چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

وبلاگ چوپونون هفته چهارم اردیبهشت 1392

وبلاگ چوپونون هفته چهارم اردیبهشت 1392  

اهمیت حضور

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

خرداد92 چنتا تعطیلی پشت سر هم داره. 
14رحلت امام، 15 قیام 15 خرداد، 16 که پنجشنبهه، 17جمعه
یعنی از عصر دوشنبه مملکت تعطیله تا صبح شنبه و احتمال قریب به یقین همه از راههای دور و نزدیک هجوم میارن به آبادی.
یکی دوتا مراسم سال و چهلم اینا هم هس که تو همین تعطیلات میگیرن...
جمعه مبعث حضرت رسول هم هس و عصر پنجشنبه ساعت هس برا عقد و زفاف...
البته هفته بعدشم که مصادف با انتخاباته ساعت هس. ولی بعیده ملت 4 روز تعطیلیا ول کنن و عقد و عروسیشونا به 23 بندازن...
یخورده بنظر میاد ابر و باد و مه و اینا دس به دست هم دادن که ملت برا انتخابات 24 خرداد چوپونون نباشن. چرا که کسی که هفتۀ قبلش 4 روز تو چوپونون بوده و حسابی دیدنا کرده دگه زورش میاد برا یه رأی بلند شه تو این جاده ها چندساعت راها بیاد...
مگر اینکه...
اگه ارزش قائل باشیم برا انتخابات و از اون مهمتر اگه به تاثیر رأیامون تو پروسۀ شهرشدن چوپونون آگاه باشیم حتما بلاشک رنج سفرا به جون میخریم و میاییم...
مهم نی به کی رأی بدیم. سفید بندازیم یا سیاه. مهم اینه که از جمعیت 2300 چوپونون 200 تا رأی بیرون نیاد. زشتیش به کنار صداش مپیچه که کمترین درصد حضور چوپانان بوده و دگه هیچی!!!
رفقای نزدیکما که خبرشونا دارم همه و همه دارن میان. دو هفته پشت سرهم...
شما چی؟؟؟


سه شنبه 31 اردیبهشت 1392

عکسهای همایش پیاده روی - 3

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

   

   

   

   


دوشنبه 30 اردیبهشت 1392

دوماد اسامدحسین دار فانی را وداع گفت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

انا لله و انا الیه راجعون   

روز گذشته علی پوربافرانی (دوماد مرحوم اسامدحسین نظریان) در سن 55 سالگی بعلت بیماری کلیوی دار فانی را وداع گفت.
شادروان پوربافرانی صبح امروز در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
این فقدانا به خونواده های نظریان و پوربافرانی تسلیت عرض میکنم.
جا داره درگذشت این عزیزا به دوستان خوبم محمدرضا پاسیار، منوچهر نظریان، محمد عبدالحسین، حاج آقامهدی افضل، امیر و بویژه آقاقیصر افضل تسلیت جداگونه ای بگم.
از خداوند منان برای شما آرزوی صبر و برای اونمرحوم طلب مغفرت داریم. ما را هم تو غم خودتون شریک بدونت

روحش شاد


دوشنبه 30 اردیبهشت 1392

عکس شکار

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


اینم یکی از کشفیات شکاربانامون که از غریبه ها گرفتن. حالا به نظر شما 
این چندتا شکاره؟غریبه ها میان تو کوهای چوپونون و هرچی به دم دستشون
بیاد مزنن و برمدارن مرن. دم شکاربانامون گرم که مدتیه سفت گرفتن که دگه
غریبه هاجرآت نمکنن بیان و حالا کم کم داره گوسفند زیاد مشه چون شکار
کوهای چوپونون راغریبه هاداشتن ورمنداختن و اگه به خود مردم آبادی باشه 
هرگزکم نمشن.حالاشکاربانامون بایدهمینجورسفت باشن چون مردم آبادی گناهن


دوشنبه 30 اردیبهشت 1392

چنتا عکس

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

  










یکشنبه 29 اردیبهشت 1392

اعتراف موکنم که ....

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :بقیه شا تو بگو ،


چیتا: اعتراف مکنم که تا حالا خیلی تو زندگیم اشتباه کردم

    : اعتراف میکنم که تا 17 سالگی بعضی وقتا شبا بارون میومد

   : یکبار در دوران تاهل جیش کردم شب و کلی از خانمم خجالت کشیدم البته زدم به لوس بازی

شقایق: اعتراف میکنم که آقای ذبیح یادش نرفته عکس کوچه ملاقدم را بذاره.

علی: دوسال با بابام قهر بودم و فقط دو نفر فهمیدند

شراره2: اعتراف میکنم که دلم میخواست به دوران بچگیم برگردم 
دلیله: اعتراف میکنم جوانی و ایام گذشته ما تنها کتابی است که دوباره چاپ نمیشود.همان یکبار است و یکبار.

   : اعتراف میکنم که یک نفرا قد خود خدا دوسش دارم  همه وجودمه

صحرا: اعتراف میکنم هر چه بیشتر دوستشان داشته باشی کمتر دوستت دارند.

میخک: اعتراف میکنم خیلی دلم میخواد بدونم چی شد که جیش کردی. خیلی با نمک نوشتی . من نمیخوام فضولی کنم .

یاشار: اعتراف میکنم که من اشتباهی به دنیا اومدم و تا آخر هم اشتباهم.

دانشمند: اعتراف میکنم که اصلا دلم نمیخواد زنده باشم. آرامش را دوست میدارم.

شیدا: اعتراف میکنم تنها جمله قشنگی که خوندم خوشا به حال اون کسی که یک نفر به اندازه خود خدا دوستشه داره. درود به تو نازنین

آشنا: اعتراف میکنم که به گا رفتم
 
جوان: اعتراف میکنم همه چوپونونیها را وهمه شما هارا از اعماق وجودم دوست دارم . جوان

محمدرضا: اعتراف می کنم که خیلی زود دیر می شه .
اگه به کسی علاقه داری یا دوستش داری همین الآن علاقه و دوست داشتنت را ابراز کن.
حیف از اونهایی که خیلی دوستشون داشتیم ولی حالا دیگه نیستند.
 
سعیده: اعتراف میکنم اون دو نفری که فهمیدند قهری .علی بود و باباش.

دلیله: سلام جوان. اعتراف میکنم که تو یکی از بهترینهای نسل جوان هستی.

    : اعتراف میکنم یکبارتو بچه گیم ....... حالا هم که بزرگ شدم میخوام سربچه اش ...... تلافی کنم

نگار: اعتراف میکنم که تنها چیتا تو زندگیش اشتباه نکرده. پس من چی سر تا پایم اشتباه و مثل حیوانی که اسمش را نمیگم توی گل مانده ام بدون برگشت به هیچ را ه خوب و درست. سالهاست در نقطه صفر در جا میزنم. بخاطر یک اشتباه.
 
شیده: نگار عزیزم. اعتراف میکنم که خدا گر زحکمت ببند دری را/ ز رحمت زند قفل محکمتری را
 
شعله: اعتراف میکنم که همیشه دلم میخواست یه پرنده باشم تا آدم.
 
جوان: عذر منو بپذیر دلیله عزیز سلام انشاالله خوب وخوشبخت باشی امروز مسافر م.دلم میخواست همه شما ها را از نزدیک ببینم عاشق ودلباخته همه تونم .دوستدار شما .متاسفانه وقت نیست .جوان
 
اینجانب: اعتراف میکنم کسی رو که خیلی دوستش داشتم رو بهش گفتم تا مدتی هم خوب بود همه چیز اما چند ماه بعد خیلی اتفاقی عکس عقدش رو دیدم( عکسش با حجاب بود)وقتی عکس رو دیدم خشکم زد.الان هم کمتر از خدا ولی بیشتر از خودم دوستش دارم......داغونم کرد بااینکه زمان ازش گذشته ولی نمیتونم به هیچ کس دیگه فکر کنم.بخدا قسم دوستش داشتم هنوزم یه وقتا دلم خیلی براش تنگ میشه ولی از ذهنم دورش میکنم چون میگم درست نیست....انشالله که هر روزش خوشبخت تر از روز قبلش باشه........
 
ابلیس: اعتراف میکنم که دختر خاله ام بعد از یه سال دیدمش حامله بود می خواستم بپرسم بچت دختر یا پسر گفتم به سلامتی قراره بابا بشی یامامان
 
دیروز: اعتراف مکنم روز اول ک رفتم دانشگاه ی ساعت تو حیاط نشسته بودم زنگا بزنن برم سر کلاس
 
   : اعتراف میکنم ازبه دنیا اومدنم پشیمونم کاش اول ازما سوال میشد که دوست داریم به این دنیاکه همش نامردیه بیاییم یا نه
 
    : اعتراف میکنم به اندازه هردوتامون دوستش دارم بس که توقاب دلم خوشگله وبهترینه
انیس: اعتراف می کنم که هیچی عشق اول نمیشه
 
عاشق: من اعتراف میکنم ی بار با دوست پسرم رفتیم خونه خالی حال داد والانم باهم ازدواج کردیم
 
؟؟؟: اعتراف میکنم واقعا گیرم تو زندگی نه راه بیش دارم نه راه بس
 
حسن: اعتراف مکنم که جوونی هم هیچ گهی نبودم
 
عسل: اعتراف میکنم اگه یه روزی دور دستم بیافته خیلیا را میشونمشون که ...........

عسل: اعتراف میکنم اگه از اعضائ شورا راجع به انجام کارهاشون در آینده تعهد میگرفتن بد نبود....


؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


یکشنبه 29 اردیبهشت 1392

سجده

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :قران ،

خدا به فرشته ها گفت میخام یه خلیفه ای برا خودم قرار بدم؛ بشر!
فرشته ها گفتن این یارو فساد و خونریزی بپا میکنه. ولی ما همش ذکر و تسبیح ترا میگیم!
خدا گفت من یه چیزی سرم میشه که شما سرتون نمیشه.
سپس همۀ اسماء الهیا به آدم آموخت و حقایق اون اسمائا به فرشته ها پدید اورد.
بعد از فرشته ها خواست اسمائا بیان کنند.
کم اوردند...
خدا به آدم گفت ملائکه را به حقایق این اسماء آگاه کن.
وقتی آدم ملائکه را آگاه کرد خدا گفت دیدی من یه چیزی میدونم که شما نمیدونید؟ 
حالا سجده کنید
همه سجده کردند بجز .........


یکشنبه 29 اردیبهشت 1392

میش و بره

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


استراحت میش و بره هاش تو سایه کوههای چوپونون


یکشنبه 29 اردیبهشت 1392

بنه مرد است و ...

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

عکسا مربوط به 10 روز پیشه. الان دگه بنه ها باید رسیده باشه

تخمه سرخو


تخمه سرخو و بالنگو


فک کنم گل تلخو


بنه مرد است و جانم کندۀ تاق



مغزو



فک کنم پِلَکّو





یه سوال فنی!
عکسا را با حجم بزرگ بذاریم یا کوچیک؟
خودم نظرم اینه عکسا بزرگ باشه که کیفیتش به دلتون بشینه
ولی گویا درست باز نمشه عکساش یا هزینش بالاهه
چکار کنیم آخرش؟


شنبه 28 اردیبهشت 1392

مادربزرگ فاضلیها دار فانی را وداع گفت

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

انا لله و انا الیه راجعون   

باخبر شدیم هفتۀ گذشته شادروان فاطمه شمسایی دار فانی را وداع گفته.
شادروان شمسایی همسر مرحوم رجبعلی فاضلی و مادربزرگ فاضلیهای چوپونون و از اهالی بیاضه بوده که یکشنبۀ گذشته 22 اردیبهشت ماه در اردکان یزد دیده از جهان فروبسته و روز بعدش در زادگاه خود به خاک سپرده شده.
این فقدانا به خونوادۀ فاضلی تسلیت عرض میکنیم و ایشالا که غم آخرشون باشه

روحش شاد


شنبه 28 اردیبهشت 1392

تصویر متجرک

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :وبگردی ،

جهت عضویت در گروه وارسال خبر نامه کیلیک کنید


شنبه 28 اردیبهشت 1392

عکس

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


اینم یه عکس تقریبآ قدیمیه میخوام ببینم کیا مشناسنشون؟
از راست به چپ معرفی کنید


شنبه 28 اردیبهشت 1392

رهگذر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :اشعار چوپونونی ،

از کنار مشکلاتت کن گذر   

غم مخور هرگز که عمرت شد هدر

عشق کن با زندگی، حالش ببر

قدر دان این چندروز، این مختصر

ذهنت آشفته نساز ای رهگذر

از دمی دیگر ندارد کس خبر

 

عبدالرحیم کلانتری (پژواک)


شنبه 28 اردیبهشت 1392

گشت ارشاد یعنی اسلام طالبانی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :وبگردی ،

شریف زاده: "رحیم مشایی میگوید گشت ارشاد یعنی اسلام طالبانی"
شریف زاده تنها روحانی معروفه که حامی جریان مشاییه. اون هفته یه مناظره با رمضانی تو دانشگاه امام خمینی برگزار کردند که خیلی جالب بود و حرفای توپی رد و بدل شد. بگردد متنشا بخونت جالبه...
 شریف زاده گفته : «۳۵ سال از انقلاب می‌گذرد اما چه اتفاقی افتاده که امروز جوانان دین‌گریز شدند. سرمنشاء این اتفاقات از همین اسلام‌گرایی طالبانی است و اولین مخالفت احمدی‌نژاد با همین گشت‌های ارشاد بود.» «طالبان یعنی گشت ارشاد و مشایی هم حرفش همین است.» شریف‌زاده همچنین در بخش دیگری از اظهاراتش٬ اسفندیار رحیم‌مشایی را از «معجزات» آیت‌الله خمینی معرفی کرده است.
برا 4 تا دونه رأی ببین چه کارا مکنن و چه حرفایی مزننا.!

جنتی تو نمازجمعه دیروز حرفای جالبی زده. صحبتایی نظیر مشخص کردن فاصله با فتنه یا دوری از اشرافی گری یا تایید یا رد تقلب یا ارتباط با امریکا یا ساده زیستی یا ... اینا به مخاطب القا مکرد که داره با اصصلاح طلبا و تنها کاندیدای مطرحشون یعنی آیت الله هاشمی صحبت موکنه. برداشت من این بود که مخان مشاییا رد کنن و تنها رقیبی که براشون باقی ممونه یعنی هاشمیا از بالا و پایین و زمین و زمون تخریبش کنن. چیزی که صدا و سیما هم داره زورشا مزنه و مث تمام سایتای وابسته به نظام حسابی داره تبلیغ منفی مکنه برا هاشمی! جنتی گفت ارتباط با آمریکا مثل جوکه. همچنین با تاکید بر اینکه حرف‌های آرام بهتر از حرف‌های بلند و کشدار بر کرسی می‌نشیند صداهای بلند را به صدای الاغ و آوای عرعر این حیوان تشبیه کرد و آن را از زشت‌ترین صداها دانست!

چی بگم والا...


تیم ملی کشتی ایران از آمریکا دیپورت شد. 

اولش مگفتن آمریکاییا گفتن ما مسئولیتی در قبالتون نداریم برا همینم ما قهر کردیم برگشتیم. گویا منافقین و مخالفا نظام یه سری تهدید کردن که باعث شده پلیس امریکا اجازه ورود تیم ایران به لس انجلسا نده. شاید احساس خطر برا جون ایانیا باعث دیپورتشون شده. خلاصه بازی با تیم امریکا تو لس انجلس کنسل شد و دارن برمگردن. ولی فدراسیون کشتی آمریکا یه بیانیه داده که ما مشکلی نداشتیم و فدراسیون کشتی ایران یه نامه داده که برناممون عوض شده و تو مسابقات لس انجلس شرکت نمیکنیم. 


قالیباف یه وعده یا شعار "احمدی نژادی" توپ داده. گفته من 2 ساله تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی مملکتا حل موکنم و کارشناسی کردم و تیمم متونه اینکارا بکنه... این بابا یا تو جریان خاکبرداریای شهرداری "دنگسّ" شده یا اینکه تو خاکبرداریا گنج خدابیامرز قارونا پیدا کرده. شایدم مث شهردار قبلی افتاده تو کار رمل و اصطرلاب... نمدونم والا


طائب هم یه تحلیل جالب از هاشمی کرده. گفته هاشمی سنش زیاده و نمتونه کار کنه. ولی رهبری مخاد هاشمیا برا نظام نگهش داره. برا همین حکم مصلحت نظاما بش داده. فک کنم حتما هاشمی خاک پاک ایران براش اولی تر از امنیت سوریه بوده که جناب طائب خوششون نیمده ازش.


شنیده ها حاکی از اینه که کامران باقری لنکرانی متخلص به "هلو" تایید صلاحیت نشده. گویا دعوتشم کردن و برنامهاشا گفته. اونا هم شرط مدیر و مدبر بودنا توش ندیدن و یه کاسه آب پشت سرش رختن و گفتن یا علی. منتظریم ببینیم واکنش اکیپ پایداری و تو رأس همشون آیت الله مصباح چیه! فعلا که دارن فشار میارن به شورا نگهبان. گویا مصباح یه نامه نوشته که 20 تا دولتیا + مراجع و علما امضا کردن که هلو مدیر و مدبره.


شنبه 28 اردیبهشت 1392

عکسهای همایش پیاده روی - 2

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   

   

   

   

   

   

یادواره شهدای شهرستان نایین

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای دگه ،





به گزارش خبرنگار اینا از نایین، حجت‏ الاسلام و المسلمین روح ا... امینی، در اولین یادواره 304شهید شهرستان نایین در سالن امام علی(ع) این شهر اظهار داشت: یکی از مهم‏ترین درس‏های شهدا برای انسان‏ها در طول تاریخ، اخلاص آنان است که اگر این‏گونه شد، اعمال انسانی ارزشی والا می‏یابد.

وی با تأکید بر اینکه نباید بگذاریم شهدا در پیچ و خم زندگی گم شوند، تصریح کرد: باید سعی کنیم تا با تأسی از شهدا و امام شهدا، رفتار و انگیزه‏ ما در زندگی رنگ و بوی الهی و معنوی به خود بگیرد.

امام جمعه نایین خاطرنشان کرد: در این راه باید با مطالعه وصیت‏نامه‏های شهدا که نشان از رنگ و بوی الهی در رفتار، کردار و گفتار این بزرگان دارد، به زندگی هایمان رنگ و بوی الهی دهیم و اخلاص را هرچه بیشتر در وجودمان نهادینه کنیم.

وی با تجلیل از خانواده‌های معزز شهدا بر تکریم آنان تاکید نمود و گفت: امروز تکریم خانواده‌های شهدا وظیفه همگان است و در این راه باید بدانیم که امنیت و آرامش کنونی کشور را مدیون خون شهدا هستیم.پ

امینی در ادامه، ولایت‌پذیری را از مهم ترین شاخص‌های شهدا دانست و تاکید کرد: امروز ولایت‌پذیری و اطاعت از ولی‌فقیه و ولی، رمز پیروزی و جاودانگی ملت ما است و حماسه حضور در انتخابات آینده، مهم ترین آزمون در این مسیر است.

گفتنی است در این یادواره که بیش از یک هزار نفر از مردم، خانواده شهدا، جانبازان، ایثارگران و مسئولان شهرستان نایین حضور داشتند، کتاب هویت پروانه ها شامل یادنامه ای از شهدای شهرستان نایین رونمایی شد.

منبع: خبرگزاری شرق استان


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


                            

قرار بود یه ماشین از چوپونونم راه بندازن که پایشون جور نشد و نهایتا نرفتن. کبلااکبر حسابی پایه رفتن بود و مدام داشت زنگ به بقیه خونواده شهدا مزد که با هم برن. ولی نهایتا هیچکدوم پایه نشدنمث آدمایی که خیلی چیز سرشون مشه بش گفتم: شما با این دس و پا درد اصن صلاح نی 170 کیلومترا بری. اونجا هم کسی به کسی نیس و اصن توجهی نمکنن و نمفهمنم که از چوپونون کسی اومده و از این حرفا...جواب داد ما بخاطر توجه کسی نمیریم. احترامیه که به شهدا میذاریم...خلاصه زودی دسمال کاغذی برداشتم عرقاما خشک کردم و ناهارما برداشتم و برگشتم اورژانس...




یه نکته دگه اینکه زمانیکه کتاب هویت پروانه ها آمادۀ چاپ بوده اصلا عکسی از شهدا و گلزار چوپونون توش نبوده. گویا بنیاد شهید چوپونونا تحت قلمرو خودش نمدونه. نهایتا جناب حمید ضیایی عزیز دس بکار مشن و عکسا شهدا چوپونونیا تهیه و بدستشون مرسونن.
متاسفانه برخلاف خیلی از ادارات نایین که به چوپونون بعنوان دورترین و محرومترین نقطۀ شهرستان توجه بیشتری دارن -مث بهداشت-، بنیادشهیدیا کمتر به چوپونون توجه موکنن


جمعه 27 اردیبهشت 1392

بازگشت مجید باقر از حج

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

حجّکم مقبول و سعیکم مشکور

 

عصر امروز حاج آقامجید جلالپور (مجیدِ باقر) به اتفاق خونوادۀ خودشون پس از انجام مناسک حج عمره به ایران برگشتند و در یزد مورد استقبال خونواده و دوستان و آشنایان قرار گرفتند. تو این سفر همسر و دوتا پسرا (محمدباقرومسعود) مجید باقرا همراهی مکردند.

برای حاج آقا جلالپور و خونوادۀ محترمشون آرزوی قبولی زیارات و طاعاتا داریم و ایشالا که سفر خوب و خوشیا پشت سر گذاشته باشن...

 

عذر تقصیر که خور بودم و نتونستم تو استقبال خدمت برسم.

ایشالا سهم ما را نگه دارت برا حاجی خوری خدمت مرسم...


جمعه 27 اردیبهشت 1392

آهو بره

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


پرواز هوبره در بیابونای چوپونون. این پرنده هم نادر و باارزشه ومگن گوشت خوشمزه ایم داره ولی ما
که هنوز نخوردم. ازاینها اطراف چوپونون زیادن ولی نسلشون داره منقرض مشه که باید هواشونا 
داشته باشن و جریمشونم خیلی سنگینه که حواستون باشه یه وقت به فکر زذنشون نیفتد.


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

اینجا کجاهه؟15

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

   


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

فصل درو

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

دگه آخرای درو جوه. امسالم مث چند سال قبل کمباین از اصفهان اومده و کمک حال رعیتامونه. 
کی یادشه قدیما چه خفتی میکشیدن رعیتا برای درو. بچهاشونا زیر بته تاق مخابوندن و درو مکردن.
یه بنده خدایی تعریف مکرد موگفت بچش گریه مکرده. دروا ول موکنه مره سر بچش میبینه مورچه بش رخته و اصلا پیدا نیست بچه از بس مورچها زیاد بودن. مگفت تا چقد وقت داشتم مورچه مگرفتم...
خلاصه عالمی داشتن قدیما. یادمه فصل درو که مشد بچهای رعیتا از شهر برمگشتن و کمک حال پدرمادرا بودن.

فصل کندن "سیر" هم الانه. یه هفته ای مشه تقریبا که دارن سیرا را مکنن. طرفدارای سیرای "خوش طام" چوپونون به فکر باشن...


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

عروسی پنجشنبه، رضا اصغر

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

























پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

تصادف مینی بوس معلمای چوپونون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

با تشکر از هیچکس و سایت خبرگزاری و آقای حلوانی
خبرا تکمیل و اصلاحش موکنم...



6:30 صبح زنگ زدن که تصادف شده. 35 کیلومتری چوپونون به سمت انارک، نرسیده به اونجا که جاده دوبانده مشه...
رفتیم سر صحنه و از اون تصادفای وحشتناک بود که کم اتفاق میفته. تریلی F  کاملا مینی بوسا درو کرده بود و تا زمانیکه پاسگاهیا نگفتن این مینی بوسه من متوجه نشدم. فقط آهن پاره بود. راننده مینی بوس داغون شده بود و ... گفتن نداره. راننده تریلی سرش رو داشبورد بود و خونریزی... هردو دردم جون داده بودن...

  

سه تا سرنشین تریلی سرپایی معالجه شدن و تا کاراشونا کردیم آمبولانس انارک اومد. هرسه تا را با آمبولانس انارک فرستادیم و منتظر هلال احمر شدیم که بیاد راننده تریلیا که گیر بود آزادش کنه...
هلال احمر سه راهی پلیس راه تا محل حادثه 60 کیلومتر فاصله داشت. درحالیکه هلال احمر انارک 55 کیلومتر و نزدیکتر بود. علاوه بر این هلال احمر انارک مال شهرستان خودمونه و هماهنگیاش زودتر انجام مشد. ولی تا آخریم نیومدن. حالا نمدونم اطلاع نداشتن یا اصلا افتتاح و شروع به کارشون تبلیغی بوده و الان اصن فعال نیستن. 
بهرحال بحث من چیز دگهیه... 

  

چوپونون آخرین روستای شهرستانه و تا مرکز شهرستان 165 کیلومتر و تا مرکز بخش 85 کیلومتر فاصله داره. 
هلال احمریا یه کانکس فرستادن چوپونون که الان تو انبار شورا افتاده و داره آفتاب موخوره. تو همین یه سال گذشته پایگاههای هلال احمر جندق و انارک راه اندازی شد. ایکاش مشد پایگاه چوپونونم راه میفتاد تا اینجور مواقع زودتر به مردم رسیدگی کنن. خدا شاهده راننده تریلی که گیر بود و خونوادش یکمو دورتر داشتند چکه چکه رختن خون راننده را میدیدن خون از دل ما هم پایین مرفت... حدود یکساعت و ربع تو همین وضعیت بودن تا هلال احمر رسید...
یادمه روزی که کانکس فرستادن، دنبال نیروی داوطلب و رایگان مگشتند. شاید برای مواردی مث زلزله و سیل نیروای داوطلب بسیج بشن و برن کمک. ولی تو این بلبشوی گرونی و بی پولی همه دنبال یه لقمه نونن و بدون پول نمتونن وقت بذارن. از طرفی دلیلی  نداره وقتی همه پایگاهها با حقوق کار موکنن یه پایگاه خودجوش بگرده فی سبیل الله...
البته اینا تحلیلای شخصیمه و چون اطلاعات ندارم خیلی مستند نیست. ولی اگه جاییش اشتباهه حتما ذکر کنت تا عیب و ایراد کار معلوم بشه... 



خلاصه تو این یه ساعت تابی خوردیم دور و بر ماشینا... خیلی صحنۀ بدی بود... وسط کار متوجه شدیم که مینی بوس معلما بوده و از سمت نایین به چوپونون مرفته. اصلا قابل تشخیص نبود. فکر کنم محمد جمالی عسگرانی بود فامیلش 27 ساله. دوماد نایینیاهه و مینی بوس آموزش پرورشا داشت. حالا چرا تو روز تعطیل و بدون معلم اومده به این سمت نمدونم و هرچی بوده خدا بیامرزتش.
تریلیم دوتا مرد و دوتا خانم بودن که راننده کشته شده بود. حسین پناهی 33 ساله. اینا درچه ای بودن.

خدا رحمتشون کنه و ایشالا که این محور کامل دوباند بشه تا تصادفا کمتر بشه یا لااقل به این بدی نباشه...
از طرفی ایشالا یه پایگاه هلال احمر تو چوپونون فعال بشه تا اینجور مواقع از شهرستانهای مجاور نخان بیان کمکمون...


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

تصادف خونین در جاده چوپانان به انارک

   نوشته شده توسط: هیچکس    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

صبح امروز یک تصادف خونین در 25کیلومتری چوپانان به سمت نایین اتفاق افتاد که دراین حادثه یک دستگاه تریلر با یکدستگاه مینی بوس شاخ بشاخ شدند و متاسفانه هردو راننده دردم جان خود را از دست دادند.
آقای محمد جمالی راننده  سرویس معلمان چوپانان را بعهده داشت که خوشبختانه مینی بوس هنوز به چوپانان نرسیده بود که معلمان را سوار کند .
مینی بوس از نایین عازم چوپانان بوده وتریلر از سمت چوپانان عارم نایین بوده.
این ضایعه اسفناک را به خانواده های داغدار این حادثه واهالی آموزش وپرورش تسلیت عرض مینماییم.
روحشان شاد.
منبع خبر :خبرگزاری  چوپانان


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392

لیلة الرغائب

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،

لیلة الرغائب

 

اولین شب جمعه ماه رجب لیلة الرغائبه. شب آرزوها.

چوپونونیا مگن از لیلة الرغائب تا برات اوناییکه طی یکسال گذشته عزیزی از دست دادن هر شب جمعه  باید بو بکنن. بو بکنن اصطلاح مرسوم بین چوپونونیاهه . منظور اینه که باید حلوا و سیروک بپزن و ببرن مزار.


چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392

قوچ

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


اینم چندتا قوچ عالی تو کوههای چفت


سه شنبه 24 اردیبهشت 1392

کوه چفت

   نوشته شده توسط: علی    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،


سه شنبه 24 اردیبهشت 1392

گفتگو با حاج ابوالقاسم زاهدی

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

   

حاج ابوالقاسم فرزند حاج محمد زاهدی است ، حاج محمد یکی از بنیانگذاران چوپانان است و حاج ابوالقاسم یکی از مالکین نسل دوم چوپانان است او می گوید که تنها سه نفر از مالکین نسل دوّم چوپانان زنده هستند که هر سه در دوران کهولت به سر می برند این سه نفر عبارتند از حاج محمدعلی بقایی فرزند محمد حاج عبدالله که در اصفهان زندگی می کنند و یکی از دختران حاج محمد باقر امینی که در تهران زندگی می کنند وو خود ایشان که در چوپانان زندگی می نمایند

حاج ابوالقاسم متولد 1291 ه .ش است، او ایّام کودکی را در چوپانان گذرانده و در مکتب ملا سواد آموخته است ایشان در مورد کتابهای درسی آن زمان می گوید که هر کس در خانه هر کتابی داشت به مکتب می آورد و ملّا همان کتاب را به او درس می داد و معمولاً قرآن ، دیوان حافظ و گلستان سعدی آموزش داده می شد و تا حدودی نیز آموزش حساب سیاق تعلیم داده می شد .اما ملا در آموزش درس ریاضی مهارتی نداشت تا اینکه مدتی آمحمد زاهدی که در جوانی فوت کرد از شاهرود به چوپانان می آید و او عدد نویسی و چهار عمل اصلی را در شاهرود آموخته بود و در زمانی که در چوپانان بود این علم را به نوجوانان آن دوره آموزش داد .

از همکلاسی های حاج ابوالقاسم سوال می کنم ایشان می فرمایند که عبدالله بقایی ، عباس عمادی ، محمدعلی بقایی، قدرت پسر ملا ، حسینقلی جلالپور ، محمد صبوحی از همکلاسی های او بوده اند .

حاج ابوالقاسم تا سال 1336 در چوپانان به فعّالیّت های کشاورزی ، شتر داری و گوشفند داری مشغول بوده است تعداد 30 تا 40 شتر داشته و گله ای گوسفند با رحمتعلی عمادی شریک بوده است  اما در سال 36 به علّت اینکه عدّه ای از انارکی ها به گنبد کاووس رفته و در آنجا فعالیت کشاورزی و بازرگانی می نمایند حاج ابوالقاسم هم تصمیم به مهاجرت می گیرد و در گنبد ساکن می شود و حدود 40 سال در گنبد به فعالیت کشاورزی و تجارت پنبه ، گندم و جو مشغول می شود .اما به علّت فوت همسر و کهولت و تحوّلاتی که در گنبد اتفاق می افتد حاج ابوالقاسم به چوپانان مهاجرت کرده و فعالیت خود را روی املاک کشاورزیش در چوپانان متمرکز می نماید و سالی یکی دو بار هم برای مدیریت اموالش در گنبد سرکشی می نماید.

مدیریت قنات چوپانان تا حدود زیادی در خانواده آقای زاهدی به صورت افتخاری انجام گرفته خود مرحوم حاج محمد تا زنده بود این مدیریت را انجام می داد و بقیه مالکان نیز از او حرف شنوی داشتند بعداً نیز مرحوم عبدالرحیم زاهدی به اتفاق مرحوم شیخ مستقیمی این مدیریت را سامان داده اند و چون شیخ مستقیمی زودتر فوت می کند چند سالی تا پایان عمر عبدالرحیم به تنهایی و با همکاری مرحوم ملا حسن مستقیمی این وظیفه را انجام دادند بعد از مرحوم زاهدی چند سالی مرحوم مصطفی مستقیمی عهده دار این وظیفه بودند تا اینکه حاج ابوالقاسم به چوپانان برگشتند و این وظیفه نا نوشته به ایشان منتقل شده است و معمولاً آقای رفیع با همکاری حاج ابوالقاسم تصمیم گیری می کنند و به رتق و فتق امور می پردازند .

حاج ابوالقاسم اکنون که یک قرن زندگی را پشت سر می گذارد هرچند که از نظر جسمی سالم است اما خیلی فرتوت و سالخورده شده است ولی هنوز از حافظه بسیار خوبی برخوردار است و به راحتی می تواند امور را تجزیه و تحلیل کند و دریایی از اطلاعات تاریخی در باره چوپانان است که انسانی محقق را می طلبد تا از وجود ایشان بهره ببرد و اطلاعات ایشان را به رشته تحریر در آورد

ان شاالله خداوند حافظ ایشان باشد.

منبع: چوپانان اباد


سه شنبه 24 اردیبهشت 1392

آشتی کنون

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

یه خبر خوب بدم به یکی از رفقا...حسین آقای عزیز! دوتا آشتی که فرموده بودید بالاخره صورت گرفت...

دلخوریا هنو پاک نشده و نمتونم ببخشمشون. ولی آخرش جلو افتادم...

اون هفته اولیش بود و دیروز عصرم بعد کلی کلنجار رفتم پیش دومی و آشتی صورت گرفت.برا خاطر اینی که خیلی برام عزیزی تو سایت خبرشا برات نوشتم.آقا التماس دعا


دوشنبه 23 اردیبهشت 1392

مار

   نوشته شده توسط: علی    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

به این میگن مار شاخ دار یا همون سرخ مار خودمون خدایش دیگه ترسیدم برم  نزدیکترعکس بگیرم


دوشنبه 23 اردیبهشت 1392

چنتا خبر کوچولو

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

بعد 10 روز اومدم آبادی و نفسی چاق کردم جا همتون خالی
تو جاده که تیفون بود حسابی و ماشینا چراغاشونا روشن کرده بودن ولی آبادی هوا یخورده گرم بود فقط و یه کمو هم غبار... ساعت حدود ساعت 20 زد به باد و تیفون. 20:30 برقا هم رفت 21 اومد. بلافاصله زد به بارون. جاتون خالی تا 21:20 اومد و قط شد. هوا هم الان آرومه

  زردآلووا یکی یکی داره مرسه و فصل بدرروی دومی داره شروع مشه باز...سه تا عقد شنیدم صورت گرفته. بسیار مسرت بخش بود و ایشالا مبارکشون باشه. البته چون از خودشون نپرسیدم اسم نمبرم. تو شب نشینیا از همدگه بپرست. عروسی پسرعمو هم پنجشنبه به خیر و خوشی تموم شد و رضااصغرم رفت خونه بخت...چوپونون که رسیدم دیدم یه بنر زدن تو خیابون اصلی که یادوارۀ 304 شهید شهرستان نایین فردا تو نایین برگزار مشه. یه پاکت نامه دیدم خونه کبلااکبر و گویا پدر و مادرای شهدا هم دعوتن. ولی خبری از دعوت ما نبود. شکر خدا هیچ تیروطایفه ای ما را از خودش نمودونه.  شریعتی (بلاتشبیه) موگفت تو ایران همه به من میگن این سنیه. ولی تو اعراب که صحبت موکنم مگن این عجب شیعه ایه. حکایت ماهه. همه پاسمون مدن به طرف مقابل...شکر خدا اوضاع آرومه دکتر که داریم. آخوندم که هس. البته دوروزه شیخ رفته قم زیارت. ولی در کل شرایط آرومیا سپری میکنیمهنو نامه ای مبنی بر تایید صلاحیتا منتشر نشده. ولی طبق فرمودۀ یکی از بزرگواران مسئول هر 11 نفر چوپونونی تایید شدن. فک کنم بقیه جاها را اعلام کردن و اونا که تایید نشدن یه هفته مهلت دارن برا اعتراض. اما چون چوپونون ردصلاحیتی نداشتیم دگه یبارکی نامه شا مفرستن.تو جمعای چوپونون هنو ننشستم. ولی چوپونونیای مقیم یزد که عمدتا رأیشون مشخصه و بنظر میاد بهترینها را با شناخت قبلیشون رصد و انتخاب کردن. بنظر منم که امسال شورای خوب و قویی درست بشه.

اوضاع اینترنت خیلی خیلی خرابه. هم یزد افتضاح بود و هم چوپونون . بلکن درست بشه تا بتونم عکس و فیلمای درخواستیا بذارم.

فلاحتی (رئیس پاسگاه) و خانمش هم چندروزیه که از سفر حج برگشتند. به ایشون خیرمقدم میگیم و ایشالا که طاعاتشون قبول باشه.

 

 

لیسانس حسابداری لازم!

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خبرای چوپونون ،

یه نفر چوپونونی لیسانس حسابداری سراغ ندارت؟

یه کار توپ و شسته رفته سراغ دارم براش عالی

ترجیحاً مرد باشه

به این شماره اطلاع بدت 9132233956

تا یهفته دگه هم بیشتر وقت نداره؛ هرچه زودتر بهتر


دوشنبه 23 اردیبهشت 1392

اونا عقلشون نمرسه

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :خاطرات چوپونونی ،

یه جمله از خدابیامرز حاج فضل الله هس که تو فامیلمون ضرب المثل شده...
جریان اینه که تو عروسی یکی از اقوام دور صاحب عروسی یادش مره دایی را دعوتش کنه. تو عروسیا انقدر فشار رو خونواده ها هس که معمولا یکی دومورد اینجوری از دستشون در مره...
خلاصه دایی کفش و کلاه موکنه و مره خونه عروسی. کلی بنده خداها شرمنده مشن و خلاصه همه چی به خیر و خوشی تموم مشه.
بعد از این جریان یکی دوتا از فامیلا به دایی اعتراض کردن که بدون دعوت آدم جایی نمره و آدم شأن خودشا باید حفظ کنه و از این حرفا!
دایی جواب مده که : "اونا عقلشون نمرسه دعوت کنن؛ من که عقلم مرسه باید برم!
ـــــ
بعد از این جریان یجورایی رسم شده تو خودیامون که عروسیای اقوام که دعوت نمیشیم با "همین شعار" بریم. البته خیلی معقول و سروسنگین!


یکشنبه 22 اردیبهشت 1392

باران

   نوشته شده توسط: علی    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

اینم ی کاره دیگه ولی خدایش واسه این خیلی زحمت کشیدم 
ی ساعت منتظر شدم 


یکشنبه 22 اردیبهشت 1392

میش وقوچ

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،



اینم میش و قوچهای چوپونونی


یکشنبه 22 اردیبهشت 1392

شکوفه

   نوشته شده توسط: علی    نوع مطلب :عکس و فیلم چوپونونی ،

اینم ی عکس دیگه از چوپنون البته دشتش


شنبه 21 اردیبهشت 1392

اجاره نامه ملک

   نوشته شده توسط: چیتا    نوع مطلب :رسوم و اطلاعات چوپونونی ،


 اینم یه اجاره نامه قدیمیه مربوط به املاک چوپونون و حجت آباد مال سال 1325


شنبه 21 اردیبهشت 1392

یه چکشو دگه...

   نوشته شده توسط: ذبیح    نوع مطلب :درد دلای چوپونونی ،

به فرمودۀ نماینده و فرموندار و بخشدار و همه و همه ...

چوپونون تا شهرشدن یه چکشو دگه بیشتر کار نداره

همتون حسابی همت کردت و تو جریانات فرهنگی اخیر سنگ تموم گذاشتت. دگه زشته صفت بی همتیا به چوپونونیا نسبت بدیم. دم همگی گرم. از همایش 88 که استارت همۀ برنامه ها بود و فکر آبادانی چوپونونا بعد از سالها بیتفاوتی تو کله مون انداخت گرفته تا برنامه های فرهنگی نوروز و هیئت و سرشماری و ... انتخاب دهیار کاربلد و مثبت اندیش هم مزید بر علت شد که روند رو به رشدمون از قالب فرهنگی بسمت عملی پیش بره و الان هممون امیدوار به آیندۀ روستا هستیم.

دگه کمتر میشنویم که چوپونون چندسال دگه مث آشتیان و حجت آباد مشه. یا اینکه آب چوپونون سربالا بره یا اینکه به چوپونونی بودنمون نبالیم...

و اما یه چکشو...

انتخابات 24 خرداد 92 در پیشه. هم شوراها و هم ریاست جمهوری.

جمعیت چوپونون به استناد سرشماری 90 دقیقا 2301 نفره. چیزی که تو آمارها بهش توجه مشه اینه که از هر شهر و روستا چنددرصد در صحنه حضور دارن و چنددرصد بیتفاوتن. شک نکنت انتخابات 92 متونه یه سکوی پرتاب برا چوپونون باشه. اگه یه آمار دهن پر کن برا دولتیا دربیاریم پسفردا دهیار و شورا زبونشون برا مسئولین درازتر خواهد شد.  الان نامه نگاریاشونا کردن و بعضی از بزرگامون دارن زمینه های شهر شدنا فراهم موکنن. الان بیشتر تمرکزشون روی جمعیت 2300 نفری، قطب کشاورزی و بعد مسافته. بی شک درصد بالای حضور چوپونونیا تو انتخابات متونه یه اهرم فشار دگهی برا مسئولین محسوب بشه. حضور کم زیرسبیلی رد مشه. حضور نرمال که نرماله. ولی یه حضور چشمگیر موتونه دهن پرکن باشه و همۀ نگاهها را رو چوپونون متمرکز کنه...

و اما خواهش منِ کوچیکتر...

پنجشنبه 23 خرداد همه و همه بیایت آبادی و رأیتونا تو چوپونون تو صندوق بندازت.

شوراهای یزد و اصفهان و نایین اصلا برا ما اهمیتی نداره. پس هممون بیاییم تو چوپونون رأی بدیم. انتخابات ریاست جمهوریم که فرقی بین چوپونون و اطرافش نداره. خواهشی که از همه دارم اینه که یبار دگه حضور چشمگیری داشته باشت تا به قول حاج عباس مشت محکمی به دهن شرق و غرب بزنیم...

فرقی نموکنه رأیتون برا کی باشه. هرکسیا که مخاهت انتخابش کنت. حتی اگه افراد ذیصلاح تو گردونۀ رقابت نبودن بازم صندوقای چوپونونا تحریم نکنت. اگه رأیتون سفیدم باشه طوری نیست. فقط و فقط آمار آرای چوپونونا بکشت بالا بلکن بازم قدم بعدی بسمت شهرشدنا محکم برداریم.

سپاس و درود به همۀ چوپونونیا و چوپونون دوستا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد