چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی
چوپانان            زادبوم من

چوپانان زادبوم من

تو مادر منی

خروجی وبلاگ چوپانان آباد در بلاگ اسکای تیر 92

خروجی وبلاگ چوپانان آباد در بلاگ اسکای تیر 92

آفت درختان پسته من

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:20  

 

آفت درختان پسته من


در باغچه خانه امان 4 درخت پسته دارم که امسال به صورت خوبی بار ور شدند اما متاسفانه آفتی گریبان درختان پسته مرا گرفت که شدیداً مرا از درختان پسته نا امید کرد ابتدا متوجه شدم که بعضی از دانه های پسته زرد می شوند و خشک شده می ریزند به یک سم فروش مراجعه کردم و او سمی به نام مالاتیون به من داد و من به فاصله 15 روز دوبار در ختان پسته را سمپاشی کردم امّا نه تنها آفت از بین نرفت بلکه شدت هم گرفت و با دقتی که کردم متوجه شدم برگهای درخت نیز به شدت در حال ریزش است بیشتر که دقت کردم زنبورهای ریز زرد رنگی را در روی برگها مشاهده کردم و در زیر درختان ماده سفید شکر مانندی را دیدم که بر روی زمین ریخته است . چند روز پشت سر هم درختان را با آّب لوله کشی شستم امّا این شستشو نیز کار ساز نبود  به اینترنت پناه آوردم و با شواهدی که مشاهده کردم متوجه شدم درختان من دچار افتی به نام پسیل پسته شده اند و برای مبارزه چند نوع سم پیشنهاد شده بود که من موفق شدم 50 سی سی سم کنفیدوز تهیه کنم و درختان را مجددا سم پاشی کردم نمی دانم که این کار نتیجه ای خواهد داشت یا نه ولی تا کنون شاید یک سوم پسته ها ریخته اند خلاصه مطالعه من در اینترنت در زیر آمده است

پسیل پسته

 

  پسیل پسته

l      نام علمی: Aganoscena pistaciae

l      نحوه خسارت: تغذیه از شیره گیاهی – تولید شکرک – ریزش جوانه و برگ – پوکی و دهان بست

l      تعداد نسل: 5- 6 ( هر نسل 5 سن پورگی دارد.)

l      مبارزه غیر شیمیایی: استفاده از کارت های زرد رنگ آغشته به چسب مخصوص به عنوان تله – آبیاری و تغذیه مناسب

l      مبارزه شیمیایی: آمیتراز ( میتاک) 1- 1.5 در هزار – دارتون 2.5 در هزار کنسالت 0.5 -  0.75 در هزار – کنفیدور 0.4 در هزار

l      تعیین میزان خسارت و زمان مبارزه: در صورت مشاهده 10- 15 پوره به طور متوسط در هر برگ اقدام به سمپاشی میشود.

l      زمستان گذرانی:  حشره کامل - زمستانه 

منابعhttp://pistachioresearch.persianblog.ir/

http://www.kermanzamin.com

دوست دارم از تجارب و علم همشهریان بیشتر بهره ببرم

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

احیای بافت گلیم جلی در چاهملک

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:21


احیای بافت گلیم جلی در چاهملک


وسایل اولیه ی این فرش به نوعی مواد  بازیافتی است . لباسها و پارچه های دور ریختنی را اصطلاحا تریس نموده و برای استحکام بخشی با چرخ نخ ریسی می تابند . برای تار و پود این قالی هم معمولا از سرتونه استفاده می کنند. ( سرتونه : تونه یا نخ اضافی قالی که دورریختنی است را به هم گره می زنند و به جای چله قالی و الغاج که همان تار و پود است استفاده می کنند)
این فرش در ابعاد مختلف بافته می شود. فرشی که در تصویر می بینید ۱۹۰ سانتیمتر پهنا و ۲۸۰ سانتیمتر طول دارد و قیمت آن ۲۵۰ هزار تومان از سوی بافنده تعیین شده است که بسیار کمتر از ارزش واقعی آن است. 

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

چهره موفق صنعت گردشگری ایران

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:21


داستان زندگی مرد روستایی که چهره موفق صنعت گردشگری ایران است/ نقشه فرزندان و روستایی که مورد توجه هالیوود قرار گرفت

تفاوت عباس برزگر این است که کاری نمی‌کند تا میهمانانش تصور کنند او این کارها را برای پول و انعام انجام می‌دهد. تفاوتش این است که سر میهمانانش کلاه نمی‌گذارد متاسفانه برخی با تصور اینکه گردشگران خارجی هستند یا حتی اهالی یک شهر دیگرند تا می‌توانند نرخ‌ها را چند برابر می‌گیرند و جیب میهمان را خالی می‌کنند این موضوع تاثیر خیلی بدی بر روی صنعت گردشگری دارد و درآمدزایی در این حوزه را کاهش می‌دهد.


به گزارش نامه، قصه زندگی‌اش بیشتر از آنکه به واقعیت شباهت داشته باشد به فیلم و افسانه می‌ماند. دستفروش فقیر روستایی که تنها روزی سه‌هزارتومان درآمد دارد در یک شب بارانی و تاریک، شانس در خانه‌اش را می‌کوبد و درآمدش را به روزی شش‌میلیون‌تومان در روز می‌رساند. عباس برزگر 37ساله که روزی در انشای دوران کودکی‌اش نوشته بود دوست دارد در آینده شغل پادشاهی! داشته باشد و مورد تمسخر همکلاسی‌های فقیرش قرار گرفته بود حالا در روستای بزم استان فارس از طریق گردشگری برای خودش پادشاهی شده است، آنطور که عباس برزگر به «شرق» گفته است، چندی پیش گروهی از هالیوود به محل سکونتش آمدند و قرارداد ساخت فیلمی براساس زندگی‌اش را با او به امضا رساندند. این فیلم هم‌اکنون در حال ساخت است و چندی دیگر در سینماهای جهان اکران خواهد شد. در همین رابطه «شرق» گفت‌وگویی با او دارد که در ادامه می‌خوانید:


‌روایت‌های مختلفی از حادثه آن شب خوانده‌ام. خودت بگو دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

در یک شب بارانی و تاریک در روستایمان به دو گردشگر خارجی و مترجمشان برخوردم که بی‌نهایت خسته و سرگردان و کلافه بودند. آنها را به خانه‌مان دعوت کردم. شامی که درخور دو میهمان خارجی و غریبه باشد نداشتیم و مجبور شدم همان سفره فقیرانه خودمان را برایشان پهن کنم و همان دمپختک گوجه‌فرنگی که همسرم برای خودمان پخته بود، برایشان بیاورم. بعد هم آنها را به یک چای آتشی دعوت کردیم و تنها رختخواب‌های خانه را برای میهمانان خارجی‌مان مهیا کردیم و خودمان روی زمین خوابیدیم. قبل از خواب متوجه شدم یکی از آن خارجی‌ها که پسر جوان 20 ساله‌ای بود بسیار ناراحت و پکر است. از مترجمشان علت ناراحتی‌اش را پرسیدم و اینکه آیا در خانه ما به او خوش نمی‌گذرد؟ مترجم جواب داد که فردا تولد این پسر جوان است و او از اینکه از خانه و کشور و خانواده‌اش دور است غمگین است. در همین هنگام دختر و پسر کوچکم که شاهد گفت‌وگوی ما بودند نقشه جالبی کشیدند که باعث شد میهمانانمان بسیار هیجان‌زده و خوشحال شوند...


‌و نقشه آنها چه بود؟

علی و زهرا فردای آن روز قلکشان را شکستند و تمام پول آن را به راننده آژانس روستا سپردند تا از شیراز برایشان کیک کوچکی بخرد. آنها سپس میز چرخ خیاطی مادرشان را برداشتند و با پهن کردن قشنگ‌ترین ملحفه گلدار خانه روی آن جشن تولد کوچکی برای آن پسر خارجی گرفتند و اسباب‌بازی‌های خودشان را به او هدیه دادند. این موضوع به‌قدری پسر خارجی را هیجان‌زده کرد که شروع به فیلمبرداری از این صحنه کرد. بعدها متوجه شدیم پدر آن پسر کارگردان تلویزیون است و مادرش روزنامه‌نگار است و آنها این موضوع را رسانه‌ای کرده‌اند و خارجی‌های زیادی خواستار سفر به ایران و حضور در خانه ما شده‌اند.


‌این موضوع را از کجا متوجه شدی؟ آن خارجی‌ها دوباره با شما ارتباط برقرار کردند؟

نه. یک روز از سازمان میراث‌فرهنگی با من تماس گرفتند و گفتند باید خانه‌ات را به یک هتل روستایی تبدیل کنی چون در دنیا مشهور شده‌ای و بعد ماجرا را برایم تعریف کردند.


‌منظورشان از هتل روستایی چه بود؟ چقدر برای این کار هزینه کردی؟

هزینه خاصی نکردم. آنها تنها می‌خواستند میهمانان خارجی را مثل فامیل خودم در خانه‌مان بپذیرم و با همان روش و سبک و سیاق از آنها پذیرایی کنم. درواقع میهمانان خارجی می‌خواستند چند روز زندگی به‌سبک روستاییان ایران را تجربه کنند و همان سادگی، صفا و محبت را درک کنند.


‌در حال حاضر روستاییان زیادی دیده‌ام که خانه‌شان را به گردشگران کرایه می‌دهند تفاوت عباس برزگر با آنها چیست؟

تفاوت عباس برزگر این است که کاری نمی‌کند تا میهمانانش تصور کنند او این کارها را برای پول و انعام انجام می‌دهد. تفاوتش این است که سر میهمانانش کلاه نمی‌گذارد متاسفانه برخی با تصور اینکه گردشگران خارجی هستند یا حتی اهالی یک شهر دیگرند تا می‌توانند نرخ‌ها را چند برابر می‌گیرند و جیب میهمان را خالی می‌کنند این موضوع تاثیر خیلی بدی بر روی صنعت گردشگری دارد و درآمدزایی در این حوزه را کاهش می‌دهد. عباس برزگر در دهکده گردشگری‌اش به هیچ عنوان انعام هم نمی‌گیرد و به دیگران هم اجازه این کار را نمی‌دهد و غیراز هزینه اقامت در هتل روستایی‌اش هیچ پول اضافه‌ای از گردشگران دریافت نمی‌کند. عباس برزگر با مرغوب‌ترین و بهداشتی‌ترین موادغذایی از میهمانانش پذیرایی می‌کند. من برای میهمانانم چند دقیقه پیش از غذا از مزرعه‌ام سبزی تازه می‌چینم و 10 دقیقه قبل از صبحانه از کندو عسل تازه درمی‌آورم و... گویا عزیزترین میهمانانم آمده‌اند. این صداقت گردشگران را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در واقع پولی که با صداقت و درستکاری به دست می‌آید برکت پیدا می‌کند و رمز موفقیت عباس برزگر هم همین است.


‌جاذبه گردشگری خانواده برزگر تنها به نوع پذیرایی‌شان است؟

خیر من گردشگران را به تماشای نان‌پختن و علف‌چیدن و میوه‌چینی روستاییان می‌برم. آنها را حتی به عروسی‌های روستایی می‌برم و در حنابندان و مراسم ایرانی شرکتشان می‌دهم علاوه بر این گردشگران خارجی را به سیاه چادرهای عشایری می‌برم و از آنها با دوغ و شیر تازه پذیرایی می‌کنم و...


‌گویا اولین تور عشایری ایران را هم راه‌اندازی کرده‌ای؟

همین‌طور است. من با تجربه‌ای که به دست آوردم متوجه شدم که گردشگران خارجی بیش از هرچیز در مورد شیوه‌های زندگی ایرانی کنجکاوند و تفاوت‌های فرهنگی‌مان. آنها نیامده‌اند که آدم‌ها و زندگی‌هایی شبیه خودشان ببینند. آنها بیش از هرچیز مشتاق هستند تا ایرانی‌های اصیل را ببینند و عشایر به‌عنوان یک شیوه بکر و دست‌نخورده زندگی ایرانی، برای آنها جذابیت زیادی دارد بنابراین تور گردشگری عشایر را راه‌اندازی کردم و توانستم برای 9‌هزار جوان روستایی و عشایر منطقه‌مان کارآفرینی کنم و به‌عنوان برترین کارآفرین صنعت گردشگری کشورمان شناخته شوم. علاوه بر این نام من و خانواده‌ام در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو نیز به چاپ رسیده است.


‌کمی هم در مورد دهکده گردشگری‌ات توضیح بده.

دهکده گردشگری عباس برزگر متشکل از چند خانه روستایی با 1200 متر مساحت است که سه اتاق آن با 700 سال قدمت و طراحی به سبک زندگی روستایی ایران در 700 سال قبل گران‌ترین اتاق‌های این دهکده به شمار می‌آیند. غیراز این در این دهکده مزرعه، دامداری، باغ میوه، فروشگاه صنایع دستی عشایر، فروشگاه داروهای گیاهی و عرقیات گیاهی هم وجود دارد و محصولات غذایی میهمانان به صورت مستقیم از این مزارع و دامداری‌ها تامین می‌شوند.


‌کرایه اتاق‌هایتان چقدر است؟

شبی 600 یورو کرایه این اتاق‌هاست و سالی 8‌هزار گردشگر به دهکده ما می‌آیند. البته تمام این کرایه‌ها به جیب من نمی‌رود و بین تمام اهالی روستای بزم که در پذیرایی از میهمانان به من کمک می‌کنند تقسیم می‌شود. من حتی سعی می‌کنم برای خرید مایحتاج میهمانانم از تمام مغازه‌های روستا خرید کنم که سود حاصل از آن به جیب همه برود.


‌وقتی دهکده میهمان ندارد چه می‌کنی؟

مثل تمام روستاییان در مزرعه و دامداری‌ام مشغول می‌شوم.


‌یعنی شغل قبلیت را به طور کامل رها نکردی؟

قبلا دستفروش بودم با روزی سه‌هزارتومان درآمد. مزرعه و دامداری نداشتم.


‌بچه که بودی دوست داشتی چه‌کاره شوی؟

(می‌خندد) یک روز در انشای دوره بچگی‌ام نوشته بودم دوست دارم در آینده شغل پادشاهی داشته باشم و همه مرا مسخره کردند. من همیشه آرزوهای بزرگی برای خودم داشتم ولی فقر خانواده‌ام هیچ‌گاه اجازه نداد به آن آرزوها برسم و تحصیل را در دوره ابتدایی رها کردم.


‌بچه‌هایت چه؟ آنها این شغل را ادامه می‌دهند؟

بچه‌هایم بارها به‌عنوان کوچک‌ترین راهنمایان گردشگری ایران مورد تشویق قرار گرفتند و یک دانشگاه در فرانسه به دخترم زهرا دکترای افتخاری گردشگری اعطا کرد و آنها از دست احمدی‌نژاد هم لوح تقدیر و جایزه گرفتند. آنها در حال حاضر در دهکده گردشگری‌مان از میهمانان پذیرایی می‌کنند اما در آینده هم تصمیم دارند همین رشته را در دانشگاه بخوانند.


‌آموزشی در زمینه هتلداری هم دیده‌ای؟

بله بعد از آنکه کارم بالا گرفت از دکتر ملک‌زاده، معاون گردشگری کشور خواهش کردم مرا به خارج از کشور بفرستند تا در این زمینه آموزش ببینم و آنها مرا به آلمان فرستادند و دوره آموزشی کوتاه‌مدتی در آنجا پشت‌سر گذاشتم.


‌میراث‌فرهنگی چقدر برای توسعه کارت به تو کمک کرد؟

کمک قابل‌توجهی نکرد. آنها حتی به دلیل کم‌سوادبودنم به من مجوز گردشگری نمی‌دادند تا اینکه بعد از آنکه اروپایی‌ها ما را مورد تشویق قرار دادند و 36 شبکه تلویزیونی جهان با من مصاحبه کردند راضی شدند که به من مجوز گردشگری بدهند.


‌گویا ماجرای زندگی‌ات هم مورد استقبال فیلمسازان زیادی قرار گرفته است؟

بله دو مستندساز کشورمان به نام آقایان گنجی و عبدی‌پور دو فیلم جداگانه از زندگی من تهیه کردند و به‌تازگی هم یک گروه از هالیوود به روستایم آمدند و با پرداخت مبلغی از من اجازه گرفتند تا فیلم زندگی‌ام را بسازند.


‌خودت در فیلم هالیوودی‌ها بازی می‌کنی؟

خیر، بازیگران خارجی نقش من و خانواده‌ام را ایفا خواهند کرد و این فیلم در قاهره مصر فیلمبرداری خواهد شد.

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

خوروبیابانک در تولید سنگ‌های تزیینی همچنان جایگاه نخست کشور و استان را دارا است

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:20


رییس اداره صنعت، معدن و تجارت خوروبیابانک گفت: خوروبیابانک در تولید سنگ‌های تزیینی همچنان جایگاه نخست کشور و استان را دارد.




به گزارش اینا به نقل از ایمنا، فیروزی اظهار داشت: ۵۰ درصد معادن سنگ مرمریت استان اصفهان در این شهرستان است که سالانه بیش از یک میلیون تن سنگ از این معادن استخراج می‌شود.

وی با اشاره به مرغوبیت سنگ‌های تزئینی خوروبیابانک گفت: در حال حاضر میزان تولید این سنگ‌ها درسال رقمی بیش از هشت میلیون و ۵۰۰ هزارمتر مربع است و به کشورهای چین، ایتالیا، آلمان و فرانسه صادر می‌شود.

رییس اداره صنعت، معدن و تجارت خوروبیابانک با اشاره به کمبود‌ کارگاه‌های برش‌کوپ سنگ در کنار معادن برای استفاده از ضایعات قابل بازیافت و ارسال بیش از ۹۰درصد سنگ‌های تولیدی برای فرآوری به اصفهان‌ گفت: ایجاد شهرک‌های‌تخصصی فرآوری سنگ عامل مهمی برای کاهش هزینه‌های تولید و افزایش ارزش افزوده محصولات ‌در این شهرستان است.

وی میزان اشتغال در معادن سنگ را ۴۶ درصد بیان کرد و گفت: در حال حاضر ۷۴۰ نفردر معادن سنگ این شهرستان مشغول به فعالیتند که بیشتر آنها غیر بومی اند.

فیروزی میزان سرمایه گذاری در بخش معدن را ۱۹ میلیارد و ۹۴۵ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال عنوان ‌کرد و افزود: از مجموع سرمایه گذاری‌های انجام شده در معادن سنگ‌های ساختمانی استان ۴۷ درصد آن در شهرستان انجام شده است.

گفتنی است؛ این شهرستان علاوه برمعادن سنگ معادنی چون تالک، فلدسپات پتاسیک، باریت، سیلیس، بنتونیت، میکا، نمک‌ها، گچ، هماتیت، لیمونیت، زئولیت، رس و مارن هم دارد و در ۴۲۰کیلومتری شرق اصفهان واقع است.

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دهکده گمنام

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:19


دهکده گمنامم

      عباس آباد چوپانان:

دهکده گردشگری وتوریستی گمنامی که هرگز چشم این قشر آنجا را ندیده ودست آنان دیوارهایش را لمس نکرده.!!؟

نمایی از یکی از ایوان های موجود در عباس آباد که بسیار زیبا ست ونشان دهنده معماری دوره شاه عباسی است .این ایوان زیبا در بنای مرحوم حاج حسین نصراله در عباس آباده واز این نمونه بناها در عباس اباد چوپانان فراوان هست که در نوع خود در منطقه میشود گفت بی نظیر است وواقعا دور از دسترس گردشگران ،زیرا که معرفی نشده اند وظلم بزرگی همچو من براین بناها کردیم چراکه تاکنون ناشناخته مانده اند و حیف وصد حیف!

نمیدانم تا کی همینطور باید دست روی دست بگذاریم تا غریبه ای دست بکار شود ؟


IMG_2026 - خانوادگی

نما ی یکی از  ایوان های موجود در عباس آباد چوپانان

ایوان عباس آباد چوپانان - خانوادگی

نمای کامل از ایوانی در عباس آبادچوپانان

عکس از:غلامعلی صمیمی

نقل ازhttp://choopananvatan.blogfa.com/

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هم خیلی دور، هم خیلی نزدیک

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:19


بلوند است با چشمانی آبی و پوست روشن که توری از قطرات درشت عرق روی آن برق می زند. 
حسابی غرق در مطالعه است، آن هم کجا؟ در وسط برو بیابان، توی کویر خدا. 
انگار دنیا را از دستش گرفته اند و جا قحط است که همه عالم را ول کرده و صاف به دل برهوت خدا آمده است تا کتاب بخواند. 
در غروب نارس کویر، وقتی کوره نارنجی آفتاب از نفس می افتد، از اقامتگاهش بیرون می زند، خود را به روی تلماسه ای می رساند، با ادا و اصول روی کاناپه نرم شنزار لم می دهد و با وسواس خاصی لای کتابش را می گشاید و از زیر سپر کلاه حصیریش، با کمند آبی چشمش می گذارد به دنبال توسن کلمات و د بخوان. 
مرد دانمارکی، این همه راه از خانه و کاشانه و زرق و برق زندگی اش در یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا بیرون زده است تا جای دنجی برای جولان پرنده خیالش بیابد. 
او به روستای فرحزاد در دل کویر دشت مرکزی ایران آمده است تا در اوج سکوت دلارام این صحرای کرانه ناپیدا، با خود خلوت کند. 
او آنقدر شیدای سکوت بکر این خطه است که تا مادامی که صدای مزاحمی یا احتراق موتور ماشینی، آرامشش را برهم نزند، از جای دنجش جنب نمی خورد. 
اما وقتی تلنگر مزاحمی، شیشه سکوت رویایی اش را ترک می اندازد، دیگر بند نمی شود، اول، چین های پیشانی اش درهم می رود، بعد غرولندکنان از بالای پاتوقش در روی رمل ها پایین می آید و سلانه سلانه به سراغ اتاق کوچکش در مهمانسرای سنتی روستای فرحزاد می خزد تا اقلکم در چهار دیواری غریبانه اش، راه قاصدک خیالش را به سرزمین رویاهایش پی بگیرد. 
در سوی دیگر این کویر افسونگر، در روستای گرمه، یک زوج با دو موتور سیکلت کورسی سفیدشان هزاران کیلومتر راه را پیموده اند تا پس از گشت و گذار کویری، در مهمانسرای دنج سنتی این روستا بیاسایند. 
دو گردشگر هلندی در لابی مهمانسرای آتشونی ( در زبان زرتشتی به معنی شب نشینی دور آتش) در روستای گرمه در حال نوشیدن چای داغ عصرگاهی اند، اما انگار نه انگار که هوای اینجا دم دارد و چشمه عرق تنشان شر شر از لای چین های گردنشان می جوشد. 
زوج هلندی انگار به سرزمین رویاهایشان آمده اند، آنقدر فضای سنتی و صمیمی با لعاب کاهگلی دیوارهای این مکان با شب نشینی های شبانه اش، برایشان خیال انگیز است که رد شیفتگی را در جاده چشمهایشان می توان زد. 
اینها دو نمونه از حدیث مسافران مهمانسراهای سنتی در دو روستای شهرستان خور و بیابانک واقع در۴۳۰ کیلومتری شرقی ترین نقطه استان اصفهان هستند که برای گشت وگذار و استفاده از طبیعت بکر این خطه، خود را به کویر رسانده اند. 
این خانه های بومی، تعداد قابل توجهی گردشگر داخلی و خارجی را بسوی خود جذب می کنند، گردشگرانی از جاهای دور که به این خطه بکر و دلارام می آیند تا خود را به خود گمشده اشان در هیاهوی زندگی مدرن نزدیکتر احساس کنند. 
این اقامتگاه ها که در جاهای مختلف دنیا تحت عنوان خانه بومی وجود دارند و عنوان رسمی آنها در کشور ما خانه های میراثی اقامتی است، با معماری بومی و فراهم کردن امکانات زندگی روستایی خود، نظر سیاحان زیادی را بسوی مناطق کویری کشورمان جلب کرده اند. 
اکنون قریب یک دهه است که این خانه ها در گوشه و کنار ایران پا گرفته اند تا با تاکید بر بافت خاص معماری، آداب و رسوم، خورد و خوراک، پوشش و هنرهای محلی خود، گردشگرانی را که شیفته دیدن چنین فضاهای ساده و بومی اند، جذب کنند. 
در اینگونه خانه های قدیمی مرمت و احیا شده، خود صاحبان خانه ها نیز می زیند و گردشگران بعنوان مهمان در بخشی از خانه و در واقع در کنار میزبانان حضور دارند. 
اکنون چند سالی است یک نهاد تحت عنوان خوشه سار بوم گردی تاسیس شده که تاکنون ۲۲ خانه ی میراثی اقامتی را در سطح کشور تحت پوشش قرار داده است، از جمله کلبه روستای چلاسر تنکابن، خانه دستکن دوهزار ساله روستای 
میمند واقع در دل کوه در شهر بابک کرمان، خانه نقلی کاشان و خانه 
آتشونی گرمه و بارانداز فرحزاد و ساربان مصر در خور و بیابانک. 
در واقع استان اصفهان با داشتن هشت واحد از۲۲ واحد خوشه سار، بیشترین عضو را در این مجموعه به خود اختصاص داده با این حال تعداد اینگونه خانه ها در سطح کشور خیلی بیش از این رقم است که هنوز به عضویت خوشه سار درنیامده اند. 
به گفته علی طباطبایی مدیر مهمانسرای بارانداز در روستای فرحزاد، هم اکنون در سطح شهرستان خور و بیابانک۳۰ مهمانسرای سنتی وجود دارد و یکی هم در حال ساخت است. 
یکی از این مهمانسراها بتازگی در روستای هفتومان واقع در ۶۵ کیلومتری جنوب خور و ۲۴۰ کیلومتری شرق نایین نیز راه اندازی شده است. 
صدور مجوز بهره برداری و تعیین تعرفه های خانه های عضو خوشه سار بر عهده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. 
در اینگونه خانه ها از وسایل و امکانات رفاهی رایج در مهمانپذیرها و هتل ها نظیر تلویزیون، یخچال، تخت و ... خبری نیست و امکانات آنها بسیار ساده و ابتدایی و برحسب اقلیم و زیست بوم هر منطقه متفاوت است. 
طرح ایجاد خانه های میراثی اقامتی اولین بار در سال ۱۳۸۹ توسط مازیار آل داوود در روستای گرمه شهرستان خور و بیابانک بنا گذاشته شد. 
خانه های سنتی هم اکنون در همه جای ایران از مناطق کوهستانی تا جنگلی و کویری پا گرفته اند و هریک از آنها بر حسب خصوصیات اقلیمی، جغرافیایی و بومی خود، گردشگران خاصی را جذب می کنند با این حال این اقامتگاه ها در مناطق کویری حال و هوای خاص خود را دارند. 
طبیعت خاص کویر که روزش سرشار از سکوت مطلق و شبش سرشار از افسون قندیل ستاره هاست، برای بسیاری از گردشگران بخصوص اروپایی هایی که در کشورهایشان از چنین اقلیم هایی بی بهره اند، بسیار دلارا و گیراست. 
کوچه های خاکی، خانه های کاهگلی، برهوت بکر،سکوت دلارام و قندیل جادویی ستاره های آسمان، بقدر کافی برای گردشگران بخصوص توریست های خارجی اغواکننده است که هزاران کیلومتر راه را برای رسیدن به این مناطق بپیمایند و شب های خاطره انگیزی را در آن بیتوته کنند. 
مازیار آل داوود اولین کسی است که ابتکار ایجاد مهمانسراهای سنتی در کویر برای جذب گردشگران خارجی را پایه گذاشت و در اصل او را می توان بنیانگذار حرکت و تفکری بدیع در عرصه ی گردشگری بومی ایران دانست، کسی که خانه وقفی ۳۰۰ ساله اجدادیش را کرایه کرد و به این کار اختصاص داد و دیری نپائید که کارش چنان برسر زبانها افتاد که نام روستای گرمه و اقامتگاه آتشونی اش حتی در کتاب راهنمای مشهورLonely Planet که اقامتگاه های ارزان را در نقاط دیدنی جهان معرفی می کند،ثبت شد. کارشناسان این کتاب استرالیایی هنوز هم هر دو سال یک بار به گرمه می آیند تا اطلاعات خود را به روز کنند. به گفته یک توریست انگلیسی که در ایام نوروز به کویر آمده و میهمان آتشونی بوده است، همه سفارت ها در ایران آل داوود را می شناسند و بعنوان یک راهنما به هموطنان خود معرفی می کنند. 
این اسم و رسم بی دلیل نیست، با تلاش بنیانگذار خانه آتشونی، محور گردشگری اصفهان - خور و بیابانک بعنوان زیباترین محور گردشگری کشور شناخته شده و از میان ۱۵ مرکز دیدنی و خوراکی محلی در کشور، آتشونی رتبه هفتم را به خود اختصاص داده است. 
ایده ایجاد اقامتگاه در روستا از روزی به ذهن آل داوود رسید که یک گروه توریستی فرانسوی، بطور اتفاقی، یک شب را در گرمه اقامت و برغم امکانات بسیار کم روستا، شب خوشی را در آن سپری کردند. 
آل داوود می گوید: من فهمیدم آنچه توریست ها از گشت و گذار در ایران توقع دارند، فقط دیدن فرهنگ بومی و معماری ویژه ایرانی است. 
وی معتقد است:طبیعت گران اروپایی که به ایران می‌آیند، جست و جوگر و تنوع طلب اند،می‌خواهند گوناگونی اقلیم این سرزمین را ببینند و از همه بیشتر کویر را دوست دارند چون در کشور خودشان این نوع اقلیم را تجربه نکرده اند و شیوه زندگی در کویر برایشان ناشناخته است. 
خانه آتشونی آل داوود، اکنون چشم و چراغ روستای گرمه است، یک خانه گلی با درب چوبی کوتاه که راهرویی تنگ با پله های کوتاه و سقف تو سری خورده، تازه واردان را به اندرونی اش وصل می کند، خانه ای با حیاط مرکزی به شیوه خانه های قدیم ایران، دیوارهای کاهگلی و ایوان کوتاه. 
ردیف آخر این پله ها به درگاه کوچکی ختم می شود و در آن دو سبد حصیری کوچک از دو طرف درگاه آویزان است. 
در و دیوار، زمین و طاقچه های داخل خانه پر از اشیای قدیمی مثل چرخ نخ ریسی، کوزه و اتوی ذغالی است، اشیایی که روزگاری در خانه هر کویرنشینی بوده و حس نوستالوژیک خاصی را در بیننده امروز ایجاد می کند. 
این اقامتگاه سنتی دارای هفت اتاق تودرتوست که همه آنها بر اساس اسامی قدیمی نامگذاری شده اند مثل اتاق کرسی، بالاخانه، تختو، شاه نشین، زیرزمین و کتیبه. 
سقف اتاق ها، گنبدی و ارتفاع درها کوتاه است بطوریکه برای ورود به آنها باید تعظیم کرد، ضمن اینکه در اتاق ها به جای تختخواب، جارختخوابی با چند تشک و بالش لوله ای وجود دارد. 
در بیرون خانه هم یک مکان با حصار چوبی برای نگهداری حیواناتی مثل بز و دو شتر به نام های شبن و شموت وجود دارد. 
تپه های شن روان،دریاچه ی نمک، درختچه های خار، رصد ستارگان شب کویر ، پذیرایی با غذاهای سنتی(نظیر دمی عدس با گوشت،کله جوش محلی،اشکنه ماست)، شترسواری، چرخ سواری، اجرای موسیقی و دور هم نشینی های شبانه، گردش در میان نخل های زیبا و رودخانه کوچک میان روستا، همنوایی با فریاد طبیعت بکر، غلتیدن روی رمل‌ها،خوابیدن در سایه گزها و تاق‌ها، عکاسی از آسمان شب، تماشای طلوع و غروب در افقی بی انتهای کویر و خوابیدن در پشت بام آتشونی زیر آسمان ستاره باران کویر در زمره برنامه هایی است که مهمانان این خانه سنتی از آن برخوردارند. 
شامگاهان انوار زرفام فانوس ها و چراغ های آویزان در همه جای این خانه کویری، سیمای دلپذیری را در فضای این خانه صمیمی آذین می بخشد. علاوه بر اینکه بوی خوش چوب سوخته از شومینه اتاق ها نیز در شب های سرد کویر به دفتر خاطرات مهمانان این گردشسرای کویری می افزاید. 
مهمانان آتشونی، شبها بعد از پیاده روی طولانی در دل کویر، کنار آتش دور هم می نشینند تا میزبانانشان با دف و یک ساز محلی استرالیایی به نام دیجریدو که متعلق به بومی های جنوب استرالیاست و از چوب درخت گردو ساخته شده است، 
سکوت شب کویر گرمه را درهم شکنند. 
نوای این ساز بومی همراه با دف، تنبور و نی و صدای جرقه های چوب آتش های شبانه، انگار لالایی حزن انگیزی است که شبانگاهان و در زیر تور سفید ستارگان، توی گوش کویر خوانده می شود تا به خواب بکر ابدیش ادامه دهد. 
روستای گرمه در دل کویر مرکزی ایران از گیرای های متنوع گردشگری برخوردار است.
معماری خاص با قلعه های متعلق به دوره ساسانی و آثار برجا مانده از زندگی در هفت هزار سال پیش، از ویژگی های خاص این روستاست. 
روستای پرنخل گرمه در واقع نقطه ای بر جاده تاریخی ابریشم، در منطقه خور و بیابان است که ۷۲۰ کیلومتر از پایتخت شلوغ کشور و۳۵۰ کیلومتر از اصفهان فاصله دارد. 
گرچه تاکنون هیچ بررسی باستان شناسی یا پژوهش تاریخی در باره گرمه انجام نشده اما شواهد موجود مانند قلعه وسط روستا که می‌گویند متعلق به دوره ساسانی است، از قدمت بافت معماری آن خبر می دهد. 
خور و بیابانک درست در وسط کویر مرکزی ایران قرار دارد؛ جای دوردستی که انگار میلیون ها سال هیچ تغییری نکرده و برخی روستاهایش مثل گرمه و مصر و فرحزاد بیش از پیش دارای جاذبه های توریستی اند. 
در روستای فرحزاد که تنها دو خانوار سکنه دارد، نیز دو خانه ی میراثی اقامتی تحت عنوان باراندازهای شماره یک و دو بنا شده که جمعا دارای ۱۲ اتاق و دو ایوان شاهنشین با سقف های هلالی است. 
این دو بارانداز روی هم حدود۷۰ نفر ظرفیت دارند. 
در مدخل ورودی باراندازها، مکانی برای برپایی آتش و مراسم لتشونی هم تعبیه شده است. 
این مکان متعلق به خانواده طباطبایی است که خانه اجدادی خود را در این روستای کویری تبدیل به اقامتگاهی برای جذب طبیت گردان و کویرنوردان کرده اند. 
سبک معماری این دو مهمانسرا به سبک معماری درونگرای خانه های محلی کویری است. 
محصور شدن فرحزاد توسط شنهای روان و رمل های ماسه ای از خصوصیات بارز این روستاست که وجهه ای متمایز به آن بخشیده است. 
از دیدنی های این روستا می توان به چاه سلکنون ، نیزار مصر، دریاچه نمک 
سلکنون، تخت عباسی، تخت عروس، دریاچه نمک خور و کویر طبقه، جاده اف رود ابراهیم زهرا،ریگ گله، روستای گرمه، روستای محمدآباد کوره گز، روستای عروسان، جاده کاروان گذر عروسان- بیدستان، تخت محمد رضایی، تخت بازو و رمل های ماسه ای اطراف روستا اشاره کرد. 
واقعیت این است که ایجاد خانه های بومی در کویر سبب رونق اشتغال در روستا های منطقه شده و حتی روند مهاجرت از روستا به شهر را معکوس کرده است. 
برای نمونه فعالیت خانه آتشونی در گرمه، شغلی هم برای جوانان این روستا دست وپا کرده و آل داوود با کمک فردی به نام علی ساربان که چند شتر داشت، دومین مهمانسرا را در روستای مصر راه اندازی و برنامه شترسواری از گرمه به مصر و تورهای شترسواری یک تا هفت روزه در مسیر مصر تا طبس و مسیری از جاده ابریشم را برقرار کرده است. 
کم کم با توسعه روند گردشگری در گرمه، تولید و عرضه صنایع دستی مثل حصیربافی هم در این منطقه رونق پیدا کرد و این دریچه جدیدی بود به زندگی روستائیانی که از طریق کشاورزی، دامداری، قالیبافی یا کار روی کامیون‌ها امرار معاش می‌کردند. 
به گفته مازیار آل داوود، این دریچه جدید روند مهاجرت اهالی روستا به شهر را متوقف کرده و برخی رفتگان را به فکر بازگشت انداخته است. 
جز در تابستان که گرمای کویر طاقت فرساست، در سایر فصول بطور متوسط هفته ای ۶۰ تا ۸۰ نفر به گرمه می‌آیند و این برای روستایی با جمعیت کم(حدود ۲۵۰ نفر) و اقتصاد محدود آن رقم چشمگیری است. 
فی الواقع، مدل روستای گرمه می تواند الگوی خوبی برای اجرای آن در بقیه نقاط کشور و رشد و توسعه صنعت گردشگری است. 
آل داوود در باره زندگی در یک روستای کویری می گوید: این سبک زندگی، زنده کننده آداب و فرهنگ اصیل ماست و این اتفاق در حال رونق گرفتن است و در همه جای ایران هم می تواند انجام شود، اما باید حتما شناختی از سنت منطقه وجود داشته باشد. 
اکنون بدلیل شدت گرمی هوا، اغلب خانه های بومی کویر به حالت تعطیل درآمده اند(از اواسط خرداد تا اواسط شهریور) اما پاییز با خنک شدن هوا، این خانه ها دوباره کار خود را از سر می گیرند تا پذیرای مهمانان دور و نزدیکی باشند که مشتاقانه برای دیدن سبک زندگی روستائیان ساکن در کویر و استفاده از فضای بکر این اقلیم به منطقه سفر می کنند. 
به گفته اکبر رضوانیان کارشناس ارشد گردشگری، فعالیت خانه های بومی در کشور در جهت رشد توریست فرهنگی و توسعه پایدار است و به همین دلیل هم باید از آنها حمایت شود. 
وی می گوید: استاندارد کاری این خانه ها با هتل ها و مهمانپذیرها کاملا متفاوت است چون این خانه ها بر پایه اشاعه فرهنگ بومی مناطق کشور شکل گرفته اند و این امر می تواند بهترین شیوه انتقال فرهنگ ما به اقوام و ملل دیگر باشد. 
این خانه ها اغلب در جاهای دور و در دل مناطق کویری، جنگلی، کوهستانی و روستاها شکل گرفته اند اما آنها به یمن معماری و رسم و رسوم بومی شان، مشتاقان زیادی را بسوی خود جلب می کنند. 
در سال ۱۳۸۳ رضا میرکریمی کارگردان سینمای ایران فیلمی به نام خیلی دور، خیلی نزدیک ساخت که بخشی از آن در روستای مصر با مناظری دلفریب از کویر فیلمبرداری شده بود. 
این فیلم هوس دیدن کویر را در دل خیلی‌ها زنده کرد و بعد از آن تورهای زیادی راهی مصر و دیگر مناطق کویری کشور شدند. 
قدر مسلم، گردشگری کویری به خودی خود تاثیر فرهنگی زیادی را هم در گردشگران داخلی و هم در گردشگران خارجی به همراه دارد و از این نظر 
باید مورد توجه خاص قرار بگیرد. 
گردشگرانی که اینگونه اماکن را برای سفر خود برمی گزینند، از جاهای دور و نزدیک به ناکجاآبادهایی می آیند که در عین دور افتادگی شان، باعث تلطیف روح و صیقل خلق مسافران می شوند. 
این خانه های حاشیه ای دل کویر درواقع ساحلی نزدیک به دریای نگاه جستجوگر گردشگرانی اند که بدنبال یافتن گوهر زیبایی های بکر و دست نخورده و مفاهیم عالی انسانی نهفته در زادبوم های سنتی و بومی، از هیاهوی زندگی خود در ابرشهرها گریخته اند. 
بیابان و کویر در مجموع یک پنجم سطح خشکی را تشکیل می دهند، مناطقی که جذابیت های شگفت انگیز خود را به رخ انسان کشیدند و اینک از توریستی ترین نقاط جهان بشمار می روند. 
ایران ما نیز دو نقطه از خشک ترین،گرمترین و زیباترین کویرهای زمین شامل کویر لوت و کویری مرکزی را داراست که چند سالی است نگاه گردشگران را به سوی خود جلب کرده است. 
اما آمدن گردشگران به این مناطق دورافتاده و دارای اقلیم های خاص و درعین حال رونق صنعت توریست در کشور نیز در گرو توجه به اقامتگاه های بومی در اینگونه نقاط است، اقامتگاه هایی که سالهاست سنگ بنای آنها در مناطق کویری اصفهان گذاشته شده است اما نیاز به حمایت بیشتر دارند. 
قدر مسلم حمایت از این خانه ها و سامان بخشیدن به امور آنها نیز منوط به پشتیبانی از نهاد موسوم به خوشه سار بوم گردی است. 
به گفته وحید دزفولی مالک خانه سنتی ساربان در روستای مصر، قرار است موسسه ای به نام موسسه آموزشی و پژوهشی بوم گردی راه اندازی شود تا با برنامه های آموزشی خود نیاز اقامتگاه های سنتی را ساماندهی و استاندارد کند. 
این موسسه با شناسایی خانه های سنتی مستعد در کشور،آنها را برای کسب مجوز لازم به اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری معرفی خواهد کرد. 
از: محمدرضا شکراللهی 
نقل ازhttp://www.irna.ir/html/1392/13920422/80735562.htm

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سخنی با پلیس راه شهرستان خوروبیابانک

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:18


البته چون من در جاده های مربوط به این حوزه رفت و آمد کمی دارم در باره این مشکل نمی توانم نظر بدهم اما این نوع کمین بسیار خطر ناک است لذا اگر همشهریان من نیز با این مشکل روبرو هستند نظرات خود را اعلام فرمایند   نسل سومی

اخبار و اطلاعات شهر جندق(جندق نیوز)

سخنی با پلیس راه شهرستان خوروبیابانک


IMAGE634357952217940353 سخنی با پلیس راه شهرستان خوروبیابانک

در ابتدای سخن به همه نیروهای سبزپوش و زحمت کش نیروی انتظامی در هر کجای سرزمین پهناور ایران که هستند سلام و درود و خسته نباشید عرض می کنم. و این سلام را خالصانه تر و  صمیمانه تر به نیروهای انتظامی و پلیس زادگاهم یعنی شهرستان  خوروبیابانک عرض کرده و از همه آنها به خاطر زحماتی که در انجام وظیفه متقبل می شوند کمال تشکر و قدردانی را دارم. وجود این نیروهای خدوم و زحمت کش در جای جای ایران اسلامی و در منطقه کویری ارمغان آور امنیتی است که یکی از بزرگترین نعمت های خدایی است و تا مفقود نشود قدرش را نمی دانیم.

در کنار این درود و خسته نباشید و تقدیر و تشکر، با دوستان و نیروهای پلیس راه شهرستان و سه راه جندق سخنی دارم که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. کسانی امثال من که سفرهای استانی و بین شهریمان کم نیست و سالی چند بار نیز گذرمان به زادگاه و پلیس سه راه جندق می افتد به خوبی با این پاسگاه آشنایی داریم و از این که این پاسگاه از زمان تاسیس به مُرّ قانون به خوبی عمل کرده است آگاهی داریم. شاید اگر قصد عبور از این محور را نداشته باشیم خبری از گواهی نامه و کارت ماشین و بیمه آن نگیریم و چه بسا فراموش کنیم همراه خود برداریم ولی برای گذر از جلوی چشمان همیشه بیدار پلیس سه راه جندق همه مدارک و قسمت های ماشین را به دقت چک کرده تا خدای نکرده همانگونه که در دوران مدرسه ناظم با دقت ناخنمان را نگاه می کرد و عیبی اشکالی چیزی پیدا می کرد برای تذکر دادن، این دوستان پلیس نیز عیب و ایرادی به ماشین و اعضا و جوارح آن نگیرند. دوستی به مزاح می گفت من فقط برای عبور از این محور گواهی نامه گرفتم.

حال اصل سخن من این نیست؛ چرا که این دقت و اجرای قانون چه بسا که برای ان منطقه لازم و ضروری است. سخن در اینجا است که مدتی است هنگامی که شب در این محور حرکت می کنیم با حرکت جدید نیروهای پلیس روبرو شده ایم و آن «کمین» است. البته نمی دانم این کلمه برای این حرکت واژه درستی هست یا خیر؟ اما بهر حال لفظی دیگر نیافته ام. در حال رانندگی در جاده هستی که ناگهان در ۲۰ متری ماشین تو، چراغ ها و چراغ گردانِ آبی و قرمز ماشین پلیس روشن می شود.اولین حرکت بعد از اضطراب و استرسی که ناخودآگاه با دیدن این چراغ ها پیدا می کنی این است که به کیلومتر خود نظر می افکنی و میبینی سرعت مطمئنه است. در همین حین ناگهان کسی را وسط جاده می بینی که با باتوم (نامش را دقیق نمی دانم) نورانی خود گویا مجرمی خطرناک را به دام انداخته است تو را به توقف فرا می خواند.از آنجا که به سرعت و مدارک خود کاملا مطمئن هستی متوقف می شوی. افسری که با زمین و زمان گویا قهر است و گرما و سرمای هوا نیز بر اخم او بیشر افزوده است با صدایی که به زور شنیده می شود می گوید گواهی نامه و مدارک ماشین.می پرسی چرا جناب آقای افسر محترم و وظیفه شناس؟ میگوید به علت تجاوز از سرعت قانونی. می گویی من وقتی چراغ ماشین شما را دیدم سرعت خود را کنترل کردم و تجاوز از سرعت نداشتم. با پوزخندی که نشانه پیروزی است می گوید ما اول سرعت شما را گرفتیم و بعد چراغ ها را روشن کردیم.(جل الخالق. البته با آن دوربین دیزلی که من دست افسر دیدم در شب سرعت گرفتن نیز جای تعجب دارد).گفتن اینکه من بچه همین منطقه هستم و به پلاک ماشین من نگاه نکنید به شناسنامه نگاه کنید و …نیز فایده ای ندارد. (پارسال که برای نیمه شعبان به فرخی می رفتم و با یکی از فامیل ها که ماشینش پلاک همان جا را داشت با هم حرکت می کردیم حتی او از ما سریع تر هم رانندگی میکرد. او رد شد و جلو ما را گرفت و جریمه ای جانانه کرد.هر چی گفتیم بابا ما هم از خوروبیابانک هستیم افاقه نبخشید) او با چهره ای در هم کشیده که دیگر چیزی نیز نمی شنود به کار خود که نوشتن برگه جریمه است مشغول است….

سوال من از دوستان پلیس راه این است که آیا اینان گمان می کنند که مجرم گرفته اند؟ چون نوع توقف و خاموش بودن چراغ ها و روشن کردن آنها وقتی ماشین نزدیک می شود، به نوعی کمینی است که برای به دام انداختن مجرمین گذارده می شود.آقایان تفاوت مجرم با متخلف را که می دانند؟ عبور از سرعت قانونی تخلف است و نه جرم. برخورد با متخلف نیز کاملا با مجرم تفاوت دارد. دوستان توجه کنند اگر محلی که برای توقف و یا برای کمین انتخاب می کنند از نقاط حادثه خیز است و حضور آنان از حوادث می کاهد خوب با توقف و روشن نمودن چراغ های گردان رانندگان متخلف نیز توجه بیشتری کرده  واز سرعت خود می کاهند و وقوع حادثه به صفر کاهش می یابد. در ضمن این که خود این حرکت یعنی کمین و ناگهان روشن کردن چراغ های ماشین و چراغ های گردان بر استرس و اضطراب راننده افزوده و او را به دست پاچگی می اندازد و این خود خطرات بیشتری به همراه دارد خصوصا اگر به وسط جاده آمدن افسر یا سرباز را نیز به این کار اضافه کنیم خطرات بیشتر نیز می شود.یعنی جان سرباز و افسر نیز در معرض خطر قرار می گیرد. علاوه بر آن اگر راننده ای توجه به علامت نکرده و قصد انجام تخلفی دیگر یعنی فرار از پلیس را نیز داشته باشد در آن جاده های باریک خطر را افزایش داده و جان خود و خانواده را نیز به خطر می اندازد. چرا که هر لحظه فکر میکند ماشین پلیس در تعقیب اوست و همین امر باعث افزایش سرعت می گردد.

استدعایی که از دوستان دارم این است که در این رفتار که در هیج جاده ای دیگر در کشور مانند آن مشاهده نشده است تجدید نظر نموده و از روش های بهتر و کم خطرتری برای مصرف قبض های خود استفاده نمایند.

لازم به ذکر است این مطلب تذکری برادرانه و دوستانه بود و انشاالله باعث جریمه مضاعف نخواهد شد.

و من الله التوفیق

منبعhttp://akhondy.ir/?p=7611

A0746114 سخنی با پلیس راه شهرستان خوروبیابانک


del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

پرورش شتر در بخش انارک

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:18


مدیر جهادکشاورزی شهرستان نائین توسعه صنعت پرورش شتررا باعث ایجاد اشتغال و بهره برداری مناسب از مراتع فقیر کویری دانست.

به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران اصفهان احمدرضا باقریان افزود: این شهرستان با دارا بودن دوهزار و ۴۰۰کیلومتر مربع وسعت که حدود ۷۰ درصد آن را زمین های کویری و بیابانی تشکیل می دهد، زمینه لازم برای توسعه صنعت پرورش شتر را داردوی گفت: باوجود خشکسالی شدید سال های گذشته هم اکنون شترداران این شهرستان در مراتع کویری و شن زارهای وسیع این شهرستان بویژه در بخش انارک که مستعد پرورش گوسفند نیست، مشغول پرورش شتر هستندبه گفته وی، سه هزار و ۵۰۰ شتر در شهرستان نایین و در بخش انارک پرورش یافته است.

باقریان تصریح کرد: به دلیل بارندگی های مناسب در دو سال اخیر در این منطقه، وضعیت مراتع این شهرستان نسبت به سال های قبل بهبود یافته است./ع


del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

حاج علی مرد بی ادعا

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:17


حاج علی مرد بی ادعا


بیوگرافی حاج علی:

 سال تولد: 1305 شمسی

سن:87سال

متولد :روستای اردیب

شغل :کشاورز از کار افتاده

میزان تحصیلات :بیسواد

محل سکونت:چوپانان

این بیوگرافی متعلق به کسی نیست جز حاج علی موبد که معرف تمام چوپانانیان میباشد وی  از اوایل دهه20 درچوپانان بطور مستمر زندگی کرده.زمانی که چوپانان شکل گرفته واولین گام قطب کشاورزی منطقه بدست مالکان صورت گرفت اکثر مردمان جهت کار کشاورزی وامرارمعاش به چوپانان تازه تاسیس روی آوردند وحاج علی هم همچون دیگر کشاورزان  درسال 1326 که آنروز جوان 20 ساله ای بیش نبودند به شغل شریف کشاورزی مشغول شدند.یکی از روزهای ایام عید بسراغ ایشان رفتم ومصاحبه ای هرچند کوتاه با وی داشتم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

2نفره موبد - خانوادگی

س - لطفا خودتونو بیشتر برای مردم معرفی کنید

ج -علی موبد هستم فرزند موسی ابن حسینعلی ابن محمدحسن ابن استادعلی ابن محمد صادق بحرینی،جد ما اهل بحرین وعرب بوده اند،( چگونه از بحرین به این منطقه سردرآوردند خود بحثی است که سن وی قد نمیدهد).در سال1326 هنوز مجرد بودم که برای کار به چوپانان آمدم وبکارکشاورزی مشغول شدم ودر همین سال نیز ازدواج کردم ودر چوپانان برای همیشه ماندگار شدم وثمره ازدواج بنده تعداد 7دختر و3پسر  و35نوه و16نتیجه میباشد.

اگر چه آقای حاج علی سالهاست که در کارکشاورزی از کار افتاده شده اماهیچ منبع درامدی ندارد زیرا وی بیمه نبوده وسالهای کار اوهم بنظر میرسد که مالک زمین وی حق قانونی وی را تضییع نموده  چونکه وقتی کسی بیش از سی سال روی زمینی کارکند وزمان سالمندی را بدون توجه اربابش بی هیچ مزد وبیمه وبگذراند نشان از تضییع حقوق وی بدست افرادی است که فقط منافع خود را دیدندودیگری را نادیده گرفتند .

.

البته ایشان هیچ نظری درمورد دوره باز نشستگی نداشتند وبه همین قانع بودند اما جای سوال دارد برای صاحبان زمین که چرا این منطق را بکار برده اند که پس از سی واندی سال چرا از امکانات درمانی بی بهره باشند که جای بسی تاسف است؟؟

چرا پاسخگو نیستند افراد ذینفع  یا وارثان آنان،خود جای تامل دارد.!!

س-:حاجی شما گفتید بیسواد هستی اما در مراسمها ونشستها با روایات واحادیث مردم را روشن میکنی ،قرآن میخوانی، چطوری؟

ج -بلی بیسواد هستم اما استعداد عجیبی خداوند به من عطا کرده که با همنشینی وشب نشینی با بزرگانی چون حاج آقا ریاض وحاج سید حسین  واستفاده از منبرهای بزرگان من هم ادعیه واحادیث را یاد گرفتم.

لازم به یاداوری است که سالهای متمادی است که صدای اذان حاج علی در بلندگوی مسجد چوپانان طنین انداز است ویادم میاید که سالهای پیش که مسجد هنوز امکانات صوتی نداشت حاج علی بر بلندای پشت بام منزلش دروقت اذان، اذ ان میگفت. حاج علی تاکنون چندین مرتبه افتخار زیارت خانه خدا وکربلا ودیگر عتبات عالیات را داشته است .

 

س-:شما گویا طبع شعر هم داری درسته؟

ج- :بلی گاهی اشعاری را که فی البداهه در ذهنم نقش میبندد رابزبان میاورم .

حاج علی تا کنون اشعار زیادی راسروده که یکی از این اشعار  در محفل شعر نوروز خوانده شد،شعری را بمناسبت درگذشت همسرش سروده که بسیار جالب است ویکی از اشعار وی را شادروان دکتر مشتاقی که از دوستان وی بود را با دستخط زیبای خودش نوشته ودر قاب گرفته وبه حاج علی تقدیم کرده است.

عکس شعر1 - خانوادگی

 سروده حاج علی  ، "دستخط شادروان دکتر علی اکبرمشتاقی"

خاطره ای از حاج علی:   یادم هست نوجوان 10 دوازده ساله ای از اردکان جهت

 روضه خوانی آن زمان ها به نخلک آورده بودند وسپس به چوپانان آوردند ایشان در چوپانان منبر رفت وشعر بلندی را روی منبر خواند که در همان ابتدا شعر حفظم شد (همان شعر را از حاج علی پرسیدم تمام شعر هنوز یادش بود)

20 سوره از سوره های کوچک قرآن را حاج علی از حفظ میباشد ایشان در استعداد ویادگیری نمونه است. شادروان دکتر مشتاقی شعری از هاتف اصفهانی در 18 بند را برای حاج علی میخواند که با همان یکبار خواندن شعر را حفظ میکند ودر زمان مصاحبه با ایشان پرسیدم که تمام شعر را برایم خواند.بنازم استعداد را وماشااله به اینهمه ذوق.یکی از اشعار ایشا ن در مدح امام علی:


مونس شبهای تارم یا علی           من زعشقت بیقرارم یا علی

یا علی افتاده ام دستم بگیر        سرزپایت برندارم یا علی

گرمهاربیکسان دردست توست        درمیان این قطارم یا علی

یاعلی بادوستانت دوستم       لعن حق بردشمنانت یاعلی

یاعلی بادشمنانت دشمنم         جان فدای دوستانت یا علی

یاعلی هنگام رفتن زین جهان      من توراچشم انتظارم یاعلی

گربیایی وقت مردن برسرم        پای برچشمم گذاری یاعلی

یاغلی اندرلحدوقت سوال         من توراچشم انتظارم یا علی

روزمحشرچون برآرم سرزخاک        سوی تومن رهسپارم یاعلی

یاعلی دربرزخ واندر صراط       چشم امیدبرتودارم یاعلی

یاعلی من موبدم غرق گناه       خادم این خاندانم یا علی


گرچه بنظر استادان شعر شاید ردیف وقافیه رعایت نشده باشد اما بسیار زیبا وماهرانه سروده شده واز سراینده کمال سپاس وقدردانی را دارم. ما اهالی چوپانان بروجود چنین اسطوره هایی در چوپانان مفتخریم وهدف از این مصاحبه صرفا معرفی این بزرگواران بی ادعاست که باید قدر چنین مردانی را داشته باشیم.

و در نظرات یکی از خوانندگان چنین انتقاد کرده است 

همشهری
چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۲ ۲۲:۴۷
البته در زحمتکش بودن و متدین بودن جناب موبد شک و تردیدی نیست و اینکه حق زحمتکشانی چون او بوده است که در دوران کهولت از منبع در آمدی ارتزاق کنندو بیمه ای داشته باشند 
اما فکر می کنم نویسنده مطلب قدری بی انصافی کرده و بیهوده به خرده مالکی تاخته است که او خود نیز اگر در آمدی غیر از ملک چوپانان نداشت حال روزش بهتر از آقای موبد نبود فکر می کنم که مالک آقای موبد خانواده ط[.....] بودند که سرپرست املاک آنها با حاج م........... بود همانطور که همه می دانند حاج م......... مرد با انصافی است و اگر امروز وضع اقتصادی او بد نیست حاصل زحمات او در بخش معدن داری با برادرش و بخش عمده اموالش حاصل تلاش او از راه تجارت در بازار تهران است و او با رعایا یش با انصاف رفتار کرده و هیچ ظلمی از او به هیچکس نرفته است 
اما اگر اقای موبد و امثال او از بیمه برخوردار نیستند تقصیر نظام سابق و قوانین آن روز بوده که بیمه درمان و بازنشستگی شامل حال آنها نشده و الا هیچ کارفرمایی به تنهایی و بدون قانون و کمک دولت نمی تواند کسی را بیمه کند و در آمد املاک چوپانان آنقدر نبوده که کسی بتواند حق بیمه کارگرانش را بپردازد و از همه مهمتر اینکه کسی هم این مسائل را بلد نبوده و قانونی نیز در این زمینه وجود نداشته است امروزه نیز کارفرما در دوران بازنشستگی نسبت به کارگر هیچ مسئولیتی ندارد و فقط سازمانهای بیمه مسئولند به نظر من قانون کشور و حاکمان کشور مسئول هستند نه آن مالکی که اگر املاکش را هم تقدیم آقای موبد می کرد بازهم یک دهم مخارج آقای موبد نمی شد . من خواهشمندم بدون تحقیق چیزی ننویسد

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هفتومان را بهتر بشناسیم

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:16


وقتی خنجر نارنجی فانوسها، رخت شب درخت حاجت را می درد، چراغ امید دلشکستگان این دیار در حال سوسو زدن دوباره است. 

عصرگاهان بخصوص در غروب دلتنگ پنجشنبه ها و در فضای تیره گون خطه کویر، وقتی قلم موی نارنجی شعله های فانوس روی بوم خیال حاجت طلبان نقش می بندد، شمیم قداست و معنویت کویرنشینان، فضا را آکنده می کند. 
در اینجا، یک درخت بنه (پسته وحشی) از دل تخته سنگی واقع در مسیر یک رودخانه خشک فصلی در حاشیه روستای هفتومان شهرستان خور و بیابانک روییده، درخت تناوری که بومیان، تبلور حاجتشان را با نذر سخاوت فانوسی شان در پای آن، انتظار می کشند. 
هفتومانی ها برای برآورده کردن حاجت خود با روشن کردن فانوس ها یا شمع های نذری در اطراف این درخت کهنسال یا بستن ریسمان های سبز دخیل به شاخه های آن، در اطرافش حلقه می زنند و حریم سنگواره ای این پیر سبز را به ماوای راز و نیازشان بدل می کنند. 
وقتی نسیم عصرگاهان با نوای حزن انگیزش در لابلای شاخسار این درخت مقدس می پیچد و نرمه ی دخیل های سبزفام را به اینسو و آنسو می برد و مخروط دلرنگ شعله خوشفام فانوس ها بر سر روستائیان هفتومانی خیمه می زند، انگار خدا در همین نزدیکی است. 
مناطق کویری، بیش از هر جا، رنگاب خدا دارد بخصوص در دوردستهایش، در دل داغزار دشتی یا در سایگاه واحه ای یا در برهوت تپه ماهوری یا در آیینه زار دل مردم پاکنهادی، عکس خدا افتاده است. 
شهرستان کویری خور و بیابانک در۴۲۰ کیلومتری شرقی ترین نقطه اصفهان، خطه ای کویری است با سکنه ای صافدل و بی غل و غش همرنگ زلال تلماسه های این دیار که رنگ خدا را در اجزای همه حرکات و سکناتشان می توان دید. 
روستای هفتومان واقع در بخش نیمه کوهستانی این شهرستان در زمره مناطقی است که اهالی اش سالهاست درخت بنه کهنسالی را که یک عمر آزگار در مسیر زوار امام رضا(ع) شاهد صادق رهپویان عشق بوده است، بعنوان میعادگاه نذر و نیازشان برگزیده اند. 
این روستا و درختش با آب و هوای خوبش در گذشته، یکی از منازل عبور کاروان های زیارتی از دل کویر بوده است. 
روستای هفتومان در ۶۵ کیلومتری جنوب خور و ۲۴۰ کیلومتری شرق نایین و در لابلای مناطق نیمه کوهستانی شهرستان خور و بیابانک واقع است. 
وجه تسمیه روستای هفتومان معلوم نیست هرچند عده ای رگ و ریشه اش را به هفت لشکر یا هفت رشته قنات این آبادی نسبت می دهند. 
هفتومان الان حدود۱۷۰ نفر جمعیت دارد که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش می کنند. 
در ۲۰۰ متری شرق این روستا و از دل یک تخت سنگ(با محیط ۲۰ متر و ارتفاع سه متر)، درخت بنه ای سر برآورده که با تنه قطورش معلوم است عمر درازی دارد که انگار هیچکس هم مقدارش را نمی داند. 
لعاب شیری با رگه های قهوه ای تنه قطور این درخت که مانند رشته های مار درهم تنیده شده، با سیماب خاستگاه سنگی اش بطرز زیبایی همرنگی و هارمونی دارد آنچنانکه گوئی این سنگ و درخت بعد از یک عمر انس و الفت، هم اینک در یکدیگر آمیخته و ممزوج شده اند. 
عمر درخت بنه معمولا طولانی است کمااینکه روایتی اساطیری وجود دارد که می گوید: اسکندر به همراه حضرت خضر(ع) به دنبال آب حیات به ظلمات (گویا نام غاری است) رفتند و اسکندر راه را گم کرد و به آب حیات دست نیافت، اما خضر نبی به چشمه آب حیات ‌رسید و از آن ‌نوشید و مشکی هم برای اسکندر پـر ‌کرد و از غار بیرون ‌آمد و به فرمان خدا دهانه غار بسته ‌شد و حضرت خضر در طول مسیر مشک آب را به شاخه درخت بنه ای آویخت تا کمی استراحت کند اما کلاغی به مشک حمله‌ و با منقارش آن را پاره ‌کرد که در نتیجه آب مشک بر زمین و به پای درخت بنه ‌ریخته شد. بر همین اساس هم گفته می شود عمر کلاغ که توانسته است قطراتی از آب حیات را بنوشد تا سیصد سال و عمر درخت بنه به یکهزار سال هم می رسد.(برگرفته از کتاب باستانی پاریزی) 
درهر حال، با توجه به ظاهر درخت تناور هفتومان و گفته معمرین منطقه، قدر مسلم عمر این درخت مقدس بسیار زیاد است. 
جعفر اشرف رییس شورای اسلامی روستای هفتومان دورتادور تنه این درخت را چهار و نیم متر و ارتفاعش را شش متر اعلام کرده است. 
بَنَه(پسته کوهی) از خانواده Anacardiaceae است که نام علمی اش از نام پسته ی فارسی اقتباس شده است. 
گونه های مختلف بنه مانند انجیر کوهی و بادام کوهی در کوهستان های خشک و نیم خشک استپی می روید. 
بنه با ارتفاع حداکثر۱۰ متر دارای تاجی گرد و بزرگ، تنه ای قطور، ناصاف و تیره، برگ های شاخه ای و تخم مرغی شکل ناکشیده و حاشیه ای مژه دار با گل های خوشه ای باز است و رنگ شاخه‌هایش به سفیدی مایل به خاکستری می زند. 
میوه بنه به صورت ساچمه ای شکل سبزرنگ است که روغن بالایی دارد و خشک آن را کوبیده برای تزئین نان روی خمیر می ریزند و همچنین از آن در تهیه غذای محلی کله جوش استفاه می کنند. 
درخت بنه در فرهنگ کویری جایگاه خاصی دارد کمااینکه نامش در فولکلور مناطق کویری هم زبانزد است که نمونه اش این شعر است: 
شوی نوروز سفر پر سن ابی خیگی ماست میعطر از ون ابی 
(شب نوروز سفره پر از سمنو می شد خیگ(مشک) ماست از دانه های بنه معطر می شد) 
شم شولت پلاوی ارجن ابی گوشت پوست کیبابی پازن ابی 
(شام شب عید پلوی ارزن بود گوشت پلوی توی کباب پازن- شکار کوهی- بود) 
کشیی پازنت کشیی ونه ای نارسینه، ای نار سینه 
(پازن کجا رفت، بنه کجا رفت ای انارک، ای انارک)(ابراهیمی انارکی، ص۱۳۰) 
یکی از همین درختان روییده در حاشیه روستای هفتومان سالهای سال است که برای اهالی آن جنبه مقدس دارد، مردمی معتقد که رویش آرزوهای همرنگ نذور نارنجی خود را در نجواهای عارفانه شبانه اشان در دامن این پیرسبز انتظار می کشند. 
در کنار این درخت، پیت های پر از نفت هم دیده می شود که حاجت طلبان، آنها را نذر کرده اند تا در شباشب دلشدگان خلوت گزین این دیار دورافتاده، از سوخت آن برای افروختن فانوس های موجود در اطراف این میعادگاه سبز استفاده شود. 
پسینگاه بخصوص عصرهای پنجشنبه وقتی فانوسها روشن می شود، تلالووی رنگاب نارنجی آنها در سراپرده سیاه شب کویر و در بزنگاه سکوت مطلق این منطقه بیابانی که گهگاه با اذکار و ادعیه حاجت طلبان ترک می خورد، حس نوستالوژیک خاصی را در وجود آدم لبریز می کند، حسی غریب و دلگداز اما متین و روح افزا. 
تنه این درخت درهم تنیده با هیبت پیچاپیچش، آنقدر بزرگ و جادار است که هفتومانی ها در گذشته از اشکاف آن بعنوان جافانوسی یا محل افروختن شمع استفاده می کردند اما سالها پیش وقوع یک آتش سوزی در تنه درخت، اهالی را بر آن داشت تا در دل تخته سنگ یاد شده، محل خاصی برای گذاشتن فانوس ها تعبیه کنند. 
درخت مقدس بنه هفتومان، مکان خلوت گزینی برای راز و نیاز اهالی این روستای دورافتاده در دل بیابانک است که غیر از نقشش بعنوان پاتوق نذر نارنجی حاجت طلبان در غروبهای پنجشنبه، در ایام خاص سوگواری نظیر ماه محرم نیز خنکای سایه سارش میعادگاه عزاداران حسینی است. 
به گفته برخی،با توجه به اینکه مردم منطقه قبل از اسلام پیرو دین زرتشت بوده اند، شاید برخی باورهایشان بخصوص در باره گیاهان، ریشه در مسائل کهن تر داشته باشد چنانکه در روستای هفتومان، این درخت نظر کرده و سزاوار احترام است (ع،خ، سینا، هشتم اسفند ۱۳۸۹) 
با این حال، رگ و ریشه این اعتقاد را باید در جای دیگری و خاصه بر حسب اقلیم دیار کویر جستجو کرد، بخصوص اینکه رسم تقدیس درخت و دخیل بستن به آن را می توان در بسیاری از جاهای دیگر کشور بویژه در مناطق خشک و بیابانی نیز مشاهده کرد. 
با توجه به نقش حیاتی درخت در مناطق خشک و کویری، قدر مسلم حفاظت از هرگونه دار و درخت امری پسندیده و بلکه ضروری بوده است و لابد همین مساله هم می تواند خاستگاه تقدیس و صیانت از بقای گیاه در این نقاط باشد. 
به گفته محمدعلی ابراهیم انارکی نویسنده کتاب انارک، فلسفه دخیل بستن به درخت در مناطق کویری را باید در این نکته جستجو کرد که چون در گذشته مردم این مناطق به سوخت دسترسی نداشتند و برای تامین نیازشان ناچار به بریدن و استفاده از چوب درختان می شدند و درعین حال درخت نیز از اهمیت زیادی در نقاط بیابانی برخوردار بوده، این سنت حسنه به مرور زمان در این مناطق باب شده است که کسی برای حفظ درخت، ریسمان سبزی را به شاخه ای می بسته و مدعی می شده این درخت نظر کرده است تا بدین ترتیب مسافران یا مردم بومی از شکستن شاخه ها و قطع درختان خوداری کنند. 
درهر حال، برخی از اهالی روستای هفتومان معتقدند در پرتو انوار نذورات خود در پای این درخت مقدس و به مدد دل سپردن به بارگاه حضرت دوست، حاجت روا می‌شوند. 
اکنون شاخه شاخه ی این درخت کهنسال مملو از پارچه هایی سبز و بعضا قرمز رنگی است که هر یک از آنها نشانه حاجت یکی از هفتومانی هاست، حاجاتی بغایت ساده که قناعت و مناعت طبع خاص کویرنشینان در آنها پیداست. 
در برهوت کویر، درخت و هر نشانه سرزندگی و طراوت ارزشی بیش از جاهای دیگر دارد ولواینکه این ارزش حتی جنبه قدسی و معنوی نداشته باشد. 
در روستای هفتومان بیابانک، اعتقاد به قداست این بنه پیر دستکم این فایده را داشته که از قرنها پیش تاکنون مصون از دستبرد انسان، همچنان سرسبز، استوار و سرفراز باقی مانده و در عین رونق ماوای خلوت حاجتمندان، سوسوی نارنجی فانوس نذر و نیاز مردم این دیار را به سبزینگی پیرترین موجود زنده این خطه کویری پیوند زده است. 
۱- برگرفته از کتاب نون جو، دوغ گو، اثر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، پاورقی صفحه ۹ 
۲ -ع ، خ، سینا، خور در گذر روزگار، تاریخ و اتفاقات، هشتم اسفند ۱۳۸۹ 
۳-ابراهیمی انارکی، محمدعلی، انارک، چاپ باقری، پاییز ۱۳۸۵ 
از: محمدرضا شکراللهی 
۵۴۳
نقل از http://www.irna.ir

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

پدر شهید آوینی در نخلک 2

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:16


مهدی آوینی، پیشکسوت مهندسی معدن در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» روایت کرد- بخش دوم
از «قورخانه» تا معادن

آن زمان موته به مرحله استخراج رسیده بود یا در مراحل اکتشاف بود؟

قبلا کار اکتشاف انجام شده بود، ولی من آن را دنبال کردم و در جاهای دیگر هم چند معدن پیدا کردیم. در زمان من استخراج هنوز شروع نشده بود. منتها آن زمان به صورت آزمایشی استخراج می‌کردیم، چون در آنجا یک رگه طلای خیلی غنی بود که آثار طلا در همه جای آن مشهود بود. این را به صورت روباز استخراج می‌کردیم و بیرون می‌ریختیم و وقتی از آنجا رفتم و گروه بعدی وارد کارخانه شدند، از آن استفاده کردند. یادم است حدود 60 هزار تن سنگ طلای 7 گرم در تن استخراج کرده و آنجا ریخته بودیم. خاطره‌ای جالب هم از همان جا دارم و آن اینکه کارهای توزین را خودم شخصا انجام می‌دادم. یک ترازوی بسیار دقیق برای توزین طلا تهیه کرده بودیم و خودم ناچار بودم به منطقه دیگری که دور از محل مسکونی ام بود بروم و آزمایش ‌کنم.
مرتضی در معدن طلای موته
خاطرم هست که روزی بیست نمونه را برای اندازه‌گیری میزان طلا آزمایش می‌کردم. در یکی از این آزمایش‌ها مرتضی هم آمده بود. یک روز که از معدن برگشتم، از دور من را صدا کرد و گفت بابا، یک خبر خوش! پرسیدم چه خبری؟ گفت یکی از نمونه‌هایی که گرفته‌ای همه‌اش طلا شده. خلاصه بعد از اندازه‌گیری متوجه شدم که این نمونه حاوی 30 کیلو طلا در تن است. بنده باز هم در معدن جست‌وجو کردم، اما نتوانستم چیز دیگری پیدا کنم، چون فقط یک تن از این ماده معدنی غنی در آن روز استخراج شده بود و با بقیه 80 تن در روز که استخراج می‌شد مخلوط شده بود و آنها را پرعیار کرده بود.
یعنی پیریت نبود، طلا بود؟
سنگ بود؛ البته محتوی پیریت هم بود. آن زمان می‌گفتند در معادن دنیا ماده معدنی که حاوی بیشتر از 10 کیلو طلا در تن باشد پیدا نشده است و ما در اینجا توانستیم با عیار 30 کیلو در تن پیدا کنیم. 
سرنوشت آن طلا چه شد؟ به کجا فرستاده شد و به مقامات بالا چطور گزارش دادید؟
ما باید آن را ذوب می‌کردیم. اینها در همان توده استخراجی ما ماند و ما در جمع گفتیم حدود 60 هزار تن مواد معدنی حاوی 7 گرم طلا در تن استخراج کرده‌ایم. یک معدن به نام سنجده هم بود که فکر می‌کنم اکنون هم فعال است. طلایش کم‌عیار بود و یکی دو گرم در تن بیشتر طلا نداشت. بعد هم به من حکم انتقال به تهران را دادند. آن زمان آقای مهندس زند مدیرعامل شرکت سهامی کل معادن بود و 13 سال در این سمت بود. دقیقا همان زمانی که هویدا نخست‌وزیر بود، ایشان هم 13 سال مدیرعامل شرکت سهامی بود.
رییس سازمان برنامه چه کسی بود؟
نام او را فراموش کرده ام. مهندس زند خویشاوندی به نام سرلشکر زند داشت و از این طریق توانست سمت مدیر عاملی شرکت معادن را بگیرد. وقتی به تهران منتقل شدم مهندس زند به من گفت: آوینی، دلم می‌خواهد بروی نخلک و آنجا را هم درست کنی و برگردی! در آن زمان معدن نخلک، که جزو معادن خیلی خوب بود، در حال ضرر دادن بود. من حدود هشت ماه در این معدن کار کردم و تولید را به دو برابر رساندم و معدن به سوددهی رسید. دوباره به تهران برگشتم و رییس قسمت فلز در شرکت سهامی کل معادن شدم. آن زمان آقای عالیخانی وزیر اقتصاد بود و از کار من در آنجا راضی بود. پس آقای زند به آقای عالیخانی پیشنهاد کرد که من عضو هیات‌مدیره شرکت سهامی کل معادن شوم و ایشان هم موافقت کرد. من در سال آخر حضورم در شرکت معادن، 9 سال بود که عضو هیات‌مدیره بودم و در سال 1355 تقاضای بازنشستگی کردم و به کار در معادن شخصی مشغول شدم. 
رابطه‌تان با آقای عالیخانی چطور بود؟
ایشان معمولا برای سرکشی به معادن نمی رفت، اما یادم هست یک روز آمده بود معدن نخلک و من هم آنجا بودم. یکی از کارگران گرفتاری‌ای داشت و نامه‌ای نوشته بود و بدون اجازه از کسی، آن را به آقای عالیخانی داده بود. مهندس زند هم آنجا بود. او از این کار عصبانی شد و با یک سیلی که به آن کارگر زد او را بیرون انداخت. من از این کار آقای زند اوقاتم تلخ شد ولی عالیخانی واکنشی نشان نداد. با عالیخانی ارتباط یا دیدار دیگری نداشتم.
دوران بازنشستگی را چگونه گذراندید؟ 
بعد از بازنشستگی، دو سال در معادن سرب کار ‌کردم. بعد از انقلاب، مدیرعامل یکی از معادن خصوصی شدم. انقلاب باعث شد معدن تعطیل شود و کارگرها از ما طلبکار شوند، اما من هر طور بود طلب آنها را پرداخت کردم. معدن ما در کلاردشت بود. شرکت ما مصادره شد و زیر نظر بنیاد مستضعفان قرار گرفت. هنگام تسویه‌حساب، دو ماشینم را، که یکی وانت بود و دیگری کامیون، فروختم و طلب کارگرها را دادم. 
بعد از انقلاب چه کردید؟
در بنیاد مستضعفان به من پیشنهاد کردند که با سمت مشاور در‌ آنجا مشغول شوم. حدود پنج شش سال در این بنیاد کار ‌کردم. البته آنها معادن زیادی نداشتند. 
حضور در شرکت ملی فولاد
در سال 1363 شرکت ملی فولاد نامه‌ای به بنیاد مستضعفان نوشت و درخواست کرد که من به آن شرکت منتقل شوم. آقای هاشمیان، معاون بنیاد مستضعفان، زیر نامه نوشت غیرممکن است. من از ایشان خواستم اجازه دهد به شرکت فولاد بروم و آنجا فعالیت کنم. بالاخره توانستم موافقت ایشان را جلب کنم و به شرکت ملی فولاد منتقل شدم. یک ماه بعد از رفتنم به آن شرکت، همان آقای معاون را در نمازخانه شرکت دیدم و فهمیدم ایشان هم خودشان را به شرکت ملی فولاد منتقل کرده‌اند و عضو هیات‌مدیره شرکت ملی فولاد شده‌اند. 
اگر اشتباه نکنم، در دوران وزارت آقای آیت‌اللهی بود که وارد صنعت فولاد شدید.
بله. مسافرتی هم برای من به مجارستان و رومانی پیش آمد و پول هم نداشتم که بروم. به من گفتند با هزینه خودت دلار بخر و به این ماموریت برو و برگرد. من پانزده شانزده روز آنجا بودم و وقتی برگشتم، در جلسه‌ای گزارش کار را دادم. موقع گزارش دادن، یک‌مرتبه صدای اذان بلند شد و آقای آیت‌اللهی گفت که گزارش را نیمه‌کاره بگذارید و برویم نماز بخوانیم. این خاطره از ایشان در خاطرم مانده است. در نهایت ایشان چکی به مبلغ 1200 دلار از محل اختیارات خودش به من داد بابت هزینه‌ای که برای ماموریت متقبل شده بودم. 
بعد از آیت‌اللهی آقای محلوجی روی کار آمد و من بیشتر با معاونت معدنی ایشان سروکار داشتم که در ابتدا آقایی که نامش را فراموش کرده ام عهده‌دار این کار بود و بعد هم در سال 1363 مهندس طباطبایی روی کار آمد و کارهای معدنی را انجام می‌داد. یک روز هم مدیرعامل شرکت، که اسم ایشان هم در خاطرم نیست، از من خواست در دفتر هیات‌مدیره حاضر شوم. وقتی مراجعه کردم، خیلی از من استقبال کرد و بعد هم یک نامه به من داد که بخوانم. ایشان در این نامه که مستقیما به من نوشته بود از من خواسته بود که به طبس بروم و معدن آنجا را مشاهده و بررسی کنم و اگر برنامه‌ای برای کار به نظرم می‌رسد اجرا کنم. اختیار تام هم به من داده بود. با اینکه ایشان معاون معدنی داشت، کار را به من سپرده بود و به دلیل این قضیه اوقات آقای معاون از دست من تلخ شد. در نهایت به طبس رفتم. آن زمان ذوب آهن اصفهان احتیاج زیادی به زغال داشت و هدف این بود که در طبس منطقه‌ای برای استخراج روباز پیدا کنند. من در طبس نقشه‌ها را دیدم و به ایشان گزارش دادم که در منطقه‌ای که امکان استخراج دارد، بیشتر از ده‌هزار تن نمی‌شود روباز استخراج کرد و به ناچار باید زیرزمینی استخراج کرد. آقای طباطبایی هم آن زمان آنجا بود. 
پس از آن، مسافرتی به آمریکا برای من پیش آمد. می‌خواستم به دیدن پسرم بروم. بعد از حدود یک ماه که در آمریکا بودم، از آنجا تلفن کردم و گفتم پسرم قصد دارد بنده را سه ماه اینجا نگه دارد. اگر شما بعد از این سفر به من احتیاج دارید، از همین الان بگویید تا بعد از بازگشت در همان محل مشغول به کار شوم. ایشان به من گفت جای شما محفوظ است و می‌توانی بعد از سه ماه پیش ما برگردی. وقتی به ایران برگشتم، در معاونت معدنی مشغول به کار شدم و در آنجا برنامه‌های بسیاری پیش آمد. یکی از آن برنامه‌ها آشنایی با عده‌‌ای از همکاران در قسمت فسفات بود که موجب شد در آن زمان یک معدن فسفات را شناسایی و شروع به استخراج کنیم. بعد از آن وارد بخش فولاد شدم و بعد هم نتیجه این شد که کارم با صنایع دفاع تا همین الان ادامه پیدا کرده است. 
تا کی در فولاد ماندید؟
من 17 سال در شرکت ملی فولاد فعالیت کردم و هدفم در تمام مدتی که در کار معدن بودم، طراحی و امکان‌سنجی معدن بود. آن زمان به این مساله خیلی علاقه‌مند بودم و علتش هم این بود که از همان روز اول که در معدن بایچه‌باغ بودم آمارگیری می‌کردم و در نتیجه می‌توانستم تولید معدن را بالا ببرم و آن را به اصطلاح بهینه کنم. من از همان زمان طراحی معدن را شروع کردم و به همین جهت هم من را به شرکت فولاد بردند. در سال 1383 به عنوان پیشکسوت نمونه معدن انتخاب شدم و آقای خاتمی یک لوح تقدیر به من داد. مجموعه مطالعات طراحی و امکان پذیری که برای معادن مختلف کشور انجام داده ام به صورت مکتوب دارم و بالغ بر 3500 صفحه می‌شود. 
حضور در وزارت دفاع
در سال 1379 شرایط کار برایم قدری سخت شده بود و دلیلش هم این بود که آن موقع می‌گفتند بازنشسته‌ها نمی‌توانند از دو جا حقوق بگیرند. بنابراین از آنجا بیرون آمدم. در طول مدتی که در معادن فولاد بودم، با همکارانی که در صنایع دفاع بودند آشنا شدم. در آن زمان به یکی دو نفر از کارکنان صنایع دفاع دو اتاق اختصاص داده بودند و آنها کارهای مطالعات طراحی و امکان پذیری معدن را انجام می‌دادند. من با آنها آشنا شدم و با یکی‌شان به نام مهندس هلالات هنوز هم در ارتباطم. 
در سال 1369 آقای مهندس رحیمی، که اکنون معاون وزارت دفاع است، نزد من آمد و گفت طرحی برای یک معدن فسفات کلسیم که در اختیار ماست بنویسید. این معدن در جیرود شمشک واقع است. البته در سال 1340 در این معدن کارهای اکتشافی انجام شده بود و یک تونل هم در دنباله لایه حفر شده بود، ولی معدن همان طور راکد مانده بود. مهندس رحیمی به معدن رفته بود و نمونه سنگ فسفات کلسیم نسبتا غنی را که ضمن عملیات اکتشافی بیرون ریخته بود جمع‌آوری کرده و به چین فرستاده بود. در چین بدون اینکه آن ماده معدنی فسفات را تغلیظ و کنسانتره کنند، با عیار 23 درصد (P2 O5) ذوب کرده بودند. در نتیجه چین یک کارخانه برای ذوب مواد معدنی پارچین در آن جا راه اندازی کرد که حالا هم فعال است و از این سنگ‌ها استفاده می‌شود. 
از سال 1370 در سمت مشاور با صنایع دفاع شروع به همکاری کردم و هنوز هم مشاور آنجا هستم. در این معدن فسفات، مواد معدنی را بعد از ذوب کردن، به صورت فسفر سفید تولید می‌کنند. بخشی از آن را به فسفر قرمز تبدیل می‌‌کنند که برای تهیه کبریت و مصارف دیگر استفاده می‌شود و بقیه هم به عنوان اسید فسفریک تولید می‌شود که در حال حاضر در داخل به آن نیاز فراوان داریم. 
چند سالی است که نمی‌توانم به معدن بروم، اما مطالعات طراحی معدن فسفات شمشک را در منزل انجام می‌دهم و سالانه قیمت تمام‌شده کار را تعیین می‌کنم و آنها پیمانکار استخدام می‌کنند. 
کمی به فرزندتان آقا مرتضی بپردازیم. ایشان در معادن همراه شما بودند؟
وقتی من موته بودم و کار آنجا را شروع کردم، مرتضی نزد من زندگی می‌کرد و مادرش هم در تهران بود. او به کار معدن علاقه‌مند بود و روزها با رییس بخش آزمایشگاه همکاری می‌کرد. تنها خاطره‌ای که در معادن از او دارم به همان معدن موته مربوط می‌شود. بعد در سال 1345 که من از موته به معدن نخلک منتقل شدم، او هم در تهران وارد دانشکده شد. 
ایشان چه رشته‌ای خواند؟
رشته‌ای که انتخاب کرد ریاضی بود و در این رشته هم قبول شد. ولی من بعدا دیدم کارتی را که با آن باید ثبت‌نام کند پاره کرد و دور ریخت. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت من ریاضی دوست ندارم و خودم می‌دانم چه رشته‌ای انتخاب کنم؛ به‌موقع در کنکور شرکت می‌کنم. پس در کنکور رشته معماری شرکت کرد و قبول شد و به دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران رفت و بعد هم در همین رشته فوق‌ لیسانس گرفت. 
چه زمان وارد کارهای انقلاب شد؟
در مرداد سال 1357 همراه من به آمریکا آمد. وقتی برگشتیم، دنبال کارهای انقلابی رفت. از زمان انقلاب تا شروع جنگ کشور وضعیت آرامی نداشت.
داستان مرتضی
او در این ایام به جهاد سازندگی رفت و به جاهایی که ناآرام بود سرک می‌کشید تا اینکه در سال 1359 رسما جنگ شروع شد و او هم وارد جبهه شد و شروع به ساختن فیلم مستند کرد و تا پایان جنگ به همین کار مشغول بود. «روایت فتح» را در آن زمان تهیه کرد و همچنین فیلم‌های دیگری که در نوشته‌هایش به آنها اشاره کرده است. 
شما موافق کارهای ایشان بودید؟
صددرصد. بنده خودم آن زمان در بنیاد مستضعفان مشغول بودم. بدون شک موافق بودم.
ارتباط ایشان با شما چطور بود؟
منزل ما آن زمان دو طبقه بود و ما در دو طبقه مجزا زندگی می‌کردیم. مواقعی که در تهران بود، روزهای جمعه من را همراه خودش به نماز جمعه می‌برد. در همین سال وقتی امام(ره) رحلت فرمودند، مرتضی از این مساله خیلی ناراحت شد و حتی یک کتاب هم در این باره نوشت. او چهارده پانزده جلد کتاب نوشته است.
وقتی جنگ تمام شد، آیت‌ا... خامنه‌ای به ایشان گفتند دلم می‌خواهد روایت فتح را ادامه بدهی.او همین کار را کرد و تا سال‌های 70 و 71 مرتب به جبهه می‌رفت. اواخر سال 1371 یک روز آمد و برای ما تعریف ‌کرد و ‌گفت منطقه‌ای در جبهه فکه هست که به قتلگاه مشهور است و تعدادی از بچه‌ها در آن جا با شجاعت جنگیده و به شهادت رسیده‌اند و گفت می‌خواهم بروم آنجا را از نزدیک ببینم و فیلم بسازم. سه چهار روز قبل از اینکه به شهادت برسد از ما خداحافظی کرد و رفت. در آن زمان تعدادی از دوستان و همکارانش هم همراهش بودند. یکی از همراهانش برای ما تعریف کرد که مرتضی شب قبل از جمعه‌ای که صبحش به شهادت رسید، تمام شب بیدار بود و نماز و دعا می‌خواند و به درگاه خدا گریه می‌کرد. 
شهادت مرتضی
خلاصه روز بعد با هم جمع می‌شوند که به سراغ محل شهادت رزمندگان بروند. آنها باید از میان یک میدان مین عبور می‌کردند تا به قتلگاه فکه برسند.البته در طول سه چهار سال بعد از جنگ منطقه تا حدی مین روبی شده بود. خلاصه راه باریکی برای عبور وجود داشته که آنها در یک ستون، تک‌تک،از آن عبور می‌‌کردند. یک دانشجوی مهندسی به نام آقای سعید یزدان‌پرست هم همراهشان بود. موقع رد شدن مرتضی هفتمین نفر بود. آن شش نفر رد شدند و رفتند و بعد ظاهرا پای مرتضی روی مین رفت. چون آقای یزدان پرست هم درست پشت سر آقا مرتضی راه می‌رفت، ایشان هم شهید شد و یکی دو نفر بقیه هم زخمی شدند. مین یک پایش را از بالای ران به‌کل قطع کرده بود و پای دیگرش هم از بالای ساق تقریبا قطع شده بود. گفته بود کاری به کار من نداشته باشید؛ من به دکتر و بیمارستان احتیاجی ندارم، بگذارید همین جا بمانم و به آرزویم برسم. خلاصه ایشان به این نحو به شهادت رسید و روز بعد به سردخانه تهران منتقلش 
کردند. 
خبر شهادتش را چگونه به شما دادند؟ 
خاطرم هست صبح شنبه 21 فروردین بود که من مشغول کارهایم بودم که سر کار بروم. پسرم، محمدسعید، به منزل آمد و به من گفت پدر جان منزل بمانید، با شما کار دارم. مرتضی زخمی شده. چون مادرش نزدیک ما بود نگفت که شهید شده، اما این خبر را آهسته آهسته به من داد. مانده بود که چطور به مادرش این خبر را بدهد. روز یکشنبه به بهشت زهرا رفتیم و کارهای مربوطه را انجام دادیم. من فقط به آنها گفتم می‌خواهم آقا مرتضی را بعد از غسل دادن ببینم. گفتند چون شما پدرش هستید، اجازه دارید. بعد که ایشان را برای آخرین بار دیدم، نماز خواندیم و ایشان را دفن کردیم. جمعیت زیادی آمده بود. خبر شهادت به محل کارش در انتهای خیابان سمیه هم رسیده بود. آیت‌ا... خامنه‌ای هم که باخبر شده بودند، می‌خواستند در مراسم تشییع جنازه شرکت کنند. 
حضور مقام معظم رهبری
در حوزه هنری برای تشییع آماده می‌شدیم که به ما خبر دادند که آیت‌ا... خامنه‌ای می‌خواهند ما را ببینند، ولی چون جمعیت خیلی زیاد بود، طول کشید تا ما برسیم و ایشان به دفتر آقای زم رفته بودند و ما ایشان را ندیدیم. ولی گفته بودند که از طرف من به خانواده ایشان تسلیت بگویید. حدود پانزده روز بعد ایشان ما را به منزلشان دعوت کردند. همه جمع بودند و ایشان با ما صحبت کردند و یک قرآن به ما هدیه دادند که در پشت آن یک یادداشت نوشته شده بود به این شرح که «بسم‌الله الرحمن الرحیم؛ به یاد شهید عزیز سید شهیدان اهل قلم، آقای سیدمرتضی آوینی که یادش غالبا با من هست، به خانواده گرامی اش اهدا می‌گردد. سیدعلی خامنه‌ای 15/2/72». 
اکنون روزهایتان را چطور می‌گذرانید؟
بنده تا دو سه سال پیش می‌توانستم از منزل خارج شوم و به معادن شمشک سرکشی می‌کردم، اما از دو سه سال پیش دیگر این قدرت را ندارم و در منزل مطالعه می‌کنم و جدول حل می‌کنم.
آخرین کتابی که خوانده‌‌اید چه بوده است؟
الان بیشتر کتاب‌های داستانی می‌خوانم. مجموعه کتاب‌های سه تفنگدار را خوانده‌ام. اخیرا هم کتاب چرخ زندگی را خوانده‌ام. الان هم کتاب انسان روح است نه جسد را می‌خوانم که کتاب جالبی است.
بسیاری رشته معدن را به‌تازگی شروع کرده‌اند. شما چه توصیه‌ای برایشان دارید؟
بنده شنیده‌‌ام که مهندسانی که الان فارغ‌التحصیل می‌شوند سعی می‌کنند به کار میدانی و معدنی نروند، چون کار سختی است و مجبورند محل زندگی‌شان را ترک کنند؛ ولی اگر کسی بخواهد وارد رشته معدن شود و کار کند، این توصیه را می‌کنم که در فکر زندگی راحت نباشد. این افراد اگر می‌خواهند کنار خانواده شان بمانند و زندگی مرفه و توأم با آرامش داشته باشند، رشته مهندسی معدن این شرایط و امکانات را برایشان فراهم نمی‌کند. باید در معدن کار کنند و کار را آن‌طور که باید پیش ببرند. کسانی که وارد بخش معدن می‌شوند باید بتوانند کارشان را درست انجام دهند و دنبال شرایط راحت و آسان نباشند. بنده در معدن سعی می‌کردم با کارگرها همکاری کنم. من در معدن حتی خودم واگن‌کشی می‌کردم که بتوانم زحمت آنها را درک کنم. برای موفق بودن در معدن از عملیات معدنی آمارگیری می‌کردم و این برای پیشرفت کار معدن خیلی مهم است. من همه کارهایشان را محاسبه می‌کردم که ببینم چقدر طول می‌کشد یا اینکه دینامیت‌گذاری‌ها را از نزدیک می‌دیدم و همه کارها را به طور عملی یاد می‌گرفتم و همین کارها باعث شد که بعدها بتوانم کار طراحی را انجام دهم، اما الان ظاهرا کسی دیگر این کارها را نمی کند.
آیا به رشته‌تان علاقه داشتید؟
بله، خیلی علاقه‌مند بودم. در طی حدود پانزده سال متوالی از زندگی‌ام دائما در معادن بودم؛ یعنی از این معدن به آن معدن می‌رفتم و در بیشتر جاها خانواده‌‌ام را همراهم می‌بردم. در تهران هم وقتی که عضو هیات‌مدیره شرکت معادن شدم، علاقه زیادی داشتم که به معادن بروم. یادم است در سال 1347 شنیدم یک معدن کرومیت در بشاگرد وجود دارد. به مدیرعامل گفتم که می‌خواهم این معدن را ببینم و ایشان هم موافقت کرد. بشاگرد منطقه‌ای در سیستان و بلوچستان است و یک جاده از میناب به بندر جاسک راه دارد. در آن موقع راه درست و حسابی وجود نداشت. من به آنجا رفتم و دیدم وضع مردم آنجا بسیار بسیار بد است. عده‌ای از خان‌ها بالای سر مردم بودند و خرمایی را که تولید مردم بود خودشان برمی‌داشتند و هسته‌اش را به مردم می‌دادند. نان و خوراک این مردم بیچاره عمدتا از آرد هسته خرما تهیه می‌شد. دیگر اینکه اداره ثبت در منطقه وجود نداشت و اصلا نمی‌دانستند شناسنامه چیست. یک ژاندارمری در آنجا بود که فقط یک ژاندارم داشت! وقتی می‌خواستم به معدن کرومیت بروم، متوجه یک چادر شدم و داخل آن رفتم. با آن ژاندارم صحبت کردم و او گفت که اهالی بشاگرد زندگی خیلی بدی دارند و زندگی‌شان مثل عصر حجر است.
تنها فرقش این است که اینها در غار نیستند و در خانه‌‌های گلی زندگی می‌کنند. کسی هم برای سرکشی نمی‌آید؛ شما اولین نفری هستید که بعد از چند سال به اینجا آمده‌اید. 
ایشان برای من تعریف کرد و گفت اینها عروسی و ازدواج و طلاقشان عجیب است، چون اصلا دفتری در آنجا موجود نیست که این جور چیزها در آن ثبت شود. وقتی می‌‌خواهند یک نفر را به نکاح خود در بیاورند یا طلاق بدهند، این کار را به صورت زبانی و شفاهی انجام می‌دهند و واژه نکاح یا طلاق را چند بار تکرار می‌کنند و این گونه مراسمشان رسمیت پیدا می‌کند. وقتی به تهران برگشتم، این اوضاع را با آقا مرتضی در میان گذاشتم. ایشان مدتی بعد از پیروزی انقلاب گروهی از همکارانش در جهاد را به آن جا فرستاد و چند برنامه تلویزیونی تهیه کرد. خودش هم بشاگرد را از نزدیک دید و همین کارها موجب شد که دولت به فکر بهبود زندگی مردم بشاگرد بیفتد. 
از مصادره‌های اول انقلاب که معادن را ملی کردند چیزی خاطرتان نیست؟
معادن شخصی یا شرکت‌هایی را که در اختیار اشخاص بود عموما مصادره کردند. آن زمان من در یک شرکت خصوصی کار می‌کردم که در نهایت مصادره شد. نکته به خصوصی در خاطرم نیست. 

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=338247

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=338391

نقل ازhttp://enekasalaxbar.blogfa.com/category/1/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کاهش 20درصدی پرداخت زکات در نایین

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:15


به گزارش اینا از نایین، حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین رنجبر  در رابطه با زکات جمع آوری شده در شهرستان نایین گفت: در سال گذشته در شهرستان نایین حدود 220میلیون ریال زکات فقط از سه روستای هماباد علیا، چوپانان و بلابادچه جمع آوری شده که متاسفانه این میزان حدود 20درصد نسبت به سال قبل آن کاهش داشته است.

وی ادامه داد: کمک به بیماران نیازمند و صعب العلاج، تهیه 10مورد جهیزیه و 25مورد تعمیرات مسکن محرومان از جمله موارد مصرف زکات سال گذشته نایین بوده است.

گفتنی است در این جلسه که با حضور حجت الاسلام امینی، امام جمعه نایین و برخی از ائمه جماعات مساجد و روسای ادارات و شوراهای اسلامی شهر و روستا، کشاورزان و دامداران در سالن امام خمینی(ره) برگزار شد، شاهد حضور کمرنگ مدعوین جلسه بودیم.

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

پدر شهید آوینی در نخلک 1

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:15


      تاریخ چاپ : سه شنبه 12 دی 1391

وارد خانه که شدم چشمم به کتابخانه‌ای افتاد که عکس شهید «مرتضی آوینی» روی یکی از قفسه‌ها خودنمایی می‌کرد. کتابخانه پر بود از گزارش‌های «آوینی پدر» درباره معادن ایران. از زغال سنگ گرفته تا فسفات!

مهدی آوینی، پیشکسوت مهندسی معدن در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» روایت کرد- بخش نخست
از «قورخانه» تا معادن

عکس: آکو سالمی
علیرضا بهداد
وارد خانه که شدم چشمم به کتابخانه‌ای افتاد که عکس شهید «مرتضی آوینی» روی یکی از قفسه‌ها خودنمایی می‌کرد. کتابخانه پر بود از گزارش‌های «آوینی پدر» درباره معادن ایران. از زغال سنگ گرفته تا فسفات! 

تعدادی هم از کتاب‌های مرتضی لابه‌لای این همه گزارش تخصصی به چشم می‌خورد. تا روز مصاحبه نمی‌دانستم این مهندس 92 ساله که نامش را در لیست مصاحبه‌شوندگان طرح تدوین تاریخ شفاهی صنعت و معدن ایران گذاشته بودم، پدر شهید مرتضی آوینی است. گفت‌وگو در یکی از روزهای رمضان تابستان امسال برگزار شد. مهندس در این روزها بیشتر اوقات را در خانه می‌گذراند. همسرش نزدیک یک سال می‌شود که از دنیا رفته. اما خانه‌نشینی‌اش تنها به استراحت نمی‌گذرد و هنوز هم کار می‌کند. علاقه زیادی به طراحی معدن دارد. گفت‌وگو را که شروع کردیم با حافظه‌ای بسیار خوب خاطراتش را به یاد آورد.
***
متولد چه سالی هستید؟
متولد آذر 1300 در شهر ری هستم. در سال 1322 لیسانس مهندسی گرفتم. در شهر ری به مدرسه‌ای می‌رفتم که دبیرستان نداشت. در دوره دبستان یک سال را جهشی خواندم و شش سال را در عرض پنج سال به پایان رساندم. سال 1312 در دارالفنون تهران امتحان نهایی دادم و وارد دبیرستان شدم، اما پدرم گفت کافی است، دیگر نمی‌خواهد درس بخوانی (با خنده). یک برادر بزرگ‌‌تر دارم که در آن زمان در صنایع دفاع، معروف به قورخانه، که اول خیابان خیام بود، دوره می‌دید. گفتند تو را هم به قورخانه می‌فرستیم. 13 ساله بودم که به آنجا رفتم. لباس نظامی مخصوص هم داشتیم. در قورخانه سه چهار ماه بیشتر نبودم چون من را بیرون کردند؛ در واقع رضاشاه من را بیرون کرد (با خنده). یک روز رضاشاه برای بازدید آمد سر کلاس و من هم که کوچک‌تر بودم، ردیف جلوی کلاس می‌نشستم. کاملا در خاطرم هست که وقتی چشمش به من افتاد لبخند زد. بعد که بازدید تمام شد و او از کلاس بیرون رفت، به ما خبر دادند که به محوطه عمومی قورخانه برویم و صف ببندیم چون رضاشاه می‌خواهد همه را ببیند. در میان جمع دو سه نفر از ما جثه کوچک‌تری داشتیم و در تهِ صف ایستاده بودیم. وقتی رضاشاه آمد و ما را دید، گفت این سه نفر آخر به درد این کار نمی‌خورند؛ بیندازیدشان بیرون (با خنده). خلاصه ما را بیرون کردند و من در سال 1313 بیکار شدم و باز نزد پدرم برگشتم.
ایشان چه‌کاره بودند؟
پدرم مغازه خواربار فروشی داشت. او به من گفت همین جا بمان و به من کمک کن و به این ترتیب شاگرد بقالی شدم (با خنده). سال بعد دیگر نتوانستم تحمل کنم و به او گفتم که من حتما باید برای ادامه تحصیل به دبیرستان بروم. پدرم به‌ناچار من را به دبیرستان پهلوی در خیابان ری برد و ثبت‌نام کرد. شش سال دبیرستان را در مدت پنج سال به اتمام رساندم؛ چون سال اول شاگرد اول شدم، ناظم مدرسه به من گفت در تابستان درس‌های کلاس هشتم را بخوان و شهریور اینجا ثبت‌نام کن تا من تو را به کلاس نهم ببرم. من هم همین کار را کردم، ولی ایشان بدقولی کرد و من را به کلاس نهم نبرد. وقتی به معلمم، که برادر دکتر غلامحسین مصاحب بود، قضیه را گفتم، ایشان به من گفت تو را به یک مدرسه دیگر می‌برم. آقای مصاحب من را همراه خودش به یک مدرسه ملی برد. آن زمان مدارس ملی برخلاف الان چندان مورد توجه نبودند؛ یعنی مدارس دولتی اهمیت بیشتری داشتند. در آن مدرسه من را به عنوان دانش آموز کلاس نهم پذیرفتند. همان سال هم در دارالفنون از من امتحان گرفتند و من موفق شدم دیپلم سوم متوسطه را بگیرم. بعد، مدرک قبولی ام را برداشتم و دوباره رفتم در دبیرستان دولتی پهلوی ثبت نام کردم. سر کلاس چهارم نشستم و نیمه دوم سال 1318 از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم. در سال 1319 هم در دانشکده ثبت‌نام کردم. 
چطور وارد رشته معدن شدید؟
بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفتم پزشکی بخوانم، اما با یکی از دوستانم به نام مهندس فیاض، که در قید حیات است، رفتیم به سمت معدن.در آن زمان بدون کنکور می‌توانستیم در این رشته درس بخوانیم.
در دارالفنون بودید؟
خیر؛ بعد از اتمام دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی به هنرسرای عالی که الان به دانشکده علم و صنعت (در نارمک) معروف است، رفتم. آن زمان هنرستان عالی در خیابان قوام‌السلطنه بود. خلاصه در آن هنرستان که دوره‌اش هم سه سال بود ثبت‌نام کردیم. در طول این سه سال هم کارهای علمی داشتیم و هم پروژه‌های عملی، اما بیشتر درس می‌خواندیم. بیشتر مهندسانی که در آنجا درس می‌دادند، تحصیلکرده فرانسه بودند. 
آن زمان که شما در هنرستان عالی مهندسی معدن را شروع کردید، اسم رشته‌تان مهندسی معدن بود؟
بله؛ البته فقط یک دوره مهندسی معدن ایجاد شد، یعنی همان سه سالی که ما در هنرستان درس خواندیم این رشته تدریس شد. در دانشنامه‌ای که به ما دادند عنوان مهندسی معدن قید شده بود.
گرایش‌های استخراج و اکتشاف آن زمان جدا نبود؟
خیر؛ هر دو تحت نام مهندسی معدن تدریس می‌شد.
نام استادانتان یادتان هست؟
بله؛ مهندس نصرالله محمودی که در رشته معدن معروف بود و هر سال به معادن زغال فرانسه می‌رفت و به هر مورد جدیدی که برمی‌خورد، یادداشت می‌‌کرد و به دانشجویانش درس می‌داد. ایشان بعدها در خیابان شریعتی مغازه بزازی باز کرد! همسرش هم فرانسوی بود. خاطرم هست در آن زمان هر وقت سوالی برایم پیش می‌آمد، به سراغ ایشان می‌رفتم. در آنجا روزی هشت ساعت درس می‌خواندیم و البته قسمتی از درس ما به کارهای عملی اختصاص داشت. تابستان‌ها در معادن زغال‌سنگ شمشک و در معدن مس عباس‌آباد کارآموزی می‌کردیم.
حضور در بازار کار
بعد از تمام شدن تحصیلاتم در اواخر سال 1322 مهندس شدم. آن زمان ایران درگیرِ جنگ بود. در سال 1323 نوعی بیماری (اسمش در خاطرم نیست) که به عفونت گلو مربوط می‌شد شایع شده بود و من هم به آن مبتلا شدم. 
همان سال به دنبال کار بارها به وزارتخانه‌های مختلف مراجعه کردم. از طرف آقای فیروزآبادی، رییس بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری، به رییس بخش استخدام در وزارت معدن نیز معرفی شدم و او سفارش کرد که من را استخدام کنند؛ ولی من را سر دواندند و گفتند کاری برای شما نداریم. بالاخره در بین رفقایم، یکی دو نفر که دانشجوی دانشکده پلیس بودند، وقتی فهمیدند که من بیکارم، پیشنهاد کردند در دانشکده پلیس ثبت‌نام کنم. گفتم آنجا دیپلم می‌خواهند نه لیسانس، گفتند برای لیسانس هم مزایایی قائل می‌شوند. پس با تشویق دوستانم در آنجا ثبت‌نام کردم. در سال‌های 1324 و 1325 دوره نظام‌وظیفه را گذراندم و بعد هم با درجه ستوان دوم پلیس بیرون آمدم و چون لیسانس داشتم یک سال بعد ستوان یکم شدم؛ یعنی در حقیقت من در سال 1326 ستوان یکم شهربانی بودم. آن زمان در شهربانی کل کشور احتمالا تنها من مدرک لیسانس داشتم. بعد از آن شغل خوبی در دفتر شهربانی به من واگذار شد و بعد از چند سال با درجه سروانی، آجودان رییس شهربانی و بعد آجودان کل رییس شهربانی شدم. آجودان کل معمولا مختص درجه‌‌های سرهنگ و سرتیپ بود. 
استعفا از شهربانی
بعد از مدتی در محیط نظامی دچار ناراحتی‌هایی شدم. متوجه شدم اصولا جای من در چنین محیطی نیست و نمی‌توانم تحمل کنم. پیش رییس شهربانی رفتم و خواهش کردم من را به سازمان برنامه منتقل کنند. با درخواستم مخالفت شد. حتی آقای علوی‌مقدم، رییس شهربانی که درجه سرلشکری داشت، گفت مگر سیب سرخ برای دست چلاق خوب است؟ مقصودش این بود که جای من همان جا در شهربانی است. وقتی دیدم با خواسته من موافقت نمی‌کنند، با اینکه آن زمان رتبه هفتم اداری داشتم، تقاضای استعفا کردم. گفتند چرا؟ گفتم من شهربانی‌چی نیستم و نمی‌توانم اینجا بمانم. ایشان گفت من با سرنوشت یک جوان بازی نمی‌کنم و با درخواستم موافقت کرد. پس از آن به سازمان برنامه در میدان بهارستان منتقل شدم و به شرکت سهامی کل معادن که جزو سازمان برنامه بود، رفتم.
از زمان حمله متفقین چیزی در خاطرتان هست؟
در سال 1320 سال اول دانشکده بودم که یک روز گفتند امروز رضاشاه استعفا داده و قرار است به جزیره سنت‌موریس منتقلش کنند. یادم است آن زمان به این مسائل کاری نداشتم و دنبال درس خواندن خودم بودم. تنها چیزی که در خاطرم مانده این است که یک‌بار که بیرون از خانه بودم، تعدادی از افسران ارشد ارتش‌ را در حال فرار دیدم. 
از آقای ابتهاج در سازمان برنامه چیزی در خاطرتان هست؟
من ایشان را ندیدم. آن زمان با آقای قراگُزلو، مدیرعامل شرکت معادن، تماس داشتم. در خمین که بودیم، یک روز آقای ابتهاج برای دیدن معدن آمد و از برخی تاسیساتی که آن زمان در آنجا ساخته شده بود بازدید کرد و خیلی خوشش آمد و به آقای قراگُزلو 25000 تومان پاداش داد. 
از دوره آقای مصدق چه خاطراتی دارید؟
در زمان دولت آقای مصدق افسر شهربانی بودم. فقط یادم است یک روز تیمسار علوی‌مقدم، که من آجودان کل ایشان بودم، گفت که یک نامه دارد و من باید آن را به دست مصدق برسانم. شاید سال 1329 بود. من نامه را با همان لباس نظامی به منزل مصدق بردم و خواستم داخل بروم که یک‌دفعه آقای مصدق از راهروی دیگری آمد و به هم برخورد کردیم. ایشان از من معذرت‌خواهی کرد. من گفتم جناب آقای مصدق، یک نامه از رییس شهربانی برای شما دارم و نامه را به ایشان تحویل دادم. فقط همین در خاطرم هست.
من و افشار طوس
یک خاطره هم از آن دوران برایتان نقل می‌کنم. در زمانی که آجودان کل بودم، مدتی با آقای افشارطوس که رییس شهربانی کل تهران بود کار می‌کردم. بخشی از کار آگاهی را به من واگذار کرده بودند و من کارهای محرمانه آنجا را انجام می‌دادم. یک بار سرهنگی که آن زمان آجودان آقای افشار‌طوس بود به من زنگ زد و گفت آقای افشارطوس گفته‌اند ساعت 9 در دفتر ایشان باشید. من در شهربانی خیلی مشغله داشتم و از 7 صبح تا 12 شب کار می‌کردم. خلاصه ساعت 9 به دفتر آجودان رفتم و تا 9:30 شب منتظر آقای افشارطوس شدم. ایشان نیامد و من به آجودان گفتم که خسته شده‌ام و حالا که آقای افشارطوس نیامدند من به خانه می‌روم. یک وسیله در اختیار من گذاشتند و من به خانه‌مان در شهرری رفتم. آقای افشارطوس حدود پنج دقیقه بعد از رفتن من به دفتر آمده و سراغ من را گرفته بود. آن زمان به من سروان مهندس آوینی می‌گفتند؛ چون در کل شهربانی مهندس دیگری نداشتند. آجودان گفت که ایشان منتظر شما شدند و پنج دقیقه پیش رفتند. سپس افشارطوس به میدان بهارستان، کلانتری 1 می‌رود و اسلحه‌اش را درمی‌آورد و به راننده می‌گوید تو اینجا منتظر باش، من در این خیابان کار دارم. آنجا خیابان صفی‌علیشاه بود و منزل شخصی به نام حسین خطیبی در آنجا بود. خطیبی از آقای افشارطوس دعوت کرده بود، ایشان به داخل کوچه می‌رود و چون نمی‌تواند خانه را پیدا کند، از یک بقالی سراغ منزل آن شخص را می‌گیرد. به هر حال خانه را پیدا می‌کند. افسران دیگری هم به منزل حسین خطیبی دعوت شده بودند. چیزی نمی گذرد که خطیبی همه افسران از جمله افشارطوس را با اتر بیهوش می‌کند و بعد می‌کُشد و به غار تَلو می‌برد. حالا حساب کنید اگر من با ایشان رفته بودم شاید کشته می‌شدم (با خنده). 
صبح روز بعد ساعت 7 وارد شهربانی شدم و دیدم خیلی شلوغ است. ساعت 3 نیمه‌شب گذشته، همسر تیمسار به آجودان زنگ زده و سراغ همسرش را گرفته بود و اطلاع داده بود که ایشان هنوز به منزل برنگشته است. خلاصه همه به تکاپو افتاده بودند. از آجودان ایشان پرسیده بودند چه کسی به آقای افشارطوس نزدیک بود و ایشان من را معرفی کرده بود. ساعت 7 که سر کار رفتم، به من تلفن زدند و خواستند به یک جلسه بروم. وقتی وارد جلسه شدم، وزیر کشور، رییس کل ژاندارمری، رییس آمار و بقیه را دیدم که منتظر من بودند. از من پرسیدند که از افشارطوس چه خبری داری و من هم جریان شب قبل را برای آنها توضیح دادم. به من ماموریت دادند که حسین خطیبی را پیدا کنم و من بعد از مدتی جست‌وجو این شخص را پیدا کردم. 
در کودتای مصدق کجا بودید؟
در شهربانی، اداره راهنمایی و رانندگی. در میدان توپخانه بودم و فقط چند بار از بالا نگاه کردم و دیدم خیلی شلوغ است. دیدم آقایی را با لگد می‌زنند. دویدم پایین و دلیل کارشان را پرسیدم. بعد متوجه شدم ایشان همان آقای مصاحب، معلم من، هستند. حالا نمی‌دانم ایشان چه چیزی گفته بود؛ لابد از مصدق طرفداری کرده بود. به هر حال ایشان را نجات دادم. 
طرفدار دولت مصدق هم نبودید؟
نه، من طرفدار طیف خاصی نبودم و فقط کار خودم را انجام می‌دادم. 
فرمودید پس از اینکه از شهربانی بیرون آمدید به سازمان برنامه رفتید و در بخش معدن این سازمان مشغول کار شدید. مسوول مستقیم‌تان آن موقع چه کسی بود؟
مدیرعامل شرکت سهامی کل معادن آقای مهندس قراگُزلو بود. ایشان تا سه سال پیش هم در قید حیات بود و در 97 سالگی فوت کرد. در آن زمان خمین و گلپایگان چند معدن را زیر پوشش داشتند؛ معادن سرب و روی. در خرداد سال 1333 به آنجا رفتم و کار معدن را از آنجا شروع کردم. در آن زمان سه فرزند داشتم و با اتوبوس خانواده‌‌ام را همراه با خودم به خمین بردم. فرزند بزرگم، مرتضی، آن زمان حدود هفت سال داشت. وقتی به معدن خمین رفتم به من حکم معاونت دادند. رییس معدن هم آقای مهندس یغمایی بود که ایشان هم فوت کرده‌اند. من برای اینکه بتوانم به کارهای معدن آن طور که باید وارد شوم، با توجه به اینکه مدت‌ها از زمان دانشگاه رفتن من گذشته بود و بسیاری چیزها را فراموش کرده بودم، در نزدیکی‌های معدن چادر زدم و همان جا ساکن شدم و برای خانواده‌ام در خمین منزلی تهیه کردم که در آنجا زندگی کنند. تا معدن لکان حدود 35 کیلومتری فاصله داشتیم. در آنجا مرتبا به معدن سرکشی می‌کردم و کارهای لازم را انجام می‌دادم. حتی در خاطرم هست مهندس میناسیان مهندس نقشه‌بردار آنجا بود که من از او نقشه‌برداری یاد گرفتم و باز یادم است که آن موقع مهندسی که در دانشکده هم معلم ما بود و متاسفانه اسم ایشان در خاطرم نمانده است، برای بررسی معدن آهن شمس‌آباد پیش ما آمد. نمی‌دانم که این معدن هنوز کار می‌کند یا نه؟
معاونت معدن زغال الیکا
من تا سال 1335 در آنجا بودم تا اینکه حکم معاونت معدن زغال الیکا را که در مسیر چالوس بود، به من دادند و خواستند به آنجا بروم. 
من از معدن الیکا، که معدن زغال‌سنگ بود، خوشم نمی‌آمد و بیشتر دوست داشتم روی فلز کار کنم. خانواده‌‌ام را همراه خودم بردم؛ ولی حدود یک ماه بیشتر آنجا نماندم. 
در تهران شرکت سهامی کل معادن دو قسمت فلز و زغال داشت که هر کدام رییس مستقلی داشت. روسای این شرکت آقایان مهندس خادم و مهندس زاوش بودند. مهندس خادم از مهندسان تحصیلکرده فرانسه بود و بنیانگذار سازمان زمین‌شناسی هم هست. ایشان رییس قسمت فلز بود و آقای زاوش رییس قسمت زغال. این دو نفر بر سر بردن من به بخش‌های خودشان با هم رقابت می‌کردند. خواستم به من فرصتی بدهند تا مطالعه کنم و بعد جواب بدهم که مهندس زاوش به من گفت سمت ریاست معدن الیکا را به بنده واگذار خواهد کرد؛ اما من بدون اینکه به ایشان چیزی بگویم نزد آقای خادم رفتم و برای کار در آن بخش اعلام آمادگی کردم. ایشان حکمی برای من نوشت و من را به ریاست معدن مس بایچه‌باغ منصوب کرد. این معدن بین میانه و زنجان واقع بود و من در شهریور سال 1335 به آنجا رفتم. 
سه سال در این معدن مشغول به کار بودم. در این مدت کارهایی انجام دادم تا میزان تولید را بالا ببرم. از جمله، میز شن شویی برای سرب در این معدن نصب کردیم. به دلیل بالا رفتن سطح تولید در بایچه باغ، هیات‌مدیره از من بسیار راضی بودند؛ ولی کسی در طول این سه سال به من سر نزد و فقط به صورت مکاتبه‌ای با من ارتباط داشتند. بعد از سه سال، چهار نفر از اعضای هیات ‌مدیره برای بازدید از معدن به بایچه باغ آمدند که آقایان خادم و زاوش هم جزوشان بودند و بعد از چند روز که خواستند به تهران برگردند، گفتند برای این مدت که در اینجا کار کرده‌اید برای شما پاداشی تدارک دیده‌ایم. بعد پاکتی به من دادند و گفتند این پاداش شما است. با خودم فکر کردم لابد این پاکت محتوی پول است (با خنده)، اما بعد دیدم که حکم انتقال بنده به کرمان است. رییس معادن کرمان شده بودم و معادن زیادی هم در کرمان وجود داشت.
مرتضی تدریس می‌کند
این را هم بگویم که در بایچه‌باغ مدرسه وجود نداشت و آن زمان پسر بزرگم مرتضی باید به کلاس سوم ابتدایی می‌رفت و پسر دیگرم مسعود (که الان در آمریکاست) باید در کلاس اول ابتدایی ثبت‌نام می‌کرد. به هر حال از اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) زنجان اجازه گرفتم و یک مدرسه تاسیس کردم. مرتضی و من آنجا معلم بودیم و رییس حسابداری معدن هم در این مدرسه درس می‌داد.
یعنی فرزند شما مرتضی در سن کودکی تدریس می‌کرد؟
بله؛ وقتی به سال چهارم دبستان رسید، به کلاس اولی‌ها درس می‌داد. این مدرسه در ابتدا چهار کلاس بیشتر نداشت. بعد هم یک مدرسه شش‌کلاسه تاسیس شد که حدود بیست سی نفر در آنجا تحصیل می‌‌کردند. خلاصه من بعد از تحویل معدن به مهندس جایگزینم به کرمان رفتم. زمانی که مرتضی کلاس ششم را تمام کرد، در کرمان، در یک مدرسه که فکر می‌کنم متعلق به زرتشتی‌ها بود، ثبت‌نام کرد. من چهار سال همراه با خانواده‌ام در کرمان بودم. اوایل سال 1340 بود که فرزندان دوقلویم، میترا و مهران (مهران الان مهندس سازه است) به دنیا آمدند. اوایل همین سال به من ماموریت دادند که به فرانسه بروم و از معادن آنجا بازدید کنم؛ برنامه‌ای بود که برای مهندسان معادن تدارک دیده بودند. من حدود شش ماه در فرانسه بودم. یادم است همان سال‌ها مهندس محمودی هر سال به معادن زغال می‌آمد. بعد از شش ماه گواهینامه‌ای به من دادند و بعد که برگشتم، دوباره به کرمان رفتم و تا سال 1342 در آنجا بودم. در آن سال حکمی به من دادند و به معدن طلای موته منتقل شدم. این معدن الان هم فعال است.
فکر می‌کنم الان به شکل ضعیفی در حال تولید شمش است.
بله. در این معدن اقدامات اولیه برای نصب کارخانه را انجام دادم. یکی از موارد تهیه آب بود. موته در منطقه‌ای خشک در نزدیکی گلپایگان واقع است و ما برای ذوب طلا به حدود 40 تا 50 مترمکعب در ساعت آب احتیاج داشتیم. خداوند واقعا به من کمک کرد و من در یک دشت کاملا خشک توانستم به آب دسترسی پیدا کنم. گفتم در دشت یک چاه حفر کنند. اهالی می‌گفتند در عمق 26 متری به آب می‌رسیم؛ ولی آب بسیار کم است. من از این مساله مایوس نشدم و با «بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم» یک جهتی را انتخاب کردم و در 30 متری آن جهت گفتم دوباره چاه حفر کنند. در 26 متری به آب رسیدیم؛ ولی آب آن قدر زیاد بود که نمی‌توانستند داخل چاه بروند. آن زمان آقای خادم در تهران مدیرعامل شرکت معادن شده بود و قراردادی با زمین شناس‌های فرانسوی برای پیدا کردن آب بسته بود. وقتی به ایشان گفتم که به آب دسترسی پیدا کرده‌‌ام، گفت که قرارداد بسته شده و آن را فسخ نمی‌شود کرد. خلاصه بعد از اندازه‌گیری متوجه شدم حدود 40 مترمکعب در ساعت آب تولید می‌شود.وقتی این خبر به گوش زمین شناس‌های فرانسوی رسید متعجب شدند و گفتند دوست دارند با من آشنا شوند. در تهران به دیدار آنها رفتم. از من پرسیدند شما مهندس معدن هستید یا زمین شناس و کارشناس ذخایر آب؟ جواب دادم که مهندس معدن هستم. پرسیدند با چه روشی به این منبع آب زیرزمینی رسیدید؟ ماجرا را برایشان گفتم و توضیح دادم که صرفا با توکل به خدا و استمداد از او به آب رسیدم. حیرت کرده بودند.
 پس از آن، کار استخراج را در معدن شروع کردیم و تا حد زیادی پیش بردیم تا اینکه من به معدن نخلک منتقل شدم.

نقل ازhttp://38.117.64.87/Default_view.asp?@=338247


del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هر ریگ بیابان، یک ریال می‌ارزد!

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:14


هر ریگ بیابان، یک ریال می‌ارزد!

 همشهری :محیط زیست > زیست‌بوم- محمد درویش*:
حرکت از «محیط‌ زیستی اقتصادی» به «اقتصادی محیط‌زیستی» شاید راهبردی‌ترین آرمان و در عین حال مهم‌ترین چالش ربع قرن اخیر نظام‌های مردم‌سالار در جهان بوده باشد؛ رویکردی که برای دستیابی به اهدافش، تعاملی قوی، پویا و انعطاف‌‌پذیر بین نخبگانِ 2 سوی اقتصاد و محیط‌زیست لازم بود تا دانشی میان‌رشته‌ای و همه‌سونگر از ورای آن سربرآورده، بتواند هم ضعف‌های دیرینه رویکرد سنتی به اقتصاد را برطرف سازد و هم نگرش‌های محض و غلوآمیز ‌محیط‌زیستی را به تعادل رساند.

 در این میان، کشف ارزش‌های غیرقابل تبادل منابع طبیعی و آگاهی از حقیقت مزیت‌های نسبی زیست‌بوم، یکی از بنیانی‌ترین شروطی است که تحقق آن، مسیر دستیابی به آموزه فوق را کوتاه می‌سازد. بنابراین، ارزشگذاری اقتصادی کارکردها و خدمات سامانه‌ها یا بوم‌سازگان‌های طبیعی (اکوسیستم‌ها) ازجمله بیابان‌ها یک‌ضرورت است زیرا خدمات و کارکردهای محیط‌زیستی آنها رایگان نبوده و ارزش و بهای اقتصادی به ظاهر نهفته‌ای دارند که بسیار قابل ملاحظه است و درصورتی که این خدمات رایگان تلقی شوند، ممکن است مورد بهره‌برداری و سودجویی بی‌رویه و فشاری بیش از توان خودترمیمی‌شان قرار گرفته و به‌تدریج تخریب شده، ماهیت‌شان تغییر کرده و در نهایت به کاربری‌های دیگر تبدیل ‌شوند.

پرسش اساسی این است: «میزان فضای ‌محیط‌زیستی در دسترس برای هر یک از افراد بشر با توجه به بیشینه سرعت ممکن در استخراج منابع بدون اینکه محیط‌زیست جهانی به‌عنوان یک عنصر حیاتی مورد تخریب واقع شود، چقدر می‌تواند باشد؟»

در حقیقت آنچه کارشناسان حوزه محیط‌زیست را نگران می‌کند، حفظ موضوعی است که اقتصاددانان آن را «سرمایه‌طبیعی» و اهالی محیط‌زیست آن را «خدمات زمین‌زیست‌سپهر - Geo Biosphere-» می‌نامند؛ سرمایه‌ای که هم در معرض کاهش قرار دارد (در نتیجه برداشت منابع توسط انسان) و هم در معرض اُفت کیفیت (با افزایش میزان آلودگی). بی‌گمان یکی از پژواک‌های ناگزیر کاهش سرمایه موصوف در حوزه زیست‌اقلیم‌های کویری و بیابانی، کاستن از توان تعدیل و تنظیم اقلیمی نیوار و یکی از بازخوردهای تخریب کیفیت سرمایه طبیعی، وارد آمدن آسیب به چرخه ترسیب کربن و تولید اکسیژن، تشدید برهنگی خاک و افزایش پدیده طغیان ریزگردها خواهد بود؛ گرایه‌هایی که باید کوشید و اثربخشی و ارزش واقعی آنها را در زیست‌محیط ایران مورد بررسی قرار داد و تخمین زد؛ یعنی همان آرمانی که قرار بود ماده59 از برنامه پنج‌ساله چهارم آن را محقق سازد که البته عملاً نساخت و اینک در سال سوم از برنامه پنجم هم دورنمای روشنی در تحقق آن نمی‌توان یافت.

دشواری ارزیابی سرمایه طبیعی

نباید از خاطر برد که ارزیابی و اندازه‌گیری سرمایه طبیعی، حتی اگر بخش‌هایی از آن را (مانند قیمت زمین) بتوان به‌صورت کمی بیان کرد، موضوعی بسیار پیچیده و بغرنج است؛ واقعیتی که در دومین گزارش پایش پیشرفت ‌محیط‌زیستی بانک جهانی در آغاز هزاره سوم نیز بر آن تأکید شده بود. در واقع، محیط‌زیست به آسانی کمیت‌پذیر نیست و اغلب اقتصاددانان معتقدند که ارزش سرمایه طبیعی را نمی‌توان به‌راحتی با صرفه‌های اقتصادی بشر مقایسه و تعیین کرد. به‌عنوان مثال، حضور زاینده‌رود و ارزش واقعی این رودخانه راهبردی در مرکز ایران، هنگامی آشکار شد که به‌دلیل فقدانش در طول 3 سال گذشته، آمار بزهکاری، پرخاشگری و حتی تخلفات رانندگی و تنش‌های اجتماعی در سطح شهر و استان اصفهان افزایشی چشمگیر یافت. از همین‌رو، فرصت حضور انسان ِ خسته از ترافیک و ازدحام شهری در پهنه‌های بی‌مانع و زرین بیابانی، ممکن است چنان انرژی‌ای به پویندگانش تزریق کند که آثارش در تولید کار و سرمایه و افزایش بهره‌وری اقتصادی نمایان شود. افزون بر آن، حضور مدیریت شده گردشگران می‌تواند به افزایش درآمد سرانه بوم‌نشینان - مانند تجربه موفق محور انارک، چوپانان، خورو بیابانک تا جندق و مصر که منجر به مهاجرت معکوس در شمال شرقی استان اصفهان شد- شود.

در عین حال به‌دلیل اینکه خدمات بوم‌سازگان‌های طبیعی، به‌ویژه زیست‌بوم‌های بیابانی و کویری، به‌طور کامل در بازارهای تجاری لحاظ نمی‌شوند و در مقایسه با سایر خدمات اقتصادی و سرمایه‌های ساخته شده با عملکرد مالی زودبازده به‌طور کافی قابل کمی شدن نیستند، اغلب در تصمیم‌گیری‌های سیاسی کشور به آنها وزن و بهای کافی داده نمی‌شود و حتی گاه از آنها با عنوان نوعی محدودیت توسعه یاد می‌‌شود. بنابراین با شناسایی ارزش‌های مختلف بوم‌سازگان‌های بیابانی و کمی کردن آنها، از بهره‌برداری بی‌رویه و تخریب و نابودی‌شان جلوگیری شده و ارزش‌های محیط‌زیستی خدمات و کارکردهای طبیعی آنها جایگاه خود را در محاسبات اقتصادی و تصمیمات سیاسی کشور پیدا خواهد کرد. چنین ارزشیابی اقتصادی همچنین در طرح‌های جبران خسارت و تعیین غرامت از اهمیت زیادی برخوردار است و به‌رغم انسان‌مدار بودن تا حدودی می‌تواند فقدان داده‌های اقتصادی برای تعیین ارزش‌های ذاتی را جبران کند.

پژوهشی انجام نشده

به هر حال باید بدانیم که به‌رغم اهمیت زیاد بوم‌سازگان‌های بیابانی، تاکنون در ایران پژوهشی با هدف اندازه‌گیری کل ارزش اقتصادی این پهنه‌ها انجام نشده است. نگارنده هم حدود یک سال است که می‌کوشد تا چنین پژوهشی را با حمایت مالی کمیته طبیعت‌گردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور شروع کند اما ظاهرا آن سازمان عظیم‌الشأن(!) در فراهم کردن منابع مالی ناچیز این طرح به میزان 37میلیون تومان، عاجز می‌نماید.

به هر حال در سال‌های اخیر مطالعات تجربی متعددی در دنیا با استفاده از تکنیک‌های ارزشگذاری انجام شده‌است که ارزش‌های پولی مزایای بوم‌سازگان‌های بیابانی را آشکار کرده‌اند. به‌عنوان مثال، پژوهشی که توسط ریچاردسون در سال 2005میلادی به‌منظور بررسی ارزش کل اقتصادی بیابان‌های ایالت‌کالیفرنیا آمریکا انجام شده، نشان می‌دهد که ارزش اقتصادی تولید شده توسط عرصه‌های بیابانی بخشی از کالیفرنیا موسوم به موهاوی (به قیمت سال2003) 1/4 میلیارد دلار در سال است؛ ضمن اینکه این بیابان‌ها حدود 3700شغل را برای جوامع محلی فراهم می‌کنند. به دیگر سخن، به قیمت امروز، فقط عرصه‌های بیابانی موهاوی کالیفرنیا (بدون لحاظ ارزش استحصال انرژی خورشیدی از آنها)، چیزی در حدود 2‌میلیارد دلار ارزش دارند. این در حالی است که در ایران، بکرترین و پهناورترین پارک ملی کشور (پارک ملی کویر) به‌دلیل یک سرمایه‌گذاری 100میلیون دلاری، می‌رود تا طعمه شرکت‌های نفتی چینی قرار گیرد!

جان کلام آنکه باید بدانیم بیابان‌ها، در کنار زیستگاه‌ها و بوم‌سازگان‌های حساس و منحصر به فرد طبیعی، ارائه‌کننده طیف گسترده‌ای از خدمات و کالاهای غیرقابل تبادل هستند. حفظ اندوخته‌های ژنتیک و نقش تنظیم‌کننده آنها برای مهیا‌سازی‌ شرایط زیست مناسب برای جوامع انسانی، ایجاد زمینه برای فعالیت‌های تفرجی، گردشگری، فرهنگی و الهام‌بخشی زیبایی شناختی (مبتنی بر آموزه شاخص سرزمین شاد یا HPI)، فراهم کردن بستری یگانه و بی‌رقیب در استحصال انرژی‌های نو (خورشیدی و بادی) و مواردی نظیر اینها، تنها بخشی از خدماتی است که از سوی این مناطق به‌صورت- ظاهراً - رایگان در اختیار بشر قرار می‌گیرد. بررسی‌ها حاکی از این است که دست‌کم بخشی از فرایندهای تخریب محیط‌زیست در جهان ناشی از همین عدم‌ادغام ملاحظات ‌محیط‌زیستی یا به‌عبارتی هزینه‌های تخریب محیط‌زیست و ارزش دارایی‌های طبیعی در حساب‌های ملی است زیرا با منظورکردن ارزش‌های دارایی‌های طبیعی و هزینه‌های تخریب محیط‌زیست این دسته از ارزش‌ها برای سیاستگذاران و تصمیم‌گیران ملموس‌تر شده و بر این اساس می‌توانند تصمیم‌هایی بهتر و خردمندانه‌تر اتخاذ کنند؛ تصمیم‌هایی که شاید در آن صورت، به تصمیم‌گیرنده درک درست‌تری از این واقعیت دهد که چرا هر دانه ریگ موجود در بیابان‌های وطن، ممکن است ارزشی بیش از یک ریال داشته باشد.

*رئیس گروه تحقیقات اقتصادی و اجتماعی بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع

نقل از http://khabarfarsi.com/n/5701577

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کشف مجموعه عظیم فسیلی در مجاورت ریگ جن

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:13


این مجموعه شامل دشت ها،تپه ها و صخره های مرجانی با تنوعی قابل توجه از فسیل های جانوری و گیاهی دوره ایران باستان است.

نیک نیوز: مجموعه عظیم فسیلی در شهرستان نائین شناسایی و کشف شد.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست نائین امروز گفت: این مجموعه ارزشمند و منحصر به فرد بر گستره ای بسیار وسیع با بیش از 10هزار هکتار وسعت در بخش انارک در مجاورت ریگ جن کشف و شناسایی شد.

اکبری افزود: این مجموعه شامل دشت ها،تپه ها و صخره های مرجانی با تنوعی قابل توجه از فسیل های جانوری و گیاهی دوره ایران باستان است.

وی وجود فسیلهایی با ابعاد یک سانتی مترمکعب تا بیش از یک مترمکعب را از ویژگیهای این مجموعه عظیم برشمردو گفت: دراین مجموعه عظیم فسیلی ساختاری از مرجانها وانواع فسیلهای گذشته دراین منطقه قابل مشاهده است.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست نائین بابیان اینکه دراین مکان بکر ودست نخوره پژوهش برای عرصه طبیعی ملی و همچنین اکوتوریسم فراهم شده است گفت: این منطقه علاوه بر ظرفیت فسیلی زیستگاه انواع گونه های گیاهی وجانوری کمیاب ازجمله جبیر، هوبره ، زاغ بور ، کاراکال وگربه شنی است.

نقل ازhttp://khabarfarsi.com/ext/5765558

 

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کدخدایان چوپانان

جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:13


کدخدایان چوپانان

کدخدایان چوپانان

اولین کدخدای چوپانان میرزا سبیل (میرزا علیمحمد نجفیان) بوده است و پس از او پسرش عباس میرزا چند صباحی کدخدایی می‌کند و بعد جعفر زاهدی (جعفر مندلی) کدخدا می‌شود پس از او آمحمد استاعلی(صادق محمدی) و پس از او پسرش عباس صادق محمدی و آخرین کدخدای چوپانان حسین جلالپور (حسین کبلاعلی) بوده‌اند. به جز عباس میرزا و عباس صادق محمدی و حسین کبلاعلی بقیه این عزیزان در میان ما نیستند.
روح رفتگان شاد و عمر زندگان پاینده باد!
این هم عکس جعفر مندلی و خانمش طاهره غلامرضا علیمردان 

مرحوم جعفر زاهدی (جعفر مندلی)
روانشاد طاهره غلامرضا علیمردان همسر جعفر مندلی
نقل از http://doolende.mihanblog.com/


      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      داس برنده دلالان عراقی و تاراج گندم ایرانی

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:12


      ارسال به دوستان
      فارس گزارش‌ می‌دهد
      داس برنده دلالان عراقی و تاراج گندم ایرانی

      در حالی که کشور ما در یک شرایط ویژه از نظر اقتصادی قرار دارد عدم نظارت و دقت مسئولین باعث شده است تا گندم‌های ایرانی توسط برخی از دلالان عراقی پیش‌خرید شده و از کشور خارج شود.

      خبرگزاری فارس: داس برنده دلالان عراقی و تاراج گندم ایرانی

      به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز،شاید برای خیلی از کشاورزان و تولیدکنندگان گندم این خبر و اتفاق میمون و خوشحال‌کننده‌ای باشد که تجار خارجی از جمله تجار عراقی با حضور بر سر مزارع اقدام به خرید گندم گندمکاران می‌کنند و آن را به خارج از کشور انتقال می‌دهند.

      این موضوع با رضایتمندی و خوشحالی کشاورزانی همراه است چرا که با قیمتی بالاتر از قیمت خرید تضمینی دولت محصول را می‌فروشند در حالیکه این اقدام با اما و اگرهایی همراه است و تبعات این خبر خوشحال‌کننده به زودی به کل جامعه سرایت یافته و باعث بروز مشکلات عدیده‌ای برای همه خواهد شد.

      این خرید سر مزارع توسط خارجی‌ها در حالی اتفاق می‌افتد که رکورد واردات گندم به کشور در 10 سال اخیر شکسته شده و کشوری که چند سال پیش داعیه خودکفایی در تولید گندم را مطرح کرده و حتی جشن‌هایی این خودکفایی گوش عالم را کر کرد، حالا  این خودکفایی به وابستگی محض تبدیل شده است.

      خرید تضمینی محصولات کشاورزی از 30 سال پیش با خرید گندم آغاز شد و پس از آن با هدف خودکفایی کشور، محصولات دیگری مانند برنج، چای، جو و پنبه نیز در طرح خرید تضمینی قرار گرفت، اما این خریدهای تضمینی گاهی با قیمت‌هایی پایین انجام و باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود.



      دلالان عرب در کمین گندم ایرانی

      نماینده مردم بستان‌آباد در مجلس شورای اسلامی در این زمینه گفت‌وگو با فارس در تائید این موارد گفت: به خاطر سیاست‌های غلط اکنون کشور به واردکننده گندمی تبدیل شده که خود تولیدکننده آن است.


      غلامرضا نوری افزود: سیاست‌های غلطی که تکرار می‌شود و تولید محصولی را که به راحتی می‌تواند نیاز داخلی را تامین کرده و مایه مباهات برایمان باشد به مشکلی برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان تبدیل کرده است.

      وی اضافه کرد: تجار خارجی با حضور بر سر مزارع گندم اقدام به خرید گندم بالای قیمت مصوب دولت و بین 11 تا 12 هزار ریال می‌کنند.

      نوری با اشاره به اینکه محصولی را که خود در داخل تولید می‌کنند باید وارد کنیم، تاکید کرد: متاسفانه محصول وارداتی نه از لحاظ کیفیت قابل مقایسه با تولید داخلی است نه از لحاظ سلامت بهداشتی.

      عضو هیئت رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه گفته می‌شود رکورد واردات گندم در کشور شکسته شده، گفت: واردات این محصول به کشور در حدی بوده که رکورد واردات گندم در 10 سال گذشته شکسته شده است.

      نوری، قیمت پایین تعیین شده توسط دولت را مهم‌ترین دلیل این اتفاق ناخوشایند در کنار سایر سیاست‌های غلط دانست.




      سال گذشته قیمت خرید تضمینی هر کیلوگرم گندم 420 تومان بود و کشاورزان از همان ابتدا تمایلی به فروش محصول خود به دولت که به اعتقاد آنها به بهای ناچیزی می‌خرید، نبودند امسال نیز نرخ خرید تضمینی 750 تومان اعلام شده و این در حالی است که دلال‌ها اقدام به خرید گندم کشاورزان در سرزمین بدون هزینه حمل و نقل تا مرکز خرید در سر زمین از 950 تا تا 1200 تومان خریداری می‌کنند.

      از سویی بالا بودن قیمت خوراک دام و طیور در  کشور که به بیش از دو برابر افزایش یافته بود، دامداران را مجبور کرد که برای تغذیه دام‌های خود از گندم که بهای بسیار کمتری نسبت به خوراک دام داشت استفاده کنند.

      قیمت خوراک دام سویا به بیش از یک هزار تومان رسیده بود، اما در همان حال قیمت گندم 420 تومان بود و کشاورزان بخش زیادی از گندم تولیدی را به دام‌های خود دادند و یا به دامداران فروختند.

      از سوی دیگر سال گذشته نرخ ارز جهش زیادی داشت و باعث می‌شد، صادرات یا فروش هر محصولی به هر کشوری (زیرا ارزش پول کشور به کمترین میزان رسیده بود) سود مناسبی داشته باشد، بنابراین کشاورزان کشور به ویژه در استان‌های غربی تمایل داشتند، گندم تولیدی را به دلالانی که قیمت بالا پیشنهاد می‌دادند و دست به نقد هم بودند، تا به کشور عراق ببرند.

      به نظر می‌رسد با ادامه روند کنونی و تاراج این محصول اساسی، سبد غذایی هموطنان شاهد افزایش قیمت در صنایع پایین دستی وابسته به گندم و مهم‌تر از همه نان که اصلی‌ترین نیاز غذایی در جامعه ایرانی محسوب می‌شود، باشد.

      امیدواریم مسئولان مربوطه حداقل درایتی در این زمینه به خرج دهند و زمینه برقراری تعادل بین تولیدکننده و مصرف‌کننده را برقرار کنند.

      انتهای پیام/60002/ع40

      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      چهار پروژه بزرگ گازرسانی در نایین

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:11


      چهار پروژه بزرگ گازرسانی در نایین اجرا می شود

      اصفهان- رییس اداره گاز ناحیه نایین گفت: چهار پروژه بزرگ گاز رسانی در روستاهای این منطقه در دستور کار قرار گرفته و در مرحله تعیین پیمانکار است.

      روابط عمومی شرکت گاز استان اصفهان روز سه شنبه به نقل از ˈمحمد برینˈ افزود: اجرای 53 کیلومتر شبکه توزیع و نصب یکهزار مورد انشعاب فولادی و پلی اتلین، گازرسانی به روستاهای نصرآباد، ورپشت، ورچم، راحت آباد، مازمهرآباد، مازمهرآبادچه، پیرکان و هیود و گازرسانی به 35 واحد مرغداری و طراحی و بازاریابی برای گازرسانی به هفت واحد صنعتی از قبیل کارخانه های کاشی از برنامه های مهم امسال است.

      وی افزود: اکنون از تعداد 11شهر تابعه، هفت شهر نایین، بافران، نیک آباد، محمد آباد، نصرآباد، حسن آباد و اژیه گازرسانی شده و چهار شهر انارک، خوروبیابانک، فرخی و جندق نیز در مراحل بررسی و برنامه ریزی است.

      وی گفت: مقرر شده چهار شهر مذکور با اجرای خط یازدهم سراسری انتقال گاز، تحت پوشش این نعمت قرار گیرند.

      برین درباره گازرسانی به روستاهای این ناحیه افزود:از 270 روستای تابعه این اداره، 162 روستا گازرسانی شده است.

      وی شمار مشترکین ناحیه نائین را بیش از 267هزار و 61 مشترک عنوان کرد و گفت: از این تعداد 16هزار و 906 مشترک شهری و 9هزار و 852 مشترک روستایی هستند.

      رئیس اداره گاز ناحیه نائین کل شبکه گازرسانی در این ناحیه را بیش از یکهزار و 256 کیلومتر برشمرد و تصریح کرد: از این میزان بیش از 384 کیلومتر شبکه شهری و بیش از 871کیلومترشبکه روستایی است.

      د/7143/1042

      نقل ازhttp://www3.esfahan.irna.ir

      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      سمنو

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:11

      سمنو

      سمنو که انارکی‌ها به آن (سن) و بیابانکی‌ها به آن (چنگ‌مال) می‌گویند در چوپانان که محل 

      تلاقی این دو فرهنگ و این دو گویش هم اصل اما بسیار متفاوت است همان (سمنو) نامیده می‌شود.

      گرچه چوپانانی‌های نسل اول و دوم که هر کدام با گویش خود خوری و انارکی سخن می‌گفتند هر کدام با واژه‌ی مخصوص خود می‌نامیدندش ولی بچه‌های نسل سوم به بعد یا دیگر آن دو گویش را نمی‌دانند و تنها می‌فهمند یا اگر هم می‌دانند کمتر با آن سخن می‌گویند مگر این که مخاطب آن قرار گیرند. اینان فارسی سخن می‌گویند با تفاوتی در لهجه و تصرفاتی بسیار ناچیز در واج‌ها و گاهی واژگان که همه انگشت‌شمارند و از این نسل به بعد یعنی نسل سوم به بعد آن را مثل اغلب جاها در ایران (سمنومی‌نامند.

       

      سمنو در چوپانان معمولاً در اواخر زمستان تهیه می‌شود چون از شیرینی‌های مخصوص نوروز است. ابتدا مثل همه جا آرد سمنو تهیه می‌شود به این ترتیب که گندم را می‌خیسانند تا جوانه بزند بعد دوباره آن را می‌خشکانند و آسیا می‌کنند و به آن آرد سمنو می‌گویند.

      از آرد سمنو در چوپانان و در انارک و بیابانک معمولاً به دو طریق استفاده می‌شود. گاهی آن را با قسمتی آرد گندم مخلوط کرده با کمی شکر و روغن و دانه‌ی خوشبو چون هل و میخک و سیاهدانه و گشنیز مخلوط کرده و بنا بر سلیقه‌ی خویش به آن ادویه‌ای می‌افزایند و بعد این خمیر سفت را به دو صورت می‌پزند. قدیمی‌ها و چوپان‌ها و شترداران آن را در میان خل‌آتش داغ می‌پختند که به آن کماچ سن یا کماچ سمنو می‌گفتند امروزه آن را در قلیف (قابلمه یا دیگ) یا بر روی اجاق یا در فر می‌پزند که به آن نون قلیفی هم می‌گویند که کیکی است بسیار لذیذ که هر چوپانانی هر کجا که باشد دست کم سالی یک بار آن را می‌چشد.

      دیگر استفاده‌ی این آرد در سمنو پزی است که در این منطقه با تمام ایران متفاوت در اغلب شهرها و روستاهای ایران آرد سمنو را با مقداری آرد گندم معمولی مخلوط کرده آب بسیاری در آن می‌ریزند تا رقیق شود و بعد آن را در دیک به مدت طولانی که گاهی به جهل و هشت ساعت می‌رسد می‌جوشانند و مرتب به آن آب سرد اضافه می‌کنند و به هم می‌زنند تا نشاسته‌ی آن به قند تبدیل شود و در پایان مایع غلیظی دارند که به آن سمنو می‌گویند.

      اما در چوپانان تا آنجا که آرد سمنو را با مقداری آرد معمولی مخلوط می‌کنند مثل همه جا عمل می‌کنند اما از این پس به گونه‌ای دیگرند چون این مخلوط را خمیر کرده مثل خمیر نان و آن را در تنور درست مثل نان می‌پزند. البته با قطر کمی کوچکتر و ضخامت کمی بیشتر، بعد این نان‌ها را در لگن ریخته خرد می‌کنند و ادویه بنا بر سلیقه‌خود و دانه‌های خوشبو چون سیاهدانه و گشنیز بر آن اضافه می‌کنند و در چوپانان و انارک با شیره‌ی خرما مخلوط کرده خوب به هم می‌مالند و این مرحله را سمنومالی می‌نامند و وقتی خوب مخلوط شد. از این معجون بسیار غلیظ گندله‌هایی به اندازه کوفته تبریزی درست می‌کنند که در انارک به آن گندله‌ی سن و در چوپانان به آن گندله‌ی سمنو می‌گویند و در آخر آن گندله‌ها را در مجمعه یا سینی‌های بزرگ می‌چینند و برای پذیرایی از میمانان نوروزی به میان می‌آورند.

      در بیابانک طور دیگری عمل می‌کنند با این تفاوت که آن مخلوط را با خرما به جای شیره‌ی خرما اغلب با هسته و گاهی بدون هسته مخلوط می‌کنند و آن را (چنگ‌مال) و گاهی به مختصر (چنگال) می‌نامند.

       سمنو - نایین پژوه دات کام

      عکس از: مهندس مجید عسکریان

      سال 1330 قلی حلوانی (قلی حاجی) در حال سمنو مالی در خانه‌ی حسن یاور

       

      سمنو مالی کار دشواریست و قوت بازوی زیادی می‌طلبد زیرا مخلوط بسیار غلیظ و چسبناک است و بدین جهت سمنومالی معمولاً کاری مردانه است و زنان تا ناچار نشوند به آن مبادرت نمی‌کنند همان طور که در این عکس مشاهده می‌کنید قلی حلوانی (قلی حاجی) در سال 1330 که هنوز جوان بود در حال سمنومالی است – روحش شاد و یادش گرامی باد!

                                                                                                                                                                      محمد مستقیمی

      نقل از http://doolende.mihanblog.com/post/83


      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      بلوند یک میلیون دلاری یا زاغ بور

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:10


      بلوند یک میلیون دلاری

      اصفهان- وقت رفتن می خرامد و می رود، انگار می داند عزیز دردانه ای است که هواخواهانش حتی حاضرند یک میلیون دلار بدهند تا چشمشان به جمال او بیفتد.

      بلوند است اما با چشمانی سیاه که زیبایی خاصی به او می بخشد، کاکل ندارد اما در هنگامه مستی، بافه پرش را پف می کند تا با شکوه تاج زرینش، خود را برای جفتش بیاراید، زاغ است اما با نغمه ی شورانگیزش غوغا می کند. 

      با این حال، دیدنش به این مفتی ها نیست، هر که بخواهد او را ببیند باید جور رفتن به کویر را بکشد. 

      بگذارید اینگونه معرفی اش کنم: تکه جواهری است که خیلی ها آرزوی دیدنش را دارند، نژادش ایرانی ایرانی است، همه دنیا را هم بگردید تایش را پیدا نمی کنید، دیدنش شانس می خواهد و من این شانس را در کویر پیدا کردم. 

      سخنم در باره یک پرنده است، در باره یک زاغ که برخلاف زاغ های دیگر سیاه نیست، بور است و به همین دلیل او را زاغ بور می خوانند. 

      پرنده ای از خانواده کلاغها که برخلاف رنگاب تیره و سیاه آنها، این یکی بور است، بوری که در همه دنیا تا ندارد و فقط در ایران ما پیدا می شود آن هم فقط هم در مناطق کویری. 

      با وجود گزارش های پراکنده ای که از مشاهده آن در نواحی غربی پاکستان دریافت شده اما آنچه مسلم است این است که بخش عمده پراکنش جهانی این گونه در ایران ماست. 

      از میان 517 گونه پرنده ای که در آسمان کشور ما پرواز می کنند70 درصدشان مهاجرند و به همین دلیل هم ایران از نظر تنوع پرندگانش معروف است اما در کشور ما پرندگان متنوع بومی وجود ندارند و تنها پرنده ی اورژینال ایرانی که از روز اول پیداشش فقط در همین سرزمین زیسته و هنوز هم ششدانگ به زادبومش وفادار مانده، همین زاغ بوری است که دارم وصفش می کنم. 

      اگر در همه دنیا می خواهید یک پرنده ناب ایرانی ببینید که مو لای درز اصل و نسبش نرود، باید سر به بیابان بگذارید و من گذاشتم. به کجا؟ 

      به کویر، به حاشیه ریگ جن، به جایی در شمال غرب چوپانان استان اصفهان. 
      در حال و هوای سیر کویرنوردی خود بودیم که کارشناسان محیط زیستی همراهمان با شوق زیادی در حال وصف پرنده ای یگانه و کمیاب ساکن در مناطق کویری بودند که به قول خودشان به اصطلاح آندومیک(بوم زاد) ایران است و مجامع محیط زیستی دنیا، کشور ما را بر حسب آن می شناسند و اینکه برخی خارجی ها حتی حاضرند یک میلیون دلار بدهند تا شانس دیدن این پرنده زمین زی بلوند را بیابند، پرنده ای دردانه ای که حتی ممکن است سالها وقت صرف دیدنش شود اما بخت یاریت نکند. 

      آنقدر تعریف این پرنده کیمیا را که نزد محیط زیستی ها به پرنده یک میلیون دلاری معروف است، شنیدم که هی خدا خدا کردم تا زمان حضورم در کویر، چشمم به جمالش روشن شود که قدرتی خدا شد. 

      در اثنای گفت و شنیدمان در باره خصوصیات این پرنده، ناگهان در30 متری ما و از پشت یک تلماسه سروکله یکی از آنها پیدا شد، یک زاغ نر که با پاهای بلندش و چهچهه دلنشینش هی می خرامید و به جلو می آمد. 

      لحظاتی بعد چشمم به جفتش و دو جوجه نوپایشان هم روشن شد در حالی که پدر و مادرشان، خوش و بش کنان داشتند آنها را تاتی می بردند. 

      زاغ بور جزو خانواده ی کلاغهاست با رنگ نخودی مایل به صورتی که به آنها کمک می کند در مناطق بیابانی که زیستگاه طبیعی آنهاست، خود را استتار کنند. 

      در واقع سرتا پای این پرنده جز دمش، شاهپرهایش و بخشی از زیر گردنش، نخودی با ردی از رنگ صورتی است و روی بالهایش دو نوار سیاه و دو نوار سفید یکی باریک و دیگری پهن مشاهده می شود. 

      این مرغک ناز در عین حال دمی نسبتا دراز دارد که به رنگ سیاه و آبی براق دیده می شود و لکه ی سیاه بزرگی بین انتهای نوک و چشم و یک لکه ی سیاه بزرگ بالای سینه اش دیده می شود. 

      در ناحیه سر زاغ ایرانی یک لکه سیاه مثلثی و در ناحیه گردنش یک لکه سیاه وجود دارد. 

      زاغ بور، پرنده ای منحصر به فرد است که رنگ حنایی مایل به نارنجی اش باعث تفاوت چشمگیرش با دیگر کلاغ سانان شده است. 

      آذین بالهای این مرغک بلوند با نوار سفیدی که در انتها با سیاهی زیبایی درهم آمیخته شده، هنگام تابش خورشید بازتابی سبزآبی از خود نشان می دهد بخصوص اینکه دم چهارگوش و دو نوار سیاه و سفید شاهپرهایش نیز به رنگ متالیک است. 

      در عین حال شکل و شمایل این پرنده جان می دهد برای زیستن در بر و بیابان. 

      خاصیت زیست بوم کویر، گونه های جانوری و گیاهی آن را با سرشت اقلیم این منطقه خشک درآمیخته و سازگار می کند مثل گیاهان شورپسندی که با ذخیره آب در ساقه وبرگ هایشان توان آن را دارند که مقدار زیادی آب در بافت گوشتی خود ذخیره و هنگام نیاز از آن استفاده کنند یا جاندارانی مثل موش پامسواکی یا روباه شنی که با کف پاهای مواندودشان در روی شنهای داغ کویر براحتی راه می روند یا مارمولک هایی که در گرمای تفته تابستان به نوبت و در زمان های کوتاه، عین لی لی بازی، یک دست و یک پای مقابل خود را برای فرار از گرما بالا نگاه می دارند که تکرار این کار رقص مارمولکی خوانده می شود. 

      بر همین اساس هم زاغ ایرانی ما نیز که یک عمر آزگار است در کویری زیسته است، خصوصیاتش بخوبی برای زیستن در صحرا سازگار شده و مثلا پاهای سفید بلندش برای دویدن تند و چاپک از روی شنها، سنگ ها و ناهمواری بوته زارهای قیچ و منقار بلند درازش با خمیدگی رو به پایینش برای کندن زمین و برچیدن دانه و رنگاب خاکی اش که همرنگ شنهای کویر است، برای مخفی ماندن از چشم شکارچیان سازگار شده است. 

      زاغ بور در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی زندگی می کند و وابستگی زیادی به گیاهیِ کویری به نام قیچ دارد و لانه اش را بر روی این گیاه بوته ای می سازد. 

      قیچ، گیاهی بوته ای به ارتفاع 5/0 تا5/1 متر است که شاخه های کلفت پرآب و برگ هاب کوچک قاشق مانند دارد. 

      این پرنده هنگام احساس خطر، با چابکی زیادی از روی سنگ ها و موانع طبیعی می جهد و فرار می کند و بااینکه می تواند بپرد، کم پرواز است و پروازی کوتاه دارد و بیشتر ترجیح می دهد بسرعت روی زمین بدود. 

      پاهای زاغ ایرانی، بلند و برای دویدن در بیابان تکامل یافته و در حقیقت بیشتر به هدهد و چکاوک هدهدی شباهت دارد، هرچند فاقد تاج سر است. 

      این پرنده که در ارتفاعی کمتر از10 متر پرواز می کند و بیشتر اهل دویدن در روی زمین است با سرعت20 کیلومتر در ساعت می تواند بدود و به همین بخاطر به او احمق دوان هم می گویند، هرچند مثل بقیه کلاغها پرنده بسیار زیرکی به حساب می آید. 

      البته در زبان محلی به زاغ بور، شهید کنو هم گفته می شود چون ممکن است تظاهر به عدم پرواز بکند و با پروازهای کوتاهش، مسافت طولانی را طی کند و با کشاندن مهاجم به دنبال خود، او را از پای درآورد. 

      با این وجود، نام این پرنده در فارسی زاغ بور، بور مرغ یا زاغ کویری است اما به همت یکی از کارشناسان طبیعت ایران موسوم به جمشید منصوری نام آن به زاغ ایرانی تغییر کرده است، با این حال نام انگلیسی آنIranian ground – jay ، نام علمی اشpodoces pleskeiاست و از خانواده کلاغیانcorvidae محسوب می شود. 

      نام علمی زاغ بورPodoces pleskei zarudny است، نامی که برگرفته از نام جهانگرد و جانورشناسی روس است که برای نخستین بار این پرنده را معرفی کرد. 

      نیکولای الکسیوچ زارودنی(Nikolai Alekseevich Zarudnyدر سفرهای خود در سال های 1886 تا 1914 میلادی پوشش جانوری شرق و شمال ایران را بررسی و گونه های زیادی از حشرات و پرندگان را ثبت کرد. 

      وی در سال 1896 موفق به شناسایی زاغ ایرانی شد. 

      زاغ بور این روزها شهرتی جهانی یافته و با تلاش کارشناسان طبیعت ایران، نامش به زاغ ایرانی تغییر کرده و در مجامع غربی با این نام شناخته می شود. 

      برغم این همه ویژگی و دردانگی، زاغ بور نه تنها در میان بیشتر مردم کشور ناشناخته مانده بلکه حتی خود پرنده شناسان هم ظاهرا چیز چندانی از آن نمی دانند که شاید یکی از دلایلش این باشد که این پرنده در بیابان های دور از آبادی و کم دسترس زندگی می کند و با جثه کوچکش کمتر به چشم می آید و مطالعه رفتارهایش برای محققان سخت است. 

      اندک مطالعات پراکنده در باره این پرنده نشانگر آن است که از وضعیت زیستی، جمعیت و حتی پراکنش قطعی زاغ بور اطلاع چندانی در دست نیست و نمی توان در باره آن اظهار نظر قطعی کرد، اگرچه به نظر می رسد خطری جدی نسل این پرنده را تهدید نمی کند، اما همین کم اطلاعی، می تواند دلیل منطقی برای هراس طبیعت دوستان از خطر انقراض احتمالی این پرنده خوش یمن و منحصر به فرد ایران باشد. 

      زاغ ایرانی تنها در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی شرق و جنوب شرق و مرکز ایران بویژه در استان های یزد، اصفهان کرمان، سیستان و بلوچستان و سمنان و همچنین در شهرستان بردسکن در استان خراسان رضوی زندگی می کند. 

      تعداد زاغ های ایرانی مشخص نیست اما ذخیره گاه زیستگاه توران در منتها الیه شرق سمنان و جنوب شرق شهرستان شاهرود، بیشترین تعداد آنها را در خود جای داده است. 

      خوب این است این را هم بدانید که زاغ بور تفاوت زیادی با دیگر خویشاوندانش یعنی کلاغها و زاغها دارد؛ یکی رنگ خاکی اش که به استتارش در صحرا کمک می کند، دیگری طبع زمین زی بودنش که حتی هنگام خطر، دویدن را به پرواز ترجیح می دهد و بالاخره صدای خوشش که مثل قناری شروع به خواندن می کند و سکوت دلارام کویر را با ترنم دل انگیزش می شکند. 

      بگذارید این را هم بگویم که اعضای خانواده کلاغها در جاهای مختلفی بسر می برند: کلاغ ابلق و زاغ در مناطق مسکونی و باغها، جی جاق و کلاغ جنگلی در جنگل ها، زاغ نوک سرخ و زاغ زرد در کوهستانها و بالاخره زاغ ایرانی در بیابان ها و دشت های وسیع و گونه های دیگر این خانواده در کشتزارها و زمین های بایر. 

      البته از دیگر اعضای این خانواده می توان از زاغ خالدار، کلاغ گردن بور، کلاغ هندی، کلاغ سیاه و غراب و... نیز نام برد. 

      زاغ بور متعلق به جنس زاغهای زمینی است.از این جنس در دنیا چهار گونه وجود دارد که عمدتاً در نوار بیابانی کره زمین پراکندگی دارند. 

      زاغهای زمینی دارای رنگ صورتی کمرنگ اند(جز یک گونه خاکستری نقره ای آن) که این زمینه کلی با سیاه و سفید براق تزئین شده است. 

      زاغ بور ایرانPodoces pleskei و زاغ خاکستریP. panderi هر دو از لحاظ اندازه،از سایر گونه ها کوچکترند و پوش پرهای بلند بالایی دم را ندارند. 

      آنها از نظر تزئین پر با هم شبیه اند، اما از لحاظ رنگ،زاغ ایرانی دارای رنگ حنایی، شنی و زاغ خاکستری دارای رنگ نقره ای خاکستری است. البته محدوده زیستگاه آنها بهم نزدیک است ولی رویهم افتادگی ندارند، ضمن اینکه تفاوت منقار آنها نشانه سازگاری و عادت یافتن آنها به انواع گوناگون خاکهاست. 

      جثه زاغ بور ایرانی نسبتا کوچک است و بین 20 تا 24 سانتیمتر طول دارد. 

      این مرغک صددرصد ایرانی حشره خوار و دانه خوار است و در اسفند ماه4 تا 6 تخم شیری رنگ خالدار می گذارد و پرنده? ماده روی تخم ها می خوابد و در این اثنا پرنده نر برایش غذا می آورد. البته نر و ماده هردو در بزرگ کردن جوجه ها مشارکت دارند. 

      جوجه ها بعد از 17 تا 19 روز با چشم بسته و بدن فاقد پر سر از تخم بیرون می آورند. 

      لارو پروانه ، غذای اصلی جوجه هاست و آنها تقریبا پس از 15 روز از لانه بیرون می آیند تا همراه پدر و مادرشان روی زمین بدوند و زندگی ویژه این پرنده منحصر به فرد ایرانی را بیاموزند. 

      جوجه ها معمولاً از اوایل تا اواسط فروردین لانه خود را ترک می کنند. 

      نکته جالب این است که جوجه های زاغ ایرانی در انتهای مخرج خود کسیه ای دارند که تمام فضولات پرنده در داخل آن ذخیره شده و در هنگاه خروج جوجه ها از لانه این کیسه از انتهای مخرج جدا و اینکار باعث تمیز نگه داشتن داخل لانه زاغ بور می شود. 

      زاغ بور تک همسر است و تمام طول سال را در کنار جفتش می ماند. آنها با کمک هم آشیانه ی گردی با شاخه های درهم تنبیده در میان بوته های قیچ می بافند و کف لانه را با پشم گوسفند، الیاف گیاهی و گل می پوشاند، آنگاه ماده در آن تخم می گذارد. 

      زاغ بور با تغذیه از حشره ها، به تعادل جمعیت آنها در طبیعت یاری می رساند. بعلاوه با خوردن دانه های گیاهان و دفع آنها در مناطق دورتر، به پراکنش بذر این گیاهان نیز کمک می کند. 

      زاغ بور پرنده ای قلمروطلب هم هست و وقتی در محدوده ای یک جفت از آنها مشاهده شد باید مطمئن بود که به شعاع500 متری نمی توان زاغ بور دیگری دید. 

      زاغ بور صدایی دلنشین و آهنگین دارد که این ویژگی بر جذابیتش افزوده است. 

      زمانی که آواز ریز ممتد و پشت سر هم این پرنده نظرتان را جلب کرد، مطمئن باشید دارد با آوازش شما را از لانه خود دور می کند و پرهای سرش را مانند تاج باز کرده دمش را نیز می گسترد و برشاخه بلند آنقدر جلب نظر می کند تا احتمال خطر از لانه و جوجه هایش دور شود. 

      زاغ بور مانند کلاغ سانان بذر گیاهان را جمع آوری و پنهان می کند تا زمستان یا هنگام کمبود غذا ذخیره ای داشته باشد، اما مانند همنوعانش جای بسیاری از دانه ها را فراموش می کند و به این ترتیب باعث انتشار بذر و رویش گیاهان می شود. 

      در خانواده زاغ بور، پرندگان نر و ماده هم شکل اند، هرچند جثه نر کمی بزرگتر است. 

      این پرنده معمولأ ترس زیادی از انسان ندارد ولی فاصله? ایمنی را رعایت می کند. 

      زاغ بور در عین حال پرنده ای بسیار زیرک است و به محض احساس خطر بسرعت می دود و پشت بوته ها مخفی می شود و پس از چند لحظه پشت سرش را نگاه می کند تا عامل تهدید کننده را ببیند و در صورت احساس خطر مجدد، مانند قبل می گریزد و خود را پشت بوته ها مخفی می کند. 

      زاغ بور پرواز بلند و طولانی ندارد و معمولا در ارتفاع کمتر از10 متر پرواز می کند و برای نشستن روی زمین فاصله ای طولانی را می دود. 

      رفتار و تعامل ویژه زاغ بور با انسان باعث شده است از او با عنوان خروس گله یاد کنند و چوپانها او را خوش یمن می دانند. 

      نکته قابل توجه در مورد این پرنده استتار بالای لانه سازی اوست بطوریکه آشیانه اش از فاصله چندمتری هم قابل مشاهده نیست و از آسمان هم بسختی برای پرندگان شکاری قابل رویت است. 

      زاغ بور در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در طبقه ای به نام 

      نگرانی کمتر قرار دارد و این امر به این دلیل است که هنوز تحقیقات گسترده و دقیقی روی جمعیت، پراکندگی و تهدیدات این گونه در ایران جز مناطق خاص صورت نگرفته است. 

      تخریب زیستگاه ناشی از اثر دخالت انسان، از بین رفتن پوشش گیاهی مناطق بیابانی، تکه تکه شدن زیستگاه بدلیل احداث جاده که موجب جدا افتادن جمعیت زاغ از یکدیگر می شود و نرخ زادآوری پایین از جمله عواملی است که موجب کاهش جمعیت این گونه در زیستگاه هایش در کشور می شود. 

      با این حال، تخریب زیستگاه بویژه زیستگاه های جوجه آوری، تخریب گیاه قیچ به واسطه بوته کنی، چرای بی رویه و توسعه مزارع و شکار این گونه برای استفاده های مختلف از جمله تاکسیدرمی مهمترین عوامل تهدیدکننده این پرنده در زیستگاه های استان اصفهان اعلام شده است. 

      برخی گزارشها حاکیست که جمعیت آنها در سال های اخیر بشدت کاهش پیدا کرده است. تخریب زیستگاه بدلیل گسترش کشاورزی، قطع بوته ها و درختان، حضور دام و چرای بی رویه از جمله عوامل تهدیدکننده ی محیط زندگی زاغ بور محسوب می شود. به همین سبب، این گونه نادر، نیازمند حفاظت ویژه است. 

      در عین حال، تصادفات جاده ای و پرندگان شکاری جزو مهمترین عوامل تهدید این گونه نادر در منطقه عباس آباد نایین اعلام شده است. 

      چنانکه گفتیم هنوز اطلاعات زیادی در باره این پرنده ایرانی وجود ندارد و این امر ضرورت اجرای کارهای مطالعاتی در باره این گونه نادر را نشان می دهد. 

      مع الوصف، اولین مطالعه متمرکز در باره بوم شناسی زاغ بور در ایران تحت حمایت مالی صندوق حمایت از پژوهشگران در قالب یک طرح پژوهشی توسط دانشگاه تهران انجام شده است. 

      مطالعه رادیوتله متری زاغ بور که برای اولین بار در ایران توسط کارشناسان ایرانی انجام شد، از بهمن ماه 87 شروع شد و تا مرداد 88 ادامه داشت. 

      رادیوتله متری به معنی ارسال و انتقال اطلاعات توسط امواج الکترومغناطیسی از نقطه ای به نقطه دیگر است و امروزه یکی از پیشرفته ترین روش ها برای انجام مطالعات بوم شناسی گونه هاست. 

      در مطالعه بوم شناسی زاغ بور اطلاعات متنوعی از جمله مطلوبیت زیستگاه، ساختار آشیانه،نرخ موفقیت تولید مثلی، نرخ رشد جوجه ها، وسعت گستره خانگی، جابه جایی روزانه و اطلاعات زیادی در باره رفتار و انواع صداهای این پرنده مورد بررسی قرار گرفت. 

      این مطالعه در دشت مهرانو منطقه توران انجام گرفت که یکی از بهترین جمعیت های زاغ بور را داراست. 

      در قالب این طرح پژوهشی در مجموع هشت قطعه زاغ بور زنده گیری و فرستنده روی آنها نصب شد. 

      درهر صورت، مطالعه بوم شناسی زاغ بور نشان داد نرخ موفقیت تولید مثل آن پایین است و طبق برآورد 36 درصد محاسبه شد یعنی از مرحله ای که تخم ها در لانه گذاشته می شود تا جوجه ها لانه را ترک می کنند تنها 36 درصد از آنها موفق به ترک آشیانه می شوند. 

      دلیل این مساله این است که زاغ بور در زیستگاه سختی زندگی می کند که در آن طعمه خواران زیادی اعم از انواع خزنده و شکارگرانی مثل روباه، پرندگان شکاری و علاوه بر همه سگ های گله هم وجود دارند. 

      این بررسی ها نشان داد، در منطقه مورد تحقیق (توران)، بزمجه، افعی شاخدار و مار جعفری از اصلی ترین طعمه خواران زاغ بور هستند. 

      دیگر نتایج این مطالعه گواه این بود، با اینکه اکثر پرندگان در فصل بهار تخمگذاری می کنند که شرایط آب و هوا مساعد است و انرژی کمتری برای گرم نگه داشتن تخم و جوجه ها لازم است، اما زاغ بور دقیقاً اول اسفند که هنوز هوا نامتعادل است و منطقه مورد مطالعه (توران) هنوز شب های زمستانی سردی دارد، تخم می گذارد. 

      بر اساس یافته های تحقیق مشخص شد دقیقاً زمانی جوجه های زاغ بور سر از تخم بیرون می گذارند که درختچه های قیچ برگ درآورده اند و آفت قیچ تمام منطقه را پر کرده است و این آفت بخش عمده رژیم تغذیه جوجه های زاغ را تشکیل می دهد. 

      نکته دیگر حاصل از این مطالعه حاکیست که جوجه ها بعد از اینکه آشیانه را ترک می کنند همچنان با والدین خود می مانند و تا سه ماه بعد از ترک آشیانه همچنان تحت مراقبت والدین هستند و توسط آنها تغذیه می شوند. 

      همچنین این مطالعه نشان داد زاغ بور پرنده قلمروگراست و از محدوده اش خارج نمی شود. 

      قلمروی آنها نسبتاً کوچک اند و قطر آن از یکهزارو 300متر فراتر نمی رود. 

      بااینکه در ابتدا گمان می رفت، پرنده نر و ماده زاغ بور کاملاً شبیه هم هستند یعنی از لحاظ ظاهر تفاوت خاصی ندارند ولی این تحقیق ثابت کرد که نرها حدود 15-10 درصد از ماده ها بزرگترند. 

      همچنین این تحقیق گواه این است که لکه مشکی رنگ زیر گلوی زاغ بور ابعاد متفاوتی دارد و این خال در پرنده های نابالغ وجود ندارد و زاغ هر چه بالغ تر و مسن تر شود این لکه نیز بزرگتر می شود. 

      به گفته شهاب چراغی مسوول بخش مطالعات رادیوتله متری این پژوهش و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تنوع زیستی، باید طرح جامعی برای مدیریت زاغ بور در ایران تهیه و به اجرا گذاشته شود که این امر در تکمیل اطلاعات در مورد این گونه و سپس حفاظت از آن نقش مهمی دارد. 

      مریم امیدی کارشناس ارشد اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان هم خبر داده است: مطالعه و بررسی تهدید های بالفعل و بالقوه زیست گاه های منتخب و نیز تعیین پراکنش زاغ بور جزو طرح هایی است که در برخی استان ها توسط سازمان محیط زیست در حال اجراست. 

      در استان اصفهان پناهگاه حیات وحش عباس آباد(نائین)،منطقه حفاظت شده کهیاز (اردستان)، منطقه شکار ممنوع کوه بزرگی(انارک)، منطقه شکار ممنوع کلاته (خور و بیابانک) و منطقه شکار ممنوع خارو(اردستان) از زیستگاه های زاغ بور در استان اصفهان به شمار می رود. 

      زاغ بور، یگانه پرنده خالص ایرانی است که معرف شمای محیط زیستی کشور ما در دنیا محسوب می شود، لذا این مرغک زیبای کویری می تواند بعنوان یکی از مهمترین مظاهر طبیعت ایران زمین به جهانیان معرفی شود و گردشگران بسیاری را به سوی کویر مرکزی ایران بکشاند. 

      از : محمدرضا شکراللهی 

      نقل از http://www3.esfahan.irna.ir

      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      برداشت بادام کوهی از رویشگاه های طبیعی این گیاه در استان اصفهان آغاز شد

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:09



      برداشت بادام کوهی  از رویشگاه های طبیعی این گیاه در استان اصفهان آغاز شد رییس اداره بهره برداری اداره کل منابع طبیعی و آبخیز داری استان اصفهان گفت:امسال بادام کوهی  از بیش از242 هزار هکتار از رویشگاههای طبیعی این استان در رویشگاههای این استان از جمله شهرستان های  برخوار ،آران و بیدگل ،خورو بیابانک ،چادگان ،دهاقان ،سمیرم ،شهرضا ،نایین و نطنزبرداشت می شود . آقای میرطالبی افزود: پیش بینی می شود 79هزارو 660  تن بادام کوهی به ارزش بیش از8 میلیارد ریال تاپایان تیر از رویشگاههای این استان برداشت شود.
      بادام کوهی نام درختچه سبز رنگی است با برگ‌های باریک و کوچک که در اقلیم نیمه خشک ایران می‌روید.  بادام کوهی در خاکهای عمیق تا نیمه عمیق سنگریزه دار و در شیبهای ملایم کوهستانها می‌روید. در طب سنتی از این گیاه به عنوان ضد عفونی کننده - تسکین دهنده درد – استفاده می شود.

      نقل از http://isfahan.irib.ir

      del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

      شهر های مختلف در این دوره انتخابات چگونه رای دادند

      جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:09


      شهر های مختلف در این دوره انتخابات چگونه رای دادند 


      شهرستان نائین

      H. Rohani

      Candidate's votes / Total correct votes
      52.43% (18,651,668 votes)
      48.08% (11510 votes)

      M. Qalibaf

      Candidate's votes / Total correct votes
      17.10% (6,083,553 votes)
      15.51% (3712 votes)

      S. Jalili

      Candidate's votes / Total correct votes
      11.74% (4,177,326 votes)
      19.67% (4709 votes)

      M. Rezaei

      Candidate's votes / Total correct votes
      11.08% (3,943,139 votes)
      3.37% (806 votes)

      A. Velayati

      Candidate's votes / Total correct votes
      6.38% (2,272,122 votes)
      10.77% (2578 votes)

      M. Qarazi

      Candidate's votes / Total correct votes
      1.24% (446,403 votes)
      2.60% (623 votes)
      شهرستان خور و بیابانک

      H. Rohani

      Candidate's votes / Total correct votes
      52.43% (18,651,668 votes)
      37.24% (3894 votes)

      M. Qalibaf

      Candidate's votes / Total correct votes
      17.10% (6,083,553 votes)
      23.01% (2406 votes)

      S. Jalili

      Candidate's votes / Total correct votes
      11.74% (4,177,326 votes)
      20.98% (2194 votes)

      M. Rezaei

      Candidate's votes / Total correct votes
      11.08% (3,943,139 votes)
      4.82% (504 votes)

      A. Velayati

      Candidate's votes / Total correct votes
      6.38% (2,272,122 votes)
      9.33% (976 votes)

      M. Qarazi

      Candidate's votes / Total correct votes
      1.24% (446,403 votes)
      4.61% (482 votes)


        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        سوغات سبز از دق سرخ

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:08


        سوغات سبز از دق سرخ

        اصفهان- براستی کویر با طبیعت شگرف و رنگ به رنگش چه بازی هایی بر سر آدم درمی آورد.

        گاهی در سکوت مطلقش حتی می توانی صدای بال زدن سنجاقکی را هم بشنوی و لختی بعد از غرش مهیب طوفانش می خواهی کر شوی، گاهی بر اثر گرمای روزش به آتش ذغالی می مانی و در سرمای شبش به بید لرزانی، گاهی کوره سوزان روزش از دیدن آبی آسمانش سیرت می کند و جادوی هوشبر شبش اسیر، گاهی در ژلاتین ماسه هایش اصلا نمی توانی قدم از قدم برداری اما در بستردق سفت و سختش حتی هواپیما هم می تواند نشست و برخاست کند و گاهی.... 

        زیبایی کویر تنها به دلارامی، سکوت و دست نخوردگیش نیست، هنر خلق یکجای این همه تضاد در آلبوم آفرینشش، بخش دیگری از تنوع رنگ به رنگ و جذابیت های دلفریبی است که بیننده را مسحور جمالش می کند. 

        دقdagh (به فتح د)، گوشه چشمی از مظاهر متلون مناطق کویری است که توجه هر کس را به خود جلب می کند. 

        هنوز درست نمی دانم وجه تسمیه کلمه دق چیست اما در بعضی جاها آمده است: دَق یا دَغ همان داغ است به معنی زمین خشک. 

        دَق در لغت نامه دهخدا بدین معناست: دَق.(صفت) سر بی مو.(برهان). دغ و رجوع به دغ شود. معنی دَغ در برهان نیز چنین است:زمین بی علف، یعنی زمینی که هرگز گیاه در آن نرسته باشد و در(فرهنگ) آنندراج به معنی زمین بی علف معنی شده است.(تبیان، 29/5/91) 

        با این حال، از نظر نگارش فارسی،دغ(دال با غین) به معنی زمین بی گیاه صحیح است نه دق (با دال و قاف) به معنی کوبیدن، با این وصف در زمان حاضر در بیشتر منابع علمی دغ را با دال وقاف بکار برده ­اند. 

        در کتاب فرهنگ نظام (جلد سوم تألیف سید محمد علی داعی الاسلام) دق (با دال و قاف ) به معنی کوبیدن و دق الباب به معنای کوبیدن در خانه و آرد کردن آورده شده در حالی که دغ(با حروف نوشتاری دال و غین ) را زمین بی گیاه آورده و دغسر را به کسی که پیش سرش مو نداشته باشد، اطلاق کرده است.در همان منبع نیز آمده که: در زبان محلی انارکی‘ دغ زمینی است که بر آن سیلاب آمده و خشکیده و یک طبقه از گل محکم احداث شده که مانع روئیدن چیزی است. 

        همچنین در فرهنگ فارسی معین و عمید، دغ به معنی زمینی که علف و گیاه در آن نروید، آورده شده و دغسر به سر بی موی طاس و کسی که ریش و سبیل و ابرو و مژه را پاک بتراشد، گفته شده است. تنها در فرهنگ فارسی عمید علاوه بر این از کلمه دک نیز برای دغ استفاده شده و دک را به معنی ریگستان یا زمین هموار و کوبیده و هموار، همچنین مترادف با دغ ، سر بی مو، زمین خشک و سخت، زمین بی آب و علف، درخت بی برگ گفته شده است.در همین منبع دک و لک به معنی خشک و خالی، زمین بی آب و علف که با نگارش دق و لق یا دغ و لغ نیز بکار برده شده است.درهر حال، آنچه مسلم است از نظر نوشتاری دغ صحیح است و منظور زمین بی گیاه است که محدودیتی مانع رویش در آن می ­شود.(عباسی، کوه ها و بیابان های ایران) 

        قدر مسلم در فرهنگ ما استفاده از دق ریشه دیرینه دارد برای نمونه وجه تسمیه شهر دو هزار ساله جندق واقع در شمال شرقی استان اصفهان به همین واژه بازمی گردد چون نامش مشتق از دو کلمه جنب(کنار) و دق است. 

        در تعریف دق چنین آمده است: 

        دق،زمین های رسی بسیار همواری هستند که فاقد نمک اند و یا نمک آنها ناچیز است. معمولا سطح آنها از مواد کربناته سفید می شود، به همین دلیل رنگ این مناطق غالبا بسیار روشن و براق است. دق هایی به رنگ های نخودی و خاکستری نیز وجود دارند،اغلب آنها در حاشیه دارای ترک های گلی هستند و در قسمت های داخلی بسیار سخت و کاملا هموارند.دق ها چنان صاف و صیقلی هستند که می توان از آنها بعنوان باند پرواز استفاده کرد. دق در قسمت های کم شیب بویژه حوضه ی انتهایی مسیل ها و رودخانه های مناطق بیابانی شکل می گیرد.نحوه پیدایش آن هنوز بطور دقیق روشن نیست.به نظر می رسد به هنگام پایین بودن سطح آب زیر زمینی، جریان های سطحی فصلی سبب رسوب ریز دانه های رس و امثال آن و همچنین تشکیل قشر سختی شده که در اثر وزش باد سطح آن صاف و صیقلی می شود.(سلوتی، بابانیانوری، ص23-24) 

        یک تعریف دیگر از دق حاکیست: دق به سرزمین های نسبتاً همواری گفته می شود که رودخانه ای در آن جریان دارد و بدلیل شیب ناچیز و کم، رسوبات ریزدانه در آنها ته نشین می شود و اشکال نسبتاً مسطح و همواری به رنگ های روشن را به وجود می آورند.(نگاهی به جغرافیای طبیعی استان کرمان) 

        در هر صورت آنچه از تعاریف برمی آید، این است که دق به زمین های سخت، کوبیده شده، برآمده و در عین حال صیقلی گفته می شود که براحتی کنده نمی شود و علف و گیاهی هم در آن نمی روید. 

        درواقع دق، پایین ترین سطح یک منطقه بیابانی و کویری است که رسوب آبرفتها و سیلابهای منشعب از نقاط مرتفع اطراف در آن جمع و بر اثر تبخیر و وزش باد بر سطح آن، به قطعات مشبک دارای سطوح مقطع برآمده و سخت تبدیل می شود. 

        دق در بعضی جاها مانند دق سرخ انارک فاقد شوری و در بعضی جاها مانند 

        کویر دق سرخ اردستان قلیایی است. 

        رنگ دق ها هم با یکدیگر تفاوت دارد مثل همین دق سرخ که مایل به رنگ اخرایی است و دق کبوترخان کرمان یا دق بانو انارک که روشن و خاکستری است. 

        شکل هندسی و اندازه اشکال مشبک دق ها نیز بر حسب نوع رسوبات و خاک آنها با یکدیگر فرق دارد. 

        در حریر شنزار کویر بخصوص هنگام بدمستی باد می توان هنر لطیف طبیعت را در خلق آفرینه ها و خط خطی های موزونش بر روی سطح ریزدانه های جواهرآسای شنی دید و بر فراز سینوس شنهایش از اینسو به آنسو غلتید و به نرمی بر شیب سرسره ی تلماسه هاش لغزید و سپس در قفای مسیر طی شده، رد پای خود را بوضوح و دقت جای اثر انگشت دید. 

        اما در دق که در نقاط پست مناطق کویری و بیابانی تشکیل می شود، انگار زمین عمدا می خواهد چهره عبوس و زمختش را به وجهی معکوس به رخ بکشد تا در کنار جلد ژله ای و روکش لطیف اطلسی اش(رمل)، شدت پوست کلفتی و انعطاف ناپذیرش را هم نشان بدهد و با نمایشی توام از اوج نرمی و سختی، بازیگوشی و رندیش را در هنرواره آمیزه اضدادش ثابت کند. 

        در دق برخلاف ریتم منعطف و صاف ماسه زار کویر، زمین آنقدر سفت، چاک چاک و برجسته و برآمده است که هر رهنوردی، می تواند تمام خلل و فرج زیر پایش را کاملا حس کند. 

        این زمین آنچنان محکم و سفت و پرجنم است که حتی هواپیماهای غول آسا هم می توانند در آن فرود آیند که نمونه اش عملیات ناموفق آزادسازی گروگان های آمریکایی به کمک نیروی ارتش این کشور است که از دق های اطراف طبس بعنوان باند فرودگاه استفاده شده بود.(سلوتی، بابانیانوری، ص23) 

        من امروز اینجا در گسترهدق سرخ(dagh-sorkh) جایی در190 کیلومتری شمال شرق شهرستان نایینم در حالی که زیر پایم از چینش پازل های صیقلی از جنس خاک رس، یکدست قلمبه سلمبه است، پازل هایی شبیه قطعات سنگ فرش خیابان های قدیمی اما با رنگ و لعاب مسی. 

        دق اینجا به نمدی سرخ می ماند که پای باد و باران و دمای هوای طبیعت کویری ، آنقدر آن را ورمالیده و درهم تنیده که حسابی سفت و سخت و زمخت شده است. 

        دق سرخ انارک در پنج قطعه کوچک و بزرگ از50 هکتار تا دو هزار هکتار و در مجموع با وسعت حدود هشت هزار هکتار در50 کیلومتری شرق نایین قرار دارد. 

        وسعت دق های شهرستان نایین از جمله دق هایسرخ، آشتیان و بانو به10 هزار هکتار برآورد می شود. 

        البته غیر از دق سرخ انارک واقع در شهرستان نایین، دق بزرگتر دیگری هم وجود دارد که از قضا نامش نیز شبیه همین جاست با این فرق که آن راکویر دق سرخ اردستان یا زواره می خوانند که وسعتش حدود639 کیلومترمربع(با عرض تقریبی23 و طول 27.5 کیلومتر)است با زمینی شور و اشکالی هندسی به ریخت گل کلمی و چندضلعی که خود چندضلعی هایش هم به سه نوع کاسه ای، گمبدی و دروازه ای تقسیم می شوند. 

        دقی که گذر امروزم به آنجا افتاده، یعنی دق سرخ انارک خود شامل پنج قطعه است که من تنها در باره مشاهداتم از یکی از آنها دارم قلم می زنم و از حال آن چهار تای دیگر بی خبرم، هر چند که ظاهرا تفاوت چندانی با هم ندارند. 

        در منتهی الیه شرق دق اینجا که زمینش به سرخ اخرایی می زند، کوه بند انارک قرار دارد و در غربش ارتفاعات شیرکوه یا کوه زرد. 

        شمال دق سرخ نیز به منطقه شکار ممنوعکوه بزرگی(ملاهادی)انارک می رسد و جنوب غربش به منطقه حفاظت شدهکهیاز و جنوب و جنوب شرقش به دشت و نواحی کوهستانی روستاهایسهیل و سپرو. 

        در مجاور دق سرخ بدلیل غنی بودن سفره های آب زیر زمینی، مزارع سرسبزی هم وجود دارد. 

        یک خط آهن شرقی – غربی در موازات بستر دق سرخ کشیده شده که هرازگاه قطاری مانند ماری تیره گون از بیخ گوشش بیرون می خزد و به راهش می رود و با نفیر سرفه هایش و نعره سوت هایش، آرامش دق را برهم می زند. 

        در وسط این بخش دق، یک چاه پلمپ شده هم وجود دارد که همراهانم، آن را چاه نفت می خوانند، گرچه ریختش اصلا به چاه نفت نمی خورد اما اگر راستش را بخواهید این سرزمین مادری پرگوهرمان، آنقدر ما را به داشتن همه نعمات خدادادی عادت داده است که اگر همین الان هم از همین دق ناخن خشکش، دریای الماس هم بیرون بریزد، دور از انتظار نیست، گرچه بعد از مراجعتم از کویر، 

        حسین اکبری رییس محیط زیست نایین، این ادعای نفتی را بکل رد کرد و گفت: چون در این خطه سطح آبهای تحت الارضی بالاست، تعدادی چاه برای کار کشاورزی حفر شده اما درب برخی از آنها پلمپ شده که این هم یکی از آنهاست. 

        در سیرواسیر گستره چشم اندازم، افق جنوب دق سرخ به آغاز خط زلال برکه یا آبگیری می ماند که هی در پیش چشمم بالا و پایین می رود.اولش باورم نمی شود، آخر چطور ممکن است در دل تفته کویر، طراوت دریا را دید، پس بی اختیار و با کمی تردید بسویش قدم برمی دارم اما هرچه می روم، درجا می زنم، انگار از آب و آبگیر خبری نیست، بازهم کمی دیگر جلو می روم و بازهم پیشتر و پیشتر، اما، نه، انگار ول معطلم. 

        خوب نباید هم غیر از این انتظاری داشته باشم، انگار طبیعت پرحوصله و رند دشت کویر، حسابی مرا دست انداخته است، چون در منتهای دیدرسم، خط سرابی پیش چشمم گشوده و با نشان دادن در باغ سبز اغواگرش، مرا به بازی گرفته است. 

        با این حال از دستش آزرده نمی شوم، چون حتی پنداره اغوای زلال سرابش وقتی با لعاب لعلگون دقش درهم می آمیزد، منظره ی دلفریبی را در پیش چشم زیبایی طلبم می گشاید. 

        اگر می خواهید ته حرفم را بفهمید کافی است رخسار عروس ملوس لاله گونی را در پیش چشمتان مجسم کنید که نواری از توری سفید را بر فرق سرش آراسته اند. 

        البته شهرستان نایین دق های دیگری هم دارد: یکی دق آشتیان و دیگری دق بانو. 
        دق آشتیان

        دق آشتیان با ابعاد دو در سه کیلومترش در جوار تلماسه های ریگ جن واقع است. 

        اگر شش کیلومتر به سمت غرب چوپانان بروید در حالی که160 کیلومتر از شمال شرق نایین دور افتاده باشید به همین دق می رسید، به دق آشتیان که نامش نیز برگرفته از یک روستاست به همین نام در همین جا. 

        رسوبات زمین دق ها اغلب از جنس رس، شیل و مارن است و جنس زمین دق آشتیان از جنس دق سرخ است، یعنی خاک رس با همان رنگ و رخساره. 

        دق آشتیان در نوع خود کم نظیر بحساب می آید چون دشت سرخی است در حصار تپه ماهورهای مرتفع ریگ جن با چشم اندازهای بسیار بدیع و دلنواز. 

        این دق در فصل پاییز و زمستان و در صورت وجود بارش های رگباری و ایجاد سیلاب، به آبگیری تبدیل می شود که بصورت موقت پذیرای پرندگان مهاجر است. 

        تاغزارهای پیرامون دق آشتیان محل زندگی گونه های بسیار با ارزشی مانند هوبره ، گربه شنی، انواع دوپا مثل موش پامسواکی، روباه شنی و معمولی، کارکال و انواع پرندگان و خزندگان خشکزی است. 

        بطورکلی دق ها را معمولا بر حسب رنگ و لعاب،جنس خاک یا قرابت مختصات محلی آنها نامگذاری می کنند، مثل دق سرخ که رنگش به سرخی می زند یا دق آشتیان که نام روستای همجوار با آن است. 

        اما برخی دق ها هم وجود دارند که از اسمشان نمی توان به باطنشان پی برد مثل دق بانو که برخلاف تصور، منتسب به یک زن نیست بلکه منتسب به شخصی به ناممحمدرضا بانو اهل انارک است که در جریان یک درگیری در این شهر کشته شده و نام این دق و یک آب آنبار احداثی در آن را به نام وی نامگذاری کرده اند. 

        همچنین است دق سیاه کوه انارک که برخلاف اسمش، دقی است با روکش سفید قلیائی عین دق تیوک(عروس). 

        از دق های حوزه شهرستان خور و بیابانک می توان از دق ملا، دق یه برزی، دق میرزا، دق حجت آباد نیز نام برد. 

        البته اغلب اینها، دق های کوچکی است که در مناطق مختلف کویری و بیابانی حوزه شهرستان های نایین و خور و بیابانک پراکنده اند اما اگر بخواهید بدانید بزرگترین و مهمترین دق های کشور کدامند باید از دق کبوترخان بین کرمان و رفسنجان، دق پترگان در 135کیومتری قائنات و دق سرخ در شمال شهر اردستان نام ببرم. 

        درهر حال، همیشه چنته کویر برای شگفت زده کردن آدم پر است، حتی اگر دهها بارهم به آنجا رفته باشید بازهم همیشه در وادای اسرارآمیزش چیزی برای برانگیختن اعجابتان، رویش حس زیبایی طلبتان و در فرجام، بردن ره توشه ای و خاطره ای به یاد ماندنی از آن با خود خواهید یافت، عین بردن سوغاتی سبز از دقی سرخ. 

        منابع: 

        1- سایت تبیان- ریشه نام جندق- 29/5/91 

        2- عباسی، حمید، تعاریف پایه از دق (دغ) و کویر، سایت کوه ها و بیابان های ایران 

        3- نگاهی به جغرافیای طبیعی استان کرمان، سایت انجمن علمی و گروه آموزشی جغرافیای استان کرمان 

        4- سلوتی، ساسان، بابانیانوری، معصومه، بیابان گردی در ایران، پاییز??، انتشارات ایرانشناسی، چاپ اول 

        از: محمدرضا شکراللهی 

        نقل از :http://www3.esfahan.irna.ir

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        تکمیل و بهسازی محور اردکان -چوپانان

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07

        مدیرکل راه و شهرسازی استان یزد :تاریخ خبر: 22/03/1392 | ساعت: 11:4

        جاده چوپانان -اردکان از نزدیکترین کریدورهای شمال به جنوب کشور است

        مدیرکل راه و شهرسازی استان یزد گفت: جاده اردکان - چوپانان از نزدیک ترین کریدورهای شمال به جنوب کشور است و دارای اهمیتی خاص است .

        به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، ˈغلامرضا رضایی ˈ در بازدید از جاده چوپانان - اردکان افزود: در این سفر نقاط حادثه خیز این مسیر مورد بررسی قرار گرفت و مقرر شده است که بودجه ای ویژه برای تکمیل باند دوم این مسیر و رفع مشکلات روکش آسفالت برخی نقاط این جاده در حوزه استحفاظی شهرستان اردکان تا کیلومتر 100این جاده در نظر گرفته شود. 

        وی از شروع تکمیل زیر ساخت مسیر اردکان - عقدا با روش جدید بتن ریزی برای نخستین بار در استان یزد خبر داد .

        مدیرکل راه و شهرسازی استان یزد هدف از این بازدید را تسریع در تکمیل و بهسازی محور اردکان -چوپانان و باند دوم آن محور دانست .

        رضایی طول جاده را 110کیلومتر عنوان و تصریح کرد: این جاده از حادثه خیزترین جاده های کشور است .
        ک/2

        نقل ازhttp://www3.yazd.irna.ir

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        تالک جندق مرغوبترین معدن منطقه است

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07

        کارشناس ارشدصنعت ومعدن فرمانداری خوروبیابانک:

        تالک جندق مرغوبترین معدن منطقه است

        خبرگزاری اینا: در شهرستان خوروبیابانک دو معدن تالک درحال بهره برداری است که مرغوبترین آن تالک جندق است.




        به گزارش اینا به نقل از ایمنا، حمید دهقان، کارشناس ارشدصنعت ومعدن فرمانداری‌خوروبیابانک با اشاره به‌تنوع مواد معدنی دراین شهرستان، از خوروبیابانک به عنوان قطب صنعت و معدن در استان اصفهان یاد کرد و گفت: سنگ‌های تزئینی مرمریت، خاک‌های صنعتی و کانسارهای فلزی موجود از نمونه بارز معادن شهرستان بوده که معدن تالک جندق جزء خاک‌های صنعتی مرغوب در کشور است.

        دهقان با بیان اینکه معدن تالک جندق با رگه‌هایی به ضخامت متوسط یک متر و طول۱۵۰متر در منطقه چاه زرد قرار دارد که تولید سالیانه آن حدود ۱۰هزار تن است گفت: ‌این ماده معدنی درصنایع بهداشتی، آرایشی، دارویی، لاستیک و پلاستیک‌ سازی، کاشی ‌و سرامیک، کاغذ، تولید پوشش، رنگ‌ و شیشه سازی، مواد روان کننده، عایق‌های الکتریکی و الکترونیکی، کشاورزی وخوراک دام کاربرد دارد.

        رییس اداره صنعت، معدن و تجارت شهرستان خوروبیابانک هم میزان اشتغال‌زایی در این معدن را حدود ۳۰ نفر بیان کرد گفت: در صورت ارائه تسهیلات بانکی لازم، امکان بکارگیری تا ۵۰ نفر فراهم می شود.

        اسدالله فیروزی افزود: این ماده معدنی منحصر به فرد دراستان اصفهان به لحاظ مرغوبیت علاوه بر مشتریان داخلی مشتریانی از کشورهای اروپایی خصوصا ترکیه دارد.

        فیروزی اضافه کرد: این معدن توسط حسین افضل بهره بردار ۵۶ ساله جندقی در سال ۸۵ مجوز استخراج گرفت که میزان ذخیره آن حدود ۲۰۰ هزار تن است.

        گفتنی است؛ معدن تالک جندق در ۴۰کیلومتری شرق این شهر و ۴۶۰کیلومتری مرکز استان اصفهان واقع است.
        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        زیبای خفته در خانه اجنه(قسمت دوم و پایانی)

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:06


        زیبای خفته در خانه اجنه(قسمت دوم و پایانی)

        اصفهان- مناطق بیابانی و کویری، بخش قابل توجهی از خاک کشورمان را دربرگرفته است که در اینجا بجاست ببینیم ریگ جن چه سهمی از این مناطق را به خود اختصاص داده است.

        **ریگ جن، سومین ریگزار بزرگ ایران** 

        ------------------------------------------- 

        سطح بیابان ‏ها، کویرها و شنزارهای کشور 34 میلیون هکتار برآورد می ‏شود که در 18 استان پراکنده است. 

        بیابان ‏های کشور شامل 61 درصد اراضی بیابانی و کویری، 24 درصد شنزار و 15 درصد تپه ‏های شنی است. 

        کویر لوت و دشت کویر از بیابان های اصلی و بزرگ ایران بشمار می روند. 

        اصولا در میان20 ریگزار کشور، ریگ جن بعنوان سومین ریگزار بزرگ ایران بعد از کویر لوت با مساحت10 هزار و763 کیلومتر مربع و ریگ جازموریان با مساحت چهارهزار و 25 کیلومتر مربع قرار دارد. 

        وسعت ریگ جن دو هزار و 729 کیلومتر است. 

        میانگین عرض ریگ جن 40 و طول آن حدود200 کیلومتر است. 

        این سرزمین جادویی نفرین شده که بشکل حرفال(L) لاتین است، آنقدر پستی و بلندی ماسه ای ازیکسو و باتلاق نمک از سوی دیگر در دلش نهفته دارد که امکان رفت و شد را به کسی نمی دهد، یعنی کویرنورد یا اسیر باتلاق های سر به مهر آن می شود یا با مانع ستبری به نام تلماسه های سر به فلک کشیده اش. 

        به گفتهمحمدابراهیم عامریکارشناس سازمان محیط زیست و عضو گروه فاتحان ریگ جن در سال 84، در برخی از جاهای ریگ جن ارتفاع این تپه ماهورها حتی به یکصدمتر هم می رسد و به همین خاطرهم گروه آنها در سال یادشده برای گریز از این تپه های رفیع دست نیافتنی مجبور شده پس از اخذ اطلاعات ماهواره ای و یافتن کوتاهترین تپه ها،مرتب از این تپه پست به آن تپه پست جابجا شوند تا بتوانند با خودروهای دو دیفرانسیل خود و به مرور از دل کویر جن عبور کنند. 

        اما بدتر از تل های رمل، خطر باتلاق های نمکزار است که کویرنوردان در صورت عبور از روی آنها که کاملا با عایقی از کریستال های نمکی پوشیده شده اند، به درون آنها می افتند و درچنین شرایطی هم اگر یارو یاور و تجهیزات کافی نظیر وینچ و چرثقیل یدک کش و ... در کار نباشد، دیگر باید براستی منتظر سرو کله زدن با اجنه و ارواح کویر جن بود. 

        **ریشه افسانه کویر جن** 

        ---------------------------- 

        گذشته از سختی عبور از موانع طبیعی که سبب متروکه ماندن، گمنامی و در یک کلام قصه بافی مردم محلی در باره این سرزمین شده، حقیقت دیگر این است که آنقدر تپه ماهور کوچک و بزرگ در دل ریگ جن وجود دارد که وقتی جریان باد در لابلای آنها می پیچد، خود بخود آواها و صداهای عجیب و غربی در فضای آن تولید می کند که باعث می شود ذوق خیالپردازی مردم بیشتر گل کند و آنها منشاء این اصوات وهمناک را به اجنه و شیاطین نسبت دهند. 

        وانگهی وقتی جریان شدید طوفان های کویری سبب جابه جا شدن مستمر تلماسه ها از اینسو به آنسو دشت کویر می شود، اوضاع بیشتر بیخ پیدا می کند چرا که همین مساله باز هم به قوام و قوت سناریوی خودساخته محلی ها در باره حضور اجنه در منطقه اضافه می کند و این مساله دلیل دیگری می شود برای اثبات این ادعا که این خطه واقعا جولانگاه اجنه و شیاطین پلید و ارواح خبیثه است. 

        بعلاوه غیبت انسان از یک محدوده و وجود اشکال غیر عادی عنصر دیگری است که سبب نقش آفرینی جن در یک ماجرا می شود. 

        حسن مقیمی عکاس محیط زیست معتقد است:جن در جاهایی که خارج از محدوده و دایره قدرت انسان است و نیز جاهایی که اشکال غیرعادی مثل کوهها و بادگیرها و... وجود دارد، دستمایه تخیلات انسان قرار می گیرد به همین خاطر هم ما اسامی غریبی مانند دودکش جن یا ریگ جن مواجهیم. 

        **مختصات زمین شناسی ریگ جن** 

        ---------------------------------------- 

        کویر جن، دشت وسیعی است مملو از تلماسه های کوتاه و بلند به شکل برخان(هلالی)، قورد(هرمی)، سیف(شمشیری) و سیلک (طولی). 

        شنزار کویر جن در قسمت جنوب، مرکز و جنوب شرقی و اراضی شور آن در قسمت شمالی آن قرار دارد. 

        به ریگزارهای کویر جن که از جنوب به صورت دیواری باریک در جهت غربی آغاز می یابد، دم ریگ جن گفته می شود. 

        در واقع می توان گفته که تمام ریگ جن دارای رسوبات نمکی است و عمده ی رسوبات و مواد فرسایشی آن از دامنه های فرسایش یافته البرز شکل گرفته است. 

        دورتادور ریگ جن در حصار ارتفاعات قرار دارد،از ارتفاع گوگرد در شمال غرب به درازای حدود 80 کیلومتر 

        بگیر تا برو به کوه گچاب در شمال شرق به طول40 کیلومتر، کوه نخجیر در غرب و محدوده پارک ملی کویر، شیطان کوه و کوه دم در جنوب غرب، کوه ملاهادی(کوه بزرگی) در جنوب و بالاخره کوه زرومند در جنوب شرقی ریگ جن. 

        در باره دلیل بوجود آمدن ریگ جن گفته می شود در جنوب شرق دشت گرمسار رودخانه شور(لات سمنان)وجود دارد که دشت گرمسار و ارتفاعات حاشیه آن حوضه آبریز آن بوده است. 

        این رودخانه پس از عبور از دامنه های شمالی ارتفاعات سیاه کوه و زهکش کردن دشت مذکور به شمال غربی کویر ریگ جن می رسد. 

        از طرفی خاک منطقه بدلیل حضور تشکیلات سنگی شور و گنبدهای نمکی و بالابودن سطح آب زیر زمینی در جنوب دشت و تبخیر سالانه، اغلب بخصوص در منطقه شمالی، شور و قلیایی است. 

        مواد آبرفتی و رسوبات ناشی از رودخانه های منتهی به ریگ جن که عمدتا از شمال غرب به سمت جنوب شرق امتداد دارند، در اثر سائیدگی و خردشدگی بصورت ذرات ریز و درشت در داخل کویر باقی گذاشته شده است. این رسوبات در تشکیل دشت های آبرفتی ریگ جن موثر بوده و رسوبگذاری کاملی از نظر تشکیلات رودخانه ای در دشت های ریگ جن بوجود آورده است بدین نحو که در موقع ورود رودخانه به دشت، بواسطه وسیع تر شدن ناگهانی بستر رودخانه سرعت آب نیز به مراتب کم شده و رسوبات داخل آب با آب روی زمین پخش شده است.در موقع پخش آب و مواد محتوی آن روی دشت، اول مواد درشت و سنگین تر از سایر ذرات در ابتدی محل ورود رودخانه به دشت در داخل بستر رودخانه و در کف آنها باقی مانده و بعد ذرات ریز دانه با توجه به سرعت آب و وزن آنها رسوبگذاری می شود . 

        ارتفاع متوسط ریگ جن در قسمتهی جنوبی، شرقی و غربی از 700 متر تا 720 متر متغیر بوده(بغیر از تپه های ماسه ای) و در بستر شمالی تا680 متر نیزکاهش می یابد.همین کاهش ارتفاع در نواحی شمالی و بالا بودن سطح آب های زیرزمینی در این منطقه باعث ایجاد کویرهای رسی خیس و یا باتلاقهای نمکی در این منطقه شده است. 

        در ریگ جن به غیر از چند چشمه آب بسیار شور و تلخ در حاشیه ارتفاعات پراکنده ریگ در فواصل بسیار زیاد هیچگونه چشمه آبی در منطقه ریگ جن وجود ندارد.این عامل به همراه وجود باتلاقهای نمک و تپه های ماسه ای مرتفع عواملی هستند که این منطقه را در طول قرنها از دسترسی انسان دور نگهداشته اند.(سایت کویرها و بیابان های ایران) 

        **آب و هوای ریگ جن** 

        ---------------------------- 

        ریگ جن بعنوان قسمتی از فلات مرکزی ایران دارای آب و هوایی شبیه سایر نقاط حاشیه این فلات است، فلاتی که بر اثر واقع شدن در حصار ارتفاعات اکنافش از دریافت رطوبت دریایی محروم است و به همین دلیل هم از آب و هوایی خشک و بیابانی برخوردار است. 

        با توجه به نبود ایستگاه هواشناسی در ریگ جن و بر اساس آمار هوای شهرهای حاشیه منطقه از جمله گرمسار در شمال و جندق در جنوب ریگ جن می توان گفت دمای بخش شمالی ریگ جن بین -1 تا +48 درجه سانتیگراد متغیر و در جنوب بدلیل مجاورت با تپه های ماسه ای دم ریگ، این دما در تیر ماه تا +50 درجه سانتیگراد هم افزایش می یابد. 

        بیشترین متوسط رطوبت مربوط به آذر با71 درصد و کمترین درصد نسبی مربوط به خرداد با 22 درصد است. 

        براساس مطالعات 10 ساله(65 تا 75) بطور متوسط هشت ماه از سال میانگین درجه حرارت از 50 درصد رطوبت نسبی بالاتر بوده یعنی هوا بشدت خشک است و چهار ماه از سال یعنی فصل سرما و بارندگی رطوبت نسبی هوا بر درجه حرارت غلبه کرده و هوا تا حدی مرطوب است. 

        **گونه های گیاهی و جانوری کویر جن** 

        ------------------------------------------ 

        اطلاق کلمه ریگ به این منطقه این تصور را ایجاد می کند که شاید کویر جن کاملا توسط شن های روان یعنی ریگ پوشیده شده در حالی که قسمت عمده ریگ جن را باتلاقهای نمکی و کویرهای مسطح پفکی پوشانده و همین مساله هم امکان رویش گیاه را از بین برده است. 

        در واقع اقلیم خشک و ترکیب خاک(نمک و گچ) رویش گیاهان را در این خطه بسیار مشکل و محدود کرده است. 

        به گفته کارشناسان، در مناطق باتلاقی و دشتی شمال و مرکز ریگ جن زندگی نباتی و جانوری چندانی قابل مشاهده نیست و تنها در مناطق دارای پوشش ریگزار در شیبهای غربی بندرت می توان پوشش درختچه های یکساله تاغ را مشاهده کرد اما در حاشیه و منطقه دم ریگ وضعیت بکلی دگرگون می شود و در این مناطق تنها گیاهانی قابلیت رویش دارند که علاوه بر مقاوم بودن در برابر شوری و خشکی قابلیت سازگاری با سختی اقلیم مناطق کویری را نیز دارا باشند. برخی از این گیاهان عبارتند از: سالسولا، اشنان، تاغ، گز و خار شتر. 

        در منطقه شمال غربی و غربی ریگ جن در مجاورت کوه های سیاه کوه و نخجیر بوته های روناس با ساقه های ضخیم و بلند وجود دارد که از آن برای مصرف سوخت استفاده می کرده اند و برخی از آنها برای رنگرزی نیز مورد استفاده قرار می گرفته اند. 

        پوششی گیاهی مناطق استپی حاشیه ریگ جن شاملگندمیان، جو وحشی، باریجه، نعناکوهی، کاهوی وحشی و کلاه میرحسن است که گیاهانی یکساله وعلفی منطقه هستند،همچنین به بوته هایقیچ،کاروانکش وچوبک نیز می توان اشاره کرد. 

        پوشش گیاهی در منطقه دم ریگ در زمینهای ماسه ای پوشیده از درختچه های تاغ و بندرت اسکنبیل است. بواقع هرچه به سمت غرب پیشروی کنیم این پوشش انبوهتر می شود. 

        از دیگر جوامع گیاهی در ریگزارها می توان به نسی، دم گاوی،نتر و ... اشاره کرد. 

        با همه این تفاصیل گفته می شود که ناحیه ی وسیعی از ریگ جن فاقد پوشش گیاهی و پراکندگی جانوری است و هنوز از وضعیت پوشش گیاهی و حیات وحش کویر این منطقه اطلاعی در دست نیست. با این وجود در حواشی آن یعنی هموار سینه کوه در دهانه ی چاه گرگ و دهانه ی ظلمات و همینطور دامنه های کافرکوه وجود جبیر و گور ایرانی گزارش شده است.همچنین در حاشیه ی شمالی دامنه ی کوه ملا هادی چند نمونه آگامای سروزغی مشاهده شده و همین طور در حاشیه ی آن از راه جندق چند نمونه عقرب صید گردیده است.(ترحمی، مرداد 91) 

        بواقع به همان نسبتی که در باره جنی بودن این کویر شایعه برسر زبانهاست، در باره برهوتی بودن و نبود نشانه حیاتش هم حرف و حدیثها وجود دارد. 

        خیلی ها بر اساس همین الگو یعنی سناریوی جن سالاری در باره بافت گیاهی و جانوری این خطه هم سخن می گویند و انگار تصویری شبیه کره ماه از کویر جن در ذهن خود می سازند، یعنی برهوتی مطلق عاری از هرگونه حیات و زندگی. 

        اقلیم خشک اما اطلاعات جاری بخوبی نشان می دهد که دستکم در قسمت های زیادی از این منطقه گونه های جانوری و گیاهی وجود دارد و حتی برخی گزارش ها از وجود آثار جانوری در قلب کویر جن هم خبر می دهد کمااینکه عامری کارشناس محیط زیست از مشاهده ردپای گرگ در مرکز ریگ جن خبر داده است. 

        ازاین گذشته، در منطقه دم ریگ بدلیل تعدیل سختی کویر و افزایش پوشش گیاهی، تنوع زیستی تیپیک مناطق کویری قابل مشاهده است.این تنوع شامل روباه شنی، گربه شنی، کاراکال، خرگوش، موش جرد، موش پامسواکی، پایکا، انواع مار و عقرب، انواع آگاما و جکو، شاهین، سارگپه بیابانی، عقاب طلایی، گرگ، شغال و... است. 

        همچنین گفته می شود که در زمان شاه عباس این منطقه دارای گله های آهو بوده که احتمالا بدلیل شکار بی رویه منقرض شده اند.بعلاوه ریگ جن با چند منطقه حفاظت شده از جمله منطقه شکار ممنوع ملاهادی، منطقه حفاظت شده عباس آباد نایین، منطقه شکار ممنوع اردستان، منطقه شکار ممنوع چوپانان و بخصوص پارک ملی کویر که یکی از زیستگاه های یوز آسیایی است، مجاور است و می توان بر این باور بود که بسیاری از حیات وحش این مناطق در قسمتهایی از ریگ جن نیز زیست می کنند. 

        **فتحی بی تا اما بی نام** 

        --------------------------- 

        برنامه عبور از ریگ جن به سال 1380 بازمی گردد و بعد از چهار دور ناکامی و کسب تجارب اولیه کویرنوردانی که در رویای عبور از کویر جن بودند، این کار سرانجام در سال 1384صورت گرفت. 

        در واپسین و پنجمین مرحله با تشکیل گروهی 14نفره متشکل از تخصص های مختلف با در اختیار داشتن هفت دستگاه خودوری دو دیفرانسیل، نقشه ماهواره ای، کامپیوتر دستی، تلفن ماهواره ای، یکهزار لیتر آب، دوهزار و400 لیتر بنزین، غذا و تجهیزات موردنیاز دیگر بالاخره این اتفاق افتاد و کویرنورد برغم اینکه تصور می کردند سفرشان 15 روز طول بکشد در پنجمین روز و پس از آغاز سفر خود از غرب ریگ جن، از شرق آن خارج شدند. 

        عجیب این است که همه این پنج مرحله سفر ماجراجویانه در سکوت شکل گرفت و شادی پس از موفقیت آنها را هم هیچکس نشنید.

        اکنون نیز اعضای این گروه 14 نفره که به همت خود توانستند برای اولین بار از کویر مرکزی ایران عبور کنند را تقریبا هیچکس نمی شناسد و در هیچ کجا هم معروف نیستند، اما نام ایران و کویر مرکزی آن آنقدر معروف است که یکصد سال قبل افرادی از اروپا قصد پیمودن مسیر آن را داشتند. 

        البته ناگفته نگذارم که هم اینک علائمی وجود دارد که نشان می دهد گذشتگان نیز توانسته اند از کویر یادشده عبور کنند. 

        در30 کیلومتری جنوب مرکز ریگ جن سنگ های سیاه رنگی به چشم می خورد که سرباره ذوب فلزات معدنی است.این سرباره ها پس از ذوب مس استخراج شده از ارتفاعات کوه بزرگی(کوه ملاهادی) و سایر معادن مس منطقه در اینجا رها شده اند.این روش ذوب فلزات در ایران سابقه ای بسیار کهن دارد که سالهاست دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد و در این روش از درختچه های سیاه تاغ برای افروختن آتش و ذوب فلزات استفاده می شده است. 

        این گونه گیاهی بدلیل قابلیت شکستگی و آتش پرحرارت و با دوامش بیشتر مورد قطع و بهره برداری قرار می گرفته و برای ذوب سنگ های معدنی و فلزات در کوره های ذوب فلزات سوزانده می شده است. پوشش گیاهی در مکانی که سرباره ها رها شده نسبت به سایر نقاط اطراف تنک تر است. این امر موید آن است که تاغ ها در این منطقه مورد استفاده قرار گرفته اند و همین کافی است که بپذیریم در گذشته های بسیار دور کسانی بوده اند که به مرکز ریگ جن دسترسی داشته اند بدون آنکه حتی نامی از آنان در تاریخ ثبت شود. 

        **زیبای خفته در خانه اجنه** 

        ------------------------------- 

        طبیعت بکر و دست نخورده ریگ جن بسیار سخت و خشن به نظر می رسد و همین مساله هم باعث عجز انسان از دسترسی به آن شده و باز همین مساله هم بنوبه خود هزار افسانه عجیب و غریب و من درآوردی راجع به آن بر سر زبانها انداخته است. 

        این افسانه ها نه تنها چهره ای مخوف و جهنمی از این خطه را در اذهان مردم آفریده و سبب شده تا قرنها این وادی زیبا و دست نخورده به نوعی غریب و تک افتاده بماند و از چشم مردم بیفتد و کسی هم جرات نزدیک شدن به آن را پیدا نکند بلکه حتی کاری کرده که ظاهرا هیچ نام و نشانی هم از ریگ جن در نقشه ها یافت نشود و حتی اعلام شود در نقشه های جامع تهیه شده بوسیله سازمان نقشه برداری ایران هیچ اطلاعاتی از منطقه ریگ وجود ندارد. 

        برغم این قصه ها، کویر موسوم به جن، همه زیبایی های مناطق دیگر کویری را درخود دارد: از بیکرانگی زمین و زلال آسمانش بگیر تا جادوی ستاره های سحرانگیز شبش و سخاوت سکوت دلارامش و نجوای روح انگیز و رازگون نسیمش و خلق زیباترین منظره خدارنگ در افق خونرنگش. 

        و من امروز در بخشی از تپه حریر ماهورهای این کویر رهایم، رها از دغدغه شهرها و دلارام از ترنم نسیمی که مرا به ورای اوهام و به سرزمین لایتناهی زیبایی های نهفته در بطن اسطوره ای این دیار می برد. 

        راستش را بخواهید الگوی ذهنی من از این خطه، نحسی اجنه و خبث طین شیاطین نیست، فرط زیبایی های دلفریبی است که بدلیل نرسیدن پای بشر به آن همچنان دست نخورده و خیال انگیز باقی مانده و کاش نیز همچنان باقی بماند. 

        من کویر جن را به مثابه زیبای خفته ای می دانم که سالهاست مبرا از نقش مخرب انسان در بستر داغ و فرحناکش آرمیده و انگار خود نیز دوست دارد ولو به بهای بدنامیش و انتسابش به صفات اهریمنی، تا ابد نیز اینگونه بکر و ساکت و شگرف و دست نخورده در دل ایران بیاساید و تا ابد بپاید. 

        البته ظاهر این تخیل شاعرانه چندان هم از خصوصیات آناتومیک و شکلی کویر جن دور نیست تا آنجا که گفته می شود این خطه از فضا مانند یک پری دریایی یا زیبای خفته ای به نظر می رسد، زیبایی که با حالتی عشوه گرانه آرمیده، در حالی که یک روانداز تور برخود انداخته و موها و ریشه های روانداز از تختش آویزان است. 

        مختصات جغرافیایی منطقه بر حسب اعضای پیکر این زیبای خفته اینگونه توصیف شده است: 

        ا- سر زیبای خفته در قسمت پیشانی و در قسمت منطقه علم در جنوب غربی نخلک واقع است. 

        2- نوک پای زیبای خفته در ابتدای ریگزار نزدیک زرومند قرار دارد. 

        3- باسن زیبای خفته، حدود الله آباد(مزرعه جواد) یا بالاتر و گرگرآباد و شاید کمی بالاتر از آن است. 

        4- زانوی زیبای خفته حدود کوچه زرومند نزدیک همت آباد ونصرت آباد واقع است. 

        5- ناف زیبای خفته، پیرامون باتلاق های آبریزهای رودخانه نهو و کوه هزار دره را در برگرفته است. 

        6- گردن زیبای خفته در همان حدود منطقه علم قرار دارد. 

        7- چوپانان که در پاشنه پای زیبای خفته واقع است.(مستقیمی، اسفند91) 

        بدین ترتیب اگر قرار باشد این بکرترین و ناشناخته ترین بخش کشورمان را بر حسب صفات زادبومش بنامم، بغایت ترجیح می دهم بجای دیاری جن زده یا جهنمی، آن را سرزمینی رویایی بخوانم که انگار همین حالا و بدون هیچگونه تعدی و دست درازی بشر از کارگاه خلقت بیرون آمده است. 

        پرپیداست که هرچه ازعجایب ریگ جن یا بهتر بگویم از ظرایف این جن زیبا سخن بگوییم مشتاقان زیادی از داخل و خارج مایل به دیدن آن هستند،پس چه بهتر که بجای پرداختن به اوهام و خرافات، از واقعیت های بکر و دست نخورده آن سخن برانیم. 

        درهمین زمینه، محمد ابراهیم عامری کارشناس محیط زیست و یکی از 14 نفری که تاکنون پایش به مرکز این خطه باز شده، پیشنهاد داده است که کویر جن بعنوان 

        طبقه یکم رده بندی اتحادیه جهانی حفاظت(ای یو سی ان) تعریف شود. 

        طبقه مزبور شامل مناطق دست نخورده محسوب می شود و راهبرد اتحادیه جهانی حفاظت هم این است که بعضی از جاهای بکر دنیا را در این طبقه بگنجاند و بعنوان شاخص اندازه گیری مناطق بکر زمین به نسل های آینده معرفی کند. 

        عامری معتقد است:کشور وسیع ما با طبیعت متنوع و کم نظیرش که زاییده شرایط متعدد زمین شناسی،اقلیمی،روند تکامل حیات و عوامل زیستی است، توانسته است نمونه های شاخص و منحصر به فردی از اکوسیستم ها را در قالب چهار رده: 

        پارک ملی،اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش ومنطقه حفاظت شده تحت مدیریت خود داشته باشد. 

        به گفته وی، از شش رده طبقه بندی نوین اتحادیه جهانی حفاظت، چهار طبقه آن با مناطق تحت حفاظت در ایران همخوانی دارد و در خصوص طبقه یک، ذخیره گاه طبیعت محدود شده مناطق بکر و مهار نشده، مطالعاتی در مناطق ناشناخته کشور در دست مطالعه است که می توان از منطقه ریگ جن با وسعت تقریبی چهارصد هزار هکتار واقع در قلب کویر نمک کشور نام برد.این تحقیق که حاصل مطالعات میدانی خاص این گونه مناطق و در سخت ترین شرایط ممکن زندگی(با اولین حضور انسان در منطقه)دراین عرصه بکر و ناشناخته کشور است به جایگاه ویژه این منطقه ناشناخته از کشور پرداخته و توانسته بخش مهمی از ابهامات این منطقه را به علاقه مندان به طبیعت متنوع کشور ارائه دهد. بررسی های میدانی و نتایج به دست آمده نشان می دهد که این منطقه با ویژگی های طبقه یک(مناطق بکر و مهار نشده) همخوانی دارد.(عامری، فصلنامه شماره 47) 

        پس از عبور موفقیت آمیز گروه آقای پارسا از وسط ریگ جن، صحبت هایی در باره زمینه سازی برای عبور مردم علاقه مندان از این عرصه بکر نیز مطرح شده است. 

        با توجه به شرایط طبیعی و اقلیمی ریگ جن هنوز معلوم نیست چقدر امکان باز کردن پای مردم به این خطه فراهم است اما ظاهرا پس از عبور گروه یادشده از وسط عرض کویر جن تلاش هایی در این زمینه دردست انجام است. 

        بر همین اساس در برنامه آینده پروژه ریگ جن، ایجاد شرایط مناسب برای عبور مطمئن همگانی جهت علاقه مندان محیط زیست، گردشگران،محققان و کارشناسان اعلام شده وبه همین منظور هم ارتباطاتی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ،محیط زیست و سازمان نقشه برداری کل کشور برقرارشده و این حرکت با کمک یک N.G.O فعال در امور مربوطه در دستور کار قرار گرفته و از نظر تهیه تجهیزات رهیابی و نقشه خوانی نیز دو دستگاه GPS با قابلیت های موردنیاز این پروژه سفارش داده شده که این سفارشات باتوجه به ضعف های سیستم های موجود در بازار ایران که فاقد دقت و کارآیی لازم هستند ، بصورت ویژه در نظر گرفته شده است.(قدیمی،14آذر87) 

        با توجه به همه مشکلات موجود هنوز معلوم نیست چه موقع امکان ملاقات مردم کشور با این زیبای دلربای خفته ای که قرنهاست در سکوت محض خانه اجنه به خواب عمیقی رفته است، فراهم شود، زیبایی که انگار حالا حالاها دوست ندارد از خلسه خواب خیال انگیزش بدر آید و آرامش روح انگیزش را برهم زند. 

        اینک من در منطقه چوپانان در جوار پاشنه پای این زیبای خفته ام و از همینجا می توانم نشانه های آغاز راه زندگی را در مسیر رد پای جانداران کویری بر لوح بکر کویر جن مشاهده کنم. 

        در گستره آفرینش نقش و نگار منبعث از بازیگوشی باد بر گستره تلماسه ها چشمم به خطوط باریک و معوج رد پای حشرات کویری و موش پامسواکی 

        (دارای پاهای مودار مناسب زیست در شنزار) در روی صفحه براق شن های کویر جن دوخته شده و گوشم به شنیدن سمفونی نسیم ملایم عصرگاهی که در هماوایی سازهای ارکستر طبیعت این دشت در حال نواختن است. 

        بواقع باید دانست که یگانه گوهر جذابیت این زیبای خفته به همین اصالت و اورژینال بودن زادبوم اوست که انسان حریص تسخیر و تصاحبش را حتی به مدد گرفتن از اجنه هم وادار کرده اما خوب است این را بدانیم که اینجا نه خانه اجنه و اشباح که بارگاه فرشته زیبایی است که با افشاندن حریر گیسوانش بر روی شانه هایش، عشوه گرانه به افق آفرینش چشم دوخته و می خواهد همچنان از دست تطاول زمانه مصون بماند و شاید بعنوان بازمانده فرشته ای دریایی(به اعتقاد زمین شناسان، کویر مرکزی ایران در زمانهای گذشته دریای کم عمقی به نام اوتیس بوده که در مرور زمان و به علت گرمی هوا خشک شده است) بکر و دست نخورده و اصیل باقی بماند و چه خوبتر است که ما نیز با احترام به این خواست بحق، این بخش از کشورمان را حتی با انتسابش به اجنه، دست نخورده باقی گذاریم و همانطوریکه کارشناسان می گویند کویر جن را بعنوان طبقه یک نظام رده بندی اتحادیه جهانی حفاظت(ای یو سی ان) تعیین و معرفی کنیم و این کار نیز در گرو تصویب شورای عالی محیط زیست کشور است. 

        منابع: 

        1-لغت نامه دهخدا 

        2-کویرها و بیابان های ایران، ریگ جن ، سرزمین افسانه ها، محسن ادیب، آذر91 

        3-ساسان سلوتی، معصومه بابانیانوری، بیابان گردی در ایران، پاییز 90- انتشارات ایرانشناسی،چا اول، ص 19-20 

        4- هدین، سون، کویرهای ایران 

        5-ترحمی، شیما، آشنایی با ریگ جن، سایت کویرها و بیابان های ایران، مرداد 91 

        6- مستقیمی(راهی)، محمد، ریگ جن – زیبای خفته، اسفند91، منبع :http://doolende.mihanblog.com/post/73 

        7-عامری، محمد ابراهیم، ارزش های حفاظتی کویر ریگ جن، فصلنامه محیط زیست، شماره 47 

        8- قدیمی، مرتضی، چشم هایی در آسمان کویر(عبور از ریگ جن)، سایت آفتاب،14آذر87 

        از: محمدرضا شکراللهی

        نقل از www3.esfahan.irna.i

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        زیبای خفته در خانه اجنه(بخش اول)

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:05

        زیبای خفته در خانه اجنه(بخش اول)

        اصفهان- امروز سر به بیابان گذاشته ام، نه برای گریز از دست آدمها، که برای دیدار اجنه شاید.

        اصوات وهمناک، چشمان خونرنگی که انگار تو را می پایند، سایه هول انگیز و تودرتوی خط الراس تپه ماهورها در گستره ناکجاآباد زمین،زوزه رعدآسای طوفان در دشت ناشناخته کویر، ناله جانسوز ارواح سرگردانی که اسیر ابدی محبسی گمنامند، قهقهه شوم اسکلت هایی که چندش آرواره کشدارشان مدام می جنبد، باتلاق های نمکزاری که برای بلعیدن تو پولک حریص و ترد خود را پنهان کرده اند، ارتعاش تندرآسایی که با فرود سم اجنه روی طبل چروک دشت، پرده آسمان کبود را می لرزاند و کشش نیروی مرموزی که لحظه به لحظه تو را به سوی دیار شیاطین و ارواح پلید فرامی خواند. 

        اینجا درگاه مخوف ورود به سرزمین اجنه است، جایی که تا همین چند سال پیش هم پای هیچ تنابنده ای به آن نرسیده بود و هنوز هم جزو نقاط اسرارآمیز و دلهره آور جهان محسوب می شود. 

        انگار بختم بلند است، امروز گذرم به این دیار ناشناخته افتاده، دیار غریبی که حس غریب تری را در وجودم آکنده است: حس آمیخته با رعب، وهم، کنجکاوی، شگفتی، هیجان و درکی نو از معمایی کهنه. 

        من امروز سفری در پیش دارم که با همه سفرهای گذشته ام از زمین تا آسمان فرق دارد، همه سفرهای گذشته ام به دیار آدم و آدمیزاد بوده، این بار به دیار جن و اجنه. 

        نه، نخندید، آخر اسمش هم همین است:ریگ جن. 

        دیدید؟ اسمش هم دلهره آور است و با شنیدنش، پرنده ذهن ناخواسته بسوی دیار ناشناخته و اوراد و اوهام می رمد یعنی به دیار ارواح و اجنه که انگار همیشه دنیای آنها با ترس و وحشت و عجایب و شگفتی ها قرین بوده است. 

        اما براستی این چه حس دوگانه غریبی است که هم از چیزی بترسی، هم جذبش شوی، عین قصه جن و پری که هم مرعوبشی، هم مجذوبش، مرعوبشی چون از آسیبش می هراسی و مجذوبشی چون کنجکاو دانستن بیشتری. 

        من امروز مبتلای این حس دوگانه، سپیده نزده سر به بیابان گذاشته ام تا به دیار اجنه بروم. 

        تا آمدم از شهر نایین در145 کیلومتری شرق اصفهان بیرون بزنم، صلاه ظهر شد که به حاشیه ریگ جن واقع در دشت کویر مرکزی ایران رسیدم. 

        اصلا نمی دانم تا حالا اسم ریگ جن را شنیده اید یا نه آما اگر شنیده اید، حتما لحظاتی روی نام اسرارآمیزش مکث کرده اید و چه بسا خیالات اجق و جق هم در باره اش بسرتان زده است. 

        نقدا، فقط این را بدانید که ریگ جن واقع در غرب کویر مرکزی کشورمان، منطقه ای است که از شمال به جنوب سمنان و گرمسار، از غرب به پارک ملی کویر(در فاصله ای نه چندان دور از جنوب شرقی) و تنگ ظلمات، از شرق به محور جندق- معلمان و از جنوب به شمال انارک و چوپانان واقع در استان اصفهان محدود می شود. 

        این را هم همین جا سرراست بدانید که حدود90 درصد این دیار اسرار آمیز در قلمروی اصفهان قرار گرفته و بقیه اش در سمنان. 

        بعضی ها، اینجا را کویر جن هم می خوانند و من در یک روز ملس بهاری در پرتو زلال آسمان لاجوردی از حاشیه غربی این خطه ی رازگون سردرآوردم و خواه ناخواه رفتم توی جلد اجنه. 

        بعد از ساعتی بیابانگردی از پنج کیلومتری شمال غرب چوپانان وارد حاشیه ریگ جن شدم، در واقع از همین تپه ماهوری که من الان بر شیب سرسره اش پلاسم و دارم برایتان نقالی می کنم، دیار اسرارآمیز اجنه شروع می شود تا برود به جایی که چشم کار می کند. 

        ** ترکیب نوبر کلمات جن و کویر** 

        ------------------------------------- 

        به تپه های ماسه ای یا شنی فعال و فاقد پوشش گیاهی، ارگ (Erg) و در زبان عربیعرق گفته می شود و ما فارس ها هم آن را ماسه زار یا ریگ می گوئیم. 

        فورا این را هم بگویم که بعضی، ریگ جن را به نام کویر جن هم می شناسند و در این نوشتار هم مرادم از کویر جن، همان ریگ جن است. 

        دقیقا مشخص نیست که واژه کویر از چه زمانی وارد زبان پارسی شده است. بعضی معتقدند کویر ریشه ای از کلمه کبیر عربی به معنی بزرگ دارد و دشت کویر به معنی دشتی بزرگ و پهناور است. 

        گور یا کور از دیگر کلماتی است که می تواند ریشه اصلی واژه کویر باشد. چرا؟ 

        چون این منطقه در زمان های گذشته دارای گله های گور آسیایی بوده و کور در زبان ساسانی به معنای ساده است پس می توان به این نتیجه رسید که کویر از ریشه ساسانی کلمه کور گرفته شده است. 

        همچنین کپه یا کفه در پارسی پهلوی به معنی فنجان یا کاسه بوده و از آنجا که کویر مانند کاسه ای محصور به کوه هاست، می تواند وجه تسمیه کویر باشد. 

        از دیگر کلمات می توان به کفره اشاره کرد که ریشه عربی دارد و کماکان در صحاری آفریقا به کویرهای آن اتلاق می شود. 

        درهرصورت،می دانیم دو کلمه کویر و جن در فرهنگ عامه ما به اندازه کافی مرموز و وهمناک هست که هر کدامشان براحتی می تواند فکر آدم را زابراه کند، چه رسد به اینکه این دو بخواهند در کنار هم قرار بگیرند و برای توصیف جایی یا کسی به کار بروند و ترکیب نورعلی نور و نوبرشان بشود کویر جن که لابد شنیدنش برای خیالاتی کردن هر کس بغایت بس است. 

        البته اگر از حق نگذریم، کویر، بخودی خود و بقدر کفایت اغواکننده و دلرباست: از سکوت دلارامش بگیر تا رقص موزون دانه های رملش در پاتیناژ حریر صیقل دشتش و بخصوص زلال تور سپید شبهایش و هوس دستچین کردن یک بغل ستاره فانوسی از طاق سپهرش که پای خیلی ها را از جاهای دور و نزدیک به آن باز می کند، اما همین مکان دنج و دلارام هم بموقعش، بیم و هراس مرموزی به دلت می ریزد تا در قبالش دست به عصا و محتاط باشی و بیگدار به آب نزنی، عینهو زیبای خفته ای که در وهله نخست، رندانه تو را بسویش می خواند تا در بزنگاهی بکر خرت را بگیرد و دخلت را بیاورد. 

        اما مرموزتر از حال و هوای این مکان سحرآمیز،خود کلمهجن است که شنیدنش، لرزه به تن آدم می اندازد و شنونده را به دنیای رمزها و رازها، وهمها و بیم ها، آواها و جیغ ها،آل ها و همزادها، بختک ها و کابوسها، نفرین ها و ناله ها، نحسی ها و بدشگونی ها، لرزه ها و تقلاهای موحش اشباح و ارواح و در یک کلام مرگ و نیستی و دهشت و فنا می برد. 

        ** صفت مخفی ذات جن** 

        ---------------------------- 

        کلمه جن سوای معنی مصطلح و عامش در میان مردم، در فرهنگ لغت دارای چنین معنائیست:[ ج ِن ن ](ع اِ) پری و دیو.(برهان).پری. ضد انس.||فرشتگان.(منتهی الارب).|| هر چیز پوشیده از حواس از ملائکه و شیاطین.(اقرب الموارد) 

        .||دل.قلب.(برهان).|| اول هر چیزی.(منتهی الارب)(اقرب الموارد): کان ذلک فی جن شبابه ؛ اول و نخست.(برهان) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).|| شکوفه ? گیاه. ||(اِمص) پوشیدگی.(لغت نامه دهخدا) 

        پس پیداست که خفا و پوشیدگی از صفات بارز اجنه است و به تقریر برخی، به همین دلیل هم ملائکه را جن خوانده اند،چون از چشم انسانها پوشیده اند و بازهم به همین خاطر معنی پوشیدگی در تمام مشتقات کلمه جن جاری است، مثلا به قلب و روحجنان می گویند به این دلیل که پوشیده و مخفی است.به بهشت هم جنت می گویند چون از دیدگان ما مخفی است و سپر نیزجنانه نامیده می شود چون شخص،هنگام جنگ پشت آن مخفی می شود.به طفل در رحمجنین می گویند، چون در رحم مادر مخفی است و بالاخرهجنرا نیز جن می گویند چون از دید ما پنهان است.(ادیب،آذر91) 

        بدین ترتیب حتما باید بین وجه تسمیه ریگ جن و صفت پوشیدگی رابطه ای وجود داشته باشد و به اعتبار همین فرضیه می توان حدس زد که پوشیدگی، صفت بارز این مکان پهناور هزارتو و رازآلود است. 

        اما براستی سووال مهم این است که این خطه اسرارآمیز از چه زمانی به جن و اجنه نسبت داده شده و از آن مهمتر اینکه اصولا اینجا چه چیزی را در دلش مکتوم و مخفی باقی گذاشته است که همه می خواهند از آن سر درآورند؟ 

        پاسخ روشن و قاطع سووال اول این است که اصولا هیچ زمان مشخصی برای وجه تسمیه ریگ جن در دست نیست و پاسخ فی البداهه و سربسته سووال دوم می تواند این باشد که این سرزمین علاوه بر بی آب و آبادانی بودنش، از گستره موانع صعب العبور طبیعی اعم از پستی و بلندی بسیاری برخوردار است و به همین دلیل هم همیشه از نگاه کنجکاو آدم ها پوشیده مانده و لابد به همین دلیل هم، مردم نامش را جن نهاده اند. 

        یکی از کویرنوردان در این باره معتقد است: افسانه ها و داستان های فولکلور و پر ابهام در مورد ریگ جن، عموما نشات گرفته از عجز حاشیه نشینان یا مسافران در عبور از این خطه بوده است، ضمن اینکه وجود گرمای بسیار زیاد در این منطقه با توجه به آن که در قرآن نیز جنس جن گرما و آتش اعلام شده، به احتمال زیاد در انتخاب این نام نیز بی تاثیر نبوده است.همچنین پوشیده بودن قسمت جنوبی ریگ جن از تپه های ماسه ای و صدایی که حرکت باد روی این تپه ها ایجاد می کرده، قطعا از عوامل موثر بر باور عمومی دائر بر وجود قدرتهای متافیزیکی در منطقه است و بالاخره اختلاف زیاد دمای شب و روز و خرد شدن سنگها در اثر این اختلاف فاحش که بهگریه سنگ شهرت دارد نیز به همین عوامل متافیزیکی منسوب می شده است.(ادیب، آذر91) 

        با این حساب، ترکیب این دو کلمه رازگون و وهمناک(کویر و جن) برای نامیدن ناکجاآبادی هزار رنگ و سر به تو لابد با یک دنیا دق دل مگویش، صد برابر به حس کنجکاوی و دلهره آدمی اضافه می کند و دست برقضا همین مساله هم شنونده را برای به پیش رفتن در دل آن و تلاش برای شناخت بهترش، بیشتر سر بهوا می کند اما مگر رفتن به دل کویر جن به این الکی هاست که فقط قصد کنی و د برو که رفتی. 

        اگر راستش را بخواهید تا همین چند سال پیش هم، رفتن به این سرزمین پر رمز و راز جزو محالات بود وحتی کویرنوردان خبره دنیا هم که قصد فتح این سرزمین عجیب وغریب را می کردند، در مقابل هیبتش جا می زدند که نمونه اش سون هدین کویرنورد معروف سوئدی است که خودش هم کاشف ریگ جن محسوب می شود و در سال 1900 میلادی قصد عبور از آن را داشته و در کتابشکویرهای ایران هم به سفر خود به حاشیه ریگ جن اشاره کرده اما با توصیف زمین های این خطه به نامزمین های موذی(چون به گفته خودش، پاره ای از قسمتهای آن باتلاقی و پاره ای خشک است و به همین دلیل تشخیص باتلاقی بودنش دشوار است و در صورتی هم که شتری در آن گرفتار شود معمولا بدلیل اینکه امکان خروج ندارد در همان مکان ذبح می شود)اصلا از خیر وارد شدن به آن گذشته و دیگریآلفونس گابریل اتریشی است که در کتابش عبور از صحاری ایران تنها به سفرش از روستایعشین به سمت روستایعروسان در حاشیه ریگ جن(1930 میلادی) اشاره کرده ولی جرات ورود به آن را پیدا نکرده است. 

        هرچند رفتن به چنین جای شگفت انگیزی حتما دل شیر می خواهد اما اگر پای لافم در غریبی نگذارید، خدائیش این چند روز آنقدر در باره کویر جن و عجایب و غرایبش گفته اند و من شنیده ام که همین الان هم که بر فراز یکی از تلماسه هایش این پا و آن می کنم، سخت کنجکاومم و سخت تر بیتابم تا به دل این کویر رازگون سرک بکشم و از اسرارش سر دربیاورم اما مگر با این همه افسانه ی خوفناک و عجیب و از آن بالاتر این هم سختی و عذابی که در باره مسیر عبورش گفته و نوشته شده، براحتی می توان بیگدار به آب زد و پا به خانه اشباح گذاشت و بعدش هم بی هیچ تاوانی، فلنگ را بست و قصر در رفت. 

        **شکستن طلسم خانه اجنه** 

        ---------------------------- 

        گرچه قفل دروازه این ناکجاآباد مرموز زنگ زده و دست نخورده بالاخره هشت سال پیش(1384)به دست تعدادی از هموطنان ماجراجوی خودمان به سرپرستی شخصی به نامعلی پارساشکسته شد و گروهی14 نفره متشکل از تخصص های مختلف موردنیاز برای عبور از هفت خان ریگ جان توانستند طلسم تسخیرناپذیری دیار اجنه را ظرف مدت پنج روز بشکنند و با عبور ازعرض غربی – شرقی آن، امتیاز گذر از ریگ جن را به نام خود ثبت کنند،اما اگر راستش را بخواهید همانها هم که به این سادگی ها موفق به این کار نشدند بلکه بعد از چند بار ناکامی و کلی حساب و کتاب و کلی تدارکات و امکانات از ماشین دو دیفرانسیل گرفته تا تلفن ماهواره ای و آذوقه و هزار خرت و پرت دیگر به جنگ این غول بی شاخ و دم خفته در قلب سرزمینمان رفتند که شنیدنش یک گزارش مفصل دیگر می طلبد. 

        **ریگ جان،مثلث برمودای ایران** 

        ----------------------------------------- 

        اگر بخواهیم از جهتی دیگر موضوع ریگ جن را ورانداز کنیم باید بدانیم که خیلی ها مدعی اند ترسناکی اینجا بخاطر سرنوشت تیره روزان و قربانیانی است که خواسته یا ناخواسته به آن وارد شده اند اما بر اثر تیر غیب اجنه غزل خداحافظی را خوانده اند و الفاتحه مع الصلوات. 

        در برخی از کتابهای کویری هم کم و بیش به همین موضوع اشاراتی شده و آمده است که عبور از این منطقه بدلیل باتلاق هایی که در حاشیه آن وجود دارد، بسیار خطرناک بوده و کسانی که قصد سفر به این منطقه را داشتند، معمولا سفر بی بازگشتی برایشان رقم خورده است.(سلوتی، بابانیانوری، پاییز90) 

        از اینها گذشته، فرط اغراق در باره این خطه نفرین شده به جاهای باریکتر هم کشیده می شود تا جایی که آدم گاهی دلش برای این کویر ساکت و سربزیر می سوزد که یک عمر آزگار است هرچه خواسته اند در باره اش گفته اند و او را بعنوان جانی بالفطره خوانده و از چشم عالم و آدم انداخته اند. 

        راستش را بخواهید آدم کلافه می شود از بس حرفهای نشدنی دراین باره می شنود ،ازبس با گزافه گویی هایی مواجه می شود که به عقل خود جن هم نمی رسد، مثل گفتن اینکه،ریگ جن جایی است که در قدیم هم کاروان ها جرات عبور از آن را نداشتند و حتی خود شترها هم از ورود به آن ابا می کردند. 

        هرچند بی برو برگرد، رفتن به این صحرای پرمخاطره و صعب العبور کار هر کسی نیست و تا امکانات کافی وجود نداشته باشد، رفتن به آن خیالی بیش نیست، اما گفتن دروغ های شاخداری نظیر اینکه حتی شتر بیابانگرد هم جرات رفتن به آنجا را ندارد، دیگر از آن حرفهاست. 

        اگر حقیقتش را بخواهید بخاطر همین خرافات است که برخی، ریگ جان رامثلث برمودای ایرانمی دانند که مقصد کاملا بی بازگشتی است برای ماجراجویان یا غافلان این راه مرگبار. در حالی که ریگ جن نه چیزی شبیه به مثلث است و نه سواحل سرسبز برمودا! نه امواج مغناطیسی زمین در آن با سایر نقاط تفاوتی دارد و نه هواپیمایی بر فراز آن سقوط کرده است.(ادیب،آذر91) 

        جالب این است که برغم این همه شایعات جورواجور و خوف انگیز، هیچکس دقیقا یا حتی تقریبا نمی داند تا حالا چند نفر جانشان را بالای اینکار گذاشته اند وتا آنجا که من شنیده ام، ظاهرا تنها حسین اکبری رییس محیط زیست شهرستان نایین و یکی از همراهان فعال ما در این سفر کویری از مرگ یک چوپان در ریگ جن در سال گذشته خبر دقیق دارد و اینکه چند روز بعد هم جسدش پیدا شده است. 

        خیلی ها می دانند که آدم وقتی با پدیده ناشناسی روبرو شود،بخودی خود قوه تخیل و توهمش گل می کند و گاه می کوشد ترسش را در قالب خلق تابوهایی مثل اجنه و ارواح توجیه و برای خود قابل تحمل کند و گاه برعکس تقلا می کند جایی برای تجلی رنگاب آرزوهای محالش بیابد کمااینکه سون هدین در کتابش، افسانه ای را از مردمان آن زمان روایت می کند که معتقد بودند در مرکز ریگ جن بهشت گمشده ای وجود دارد که مملو از جنگل های انبوه و شتر های وحشی(جنزده)است و هر کس به این منطقه برسد و بتواند پشم شترهایی که باد بر روی شاخه بوته ها و درختان قرار داده را جمع کند ثروتمند خواهد شد.(هدین،کویرهای ایران) 

        **موانع عبور از کویر جن** 

        ------------------------------ 

        با توجه به خصوصیات جغرافیایی ریگ جن، صد البته عبور از آن، نه کاری محال اما قطعا بسیار سخت و توانفرساست. 

        وقتی امروزه بااین همه امکانات زمینی و آسمانی(ماهواره)، کویرنوردان حرفه ای هم با هزار جان کندن قادر به عبور از چنین مکان صعب العبوریند، خوب پرمسلم که قدیمی ها،آن هم با امکانات اندکشان قادر به عبور از این وادی بی آب وعلف نبودند و لابد همین امر سبب شده در طول تاریخ هزار حرف و حدیث پشت سر این خطه ساکت و دورافتاده درآورند و پرپیداست که وقتی هم شایعه مثل خوره به جان مردم آن زمان افتاده، دیری نپائیده که این خطه بکر و ناشناخته و در عین حال زیبای کویری تبدیل شده به سرزمینی منفور و جولانگاه اجنه و ارواح. 

        از: محمدرضا شکراللهی 

        نقل ازhttp://www3.esfahan.irna.ir

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        پوشش تلفن همراه در جاده چوپانان -اردکان

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:03


        پوشش تلفن همراه در جاده چوپانان -اردکان

        مدیر ارتباطات سیار مخابرات استان اصفهان درباره پوشش تلفن همراه جاده چوپانان ( شرق استان) به یزد گفت: بخشی از این جاده بدلیل نبود برق از پوشش کامل برخوردار نیست.

        وی توضیح داد: پوشش جاده چوپانان از مصوبات سفرهای استانی است اما بدلیل نبود شبکه برق در این جاده امکان اجرا کردن آن وجود نداشت.

        وی ادامه داد: با این وجود شرکت مخابرات در بخشهایی از این جاده با استفاده از موتور دیزلی و انرژی خورشیدی اقدام به راه اندازی سایت BTS جهت پوشش شبکه تلفن همراه کرده است.
        نقل از http://www3.esfahan.irna.ir

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:03


        تاریخ:پنجشنبه 1392/03/23-11:56

        آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم (1)

        همشهریان عزیز انحصار طلبی طالبان پاکستان در چوپانان غوغا می‌کند  آخرین اقدامشان شکستن قلمی بود که همه اذعان داریم این دو سه سال اخیر در چوپانان کاری کرد کارستان که اثرات همین قلم را در زیر و رو شدن همه‌ی نگاه‌ها به چوپانان می‌بینیم آن روز که من فریاد وای از انحصار طلبی سر دادم و مرا به باد ناسزا گرفتید از امروز می‌ترسیدم نگویید ذبیح که از خودشان بود باشد و بله بود اما ذبیح یک جوان پر جوش و صادق و دلسوز بود که هر کجا فکر می‌کرد گامی برای اعتلای چوپانان برداشته می‌شود حضور داشت و اولین قربانی همان حرکت انحرافی هم خودش بود که این اواخر به برخورد فیزیکی هم رسیده بود. ظاهراً وبلاگ چوپونون تعطیل شده است اما من بر خود واجب می‌دانم آخرین پست این وبلاگ را که دردنامه‌ای است به همان فرمی که بود در دو پست در دولنده بگذارم و خوشحالم از این که ناخودآگاه آن را کپی کردم تنها برای اعلام این که قلم شکنان بدانند اگر نی قلمی بشکند صد پاجوش از آن می‌روید. حال اگر شما فکر می‌کنید دولنده هم به دنبال چوپونون می‌رود شما هم آن را کپی کنید:

        برای مطالعه کامل مطالب اینجا را کلیک کنید

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        احداث 130 هکتار باغ جدید پسته در مناطق دق سرخ و چوپانان

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:02



        توسعه 130 هکتار باغ پسته در نایین در سال 1391

        به گزارش روابط عمومی مدیریت جهادکشاورزی نایین، در سال 1391 مقدار 130 هکتار باغ پسته در این شهرستان احداث گردید.

        آقای مهندس باقریان مدیر جهادکشاورزی این شهرستان در گزارش خود به مناسبت فرارسیدن هفته جهادکشاورزی اعلام نمود: در سال گذشته در کارگروه توسعه بخش کشاورزی شهرستان نایین مبلغ 8140 میلیون ریال تسهیلات کم بهره بلند مدت برای احداث 130 هکتار باغ جدید پسته در مناطق دق سرخ و چوپانان تصویب و در بانک کشاورزی عقد قرارداد و پرداخت گردید.

        قابل ذکر است در حال حاضر سطح زیر کشت باغات پسته این شهرستان 850 هکتار می باشد و با توجه به سازگاری این محصول با شرایط آب و هوایی منطقه در آینده نیز افزایش یابد.

        نقل ازhttp://www.agri-naein.ir/?ModuleId=2200&id=9866


        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        دکتر حسن روحانی رئیس جمهور شد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:01



        با مشارکت 72.7 درصد در انتخابات
        دکتر حسن روحانی رئیس جمهور شد
        وزیر کشور مشارکت در انتخابات را 72.7  درصد و روحانی را رئیس جمهور اعلام کرد. 

        به گزارش خبرنگار مهر مستقر در وزارت کشور، وزیر کشور در نشست خبری اعلام کرد : حسن روحانی با کسب اکثریت مطلق آرا به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم ایران در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شده است . 

        به گفته وزیر کشور 50.483.192 نفر واجد شرایط رای دادن در این انتخابات بودند که از این تعداد 36.704.156 نفر رای خود را به صندوق انداختند و مشارکت 72.7 درصدی را رقم زدند . 

        مصطفی محمد نجار ادامه داد : از مجموع این تعداد آرا 35.458.747 رای صحیح شمارش شد و آقای حسن روحانی با کسب 18.613.329 حائز اکثرین مطلق آرا شد و به عنوان رئیس جمهور مردم ایران انتخاب شد. 

        آرای سایر کاندیداها به این شرح است:

        محمد باقر قالیباف 6.077.292 رای 

        سعید جلیلی 4.168.946 رای 

        محسن رضایی میرقائد 3.884.412

        علی اکبر ولایتی 2.268.753 

        سید محمد غرضی 446.015

        به گزارش خبرنگار مهر، مستقر در ستاد انتخابات کشور مصطفی محمد نجار  در جمع خبرنگاران ضمن تقدیر از حضور و مشارکت حداکثری مردم در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و شوراها گفت: زبان در برابر این همه هوشمندی مردم عاجز است و همانطور که همگان نظاره گر بودند مردم با حضور یکپارچه و گسترده خالق شکوه و حماسه دیگری شدند و در لبیک به ندای رهبر خود شعار حماسه سیاسی را در سال حماسه سیاسی به عینیت بخشیدند.

        وزیر کشور افزود: مردم در آغازین ساعات رای گیری با حضور متراکم رای خود را به صندوق ها انداختند و به تکلیف دینی خود عمل کردند و نقش خود را در تعیین سرنوشت کشور ایفا نمودند.

        نجار تصریح کرد: با توجه به حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای سه نوبت در سراسر کشور و 4 نوبت در تهران مجبور به تمدید مهلت اخذ رای شدیم و همکاران من در شعب اخذ رای بلافاصله پس از اتمام رای گیری شروع به شمارش آراء کردند.

        وی با اشاره به جلسه هیات اجرایی مرکزی انتخابات گفت: پس از تشکیل این جلسه در دقایقی پیش و پس از وصول گزارش هیات اجرایی نتیجه نهایی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد.

        وی همچنین تصریح کرد: کسانی که نسبت به روند برگزاری انتخابات شکایت دارند طبق قانون می توانند ظرف مدت دو روز شکایت خود به هیات اجرایی ارسال کنند.

        وزیر کشور با اشاره به انتخابات شوراها گفت: نتایج چهارمین دوره انتخابات شوراها توسط بخشداری ها و فرمانداری ها اعلام می شود و اکنون نیز کار شمارش آرای این انتخابات در حال انجام است.

        نجار با تقدیر از هیات اجرایی مرکزی انتخابات که به عنوان اولین تجربه وزارت کشور را در برگزاری یک انتخابات خوب یاری کرد از شورای نگهبان ، هیات مرکزی انتخابات ، هیات های اجرایی ، نیروهای امنیتی ، انتظامی ، نظامی و اصحاب رسانه تقدیر کرد.

        نقل ازhttp://mehrnews.ir/

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        روحانی بیش از50 درصد آرا را کسب کرد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:00

        روحانی 50.8 آرا را به خود اختصاص داد / نتایج ارا تا ساعت 5 عصر
        مدیر کل انتخابات وزارت کشور یازدهمین بخش از نتایج آرای یازدهمین دوره انتخابات را اعلام کرد که طبق آن حسن روحانی 50.8 آرا را به خود اختصاص داده است.  
        آخرین خبرها را در پائین این پست بخوانید

        به گزارش خبرنگار مهر، حسنعلی نوری مدیر کل انتخابات وزارت کشور نتایج شمارش آرا را تا ساعت 5 بعد از ظهر را با شمارش آرای 44.745  صندوق از 58.764 صندوق اعلام کرد.

         

         

         

        نام کاندیدا

        تعداد آراء

        درصد رای

        1

        حسن روحانی

        14.020.139

        50.8 %

        2

        محمدباقر قالیباف

        4.369.985

         15.83 %

        3

        سعید جلیلی 

        3.163.211

         11.46 %

        4

        محسن رضایی

        3.129.444

        11.34 %

        5

        علی اکبر ولایتی

        1.673.200

        6.6 %

        6

        سید محمد غرضی

        326.105

        1.18 %

        آراء صحیح

        26.682.084

        96.66 %

        آراء ماخوذه

        27.594.719

        100 %

         

         

        نتایج رسمی شمارش آرا تا ساعت 14 / روحانی  بیش از50 درصد آرا را کسب کرد
        وزیر کشور دهمین بخش از نتایج آرای یازدهمین دوره انتخابات را اعلام کرد که طبق آن حسن روحانی همچنان با اختلاف نسبتا قابل توجهی از سایر رقبا در صدر نتایج انتخابات قرار دارد و بیش از 50 درصد ارا را کسب کرده است .  

        به گزارش خبرنگار مهر، مصطفی محمد نجار وزیر کشور  دهمین سری نتایج شمارش آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را تا ساعت 14 اعلام کرد.

         

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نتایج انتخابات شورای اسلامی خور - چاهملک - جندق

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:00


         طی شمارش اراء نتایج اولیه انتخابات شورای اسلامی شهیدستان چاهملک مشخص گردید: این نتایج پس از تایید هیئت محترم نظارت نهایی می گردد.

        ۱- حاج رضا افلاکی ۴۴۰ رای

        ۲- علی اکبر غلامرضایی ۴۰۸ رای

        ۳- محمدرضا افلاکی ۳۴۰ رای

        ۴- عباس سلمان ۲۶۳ رای

        ۵- عباس رحمانی ۲۳۰ رای

        ۶- حسن عظیمی ۱۹۹ رای

        ۷- محمد سلمان ۱۷۵ رای

        پیام خور:  نتایج شمارش اولیه آرا در چهار شعبه اخذ رای شورای شهر خور بدین شرح می باشد.

        غدیر ایرجی ۲۱۴۳

        سید علی اکبر شاهچراغی  ۱۶۳۰  

        مرتضی محبی ۱۶۰۹ 

        علی اکبر علیخانی ۱۴۰۸ 

        طوبی هنری ۱۱۸۲ 

        -----------------------------------------------------

        حکمت عبادی 

        مجید ایزدی

        نقل از http://shahedestan.blogfa.com/

        نتایج امار شورای شهر جندق

        محمد رضا آزادی

        محمد علی بیطرف

        مجید براتی

        محمد رحمانی

        سید ابوالفضل ناصریان

        لازم به ذکر است این خبر هنوز قطعی نیست و به محض اطلاع دقیق ، تعداد رای با تفکیک حوزه های اخد رای اطلاع رسانی خواهد شد

        نقل ازhttp://www.jandagh.com/

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نتایج نهایی انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر در نایین

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:59


        جهت اطلاع از نتایج نهایی انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر نایین بخ ادامه مطلب مراجعه فرمایید.



        آمار غیر رسمی و به زودی تکمیل میشود

        کل آرای مأخوذه: 12244

        1- حسن سلطانی 4659
        2- نقیب زاده 3210
        3- عبایی 3013
        4-  محمدی 2656
        5- کوشک 2298
        6- هاشمیان 2172
        7- فقیهی 2079

        8- امیرسلطانی 1907
        9- عباسعلی پوربافرانی 1852
        10- سلیمی 1836

        11- شیخ احمدی 1765
        12- سفیدگر 1697
        13- صفایی 1695
        14- مفیدی 1418
        15- یوسفی زاده 1365
        16- نوجوکی 1351
        17- نیکزاد 1250
        18- خسروی نیا 1220
        19- باطله  767
        20- شهریاری 713
        21- افضل 600
        22- طالبی نژاد 598
        23- خوشبخت 535
        24- رحیمی 496
        25- سعیدی 490
        26- غلامی مقدم 474
        27- بابائیان 455
        28- میرکانی 391
        29- بلابادی 347
        30- رباطی 363
        31- کلانتر 279
        32- کاشفیان 101
        نقل از http://www.isfahaneast.com/newsF-2583.html

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نتایج نهایی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در شهر انارک

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:58


        نتایج نهایی چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر انارک در یک شعبه اخذ رأی این شهر به صورت غیررسمی در ادامه مطلب آمده است.



        کل آرای مأخوذه                      685

        حسین اناری 361

        غلامرضا جلیلی 312

        محمدحسین شفیعی 298

        مریم صادق نژاد  208

        عباسعلی نجفیان  202

        وحید ایرانپور   186

        ابراهیم زاهد 146

        محمدرضا میرزازاده 120

        میثم نجفیان 112

        مرضیه عراقی 99

        حمیدگوهری 89

        هدایت نوروزی 62

        مرتضی پاکنژاد 43

        باطله مأخوذه    9

        نقل از http://www.isfahaneast.com

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        حسن روحانی همچنان پیشتاز

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:57


        سومین نتایج رسمی شمارش آراء اعلام شد/ حسن روحانی همچنان پیشتاز
        مدیر کل انتخابات وزارت کشور سومین بخش از نتایج آرای یازدهمین دوره انتخابات را اعلام کرد که طبق آن حسن روحانی با اختلاف نسبتا قابل توجهی از سایر رقبا در صدر نتایج انتخابات قرار دارد.
        به گزارش خبرنگار مهر،حسنعلی نوری مدیر کل انتخابات وزارت کشور در ساعت 7:30صبح روز شنبه سومین سری نتایج آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.
         
         در شمارش اولیه به این شرح است:
         
        حسن روحانی یک میلیون و 35 هزار 805 رای
         
        محمد باقر قالیباف377  هزار و 733 رای
         
        سعید جلیلی302 هزار و 748 رای
         
        محسن رضایی میر قائد240 هزار280 رای
         
        علی اکبر ولایتی128هزار و 49 رای
         
        سید محمد غرضی 29 هزار و 448 رای
         
        به گفته مرتضوی رئیس ستاد انتخابات کشور تا این لحظه4148 شعبه مورد شمارش قرار گرفته و کل آراء ماخوذه 2.186.069 رای که آراء صحیح 2.114.063 رای است.
        پنجمین نتایج رسمی شمارش آراء اعلام شد/ حسن روحانی در صدر 
        مدیر کل انتخابات وزارت کشور پنجمین بخش از نتایج آرای یازدهمین دوره انتخابات را اعلام کرد که طبق آن حسن روحانی با اختلاف نسبتا قابل توجهی از سایر رقبا در صدر نتایج انتخابات قرار دارد.
        به گزارش خبرنگار مهر،حسنعلی نوری مدیر کل انتخابات وزارت کشور در ساعت 9 صبح روز شنبه پنجمین سری نتایج آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.
         
        به گفته حسنعلی نوری تا این لحظه کل آراء ماخوذه 5.378.714 رای شمارش شده که آراء صحیح 5.211.245 رای است.
         
         در شمارش اولیه به این شرح است:
         
        حسن روحانی دو میلیون و 720 هزار144 رای 
         
        محمد باقر قالیباف 903 هزار و389رای 
         
        سعید جلیلی 670 هزار و 924 رای  
         
        محسن رضایی میر قائد536 هزار 725  رای  
         
        علی اکبر ولایتی 305 هزار و 529 رای 
         
        سید محمد غرضی 65 هزار و934 رای 
        هفتمین نتایج رسمی شمارش آراء اعلام شد/ حسن روحانی در صدر 
        مدیر کل انتخابات وزارت کشور هفتمین بخش از نتایج آرای یازدهمین دوره انتخابات را اعلام کرد که طبق آن حسن روحانی همچنان با اختلاف نسبتا قابل توجهی از سایر رقبا در صدر نتایج انتخابات قرار دارد.
        به گزارش خبرنگار مهر، حسنعلی نوری مدیر کل انتخابات وزارت کشور در ساعت 10:30 صبح روز شنبه هفتمین سری نتایج آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را با شمارش آرای 14603 اعلام کرد.
         
        به گفته حسنعلی نوری تا این لحظه کل آراء ماخوذه  8.319.768 رای شمارش شده که آراء صحیح 8.050.738 رای است.
         
         در شمارش اولیه به این شرح است:
         
        حسن روحانی چهار میلیون و 125  هزار32 رای 
         
        محمد باقر قالیباف یک میلیون و 341 هزار و947  رای 
         
        سعید جلیلی یک میلیون و 56 هزار و 327 رای  
         
        محسن رضایی میر قائد 902 هزار 121 رای  
         
        علی اکبر ولایتی 521 هزار و 97 رای 
         
        سید محمد غرضی 104 هزار و 214 رای
        نتیجه شمارش آرا تا ساعت 12 ظهر/
        روحانی در صدر/ تنزل جلیلی و ارتقای
        جایگاه رضایی 
        به گزارش خبرنگار مهر، حسنعلی نوری مدیر کل انتخابات وزارت کشور در ساعت 12 صبح روز شنبه نهمین سری نتایج آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را با شمارش آرای 21.376 صندوق اعلام کرد.

         

         

         

         

         

        نام کاندیدا

        تعداد آراء

        1

        حسن روحانی

        6.049.655

        2

        محمدباقر قالیباف

        1.844.463

        3

        محسن رضایی

        1.518.964

        4

        سعید جلیلی 

        1.400.912

        5

        علی اکبر ولایتی

        729.044

        6

        سید محمد غرضی

        143.301

        آراء صحیح

        11.686.139

        آراء ماخوذه

         

        12.091.699 

         

         
        نقل از :http://mehrnews.ir

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        آخرین نتایج شمارش آراء + آراء تفکیکی 6 نامزد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:56
        مرتضوی در جمع خبرنگاران اعلام کرد
        دبیر ستاد انتخابات وزارت کشور آخرین نتیجه شمارش آرا تا به این لحظه را اعلام کرد.
        به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران مستقر در وزارت کشور، سید صولت مرتضوی دبیر ستاد انتخابات کشور به منظور ارائه آمارهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم‌اکنون در بین خبرنگاران حاضر شد. 

        مرتضوی گفت:‌از مجموع 58 هزار و 764 شعبه آرا، 3 هزار و 576 شعبه شمارش شده است. 

        وی کل آرا ماخوذه را یک میلیون و 819 هزار و 984 رای اعلام کرد و گفت: کل آرا صحیح یک میلیون و 759 هزار و 79 رای است. 

        دبیر ستاد انتخابات وزارت کشور آرا ماخوذه را به ترتیب به شرح زیر اعلام کرد:‌
         
        حسن روحانی: 834 هزار و 859 رای 

        محمدباقر قالیباف: 320 هزار و 562 رای 

        سعید جلیلی: 257 هزار و 822 رای 

        محسن رضایی:‌ 214 هزار و 368 رای 

        علی‌اکبر ولایتی: 106 هزار و 144 رای 

        سیدمحمد غرضی: 25 هزار و 324 رای 

        مرتضوی در ادامه تصریح کرد: نکته‌ای مهم وجود دارد و آن اینکه برخی رسانه‌های خارجی به این پرداخته‌اند که نتیجه رای‌گیری با تاخیر اعلام می‌شود که باید عنوان کنم هیچ تاخیری وجود ندارد. 

        وی افزود: بنا نداریم دقت و صحت را فدای سرعت کنیم. 
        نقل از :http://www.yjc.ir/
        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نتایج لحظه ای انتخابات ریاست جمهوری شهرستان نایین و شورای نایین

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:56

        نتایج لحظه ای انتخابات ریاست جمهوری شهرستان نایین و شورای اسلامی شهر و روستای شهرستان نایین را از این پست دنبال کنید.



        این نتایج از زمان شمارش آرا در شعب به صورت لحظه ای درج شده و غیر رسمی میباشد

        نتایج رسمی در اولین فرصت درج خواهد شد.

        لطفا جهت مشاهده آخرین تغییرات صفحه را رفرش کنید.

        سعید جلیلی 4496

        محسن رضایی 710

        حسن روحانی 10510

        سید محمد غرضی 580

        محمد باقر قالیباف 3438

        علی اکبر ولایتی 2472


        تعداد شعبه: 57
        جمع آرا : 23176

        نتایج نهایی انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در 60شعبه اخذ رأی شهرستان نایین به صورت غیررسمی در ادامه مطلب آمده است.

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نتیجه انتخابات چهارمین دوره شورای چوپانان

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:55

        شنبه 25 خرداد 1392

        چهارمین دوره انتخابات شورای چوپانان روز جمعه ۲۴ خردادماه همزمان با انتخابات ریاست جمهوری انجام شد. در این انتخابات فقط افرادی که سکونت دائم در چوپانان دارند برای شورا مجاز به انداختن رای در صندوق بودند و سایرین فقط مجاز به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بودند.
        پس از اتمام زمان رای گیری، شمارش آرا انجام شد و نتایج آن به ترتیب بیشترین رای به شرح زیر است:

        ۱- قدمعلی حلوانی
        ۲- سید جواد هاشمی
        ۳- محمد جلالپور (فرزند خسرو)
        ۴- رمضانعلی قدرت (مشهور به غلام قدرت)
        ۵- مجتبی ثابتی

        اعضای علی‌البدل شورا نیز به شرح زیر است:
        ۱- حسین کلانتری
        ۲- حسین خاکسار

        [خبر از: غلامعلی صمیمی]
        نقل ازhttp://choopanan.mihanblog.com/

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        وبلاگ چوپونون از دسترس من خارج شده

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:55


        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  

        نخلک تحت پوشش همراه اول

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:54

        نخلک تحت پوشش همراه اول
        انارک تپش نوشت :
        همراه اول اقدام به نصب دکل مخابراتی در نخلک نموده و از این به بعد نخلک هم تحت پوشش این اپراتور قرار داره.

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        اولویت های اعتبارات کشاورزی اصفهان مشخص شد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:53


        اولویت های اختصاص سه هزار میلیارد ریال اعتبارات کشاورزی اصفهان مشخص شد

        اصفهان- معاون برنامه ریزی و اشتغال استاندار اصفهان گفت: اولویت های اختصاص سه هزار میلیارد ریال اعتبارات توسعه بخش کشاورزی استان مصوبه سفر چهارم هیات دولت مشخص شده است.

        به گزارش روز دوشنبه روابط عمومی استانداری اصفهان، علیرضا همدانیان با بیان این مطلب عملکرد بانک های عامل در پرداخت اعتبارات مصوب سال 91 در بخش کشاورزی اصفهان را قابل تقدیر خواند.

        وی افزود: با توجه به ظرفیت خوبی که در بخش دامپروری و باغی استان وجود دارد، سمت و سوی طرح های مصوب، ایجاد اشتغال و احداث و توسعه طرح های بزرگ مکانیزه در بخش کشاورزی است.

        وی با اشاره به اختصاص تسهیلات ارزان قیمت مورد نیاز روستاییان اظهار کرد: اصفهان در تامین عمده اقلام کشاورزی به خودکفایی کامل رسیده و بخش قابل توجهی از تولیدات دامی و باغی استان به سایر استانها صادر می شود.

        نقل از http://www3.esfahan.irna.ir/fa/News/80691093

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        برداشت گندم در نایین آغاز شد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:52


        مدیر جهادکشاورزی نایین خبر داد:

        برداشت گندم در نایین آغاز شد

        خبرگزاری اینا: مدیر جهادکشاورزی نایین از برداشت گندم از اوایل ماه جاری در شهرستان نایین خبرداد.




        احمدرضا باقریان در گفتگو با خبرنگار اینا در نایین، با بیان این مطلب اظهار داشت: برداشت مکانیزه گندم در این شهرستان توسط سه دستگاه کمباین در دهستان چوپانان و منطقه دق سرخ انارک از اوایل ماه جاری آغاز شده است.

        وی ادامه داد: سطح مزارع گندم شهرستان نایین چیزی در حدود ۴۰۰هکتار است که با توجه به متوسط عملکرد چهار تن در هر هکتار در مجموع پیش بینی می‌شود ۱۶۰۰تن گندم در این شهرستان تولید شود.

        مدیرجهاد کشاورزی شهرستان نایین خاطرنشان کرد: از سال ۸۴ تاکنون کاشت رقم بم در راستای افزایش بهره‌وری از منابع آب و خاک به زارعین این شهرستان پیشنهاد و معرفی شد که در این راه در پاییز سال گذشته حدود ۱۵تن بذر این رقم بین کشاورزان برای کاشت توزیع شد.

        وی اضافه کرد: مزایای رقم بم نسبت ارقام محلی و روشن، سازگاری این رقم به شوری و خشکی و همچنین مقاومت به ریزش و خوابیدگی و افزایش عملکرد در واحد سطح و کیفیت نانوایی بهتر آن است.

        باقریان با اشاره به خرید تضمینی گندم از کشاورزان افزود: در سال جاری نرخ تضمینی خرید هر کیلوگرم گندم مازد بر نیاز کشاورزان ۷۲۵۰ریال اعلام و کارخانه آرد هرند و سیلوی شهید اسلامی بهارستان آماده تحویل محصول زارعین است.

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        کشاورزان رمق برداشت گندم را ندارند

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:52



        گزارش مهر؛
        تردید گندمکاران برای تحویل محصول/ کشاورزان رمق برداشت گندم را ندارند
        اشتباه در اعلام نرخ خرید تضمینی گندم از سوی یکی از مدیران استانهای شمالی در بخش خبری رسانه ملی، سبب تردید و دودلی کشاورزان برای تحویل و فروش گندم به مراکز خرید شده است.
        به گزارش خبرنگار مهر از گلستان، روز گذشته در یکی از بخش های خبری رسانه ملی، نرخ خرید تضمینی گندم از سوی یکی از مدیران غله استانهای شمالی حاشیه گلستان به ازای هر کیلوگرم 1020 تومان اعلام شد.
         
        درپی پخش این خبر، جمعی از کشاورزان گلستان امروز با مراجعه به کارخانجات آرد، مراکز خرید گندم، فرمانداریها و بخشداریهای استان، افزیش نرخ گندم را پیگیر شدند.
         
        این عده با ابراز خرسندی از افزایش نرخ خرید تضمینی گندم با مراجعه به مراکز مربوط با پاسخ منفی در زمینه رشد نرخ خرید تضمینی گندم مواجه شده اند. اشتباه در اعلام نرخ خرید تضمینی گندم درحالی است که شورای اقتصاد، نرخ 720تومان را برای خرید هر کیلوگرم گندم اعلام کرده است.
         
        تردید کشاورزان برای تحویل گندم
         
        در این زمینه، علیقلی ایمانی دبیرخانه کشاورز گلستان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: اعلام اشتباه قیمت خرید تضمینی گندم با مبلغ 1020 تومان بجای 720 تومان در کشاورزان دلهره و دودلی ایجاد کرده است.
         
        وی اظهار داشت: این امر سبب شده برخی کشاورزان را به مراکز خرید گندم بکشاند.
         
        ایمانی با اشاره به پایین بودن نرخ خرید تضمینی گندم گفت: امیدواریم دولت قیمت خرید گندم را به هزار تومان برساند و درحال حاضر نیز گندم را بصورت علی الحساب خریداری کند.
         
         
        کشاورزان رمق برداشت گندم را ندارند
         
        در همین راستا، غریب آبادی کشاورز علی آبادی که از عرضه گندم به مرکز خرید منصرف شده است، می گوید: متاسفانه قیمت گندم آنقدر پایین است که کشاورزان حتی حس و حال جمع آوری گندم را هم ندارند.
         
        وی اظهار داشت: بسیاری از کشاورزان گندمها را در انبارها ذخیره می کنند زیرا تردید دارند پس از تحویل یک مرتبه قیمت گندم بالا رود.
         
        حسینی کشاورز دیگری خواهان تجدید نظر در نرخ اعلام شده خرید تضمینی گندم شد و گفت: نیاز است در این بخش چاره اندیشی شود.
         
        نرخ خرید گندم کیلویی 720 تومان است
         
        در عین حال مدیرکل غله و خدمات بازرگانی گلستان گفت: بر اساس اعلام شورای اقتصاد و مصوبه هیئت وزیران نرخ خرید تضمینی هر کیلوگرم گندم از کشاورزان 720 تومان اعلام شده است .
         
        سیاوش حسین پور گفت: از زمان آغاز خرید تضمینی گندم مازاد بر مصرف کشاورزان گلستانی ( 7 خردادماه ) تا کنون بیش از 110 هزار تن از این نعمت الهی تحویل مراکز خرید شده است.
         
        وی افزود:بر اساس اعلام شورای اقتصاد و مصوبه هیئت وزیران نرخ خرید تضمینی هر کیلوگرم گندم از کشاورزان 720 تومان اعلام شده است.
         
        وی با توصیه به کشاورزان در خصوص تحویل به موقع گندم خود به مراکز خرید یادآور شد : وجه قابل پرداخت حاصل از تحویل محموله های گندمکاران محترم بر اساس ابلاغیه شورای اقتصاد و بر مبنای همان کیلویی 720 تومان سابق پرداخت می شود.
         
        عضو هیئت مدیره شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه دو کشور در ادامه یادآور شد : درحال حاضر تعداد مراکز خرید گندم دراستان به تناسب میزان کشت و برداشت درمناطق مختلف در نظرگرفته شده و هیچ گونه نگرانی دراین زمینه وجود ندارد.
         
         357 هزار هکتار از مزارع گلستان امسال به زیر کشت گندم رفته است و پیش بینی می شود بیش از یک میلیون تن گندم تولید شود.
        نقل ازhttp://mehrnews.ir/detail/News/2072135 

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        آدرس شعب اخذ رأی بخش انارک اعلام شد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:51

        طی اطلاعیه فرمانداری شهرستان نایین، تعداد و آدرس شعب اخذ رأی انتخاباتبخش انارک اعلام شد.


        بخش انـــارک:
        1- شعبه ثابت شماره 144020001 ثبت نام و اخذ رأی واقع در شهر انارک به نشانی: میدان 22 بهمن. مدرسه راهنمایی شهید مطهری.
        2- شعبه سیار شماره 144020002 ثبت نام و اخذ رأی واقع در بخشداری انارک و روستاها و مزارع : اسماعیلان ـ مسکنی ـ طالمسی ـ زوار ـ عشین ـ مالگاه ـ مظفر آباد ـ مزرعه حاج باقر ـ چاه شوره بالا ـ چاه شوره پایین ـ چاه گربه ـ فرودگاه علم انارک ـ علم حاج باقر ـ نخلک ـ گرگرآباد ـ مزرعه آرین ـ مزرعه جواد ـ محمّد آباد ـ اسلام آباد ـ گلبهار ـ مزرعه نمونه ـ کبودان ـ حجت آباد ـ آشتیان ـ زلو بند ـ معلی ـ پیوک و بخشداری انارک.
        3- شعبه ثابت شماره 144020003 ثبت نام و اخذ رای واقع در روستای چوپانان به نشانی: چوپانان، خیابان امام خمینی(ره)، دبستان دخترانه سمیّه.

        نقل از :http://www.isfahaneast.com/newsF-2543.html

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        کلنگ اولین کارخانه فرآوری کنسانتره مس در انارک به زمین خورد

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:50


        با حضور استاندار اصفهان/

        پنجمین واحد تولید پاکت های گچ و سیمان کشور در انارک افتتاح شد

        نایین،اصفهان-پنجمین واحد تولید پاکت های گچ و سیمان در ایران و دومین در اصفهان با حضور مسوولان استانی در شهر انارک افتتاح شد.

        به گزارش ایرنا، این واحد تولیدی با ظرفیت سالانه 20هزار کیسه و سرمایه گذاری 58هزار میلیون ریال در زمینی به مساحت 20هزار متر مربع و اشتغال زایی 150نفر مورد بهره برداری قرار گرفت. 

        استاندار اصفهان روز پنجشنبه در این مراسم گفت: کارگروه معدن به ریاست استانداری برای توسعه کویر در سال جدید تشکیل شده و قراردادی در حال انعقاد است.

        ˈعلیرضا ذاکراصفهانیˈ افزود: در بخش معدن چهار هزار میلیارد تومان تسهیلات در استان پرداخت شده و دو هزار میلیارد تومان هم معوقات بانکی وجود داشته که ساماندهی شده است.

        در سفر یکروزه استاندار اصفهان به شهرستان نایین، کلنگ اولین کارخانه فرآوری کنسانتره مس در استان اصفهان با ظرفیت سالانه یکهزارتن با سرمایه گذاری 160هزار میلیون ریال و اشتغال زایی 120نفر در شهر کویری انارک در 75 کیلومتری شرق اصفهان به زمین زده شد.

        نقل از : http://www3.esfahan.irna.ir/fa/News/80678343

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        استفاده از 285 سم شیمیایی در کشاورزی کشور مجاز است

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49

        اصفهان- مشاور رییس سازمان ملی استاندارد ایران گفت: این سازمان استفاده از 285 سم شیمیایی را در اراضی کشاورزی و گلخانه ها مجاز اعلام کرده است.

        به گزارش ایرنا، ˈغلامرضا قاسم پورˈ روز چهارشنبه در همایش آموزشی راهکارهای تولید محصولات کشاورزی سالم و استاندارد، ارگانیک و چالش های فرارو در اصفهان افزود: در سال 91 تعداد 90 نوع سم شیمیایی از فهرست سموم مجاز وزارت جهاد کشاورزی خارج شد.

        وی تاکید کرد: تاثیرات مضر و مخرب برخی از سموم تا نیم قرن در خاک و محصول آن زمین باقی می ماند و این مسئله باعث شده برخی محصولات که به عنوان سالم صادر شده، برگردانده شود.

        وی گفت: همچنین آلودگی سموم از طرق چشم، پوست، شش ها و دهان به کشاورزان و کاربران آنها نیز منتقل می شود و استفاده کنندگان به این نوع آلودگی شیمیایی نیز باید توجه داشته باشند.

        قاسم پور اضافه کرد: مطابق منابع بین المللی هر ترکیب خارجی سمی که به صورت طبیعی و یا در مقادیر مجاز در مواد غذایی وجود نداشته باشد و کیفیت فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیکی موادغذایی را تحت تاثیر قرار دهد، آلاینده مواد غذایی شناخته می شود.

        وی گفت: آلاینده های مواد غذایی شامل آلاینده های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و دست کاری های ژنتیکی است.

        وی اظهار کرد: آلاینده های شیمیایی در سه نوع طبیعی مانند سموم قارچی و هیستامین ها، مصنوعی مانند آفت کش ها، فلزات سنگین و کودهای شیمیایی و زیست محیطی در هوا، آب و خاک و هوای آلوده شناسایی شده است.

        وی تاکید کرد: از جمله فلزات سنگین کاردیوم ها و آرسنیک است که موجب اثرات سو بر کلیه، ضایعات استخوانی، بزرگ شدن کلیه و ایجاد سرطان می شود.

        وی گفت: همچنین از انواع فلزات سنگین جیوه و سرب است که هر یک موجب اختلال آنزیم های درونی، سردرد، لرزش عضلات، اختلال در یادگیری، پوکی استخوان و ایجاد سرطان می شود.

        قاسم پور گفت: سالانه 70 هزار سرطان و 30 هزار مرگ ناشی از آن در جهان رخ می دهد و افزایش شدید سرطان های سیستم گوارشی بویژه سرطان معده به دلیل باقی مانده سموم و کود در مواد غذایی است.

        وی افزود: با شرایط موجود انجام کنترل کیفی و تولید محصولات با حد مجاز آلاینده ها ضروری است.

        به گفته وی استانداردهای ملی و بین المللی، شرکت های بازرسی و آزمایشگاههای تایید صلاحیت شده، نظارت بر اجرای استاندارد پایش و کنترل کیفی و مدیران کنترل کیفیت ارکان کنترل کیفی هستند.

        وی تاکید کرد: بر این اساس تدوین استاندارد ملی ایران GAP، استانداردهای MRLTاز سوی سازمان ملی استاندارد ملی ایران صورت گرفته و تلاش داریم استاندارد 194 محصول کشاورزی را که به عنوان غذا استفاده می شود تدوین کنیم.

        وی اضافه کرد: از این تعداد تاکنون استاندارد 61 محصول تدوین شده است. 

        به گزارش ایرنا، این گردهمایی به مدت یک روز به محوریت اداره کل استاندارد استان اصفهان و همکاری اتاق بازرگانی، سازمان جهاد کشاورزی، معاونت غذا و دارو و اداره کل دامپزشکی استان اصفهان برگزار شد.

        نقل از : http://www3.esfahan.irna.ir/


        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        مستند خزندگان ایران

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49


        مستند خزندگان ایران
        چهارشنبه 8 خرداد 1392

        فیلم مستند خزندگان ایران به کارگردانی آقای فرخ راستکار وهمسرش فاطمه امینی که بعضی از قسمتهای ان در بیابان های چوپانان وحومه پر شده است هر شب از ساعت 21 از شبکه مستند بمدت 40 دقیقه پخش میشود. تدوینگر این مستند آقای فتخ اله امیری است که ایشان مستند های زیادی را در چوپانان آماده کرده اند که در آینده بروی آنتن میرود.در این مستند از محیطبانان چوپانان نیز کمک گرفته شده است.شما میتوانید هر شب در ساعت مقرر آن رامشاهده نمایید.

        منبع :محمدرضاحلوانی

        نقل از :http://choopanan.mihanblog.com/

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        مزرعه‌داران سیر، گرسنه ماندند

        جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:48


        مزرعه‌داران سیر، گرسنه ماندند

        اقتصاد > کشاورزی- گروه شهرستان‌ها:
        اوایل خرداد ماه زمان برداشت سیر از مزارع است اما ظاهرا این زمان که باید وقت نتیجه‌گیری و دوران خوش کشاورزان سیرکار باشد به روزهای ناخوش آنان تبدیل شده و تقریبا همان اتفاقی که برای پیازکاران جنوب کشور در حال رخ دادن است برای سیرکاران شمال کشور هم به‌گونه‌ای دارد رخ می‌دهد.

        سیرکاران هنگامی که محصول‌شان را با هزاران زحمت برداشت می‌کنند تازه متوجه می‌شوند که باید آن‌را با قیمت بسیار پایین‌تر از هزینه صرف‌شده نه در بازار بلکه به دلالان بفروشند. در این میان عده‌ای یا قید برداشت محصول را می‌زنند یا به فکر تغییر کاربری زمین می‌افتند.

        یکی از شهرستان‌های کشور که طی سال‌های اخیر کشاورزان بسیاری در آن به کشت سیر روی‌آورده‌اند میان‌دورود واقع در استان مازندران است. در بازار این شهرستان سیر با قیمت یک‌هزار و 500 تومان به فروش می‌رسد؛ البته پس از آنکه کشاورزان هر کیلو سیر را به قیمت 500تومان به دلالان فروختند. این در حالی است که سیر سال گذشته نیز توسط دلالان از کشاورزان به همین قیمت خریداری می‌شد و با وجود اینکه کودهای شیمیایی و دستمزد کارگران از سال قبل حدود سه‌برابر افزایش یافته اما هر کیلو سیر در کنار مزرعه همان 500تومان قیمت دارد.

        واردات بی‌رویه

        از سوی دیگر واردات بی‌رویه محصولات کشاورزی به کشورمان که سیر یکی از این محصولات محسوب می‌شود انگیزه کشاورزان را برای کاشت سیر کاهش داده است. در بازار استان‌های گلستان و مازندران می‌توان به‌وفور سیرهایی را مشاهده کرد که اصلا کیفیت‌شان به خوبی سیرهای کشت داخل نیست. کاشت سیر در کشورهای خارجی ازجمله چین از آن جهت در سال‌های اخیر افزایش یافته است که خواص درمانی آن به اثبات رسیده است. با این حال به جای آنکه در کشورمان به استعداد کشت سیر توجه شود، ورود این محصول از خارج به داخل صورت می‌گیرد و همین مسئله انگیزه کشاورزان را از بین برده است.

        یک‌میلیون ضرر در هر هکتار

        یکی از کشاورزان میان دورودی با اشاره به ضرردهی کاشت سیر می‌گوید: متوسط برداشت سیر در هر هکتار 10تا 11تن است که با توجه به فروش هرکیلو 500تومان، چیزی حدود پنج‌میلیون تومان دست کشاورز را می‌گیرد، این درصورتی است که هزینه تولید سیر در هر هکتار امسال با احتساب هزینه بذر به قیمت 3میلیون و 200هزار تومان، کود 500هزار تومان، سم 440هزار تومان، تراکتور 400هزار تومان و کارگر یک‌میلیون و500هزار تومان در مجموع حدود شش‌میلیون تومان هزینه دربرداشته است و این یعنی اینکه کشاورز با این همه تلاش و زحمت در طول یک‌دوره شش‌ماهه نه‌تنها سود نکرده بلکه متحمل ضرر هم شده است. وی با اشاره به اینکه برداشت سیر از اواخر اردیبهشت تا اوایل خرداد صورت می‌گیرد، بیان می‌کند: کشاورز اگر بخواهد سیر را برای ساخت ترشی برداشت کند فقط 4روز زمان دارد و کارخانجات نیز فقط طی 10 ‌روز سیر از کشاورز می‌خرند زیرا پس از آن سیر خشک و غیرقابل استفاده می‌شود.

        کارشناس مسئول سبزی و صیفی جهاد کشاورزی استان مازندران با بیان اینکه کاهش قیمت سیر در مزارع موجب هجوم واسطه‌ها به مزارع سیر استان شده است، به دلایل این کاهش قیمت اشاره کرده و می‌گوید: سیر محصولی است که برخلاف محصولاتی نظیر گوجه‌فرنگی، فقط در یک چین برداشت می‌شود و برداشت همزمان آنکه باید طی بازه 10 تا 12 روزه صورت بگیرد، موجب اشباع بازار و در نتیجه حضور واسطه‌ها و دلالان می‌شود که کشاورز هم به‌دلیل اجبار در برداشت و فروش، ناگزیر است آن را به هر قیمت پیشنهادی عرضه کند. شبنم غفاری می‌افزاید: در حالی‌که کشاورز به‌دلیل نبود شرایط نگهداری و جلوگیری از خشکی سیر و همچنین آماده کردن زمین برای کشت شالی، مجبور به فروش ناعادلانه محصول خود است، دلالان سیر خریداری شده را نگه داشته و در زمان‌های مناسب با قیمت بالایی به بازار استان و دیگر استان‌های کشور تا حدود کیلویی 3هزار و 500 تومان عرضه می‌کنند.

        کاهش مزارع سیر همدان

        در حالی‌که گفته می‌شود سیر همدان یکی از بهترین سیرهای کشور به‌حساب می‌آید اما مزارع کشت سیر در این استان به‌شدت نسبت به سال‌های گذشته کاهش یافته است. آمار نشان می‌دهد که سال‌های گذشته کشاورزان این منطقه 2 هزار و 300 هکتار را زیرکشت سیر می‌بردند، اما امسال میزان کاشت سیر به یکهزار هکتار کاهش یافته است. کارشناسان دلیل اصلی این کاهش تولید را واردات غیراصولی سیرچینی عنوان می‌کنند.

        نارضایتی سیرکاران طارمی

        سیر یکی از مهم‌ترین محصولات اقتصادی شهرستان طارم در استان زنجان به‌حساب می‌آید و سالانه 2هزار و 570هکتار از اراضی زراعی استان زیرکشت این محصول می‌رود. از این مقدار سطح زیرکشت محصول سیر در شهرستان طارم 2 هزار و 200هکتار است که از ارقام سیر سفید، سیر قرمز، سیر محلی طارم و سیر آذرشهر همه‌ساله کشت و به بازار عرضه می‌شود. بازار دستجرده در شهرستان طارم که یکی از پرکارترین بازارهای کشاورزی در ایران و خاورمیانه محسوب می‌شود روزانه بیشتر از هزار تن سیر را جابه‌جا می‌کند اما قیمت سیر که امسال هر کیلو 300 تومان است برای بهره‌برداران مقرون‌به‌صرفه نیست. زنگنه، مسئول جهادکشاورزی شهرستان طارم علت اصلی پایین بودن قیمت سیر را افزایش سطح زیرکشت و به فروش نرفتن سیر ترشی درسال گذشته اعلام می‌کند و می‌گوید: برای رفع مشکل بازار سیر با استان‌های مختلف و تجار و بازرگانان مکاتباتی انجام شده است

        نقل از :http://hamshahrionline.ir/details/216069

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        چوپانان

        چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:58

        چوپانان

        del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

        نظرات 0 + ارسال نظر
        برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
        ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد