم قناتی که هنوز کار کندن آن به پایان نرسیده بود ،سرمایه لازم برای ادامه کار را فراهم ساخت ، قنات کنده شد ،آبی فراوان جاری گشتو مزرعه ای بزرگ بنا شد که نامی بس زیبا بر آن نهادند،آنجا را حاجی آباد نخواندند،آنجا را محمدآباد ،یا علی آباد هم نخواندند،آنجا را به نامی نامیدند که پسوند آباد نداشت و حکایت از ذوق سرشار نامگذاران می کرد .اینها کاری نو یافتند ، اینها با عشقی فراوان کار تازه را دنبال کردند ثمر داد،باغ آنها میوه داد ، بر آنها برغاله زائید و میش آنها شیر داد . شتر داران دیروز زارعین امروز شدند.


منبع: چوپانان آباد


پنجشنبه 16 آذر 1391

سرشماری وحوش منطقه عباس آبادچوپانان پایان یافت

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


 
اجتماعی / پنج شنبه 16 آذر 1391
مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان گفت: سرشماری وحوش منطقه عباس آباد نایین به مدت چهار روز انجام شد.
10:57
 

به گزارش باشگاه خبرنگاران کیومرث کلانتری دیروز در نایین افزود: این طرح به منظور برآورد جمعیت پستانداران و کسب اطلاع از تغییرات جمعیتی وحوش نسبت به سال های گذشته انجام شد.
وی بررسی عوامل تهدید و نقاط قوت مناطق مستعد برای ارتقای سطح حفاظتی و شناسایی زیستگاه های مناسب برای احیای جمعیت گونه های وحوش را از دیگر دلایل اجرای این طرح بیان کرد.
کلانتری افزود: منطقه عباس آباد که در غرب پارک ملی و منطقه حفاظت شده سیاهکوه استان یزد قرار گرفته است در سال 1384 به منطقه شکار ممنوع تبدیل شد و از سال 1388 به دلیل قابلیت های فوق العاده به پناهگاه حیات وحش ارتقاء یافت.
مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان افزود: پناهگاه حیات وحش عباس آباد یکی از 10 زیستگاه مهم یوزپلنگ آسیایی در کشور است و با 305 هزار هکتار وسعت تنوع گونه ای خوبی دارد.
وی گفت: در این منطقه جمعیت قابل قبولی از قوچ و میش ، کل و بز، جبیر، آهو و خرگوش وجود دارد.
وی اضافه کرد: پلنگ، گربه شنی، سیاه گوش و یوزپلنگ از جمله گربه سانان موجود در این منطقه است که در کنار انواع دیگری از پستانداران و بسیاری از گونه های پرندگان، غنای تنوع زیستی این منطقه را افزیش داده اند.
کلانتری افزود: پیش از این، سرشماری وحوش در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش قمیشلو، کلاه قاضی و منطقه حفاظت شده قمصر و برزک انجام شده بود و سرشماری دو منطقه دیگر باقی مانده است.
وی گفت: نتایج نهایی سرشماری در استان، تا پایان سال اعلام می شود.
سرشماری از روز شنبه در منطقه عباس آباد آغاز شد و تا پایان روز سه شنبه ادامه داشت.
منطقه حفاظت شده عباس آباد در کیلومتر 190 شرق نایین در شرق استان اصفهان قرار دارد.
/ پایان خبر/



پنجشنبه 16 آذر 1391

16 آذر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،


پنجشنبه 16 آذر 1391

محرم 91 - بزرگترها2

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


  
  
  
  


چهارشنبه 15 آذر 1391

سرپرستی حموم

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،


این برگه هم مال سال 1329 هسته که سرپرستی حموم را دادن به آقای عبدالرحیم زاهدی و قرار شده که ماهی هم 100 تومن 
حقوق برداره. اون زمون کسی حموم تو خونه نداشته وکل مردم حموم عمومی میومدن و آبشم با هیزم گرم مکردن که کار
خیلی مشکلی بوده . من پرسیدم مگفتن چندنفرفقط مآموربودن که هیزم برای حموم میاوردن و شغلشون همین بوده. خلاصه
که قدیما خیلی زحمت مکشیدن.قدرامکانات حالا را بدونت و شکرشا به جا بیارد.


چهارشنبه 15 آذر 1391

چوپانان ازنگاه دیگران

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خاطرات چوپونونی ،


چوپانان از نگاه آیت الله صادق خلخالی

قسمت اول

یکی از روز های جمعه اوائل شهریور 52 با یکی از رفقا رهسپار چوپانان شدیم . از انارک که بیرون آمدیمراه خاکی جلومان بود بطرف شرق ،سپس پیچ خورده بطرف شمال ،از سر گردنه ها گذشتیم و بعد از طی قریب یک فرسخ راه صعب العبور گردنه و دره و کوه وارد جلگه شدیم . در پنج فرسخی انارک طرف دست چپ فرود گاه اضطراری دیده می شود و در طرف روبرو نزدیک فرود گاه محلی است بنام چاه خربزه که سابقا معدن بوده و الان تعطیل است و چند دستگاه ساختمان گلی و خشتی در آنجا بطور پراکنده وجود دارد.چاه آب موتوری که سابقا کار می کرده فعلا تعطیل است.

در چاه خربزه دو نفر به چشم می خورد .یکی پیر مردی بود که متصدی تلفن آنجا بود و سابقا در معدن آنجا کار می کرده و یک پا بیشتر ندارد و پای دیگرش براثر تصادف در معدن ازبین رفته است . روی پای دیگرش هم زخم بود و می گفت سالکی است که مرتب خارش میکند. می گفت هر ماه صدو پنجاه تومان حقوق می گیرد. لباسش خیلی چرک و مندرس و بدنش بسیار کثیف بود .

به ما زیاد اصرار کرد تا برایمان چای درست کند . ما قبول نکردیم. می گفت آب بوسیله ماشین معدن برای او می آورند .پشکل الاغ را توی منقل جمع کرده بود و با آن آتش روشن می کرد ،یک الاغ داشت که در آن حوالی مشغول چریدن بود و با همه این زندگی نکبت بار دیدم سرزنده و چابک است و بی خانمانی او را ناراحت نکرده است.

از آنجا حرکت کرده بعد از طی قریب هفت هشت فرسخ بمزرعه ای رسیدیم معروف به الله آباد که الان به مزرعه جواد معروف است. تمام درختان مزرعه درخت گز بود و در وسط درختان یک حوض آب نسبتاٌ بزرگی بصورت استخر آب که موتورش را تازگی تعطیل کرده بودند وجود داشت. در اطراف استخر قریب دویست راس گوسفند و بز در زیر سایه های دیوار خرابه و کنار استخر خوابیده یا مشغول خوردن آب بودند.

آنجا محل زراعت و یونجه کاری بود و برای گله داری وسط کویر خیلی مناسب، با خرج کم چاه به آب می رسد و استفاده زیاد دارد . در همه جا همینطور است مع الوصف به این مسئله در دهات و مزارع کویر کم بلکه اصلا به آن توجه نمی شود و با اینکه دولت می تواند با بودجه کم آب را بوسیله موتور در اختیار کشاورزان کویر بگذارد و کلی هم به وضع دامداری و گوشت و غله کشور کمک کند با همه این احوال کویر نصف قیمتی است که در تهران و قم وجود دارد.

بتاریخ 25 شهریور 52 در انارک گوشت خوب نرینه هر کیلویی 11تومان در صورتیکه همین گوشت را در تهران و قم بیست تومان نمی دهندتازه کمیاب هم هست و یکی از مسائل لاینحل روز است . کویر آنطور که ما از دور با آن آشنا بودیم کاملاٌ برعکس است . کشت و زرع در هر نقطه آن می توان کرد و مخصوصاٍ تربیت درخت گز و گله داری و حشم با خرجی کم میسر است و استفاده فراوان دارد. 

بادام کوهی و انجیر کوهی در سر کوهها وجو دارد و با توجهی مختصر می توان تخم آنها را در همه جا کاشت و بفضای سبز منطقه کمک نمود .

از چاه خربزه که بگذری در اطراف راه تپه های رمل روان جلب توجه می کند،مثل اینکه شنها را با پارو دسته کرده و روی هم تلنبار کرده اند دایره وار بطوریکه دایره های رمل تو درتوی هم رفته که واقعاٌ جلب نظر می کند

و از چیزهایی که می توان در میان کویر مشاهده کرد یکی هم سراب است مثل آب دریا . اصلاٌانسان گمان نمی کند که غیر از آب بوده باشد.من در مسافرت های خود بسراب برخورد کرده ام آنها مثل سراب کویر انسان را بغیر واقع هدایت می کند.

نزدیک چوپانان رمل زیاد است طوریکه در اطراف آبادی کوهی از رمل جمع شده و می گفتند از این کوههای رملی در اطراف زیاد است البته می توان با درختکاری در کویر از پیشرفت کوههای رمل جلوگیری کرد مخصوصا برای این کار از درختهای کویری براحتی می توان استفاده کرد .در ترکستان شوروی هم جلو رمل روان را بوسیله درختکاری و بوته کویری گرفته اند  در ایران هم در اطراف سبزوار درختکاری شروع شده است لکن بطور ناقص و کجدارومریز است اگر پی گیری نباشد اثر مطلوب نخواهد داشت باید به این مسئله توجه فراوان شود و بودجه کلانی به آن تخصیص داد. ادامه دارد

یاداوری میشود که صادق خلخالی درسالهای دهه50 درانارک تبعید بودند.

منبع:چوپانان آباد



چهارشنبه 15 آذر 1391

محرم91 - دسته زنجیرزن2

   نوشته شده توسط: وروجک    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


  
  
  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد