چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته سوم اسفند 1391

وبلاگ چوپونون هفته سوم اسفند 1391  

هوالباقی
عزیز خفته درخاکم          گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم          چراغ محفلم بودی
کجایابم دگرچون تو            اگرگردجهان گردم
توراای نازنین دختر           که یاروهمدمم بودی

بمناسبت اولین سالگرد درگذشت شادروان سیمین همایونی مراسم یادبود پنجشنبه 91/12/24 ساعت 2الی4 عصردرمسجدجامع چوپانان برگزار می گردد.
حضور شما سروران گرامی باعث شادی روح آن مرحومه وتسلی خاطر بازما ندگان خواهد شد.

منبع: سایت سینا


دوشنبه 21 اسفند 1391

سیل پنجشنبه - دشت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

  
  


دوشنبه 21 اسفند 1391

خیاطی زهرا

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

اینم یه کلیپ از خوندن حسن آقا کلانتری (عاشق)    
تابستون 91 - پشت کوه دشت


دوشنبه 21 اسفند 1391

تغییر زمان شب شعر 92

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

بخاطر تداخل بین محفل شعر 92 و جشنواره غذاهای سنتی 92 مقرر شد که محفل شعر یک روز زودتر برگزار بشه
محفل شب شعر 

جمعه 2 فروردین 92

ساعت 15:00 الی 19:00


دوشنبه 21 اسفند 1391

شوخی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خاطرات چوپونونی ،

اون شب تا دم صب با بچها ورق و قلیون... صب آمار اورژانسا به اتاق فرمان دادم و حدود 8:15 کله گذاشتم باز...
نزدیک ساعت 11 بود که موبایل وادار نداشت. هی زنگ زنگ زنگ... 8 بار زنگید و هربار یساعت بوق...  اول که محل نذاشتم. ولی دیدم خیلی سمجه گوشیا برداشتم...

بقیه در ادامۀ مطلب


بقیش اینجاهه

دوشنبه 21 اسفند 1391

خسارتای خونه های چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دیروز یه تابی تو آبادی هم خوردم و یه نگاهی به خسارتای سیل کردم. فک کنم خرابیای خونه ها خیلی بیشتر از اونی باشه که گفتم. بویژه خونه های قدیمی! دیرو متوجه شدم دوتا اتاقای خونه بالایی حاج عباس (فک کنم خونه مرحوم علی پرکاس باشه) با راه بون و سرویساش رخته بود پایین و خیلی خسارت دیده. دوتا اتاقای مغازه  حاج مصطفی هم جدید بود. مهد کودکم دوسه جاش تمبیده و خدا رحم کرده رو بچهووا نرخته. خسارتای جزئی در حد خونه حاج عباسم خیلی زیاده. خونه مهدی عسگری، باربند ماشالله بوستانی و کبلاممد رفیع. خونه داود بیشترین خسارتا دیده که امروز داشتن درستش مکردن. خونه مرحوم عزیز سپهری و مطب دکترم بود. باربند شعیبم خیلی آسیب دیده. هنو مرغاش زیر آوار بودن. خلاصه اونایی که نتنبیده حسابی خیس خورده و ممکنه با این بارونی که الان داره میاد اونا هم بتمبه.
بازم پیشنهادم اینه یه سری به خونه هاتون بزنت


یکشنبه 20 اسفند 1391

بارون میاد باز ؛ شدیــــــــــــــــــد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

چند دقیقه ای مشه که بارون شروع شده (از 21:10) و بنظرم شدتش از بارون قبلی بیشتره. اگه این بارون تا صب بیاد فک نکنم چوپونونی برامون جا بذاره

بنظرم یکیا بفرستت سری به خونه هاتون بزنه تا عیدیه بیدربلا نباشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
21:30 فعلا که بس کرده. خیلی نگران نشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
23:00 چقد خوشه زیر بارون...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوشنبه 11:20 :از 10 صبح بکوب داره میاد


یکشنبه 20 اسفند 1391

سیل پنجشنبه - جاده حاج عباس

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

    
    


یکشنبه 20 اسفند 1391

استفادۀ اختصاصی - خودزنی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

استفادۀ اختصاصی از اموال دولتی
اینم یه شوخی که دوستان با ما کردند... به زعم بعضی دوستان "خودزنی"...


یکشنبه 20 اسفند 1391

یه شعر بجا

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

محمـــــــود که عــــکـــــس میگرفتــــــــــــی همه عمــــــــــــــــر...   
دیدی که چگونه عـــــــــکــــــــــس، محمـــــــــــــــــود گرفت؟؟؟!!!!!!



کلی با این بیت شعر حال کردم... خاسم شما هم بی نصیب نمونت...


یکشنبه 20 اسفند 1391

جوبه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

تو یماهۀ اخیر تو سه نوبت از جوبه عکس گرفتم...

دوتا اولیش حدود یه ماه پیش بود




دومیش صبح پنجشنبه بعد از 24 ساعت بارندگی بود. قنات کور شده بود و آب راه میومد فقط و بیشتر از آب راه آبی بود که تو خیابون اصلی راه افتاده بود و تو جوب میریخت


سومین عکسا هم دوروز بعد از کور شدن قنات گرفتم. یعنی شنبه صبح. کامل خشک بود.


یکشنبه 20 اسفند 1391

طبیعت شما چیه؟

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،   
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید:
برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.
 
تقدیم به کسانی که نیش عقربها از دوستان خود خوردند و حرف نزدند
و دوباره عشق ورزیدن...


یکشنبه 20 اسفند 1391

خبر بسیار مهم؛ ADSL چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

حتما تا آخر متنا بخونت

چوپونونیا همیشه گلایه داشتیم که مسئولین به ما رسیدگی نمکنن. چرا که بین خور و نایین بودیم و مث بچه سرراهی همیشه هدف مسئولین خور بوده و تو مسیر رفت یا برگشت از خور یه دستی به سر ما مکشیدن...
ولی الان خور جدا شده و بسیاری از مسئولین شهرستان با دید وسیع و نگرش مثبتی که نسبت به چوپونون دارن آماده ان تا بهمون خدامات ارائه بدن. ولی خود ما استقبالمون از این خدمت رسانی بسیار ضعیفه...
چندساله که داریم دادِ اینترنت میزنیم و تو همایش 88 هم یکی از درخواستامون اینترنت پرسرعت بود. بالاخره بعد از چندین سال این مهم تحقق پیدا کرد و در آستانۀ سال 92 مسئولین مخابرات شهرستان لطف فراوانی داشتن و خدمات ADSL را به چوپونون ارائه دادن. از اون جهت مگم لطف داشتن که سرعت ADSL چوپونون وحشتناک عالیه. خیلی علمی بلد نیسم بگم. ولی گویا تموم منطقه دور و بر 40 تا 70ه. اما چوپونون بخاطر نگاه مثبتی که داشتن و از طرفی پیگیری بعضی عزیزای دگه فک کنم 128 دادن. واحداشا بلد نیسم. اما سرعتشا من دیدم. خداییش عالیه. زدی واکرده!
اما متاسفانه استقبال اهالی بسیار کم بوده و هنو به 20 نفر نرسیده. از اون مترسم که یهو بگن به حد نصاب نرسیده و این خدمات از چوپونون سلب بشه یا اینکه لااقل سرعت بیاد پایین.

حالا چکار باید بکنیم؟!
بذارت اول هزینه را براتون بگم چجوریه! هر کسی که ADSL اسم بنویسه و نام نویسی کنه ماهانه 2500 تومن رو فیش تلفنش میاد. فقط همین.
ماهانه 2500 تومن رو فیش تلفن
حالا اگه کسی استفاده نکرد یا اصن مودمشم نخرید مهم نیست. فقط ماهی 2500 باید بده
ولی اگه بخاهت از اینترنت پرسرعت استفاده کنت به ازای هر گیگابایت استفاده باید 2500 بپردازت. هرگیگابایت 2500 هم عالیه. یعنی اگه خودکشی هم کنت نمتونت 10 تومن استفاده کنت. عالیه بخدا.
برای نام نویسی ADSL: اول با خط تلفن ثابت چوپونون شماره 2030 را بگیرت. تلفن گویاهه و شماره ملی و یه شماره موبایل ازتون مخاد وارد مکنت و ثبت نام انجام مشه. به همین راحتی. بعدش یه سر به پست بانک چوپونون مزنت تا مرتضی رفیع ثبت نامتونا نهایی کنه. تا اینجای کارا انتظار دارم همۀ اهالی انجام بدن. یعنی برای پیشرفت آبادی ماهانه 2500 هزینه کنیم بخدا میرزه. 
مرحلۀ بعد خرید مودمه. مودم ساده 65 تومنه. ولی مودم بیسیمم هس که 120 تومن قیمتشه. اگه کسی مخاد از اینترنت استفاده کنه باید یه مودم هم تهیه کنه. همون پست بانک متونت بخرت. تنظیماتشا خودشون براتون انجام مدن و نصبشم موکنن و آموزشم مدن بتون. ایشالا یه شهر آنلاین داشته باشیم و همه بیان تو دور. فک کنم رقیب برا وبلاگ ما هم پیدا بشه...

و اما نتیجۀ اخلاقی:
عید نزدیکه و همتون دارت میایت چوپونون. از همتون تقاضا دارم این 2500 تومنا که هرماه رو فیشتون میاد تقبل کنت و یه قدمی برا آبادی بردارت. هرچی تعدادمون بیشتر باشه اونا مجاب مشن که ADSL حق چوپونونه و این امتیازا ازمون سلب نمکنن


شنبه 19 اسفند 1391

مراسم عقد در چوپانان

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

مراسم عقد

ابتدا خانواده های عروس خانم و آقای داماد روزی را که خوش یومن باشد را از تقویم پیدا کرده و با رضایت عروس و داماد آن را انتخاب کرده .

در شب قبل از روز عقد کنان دختران و خانمان فامیل برای چیدن سفره عقد دست به کار می شوند.

 موارد لازم در سفره عقد

ابتدا سفره ای پارچه ای زیبا بر زمین می گسترانند به طوری که به طرف خانه خدا باشد به طوری که عروس خانم و آقای داماد به طرف قبله باشند . سپس مواد لازم مانند:

آینه و شمعدان ،  دانه های روغنی ( گردو، بادام ، فندق ، ...) ، عسل ، آب ، شیرینی ، نقل و نبات ، جانمازی به طرف قبله که در آن قرآن ، مهر و تسبیح قرار دارد.، نمک ( به دلیل اینکه دست عروس خانم با نمک باشد و زندگی آقای داماد را پر نمک کند)  ،   برنج  ( تا پا قدم عروس خانم با برکت باشد ، نان و پنیر و سبزی که به تعداد مهمانها آماده می شود و بعد از عقد به حضار تعارف می کنند ، در جوانان با خوردن این نان و پنیر بختشان باز می شود. ( انشا الله)

بعد از چیدن سفره در کنار سفره به جشن و شادی می پردازند .

روز عقد با خونچه برون شروع می‌شد. خونچه که عبارت بود از یک جلد کلام الله مجید، آینه، چند کله قند، چند شاخه نبات، کفش و پیراهن سبز و چادر عروس خانم و چمدان لوازم آرا یش.پارچه های زری، ساتن، تافته و....... که هر کدام روی سینی گرد مسی ای که با لچک زیبایی در رنگ‌های مختلف  روی سینی ها قرار دارد به طوریکه لچک از اطراف سینی آویزان باشد.  که این خنچه ها توسط جوانان ده که روی سرشان می گذاشتند به همراه چندین چراغ طوری روشن و سینی ذغال که اسفند و کندر میسوزاند . از خانه داماد به خانه عروس می‌برند و به دختران فامیل که در خانه عروس هستند می دادند تا بر سر سفره عقد بگذارند ( به غیر از لباس عروس که آن را به خود عروس خانم می دادند). این مراسم با  نواختن دف و رقص و پایکوبی انجام می گرفت .رسم است که مادر عروس به همه آنها که زحمت حمل خنچه را کشیده اند یک عدد دستمال هدیه می دهد. این دستمالها به ابعاد ۲۰ *۳۰ سانتی متر بود که در رنگهای متنوع از قبل آماده شده بود .

روز عقد کنان بعد از اینکه مهمانها و عاقد آمدند ، خطبه عقد خوانده می شود و با فرستادن عروس خانم برای گل چیدن و گلاب آوردن بلاخره بله را از عروس خانم می گیرند.( شولولولو.... خو بر محمد و آل محمد صلوات) در تمام این مراسم دختران فامیل و خانمان خوشبخت فامیل توری سفید رنگ را بر روی سر عروس خانم و آقای داماد می گیرند و یکی از آنها بر روی طور دو کله قند کوچک را به هم می ساید . این کار با عوض کردن کسانی که دور طور را گرفته اند به ترتیب عوض می شود.

بعد از رفتن عاقد شعر خواندن بانوان شروع می شود.

با یک نخ سفید و سوزن این طور دوخته می شود و خوانده می شود

می دوزم و می دوزم          مهر و محبت می دوزم     خوشبختی و سفید بختی می دوزم

و اگر سروده خان از خانواده داماد باشد به شوخی می گوید   زبون مادر شوهر و خواهر شوهر را می دوزم

و شخصی که قند ها می ساید :              می سابم و می سابم              خوشبختی را می سابم                 شیرینی را برای عروس خانم و آقا داماد می سابم

بعد از انجام این مراسم شروع به عسل خوردن می شود

ابتدا آقای داماد با انگشت کوچک خود در ظرف عسل زده و عسل را در دهان عروس خانم قرار می دهد و سپس عروس خانم این عمل را انجام می دهد.

حالا نوبت به دادن هدیه به عروس و داماد می رسد . ابتدا مادر داماد یا خود آقای داماد حلقه ای را که قبل از عقد با انتخاب عروس خانم تهیه شده است به دست عروس خانم می کنند.و سپس مادر عروس خانم  یا خود عروس خانم حلقه آقای داماد را به دستش می کند و نوبت به هدایای دیگر می شود که فامیل های نزدیک به عروس خانم و آقای داماد می دهند.

بعد از آن نوبت به بریدن کیک می شود که عروس خانم و آقای داماد با هم کیک را بریده و تقسیم می کنند.

                                          انشا الله به پای همدیگر پیر بشوند  


منبع: وبلاگ یاقوت آسمان


شنبه 19 اسفند 1391

بیا در آغوش ...

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

شادروان هوگو چاوز ریاست جمهوری ونزوئلا به رحمت الله ایزدی پیوست

این خبریه که یجورایی صدر اخبار رسانه های ایرانا گرفته و یجورایی همه مطلع شدند. احمدی نژاد یککاره برا مراسم تشییع جنازۀ چاوز رفته ونزوئلا دیروز و امروزم مراسمشا برگزار کردن و برگشت ایران.
حواشی زیادی داشت مرگ چاوز. کارتر پیام جالبی بهش داده بود و به نیکی ازش یاد کرده بود. چرا که در کنار استکبار ستیزیش به فکر رفاه مردمشم بوده. اوباما تو پیام تسلیتش اصن تسلیت نگفته. احمدی نژادم پیام جنجالیی داده بود که از چاوز بعنوان شهید راه استکبارستیزی یاد کرده بود و از رجعتش موقع ظهور امام زمان و حضرت مسیح گفته بود که داد همه علما را دراورد.

اما چیزی که امروز باهاش برخوردم، همه اون قبلیا را تحت الشعاع خودش قرار داده
دور اولی که احمدی نژاد کاندید شده بود با شعار اسلام گستری اومد و مگفت راه راست و حقیقت جوابگووه و از عدل و مهر موگفت. یه چیزی که خیلی روش تاکید مکردن این بود که دوره های قبلی کارای خلاف شرع انجام دادن و یه کلیپ از خاتمی در سطح گسترده پخش کردن که تو یکی از سفرای خارجیش با دوسه تا زن دست داده بود. البته یه مصافحۀ (ایشالا که اشتباه ننوشتم) کوچولو. یه کلیپم بود که به یه دختر چادری جایزه مده و یه دستیم تخت پشتش مزنه...
اون زمون با این هجمۀ تبلیغاتی و شعار قشنگ ولایت مداری و اسلام گستری رأی اورد و قدرتا بدست گرفت

ولی امروز چنتا عکس رئیس جمهورمون در سطح گسترده تو همه وبسایتا پخش شده که احمدی نژادا تو آغوش مادر چاوز و دختر چاوز نشون مده. یه مدت پیشم که دست معلمۀ کودکیشا بوس کرده بود. البته بلافاصله عکس دختر چاوز در آغوش او تکذیب شد وگفتند کتش فرق داره و این عکس مال قبلناهه. حالا میگیم این قبول! اصن همین یه کتا داره فقط! ولی خداییش با کلیپ و عکسای مادر چاوز چکار مخاد بکنه؟! اینم دروغه؟ البته رئیس جمهور ید طولایی در تکذیب داره. مث قضیۀ هالۀ نور که ز کل تکذیب شد. رو عکس بزنت تا فیلمشم ببینت



نمدونم قسم حضرت عباسا باید باور کنم یا دم خروسا؟! ایکاش شما با حربۀ مخالفت با این حرکت نیومده بودی تا الان همه جامون نسوزه که چرا ساده بودیم و کلاه سرمون رفته!
جدی ما را چه شده بود؟!
تو پرانتز عرض کنم که تو دین اسلام سن و سال بالا موجب محرمیت نمیشه و بجز حنفیها مابقی مذاهب به این قانئن معتقدند. از طرفی عرف سیاسی ایجاب مکرد احمدی نژاد دستا و شونهای پیرزنه را نگیره. چون منبعد این تابو شکسته شده و کار برای بعدیها مشکلتر مشه. البته اینا که مگم خیلیش اعتقاد خودم نیس و در همچین شرایطی احساسات غالبه و محمود احتمالا نخاسته دل پیرزن بشکنه و همدردی کرده. ولی باید یادش باشه که اون یه آدم معمولی نی و همه رفتاراش زیر ذره بینه.


صبح امروز رؤسای ادارات بنیادمسکن نایین، هلال احمر نایین و جهاد کشاورزی نایین باتفاق کارشناسان مربوطه (شایدم مربوط؛ نمدونم) جهت تعیین خسارت سیل به چوپونون سفر کردند. اول از همه از این عزیزان کمال سپاس و امتنان را دارم. البته ممکنه عزیزی بفرمایند که وظیفشونا انجام مدن. ولی با توجه به سرعت عمل در انجام وظیفه و اکتفانکردن به حضور کارشناس و اهمیت قائل شدن به موضوع و با توجه به اینکه قبلنا کمتر یککاره میومدن روستا جا داره که بخاطر نگرش مثبتشون ازشون قدردانی کنیم.
این بزرگواران باتفاق حاج عباس و دهیار (بعنوان نمایندۀ ستاد بحران از طرف استانداری) از قناتهای حجت آباد و چوپونون بازدید کردند و تعیین خسارت هم انجام شد. خسارت تخمینی برای قنات حجت آباد  50 میلیون تومن و برایقنات چوپونون 80 میلیون بوده... لازم به ذکره که خرابی قنات حجت آباد خیلی بیشتر از قنات چوپونونه. ایشالا که پول خسارتا را مدیریتش کنن تا قناتها هرچه زودتر و با کیفیت بهتر بازسازی بشن...
همچنین به زمینای کشاورزی سیل زده سری زدن. تخمین زدن حدود 20 هکتار زمینای چوپونون و 35 هکتار زمینای حجت آباد خشک مشن که اونا هم صورتجلسه شده. خسارتای کشاورزا هم چیزی حدود 150 میلیون تومنه.
در ادامۀ بازدید از مناطق سیل زده به خونه های آسیب دیده هم سر زدند. خونۀ نعمت بمانی (خونۀ شیخ علی سابق) دیوارش تمبیده و روی قسمتایی از خونۀ عصمت قلی ریخته. منزل مرحوم عزیز سپهری، داود مهدی، حاج عباس، باربند شعیب، درمونگاه و یکی دوجا دگه هم آسیب دیدن که بازدید بعمل اومده و عکس گرفتن و صورتجلسه کردن تا بعدا از طریق ستاد بحران و هلال احمر و البته مقداریشم بنیاد مسکن جبران خسارت بشه.


شنبه 19 اسفند 1391

اینجا کجاهه؟14

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

بعید مدونم از جوونا کسی اینجا را بشناسه. ولی قدیمیا کلی داستان ترسناک از اینجا بلدن. از پدرا و پدربزرگاتون بپرست...


شنبه 19 اسفند 1391

چخبر از سیل

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دیشب برگشتم چوپونون. درست هنو نمدونم چی به چیه. ولی قنات که خشک بود. کارگرا دارن کار موکنن. آخرین باری که سیل بد اومده حول و حوش انقلاب بوده که 6 ماه قنات کور بوده و همه حاصل زمین نابود شده...
قنات حجت آبادم کور شده و اونم دارن کار موکنن توش. ولی قنات آشتیان اینجور که مگن سالمه ولی اونم از قبل بودجش دراومده و دارن لایروبی موکنن.
دوسه تا خونه هم حسابی آسیب دیده گویا! امروز صبح قراره کارشناس بنیادمسکن بیاد و تعیین خسارت کنه. البته من شنیدم کارشناس بنیاد میکن. ولی بنظرم ستاد حوادث غیرنترقبه باید جوابگو باشه. نمدونم. علمشا ندارم.
آغال شعیب هم گویا تنبیده و از 60-50 تا مرغی که داشته گویا 8-7 تاش موندن فقط. احتمالا مرغا هم تعیین خسارت مشن دگه
سیل مختص چوپونون نبوده و شهرای اطرافم درگیرشون کرده. مخصوصا خور که برفم اومده و تلویزیونم نشون داده و براشون خیلی تعجباتی بوده. از اون بدتر فرخی بوده که سقف یه کاهدون متمبه رو یه پیرمرد و بنده خدا که از راجیها هم بوده فوت موکنه. خداش بیامرزه.
دیروز چوپونون یه روز بهاریه بهاری بوده. آفتاب خوشی بوده و باعث شده خیلی از آبای سیل بخار شه. دیشب که اثری از طغیان آب نبود.
ــــــــــــــــــ
همین الان شنیدم یه اتاقا امامزاده هم خراب شده


پنجشنبه 17 اسفند 1391

مسابقۀ عکاسی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

   


پنجشنبه 17 اسفند 1391

فاتحه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :مدیــر وبلاگ ،

برای شادی روح همۀ عزیزای ازدست رفتمون

فاتحة مع الصلوات


پنجشنبه 17 اسفند 1391

اولین باری که سیگار کشیدم.......

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،

اولین سیگار یا قلیون یا هر چیز دگه از این دخانیات مخدرات برا هرکدوممون یه خاطره ساخته
اگه حال داری خاطره شا بگو برا همشهریات و خاطرات اونا را هم بشنو


ذبیح: اولین سیگار که کشیدم زمون دانشگام بود. اولین دوره لیگ برتر استقلال با یه مساوی قهرمان مشد. اما بازیشا باخت و پرسپولیس برد و استقلال دوم شد. ما هم اعصاب خورد رفتیم اتاق لب بالکن. هم اتاقیمون اومد تعارف کرد چند بار و گول سرم مالید. البته هیچ فایدهی نداشت

ج: منم اولین سیگاری که کشیدم نایین درس مخوندم و سال دیپلم بودم که رفته بودم خونه یکی از بچه ها که اتاق داشت تو نایین و سیگار مکشید که تعارف ما کرد وما هم کشیدم که نهضت هنوز ادامه دارد ولی اون رفیقمون خودش سیگار نمکشه دگه

ع.ف: اولین باری که قلیون کشیدم تقریبا ده ساله بودم.میدیدم هرکه قلیون مکشه قل قل موکونه فکر مکردم فوتش موکونن.منم نی قلیونا گرفتم وفوتش کردم که دیدم اب از سری قلیون بیرون زد که همه یه شکم بهم خندیدن.

حسن: اولیین بار در خور در عزای اقواممون سیگارکشیدم چون درعزا سیگار پخش میکردند و ماوقتی همه خواب رفتند یک مشت سیگار برداشتیم و همه راکشیدیم و همگی حالمان بد شد

   : اولین سیگاری که کشیدم با خدابیامرز حمید مهدوی پشت راهدارخانه با عباس ایرانپور کشیدم 

ج.ا: اولین باری که سیگار کشیدم هفت سالم بود یک پاکت سیگار بهمن سوییسی توراه مدرسه پیداکردم واز بس عقده سیگار داشتم همشو تو دوروز کشیدم ولی خداراشکر الان هشت ماهه که ترکم




؟؟؟؟؟؟؟؟؟


پنجشنبه 17 اسفند 1391

دیش و بادگیر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

این تصویر مخاد یه حرفی بزنه بام. اما من نمفهمم حرفشا


پنجشنبه 17 اسفند 1391

سیل

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

کار بارون از نعمت و اینا گذشته...

یه تابی تو چوپونون خوردم صبحی. بارون دیروز و دیشب یه خورده خرابیم به بار اورده. امروز که وقت نموکنم عکساشا بذارم براتون. فردا هم که جمعهه و طبق روال وبلاگ جمعه ها تعطیله. ایشالا از شنبه عکساشا مذارم براتون. بقول یکی از رفقا موگفت بارون برا هرکه هم که بد شده برا تو خوب شده و تا عید سوژه برات درست کرده...
سیل عباس آباد همونطور که تو عکسای صبح دیدت همچنان داره میاد و خوبم داره میاد. ملت همه رفتن دارن تماشا موکنن. آب به دشت رسیده و خیلیم جلو رفته. همینجوریم داره جلوتر مره و فک کنم وحشتناک خسارت زده. قناتم که کور شده. گویا چاه خاری تمبیده. البته با این سیل بعید نیست همه قنات بتمبه. آب تا مزارم رسیده. نمخام اسم ببرم. ولی مزارای پایینا آب گرفته و این شب جمعه خیلیا نمتونن سر خاک عزیزاشون برن. یه خونه هم دیدم که تمبیده و تقریبا نصف خونه رخته پایین. عصمت قلی شانس اورد اونطرف خونه بوده دیشب وگرنه ممکن بود اتفاق بدی بیفته. کوچشون فعلا بند اومده و ترکتل هم جرات نمکرد بره و راها باز کنه. مگن اگه بیل به هرجا بخوره میریزه پایین. چون حسابی همه جا خیس خورده. بنظرم خونه های قدیمی خیلی آسیب دیده باشه. چون همینطور گذری که رد مشدم خیلی خونه ها مث خونه حاج عباس خسارت دیده بود. سقف اتاق پزشک درمونگاهم رخته بود.خلاصه یه وضیه اینجا...
ایشالا از شنبه پیگیر خسارتا مشم
راسی بارون تو اکثر شهرای استان بوده. خور 44 و انارک 46 و سمیرم 62 میلیمتر بارون داشتن دیروز. بقیه جاها کمتر از چوپونون بوده بارندگیشون. 


پنجشنبه 17 اسفند 1391

بارون چوپونون؛ 43.2 میلیمتر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

سلام از دیروز صبح تا ساعت هفت صبح امروز 43.2 میلیمتر بارون آمده     برف که نگو چوپونون سفید پوش شد هنوز هم داره میاد .  

خدا جونیو شکرت ،سنگ تموم گذاشتی .( ایول بابا ) 

آمار روزانه پنج شنبه1391/12/17      

 

حداکثر دما  24 ساعت گذ شته     22.8

حداقل  دما   24ساعت  گذشته     00.2   

بارندگی      24ساعت  گذشته        43.2

بارندکی سال زراعی                   87.1

برف 24 ساعت گذشته          01.0  cm

حداکثرسمت وسرعت باد          21008



منبع: وبلاگ هواشناسی چوپانان


پنجشنبه 17 اسفند 1391

عروس کویر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

چوپونونمون امروز رخت سفید پوشیده   



الان از خواب بیدار شدم دیدم همه جا سفیدپوش شده. هیچ تعبیری بهتر از "عروس کویر" برا وصف زیباییش پیدا نکردم. نمدونم از کی زده به برف. ولی با اون بارون 24 ساعته که همه جا را آب گرفته بود حتما خیلی اومده که رو زمین نشسته. هنوزم داره برف میاد. باد و برف با هم و یخوردهووم سرده. سیل عباس آبادم رسیده و وحشتناک ادامه داره. فک کنم زمینای بندای روبرو مزارا خراب کرده تا حالا. ایشالا ظهر که شیفتم تموم شه مرم چنتا عکس میگیرم. فعلا همین چنتا را پیشکش داشته باشت

    
    


چهارشنبه 16 اسفند 1391

حیفم اومد نگم

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

شاید قشنگ نباشه تو یه روز دوتا پست درباره بارون بذارم   
ولی خداییش بارون داره یبند میاد از دیشب تالا
همه جا چوپونونا آب گرفته
بیابونم از شهیدی در اومد
فک نکنم سنگووی باشه که سرریز نکرده باشه
اگه پسفردا اومدت و نه اثری از ما بود و نه چوپونون بدونت سیل بردتمون
به فامیلاتون بسپارت که یه سر به خونه هاتون بزنن که نوترها گیر نباشه که سقفتونا متمبونه...

جا همتون خالی خلاصه


چهارشنبه 16 اسفند 1391

بن بست فرهنگ

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

   متاسفانه مجوز امتیاز "فصلنامۀ چوپانان" را بعد 5 سال دوندگی بهمون ندادند   

بعد 5 سال دوندگی بالاخره امروز آب پاکیا ریختن رو دستمون و طی یه نامه اعلام کردن که هیئت نظارت بر مطبوعات با انتشار این نشریه مخالفت کرده

یعنی الان اینقد دلم داره مجوشه که نمدونت. نمدونم چه شاخی بهشون مزد. نشریه ای که یه ریال پول ازشون نخاسیم و تو این بلبشوی بی پولی نشریات با خرج خودمون مخاس ارائه بشه و هدفمونم که مشخص کرده بودیم فقط و فقط چوپونون و کاری به سیاست و دولت و اینا هم نداریم. نمدونم چه فکری کردن و بر چه اساسی این تصمیما گرفتن. ایشالا اعتراضما براشون مفرسم. اما فک کنم قضیه فصلنامۀ چوپونون منتفی باشه. از همه عزیزان و بزرگوارانی که قول همکاری بم داده بودن تشکر موکنم و ایشالا از مسیرهای دگه بتونن و بتونیم به چوپونون خدمت کنیم
بازم تلاشما موکنم که مجوزا بگیریم ازشون


چهارشنبه 16 اسفند 1391

سیگارکشی هنر نشد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

دوسه سال پیش دوتا دانشجو اصفهانی رشته معماری برا تحقیقات پایان نامشون چوپونونا انتخاب کرده بودن و دوروز مهمون چوپونونیا بودن. از منم کمک خاسن و یخورده جاهای دیدنی تابوندمشون. عباس آباد که رفتیم پا بساط قلیون علی حاج حسین اشعار معروفشا برامون خوند


چهارشنبه 16 اسفند 1391

اینجا کجاهه؟13

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

الان یه مدته که مشتری برا "اینجا کجاهه؟" کم شده و کسی نظر نمده... اگه طرفدار نداره که حذفش کنیم...


چهارشنبه 16 اسفند 1391

چوپونون بارونیه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

جا همتون خالی
همچین بگم چوپونون بهاری بهاریه
هوا ابری و خوش
داره بارون میاد
ینی اینقد خوشه که نمشه وصفش کنم براتون
حال و هوا عیده
فقط بو اسفندش کمه

ساختمون دهیاری    

این ساختمون دهیاریم داستانی داره برا خودش

    

قضیه اینه که شروع احداث ساختمون دهیاری مربوط به دوره های قبلی دهیاری بوده. متاسفانه نقشۀ دهیاری اصن کارشناسی و با دید باز رسم نشده بود. هم کوچیک بود و هم فضایی برای نشستن 4 نفر نداشت. تو ساختمون یه هال نسبتا متوسط درست کرده بودن که وسطش یه ستون کار کرده بودن. یعنی تنها فضایی که مشد چندنفر دور هم بشینن همین هال وسط بود که اونم بخاطر ستون وسطش مانع مشد حاضرین بتونن هما ببینن. اصن نهایت آماتوری بود و هنووم هس. بعدها مهندس ناظرشا خاسه بودن و به اشتباهش اعتراف کرده بود. اما این حرفا باعث نمشد که بودجه به آبادی برگرده یا سالن درست بشه. همین ساختمون  حدود 3-4 سال طول کشید و آخرشم ساختش به اتمام نرسید. سنگینیش افتاده بود.

  

دهیار جدید از همون اول پیگیر ساخت سالن اجتماعات دهیاری در کنار ساختمون دهیاری شد. اوایل که همه باهاش مخالف بودن. خود ما فضول باشا هم هی مگفتیم "کاریه که شده" و "اینقد مهم نیس که بخاد دوباره خرج کنه". ولی دید دهیار بازتر از این حرفا بود و به دهیاری فقط بعنوان جمع آوری کنندۀ زباله نگاه نمکرد و مخاس وقتی 4 تا مسئول میان تو یه فضای آبروداری ازشون پذیرایی بشه.
خلاصه مصوبشم گرفت و نهایتا در کمتر از یه سال تونست ساختمون دهیاریا تکمیل و سالن اجتماعاتم احداث کنه. 
جالبه که ساختمون دهیاری حدود 80 متر وسعتشه و سالن اجتماعاتی که دهیار در نظر گرفته بود حدود 110 متر.

  

ساختمون اجتماعات از دهیاری منفکه و فکر دهیار این بود که جلسات ارگانهای دگه هم بتونه اونجا برگزار شه. بدون اینکه برای اسناد دولتی دهیاری نگرانیی بوجود بیاد. مثلا بسیج اگه جلسه داره کلید اجتماعاتا مگیره و بعد جلسه برمگردونه. ولی کاری به دهیاری ندارن.

  

برای ساختمون اجتماعات دهیار همه سفارشا را خودش دونه دونه به مهندسش و پیمونکارش کرده بود. در پشتی برای رفت و آمد موقع پذیرایی تعبیه شد. کلید و پریز همه گوشه کنارای ساختمون کار گذاشتن. نور مناسبی داره. یه طرفا برای  انداختن تصویر و اسلاید رو دیوار آماده کردن... خلاصه کلی ریزه کاری دگه هم حواسش بوده که من حضور ذهن ندارم.

  

ایشالا برنامشون هس تا عید دوتا ساختمون آماده بشه. تجهیزاتشم خریدن و دیروز که با دهیار صحبت کردم داشت برای چیدمان قاب عکس و میز و صندلی نظرخواهی مکرد. بامید موفقیت همه زحمتکشای آبادی و سربلندی شهرمون


چهارشنبه 16 اسفند 1391

22 بهمنای قدیما

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

قدیما جوونامون شور و نشاط زیادی داشتن تو اعیاد. هم زمون قبل انقلاب تو جشن فک کنم 4 آبان و هم بعد انقلاب تو جشنای مختلف انقلابی بویژه 22 بهمن جوونای آبادی انواع و اقسام برنامه ها را پیاده مکردن. یکی از برنامه هاشون اجرای نمایشنامه بود که تا همین چندسال پیش بقایایی از اون تئاترای قدیم هنو باقی مونده بود. ولی الان یه مدته که خبری از اون برنامه های متنوع و جالب نیس. البته یکی دوتا گروه یه لخی زدن. اما هرگز نتونستن اون موفقیتای گذشته را بدست بیارن و مخاطب جذب کنن. یه نمونشا تو سایت زدم. (نمایشنامۀ اورژانس). ولی یادمه قدیما اصن یه چیز دگه بود. 
مثالش یادمه تو یه تئاتر 22 بهمن که من خیلی کوچولو بودن همه ملت جمع شده بودن تو سان باغ ملی (بهزیستی قدیم). جا برا سوزن انداختن نبود. نقش اول نمایش مرحوم مصطفی شیخ بود. یادمه تو یه قسمت نمایش مصطفی شیخ شلوارشا درمیورد. تا اومد دربیاره همه ملت  جیغ کشیدن. ولی یکی دگه زیرش پاش بود. شلوار بعدی هم همینطور. فک کنم 20 تا شلوار رو هم پوشیده بود. بازم خوبه یادش نرفت آخریشا...
ولی دگه اون شور و نشاط جایی نیس الان. از صمیم قلب آرزومه که یبار دگه جوونا دور هم جمع بشن و یه گروه مشتی راه بندازن. از همون قدیمیا اگه یه نفرشون سرخیرش بشه حتما متونه موفق باشه


این یکی از گروههای موفق حدود 15 سال پیشه. محمدحسین قربون، مهدی خسرو، مهدی غلامرضایی، غلام طاهر، عباس آقارضا، محمود مختار، ماشالله رفیع و ... بقیه را نشناختم...


اینم یه گروه تئاتر 22 بهمن که اوایل انقلاب برنامه اجرا مکردن.
پرکاس، محمد بمانی، ابراهیم براتی، غلامحسین موبد، عباس خواهان، الیاس، عباس موبد و ...
بقیه را هم نشناختم


سه شنبه 15 اسفند 1391

نوۀ امام: شاید اجبار حجاب غیرشرعی باشه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

تحصیل رایگان آقازاده ها تو خارج
یعنی جایجای این مملکتا فساد گرفته. بلکن امام زمون یاری کنه

یکی از سران سپاه فرمودند که اتهام زنیهای رییس جمهور خلاف شرع و خلاف قانونه
جناب سردار جوانی عزیز؛ از شما که بچۀ جنگ هسی تعجب مکنم که مسیر عدالتا گم کردی. نمخام از رییس جمهور دفاع کنم که جای دفاعی باقی نذاشته. ولی انصافاً روزی که داش محمود هرچی اتهامی که بلد بودا به بزرگانی چون آیت الله هاشمی و ناطق و خیلیای دگه زد شما چرا روزه سکوت گرفتی؟ اونروز اتهام زنی خلاف شرع نبود. ولی حالا که به شما گفته سپاه تو انتخابات نظام پزشکی دخالت کرده شما احکام شرعی و قانونی از خودت درمیکنی؟ دگه قبولتون نداریم برادر! ما دنباله رو شخص نیسیم. رفتارتونا اصلاح کنید

در آستانۀ انتخابات رنگ سبز داره مد مشه
 هم جهت اطلاع گفتم هم اینکه خاسم به اونا که دنبال مد هسن اطلاعرسانی کنم و بگم ما ملاقات کسی نمیایما! مخاهت مث ما سفید بپوشت! فقط سفید!

ترجمه های جالب حرفای احمدینژاد
اینم برا اونا که گوششون به رسانه های بیگانهه. حالا درسته رسانه های ما هم کارشون درست نی؛ ولی اونوریا هم آدمای بی اطلاع و شوتی هسن. بهتره مسیر عقلا دست بگیریم و با محوریت عدل جلو بریم تا از راه درست خارج نشیم

بهترین شاعرای مردمی ایران انتخاب شدن
خوشحالیم که یک بیابونکی 12مین شاعر کشور شده. البته داوران تو شب شعرای چوپونون نبودن. اگنه جدولشون یه تغییزاتی مکرد

نوۀ دختری امام فرمودند که حجاب شرعیه ولی اجباری بودنش شرعی نیس. یه جوراییم تیکه پرونده که حضرت امام هم همین نظرا داشته و الان نظام کاسه داغتر از آش شده. با چادر هم مخالفن چون یه دست را از زنان میگیره
هرچه بگندد نمکش میزنند... گند نمک را چه کنم ای خدا...

وزیر ارتباطات هم پسته را تحریم کرد

حالا یه مطلب جدا منویسم براش. خداییش بیایت و امسال پسته را تحریم کنیم. 87 درصد ایرونیا امسال پسته نمخرن. ما هم تو این عزم ملی با ملت فهیممون همصدا بشیم. 


امسال مردان آهنین تعطیل شد
گویا سر قیمت توافق نکردن. شایدم بخاطر قمه کشیای مردان آهنینمون بوده. تو این چندساله چند مورد قتل و کشت و کشتار راه انداختن این بزرگواران هیکلی! چند شب پیشم برادران فاطمی (محراب و مهدی و اینا) تو یه پارتی شبانه مختلط دستگیر شدن و بازداشت بودن

دیده شدن 15 یوز در پناهگاه حیات وحش نایبندان
خیلی خوشحال شدم و خوشم اومد. ایشالا که محیط بانای پناهگاه عباس آباد چوپانان هم موفق بشن و از یوزای منطقه عکس بگیرن


سه شنبه 15 اسفند 1391

روز درختکاری چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

امروز روز درختکاریه. قرار بود یه سری درخت به دهیاری بدن که امروز توزیع کنه بین اهالی. ولی متاسفانه درختا تا امروز به دهیاری نرسیده. ایشالا تا چندروز دگه این مهم انجام مشه. ایندفه نظر دهیاری رو درختای ویکس (اوکالیپتوس) بود. ولی گویا درختایی که قراره بدن بشون همه چیز هس بجز ویکس. برا تهیه ویکس دهیاری باید خودش بخره. فک کنم دونه ای 1500 دربیاد پاشون. بهرحال بلکن هرکه که درختا را میگیره یخورده اقدامات حمایتی علی الخصوص آبیاری بموقع را هم برا درختا انجام بده تا بتدریج روستامون از این حالت دربیاد و سرسبزتر از همیشه باشی. البته دهیاری هم چنتا نیرو گرفته و داره حقوق مده برا همین کارا. ولی بازم کمکای مردم لازم مشه


سه شنبه 15 اسفند 1391

تقدیر از مهندس عابدینی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

انتخاب مجتمع معدنی نخلک بعنوان برگزیده اولین همایش جایزه تعالی اقتصاد مقاومتی - اسفند 91

در روز شنبه مورخه 12/12/91 اولین همایش جایزه تعالی اقتصاد مقاومتی در سالن همایشهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار گردید. این همایش که مجتمع معدنی نخلک نیز در آن حضوری فعال و شایسته داشت، با نواختن سرود جمهوری اسلامی ایران و تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز گردید. در ابتدا دکتر علیرضا خجسته پور مشاور وزیر و رییس گروه مشاوران جوان وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی ، ضمن خیر مقدم به حضار، هدف تحریم های اقتصادی و جنگهای رسانه ای را شکستن توان ایران در برابر غرب دانسته و فرمایشات مقام معظم رهبری را راهگشای مشکلات پیش رو دانستند. دومین سخنران این همایش آقای جمشید پژویان، رییس شورای ملی رقابت بودند. محور سخنان ایشان لزوم بستر سازی مناسب اقتصادی برای مقاومت در برابر تحریمها ، رفع نواقص اقتصادی و تقویت نقاط قوت بود. دیگر سخنرانان این همایش جناب آقای غلامرضا کاتب نماینده مردم گرمسار و سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی ، دکتر قدیمی فرد، رییس هیئت مدیره خانه صنعت و معدن و دکتر مصطفی صفاری بودند. در پایان به تمامی اهتمام ورزان به اقتصاد مقاومتی و رهپویان این راه از جمله محمد رضا عابدینی، مدیریت مجتمع معدنی نخلک تندیس همایش اعطا گردید.

منبع : http://nakhlakmine.ir  چوپانان آباد

،،،،،،،،،،،،،،،

به مهندس عابدینی تبریک میگیم و آرزوی موفقیت روزافزون داریم. ایشالا که قسمت بشه وقت بشه یه مصاحبه باهاش بذارم. خیلی آدم مثبتیه و به چوپونونم خیلی کمک کرده.


سه شنبه 15 اسفند 1391

چکامه ای در سوگ دکتر مشتاقی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

شعر زیر درفضای حزن انگیز رحلت پسر عمه عزیزم مرحوم دکتر علی اکبر مشتاقی، با توجه به عشق و علاقه آن عزیز از دست رفته به آن دیار جهت یادبود ایشان  سروده شد. امید است ایرادات موجود در شعر را برمن ببخشایید. (محمد تقی اقبال - شیدا)
 



سینه خانه غم شد،درعزای مشتاقی
دیده خون دل ریزد، ازبرای مشتاقی

از قلم تراود خون، اشک غم مجالم ده
تا غزل سراید دل ،دررثای مشتاقی

بر کویر مشتاقان، بعد ازاین نمی بارد
قطره های باران ،با صفای مشتاقی

نامده بهاران شد ،چون خزان ومیبینم
سردی زمستان را ،در سرای مشتاقی

بلبلان فروبستند،لب زنغمه پردازی
چون به گوششان ناید،بانگ نای مشتاقی

غنچه های سبز  گل ، ناشکفته پژمردند
زانکه در خزان دیدند، گلسرای مشتاقی

کی برم زخاطرمن ،خاطرات خوبم را 
زانکه  دیده ام درآن، رد پای مشتاقی

یاد آن شبانم خوش ،عاشقانه می رفتم
کوی شعر وموسیقی ،پا به پای مشتاقی

هرکه میشنید چون شمع ،تاسحرگهان میسوخت
نغمه های مولانا ،با صدای مشتاقی

شو به خیمه خیام ،ای صبا بگو اورا
جامه سیه تن کن ،در عزای مشتاقی

گوش جان مشتاقان، نشنود دگر آری
شعر ناب حافظ را ،با نوای مشتاقی

درطبابت ارخواهی،منزلت شناسی او
نکته ای شنو چون دُر،دَر بهای مشتاقی

چون دم مسیحایی،در مطبّ او دیدم
در ره شفابخشی،نسخه های مشتاقی

درد عافیت سوز و،بی شمار بیماران
ای بسا مداوا شد،با دوای مشتاقی

ای دریغ وصدافسوس،رفت وزد شرر بردل
داغ خانمان سوز و ،جانگزای مشتاقی

بعد از او دگر میلم ،کی کشد به باغ گل
زانکه بینشان خالی،گشته جای مشتاقی

آتشی به جانم زد ،آن زمان که من دیدم
ازکفن یکی جامه ،شد قبای مشتاقی

زی روان به رضوان و،درپیش روان خلقی
جان خود روان دیدم، درقفای مشتاقی

تکیه گاه او باید، خرمنی زگل بودی
خاک سرد گورستان،نی سزای مشتاقی

می پرد به هر سویی ،مرغک دل زارم 
ناامید و آشفته ، در هوای مشتاقی

شعر غم سرودم من، بهرتسلیت گویی
هم به مهدی ومریم، هم رضای مشتاقی

بس کن ای دل "شیدا"،این حدیث غم افزا
زانکه خرمنم سوزد، ماجرای مشتاقی 

محمد تقی اقبال (شیدا)

منبع: خبرگزاری چوپانان


سه شنبه 15 اسفند 1391

بازگشت حاجیا از سفر عمره

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

فک کنم دیشب یه اکیپ دگه از حاجیای چوپونون از سفر حج به ایران برگشتن.
این بزرگواران عبارتند از: رضا میرگل و خانمش، عباس مراد و خانمش، حسن جلالپور (حسین ایراهیم علی) و خانمش، حسن بقایی نیا و خانمش و خانمِ حسین رحمانی

برای این همشهریامون آرزوی قبولی زیارات داریم و ایشالا که سفر خوبیا پشت سر گذاشته باشن


سه شنبه 15 اسفند 1391

به انارک مرا گذار افتاد

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

به مناسبت روز درختکاری به تقل از فیس بوک استاد ابراهیمی


در اسفند ماه سال 89 در سایت پیشین انارک عکسی نظرم را جلب کرد که در آن یکی از
منتخبین مردم که بسیار هم در کار خویش خبره است در میدان وردی شهر درحال نشاندن یک درخت از پانصد درخت خریداری شده بر اساس گفته ی آگاهان بود. شعر طنز زیر بیانگر این کار خداپسندانه است !

 روز ، روز درختکاری بود
آب در سطح شهر جاری بود
در نشستی به نیمه ی اسفند
شد مصوب گزینه هایی چند
به مثل نونوار کردن شهر
اندکی مایه دار کردن شهر
گود برداری و خرید درخت
وسط پارک جور کردن تخت
گر چه این کار ابتدا ول شد
لیکن آخر نتیجه حاصل شد
آب را روی پلکان بردند
چای را زیر پلکان خوردند
آب رنگی به شهر پاشیدند
رنگ دیوار ها تراشیدند
پی تنظیف کوچه ها بودند
دمی از کار خود نیاسودند
پارک را اندکی تکانیدند
پانصد ریشه را نشانیدند
خبرش را به سایت ها دادند
عمل خویش را بها دادند
بشنو این نکته را که اول عید
از من بی خبر کسی پرسید
که درختان کجا نهال شدند
در کدامین مسیر چال شدند
پانصد ریشه ی درخت چه شد
گر فدا شد فدای دست که شد 
گفتم او را که بنده معذورم
وسط گود نیستم دورم
چیزی از ماجرا نمی دانم
قصه تلخ را نمی خوانم
دانم آنقدر کز سپیدی بخت
چوب خشکیده ای به جای درخت
صحبدم در زمین فرو کردند
آنچه را داشتند رو کردند
بشنو این قصه را که در مرداد
به انارک مرا گذار افتاد
به سراغ درخت ها رفتم 
هرکجا بود جای پا رفتم
اثری از درخت و دار نبود
شاخه ای سبز بر قرار نبود
راستی سال پیش در اسفند
چاله را بیل در کجا می کند
ریشه ها را کجا نشانیدند
نکند در هوا نشانیدند
نکند باد جمله را برده
همه را برده در علم خورده
چون شما بنده نیز حیرانم 
چیزی از ماجرا نمی دانم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد